eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.9هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
333 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. فاطمیه؛ زبان حال مولا(ع) و حضرت زهرا(س) دخترت گریه می کند حالا روی دستش سه تا کفن مانده بین این ای که وا کرده سه کفن دو پیرهن مانده با نفسهای آخرت گفتیش این کفنها برای خانه ی ماست پدر و مادر و من اما پیرهن ها برای کرببلاست اولین پیرهن که میبینی این که کوچکتر است دخترکم قسمت محسنم نشد اما به تنِ اصغر است دخترکم هدیه کن بر رباب و در بغلش نوه ام را ببوس اصغر را دوّمین اش برای بی کفن است به تنش تا که کرد،خنجر را بوسه ای زن به گودی زیرش قبل تیغ و سنان و سر نیزه قبل از اینکه خنجرش با زور می زند نانجیب بر نیزه بعد غارت حرامیان را دید تبر و دشنه تیز می کردند با لباسی که از تنش کندند تیغشان را تمیز می کردند دید حتی لباس اصغر نیست نخ قنداقه هم به غارت رفت وای دست رباب را بستند بین نا محرمان اسارت رفت شاعر: .
💠در مخزن لايموت دردانه علی است در كون و مكان امير فرزانه علی است در كعبه ظهور كرد تا بر همه كس معلوم شود كه صاحب خانه علی است💠 📝شاعر: محمد حسین صغیر اصفهانی ─┅═ঊঈ🏳ঊঈ═┅─ 🔶کانال محب الحسین¹¹⁰ 🔶 ➡️@Badigard_ir⬅️
💠در مخزن لايموت دردانه علی است در كون و مكان امير فرزانه علی است در كعبه ظهور كرد تا بر همه كس معلوم شود كه صاحب خانه علی است💠 📝شاعر: محمد حسین صغیر اصفهانی ─┅═ঊঈ🏳ঊঈ═┅─ 🔶کانال محب الحسین¹¹⁰ 🔶 ➡️@Badigard_ir⬅️
. خواهر پاک رضا فاطمه ی معصومه است اسوه ی صبر و رضا فاطمه ی معصومه است حرم پاک شریفش حرم فاطمه است حضرت او کرمش چون کرم فاطمه است رحمت واسعه ی حق بود او روی زمین خادم درگه او حضرت جبریل امین گره از کار همه با نگهش وا گردد هرکه شد زائر او زائر زهرا گردد دستگیری کند از هرکه بر او مهمان است کار او همچو رضا بر همگان احسان است شهر قم از قدمش زیور و زینت دارد زائر عارف او بر همه عزت دارد هرکه شد زائر کویش ز بَدی پاک شود با نگاهی که کند طائر افلاک شود باشد همنام به زهرا و بود معصومه ثانی زینب و چون او به جهان مظلومه این دو خواهر به جهان رنج و محن ها دیدند از غم هجر برادرها غم ها دیدند این یکی در قم و گل ریخته شد بر سر و روش شد سفید از غم هجران برادر همه موش آن یکی دید برادر شده کشته ز جفا پیکرش غرقه به خون باشد و سر گشته جدا این یکی از غم دوری رضا دلخون بود آن یکی دید حسینش به میان خون بود این یکی آمد و امّا به رضایش نرسید آن یکی شام بلا طعنه و دشنام شنید این یکی از غم هجران رضا پژمرده آن یکی نام حسین برده کتک ها خورده این یکی بهر رضا رنج فراوان دیده آن یکی بزم شراب و سر و خزران دیده
. ای گل موسی بن جعفر فاطمه تالی زهرای اطهر فاطمه کعبه ی قلب همه معصومه جان رهنورد فاطمه معصومه جان ای گل زهرا سراپا رحمتی اهل عالم را نشان عصمتی مرقد پاکت حریم کبریاست قبله گاه و ملجا اهل ولاست شهر قم از نور تو زینت گرفت حوزه‌های علمیه عزت گرفت آن حریمت می دهد بوی بهشت زائر تو آمده سوی بهشت از همه مشکل گشایی می کنی هر دلی را تو ولایی می کنی فاطمه اخت الرضا معصومه ای همچو زینب عمه ات مظلومه ای در غم هجر برادر سوختی صبر را از عمه ات آموختی آمدی از بهر دیدار رضا بین ره گردیده بیمار رضا آمدی واردبه شهر قم شدی فاطمه نور دل مردم شدی شیعیان در مقدمت گل ریختند زیر پایت یاس وسنبل ریختند در شب داغ شما جان بر لبم یاد رنج و غصه‌های زینبم جای گل آن کوفیان بی حیا بر سر و رویش زدند سنگ جفا کوفه بود و زینب ونور دو عین پیش رویش راس پر خون حسین فاطمه جان در پناه تو منم مستمند یک نگاه تو منم من (رضایم) نوکر دربار تو گشته ام معصومه جان بیدار تو .
. پر زده این دلم سوی حریم با صفای تو درون سینه پر شد از مهر توو ولای تو ای گل باغ فاطمه، نور دودیده ی همه گشته ام از طفولیت، ریزه خور سرای تو ولایتت به سینه ام، گنج من و دفینه ام ای گل فاطمه بود، درون سینه جای تو مِهر تو درسرشت من حریم توبهشت من کعبه ی انبیا بود صحن تو وُ سرای تو مهر و محبت تو را، از کرم و لطف وعطا به شیعیان مرتضی هدیه دهد خدای تو لطف و عنایت شما شامل ارض است وسما خیلی ملک‌ ز آسمان بوسه زند به پای تو دختر نور هفتمی پناه جمله مردمی ذکر لب فرشتگان مدح توو ثنای تو به شهر قم تو زینتی صاحب جاه و عزتی بگوش جان رسد هنوز زمزمه ی دعای تو آمده در پناه تو ،منتظر نگاه تو پشت و پناه عاشقان کس نبود جدای تو کریمه ی آل علی خواهر هشتمین ولی بجز در سرای تو کجا رود گدای تو تو روح استقامتی تو صاحب کرامتی نظر نما به حال من درد من و دوای تو چه میشودامیدجان از این گدا رضا شوی چونکه بود دراین جهان رضای حق رضای تو بهررضا، چو زینبی ز هجراو جان به لبی دیده ام از غمت شده اشک فشان برای تو سوختی از غم رضا ذکر تو شد خدا خدا دوری از برادرت رنج تو ابتلای تو جهان گرفته ماتمت شیعه بسوزد از غمت ز داغ هجر روی تو قم شده کربلای تو آتش سوز داغ تو شرر زده به جان من به سر زنان نشسته‌ام به محفل عزای تو شکر خدای مهربان فخر کند به انس وجان نوکر درگهت(رضا) نشسته در لوای تو .
. هستم آشنای تو یا فاطمه الزهرا کرده دل هوای تو یا فاطمه الزهرا آمده ز سوی حق در هر آیه ی قرآن مدح تو ثنای تو یا فاطمه الزهرا شرم تو حیای تو صبر تو رضای تو هدیه ی خدای تو یا فاطمه الزهرا سینه ها صفا دارد دیده ها ضیا دارد از نور و ضیای تو یا فاطمه الزهرا یک گدای تو خاتم شامل همه عالم لطف تو عطای تو یا فاطمه الزهرا من ولایت حیدر، حب آل پیغمبر دارم از دعای تو یا فاطمه الزهرا نامت حل هر مشکل مهر و حب تو در دل در سینه ولای تو یا فاطمه الزهرا دل به لطف تو بستم از طفولیت هستم خاک زیر پای تو یا فاطمه الزهرا در گلشن تو خارم از مهر تو سرشارم گشته‌ام گدای تو یا فاطمه الزهرا کن نظر روی زردم سرتا به قدم دردم درد من دوای تو یا فاطمه الزهرا این سائل دلخسته با یاد تو بنشسته در تحت لوای تو یا فاطمه الزهرا حیران همه از صبرت گرچه گمشده قبرت قلب شیعه جای تو یا فاطمة الزهرا ای بانوی غمدیده گریان تو هر دیده جان من فدای تو یا فاطمه الزهرا ای شمع شب افروزم از غم تو می سوزم در بزم عزای تو یا فاطمه الزهرا ای یاس کبود من ای بود و نبود من گریم از برای تو یا فاطمه الزهرا در غریبی حیدر شد مدینه چون محشر با شور و نوای تو یا فاطمه الزهرا ای شافعه ی محشر زد شرر دل حیدر سوز گریه های تو یا فاطمه الزهرا رفته از دلم طاقت شهر یثرب از داغت گشته کربلای تو یا فاطمه الزهرا عبد روسیاه تو کلب بی پناه تو آمده (رضای) تو یا فاطمه الزهرا .
مناجات فاطمی با امام زمان(عج) چقدر اشک بریزم ز جدایی آقا من دلم تنگ شده تنگ، کجایی آقا همه دارند به تنهایی من میخندند به همه گفته ام این جمعه می آیی آقا وقت و بی وقت هوای همه کردم جز تو کاش میخورد دلم با تو هوایی آقا بیشتر از همه دنبال من و کار منی من کیم دربدِر بی سر و پایی آقا به خدا معترفم نوکر بد یعنی من آمدم بر درت ای شاه گدایی آقا تو فقط ناز بکش، اخم کنی میمیرم یار و غمخوار من زار شمایی آقا امتحان کردی و شرمنده شدم پیش حسین من ندارم بخدا خرده حیایی آقا مادرت واسطه باشد همه را می بخشند قبل آنکه ببری کرببلایی آقا کاش میشد که در این شعر زبان میشد لال فاطمه باز دلش ریخت اذان گفت بلا
. من آمده ام بر تو پناهم مولا با دست تهی روی سیاهم مولا امروز که بادلم شدم مهمانت محتاج تو و نیم نگاهم مولا هفتم گل گلشن ولا ادرکنی ای نجل علی مرتضی ادرکنی موسایی و از نسل محمد هستی سرمنشاء احسان و سخا ادرکنی از طفولیت تو بودی یار ما بوده ای تو همدم و غمخوار ما یابن زهرا امشب از لطف و کرم کن نگاهی بر دل بیمار ما سائلی هستم کنار خانه ات آشنایم من نیم بیگانه ات گشته ام از لطف و احسان شما ریزه خوار سفره ی شاهانه ات تو کرم کردی و مهمان تو ام ریزه خوار خوان احسان تو ام موسی جعفر ز الطاف شما من نمک پرورده ی خوان توام ای گل گلزار باغ مصطفی شکرلله باتوهستم آشنا موسی جعفر ز لطفت گشته‌ام ریزه خوار خوان احسان شما ای که صادق را تویی نور دو عین نجل زهرایی و از نسل حسین جنت و رضوان جمله شیعیان مرقد زیبای تو در کاظمین دین خود از کرم خالق داور دارم مهر و حب علی و آل پیمبر دارم شکرلله که ز الطاف خداوند مبین هر چه دارم همه از موسی جعفر دارم @navaye_asheghaan
4_5827918381814124094.mp3
5.29M
‍ ‍ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃 نور علی نوره ای جونم به اون ضریحی که پرانگوره عید غدیر اومده ومستیمونم جوره چشم همه، حسودای، مولامونم کوره (دهید مژده به رندان می پرست امروز که پیر میکده امد قدح به دست امروز به هرکه بنگری از شیخ و شاب و خرد و کلان بود ز باده ی خم غدیر مست امروز) ضربان علی و شور وهیجان علی وای اصل اذان علی علی علی علی برکت علی وعاشقی فقط علی وعشق خط به خط علی علی علی علی عید غدیر اومد مستم چون بر دل مست من امیر اومد حکم ولایت علی روز غدیر اومد رو دستای،وجه خدا، شاه و امیر اومد (به امتحان بلی گفتگان روز الست گرفت پرده ز رخ شاهد الست امروز رسید امر نبوت به منتهی برخاست نبی ز جای و به جایش علی نشست امروز) دل و دین علی و نقش رو نگین علی و یار بی قرین علی علی علی علی اصل دین علی و قران مبین علی و شاه مومنین علی علی علی علی مظهر حق مولا ای جونم به مدح تو از لب پیغمبر ذکر نبی روز غدیر فقط شده حیدر ذکر خدا، شده علی، به عالمه سرور (صبا به ساحت گیتی به هر کجا گذری بگو به حق طلبان علی پرست امروز به عشق حضرت مولا خوشند اهل ولا چه باک از اینکه روان حسود خست امروز) جاودان علی و سلطان جهان علی و جان جان جان علی علی علی علی بی قرین علی و هم پرده نشین علی و هستی افرین علی علی علی علی داخل پرانتز استاد صغیر اصفهانی ره
هفتمِ شاهِ شهیدان - اهلبیتش رفته زندان در دل زندانِ کوفه - جملگی گریان و نالان آن یکی گوید حسینم - دیگری نور دو عینم وان یکی گو ید حبیبی - بهرتودرشوروشینم وان یکی گوید برادر - وان دگر گوید پدر جان من زهجرت دل غمینم - بهرِ تو گریان و نالان آن یکی بهر حسینش - میزند بر سینه و سر وان یکی بهرِ رقیه - دیگری ازبهرِ اصغر آن یکی عباس گوید - دیگری هم جانِ مادر وان یکی از بهرِ قاسم - دیگری از بهرِ اکبر هم نوا زهرایِ اطهر - گشته با خیل اسیران گوشه یِ زندان کوفه - جملگی گریان و نالان مصطفا و مرتضا در- جمعشان گردیده حاضر ادم و عیسی و موسی - نوح هم آزرده خاطر مریم و حوّا و هاجر- هم نوا با آن یتیمان در دلِ زندانِ کوفه – بهرِ سالارِ شهیدان باقری بنگرکه زینب- میزند بر سینه و سر بهرِ فرزندان زهرا – با دل و قلبی مکدر
اشعار هفتم شهدای کربلا سروده باقری پور بشنو از زینبِ و زندانِ کوفه - که بوده مدتی مهمان کوفه چنین مرثیه و نوحه سرائی - زبهر آن شهیدانِ خدائی بوَد امروز روزِِ هفتِ دلدار - دراين هفت روز خوردم غصّه بسيار دراين هفت روزديدم بس مصيبت - دراين هفت روز ديدم رنج وزحمت دراين هفت روز من ظلمِ فراوان - بديدم تا كنون ازقومِ عدوان دراين هفت روز ديدم تازيانه - زشمروزجردون با هر بهانه دراين هفت روزديدم گريه وآه - نديدم آب ونان زين قوم گمراه دراين هفت روز بوده گريه كارم - بجزگريه دگرراهي ندارم دراين هفت روزدربازارِكوفه - بديدم طعنه ازاغياركوفه دراين هفت روزبسكه گريه كردم - نشانش مانده دررخسارزردم سرِهركوچه وبازاررفتم - به هرجمعي كه بُد اغياررفتم عبيدالله دون درمجلسِ خويش - نموده قلبِ مارا ازستم ريش بسي زخم زبان كرده نثارم - رسيده تاكجا اين روزگارم به قلب خسته وحال پريشان - نموده جمع مارا كنجِ زندان سكينه،فاطمه،كلثوم وسجاد - ستمها ديد ازاين قومِ زنازاد چگويم من ازاين حال پريشان - حسين جانم حسين جانم حسين جان نما اي باقري كوتاه مطلب - كه نتواني بيانِ حال زينب
❤️ 👋 اشعار لطمه زنی_حسین(ع) با نوک نیزه ات بدنم را بهم نزن پیراهن وعبای تنم رابهم نزن گرپشت و رونموده ای اینجا تن مرا این فرم دست و پا زدنم رابهم نزن سالم نمانده جای دگر درتن حسین باپای خود دگر بدنم رابهم نزن دیگرتو ای سواره ی ولگرد نیزه دار این دکمه های پیرُهنم رابهم نزن غارت شده تمامی اعضای پیکرم این بوریا شده کفنم رابهم نزن _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) __________________ @navaye_asheghaan
دوغزل مناجات پیشنهادی جهت حفظ : غزل مناجات امام زمان گریز به حضرت زهراو امام حسین علیهماالسلام خواهی اگرکه حاجت مارا رواکنی باید خودت برای ظهورت دعا کنی با این همه مصیبت و آزار دشمنان باور نمی کنیم تو مارا رها کنی کی می شود که روی نهی جانب عراق با شیعیان خود سفر کربلا کنی ای حضرت مسیح دوباره سوی زمین برگرد تا به مهدی ما  اقتدا کنی گردیده حبس در نفس ما صدای ما یا بن الحسن مگر که تو مارا صدا کنی باید تو قبر مادر خودرا نشان دهی باید طناب دست علی را تو واکنی دارد هنوز سینۀ ما زخم میخ در باید تو زخم سینۀ مارا دوا کنی ترسم که خون روان شود از دیده ات زبس هرصبح و شام  گریه به خون خدا کنی تا کی به نخل و نیزه و طشت طلانگاه برآن سر بریده شده از قفا کنی یک عمر دست و پازده ای چشم کبریا تایک نظر به میثم بی دست وپاکنی غزل مناجات امام زمان وگریز به حضرت زهرا سلام الله علیها بیا تا کی نهادی سر به صحرا یا ابا صالح        بتاب ای آفتاب عالم آرا یا اباصالح صدای غربت مولا ز چاه کوفه می آید      علی تنهاست ای تنهای تنها یا اباصالح بیا ای وارث حیدر که زخم سینه ی زهرا      به شمشیر تو می گردد مداوا یا ابا صالح در و دیوار بیت وحی گوید با تو پیوسته        که این جا مادرت افتاد از پا ، یا ابا صالح بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ رابستان                  که جایش مانده بر بازوی زهرا یا ابا صالح میان دشمنان نقش زمین شد مادرت زهرا        بگو آن دم چه حالی داشت مولا یا ابا صالح چرا مخفی است قبر مادرت در شهر پیغمبر بیا و پرده از این راز بگشا یا اباصالح حاج غلامرضاسازگار
آهم رسد به گردون اشکم به رخ روانه شد قسمتم که شویم جسم تو را شبانه ای یار مهربانم فاطمۀ جوانم امشب رسیده دستم بر بازوی شکسته بنشینـم و بگــریم بـر پهلوی شکسته ای یار مهربانم فاطمۀ جوانم در موسم جوانی از من تو را گرفتند با ضـرب تازیانـه دیگـر چرا گرفتند ای یار مهربانم فاطمۀ جوانم بر پیکرت بریزیم از اشک خود ستاره غسل تو گشته بر من شهادت دوباره ای یار مهربانم فاطمۀ جوانم با چشـم بستـه خـود بر من نظاره داری چرا به هر دو گوشت یک گوشواره داری ای یار مهربانم فاطمۀ جوانم چون من کسی نـدارد مراسم شبانه هم غسل مخفیانه هم دفن مخفیانه ای یار مهربانم فاطمۀ جوانم بر یار مهربانم خون گریه کن مدینه هم بــر مدال بازو هم بر مدال سینه ای یار مهربانم فاطمۀ جوانم استاد حاج غلامرضا سازگار #اشعار
گمان مکن پسرت ناتنی ‌برادر بود قسم به عشق، کنارم حسین دیگر بود منال ام بنین و ببال از عباس تو شیر مادر و شیرِ تو شیر پرور بود سقوط قلعه‌ی خیبر اگر به نام علی‌ست فرات، خیبر دیگر؛ یل تو حیدر بود ز شام تا به سحر دور خیمه‌ها می‌گشت که ماه هاشمیان بود و مهر پرور بود به لرزه بود از او پشت هفت ‌پشت ستم یل تو یک ‌تنه یک تن نبود، لشگر بود به جای دست روی چشم خویش تیر گذاشت ببین که تا به چه حدی مطیع رهبر بود اگر فتاد روی خاک می‌شود پرپر ولی گل تو روی شاخه بود و پرپر بود حاج علی انسانی @navaye_asheghaan
من عزادارِ شهِ تشنه لبم کوهی از صبر و وقار و ادبم من کنیزِ پسر فاطمه ام مادرِ شیرِ نرِ علقمه ام مادر جعفر و عبداللهم جان نثارِ درِ ثارااللهم مادرِ چار غیورِ عربم زین سبب اُمِ بنین شد لقبم مادر باغِ گلِ یاسم من مادرِ حضرتِ عباسم من پسرم بود علمدارِ حسین ساقی و میر و سپهدارِ حسین پسرم یک تنِ یک لشکر بود قوَتِ بازوی او حیدر بود پسرم فانیِ فی اللهِ حسین اولین جان به کفِ راهِ حسین سیدی! ذکرِ لبش هرشب بود پاسبانِ حرمِ زینب بود پاسبانِ حرمی پژمرده حرمی سوخته، آتش خورده پسرم در ادبش معنا شد تشنه لب بود ولی سقا شد تا که او راهیِ دریا می شد در حرم مرثیه بر پا می شد ناله ی اهل حرم واویلا دستِ عباس قلم، واویلا رفت تا آب بیارد اما دست ها از بدنش گشت جدا تیری آمد به دل مشک نشست تیر دیگر دلِ زینب بشکست مشک افتاد و ز دل آه کشید ز دلش ناله ی جانکاه کشید گفت ای تیر به چشمم خوردی در حرم آبرویم را بردی وعده ی آب به اصغر دادم حال با مشک زمین افتادم گفت طفلان همه در تاب و تبند همه ی اهلِ حرم تشنه لبند عاقبت گل پسرم را کشتند نورِ چشمان ترم را کشتند حال، من مانده ام و تنهایم تا قیامت خجل از زهرایم نه پسر دارم و نه فرزندی به لبم نیست دگر لبخندی رضا باقریان @navaye_asheghaan
ای شده محرم به ولای ولی فاطمۀ دوّم بیت علی اختر تابندۀ برج ادب شیر زن خیل زنان عرب امّ بنین امّ ادب امّ نور چشم بد از قدر و جلال تو دور اختر تابندۀ برج شرف همسر ارزندۀ شاه نجف یار علی مادر صدق و صفا مرّوج مکتب عشق و وفا باغ گل یاس، سلامٌ علیک مادر عبّاس، سلامٌ علیک فخر تمام شهدا کیست تو شیر زن شیر خدا کیست تو معرفتت زبانزد عالم است هر چه بگویند به وصفت کم است مقاوم و صابر و آزاده ای چار پسر بهر علی زاده ای چار پسر نه، چار قرص قمر چار ستاره چار نور بصر ای به علی پس از وفات بتول همچو خدیجه در سرای رسول درود بر سه سرو بستان تو بر گل عبّاسی دامان تو تو گفته ای، ای گل باغ عفاف با پسر فاطمه شام زفاف کی همه جا چشم و چراغ همه منم کنیز مادرت فاطمه همدم نور احدی فاطمه عروس بنت اسدی فاطمه تو بانوی بیت ولی گشته ای دور حسین ابن علی گشته ای تا که در آن بیت مقرّب شدی از دل و جان عاشق زینب شدی به پاس اخلاق ز گل بهترت خواند بهین دخت علی، مادرت حق بتو یک بهشت احساس داد دسته گلی بنام عبّاس داد دید چو بر عشق ادب قائمت داد خدا ماه بنی هاشمت حق به تو در بیت ولا راه داد تا بتو سه ستاره یک ماه داد ماه تو از ماه فلک خوبتر پیش علی از همه محبوب تر ستارگانت همه خورشید نور چشم بد از جمالشان باد دور سزد که ناموس خدا خوانمت مادر کلّ شهدا خوانمت در بغلت بود گل یاس تو یعنی قندانۀ عبّاس تو بود چو خورشید رخش منجلی خواستی دهی به دست علی مشام تو شنید بوی حسین چشم تو افتاده به روی حسین فدایی خون خدا خواندیش دور سر حسین گرداندیش ای ادب از تو ادب آموخته به پای مصباح هدی سوخته دلم گرفته ذکر امّن یجیب زیارت مدینه ام کن نصیب که گریم از برای تو در بقیع به یاد گریه های تو در بقیع بقیع از اشک تو آید به جوش صدای گریۀ تو آید بگوش کرده به داغ چار فرزند صبر کشیده ای چهار تصویر قبر اشک مصیبت ز بصر ریختی به یادشان خون جگر ریختی چشم تو از بسکه فراوان گریست به گریۀ تو چشم مروان گریست تو نالۀ وا ولدا می زدی اهل مدینه را صدا می زدی بدین سخن فکند آهت طنین که کس نگوید به من امّ البنین منکه دگر امّ بنین نیستم مادر چار نازنین نیستم چار گلم ز تیغ پرپر شدند چار مهم به خون شناور شدند امّ بنین باغ گل یاس داشت دسته گلی سرخ چو عبّاس داشت ای ثمر دل گل احساس من ساقی اهلبیت عبّاس من شنیده ام دست تو از تن زدند به فرق تو عمود آهن زدند شنیده ام تا که تو رفتی ز دست پشت حسین ابن علی هم شکست شنیده ام که جای من فاطمه به دیدنت آمده در علقمه شنیده ام شعله به خشمت زدند شنیده ام تیر به خشمت زدند شنیده ام سکینه بی تاب بود جام به کف منتظر آب بود شنیده ام که دشمنان صف زدند کنار جسم بی سرت کف زدند شنیده ام که شد ز شمشیر تیز پیکر تو چو برگ گل ریز ریز گریه کنم روز و شب ای نور عین بهر تو نه بلکه برای حسین تو در مدینه مادری داشتی مادر خونین جگری داشتی اگر که پاره پاره شد پیکرت بود به دامان برادر سرت حسین فاطمه برادر نداشت کشته شد و مثل تو مادر نداشت تو را فراق اشجع النّاس کشت داغ حسین و داغ عبّاس کشت جز غم و اندوه و فغانت نبود حیف که آن چار جوانت نبود تا که بگریند برایت همه فاطمه یا فاطمه یا فاطمه سلام بر اشک تو یا فاطمه جزای تو اجر تو با فاطمه گریه تو به جز عبادت نبود وفات تو کم از شهادت نبود داغ تو یک شرارۀ نار بود برای اهلبیت دشوار بود مدینه در وفات امّ البنین ناله اش افکند به گردون طنین ز ناله و سوز پر آوازه شد دوباره داغ فاطمه تازه شد سلام «میثم» به گل یاس تو به دست و چشم و سر عبّاس تو استاد حاج غلامرضا سازگار @navaye_asheghaan
.....  به سبک : دوباره مرغ روحم دوباره جمعه اومد  از تو خبر نیومد ازهجر روی ماهت صبرهمه سر اومد آقا  دلم  گرفته  از  دست  این زمونه برای دیدن  تو   هِی  می گیره  بهونه یابن الحسن کجایی داد  از   غم   جدایی از آسمون قلبم  بارون اشک  می باره دیگه ز  دوری  تو   صبر و قرار  نداره دلبر من  تو  هستی  توی  دلم  نشستی گِرِه باعشق نازت به قلب من تو بستی یابن الحسن کجایی داد  از  غم   جدایی بذار  که من   گدای   در  خونت  بمونم تا جون دارم همیشه اسم تو رو بخونم آقا  منو   دعا کن  برای  خود  سوا  کن این دل  مضطرم  رو   راهی  کربلا  کن یابن الحسن  کجایی داد  از  غم   جدایی @navaye_asheghaan
در وصف شهید دفاع مقدس 🌴🌴🌴 سفر کرده ‏ام تا بجویم سرت را و شاید در این خاکها پیکرت را من اینجایم ای آشنای برادر همان جا که دادی به من دفترت را همان جا که با اشک و اندوه خواندی‏ برایم غزل واره‏ ی آخرت را کجایی که چندی است نشنیده‏ ام من‏ دعاهای پر سوز و درد آورت را تو را زنده زنده مگر دفن کردند که بستند دستان و پا و سرت را پس از این من ای کاش هرگز نبینم‏ نگاه به درمانده مادرت را… 🌴🌴🌴 احساسی و زیبا در مورد شهدا با خنده ای که عکس تو در بر گرفته است دیوار خانه چهره ی دیگر گرفته است بعد از تو برق شور و شعف را هجوم اشک از چشم های خسته ی مادر گرفته است بی شک شبیه کوچه ی ما، کوچه های عرش از نام پر شکوه تو زیور گرفته است حالا منم، کنار تو، اینجا که پر زدی اینجا که خاک، بوی کبوتر گرفته است ای انعکاس دست علی! برق ذوالفقار! افلاک، پشت نام تو سنگر گرفته است اینجا، نماز چلچله ها رو به دست توست دستی که رنگ غیرت حیدر گرفته است چشمان من همیشه همین جا کنار توست اینجا که خاک، بوی کبوتر گرفته است… 🌴🌴🌴 زیبا در وصف شهدا و دفاع مقدس یادت می آید آن روز، صد لاله چیده بودی آن دفعه هم تو از من زودتر رسیده بودی هر بار در نگاهت طوفانی بی صدا بود از عشق او به قلبت نقش ها کشی گل زخمهایت انگار سوغاتی تو بودند آخر تو ان دردها را با شوق چشیده بودی آن روز دو چشمت اما آرامشی دگر داشت گویی که از لب یار چیزی شنیده بودی با من بگو مسافر از آن یقین قلبت شاید بفهمم آن روز آخر چه دیده بودی گویند که باز با باز با هم پر گشایند این است دلیل آنکه بی من پریده بودی هر روز از مزارت بوی عشقت روان است عشقی که با بهای جانت خریده بودی. 🌴🌴🌴 شعر دوبیتی کوتاه در مورد شهیدان یه کاروان گل لاله ، تو موج شیون و ناله رفتن از این خاک ، به سوی افلاک رنگ دلبر گرفتند ، تا خدا پر گرفتند این شهیدا تا ابد برامون نور عینند هدیة ما عاشقا به آقامون حسینند. خوشا آنانکه نامشان زمزمه ی نیمه شب ملکوتیان است و در آسمان مشهورتراز زمین اند. 🌴🌴🌴 درباره شهدا به نام یلان محمدنژاد / که شد شورشان غبطه گردباد علی صولتانی که در خون شدند / به یک نعره از خویش بیرون شدند به نام کسانی کنم ابتدا / که در خاک از آنهاست جوش صدا به نام غیوران زهرانسب / ز خود رستگان به حق منتسب حسن مذهبان صبور آمده / می زهر نوشان آن میکده خراباتیان حسین آشنا / به خونرنگی مشرقین آشنا اگر دم فرو بندم از ذکرشان / رها نیستم یکدم از فکرشان من و یاد یاران که سر باختند / ولی بر ستم گردن افراختند سحرگاه اعزام یادش بخیر / و گردان گمنام یادش بخیر که خاکی تر از خاک بود / ولی چون دل عاشقان پاک بود ⬇️⬇️⬇️
. (عج) نیمه ی ماه خوب شعبان شد آسمان و زمین گل افشان شد شب به پشت سپیده پنهان شد پرتو عسڪری نمایان شد گل باغ ولا ثمر داده پشت شیطان به لرزه افتاده تو رسیدی و رنجها ڪم شد چهره ی دشمن تو درهم شد نام توذڪر اهل عالم شد نقش روی نگین خاتم شد بین آنها ڪه دوستت دارند سیصدو سیزده نفر یارند بی تودنیای ماجهنم بود بی پناهی ما مسلم بود ڪعبه بی توڪجا معظم بود ڪفر بردین حق مقدم بود یابنَ سادَه سُلاله الزهرا (س) ۱ ناجی ما خوش آمدی مولا انبیا غرق درنوای تواند اوصیا تشنه ی صدای تواند ڪشته ی سوز ربنای تواند زیر دِین پر لِوای تواند جبرئیل است پای محضرتان جان عالم تصدق سرتان گرچه پستم ولی حسابم ڪن نوڪر و عبدخود خطابم ڪن ذره هستم توآفتابم ڪن عاصی ام غرق درثوابم ڪن گرچه درنامه ام گنه ڪم نیست تاتو هستی، زمحشرم غم نیست ۱_ @navaye_asheghaan
. آمدم بردرگهت اے مهربان وز گنہ گشته دگرقاصرزبان آمدم شایددهی برمن مقام ازدلم خالی کنم مال حرام فڪردنیابوده ام عقبے ڪجاست من نگفتم یوسف زهراکجاست دین حق الناس برگردن مرا رحمتے تاکہ ڪنے ایمن مرا گشتہ مختارم همین نفسم خدا من ز فرمانت چرا گشتم جدا آه گردیده سیه پرونده ام من ز اعمال بدم شرمنده ام آمدم تاشامل بذلم کنے خاک نعلین اباالفضلم کنی آمدم تا غرق احساسم کنی خاک زیرپای عباسم کنی آمدم شاید کمے بهتر شوم همچوقنبر عاشق حیدرشوم گرچه وحشت دارم ازقبرم ولے هست امید دل زارم علی (ع) ----------------------------------------------
چاوشی اول خوانم خدا را _ خالق با صفا را _نبی مصطفا را. _علی مرتضا را صل علی محمد حاجی ما خوش امد شهر و جراغون کنید _آئینه بندان کنید _ رفیقا مهمون کنید _سرش گلبارون کنید صل علی محمد حاجی ما خوش آمد بوی مدینه آمد _با سوز سینه آمد _ با اشک دیده امد _ با غم قرینه آمد صل علی محمد حاجی ما خوش آمد مهمانی خدا رفت _با ذکر ربنا رفت _ بنگر که تا کجا رفت _ تا مروه و صفا رفت صل علی محمد حاجی ما خوش آمد پاک ومطهر آمد _از کوی دلبر آمد _ چون طفل ز مادر آمد _ ز اعمال خود بر آمد صل علی محمد حاجی ما خوش آمد دل داده ایم به حیدر _باشد ولی داور _ ما را امام و رهبر _ منکر به اوست ستمگر صل علی محمد حاجی ما خوش آمد قربانی خدا کرد _ در وادی منا کرد _ دل از ریاء جدا کرد _ یادی ز اقربا کرد صل علی محمد حاجی ما خوش آمد یارب به ما نظر کن _ دفع و زما خطر کن _ عاقبتم به خیر کن _ عشق علی به سر کن صل علی محمد حاجی ما خوش آمد شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی ۲ آمده زائر رسول الله از کنار قبور آل الله زائر مکه است و بیت الله شده لبریز عشق با حسنات بر گل روی زائرش صلوات آمده از کنار بیت خدا داشته او همیشه حال دعا خورده از آب زمزم، آب بقاء او گرفته ز حق همه حاجات بر گل روی زائرش صلوات آمده از کنار پیغمبر شده غرق ولایت حیدر ز ولای علی زده ساغر چه بگویم ز بهترین کلمات بر گل روی زائرش صلوات او زیارت نموده بیت خدا دگر از رنج و غصه گشته رها دگر از او خدا بگشته رضا دیده از آل احمدی جلوات بر گل روی زائرش صلوات قدر او گشته در مدینه رفیع در کنار قبور و خاک بقیع گشته اند بر او ائمه شفیع لطف آنها به دین بداده حیات بر گل روی زائرش صلوات دگر از بند غم شده آزاد دیده قبر مطهر سجاد در کنار بقیع زده فریاد از نبی و حسن گرفته برات بر گل روی زائرش صلوات دیده قبر امام صادق را قبر باقر شمس حقایق را مجتبی آن امام لایق را همه باشند به شیعه باب نجات به گل روی زائرش صلوات یک طرف دیده قبر پیغمبر که بگشته مدینه را زیور یک طرف بی چراغ و بی اختر چه بگویم از این همه ظلمات به گل روی زائرش صلوات در مدینه بدیده غربت را دشمن دین شکسته حرمت را خاکی از کین بدیده تربت را سوخت، آتش گرفت در دفعات به گل روی زائرش صلوات گشت اما ندید قبر زهرا را نکرد زیارت، دخت طاها را در دلش نهاده کوه غم ها را یاد آن دختر فرشته صفات به گل روی زائرش صلوات یاد غم های دخت پیغمبر یاد اشک و غریبی حیدر گریه ها کرد و ریخت اشک بصر یاد آن دختر نبی مرآت به گل روی زائرش صلوات آمده، دل مدینه جا مانده بر لب زائرش نوا مانده یاد آن سوز و گریه ها مانده سوخت قلبش از آن همه نغمات به گل روی زائرش صلوات استقبال_زائر مکه_و_مدینه چاوشی حجاج صلواتی
۲ آمده زائر رسول الله از کنار قبور آل الله زائر مکه است و بیت الله شده لبریز عشق با حسنات بر گل روی زائرش صلوات آمده از کنار بیت خدا داشته او همیشه حال دعا خورده از آب زمزم، آب بقاء او گرفته ز حق همه حاجات بر گل روی زائرش صلوات آمده از کنار پیغمبر شده غرق ولایت حیدر ز ولای علی زده ساغر چه بگویم ز بهترین کلمات بر گل روی زائرش صلوات او زیارت نموده بیت خدا دگر از رنج و غصه گشته رها دگر از او خدا بگشته رضا دیده از آل احمدی جلوات بر گل روی زائرش صلوات قدر او گشته در مدینه رفیع در کنار قبور و خاک بقیع گشته اند بر او ائمه شفیع لطف آنها به دین بداده حیات بر گل روی زائرش صلوات دگر از بند غم شده آزاد دیده قبر مطهر سجاد در کنار بقیع زده فریاد از نبی و حسن گرفته برات بر گل روی زائرش صلوات دیده قبر امام صادق را قبر باقر شمس حقایق را مجتبی آن امام لایق را همه باشند به شیعه باب نجات به گل روی زائرش صلوات یک طرف دیده قبر پیغمبر که بگشته مدینه را زیور یک طرف بی چراغ و بی اختر چه بگویم از این همه ظلمات به گل روی زائرش صلوات در مدینه بدیده غربت را دشمن دین شکسته حرمت را خاکی از کین بدیده تربت را سوخت، آتش گرفت در دفعات به گل روی زائرش صلوات گشت اما ندید قبر زهرا را نکرد زیارت، دخت طاها را در دلش نهاده کوه غم ها را یاد آن دختر فرشته صفات به گل روی زائرش صلوات یاد غم های دخت پیغمبر یاد اشک و غریبی حیدر گریه ها کرد و ریخت اشک بصر یاد آن دختر نبی مرآت به گل روی زائرش صلوات آمده، دل مدینه جا مانده بر لب زائرش نوا مانده یاد آن سوز و گریه ها مانده سوخت قلبش از آن همه نغمات به گل روی زائرش صلوات
. این ثانی زینب که به قم مدفون است ذکر صلواتش ز حدود افزون است معصومه‌ی آل فاطمه سر تا پا لیلاست ولیکن به رضا مجنون است . شاعر: