میدهم سوے امیرم یڪ سلام
صبح من آغاز شد با این ڪلام
ڪار هر روز من از فرط فراق
یڪ سلام از راه دور از روے بام
السّلام اے ساڪن ڪرب وبلا
من حرم خواهم همین و والسلام
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
صبحتون حسینی💚🌤
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
صبحتبخیرمولایمن
تا ڪی
دل من
چشم بہ در داشتہ باشد
اے ڪاش
ڪسی از تو
خبر داشتہ باشد
آن باد
ڪہ آغشتہ
بہ بوے نفس توست
از ڪوچہ ے ما
ڪاش
گذر داشتہ باشد ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهـی ؛
گفتم : ز پا افتاده ام
گفتی : بلندت می کنم !
گفتم : نظر بر من نما ،
گفتی : نگاهت می کنم !
گفتم : بهشتم می بری؟
گفتی : ضمانت می کنم !
گفتم : که ادعونی بگم ؟
گفتی : اجابت می کنم !
گفتم : که من شرمنده ام ،
گفتی : که پاکت می کنم !
گفتم : که یارم می شوی ؟
گفتی : رفاقت می کنم !
گفتم : دردمندم خــدا
گفتی : مداوایت کنم !
گفتم : پناهی نی مرا
گفتی : پناهت می دهم.
خدایا شکرت بابت همه نعمت هایت.
💠اللهم صل علی محمد و آل محمد
💠وعجل فرجهم
#سرود
#حضرت_محمد (ص)
#امام_صادق (ع)
💠بند اول
زمین و زمون مسته
همه آسمون مسته
دور سرت میگرده کل فلک
روزی ازت میگیره جن و ملک
دستمو روی سینه میزارمو
میگم رسول الله سلام علیک
بازم،دل من،هوایی عشق یاره
از آسمونا داره میباره ستاره
تو دنیا،مثه من،کی مثله تورو داره
🔅یا رسول الله یا محمد
🔅یا ابالزهرا یا محمد
💠بند دوم
مدینه چراغونه
کوچه ریسه بندونه
هیچکسی آروم و قرارنداره
ماه سما پا رو زمین میزاره
تو گهواره وقتی میخنده انگار
غنچه عشق و تو دلا میکاره
بازم پیچیده شمیم گل شقایق
دلبر اومده ترانه میخونه عاشق
ذکر لب ما مددی امام صادق
🔅صادق آل مصطفایی
🔅دلبر اهل کبریایی
شعر و سبک
#مجتبی
اصفهان
۱۴۰۲
#صلوات
@navaye_asheghaan
تب کرده خورشید این شبا
داره تو دل هول و ولا
ماه رو دستای آمنه
آروم آروم میره بالا
دریا سر می کوبه
به ساحل امشب
اومد از راه جمعِ
فضائل امشب
دل ، دل ، دل می بره هر دم
از عالم و آدم ، شادی میاد جا غم
عرش حق رو میزنن ریسه و پرچم
روح و جان و دل مایی
یار فقرایی ، خوش بو میشه چایی
اگه با گل محمدی بشه دم
اونایی که دلشونه مثِ آب چشمه پاک
سرود لباشونه یا رسول الله بِفِداک
امشب شب عشقه ، امشب شب یاره
انگار که خورشیده تو گهواره
پرواز نرم قاصدک ، معنای عشق شاپرک
باز داره بارونِ بهار ، میشینه رو دل کَم کَمَک
باز بارون بهاری
خبر آورده
آمنه چون خورشید
پسر آورده
باز ، باز ، باز ، نم نم بارون
میزنه رو ایوون ، میگیره بازم جون
پر، پر، پر ، میگیره قلبم
آروم آروم کمکم ، پا چشای پُرْ نم
صلوات ممتده روی لبامون
میریزن ستاره ها از آسمونا روی خاک
سرود لباشونه یا رسول الله بِفِداک
امشب شب عشقه ، امشب شب یاره
انگار که خورشیده تو گهواره
الگوی ناب بندگی ، هستی بابای اهل بیت
عشقو یاد دادی با حدیث ، به نوکرهای اهل بیت
ای انگیزهی خلقت
به زیر دینم
من دلدادهی حیدر
مرید حسینم
حک شد ، لحظهی تولد
حسینُ مِنّی و ، انا مِن حسینت
رو مدال نوکریمون روی سینه
این بود آرزوی ماها
پایینپای آقا ، با جمع گداها
بعد اربعین بشه بیایم مدینه
میدونی دلم برا گنبد خضراته هلاک
سرود لبام اینه یا رسول الله بِفِداک
امشب شب عشقه ، امشب شب یاره
انگار که خورشیده تو گهواره
@navaye_asheghaan
. .
#سرود #دو_خورشید
#میلاد_رسول_الله
#سبک_گلی_که_زیباست_گل_یاسه
در هفدهم ربیع الاول
صادق آمد و خاتم مرسل
گشته توأمان جشنِ(دو میلاد)۲
گردیده چو خانه ی(دل آباد)۲
قلب و دل شیعیان(شده شاد)۲
جهان گلستان(ز سرمد شد)۲
میلاد صادق و(محمد شد)۲
خوش آمدی یا(رسول الله)۲
خیزید به پا ای اهل عالم
بر پیمبران آمده خاتم
پیک وحی در عالم این(خبر داد)۲
نخل دین اسلام(ثمر داد)۲
امشب آمنه قرصِ(قمر زاد)۲
گردیده پیدا(رخ احمد)۲
آمده دنیا(گل سرمد)۲
خوش آمدی یا(رسول الله)۲
ای شیفتگان پیمبر آمد
شافع به جزا و محشر آمد
عالم همگی مستِ(ولایش)۲
شیعه تا ابد تحت (لوایش)۲
گسترده بود خوانِ(عطایش)۲
داده خداوند(نوید امشب)۲
نیر اعظم(رسید امشب)۲
خوش آمدی یا(رسول الله)۲
مهر و حب تو به سینه دارم
من آرزوی مدینه دارم
کوی تو بود باغ(بهشتم)۲
مهرت حق نهاده در(سرشتم)۲
نام تو به قلب خود(نوشتم)۲
دار و ندارم(تویی مولا)۲
صبر و قرارم (تویی مولا)۲
خوش آمدی یا(رسول الله)۲
امشب ز سوی خالق سرمد
سر زد گلی از باغ محمد
حق کرده به شیعیان(عنایت)۲
از نسل نبی نور(هدایت)۲
آمد ششمین گل(ولایت)۲
مظهر سرمد(شده ظاهر)۲
آمده صادق(گل باقر)۲
خوش آمدی یا(رسول الله)۲
امشب به مدینه شور و غوغاست
شهر فاطمه بهار دل هاست
وقت شادی اهل(یقین است)۲
شیعه شادمان زین مه(جبین است)۲
ظاهر به زمین نور(مبین است)۲
هدیه ای آمد(ز سوی رب)۲
سر زده یاران(مهی امشب)۲
خوش آمدی یا(رسول الله)۲
نوری ز خدای اعظم آمد
با علم نبی اکرم آمد
گشته مهی جلوه گر(ز خالق)۲
آمد به جهان شمس(حقایق)۲
با عطر و بوی گل(شقایق)۲
در دل شیعه(ولای او)۲
تمام عالم(گدای او)۲
خوش آمدی یا(رسول الله)۲
#حاج_رضا_یعقوبیان ✍
#ولادت_حضرت_رسول_اکرم
#ولادت_امام_جعفر_صادق
.@navaye_asheghaan
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
#امام_صادق_ع_مدح_و_ولادت
فروزان از دو مشرق، در سحرگاهان، دو ماه آمد
دو خورشیدِ جهانافروز، در دو صبحگاه آمد
دو موسی از دو دریا، یا دو یوسف از دو چاه آمد
دو رهرو، یا دو رهبر، یا دو مشعلدار راه آمد
دو شمع جمع بزم جان، دو رکن محکم ایمان
دو بحر رحمت و غفران دو دست قادر منان
دو آدمخو ، دو یوسفرو ، دو موسیید ، دو عیسیدم
دو دریا را دو رخشان گوهر یک دانه پیدا شد
دو جان جان جان، دو دلبر جانانه پیدا شد
دو سرو ناز یا دو نازنین ریحانه پیدا شد
دو شمع آفرینش، یک جهان پروانه پیدا شد
دو سِرّ داور هستی دو جان در پیکر هستی
یکی پیغمبر هستی یکی روشنگر هستی
یکی سر الله اکبر ، یکی وجه الله اعظم
دو شمع جمع انسانها دو شاه کشور جانها
دو باب الله احسان ها، دو بسم الله عنوانها
دو سرو باغ و بستانها، دو باغ روح و ریحانها
دو واجب جاه امکانها، دو مشعل دار کیهانها
دو خالق را نماینده، دو قرآن را سراینده
دو رحمت را فزاینده، دو دلها را رباینده
یکی بر اولیا سادس، یکی بر انبیا خاتم
بشارت ای تمام عالم هستی بشیر آمد
گل بستانسرای آفرینش در کویر آمد
نرفته ماه از بزم فلک، مهر منیر آمد
بشیران را بشیر آمد، نذیران را نذیر آمد
جهان گردیده آسوده، ملک رخ بر زمین سوده
فلک بر زیور افزوده، محمد چهره بگشوده
ز مکه تافته خورشید نورش بر همه عالم
فلک امشب زمین مکه را از دور میبوسد
ملک مهد محمد را بهموج نور میبوسد
بهفرمان خدا خاک درش را حور میبوسد
مسیح از عالم بالا کلیم از طور میبوسد
حرم پیموده ره سویش طواف آورده بر کویش
صفا چون گل کند بویش صفاها گیرد از رویش
به یاد لعل لبهایش کند رفع عطش زمزم
چو آمد آمنه کم کم بهم چشم خداجویش
دو لب خاموش اما عالمی گرم هیاهویش
بناگه تافت خورشید جهان آرا ز پهلویش
منور ساخت شرق و غرب را از پرتو رویش
سما در نور او گم شد، زمین دریای انجم شد
لبش گرم تبسم شد، وجودش در تلاطم شد
که ناگه چشم حق بینش دوباره باز شد ازهم
ندا از عمق جان بشنید: هان ای مهربان مادر!
خدایت را خدایت را بخوان مادر بخوان مادر
سلامت میدهد امشب زمین و آسمان مادر
که هستی آفرین هستیت بخشد رایگان مادر
ببین لطف مؤید، را بخوان دادار سرمد را
بدنیا آر احمد را، محمد را، محمد را
بهذکر حق کن استقبال، از پیغمبر اکرم
دل شب آمنه تنها، ولی تنها خدا با او
نه عبدالله زنده، نه زنانِ آشنا با او
دعا میخوانْد و بوده آفرینش همصدا با او
سخن میگفت فرزندش محمد در خفا با او
امیدش بود و معبودش، وجودش بود و مولودش
محمد بود مقصودش، زهی از بخت مسعودش
گرفتش در بغل مانند جان خویشتن مریم
زیک سو رو به قبله مادرش حوا دعا گویش
ز یک سو آسیه گل بوسه گیرد از گل رویش
ز یک سو مام اسماعیل همچون گل کند بویش
ز یک سو دستهای مریم عذرا به پهلویش
که کم کم درد او کم شد رها از درد و از غم شد
جمال حق مجسم شد، محمد ماه عالم شد
به استقبال او خیزید از جا ای بنی آدم!
در آن شب بارگاه آمنه خلد مخلد شد
در آن شب جلوهگر مرآت حُسن حی سرمد شد
در آن شب آفرینش محو و مات روی احمد شد
در آن شب بوسه زن مادر به رخسار محمد شد
چه عبدی در سجود آمد، چه نوری در وجود آمد
چه غیبی در شهود آمد، خدا را هر چه بود آمد
که او با هر دمش، بر آفرینش، جان دهد هر دم
👌ادامه این شعر در پست بعدی
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️
چو آن تابنده اختر زاد آن نور مجسم را
نه آن نور مجسم بلکه وجه الله اعظم را
فروغی تافت از نورش که روشن کرد عالَم را
ندا آمد که زادی بهترین فرزند آدم را
مبارکباد لبخندت، گرامی باد فرزندت
بهین عبد خداوندت محمد طفل دلبندت
که میخوانند مدحش را، خدا و انبیا با هم
تو امشب آدم و نوح و و خلیل دیگری زادی
ذبیح و خضر و داود و کلیم برتری زادی
مسیحا، نه! مسیحای مسیحا پروردی زادی
تو امشب بر همه پیغمبران پیغمبری زادی
رسل در تحت فرمانش، کتب یک جمله در شأنش
هزاران خضر عطشانش، صد اسماعیل قربانش
مبارک ای گرامی مادر پیغمبر اکرم
زمین مکه دیشب غرق در نور محمد بود
چراغ آسمان لبخند زن بر روی احمد بود
جهان آفرینش بهتر از خلد مخلد بود
تجلای خدا در چهره عبدی مؤید بود
مؤید باد قرآنش، گرامی باد فرقانش
معطر باد بستانش، جهان در تحت فرمانش
بنای اوست در سیل حوادث کوه مستحکم
محمد! ای چراغ روشنی بخش جهان آرا
بر افروز و بر افروزان بنور خویش دلها را
بلرزان با نهیب آسمانی کاخ کسری را
ندای تفلحوا از عمق جان برکش، بخوان ما را
تو ما را دانش آموزی، تو مهر عالم افروزی
تو برق اهرمن سوزی، تو در هر عصر پیروزی
لوای توست با دست خدا بر دوش نه طارم
* * *
هماره بوی عطر خلد از خاک درت خیزد
همیشه نور توحید از فراز منبرت خیزد
ندای "تُفلحوا" از مکتب جانپرورت خیزد
فروغ دانش از کرسی درس جعفرت خیزد
ششم مولا، ششم رهبر، ششم هادی، ششم سرور
ششم فرماندهی داور، ششم فرزند پیغمبر
که شش خورشید حق از صُلب او تابیده در عالَم
الا ای اُمّ فَروه! آفتاب داور آوردی
محمد را محمد را کتاب دیگر آوردی
تعالی الله که مثل آمنه پیغمبر آوردی
تو چون بنت اسد در دامن خود حیدر آوردی
بهعصمت مادرش زهرا، بهصورت چون حَسَن زیبا
حسینی خو، علی سیما، امام باقرش بابا
که با عید محمد عید میلادش بود توأم
کتاب من، کتاب الله و دین مصطفی دینم
تولای امیر المؤمنین عهد نخستینم
مرام جعفری و مهر آل الله آئینم
نه کاری بوده با آنم، نه حرفی مانده با اینم
محب آل اطهارم، علی را دوست میدارم
ز خصمش نیز بیزارم، به یارش تا ابد یارم
نباشد غیر حب و بغض، دین و مذهب "میثم"
✍استاد #غلامرضا_سازگار
@navaye_asheghaan
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
#امام_صادق_ع_مدح_و_ولادت
لب نگار که باشد، رطب حرام بود
زمان واجبمان مستحب حرام بود
فقیه نیستم اما به تجربه دیدم
بدون عشق مناجاتِ شب حرام بود
اگر که هست طبیبم طبیب دوّاری
به من معالجهی در مطب حرام بود
برآنکه دشمن اولاد توست، نیست عجب
که نطفهاش نسب اندر نسب، حرام بود
تو را کمال نوشتند یا رسول الله
بزرگ آل نوشتند یا رسول الله
تو آفریده شدی و سرآمدت گفتند
هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند
تورا به سمت زمین با نسیم آوردند
توآمدی و ملائک خوش آمدت گفتند
نشان دهندهی معصومیِ قبیله توست
اگر که قّبهی خضرا به گنبدت گفتند
تمام آل عبا «کُلنا محمّد» بود
توعین نوری و در رفت و آمدت گفتند
اگر چه یک نفری، جمع چهارده نفری
تورا محمّد و آل محمّدت گفتند
شب ولادتت ای یار! میکنم خیرات
نثار مقدم خیر تو چارده صلوات
برای خُلق تو باید کنند تحسینت
نشد مشاهده شصت و سه سال نفرینت
از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی
نوشتهاند از این سو تو را نخستینت
هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است
شدیم کوچه نشینت، شدیم مسکینت
شدیم ریزهخور سفرههای سیّدیات
گدای سفرهی هر سال چهارده سینت
توآمدی که علی را فقط ببینی و بس
ندادهاند به جز دیدهی خدا بینت
یتیم مکهای اما بزرگ دنیایی
اگر چه خاک نشینی، همیشه بالایی
مرا اویس شدن در هوای تو کافیاست
اگر چه باز ندیدم، دعای تو کافیاست
همینکه بوی تو را در مدینه حس کردم
لبم رسید به خاک سرای تو کافیاست
چه حاجتی به پسر داری ای بزرگِ قریش
همینکه فاطمه داری برای تو کافیاست
همینکه اوّل هر صبح پیش زهرایی
برای روشنی لحظههای تو کافیاست
تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت
اگر علی تو باشد به جای تو کافیاست
قسم به اشهد ان لااله الا الله
تو آمدی که بگویی علی ولی الله
تو آمدی و ترحّم شدند دخترها
چقدر صاحب دختر شدند مادرها
تو آمدی و رعیّت شکوه عبد گرفت
بدین طریق چه آقا شدند نوکرها
خدای خوب به جای خدای چوب نشست
و با اذان تو بالا گرفت باورها
بگو مدینهی علمی، علی درِ آن است
بگو که واجب عینیاست حرمت درها
بریز شیرهی پیغمبری به کام حسین
که از حسین بیاید علیِ اکبرها
زمان گذشت، زمانِ ظهور دیگر شد
حسینُ منی أنا من حسینِ اکبر شد
هزار حضرت مریم کنیز مادر توست
تورا بس است همینکه بتول، دختر توست
به دختران فلان و فلان نیازی نیست
اگر خدیجهی والامقام همسر توست
علی و فاطمه دو رحمت خداوندی
برای عالم دنیا و صبح محشر توست
به یک عروج تو جبرئیل از نفس افتاد
خبر نداشت که این تازه اوج یک پَر توست
به عرش رفتی و ماندی در آن تقّرب محض
خدا برابر تو یا علی برابر توست؟!
تو با علی جریانساز شیعهاید، اما
شناسنامهی شیعه به نام جعفر توست
همیشه شکر چنین نعمتی روی لب ماست
که جعفر بن محمد رئیس مذهب ماست
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
@navaye_asheghaan