eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
387 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. دستی خوش است سوی قنوتِ دعای تو دستی دگر، ملازمِ بندِ عبای تو سوزِ دعا همیشه اجابت نمی‌شود جز آنکه داشت شور و نوا، با ولای تو حالی که درهم است چو گیسوی درهمت باید تمسکی، سوی موی رهای تو دلدادگی و عاشقی و سرسپردگی ثابت نمی‌شوند، بجز پیش پای تو دلتنگِ روی ماهِ تو، مَردِ شهادت است هرگز به دوست، ره نبرد مدعای تو ناقابل است جانِ من، اما بخر مرا حیف است صرفِ عمرِ گِران، جز برای تو تا با تو زندگی نکنم، بندگی محال از من خدا نمی‌گذرد، جز رضای تو با شهرِ پرگناه، دلت را شکسته ایم ما قاصریم، زین غمِ بی منتهای تو ما را بخاطر گلِ روی علی ببخش بگذر ز ما، به صاحبِ ایوان طلای تو ما را بجز هوای نجف مبتلا مکن سخت است بی تو، همنفَسی در هوای تو ما ناامید از نفَسِ روضه نیستیم چشمِ امیدِ ماست، سوی کربلای تو یک بانو از مدینه به قم آمد و ندید در قم به غیر شیعه، بجز آشنای تو یک بانو از مدینه به گودالِ خون رسید وای از اسیریِ همه‌ی عمه‌های تو تا آن زمان، که عمه اسارت نرفته بود اینسان نبود درد و بلا، برمَلای تو کعب نی و هجوم به ایتام یک‌طرف وای از نگاهِ شوم، به شام بلای تو ✍ ............. افزوده شد بر غیبتت یک سال دیگر هم بد می‌شود هر سالِ بی تو ؛ بلکه بدتر هم شد کاسه‌های صبرمان لبریز از غصه از شعرهای گریه‌دار هجر ، دفتر هم خسته شدیم از رنج، از تبعیض، از غارت کی می‌زنی پس این بساط ظلم را برهم ؟! سینه زدیم از ماتم ارباب ، هر شب را از داغ هجران تو کوبیدیم ، بر سر هم شرمنده‌ایم آقا که بین این همه نوکر حتی نداری یار و یک ناچیز لشکر هم تو در کنار مایی و هستیم نابینا گفتی اناالمظلوم، نشنیدیم، پس کر هم هر چند ، گاهی بیخیال روز موعودیم اما تمام ترس‌مان این است، آخر هم ... گویند : که در آرزوی دیدن رویت ... مُردند ، از هجران تو یک قومِ دیگر هم ✍ . @navaye_asheghaan
در سینه دوباره ابتلا می‌آید غم باز به اُردوی ولا می‌آید دل‌های شکسته کاظمینی شده است اين‌جاست که بوی کربلا می‌آید ✍ @navaye_asheghaan
. نام مسلم در دلِ عاشق، وفا می‌آورد در صفوفِ شیعیان، عشق و صفا می‌آورد عصمت و تقوای مسلم، در ردیف انبیاست چون سرِ تعظیم را، بر اولیا می‌آورد سیره‌ی علم و عمل در خصلتش، رَه توشه‌ای است کز پِی اَش، حقِّ شجاعت را بجا می‌آورد کِسوتِ اول سفیریِ حسین از آنِ اوست عزتِ رزمندگی را، تا کجا می‌آورد حقِّ سربازیِ حیدر هم، چنین سرداری است حالِ سر را پای چوبِ دار، جا می‌آورد او دعاگویی، چنان زهرای اطهر داشته که به بامِ کوفه، اسمِ کربلا می‌آورد یاحسین از لعلِ او یکدم نشد هرگز جدا نامِ مولا را، بزیرِ تیغها می‌آورد تا نگردد طعمه ی سمِّ ستوران، سَروَرش زیرِ دست و پای اسبان، دست و پا می‌آورد او فناءِ فِی الحسین است و سرِ دروازه‌ها راسِ خود را، پیشوازِ نینوا می‌آورد گفت: ای مولا به زینب رحم کن، کوفه میا بی تو او را کوفه، شمرِ بی حیا می‌آورد طفل را اینجا بجای شیر، شمشیرش دهند حرمله تیرِ سه‌شعبه، بی‌هوا می‌آورد گوشواره بس گران‌قیمت در این بازارهاست کودکی می‌گفت: بابایم طلا می‌آورد همسرِ یک ساربان، با هرزه های شهر گفت: شوهرم از این سفر خرج مرا می‌آورد حرفِ معجر، کوچه و بازار را پُر کرده است خولیِ ملعون سخن از آن، چرا می‌آورد کشته‌ی گودال اینجا، طعمه‌ی نامردهاست پیرمردش هم پِیِ ضربه، عصا می‌آورد جسم‌ها را اِرباً اِربا می‌کنند این کوفیان راسها را لشکری از نيزه ها می‌آورد شکلِ سنگِ کوفه از تیزی، شبیهِ خنجر است چون به خنجر می‌رسد، سر در قفا می‌آورد من یقین دارم، که زین العابدین جای کفن جسمِ قطعه قطعه را، در بوریا می‌آورد ✍ .@navaye_asheghaan
. روزیکه به نورِ عالم آرا دادند جوازِ وصلِ ما را اَلحمد، که در اَلَست گفتیم لبیک، منادیِ خدا را چون سَر به سجودِ شکر بردیم دادند عطای مصطفا را گفتند که با مِیِ ولایت خواندیم ز خَصَّنا شما را دادیم ز باده‌ی طهورا سرشار، محبِ مرتضا را در پرتوِ نورِ کوثر آنروز دیدیم چهارده، ولا را یک یک، به دل و زبان نمودیم اِقرار، ولای هَل اَتا را در آینه‌ی حضور دیدیم تا حشر، تمام ماجرا را از حادثه‌ی قیام کوچه... تا نهضتِ سرخِ کربلا را در پرتوِ این هدایتِ خاص دیدیم سعادت و بقا را دیدیم به جذبه‌ی ولایت هادی است حقیقت هدایت آنروز که روزِ خَصَّنا بود هنگامه‌ی انتخابِ ما بود آغازِ شناختِ ولایت میثاقِ ولای اِنَّما بود اینها همه با هدایتی خاص از جانبِ هادیِ وفا بود آنکه علَمُ الهُدی به دستش محبوبِ اَئمةُ الهدا بود صدشکر که هادیُ المُضِلّین هادیِ دل و زبانِ ما بود مقصودِ تمامِ اولیا و... معشوقِ تمامِ انبیا بود فرزندِ جوادُالعالمین و... دلبندِ همیشه‌ی رضا بود او چار محمد و علی را چون آینه‌ی جهان‌نما بود یک‌جا همه‌ی چهارده نور یک‌جا همه هستیِ خدا بود از صادق و کاظم و حسن تا زهرا و حسین و مجتبا بود دیدیم به جذبه‌ی ولایت هادی است حقیقت هدایت سرمایه‌ی اوصیاست هادی هستیِ ذَوِالنُّهاست هادی در جمعِ سُلالةُ النَّبییّن دُردانه‌ی هَل اَتاست هادی آرامِ دلِ نبیِ اَعظم ذرّیه‌ی لافتاست هادی هم حافظِ سِرّ دین و قرآن هم معدنِ وحی‌هاست هادی در بندگیِ خداست مخلص در ذاتِ خدا فناست هادی نسلِ دهمِ پیمبرِ حق از سیدةُ النساست هادی او زمره‌ی سادةُ العباد است صاحب علَمِ خداست هادی با جمله‌ی مردمِ زمانه خوش صحبت و با صفاست هادی ناگفته کلیدِ بابِ حاجات در غصه، گِره‌گشاست هادی شوینده‌ی هر گناهِ مؤمن بخشنده‌ی هر خطاست هادی دیدیم به جذبه‌ی ولایت هادی است حقیقت هدایت ای شیعه به خونِ دل وضو کن از هادیِ دین، به لب سبو کن در خلوتِ آن امامِ معصوم زخمِ دلِ خویش را رفو کن گاهی لبِ خود به شِکوِه بگشا رازِ دلِ خسته را به او کن هر جا قدَمَت براه گم شد با هادیِ راه، گفتگو کن در فتنه‌ی آخرالزمان نیز حق را به امام جستجو کن خواهی چو از او جدا نگردی با جامعه‌ی کبیره خو کن با خمّ غدیر آشنا شو بیعت کن و کسب آبرو کن با دردِ دلِ علی، از آنروز چون فاطمه، لعن بر عدو کن هرجا غمِ نینواست، بنشین هرجا گُلِ کربلاست، بو کن خواهی مددِ حسین باشی خون گریه، به نیزه در گلو کن رَه جوی، به کاروانِ زینب خود را به سه‌ساله روبرو کن با اشکِ رئوسِ روی نیزه جان و دلِ خویش، شستشو کن در غصه‌ی شام و کوفه، یا مرگ یا که طلبِ دفاع از او کن این است سفارشات هادی ای شیعه ز خونِ دل وضو کن برخیز که وقت انتقام است بیدار شو، موسمِ قیام است ✍ . @navaye_asheghaan
. باشد غدیرِ خم همه، لبیک یاعلی گوید مَلَک به زمزمه، لبیک یاعلی امت به شور و همهمه، لبیک یاعلی فریادِ جانِ فاطمه، لبیک یاعلی اجرا شده رسالت پیغمبر خدا افشا شده حقیقتِ حق، حیدر خدا باید تمام عمر، علی را صدا کنیم باید ز دل ولایت او را ندا کنیم باید که حقِ بیعت او را ادا کنیم باید تمامِ هستیِ خود را فدا کنیم ذهن و زبان، چو از دلِ اسرار پر شود عالم ز نام حیدر کرار پر شود باید به سوی سیره‌ی مولا سفر کنیم از راهِ او به عالمِ بالا سفر کنیم در وادیِ شناختِ زهرا سفر کنیم بی حبِ نفس، تا همه دلها سفر کنیم اِحیای نفس، راهِ علی رفتن است و بس تا عرش، با نگاهِ علی رفتن است و بس من دلخوشم، که زندگی‌ام با علی خوش است پروازِ عشق، از دلِ ما تا علی خوش است حق راضی است از همه، هر جا علی خوش است از ما، خدا به گفتنِ یک یاعلی خوش است گر یاعلی چو فاطمه گفتی، هزار شکر این ذکر را چو با همه گفتی، هزار شکر مولا علی که رهبر مجموع انبیاست بابای امت و پدر جمع اولیاست او اسوه ائمه و سرمشق اوصیاست یعنی امام متقیان، نور اَتقیاست ما مؤمن و امیر همه مؤمنان علی است خاکیم و اصل و ریشه‌ی این خاکمان علی است ما را ز طینت ازلی آفریده‌اند از امتداد نور جلی آفریده‌اند جزوِ فدائیانِ ولی آفریده‌اند اصلاً برای حبِ علی آفریده‌اند مظلوم و مقتدر چو علی در حکایتیم یعنی فنای عشقِ علی در ولایتیم با رزق او به نان و نوا می‌رسیم ما یعنی به روزیِ صُلَحا می‌رسیم ما آری به جرگه‌ی شهدا می‌رسیم ما با طاعت علی به خدا می‌رسیم ما در سایه‌ی علی پیِ عصیان نمی‌رویم عهدِ اَلَست را که به نِسیان نمی‌رویم ما عَهد کرده ایم که یار علی شویم تا پای جان، ملازمش از آن بَلی شویم در آخرین نفَس، ز جمالش جلی شویم وقتِ وفات، با قدمش منجلی شویم در حینِ مرگ، مِی عَلَنی می‌زنیم ما جامِ "فَمَن یَمُت یَرَنی" می‌زنیم ما عمری برای آمدنِ یار زنده‌ایم مستِ غدیر و با سرِ هشیار زنده‌ایم یعنی به عهدِ احمد مختار زنده‌ایم اصلاً به عشق حیدر کرار زنده‌ایم تا زنده‌ایم دست ز بیعت نمی‌کشیم در صحنه‌ایم و پای ز هیئت نمی‌کشیم هیئت که درسِ روضه‌ی تنها نمی‌دهد روضه، به غیرِ عبرتِ دنیا نمی‌دهد گریه بجز دو دیده‌ی بینا نمی‌دهد ما را نشان، بجز رهِ مولا نمی‌دهد خمّ غدیر اگر رهِ مردم نمی‌شود راهِ حسین هیچ زمان گم نمی‌شود از خود به راه یاریِ دین می‌توان گذشت از غصه‌ی زمان و زمین می‌توان گذشت با کوه غم، به مُلک برین می‌توان گذشت از دردِ خود به اشک جبین می‌توان گذشت اما ز داغِ سقط جنین کی توان گذشت از یاسِ سرخِ نقشِ زمین کی توان گذشت هر کس غدیری است، ز جبهه نمی‌رود اهلِ غدیر، وادیِ فتنه نمی‌رود یعنی به بیت فاطمه شعله نمی‌رود دیگر سر حسین به نیزه نمی‌رود وای از دلِ شکسته‌ی زینب به قتلگاه بر تن سری نبود که بر آن کند نگاه طوفان به دشت کرب و بلا شد نگاهبان بینِ زنان و دست و زبانِ حرامیان مَحرم نمانده بود به اطراف بانوان نامحرمان به گِردِ حرم، هلهله کنان تنها دعای فاطمه شد یار اهل‌بیت زینب به شام و کوفه علمدار اهل‌بیت این است، آری عاقبت ناقلندری افتاد دست اهل جفا چند روسری دیگر سخن نگویم از آن جیغِ دختری کز او نمانده بود بجز پاره معجری خاکم به سر، دگر ز سخن لال می‌شوم سرگشته همچو بانوی گودال می‌شوم ✍ . @navaye_asheghaan
. خدایا خود تو شاهد باش، بس غم می‌رسد از راه به هر منزل غمی تازه، به قلبم می‌رسد از راه منم صاحب حرم اما، شدم دور از حرم حالا... که بیرون رانده اند، اَنبوهِ ماتم می‌رسد از راه شدم منزل به منزل، دور از بیتِ تو آواره به سویم از اَجل پیکی، دمادم می‌رسد از راه به هر منزل فرود آیم، نظر بر آسمان دارم چو بابایم علی، اَخبارِ مرگم می‌رسد از راه ز طفلِ شیرخواره، تا جوانِ هیجده ساله غمِ جان دادنِ آنان، به یادم می‌رسد از راه بساطِ فتنه برپا هست و من راهیِ گودالم رضای توست که، تنها به دادم می‌رسد از راه منم آماده ی غربت، حرم آماده ی محنت ولی هیهات از ذلت، به گوشم می‌رسد از راه عطش ریزد اگر بر لب، اَسیری گر روَد زینب یقین دارم که از سویت، اَمانم می‌رسد از راه به هر منزل که میاُفتد نگاهم در نگاهِ او نوای غربتِ خواهر، به جانم می‌رسد از راه سه ساله دخترم، بر دوشِ سقایم چه غم دارد پس از این است که، آهِ یتیمم می‌رسد از راه صدای مادرم زهرا، به گوشم گاه می پیچد که قرآن خواندنَت، از نیزه هردم می‌رسد از راه من و این جمعِ یارانم، تو و این اشک بارانم به دیدارِ تو آیا وصلِ جانم می‌رسد از راه؟ سَرم را روی نِی بنگر، تنم را زیر سُم، دانم... که قطعه قطعه جسمم، قتلگاهم می‌رسد از راه تمامِ هستی اَم گردد، فدایت روز عاشورا که خونخواهِ شهیدانِ محرم می‌رسد از راه به کعبه ظلم شد اما، به صاحب کعبه اَفزونتر یقین دارم، که روز انتقامم می‌رسد از راه ✍ . @navaye_asheghaan
. غمخوارِ تو هستیم، شاید یار تو باشیم داریم امیدِ اینکه، از انصار تو باشیم از بدوِ ماهِ غم، میانِ خیمه ات هستیم با آرزوی اینکه، هیئت دار تو باشیم وقتِ ورودِ کاروانِ کربلا گفتیم: بگذار ما گریه کنِ سالار تو باشیم از روز عاشورای او تبدارِ گودالیم شاید به عاشورای تو خونبار تو باشیم بازار کوفه، آبروی عترتت را برد پس ما عزادارِ سرِ بازار تو باشیم در ماتمِ شامِ بلا، مُردیم از غیرت تا جان نثارِ عترتِ اطهار تو باشیم بزمِ شرابِ دشمنان، آتش به دلها زد میخواستیم آنروز آتشبار تو باشیم داغ خرابه، کرد عالم را خرابِ خود ایکاش میشد، اشک چشمِ زار تو باشیم تا اربعین، همراه با زینب نوا کردیم تا همسفر با کاروان سالار تو باشیم حالا که آمد قافله، در شهر پیغمبر با روضه های کربلا دلدار تو باشیم گفتی که یا جدا، شبانه روز میگِریم بگذار ما هم تا ابد همکار تو باشیم وقتی ندای یالثاراتِ تو می‌آید رخصت بده در صحنه، هم پیکار تو باشیم ✍ .
. دست و پا گیرم و قلبم، نفسِ آه ندارد دردِ سر سازم و پایم رمقِ راه ندارد همنشینِ شبِ تارم، سحرم ماه ندارد یوسفِ گم شده اَم، جز دلِ من چاه ندارد آنقدَر گریه کنم، یوسفِ من از سفر آید آنقدَر ناله کنم، تا به سراغم پدر آید شِبه زهرایم و خصمم به رویم، پنجه کشیده خویش را میکِشم از درد، به این قدّ خمیده مثلِ من، هیچ کسی طعمِ اسیری نچشیده آن یتیمم که کسی، همچو من آزار ندیده کار دستِ همه داده بدنم، بسکه شکسته پدرا! دختِ یتیمت سرِ راهِ تو نشسته خواب دیدم که به دیدار من اینجا، به سر آیی در خراباتِ خرابه، تو به وقتِ سحر آیی دانم از این سرِ مو کنده ی من، دیده تر آیی جای سیلی چو به رویم نگری، خونجگر آیی جای آن دستِ نوازشگرِ تو، مُشت چشیدم من به این قافله با پا نه، که با زجر رسیدم آمدی ای سرِ پر خون؟ چه سری! عیب ندارد جز سری، از تو نمانده اثری! عیب ندارد گر نداری ز یتیمَت خبری، عیب ندارد نیمه جان دخترِ خود را ببَری، عیب ندارد راستی! داشت مرا زجر، دلِ شب خفه میکرد گر نمیدید مرا مادرِ زینب، خفه میکرد هیچکس یارِ یتیمِ تو نشد، در شب صحرا ناگهان قسمتِ من شد، بغلِ حضرت زهرا او نشان داد پس از بوسه بمن، باقیِ رَه را او نشان داد بمن بر سرِ نِی، جلوه ی مه را بعد از آن، رَاسِ تو در بزمِ عدو جلوه گری کرد قاریِ تشت نشین، دفع ز ما هر خطری کرد خواهرم داشت در آن همهمه میمرد، ز تهمت دخترت داشت به پیشِ همه میمرد، ز تهمت داشت ناموسِ تو و فاطمه میمرد، ز تهمت عمه هم داشت در آن واهمه میمرد، ز تهمت خیزران را به لبِ خویش خریدی، به چه قیمت؟ که نگوید ز کنیزی سخنی، دشمنِ عصمت ✍ .
. بغض و نفاقِ مردمِ کوفه، زبانه داشت هر کس به دستِ خویش، دوتا تازیانه داشت کافی است، قافله برسد در درونِ شهر چندین هزار سنگ به سر ها نشانه داشت سرهای کودکان و زنان جای خود، گهی... این سنگها، به راسِ شهیدان کمانه داشت از بام و درب، آتش و خاکستر و ذغال هر لحظه عده ای، به یتیمی روانه داشت رایج ترین مُراوِده، لفظِ رکیک بود بر عترتی که ساحتِ قدسی یگانه داشت خواندند خارجی، همه ی اهلبیت را آن کوفه ای که خود صفتی وحشیانه داشت با تکه نانی از صدقه روبرو شدند آنانکه خود سیادتشان را زمانه داشت اُم حبیبه هم، پِیِ نذریِ خویش بود با دوست گرچه رابطه ای عاشقانه داشت در زیرِ آستین، که بجای حجاب بود دختِ حسین، زمزمه ای دخترانه داشت مادر! دعا کن،،، حداقل معجری رسد آورد طوعه، هر چه که پرده به خانه داشت در بینِ همهمه، نفسِ دختر علی... اعجازِ فاتحانه و هم جاودانه داشت فریاد اُسکتوا...، همه را محوِ خویش ساخت زینب که خطبه اَش، اثری بیکرانه داشت تبیینِ انقلابِ حسینی، شروع شد دشمن ولی، ز سیره ی زینب بهانه داشت در اُوجِ خطبه های علی وارِ زینبی رَاسُ الحسین را، سرِ نیزه روانه داشت ناگاه لَحنِ صحبتِ زینب، عوض شد و... حرف از تنور و دردِ دلی خواهرانه داشت ای سر! فدای صورتِ خاکستریِ تو مادر بروی تو نظری محرمانه داشت رحمی به دخترت کن و چیزی به او بگو قاری به نغمه آمد و بر لب ترانه داشت سمتِ نگاهها به سری شد که صورتش... زخمی به چشم و گونه و اَبرو و چانه داشت هول و هراس از دلِ طفل یتیم ریخت تا آن زمان که زجر، هجومی شبانه داشت . @navaye_asheghaan
. یا ثارَالله وَبنَ ثارِه ای پیکرِ پاره پاره ای کشته‌ی بی‌سرِمن، ای بی‌کفن حسین‌من، حسین‌من، حسین‌من ای یادگار مادرم آیا تویی برادرم تاجِ سرم، ای امامِ پاره بدن حسین‌من، حسین‌من، حسین‌من جای سالم نمانده بر این گلوی خورده خنجر بر این حنجر، مانده جای پای دشمن حسین‌من، حسین‌من، حسین‌من تیر ۱۴۰۳/محرم ۱۴۴۶ .👇 @navaye_asheghaan
. رسیده ام که بگویم سلام یاورِ عطشان سلام شاه شهیدان، سلام سرور و سلطان رسیده ام که پس از اینهمه مراحلِ دوری دوباره سر بگذارم به آستانِ تو جانان سلام کشته ی بی سر، سلام زاده ی کوثر سلام میوه ی جانِ علی و ختمِ رسولان رسیده ام که بگویم، به اقتدار و سلامت رسیده اند به کویت، دوباره جمعِ غریبان نه خسته است دلی، نه شکسته حرمتی از ما نه بی تو هیچکسی، ناسزا شنیده ز عدوان نه چادری شده پامالِ این و آن، تَهِ گودال نه معجری شده غارت ز بانوان و صغیران نه صورتی شده نیلی، نه حرمله زده سیلی نه تازیانه کسی زد، به کودکان و یتیمان نه کودکی به خرابه، کنار راسِ تو دِق کرد نه دختری ز سفیری، شنیده لفظِ کنیزان به اقتدار و سلامت رسیده ام ز قیامت رسانده ایم پیامت، قسم بخون شهیدان فقط بسنده به یک جمله میکنم ز فراقت که کاش بود علمدار در کنار اسیران □ □ □ تو هم بگو سخنی از خودت ز ساعتِ آخر چها گذشت به جسمت، بزیرِ سمِ ستوران چه شد که تکیه زدی تو، به نیزه های غریبی نشد بجای تو خواهر، شود روانه ی میدان به غیرِ طفلِ صغیرت که روی دست تو جان داد کسی جواب نمیداد، بر ندای تو مهمان اگرچه پیش پدر، روضه پسر نشود خواند مرا اشاره ای از دل، تراست ناله ای از جان به پیشِ چشمِ تو پرپر، که گشت شبهِ پیمبر گرفت جانِ مرا هم شبیهِ جانِ تو جانان مگو که یار نمانده، هنوز خواهر تو هست که جانِ خسته چو موری است، هدیه نزد سلیمان ✍ .
. ص هنوز ای پدرجان تنت بر زمین است میان سقیفه سخن اینچنین است که از قومِ ما رهبرِ مسلمین است نه از خانه ی وحی رهبر گزینیم که خود، جانشینِ پیمبر گزینیم ببین چیست، بعد از تو مزد رسالت ز خودکامگان منحرف شد خلافت رها شد ولایت، رها شد امامت ز خط نفاق اینچنین شیطنت شد بجای عدالت، عیان سلطنت شد پس از تو ز عصمت نمانده نشانی ز قرآن و عترت نمانده نشانی ز احکامِ دینت نمانده نشانی به دلهای امت نمانده ترحم به لبهای زهرا نمانده تبسم نه در غم، خدا را توکل نمایند نه فرمانِ ما را تحمل نمایند به تخریب و آتش توسل نمایند ببین چادر خاکی اَم را پدرجان نگاهی، دلِ شاکی اَم را پدرجان فراق تو از سینه آتش فشانده غمی سخت بر جانِ زهرا نشانده علی را به خانه نشینی کشانده چه داغِ عظیمی به زهرا رسیده چه ارثِ غریبی به مولا رسیده نه تنها به کوچه بمن راه بستند که حرمت ز ناموس حیدر شکستند همه عهد و پیمان پس از تو گسستند در خانه‌ی تو به آتش کشیدید به رخسار زهرای تو خش کشیدند فدک را ز دستانِ زهرا ربودند رهِ دشمنی را به سیلی گشودند هجومِ بدی بر حریمت نمودند ز روی تنِ خسته ام رد شدند و تماشاچیان نیز مرتد شدند و نه مانده سلامت دگر روی زهرا نه دنده، نه سینه، نه پهلوی زهرا نه در عافیت مانده بازوی زهرا چگویم که بارم زمین ماند بابا که ثلثی ز نسلم چنین ماند بابا ترا خواندم آندم به قلب غمینی علی را بخواندم به صوت حزینی زدم ناله از درد، فضه خذینی بیا محسنم را ز مسمار کشتند ترا گوئی آنان، دگر بار کشتند زدم دست و پا من اگر زیر این در حسینم زنَد دست و پا زیر خنجر ز سمِ ستوران شود لِه مکرر سرِ او به نیزه، سوی شام عازم اسیری رود زینبم بی محارم ‌.
تنها نه اینکه زهر جفا قاتل من است آری هزار درد و بلا قاتل من است غربت تمام عمر، مرا در سکوت برد بی یار بودنم بخدا قاتل من است از یک سپاه، یک نفری هم بجا نماند این بی کسی، به روزِ بلا قاتل من است دشمن همه خواصِ سپاهِ مرا خرید جهلِ خواص در همه جا قاتل من است از بی بصیرتی، به دلم نیش میزدند کج فهمیِ سرانِ سِپا قاتل من است تنها نه خنجری که به رانم فرو نشست زخم زبان، عیان و خفا قاتل من است حتی خودی ترین قُرَبا طعنه اَم زدند الفاظِ زشتی از صلحا قاتل من است با اینهمه، گذشتم از این قومِ بی خِرد در اصل داغِ مادرِ ما قاتل من است عمریست مانده صحنه ی سیلی به چشمِ من آنچه ز کوچه مانده مرا قاتل من است با کس نگفتم از دو طرف ضربه خورده است دیوارِ سخت و دستِ جفا قاتل من است آن گوشوارِ پاره غرورِ مرا شکست دستی که خورد ضربه ی پا قاتل من است چون با هجوم، پهلوی مادر شکسته شد فضه بیای خیرُ نسا قاتل من است فریادهای بانوی پهلو شکسته، در... مسجد میانِ قوم دغا قاتل من است کِی انقلابِ مادرمان بی نتیجه ماند صدیقه چون نشست ز پا قاتل من است مادر بپای غربتِ مولا شهیده شد پرواز مادرِ شهدا قاتل من است ✍ ‌.
درونِ سینه اَم، از داغ مادر بسکه غوغا بود دل آشوبم از غصه، پیِ دیدارِ زهرا بود زبانم روزهای آخرم میگفت یازهرا دلم پیوسته یاد روزهای سخت مولا بود نمی شد باورم، که مادرم در کوچه سیلی خورد حقیقت داشت واللهِ که زیر دست اعدا بود ز کوچه تا به مسجد را، خمیده مادرم طی کرد خدا را شکر، آقایم حسن آنروز آنجا بود به روی پوشیه پوشاند مادر، چادرِ خاکی چرا که جای دستِ دشمنش از دور پیدا بود چه شبها خواستم، رویم شبیهِ مادرم گردد چه شبها خونِ دل جاری ز دیده، زین تمنا بود مرا امروز زهر کین کبودم کرد، چون مادر به سرعت چهره اَم تغییر کرد، از بس خطر زا بود عبا بر سر کشیدم، تا نبیند هیچکس رویم که از رنگ پریده، چهره ام را مرگ پیدا بود قدمهایم به سختی، نیمه جان میرفت تا حجره اجل تا خانه چندین بار با این درد همپا بود زمین افتادنم هم شد، شبیهِ مادرم زهرا به زانویم دگر قوت نبود، این قامتم تا بود درونِ حجره افتادم زمین، گودال را دیدم که زیرِ نیزه ها جدم، در آن گودال تنها بود عطش آتش بجانم زد، درونم تا جگر می‌سوخت چنان جدّ غریبم تشنه جان دادم، چه زیبا بود ✍ ‌
نثار بر نور مبین حی سرمد صلوات بر جمع کسای آل احمد صلوات بر دشمنِ پنج‌تن، دمادم لعنت بر پنج‌تنِ آل محمد صلوات @navaye_asheghaan
. ازی_دشمن_آمریکایی_صهیونیستی حمایت از فلسطین یک واجب شرعی است پشتیبانی از لبنان یک جهاد اسلامی است فرار صهیونیست‌ها از موشک حزب‌الله پایانِ اسرائیل است هر مرگ بر آمریکا هر مرگ بر اسرائیل صد موشکِ سجیل است موشکِ فتاحِ ما این مرگ بر آمريکاست موشکِ هایپرسونیک این مرگ بر اسرائیل وعده‌ی صادقِ سه از مسئولین سپاه مطالبه می‌کنیم تا خون به رگهای ماست با رژیم اشغالگر مقابله می‌کنیم - داریم به امید خدا *می‌ریم به جنگ اسرائیل - با فرمان روح خدا *می‌ریم به جنگ اسرائیل - با حکم حضرتِ آقا *می‌ریم به جنگ اسرائیل - تا محوِ مکرِ آمریکا *می‌ریم به جنگ اسرائیل - با جان و مال و آبرو *می‌ریم به جنگ اسرائیل - تا محوِ ظلمِ صهیونیست *می‌ریم به جنگ اسرائیل - تا فروپاشیِ ستم *می‌ریم به جنگ اسرائیل - تا محوِ دشمن از جهان *می‌ریم به جنگ اسرائیل - تا قطع دستانِ نفوذ *می‌ریم به جنگ اسرائیل - تا سقوطِ پرچمِ کفر *می‌ریم به جنگ اسرائیل دستِ نفوذِ دشمن قاتلِ نصرالله است نفوذِ صهیونیستی قاتلِ نیلفروش هاست این فضای مجازی قاتلِ سرداران است نقشه‌ی آمریکایی شد قاتلِ هنیه از ترورِ هنیه تا کشتنِ نصرالله با نفوذِ مجازی است این طرحِ حذفِ فیلتر از جانبِ وزیران نوعی ز حقّه بازی است نفوذ صهیونیستی نابود باید گردد اینستا و تلگرام تعطیل باید گردد واتساپِ اسرائیلی منکوب باید گردد بمباران مجازی مغلوب باید گردد حکمرانیِ مجازی ایجاد باید گردد اینترنتِ ایرانی ایفاد باید گردد ای وزیر اقتصاد حیاکن حیاکن طرحِ حذفِ فیلترو رهاکن رهاکن وزير ارتباطات! فیلترشکن نفوذی است قتلگاهِ جوانان این فضای مجازی است از اینستا تا فیس بوک قاتلِ جانِ مردم تلگرام است و واتساپ خصمِ ایمانِ مردم - ترویجِ بی‌حجابی = یک چالشِ مجازی است - نقشه‌ی بی‌عفافی = یک چالشِ مجازی است - تبلیغ بی‌غیرتی = یک چالشِ مجازی است - برهنگی نمادِ = یک چالشِ مجازی است - ترورهای پیجری = جاسوسیِ مجازی است - کشتار دسته جمعی = جاسوسیِ مجازی است - کشتار امدادگران = جاسوسیِ مجازی است - قتل عام کودکان = جاسوسیِ مجازی است - حمله به بیمارستان = جاسوسیِ مجازی است - بمباران مدارس = جاسوسیِ مجازی است - کشتارهای غزه = جاسوسیِ مجازی است - ویرانی‌های لبنان = جاسوسیِ مجازی است یاعلی مدد ✍ . @navaye_asheghaan
تا به کی آقای ما تنهاست یا زهرا مدد تا به کی آواره در صحراست یا زهرامدد تا به کی خیمه نشین آستان غیبت است شیعه را این غصه غم افزاست یا زهرا مدد ماجرای غیبت از مولای ما آغاز شد این همان غمهای عاشوراست یا زهرا مدد قصه ی سرداب هم از بیت الاحزان شد شروع جای این ویرانه در دلهاست یا زهرا مدد قصه ی غصب فدک پایان یک سیلی نبود آری این ارثیه ی طاهاست یا زهرا مدد دردها تبعیدها زنجیرها آزارها تا هنوز این ماجرا بر جاست یا زهرا مدد فاطمی گشتن بنای کربلایی بودن است چون حسینی بودن از اینجاست یا زهرا مدد آن مسلمانی که بی مهر تو دارد ادعا حکم او والله بی امضاست یا زهرا مدد آخر ای منصور از منصور امت دست گیر نام تو انسیه ی حوراست یا زهرا مدد گر بیاید انتقامت را بگیرد مهدی ات بر لبش این زمزمه زیباست یا زهرا مدد @navaye_asheghaan
نازم قدم نایبة الزهرا را ماه حرم انسیة الحورا را میلاد شریکة الحسین آمده است تعظیم، امام بعد عاشورا را ▪️ سرمایه ی آل مصطفایی، زینب آرامش جان مرتضایی، زینب هم کوثرِ زهرایی و هم عشق حسین تو یک تنه لشکر خدایی، زینب ▪️ ما ریزه خورِ قدیم زینب هستیم جزو سپه عظیم زینب هستیم شیعه است مدافع حرم، با جانش ما جان به کف حریم زینب هستیم ▪️ ای شیعه به اقتدار زینب صلوات هر روز به روزگار زینب صلوات با اوست که دل در انتظار مهدیست بفرست به افتخار زینب صلوات @navaye_asheghaan
نازم قدم نایبة الزهرا را ماه حرم انسیة الحورا را میلاد شریکة الحسین آمده است تعظیم، امام بعد عاشورا را ▪️ سرمایه ی آل مصطفایی، زینب آرامش جان مرتضایی، زینب هم کوثرِ زهرایی و هم عشق حسین تو یک تنه لشکر خدایی، زینب ▪️ ما ریزه خورِ قدیم زینب هستیم جزو سپه عظیم زینب هستیم شیعه است مدافع حرم، با جانش ما جان به کف حریم زینب هستیم ▪️ ای شیعه به اقتدار زینب صلوات هر روز به روزگار زینب صلوات با اوست که دل در انتظار مهدیست بفرست به افتخار زینب صلوات @navaye_asheghaan
نازم قدم نایبة الزهرا را ماه حرم انسیة الحورا را میلاد شریکة الحسین آمده است تعظیم، امام بعد عاشورا را 🌸🍃 سرمایه ی آل مصطفایی، زینب آرامش جان مرتضایی، زینب هم کوثرِ زهرایی و هم عشق حسین تو یک تنه لشکر خدایی، زینب 🌸🍃 ما ریزه خورِ قدیم زینب هستیم جزو سپه عظیم زینب هستیم شیعه است مدافع حرم، با جانش ما جان به کف حریم زینب هستیم 🌸🍃 ای شیعه به اقتدار زینب صلوات هر روز به روزگار زینب صلوات با اوست که دل در انتظار مهدیست بفرست به افتخار زینب صلوات
. # ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شکر خدا هنوز نمک گیر هیئتم شکر خدا که عبد سرای محبتم عمرم کنار سفرۀ احسان تو گذشت شکر خدا که ریزه خور خوان عترتم دارم هنوز رابطه ای با امام خود شکر خدا که خیمه نشینِ ولایتم گر نیستم شبیه علی بن مهزیار اما چنان اویس قرن در طریقتم اینگونه درک میکنم از قربِ منزَلَت..‌. دورم ز تو، ‌ولی به تو وصل است نیتم هر جا به لب، ترنًُمِ یالَیتَنی کنم فوزی عظیم از تو رسد، ای حقیقتم هر جا که می‌روی، دلِ من هست همرهَت این است همدلیِ من، ای با کرامتم گه می‌بری مرا وسط معرکه، ولی خود یاری ام کنی به تب و تابِ نصرتم خود زین فقیرِ بی سر و پا، کوه ساختی خود وقتِ امتحان بدهی استقامتم منکه بسوی تو قدمی برنداشتم تو دستِ من گرفتی و بردی به طاعتم ای دلبری که هیچ رهایم نکرده ای آیا هنوز هست امیدِ شهادتم؟ در هر محرم و صفر و فاطمیه نیز همدرد و همنوای تو و آل عصمتم با روضه های مادر تو خو گرفته ام همواره با مصائبتان غرقِ محنتم صحبت ز میخِ در،جگرم را دهد خراش حرفِ غلاف، مایۀ شرم و خجالتم می‌میرم از مصیبت سیلی، ولی ز درد برخیزم و جهاد کنم روز دعوتم روزیکه انتقام بگیری ز قاتلان با یک اشاره پای رکاب ولایتم @navaye_asheghaan
✨💖✨💖✨💖✨ 💖✨💖✨💖 ✨💖✨ 💖 💖ای شیعه به اقتدار زینب صلوات ✨هر روز به روزگار زینب صلوات 💖با اوست که دل در انتظار مهدیست ✨بفرست به افتخار زینب صلوات 💖✨ 🌺پیشاپیش ولادت خانم زینب کبری سلام الله علیها و‌ روز پرستار مبارک 💖 ✨💖✨ 💖✨💖✨💖 ✨💖✨💖✨💖✨ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @navaye_asheghaan
. علیه_السلام ۱۴ معصوم اي منجي رهاييِ دين خدا بيا جبران دردهاي دل هل اتا بيا اي آخرين سلاله ي مظلوم اهل بيت آقا ترا به آبروي مصطفي بيا از چاههاي كوفه چه داري خبر ؟ بگو! اي باخبر ز درد دل مرتضي بيا ام الائمه النُّجَبا منتظر تُراست اي آشناي مصحف زهرا بيا بيا از غربت غريب مدينه بگو بما اي باخبر ز سرّ دل مجتبي بيا سنگين ترين مصيبت تو داغ كربلاست اي منتقم به خامس آل کسا بيا احياگر صحيفه ي سجاديه تويي اي شرح حال واقعه ي نينوا بيا بي تو دم از وصيت باقر نمي زنيم اي ميزبان روضه ي صحن منا بيا شيخ الائمه گفت: كه خدمتگذار توست اي مقتداي صادق آل عبا بيا باب الحوائجي كه دخيل تو بسته است از چاه خواند ، يوسف زهرا ترا بيا تو نور چشم عالم آل محمدي سوگند بر پيمبر و جان رضا بيا از كودكي جواد الائمه بياد تست آقا! قسم به گريه ي ابن الرضا بيا تبعيدگاه هادي دين يك بهانه ماند ديگر تو بر نجات امام الهدي بيا حاجت به غير تو حسن عسگري نداشت اي مانده از قديم ز بابا جدا بيا سرداب سامرا ز سحر تا سحر به سوز سر داده اين صلا به صباح و مساء بيا عالم ز جور و ظلم پر است اي امير عدل اي ضامن حقيقي عهد و وفا بيا آقا قسم به درد اسيري عمه ات با ذوالفقار حضرت مولای ما بيا ✍ . @navaye_asheghaan
سبک نوحه زمینه بعد از شهادت.mp3
1.67M
. ای وای من، ای وای من، ای وای من زهرای من، زهرای من، زهرای من نفسی علی زَفَراتِها مَحبُوسَةٌ یا لَیتَها خَرجَت مَعَ الزَّفَراتی ای جان من، جانان من، یکتای من زهرای من، زهرای من، زهرای من لا خَیرَ بَعدَکِ فی الحَیاةِ وَ اِنَّما اَبکی مَخافَةَ اَن تَطولَ حیاتی بی تو نباشد خیری از دنیای من زهرای من، زهرای من، زهرای من رفتی چه زود از پیش ما یافاطمه خیز و ببین حال مرا یافاطمه ای داده جان از غربت و غمهای من زهرای من زهرای من زهرای من چشم حسن هر نیمه شب بارانی است حال حسین از هجر تو طوفانی است زینب بگوید مُردم ای بابای من رهرای من زهرای من زهرای من وقتی زبان گیرد دل شب دخترم گوید حسن وای مادرم وای مادرم میلرزد از اشک حسین پاهای من زهرای من زهرای من زهرای من یاس کبود و نیلی ام ای کوثرم شرمنده از روی تو و پیغمبرم بعد از تو کِی گردد خموش آوای من زهرای من زهرای من زهرای من گوید نبی چون بنگرد روی کبود رسم امانت داری این گونه نبود اشکِ روانم پاسخ آقای من زهرای من زهرای من زهرای من انسیه ی حوریه ی خلد برین پیش علی در کوچه ها خوردی زمین بازوی تو کرده ورم همتای من زهرای من زهرای من زهرای من بین در و دیوار این خانه چرا با ناله ای محزون صدا کردی مرا گفتی بفریادم برس مولای من زهرای من زهرای من زهرای من ای یاور تنهایی ام خیز و ببین از بعدِ تو حیدر شده خانه نشین ای در برِ سجاده ات مأوای من زهرای من زهرای من زهرای من ✍ 👇
از گُل یاس یاد باید کرد یاد کوثر زیاد باید کرد یاد کن اَختران مولا را روضۀ دختران زهرا را یاد اُخت الحسین یاد حسین مونس زینب ، امتداد حسین بانوی بانوان هر دو جهان ام کلثوم ، تاجدارِ جنان همه جا مثل سایه با زینب بر لبش صبح و شام یا زینب کیست این سایه ، شاخۀ طوبا اولین روضه خوان عاشورا یا حسینش همیشه بر لب بود اولین نوحه خوان زینب بود داشت بر لب میان اهل حرم درد دل با پیمبر اکرم ما که مهمان کربلا بودیم ما گرفتار هر بلا بودیم خون ز دل ها چکید یا جدّا جان به لب ها رسید یا جدّا ظلم و جورِ حرامیان دیدیم سنگباران ز کوفیان دیدیم وای از کوفه و پذیرایی دخترانت همه تماشایی دید چشمان ما جنایت را معجر زخم آل عصمت را روز پَرده نشینی از ما رفت آبرویی ز آل طاها رفت ناقه ها بی جهاز و ما خسته دستهامان به ریسمان بسته بود چشمان مَردمان بر ما پوست ها سوخته شد از گرما بهتر ای مادرا نبودی تو وسط ماجرا نبودی تو حَرمی را که هیچ مَحرم نیست غیر نامَحرمش مجسّم نیست بعد ظلم حرامیِ ملعون همه غارت زده همه محزون بود بی سایۀ برادرها گریه ها گریه های دخترها شاهد ظلم بی حساب شدیم وارد مجلس شراب شدیم لب و دندان ز چوب کینه شکست مادرا حُرمت سکینه شکست نام او را چه زشت می بردند پیش زینب شراب می خوردند روز ما سخت روزگاری شد که حسینت به تشت قاری شد چشم تو در عزای او گرید تا قیامت برای او گرید دخترانت بلند می گِریند نوحه سر می دهند می گریند نام ما تا ابد به شام آید منتقم روز انتقام آید @navaye_asheghaan