eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
313 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
آفرین بر هرکه گوشش بر دهانِ رهبری ست رهبری که ناهی سرسخت بدعت‌آوری ست افتخار ماست که پیر و مراد راهمان خلق و خویش فاطمی و راه و رسمش حیدری‌ست بیرق اسلام باید در زمین محکم شود این همان تکلیف هر رزمنده در هر سنگری‌ست جمله‌ی "ما می‌توانیم" از پیام کربلاست اولین رکن و اساس جامعه خودباوری‌ست روضه‌های هرشب ما بی رسالت نیست نیست اشک ما و باور ما موجب روشنگری‌ست کربلای دیگری برپا نخواهد شد دگر خاکریز شیعه مملو از حمید باکری‌ست ارباً اربا هم شویم از حامیان رهبریم ما مقلدهای چشمان علی اکبریم خلق و خویش مصطفی و قد و بالایش علی‌ست چشم و ابرویش پیمبر نور سیمایش علی‌ست او علی بن حسین بن علی و فاطمه‌ست مادرش زهرای مرضیه‌ست و بابایش علی‌ست میمنه تا میسره یا میسره تا میمنه بهترین شیرین‌ترین ذکر رجزهایش علی‌ست کوری چشم تمام قاسطین و مارقین نقش سربندش وَ بازوبند زیبایش علی‌ست با علی یعنی حیات و بی علی یعنی ممات عشق امروزش علی و عشق فردایش علی‌ست ابن ملجم‌ها سر او را نشانه می‌روند به همین جرمی که نام بامسمایش علی‌ست چون مدینه بار دیگر کوچه‌ای وا می‌کنند با هجوم تیغ و نیزه ارباً اربا می‌کنند تیغ دشمن بی هوا برگ و برش را می‌بَرد خنجری از پشتِ سر، بال و پرش را می‌برد هرکسی با حمله‌ای، با حربه‌ای، با ضربه‌ای پاره پاره پاره‌های پیکرش را می‌برد بگذرم ...من مانده‌ام آخر حسین از معرکه با چه حالی تا حرم تاج سرش را می‌برد لشگری آمد برای بردنش تا خیمه‌ها چه غریبانه علیِ اکبرش را می‌برد مثل تسبیحی که با چنگی ز هم پاشیده است تکه تکه در عبا پیغمبرش را می‌برد با چنین وضعی که در بین عبایی جمع شد اکبرش را می‌برد یا اصغرش را می‌برد؟ دل شکسته بعد اکبر از دل نامحرمان سمت خیمه همره خود خواهرش را می‌برد آخرش این مرثیه ما را مدینه می‌برد... ✍
تنها اگر ماندم! ندارم غم، علی دارم حتی اگر باشد سپاهم کم، علی دارم شکر خدا که قلب اهل خیمه آرام است وقتی‌که هم عباس دارم، هم علی دارم شکر خدا که پرچمم در دست عباس است از دست او افتاد اگر پرچم، علی دارم آری عصای دست دارم، قامتم روزی از داغ عباسم اگر شد خم، علی دارم با خویش می‌گفتم اگر روزی نباشم هم زن‌ها نمی‌مانند بی مَحرم، علی دارم دور و برم کم کم شد از اصحاب هم خالی اما دلم خوش بود می‌گفتم علی دارم :: می‌خواستم عالم پر از نام علی باشد حالا به روی خاک یک عالم علی دارم ✍
سنگ‌ها صورت او را عوضم بوسیدند تیرها سخت به آغوش علی چسبیدند داشت می‌رفت به میدان قد و بالایی داشت عمه‌هایش همگی دور سرش چرخیدند سرو من تشنه به میدان شهادت می‌رفت خواهرانش عوض ابر بر او باریدند پیرمردان همه گفتند رسول‌الله است جمعیت از نفس افتاد، همه ترسیدند نمک زندگی من پسرم بود ولی نمک زندگی‌ام را به زمین پاشیدند مجلس ختم گرفتیم کنار بدنش عوض فاتحه‌خوانی همگی رقصیدند هفت بار از جگر سوخته‌ام ناله زدم مرد و نامرد همه غربت من را دیدند آمدم جمع کنم زندگی‌ام‌ را از خاک دسته‌جمعی به من و گشتن من خندیدند ✍سروده گروه
سال‌ها در طلب سیم و زر دنیاییم که خجالت زده از گل پسر زهراییم "به عمل کار برآید، به سخندانی نیست" مانع آمدن حضرت حجت ماییم او حسینی‌ست ولی بی علی اکبر مانده غافل از فلسفه‌ی مکتب عاشوراییم حال‌مان حال یتیمی‌ست که از بی مهری همه محتاج نوازشگری باباییم عصر غیبت به‌خدا کثرت ما وحدت ماست تا نیاید خبر از صاحب‌مان تنهاییم وعده‌ی آمدن منجی عالم حتمی‌ست چشم بر راه، همه منتظر فرداییم آبرویی هم اگر هست از آقایی اوست ماهمه نوکر این خانه ولی آقاییم کاش همراه خود این قافله را هم ببرد همه در آرزوی دیدن پایینْ پاییم :: شب هشتم شد و در راه به خود می‌گفتیم مجلس ختم حسین بن علی می‌آییم منتقم مُطَّلع از ترجمه‌ی "مقراض" است جهل محض‌ایم همه؛ بی خبر از معناییم روضه‌ی " لشگر جراحه " پر از ابهام است سال‌ها منتظر حل معماهاییم ✍
. بهترین ارباب دنیا یوسف غریب زهرا حک شده روی جبینم و نعم الامیری آقا زیر این گنبد کبود مهربونتر از تو نبود بنده نوازی کردی و به وجودم دادی وجود سایت همیشه بوده روی سرم👉 مهربان تر از پدر و مادرم ارباب ارباب ابی عبدالله * واژه ی زیبای دنیا سیدی اباعبدالله بهترین جمله عالم روحی لک الفدا آقا در مدار عشق حسین میگرده همه عالمین صراط المستقیم ماست شارع بین الحرمین مثل تو ندیده چشمای ترم مهربانتر از پدر و مادرم ارباب ارباب ابی عبدالله ✍ 👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باورم‌نیست‌کہ‌درحنجره‌ات‌جاشده‌است حجم‌ِتیـری‌کہ‌عَلمدار،زمین‌گیرش‌شد.. ‌ ✋🏻🏴 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید اشهدا
با یک سلام پَر زده قلبم به کربلا! از راه دور شد حرمت آشیانه ام دوری کربلا به خدا می کشد مرا با لطفِ خود به سوی حرم کن روانه ام صبحتون حسینی💚🌤 =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
سر فدای قدمت، ای مه کنعانی من قدمی ‌رنجه‌کن،‌ای‌ دوست ‌به ‌مهمانی ‌من عمرمان رفت به تکرار نبودن هایت غیبتت ‌سخت ‌شد،ازدست‌ِ مسلمانی‌ من ✦اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ✦اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ✦اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ✦ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ ✦ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ✦ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، ✦وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ گویند 🌻‌⃟🍂๛فرج مولا صلواتـــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام من به هفتم محرم سلام بر امام حسین سلام بر آقا ابوالفضل سلام بر علی اصغر 🖤 سلام بر شما عزاداران صبحتون کربلایی به حق خون پاک شهیدان کربلا سعادتمند و حاجت روا باشید 🌻
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۳۱_۲۲_۰۶_۵۱_۴۱۲.mp3
8.5M
زیارت عاشورا 🎙 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
به دلت بگو میریم کربلا.mp3
2.83M
به دلت بگو میریم کربلا میریم کربلا میریم کربلا روز و شب فقط میگیم یا حسین اطلبنا حرم یعنی کربلا به یاد ذاکر اهل بیت (ع) مرحوم کربلایی حسین بختیاری 🎙 =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
به دلت بگو میریم کربلا.mp3
2.83M
به دلت بگو میریم کربلا میریم کربلا میریم کربلا روز و شب فقط میگیم یا حسین اطلبنا حرم یعنی کربلا 🎙 =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
نماهنگ لالا بخواب.mp3
1.59M
لالا لالا بخواب مادر بیداره مادر فقط تو رو تو دنیا داره لالا لالا گل پسر شیرینم آرزومه دامادیتو ببینم 🎙 =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
. السلام علیک یا اباعبدالله همین که نام تو بردم به قلب آلوده هزار توبه به درگاه یار می خواهد برای پیروی از راهت ای ستاره ی عشق دلی برای غمت بی قرار می خواهد ✍ .
. بی زره آمده، از تن برود بی‌خود از خود شده، بی «من» برود پیک مرگ است که با هیبت تیغ به سوی لشکر دشمن برود پیرهن‌چاک و رجزخوان آمد خواست از خاک به گلشن برود داسها دور سرش چرخیدند تا در آغوش شکفتن برود بارش تیر و تگرگ سنگ است بروی فرشی از آهن برود چشم‌هایی نگران در پی اوست نگذارند... ولیکن برود! جسم وقتی سپر جان بشود روح در بدرقه تن برود زیر شمشیر غمش اشک‌فشان با رجز‌های مطنطن برود عرق مرگ و یا چشمه خون؟ چیست از روزن جوشن برود؟ پرستاره تنش از بارش زخم خواست با جلوه روشن برود همه دشت پر از جلوه اوست گرچه می‌خواست که بی «من» برود * قصه شام بلا سر به سر است سری از نی روی دامن برود... ١٩تیرماه ١۴٠٢ .
. از رجز های تو در دشت تلاطم شده است سایه ی هر چه حرامی ز حرم گم شده است خاک پای تو شراب ست شراب ست شراب نرسیده است به پابوسی پای تو رکاب جلوه ات نیم حسین است و حسن نیم دگر شده ای جمع ابالفضل و علیِ اکبر آمدی تا که حسن خوب تماشا بشود قامت عایشه خواهان زمین تا بشود می چکد از دهنت شهد عسل قاسم جان بده بر زندگی یک ذره محل قاسم جان کوفه لرزید زمان رجز شبگیرت می چکد خون خوارج ز دم شمشیرت از علی پر شده ایمان چنان کوه شما عمه می میرد از این قامت مجروح شما سنگ ها یاد مدینه به تنت می بارند نیزه ها خوب هوای بدنت را دارند پنجه ای دست به گیسوی کمندت کرده از سبک وزنی تو نیزه بلندت کرده مانده بر پیرهنت نقش سم مرکب ها نخ نما شد بدن بی زره ات واویلا باز کن زخمی من چشم به رویم قاسم پا مکش بر جگرم پاره گلویم قاسم ✍ .
حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام می رود مثل حسن، حیدر دیگر باشد انتقام نفس خسته ی مادر باشد همه ی جنگ سرِ دشمنیِ با علی است بی نقاب آمده تا که خودِ حیدر باشد ذوالفقاری ست دوباره به سر مرهب ها قاسم ابن پسر فاتح خیبر باشد سیزده ساله ولی خوب به او می آید که به فرزند علی مالک اشتر باشد آرزو داشته تا چند صباحی دیگر ضرب تیغش به ابوالفضل برابر باشد نوجوانیِ ابالفضل به صفین شده کشته هایش ولی امروز فراتر باش ازرق شام نفهمید که در محضر او لحظاتی ست که می چرخد و بی سر باشد آنچنان میمنه و میسره را ریخت بهم همه گفتند که شاید علی اکبر باشد کسی از ضربه ی تیغش به سلامت نگذشت اجل کوفه و شام است و مقدر باشد ✍ .
مرثیه حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم شد و قلبم در اضطراب شده ز حجم مرثیه در سینه انقلاب شده هوای مرثیه امشب خراب و طوفانی ست بخوان که روضه از آن روضه های بارانی ست حسین گفتم و این بهترین عمل شده است دوباره روضه ی احلی من العسل شده است کشیده ام نفسِ اعتقادیه روضه زدم به نام حسن دل به وادیه روضه دوباره روضه ی مردی کریم میخوانم شب ششم ز بلایی عظیم میخوانم کسی که در دل میدان زره نپوشیده چو شیر شرزه ی در تاب و تب خروشیده دل حسین از این حُسن عارضش لرزید دل سپاه ز هل مِن مبارزش لرزید ز اهل کوفه به جنگش چه آبروها برد به غیرتی_که ندارند_ کوفیان برخورد همینکه شعله ی ان تنکرونی اش پیچید اجل به دور سر نحس کوفیان چرخید نشست تیغ نگاهش به پیکر ازرق پرید زود به یک ضربه اش سر ازرق حکایت ضرباتش به مرتضی رفته غرور سرخ نگاهش به مجتبی رفته ولی چه حیف زمان حماسه کوتاه است بخوان به روضه که باران سنگ در راه است ز سنگ ها خطِ سرخی روی جبین افتاد به نیزه ای بدنش بی هوا زمین افتاد چه زخم ها که نشسته به دست و بازویش رسیده پنجه ی یک بی حیا به گیسویش چقدر خم شده این جسم زخمیِ درهم نمای چهره اش از تیغ ها شده مبهم چه زخم های مهیبی زده بر این پیکر شکسته تر شده حتی ز قامت اکبر چقدر جای سُمِ مرکب است روی تنش چقدر کم شده از حجم کوچک بدنش غبار کوچه نشسته است روی گیسویش کشیده نیزه عمو از شکاف پهلویش ✍ .
مثل یک مرد که بر جنگ جهان می آید سیزده ساله چنان شیر ژیان می آید سیزده ساله ولی هیبت یل ها دارد در وجودش جگر حضرت سقا دارد از جمل خاطره داران همگی ترسیدند در رجز های پسر اصل پدر را دیدند جانْ حسن بود که تکبیر ابوفاضل شد مثل این است که تکثیر ابوفاضل شد کوفه از نام حسن مثل جمل می لرزید قاسم از لذت احلی من عسل می خندید بر لب اهل حرم نام حسن گل می کرد مادرش بر سر سجاده توسل می کرد ولی افسوس که از کینه امانش ندهند فرصت آه عمو جان به زبانش ندهند مثل آیینه ی بشکسته که صد قسمت شد زیر مرکب بدن تا شده بد قسمت شد لبش از داغی سر نیزه ی دشمن می سوخت بدنش را سم مرکب به زمین ها می دوخت تیر باران پدر هر که نرفته حالا سنگ باران پسر آمده در کرببلا جان نرفته است ز جانش که عمو جان آمد عطر جانش ز فراسوی بیابان آمد مرغ بسمل شده از درد به خود می پیچد با نسیمی بدنش روی زمین می ریزد زخم پهلوش گواهی ز بنی هاشم بود روی هر نیزه نشانی ز تن قاسم بود درد بی درد یتیمی ز تنش بیرون شد نیزه ای رفت ز پشت بدنش بیرون شد ✍ .
. غمخوارِ تو هستیم، شاید یار تو باشیم داریم امیدِ اینکه، از انصار تو باشیم از بدوِ ماهِ غم، میانِ خیمه ات هستیم با آرزوی اینکه، هیئت دار تو باشیم وقتِ ورودِ کاروانِ کربلا گفتیم: بگذار ما گریه کنِ سالار تو باشیم از روز عاشورای او تبدارِ گودالیم شاید به عاشورای تو خونبار تو باشیم بازار کوفه، آبروی عترتت را برد پس ما عزادارِ سرِ بازار تو باشیم در ماتمِ شامِ بلا، مُردیم از غیرت تا جان نثارِ عترتِ اطهار تو باشیم بزمِ شرابِ دشمنان، آتش به دلها زد میخواستیم آنروز آتشبار تو باشیم داغ خرابه، کرد عالم را خرابِ خود ایکاش میشد، اشک چشمِ زار تو باشیم تا اربعین، همراه با زینب نوا کردیم تا همسفر با کاروان سالار تو باشیم حالا که آمد قافله، در شهر پیغمبر با روضه های کربلا دلدار تو باشیم گفتی که یا جدا، شبانه روز میگِریم بگذار ما هم تا ابد همکار تو باشیم وقتی ندای یالثاراتِ تو می‌آید رخصت بده در صحنه، هم پیکار تو باشیم ✍ .
. دست و پا گیرم و قلبم، نفسِ آه ندارد دردِ سر سازم و پایم رمقِ راه ندارد همنشینِ شبِ تارم، سحرم ماه ندارد یوسفِ گم شده اَم، جز دلِ من چاه ندارد آنقدَر گریه کنم، یوسفِ من از سفر آید آنقدَر ناله کنم، تا به سراغم پدر آید شِبه زهرایم و خصمم به رویم، پنجه کشیده خویش را میکِشم از درد، به این قدّ خمیده مثلِ من، هیچ کسی طعمِ اسیری نچشیده آن یتیمم که کسی، همچو من آزار ندیده کار دستِ همه داده بدنم، بسکه شکسته پدرا! دختِ یتیمت سرِ راهِ تو نشسته خواب دیدم که به دیدار من اینجا، به سر آیی در خراباتِ خرابه، تو به وقتِ سحر آیی دانم از این سرِ مو کنده ی من، دیده تر آیی جای سیلی چو به رویم نگری، خونجگر آیی جای آن دستِ نوازشگرِ تو، مُشت چشیدم من به این قافله با پا نه، که با زجر رسیدم آمدی ای سرِ پر خون؟ چه سری! عیب ندارد جز سری، از تو نمانده اثری! عیب ندارد گر نداری ز یتیمَت خبری، عیب ندارد نیمه جان دخترِ خود را ببَری، عیب ندارد راستی! داشت مرا زجر، دلِ شب خفه میکرد گر نمیدید مرا مادرِ زینب، خفه میکرد هیچکس یارِ یتیمِ تو نشد، در شب صحرا ناگهان قسمتِ من شد، بغلِ حضرت زهرا او نشان داد پس از بوسه بمن، باقیِ رَه را او نشان داد بمن بر سرِ نِی، جلوه ی مه را بعد از آن، رَاسِ تو در بزمِ عدو جلوه گری کرد قاریِ تشت نشین، دفع ز ما هر خطری کرد خواهرم داشت در آن همهمه میمرد، ز تهمت دخترت داشت به پیشِ همه میمرد، ز تهمت داشت ناموسِ تو و فاطمه میمرد، ز تهمت عمه هم داشت در آن واهمه میمرد، ز تهمت خیزران را به لبِ خویش خریدی، به چه قیمت؟ که نگوید ز کنیزی سخنی، دشمنِ عصمت ✍ .
4_5803097284774210622.mp3
3.28M
باور ندارم. . برادر من غرق به خونی. . برابر من دارم می بینم. که میری از حال تنه تو افتاد. تو شیب گودال غرق خونه شدی مقابلم. نیمه جون شدی مقابلم کاش. می مردم و نمی دیدم که عریون شدی مقابلم حسین جان حسین. حسین. حسین. خدا یا دیدم سنان و اومد به پهلوی تو نیره فرو کرد خدا یا دیدم شمر با یه خنجر اومد به قصد بریدن سر وقتی خواهرت می بینه و با پا میشینه رو سینه و می بره سره تورو حسین بی حیا از روی کینه و حسینم.      حسین.  حسین. حسین.  با خنجره کند به حنجرت زد به حنجرت از پشت سر ت زد با خنجر کند ضربه ها می زد به سختی سر رو ازتن جدا کرد بعد تو میرم اسارت و شروع میشه دیگه غارت و بعد تو تاره شروع میشه به آهل خیمه جسارت و ✍ .