eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
387 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•در حسینیه ی جبین.... و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── در حسینیه ی جبین روضه است خط به خط گریه، چین به چین روضه است آسمان گریه کرده بالأخره هر شبی را که در زمین روضه است به کجا می روی ؟در عالم اگر؛ خبری هست در همین روضه است در میان اهالی گریه اولین روضه آخرین روضه است زهر کم کم بر او اثر می کرد زردی چهره هم یقین روضه است لفظِ "اِرْجِع فاِنَّهُ یَهْجُر" تا قلم خواست بدترین روضه است *پیغمبر فرمود: برام کاغذ و قلم بیارید که بنویسم براتون. نانجیب گفت این مرد داره هذیان میگه. از همین جا فاطمه آهی کشید...* با گریزش شکستن دندان وسط کوچه اولین روضه است *اگه اون روز دندان رسول خدا رو نمی شکستن، مثل چن روز قبل با چوب خیرزان بر اون دندان ها نمی زد...* با دلیل شهادت زهرا لفظ پیغمبر امین روضه است شتر سرخ در جمل فتنه است اسب اما بدون زین روضه است همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند *الهی برات بمیرم. خودش دستور داده محتضر وقتی میخواد از دنیا بره، سینه اش باید سبک باشه. حتی میگن باید دکمه پیراهنم باز کنن. در باز شد، حسنین دویدن، خودشونو رو سینه پیغمبر انداختن. میگن امیرالمومنین دوید بچه ها رو برداره، فرمود: نه علی جان! بذار حسین رو سینه ام باشه. زینب داره این صحنه رو می بینه. تا اون موقعی که اومد نیگا کرد، "یوم علی صدر المصطفی"... آه... "و یوما علی تحت الثری.." یه طوری باید حسینو بگی که پیغمبر بشنوه دعات کنه... حسین آه آه.... الهی برات بمیرم. گفت بذار حسین رو سینه ام باشه. من با او احساس سنگینی نمی کنم. راحت تر جون میدم. یا رسول الله! اینجا حسین رو سینت اومد، من بمیرم برا اون لحظه ای که دیدن عمه سادات مضطربه. هی دستاشو رو سر میزنه، آخه جلو چشم زینب نانجیب وارد گودال شد..*. او می دوید و من می دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او می نشست و من می نشستم او روی سینه من در مقابل *والشمر جالس علی صدره... یه وقت ارباب ما احساس کرد کوهی رو سینش اومده...* روضه از این به بعد رفت به دشت روضه دنبال خواهرش می گشت روضه شد عاطفی دمی که حسین یک قدم رفت یک قدم برگشت با غدیر و کریم و بزم شراب روضه می زد گریز هی بر تشت *اینم برا اونایی که دلشون امشب پیش امام رضاست ...* کاش بودم پس از دو ماه عزا پشت باب الجواد، ساعت هشت : ✍ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خورشید عصر ،منجی عالم ظهور کن تنها دلیل خلقت آدم ظهور کن دیگر نمانده صبر و قراری به سینه ها هجرت شده ست درد دمادم ظهور کن در قلب شیعیان، همه دم در فراق تو برپا شده ست مجلس ماتم ظهور کن آخر امام، منتقم آل فاطمه نور دل رسول مکرّم ظهور کن وقت عزای جدّ غریب تو مصطفاست صاحب عزای حضرت خاتم ظهور کن زخم جبین جدّ تو تازه ست العجل بر زخم او دوایی و مرهم ظهور کن او رفت و اشک فاطمه اش شد همیشگی شد قامتش ز داغ پدر خم ظهور کن او رفت و بعد او رخ یاسش کبود شد در کوچه خورد سیلی محکم ظهور کن روز دوشنبه، کوچه و بغض چهل نفر شد مبدأ جفای محرم ظهور کن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. |⇦•امشب هوای غربت... صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان ●━━━━━━─────── امشب هوای غربت ،رخنه به سینه کرده آخرِ ماه صفر، یاد مدینه کرده «غریب مادر حسن، حسن غریب مادر» تو آسمون قلبم، خدا خودش نوشته یه لحظه با تو بودن بالاتر از بهشته تو در رکاب حیدر دلیر بی نظیری برای تو همین بس، که بر حسین امیری کرامتِ الهی، میباره از نگاهت آسمون و سوزونده آتیش سوز آهت دلت میخواد همیشه، به همراهِ برادر باشی به وقت پیری، عصای دست مادر اما یه روز تو کوچه دیدی قدش خمیده روی زمین فتاده، رنگ از رخش پریده دیدی عزیز طاها، روی زمین نشسته ای وای ز درد سیلی،گوشوارهاش شکسته *اگه بخوای قدر مطلق روضه ی پیغمبر و امام‌ حسن رو بگیری باید بری دم اون دری که همین روزا آتیشش میزنن.. گفت دختر غصه نخور اولین کسی که به من ملحق میشه تویی بابا..مثل همین امروز بود.فاطمه خیلی دلش شور میزد دید صدای در میاد..اومد پشت در کیستی؟ بی بی جان اومدم عیادت پیغمبر..فرمود برو بابام حالش خیلی وخیمه..دیری نگذشت دوباره همون آمد..بار سوم که اومد تا بی بی خواست بره دم در پیغمبر فرمود: زهرا جان! اونی که پشت دره از هیچکسی اجازه نمیخواد بگیره..خیلی محترمی..خیلی برا خدا عزیزی که برادرم عزرائیل از تو اجازه میخواد..یا رسول الله جات خالی بود همه هیزم آوردند مسابقه گذاشتن هر کی بیشتر هیزم آورده پیش دومی عزیزتره‌‌.. این اولین مسابقه بود، اوج این مسابقه گودال قتلگاه بود.به هم میگفتن برو کنار عمر سعد داره میبینه منم بزنم.... دخترم! او فرشته مرگ است بذار بیاد چرا فاطمه میره دم در؟ آخه سر پیغمبر تو دامن علیه.. یا رسول الله! ما درس حمایت از تو رو از زهرا و علی یاد گرفتیم.پنج ساله بود میدید شکمبه گوسفند رو سر بابا خالی کردن ..می اومد صورت بابا رو پاک میکرد گریه می کرد. پیغمبر چشم وا میکرد میدید زهرا مقابلشه میگفت:" فِداها ابوها "بابات قربونت بره.. ما از علی یاد گرفتیم‌حمایت از تو رو..مگه یادمون میره در احد پیغمبر در یه گودالی افتاد. اما اینجا علی داشت چشم باز کرد دید سرش تو‌ دامن علیه.. تا از سر الا علی بگذاشت بر سر بیش از نود زخم گران برداشت حیدر تنها به یاری نبی در آن میانه او ماند و سهل بن حنیف و دو جانب از هر طرف ره بر رسول الله بستند پیشانی و دندان آن شه را شکستند پروانه سان بر گرد شمع روی احمد ذکر امیرالمؤمنین شد یا محمد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇👇
. صلوات الله علیه ▫️▪️▪️▫️ بند اول: ما مِنّا اِلّا مَقْتولٌ اَوْ مَسموم * میرسه از این حدیث این مفهوم یعنی پیغمبر ما شهیده * ما مِنّا اِلّا مَقْتولٌ اَوْ مَسموم مگه میشه از شهادت محروم؟! اون که دنیا مثلشو ندیده کسی که صدر عقاید تموم شهداست صاحب باب شهادت و امیر انبیاست نمیشه جا بمونه اسمش از این فیض عظیم وقتی سالار شهیدان پسرش، خون خداست بدعت نمیشه پای اعتقاد دیگه، وحدت نمیشه شیعه ی علی که بی غیرت نمیشه اَشْهَدُ اَنَّ الرّسول ماتَ شهیدا بند دوم: ما مِنّا اِلّا مَقْتولٌ اَوْ مَسموم اگه فرموده امام معصوم یعنی که پیمبرو آزردن ما مِنّا اِلّا مَقْتولٌ اَوْ مَسموم میشه از شرح روایت معلوم چه بلایی به سرش آوردن غریب اونه که تو خونش ببینه درد و مِحَن جای دارو و دوا بهش یه جام زهر بِدن غم و غصه های شیعه تازه میشه وقتی که گریز روضه ی غربتش میشه امام حسن صحبت نداره فوت عادی نبی صحت نداره قاتلش هم جایی توو جنت نداره اَشْهَدُ اَنَّ الرّسول ماتَ شهیدا بند سوم: ما مِنّا اِلّا مَقْتولٌ اَوْ مَسموم فرموده خود نبی مظلوم قدر من کسی ندیده آزار * ما مِنّا اِلّا مَقْتولٌ اَوْ مَسموم کشته شد پیمبر آروم آروم با سلاح کینه روزی صد بار این حقیقت مثه روز برای ماها روشنه اگه رحلت و وفات روی زبون دشمنه میخواد حتی شده با تغییر یک واژه و لفظ مُهر پاکی رو‌ گناه اون دوتا زن، بزنه راحت نمیگه شیعه واژه هاشو بی دقت نمیگه از روی رسم و روی عادت نمیگه اَشْهَدُ اَنَّ الرّسول ماتَ شهیدا شعر و ملودی:                    🚩* الإمامُ الحسنُ عليه السلام: لقد حَدَّثَني حَبِيبي جَدّي رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أنّ الأمرَ يَملِكُهُ اثنا عَشَرَ إماما مِن أهلِ بيتِهِ و صَفوَتِهِ، ما مِنّا إلاّ مَقتولٌ أو مَسمومٌ. امام حسن عليه السلام: جدّ محبوبم رسول خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود كه امر امامت را دوازده امام از اهل بيت و برگزيدگان او به عهده خواهند گرفت. هيچ يك از ما نيست مگر آن كه يا كشته مى شود يا مسموم. بحار الأنوار 27/217/18 🚩* قال رسول الله مَا أُوذِی نَبِی مِثْلَ مَا أُوذِیتُ. پیغمبر فرمودند: هیچ پیامبری به اندازه ی من اذیت نشد. بحارالانوار، ج۳۹، ص۵۶ 🚩* رسول الله محمد بن عبدالله و قبض بالمدینة مسموما یوم الاثنین للیلتین بقیتا من صفر. رسول خدا در روز دوشنه ۲۸ صفر در مدینه در حالی که مسموم شده بود، از دنیا رفت. الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم ابی عبدالله العکبری البغدادی (متوفای۴۱۳ ه)، المقنعة، ص۴۵۶ .👇
. ص هنوز ای پدرجان تنت بر زمین است میان سقیفه سخن اینچنین است که از قومِ ما رهبرِ مسلمین است نه از خانه ی وحی رهبر گزینیم که خود، جانشینِ پیمبر گزینیم ببین چیست، بعد از تو مزد رسالت ز خودکامگان منحرف شد خلافت رها شد ولایت، رها شد امامت ز خط نفاق اینچنین شیطنت شد بجای عدالت، عیان سلطنت شد پس از تو ز عصمت نمانده نشانی ز قرآن و عترت نمانده نشانی ز احکامِ دینت نمانده نشانی به دلهای امت نمانده ترحم به لبهای زهرا نمانده تبسم نه در غم، خدا را توکل نمایند نه فرمانِ ما را تحمل نمایند به تخریب و آتش توسل نمایند ببین چادر خاکی اَم را پدرجان نگاهی، دلِ شاکی اَم را پدرجان فراق تو از سینه آتش فشانده غمی سخت بر جانِ زهرا نشانده علی را به خانه نشینی کشانده چه داغِ عظیمی به زهرا رسیده چه ارثِ غریبی به مولا رسیده نه تنها به کوچه بمن راه بستند که حرمت ز ناموس حیدر شکستند همه عهد و پیمان پس از تو گسستند در خانه‌ی تو به آتش کشیدید به رخسار زهرای تو خش کشیدند فدک را ز دستانِ زهرا ربودند رهِ دشمنی را به سیلی گشودند هجومِ بدی بر حریمت نمودند ز روی تنِ خسته ام رد شدند و تماشاچیان نیز مرتد شدند و نه مانده سلامت دگر روی زهرا نه دنده، نه سینه، نه پهلوی زهرا نه در عافیت مانده بازوی زهرا چگویم که بارم زمین ماند بابا که ثلثی ز نسلم چنین ماند بابا ترا خواندم آندم به قلب غمینی علی را بخواندم به صوت حزینی زدم ناله از درد، فضه خذینی بیا محسنم را ز مسمار کشتند ترا گوئی آنان، دگر بار کشتند زدم دست و پا من اگر زیر این در حسینم زنَد دست و پا زیر خنجر ز سمِ ستوران شود لِه مکرر سرِ او به نیزه، سوی شام عازم اسیری رود زینبم بی محارم ‌.
. دوباره نسیمی ز غربت/دوباره غم وسوز سینه دوباره هوای بقیع و/دوباره هوای مدینه دوباره غم مصطفی و/دوباره عزای پیمبر رسیده دگر باره وقت ِ/سیه پوشی ِ آل حیدر در این سوگ عظمی/زهجران بابا زند ناله زهرا زند ناله زهرا واویلا واغربتا... عزای رسول خدا و/زمان مصیبت رسیده خدیجه زند ناله در عرش/شود فاطمه قد خمیده پدر رفت و شد تسلیت ها/بر آن بی قرین ِ یگانه به پشت در و بین کوچه/ز میخ در و تازیانه ببین یا محمد/به اشک دو دیده چه غمها پس از تو/به زهرا رسیده واویلا واغربتا... بیا و ببین شعله ها را/فروزان ز بیت ولایت در و هیزم و آتش و دود/هجوم و جفا و جنایت دل فتنه گر های آن روز/ز بغض و جفا پر شرر بود لگد زد به در بی حیایی/وَ زهرای تو پشت در بود چه گویم چه گویم/من از پشت آن در شده غنچه پرپر/شده غنچه پرپر واویلا واغربتا...