|⇦•بابا صدا می زد...
#قسمت_دوم #روضه و توسل ویژهٔ شهادت اباالمهدی آقا امامحسن عسکری علیه السلام اجرا شده به نفس حاج عباس حیدر زاده•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
این شب ها و روزها، بابا صدا میزد پسرم مهدی، همین روزهاست مادرش بینِ در و دیوار صدا میزنه : پسرم مهدی، کی می آیی ؟ ...همه ی غم های عالم روی سینه ی امام زمانه ... امام عسکری علیه السلام به شهادت رسیدند، بدن کفن شد ، تدفین شد، شیعیان منتظرند ببینند کی به بدن نماز میخواند؟ همان کسی که به بدن نماز می خواند، امام بعد از امام عسکریست ...
یه مرتبه دیدند جعفر، برادر حضرت آمد، رفت جلو بایسته به نماز، هنوز نماز رو شروع نکرده بود، دیدند درب حجره باز شد، یه آقازاده ی پنج ساله ای، شال عزا به گردن انداخته، از حجره بیرون آمد، عبای عمو رو کشید، فرمود :عمو کنار برو، من باید به بدن بابام نماز بخوانم ... قربون نماز خوندنت آقاجان ... تصور کنید طفل پنج ساله ای ایستاده به بدن بابا نماز می خواند....
@navaye_asheghaan
AudioCutter_1_1739129252.mp3
1.95M
|⇦•بابا صدا می زد...
#قسمت_دوم #روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام اجرا شده به نفس حاج عباس حیدر زاده •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
علامه مجلسی از مناقب و خرایج نقل می کند: ابوهاشم رحمه الله گفت: از امام حسن عسکری علیه السلام شنیدم که فرمود: «بهشت دری به نام المعروف (نیکوکاری) دارد که تنها نیکوکاران از آن در وارد می شوند.»
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@navaye_asheghaan
|⇦•شمع خموشِ ما را....
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج عباس حیدرزاده•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
من همین جا دلم رفت مدینه، یه شبی هم چند تا طفل پنج ساله با قد و نیم قد، پشت سرِ بابا ایستادند، به بدن مادر نماز خوندند ... اون شب علی خیلی غریب بود :
شمع خموشِ مارا از خانه بردند
تابوتِ مادرم را شبانه بردند
مدینه در نوایِ اَمَن بُجیب است
مادر به خانه برگرد، بابا غریب است ...
*اما غربت امیرالمومنین آنجا نمایان شد، وقتی بدن رو تنها دفن کرد، با دستان پیغمبر ... خاک روی بدن ریخت ، وقتی روی قبر رو هموار کرد ، پرده ها کنار رفت ، دستش رو روی دستش زد، علی چه کردی ؟ علی با دست خودت گُلت رو زیر خاک کردی ؟
سردارِ خیبره، فاتح خیبره، اما دیگه زانواش توان نداشت ... صحنه ای بچه ها دیدند ، جگرشون سوخت برای غربت بابا، یه مرتبه دیدند بابا خم شد، صورت روی قبر مادر گذاشت، هی صدا میزنه فاطمه ، فاطمه ، فاطمه ..."نَفسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ" فاطمه جان، بلند شو ببین دیگه نفس علی بالا نمیاد ...
بگم یا علی!مدینه صورت روی قبر فاطمه گذاشتی، گریه کردی، ناله زدی، کربلا هم حسینت صورت رو صورت علی اکبرش گذاشت ، اما کربلا ، بدن ارباً اربا بود ، هی صدا میزد : وَلَدی وَلَدی وَلَدی ...*
@navaye_asheghaan
4. حضرت زهرا س.mp3
3.43M
|⇦•شمع خموش ما را....
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج عباس حیدر زاده •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
وصیت امام حسن عسکری علیهالسلام به شیعیان:
شما را به تقواى الهى و پارسایى در دینتان و تلاش براى خدا و راستگویى و امانتدارى و طول سجود و حُسنِ همسایگى سفارش می کنم
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@navaye_asheghaan
#امام_عسکری_علیهالسلام_شهادت
گـدای کـوی تـو آقـاسـت یـا ابـاالحـجـة
که زیـر سـایـۀ مـولاسـت یـا اباالحجة
نـگـفـتـه، حـاجـتِ دل را بـرآوری آقـا
ز بس که لطف تو با ماست یا اباالحجة
به خـوان نـعـمت تو انـبـیاء بـنـشـسـتند
که دست جود تو غوغاست یا اباالحجة
هــزار حـاتـم طـایـی گـدای سـفـرۀ تـو
که سفره دار تو یکتـاست یا اباالحجة
که گفته گوشۀ تبعید فیض جاری نیست
کـرامـت تـو ز بـالاسـت یـا ابـاالحـجـة
بهارها همه دم صحـبت از گُلت دارند
گُـل تو یـوسف زهـراسـت یا ابـاالحجة
هزار یوسف مصری غـلام یـوسف تو
دَمَت هزار مـسـیـحاسـت یا ابـاالحجـة
خــبـر دهـنـد به اردوی ســوگـوارانت
بـسـاط نـالـه مـهـیّـاسـت یـا ابـاالحـجة
صـدای نـالـۀ مـهـدی به گـوش می آید
که نـور چشـم تو تنهـاست یا اباالحجة
عـزای غـربت تو بـوی مـجـتـبی دارد
دلـت کـرانـۀ غـم هـاست یا ابـاالحجـة
مخور که زهر جفا در طعام می ریزند
کـنـار سفــره ات اعـداست یا اباالحـجة
فراق و غربت و تبعید و رنج، قوت تو شد
که غصه یـار تو مـولاست یا اباالحجة
هـنـوز یـار نـداری که یــاری تو کـنـد
که از مـزار تـو پـیـداست یا ابـاالحجـة
شکسته باد نظامی که حرمت تو شکست
مـزار تـو هـمه دل هــاست یا ابالحـجة
هـزار گـنـبـد تابـان به مـرقـدت روشن
که فرشت عرش معلّاست یا اباالحجـة
مـلائک حـرمـت با وقـار می گــویـنـد:
که کـربلای تو این جـاست یا اباالحجة
🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
@navaye_asheghaan
#مادر
#ترحیم_خوانی
كسى كه ناز مرا مىكشيد ، مادر بود
كسى كه حرف مرا مىشنيد مادر بود
كسى كه گنج به دستم سپرد، بود پدر
كسى كه رنج به پايم كشيد ، مادر بود
كسى كه شيره ی جان میمكيد من بودم
كسى كه روح به تن میدميد ، مادر بود
كسى كه در دل شب از صداى گريه ی من
سپندوار زجا میجهيد ، مادر بود
كسى كه خارى اگر پيش پاى من میديد
چو غنچه جامه به تن میدريد، مادر بود
كسى كه دور اگر میشدم ز دامانش
برهنه پا ز پیام میدويد ، مادر بود
ز دست دشمن هستى درین سيه بازار
كسى كه جان مرا میخريد ، مادر بود
كنار بستر بيماریام پرستارى ،
كه تا به صبح نمى آرميد ، مادر بود
به روزگار جوانى كسى كه قامت او
به زير بار محبت خميد ، مادر بود
كسى كه در غم و اندوه و در پريشانى
به دردهاى دلم میرسيد ، مادر بود
گهى خشونت و تندى گهى عطوفت و مهر
نشان و مظهر بيم و اميد ، مادر بود
گهى دعا و ثنا ، گاه ناله و نفرين
بهشت و دوزخ و وعد و وعيد مادر بود
غرض كسى كه ز دنيا و آرزوهايش
براى خاطر من دل بريد ، مادر بود
كشيد رنج ز آغاز زندگى تا مُرد
كسى كه خير ز عمرش نديد ، مادر بود
يكى شكسته قفس ماند و خسته مرغى زار
كه از ثَرى به ثريا پريد ، مادر بود
مرا ستاره ی صبحی که هر چه کوشیدم
شد آخر از نظرم ناپدید مادر بود
چو درگذشت (نگارنده) با تأسف گفت :
كه آن به راه محبت شهيد ، مادر بود
✍️ #عبدالعلی_نگارنده
@navaye_asheghaan
#پندیات
#ترحیم_خوانی
آنچنان کز رفتن گـــــل خــار میمــاند به جـــــا
از جوانی حسـرت بسیـــــــار میماند به جــــا
آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است
آنچه از عمـــــر سبکرفتــــــار میماند به جــــا
کامجـــویی غیــــــر ناکامی ندارد حاصــــــــــلی
در کف گلچین ز گلشن، خـــار میماند به جـــا
جســــــم خاکی مانع عمر سبکرفتار نیــست
پیش این سیـــلاب، کی دیوار میماند به جــا؟
هیچ کار از سعی ما چون کوهکن صورت نبست
وقــــــت آن کس خوش کزو آثار میمـاند به جـــا
زنگ افسوســــی به دســت خواجه هنگام رحیل
از شـــــمار درهم و دینــــار میمـــاند به جــــــــا
نیســــــت از کــــــردار ما بیحـــاصلان را بهرهای
چون قلـــم از مــــا همین گفتــــار میماند به جا
عیش شیرین را بود در چاشنی صد چشم شور
برگ صائب بیشــــتر از بار میمانـــــــد به جــــــا
✍️ #صائب_تبریزی
@navaye_asheghaan
#حضرت_زهرا
#هجوم_به_بیت_وحی
حادثه بالا گرفت و عاقبت یک در شکست
ضربه ی پایی رسید و پهلوی مادر شکست
اجر و مزدِ حضرت خاتم ادا شد با لگد..
در میانِ خاک با یک ناله..پیغمبر شکست
مادرش را دید زیرِ دست و پا..دستپاچه شد
هیچ می دانی چگونه قلبِ یک دختر شکست؟
خواست تا بیرون کشد از آن هیاهو که نشد
پیشِ دو چشمانِ زینب ناگهانی سر شکست
شعله ها از یک طرف سوزانده روی فاطمه
ضربه های دیگری آمد که بال و پر شکست
در کشاکش ناله ی فضّه خُذینی می رسید
خادمه یک صحنه هایی دید تا محشر شکست
در حیاطِ خانه ..مولا گوشه ای افتاده بود
فاطمه را دید بر روی زمین..حیدر شکست
دستهای مرتضایش بسته شد در پیشِ او
با غلافی پهلو و بازوی یک همسر شکست
محسن راحت حق
@navaye_asheghaan
#حضرت_زهرا
#هجوم_به_بیت_وحی
آغاز روزهای سیاه از سقیفه شد
دنیا که گشت پر ز گناه از سقیفه شد
روز غدیر چشم جهان روشنا گرفت
روز جهان چه زود سیاه از سقیفه شد
می خواست روی پای عدالت بایستد
افتادنِ جهان تهِ چاه از سقیفه شد
می رفت با علی که زمین آسمان شود
افسوس این امید، تباه از سقیفه شد
از آن به بعد جنگل دنیا درست شد
اینگونه باز، باب نگاه از سقیفه شد
هیزم جواب زحمت یک عمر احمد است
دنیا اگر سیاه شد آه از سقیفه شد
بستند باب شهر علوم رسول را
استاد جهل، رهبر راه از سقیفه شد
حسن کردی
@navaye_asheghaan
#حضرت_زهرا
#هجوم_به_بیت_وحی
مدینه غرق ماتم بود و دلها خانه غم بود
فضا تاریک و بر رخسار گردون گَرد مات بود
سکوت آفرینش با قیام حشر توأم بود
سراسر مسلمین را قامت از بار الم خم بود
خلایق با دلی بشکسته میگفتند پیوسته
محمد در سرای جاودانی رخت بر بسته
در آن روزی که خون جاری ز چشم هر مسلمان بود
گلوی آفرینش پاره از فریاد و افغان بود
سپهر نیلگون را در درون سینه طوفان بود
علی مشغول غسل آن سفیر پاک یزدان بود
به نقش دوستی دشمن سرکین آفریدن داشت
-ز جسم زنده قرآن هوای خون مکیدن داشت
سقیفه مرز شورای افرادی ستمگر بود
سقیفه پایگاه خصم سرسخت پیمبر بود
جنایت، حق کشی غارت ستم، در حق حیدر بود
نه بلکه جنگ با قرآن و اسلام و پیمبر بود
در آنجا با حضور چند تن اوباش شورا شد
جنایاتی که در او تا قیامت رفته امضاء شد
اگر برپا نمیگردید این شورای ننگ آور
نمیگردید ره گم کردهای اسلام را رهبر
نمیشد غصب حق بن عم و داماد پیغمبر
نمیزد بر سرای فاطمه دست خسی آذر
یزید و ظلمهایش بود محصول همین شورا
که خونها ریخت از آزادگان لعنت بر این شورا
چه شورایی که باب فتنه از آغاز آن وا
شد
چه شورایی که با آن قامت عدل و شرف، تا شد
چه شورایی که با آن رخنه در اسلام پیدا شد
چه شورایی که استحکام آن با خون زهرا شد
نفاق و فتنه و آشوب و طغیان بود این شورا
ستم در حقّ اهل بیت و قرآن بود این شورا
دو روز اسلام را رخت غم و اندوه شد در بر
یکی در روز شورا و یکی در مرگ پیغمبر
به مرگ مصطفی شد عالم اسلام بی رهبر
به شورا گشت کوته دست خلق از دامن حیدر
کسیکه قائل قول سلونی بود تنها شد
خسی که از اقیلونی سخن میگفت، مولا شد
سیه ماری که عمری لانه در آغوش قرآن داشت
به قصد پیکر دین در دهان پر زهر دندان داشت
به باطن کفر و در ظاهر هزاران رنگ ایمان داشت
صمد گوی و صنمها در درون سینه پنهان داشت
پس از مرگ نبی اسلام را پنداشت بی رهبر
به مسجد آمد و زد حلقه در محراب پیغمبر
شده چوپان مردم گرگ خون آشام از یکسو
گشوده چنگ بر نابودی اسلام از یکسو
مسلمانان بسان مردگان آرام از یکسو
امیرالمؤمنین تنها در آن ایّام از یکسو
به چشم نازبیننش بود از رنج و الم خاری
نبود او را بغیر از فاطمه یار وفاداری
همه این رنجها محصول آن شورای ننگین بود
که اصلش جنگ با قرآن و نامش یاری دین بود
علی را جاری از چشم خدا بین اشک خونین بود
عدو مست خلافت بود و کامش سخت شیرین بود
چنان مست ریاست شد که بر احکام دین پزد
شرار افروخت در بیت خدا سیلی به زهرا زد
هنوز از مرگ پیغمبر فغان خلق بر پا بود
سرکش بی کسی بر چهرة اسلام پیدا بود
که در موج فضا آتش بلند از بیت زهرا بود
امیر مؤمنان هم در سکوت خلق تنها بود
کجا یک تن تواند غصب کردن حق مولا را
سکوت خلق و همراهیّ دشمن، کشت زهرا را
برون شد ز آستین حق کشیها دست بیدادی
شرر افروخت در بیت ولایت سست بنیادی
که سرزد شعلهاش از قلب هر انسان آزادی
تو گویی در درون شعلههایش بود فریادی
که آن فریاد از عمق دل دخت پیمبر بود
ولی افسوس گوش امّت از بشنیدنش کر بود
هنوز آن آتش سوزنده در دلها شرر دارد
هنوز از دیده جاری شیعه خوناب جگر دارد
به هر صبح و مسا، فریاد و اشک بیشتر دارد
مگر روزی که فرزندش نقاب از چهره بردارد
نماید همو خورشید فلک رخسار دلجو را
بگیرد انتقام مادر بشکسته پهلو را
امام منتظر ای مهدی موعود ادرکنی
ولی الله اعظم حجّت معبود ادرکنی
فروزان روی حق را شاهد و مشهود ادرکنی
الا ای کعبه دل قبلة مقصود ادرکنی
ادامه شعر👇👇
مپوش از خلق ای پشت حقایق روی زیبا را
اجابت کن دعای میثم افتاده از پا را
استاد حاج غلامرضا سازگار
@navaye_asheghaan
(امام حسن عسکری ع)
پرپر از کینه گشته،گل باغ امامت
همه با گریه گویید،سر مهدی سلامت
شده یاران گاه هم عهدی۲
تسلیت یابن الزهرا مهدی
شور محشر به پا شد،سامره در عزا شد
از غم داغ مولی،عسکری کربلا شد
شده یاران گاه هم عهدی۲
تسلیت یابن الزهرا مهدی
شیعیان بار دیگر،باغ دین شد خزانی
عسکری جان عالم،شد شهید در جوانی
شده یاران گاه هم عهدی۲
تسلیت یابن الزهرا مهدی
دشمن دین و قرآن،زد شرر جسم و جانش
مهدی آرام جانش،آمده در کنارش
شده یاران گاه هم عهدی۲
تسلیت یابن الزهرا مهدی
از ستم گشته مسموم،حسن از زهر کینه
همه هستی عالم،گرید از سوز سینه
شده یاران گاه هم عهدی۲
تسلیت یابن الزهرا مهدی
گل بستان زهرا،کشته شد در غریبی
سوزد و ناله دارد،مهدی از بی حبیبی
شده یاران گاه هم عهدی۲
تسلیت یابن الزهرا مهدی
حسن از کینه گشته،در ره دین فدایی
مهدی گرید از این غم،شده وقت جدایی
شده یاران گاه هم عهدی۲
تسلیت یابن الزهرا مهدی
یازدهم نور یزدان،از ستم گشته خاموش
از غم داغ بابا،شده مهدی سیه پوش
شده یاران گاه هم عهدی۲
تسلیت یابن الزهرا مهدی
#رضا_یعقوبیان
#امام_حسن_عسکری_ع
@navaye_asheghaan
(امام حسن عسکری ع)
مولای من
زینت شهر سامرایی تو
به درد شیعیان دوایی تو
ز کار ما گره گشایی تو
بر شیعیان دارالامان تویی
با لطف و جود بی کران تویی
از تبار آل محمد و
پدر صاحب الزمان تویی
آجرک الله صاحب الزمان۴
مولای من
ای مظهر شهامت و ایثار
تو دیده ای ز دشمنان آزار
به تو شده جور و جفا بسیار
ای که از تبار پیمبری
مولای من امام عسکری
از بس که ظلم و کینه بر تو شد
دلخونی با دست ستمگری
آجرک الله صاحب الزمان۴
مولای من
بوده ای از حق خودت محروم
غریبی تو شد چنین معلوم
ز زهر کینه گشته ای مسموم
ای که بودی تو حیدری عذار
آثار سجده در تو آشکار
از ظلم و کینه های دشمنان
بوده ای در زندان تو بی شمار
آجرک الله صاحب الزمان۴
مولای من
کنار تو محرم راز تو
با او بود راز و نیاز تو
مهدی تو خوانده نماز تو
پسرت آمد در کنار تو
گردیده مهدی بی قرار تو
در هنگامه ی غسل و دفن تو
خون گریه کرده یادگار تو
آجرک الله صاحب الزمان۴
#رضا_یعقوبیان
#امام_حسن_عسکری_ع
@navaye_asheghaan