#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
آمدی خیل ملائک به شعف آمده اند
سوی گهواره ی تو با کف و دف آمده اند
ای کریم بن کریم بن کریم بن کریم
فقرا سوی تو از سمت نجف آمده اند
شاعر: #محمود_مربوبی
@navaye_asheghaan
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#صلوات
بر روح عبادت و نیایش صلوات
بر قطب نمای علم و دانش صلوات
در روز ولادت جواد بن رضا
بر مظهر جود و فضل و بخشش صلوات
شاعر: #مهدی_شریفی
@navaye_asheghaan
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#رباعی
ای دوست مراد اهلبیت آمده است
یک گل ز نژاد اهلبیت آمده است
امروز تمام سائلان می گویند
میلاد جواد اهل بیت آمده است
*
امشب که جواد، قامت افراشته است
با جلوهی خود بذر سحر کاشته است
گر غرق به نوراست زمین، شمس شموس
گلبوسه ز روی ماه برداشته است
*
درمانده ام از دوست فرج می طلبم
سرخط سفر به سوی حج می طلبم
من عیدی خود را شب میلاد جواد
از درگه ثامن الحجج می طلبم
*
گنجینه ای از جود وسخا آوردند
آئینه ای از صدق و صفا آوردند
با خلق جواد اهلبیت از فردوس
یک دستهی گل بهر رضا آوردند
شاعر: #سیدهاشم_وفایی
@navaye_asheghaan
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#صلوات
در ماه خدا ، طلوع کردی چون ماه
از برکت تو، شکسته شد ، پشت گناه
مانند تو دیگر به جهان (لم یولد)
لا حول ولا قوه الا بالله
***
نام تو حلاوت است مثل صلوات
جود است و اجابت است مثل صلوات
ریزد گل نور ، از آسمان هشتم
میلاد تو برکت است مثل صلوات
شاعر: #میثم_مؤمنی_نژاد
•┈┈••✾••┈┈
@navaye_asheghaan
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#غلامرضا_سازگار
ای وجودت حیاتبخش وجود
سائل درگهت کرامت و جود
آیۀ هشت سورۀ نوری
به جوادالائمه مشهوری
مظهر جود ذات لم یزلی
سیدی یا محمد بن علی
تو محمد، علی است ابن و ابت
کنیه ابن الرضا، تقی لقبت
خلف پاک مرتضایی تو
کوثر حضرت رضایی تو
پدرت گفت نازنین پسرم
ای فدای تو مادر و پدرم....
مظهر کامل امام رضا
آفتاب دل امام رضا
حافظ سر کبریایی تو
وارث علم انبیایی تو
تو ز اسرار غیب آگاهی
در حقیقت خلیفة اللّهی...
کاظمینت درون سینۀ ماست
نجف و مکّه و مدینۀ ماست
یم جود و فتوّت اید همه
اهل بیت نبوّت اید همه
همگی بابهای ایمانید
امنای خدای رحمانید
تا صف حشر اصل هر کرمید
رکن ارکان و قادَةُ الاُمَم اید
سرّ غیب خدا به قلب شماست
"وارتضاکم لغیبه" گویاست
چشم دل بی فروغتان کور است
شاهد من "کلامکم نور" است
دلتان بحر بی کرانۀ علم
کیست غیر از شما خزانۀ علم؟...
بوسهء علم، بر لب و دهنت
فقه، در گاهواره هم سخنت
پیش علم تو علم عالم چیست!؟
در حضور تو پور اکثم کیست!؟
کل قرآن دلیل منطق توست
پور اکثم ذلیل منطق توست
یک کلام تو صد سپهر کمال
یک سؤال تو سی هزار سؤال
علمها قطره و تو دریایی
عالمی بنده و تو مولایی
تـو ابالهـادی و اباالکـرمی
تـو کلیـماللَّه مسیـح دمی
تو دهی، ای کرم گدای درت
حِرز مادر، به قاتل پدرت
تو که در هر دلی حرم داری
تو که با دشمنت کرم داری
تو که بر خشم خصم میخندی
به روی دوست در نمیبندی
ای به دست تو باز، مشکل من
یـاد رویـت چـراغ محفل من
تشنــۀ کوثــر ولای تـوام
سرفرازم که خاک پای توام
بنده ام بنده ای گنه کارم
از دو عالم فقط تو را دارم
من اگر در گدائیم کاهل
تو به جود و کرامتی کامل
ای ولایت تمام ایمانم
کاظمین تو قبلۀ جانم
هر چه هستم گدای این کویم
با تمام وجود میگویم
اَنت بابُ المراد ادرکنی
یا امام جواد ادرکنی
سیّدی "میثم" ام قبولم کن
خاک ذریّۀ رسولم کن
@navaye_asheghaan
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#محمود_ژوليده
بکوش! که انوار معرفت اینجاست
عطش بیار که دریای مرحمت اينجاست
به تشنگانِ معارف، دهند آب حیات
رهِ رسیدنِ بر حقِ معرفت اینجاست
خبر رسید که وجهِ خدا تجسم یافت
اِله را همه ذات و همه صفت اینجاست
ندا دهند ز جنت، مدینه شد رضوان
شتاب کن که زُداینده ی غمت اینجاست
به آستان رضا سر بسای و کُرنش کن
که جای عرض ادب، عرض تهنیت اینجاست
نظر به حجره ی نورانیِ امامت دار
که جلوه گاهِ فضیلت و منقبت اینجاست
پس از گذشتِ چهل سال انتظار اینک
ندا رسید رضا! جانِ حضرتت اینجاست
چو بر "سبیکه" دمیدند روحِ زهرایی
عروس فاطمه میگفت دلبرت اینجاست
و بر جوادالائمه سلامِ جبریل است
که گفت " یَومَ وُلِد" خیر مقدمت اینجاست
خدا به قلب رضا اینچنین کند الهام
امامِ جود، امامِ ملاطفت اینجاست
ز لعلِ پاکِ پدر غرقِ بوسه شد نوزاد
که آیه های وِلا را مشاهدت اینجاست
سخن ز آب فرات و ز تربت است انگار
چقدر حرف و گریز و مناسبت اینجاست
بروی دست رضا ماهِ او نمایان است
دو صد فرشته برای مواظبت اینجاست
کسی به تیرِ سه شعبه نبوسد این حنجر
چقدر بوسه ی نازک به غبغبت اینجاست
به گاهواره سخن از تلظّی اصلاً نیست
هزار نکته به گفتارِ مطلبت اینجاست
پدر زده به سرِ دامنِ ولایت چنگ
هماره مادرِ خوبت، معاشرت اینجاست
□ □ □
نسیمِ باد صبا را موافقت اینحاست
همه حقیقت حق را عبودیت اینجاست
همانکه باورِ روز معاد آورده
پیام داد که جای مهاجرت اینجاست
بیا و از پدر، اوصافی از پسر بشنو
که گفت: کوثرِ دوم به مَرتبَت اینجاست
سخن درست شنو از حقیقتِ برکت
تمامی برکت، اصل مکرمت اینجاست
بگو به آنکه ز صِدقُ الحدیث بی خبر است
معیشت و طلب خیر و امنیت اینجاست
نه اختیار و بهانه بده به دشمنِ دین
نه مصلحت بسپارش، که مصلحت اینجاست
ز وعده های دروغین گریز باید داشت
کلیدِ عزت و فتح و مقاومت اینجاست
هدایتِ نبوی، وارثِ حسینی اوست
عدالت علوی بهر مملکت اینجاست
و در مقابلِ ظالم، سکوتِ او هیهات
برای امت قرآن، مجاهدت اینجاست
جوابهای دقیقش به "اِبنِ اَکثَم" گفت:
هدایت همگان در مناظرت اینجاست
به علم و حلم و فقاهت امامِ عالم اوست
خدا گواه که معراجِ منزلت اینجاست
کلام او همه قرآن، مرام او عترت
هزار آینه در یک مکاشفت اینجاست
"نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت"
هزار مسئله را حلّ مسئلت اینجاست
هنوز درد نگفته، به فکر درمان است
کجا برَم غمِ دل را مشاورت اینجاست
هم او "بِکُم فتحَ الله" هم او "بِکُم یَختِم"
رها کنم همه کس را ملازمت اینجاست
اگر سلامتِ عقل از امام میخواهی
بیار عشق که سرفصل عافیت اینجاست
غلامیِ درِ ابنُ الرضاست سلطانی
مقام و منزلت و شان و مرتبت اینجاست
گدایی از سرِ کوی جواد باید کرد
ز جودِ او همه ی حُسنِ عاقبت اینجاست
سحر سری سوی بابُ المراد باید رفت
رهِ بهشتِ برین را مداومت اینجاست
نمازهای شبش مثل مادرش زهرا
قسم به فاطمه بالاترین سِمت اینجاست
به نامه ی عملِ ما عنایتی دارد
گناه بخشد و دریای مغفرت اینحاست
چو او تجسمِ تقوا و عبد صالح کیست
امامِ طاهر و طُهر و مطهَرت اینجاست
تقی، جواد، زَکی، مرتَضی، رضی، صابر
امامِ مفترضُ الطاعه سَرورَت اینجاست
پدر رضا، پسرش هادی و نوه مهدی
"بِیُمنِهِ رُزِقَ الخَلق" مِیمنَت اینجاست
ز خُردسالیِ خود یارِ مادرش زهراست
مدافعینِ حرم را مدیریت اینجاست
برای کرب وبلا تا هنوز گریان است
به اشک، اِبنُ رضا را مصاحبت اینجاست
فدای صبح و مسای امامِ در مقتل
امامِ منتظران را مشایعت اینجاست
@navaye_asheghaan
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
با حضورت ستارهها گفتند
نور در خانهی امام رضاست
کهکشانها شبیه تسبیحی
دستِ دُردانهی امام رضاست
مثل باران همیشه دستانت
رزق و روزی برای مردم داشت
بَرِکت در مدینه بود از بس
چهرهات رنگ و بوی گندم داشت
با خداوند همکلام شدی
علت بُهت خاص و عام شدی
«کودکیهایتان بزرگی بود»
در همان کودکی امام شدی
رزق و روزی شعر دست شماست
تا نفس هست، زیر دِیْن توأیم
تا جهان هست و تا نفس باقیست
ما فقط محو کاظمین توأیم
من به لطف نگاهت ای باران
سوی مشهد زیاد میآیم
دست بر روی سینه هر بار از
سمت باب الجواد میآیم
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
در خلوت یاران اثری بهتر از این نیست
در چله گرفتن ثمری بهتر از این نیست
ما خُمِّ شراب از جگر غوره گرفتیم
در میکدهی ما هنری بهتر از این نیست
سجاده بیارید که تا صبح نخوابیم
در بین سحرها ، سحری بهتر از این نیست
ما درد نگفتیم ولی باز دوا کرد
در شهر، طبیب دگری بهتر از این نیست
حق داشت بنازد پدر پیر مدینه
در هیچ کجایی پسری بهتر از این نیست
گفتند جواد است، سر راه نشستیم
در جمع گدایان خبری بهتر از این نیست
پر کرد به اجبار خودش کیسهی ما را
در کوچهی ما رهگذری بهتر از این نیست
گفتند سلامی بده و زائر او باش
دیدیم در عالم سفری بهتر از این نیست
پس زائر یاریم تَوَکَّلْتُ علی الله
ما عبد نگاریم تَوَکَّلْتُ علی الله
ابروی تو و تیغ بلا فرق ندارند
در طرز شهادت شهدا فرق ندارند
کافیست که پای تو به یک سنگ بگیرد
اینگونه که شد سنگ و طلا فرق ندارند
ایام طفولیت تو عین بزرگیست
در معجزه، ایام خدا فرق ندارند
از رحمت تو دور نبودند سیاهان
وقت کرم تو، فقرا فرق ندارند
پایین سر سفرهی تو نیز چو بالاست
در خانهی تو شاه و گدا فرق ندارند
ما کار نداریم رضا یا که جوادی
در مذهب ما آینهها فرق ندارند
تو آمده ای تا که سرآمد شده باشی
یکبار دگر نیز محمد شده باشی
بیمار شدن از من و عیسی شدن از تو
لب تشنه شدن از من و دریا شدن از تو
در راه عصای تو بیان کرد: امامی!
اعجاز عصا از تو و موسی شدن از تو
در مهد به اثبات خودت سعی نمودی
در کودکیات این همه والا شدن از تو
چل سال پدر، چشم به راه پسرش بود
حالا یکی یک دانهی بابا شدن از تو
چشمان موفق به امید تو نشسته است
پس دست شفا از تو و بینا شدن از تو
بگذار قدم های تو را خوب ببیند
در قامت تو جلوهی محبوب ببیند
هستند کریمان دو عالم سرِ خوانت
یکبار نخوردهست گره کیسهی نانت
اصلاً حرم شاه خراسان حرم توست
هرصحن که گشتیم در آن بود نشانت
انگار که گهوارهی تو عرش زمین بود
وقتی پدر پیر تو میداد تکانت
تکبیر تو از داخل گهواره رسیدهست
هستم اگر امروز مسلمان اذانت
یکبار پدر گفتن تو گر نمیارزید
صدبار نمیرفت به قربان زبانت!
از چشم پدر دور مشو، گرگ زیاد است
براین پدرت حق بده باشد نگرانت
در راه مبادا قدمت خار ببیند
آن صورت چون برگ تو آزار ببیند...
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
رحمت بر انوارت که نورانیترینی
مولود پُر خیر امام هشتمینی
بالاتری از فهم و ادراکِ زمینی
نزد پدر، مثل علی اکبر، نگینی
دریای احسان، نور ایمان، یا محمد!
ای کوثر شاهِ خراسان یا محمد!
برکت گرفت از مقدمت شهر مدینه
داده وجودت بر دل بابا، سکینه
بعد از چهل سال آمدی، ای بی قرینه!
مِهرت رسیده بر دلم سینه به سینه
مانند اجدادم همیشه زیر دِینم
تا که نفس دارم گدای کاظمینم
ذکر ملک در پیشگاهت "إن یَکاد" است
تا حشر، درب خانهات باب المراد است
سائل منم؛ آقا اگر نامت جواد است
یک گوشهچشمت از سر من هم زیاد است
بر خاندان اطهرت دل باختم من
بر گردنم حرز تو را انداختم من
شأنت برای خلق، نافهمیدنی بود
باران به اذن حضرتت باریدنی بود
در کودکی، اعجازهایت دیدنی بود
پیشانیات نزد پدر بوسیدنی بود
روح الامین بر درگهت مشغول بوده
قَدرت شبیه فاطمه مجهول بوده
مانند تو ای کوثرِ دور از تکاثر
از قاتلین مادرت دارم تنفر
یک عمر دستانم شده از برکتت پُر
یا ذا الکرم! از این همه رحمت، تشکر
ای جلوهی پر برکت نورٌ عَلی نور
چشمان بدخواهانت ای ابنُ الرضا کور
شد گریهات بر داغ زهرا بی شباهت
از روضههایش سالها، تر شد نگاهت
با مشت کوبیدی زمین مابین آهت
گفتی چه بوده مادرم آخر گناهت؟!
این غم فقط یک جور پایان میپذیرد
مهدی بیاید تا تقاصش را بگیرد
✍ #محمدجواد_شیرازی
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
از هر چه به غیر او گسستم
دل را به کسی جز او نبستم
من عاشق و بی قرارم اما
عاشقتر از این کنم که هستم
آهسته کنار کفشداری
یک گوشه برای خود نشستم
خود را که دچار خویش دیدم
در آینهی حرم شکستم
بر دفتر من نشست بیتی
بیتی که دوباره کرد مستم
تا ذکر لبم جواد باشد
رزق حرمم زیاد باشد
حرف دل عشق یک کلام است
بر لب صلوات من سلام است
در گوشهی چشم، اشکِ شوق است
موسیقیِ گریه بی کلام است
توصیف جواد را چه گویم
ایشان رضویترین امام است
لطف و کرم و سخا و جودش
لا یَنقَطِع و علی الدَّوام است
دردانهی شاه طوس خندید
برخیز و بیا که بار عام است
تا ذکر لبم جواد باشد
رزق حرمم زیاد باشد
خورشید سر قرار آمد
آرامش قلب یار آمد
امشب خبریست در خراسان
نقاره بزن بهار آمد
سلطان سریر ارتضا را
آئینهی بی غبار آمد
در صحن حرم دوباره باران
با آتش دل، کنار آمد
گفتم ببرم دلِ رضا را
طبع غزلم به کار آمد
تا ذکر لبم جواد باشد
رزق حرمم زیاد باشد
صحرای نگاه من کویریست
دستان دلم پراز فقیریست
آهوی اسیر آستانم
آزادی من در این اسیریست
کار دل ما فقط گدایی
کار تو همیشه دستگیریست
دل را برسان به کاظمینات
بی تاب دیار توست دیریست
عشق تو خلاصهی جوانی
آرامشِ روزگارِ پیریست
تا ذکر لبم جواد باشد
رزق حرمم زیاد باشد
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
عاشقم عاشق نامی، منم و عشق امامی
غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی
دفزنان، خواند مدینه: «طَلَعَ البَدرُ عَلَینا»
سر زد از خانۀ خورشید، عجب ماه تمامی
نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه
تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی
شدهای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من
بندۀ پیر خرابات و عجب لطف مدامی
«همه عزّی و جلالی، همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری، همه جودی و» مرامی
آه! اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی
وای! اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی
با تو، بیخود شدن از خویش؛ چه مستی حلالی!
بی تو، چرخیدنِ بیعشق؛ چه احرام حرامی!
پسر حیدری و خاتم جود است به دستت
شود آزاد، نگاهت اگر افتد به غلامی
عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده
بردهای خسرو شیرین! دل سلطان به کلامی
باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم
بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟
«من از آنروز که در بند تو» هستم، شدم آزاد
ندهم هر چه رهایی، به چنین حلقۀ دامی
به چه کار آیدم این سر؟ نرسد گر به سرایت
بشکند پای طلب، گر نزند سوی تو گامی
ای محمد! برسد بعد تو، همنام تو بیشک
که بر این سلسله، نامش بشود حُسن ختامی
نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش
که خروش قلمم را، برسانم به قیامی
✍ #قاسم_صرافان
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
ماه پیدا شد و دریا به تلاطم افتاد
لبِ گل، تَر شد و باران به ترنّم افتاد
آتش عشق به جان و دل مردم افتاد
شجر از زادهی موسی به تکلم افتاد
در جواب "ارنی"، نور حق از راه رسید
"لن ترانی" نه، که آوای "انا الله" رسید
مژده آمد که خدا هدیه کند غفرانش
سائل آمد پی آن برکت بی پایانش
آهو آمد که به دلخواه شود قربانش
یوسف آمد که کند دعوت در کنعانش
خوشهچینند رسولان همه از خرمن او
مرده احیا شود از نَکْهَت پیراهن او
عشق با زمزمهی خندهاش آغاز شده
شعر از صحبت او قافیهپرداز شده
خط به خط زندگیاش دفتر اعجاز شده
مشت مأمون ز سخنرانی او باز شده
گر چه او کودک و هر چند که کم سال بُود
علم در محضر او طفل کر و لال بُود
نور او از افق زهرهی زهرا تابید
نام او آینهی نام محمد گردید
انتظار قدمش گرچه کمی طول کشید
عاقبت یوسف حُسن ازل از راه رسید
برکت و خیر بُود همره فرزند رضا
نورباران شده افلاک ز لبخند رضا
هر چه گفتیم و بگوییم از او کم باشد
مادح مادر او سورهی مریم باشد
کرمش بر همهی خلق مسلم باشد
حرمش کعبهی مقصود دو عالم باشد
در حریمش به دلْ این مسئله ظاهر گردد
که به یک روز، دو حج قسمت زائر گردد
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
دلگیرتر از سینهی تنگم قفسی نیست
در خانهی تنهایی من، همنفسی نیست
تنهاتر از این بیكسِ دلمرده كسی نیست
من یكسره فریادم و فریادرسی نیست
در حسرت آغاز بهار است كویرم
جان همهی شهر به گیسوی تو بستهست
نان همه بر همت بازوی تو بستهست
بند دل عیسی به دم هوی تو بستهست
طاقیست دل ما كه به ابروی تو بستهست
با دست تو ورز آمد از آغاز، خمیرم
با آمدنت ختم شده غصهی بابا
لبخند تو شد ساحل آرامش دریا
شد بسته درِ تهمت بیپایه و بیجا
مبهوت شد از ذرهای از علم تو یحیی*
گفتی كه من از طایفهی علم غدیرم
حرف از علی و آینهها شد، چه بهجا شد
دستم پُر بارانِ دعا شد، چه بهجا شد
غم، پشت سرم آبلهپا شد، چه بهجا شد
این شعر فقط صرف خدا شد، چه بهجا شد
از شعلهی این راز، گُل انداخت ضمیرم
✍ #محمد_بختیاری
*یحیی بن اَکثَم: وی بزرگترین قاضی در عهد مأمون بود. مأمون مناظرهای را میان او و امام جواد(ع) ترتیب داد که حضرت او را شکست داد و مایهی حیرت همهی حضار شد.
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
شمیم عشق میرسد دوباره بر مشام ما
نسیم رحمت خدا وزد به خاص و عام ما
مگر بهشت آرزو گشوده شد به نام ما
مگر خدای خواسته جهان شود به کام ما
که بهر دلشکستگان در امید باز شد
هزار قفل غم ببین که بیکلید باز شد...
شمس ضحی که میدمد ماه ز هر نظارهاش
بود طلوع این قمر تجلّی دوبارهاش
تا که نگاه میکند بر رُخ ماهپارهاش
غرق ستاره میشود کنار گاهوارهاش
نهم امام را به بر، امام هشتم آورد
بضعۀ دوم نبی، کوثر دوم آورد
خوی و خصال مصطفی، علم و کمال مرتضی
شرم و حیای فاطمه، حُسن و جمال مجتبی
زُهد امام چارمین، عزم شهید کربلا
حکمت باقرُ الحِکَم، دانش صادقُ الوَرا
کَظم امام کاظم و صبر رضا در او بُوَد
وجود او به ملک جان، کمال آرزو بود...
فروغ بزم قدسیان، چراغ آسمان تویی
مُدوّر زمین تویی مُدبّر زمان تویی
خدای را امین تویی جهات را امان تویی
تجسم یقین تویی فراتر از گمان تویی
تو وارث پیمبری شافع روز محشری
قسم به کوثر خدا خیر کثیر کوثری...
ای به سریر عصمت از بعد رضا قدم زده
به هشت سالگی دم از امامت اُمَم زده
به قلههای مکرمت، کرامتت علم زده
اساس واقفیّه را ظهور تو به هم زده
تویی که شد ز نور تو، طلوعِ صاحب الزمان
پُر برکتترین کسی که آمدهست در جهان
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
میبارد انوار کرم از هر کرانه
شبهای دلگير زمين پايان گرفته
از سوی جنت سورۀ ياسين رسيده
خاک مدينه عطر الرّحمان گرفته
داده خدا ماهی به خورشيد رئوفش
آرى دعای حضرت جانان گرفته
نسل امامت میشود پاينده با او
از برکتش دلهای شيعه جان گرفته
او میرسد جود و سخا معنا بگیرد
در قلب عالم نور و رحمت پا بگیرد
عالم همه قطره اگر دريا تو هستی
کل خلائق عبد اگر مولا تو هستی
فيض وجود توست رزق اهل دنيا
باران جود عالم بالا تو هستی
ماندهست ابتر، کيدِ بدخواهان شيعه
روشنترين تفسير أعطينا تو هستی
مانند کوثر چشمۀ جاری نوری
با اين حساب آیينۀ زهرا تو هستی
ای که دل از بابا ربوده خندههایت
آرامش هر لحظۀ بابا تو هستی
ابن الرضایی، تو کريم بن کريمی
ما چون گدایی یا اسیری یا یتیمی
چشمان تو خورشيد هر اهل يقينیست
چشمان تو جنت! نه جنتآفرينیست
با عشق تو قلبی نمیسوزد در آتش
در هر نگاه روشنت خُلدِ برينیست
گويا گره خورده دلم با عرش اعلی
هر رشته از مهر شما حبلالمتينیست
من روزی هر سالهام را از تو دارم
چشمان من بر دستهای نازنينیست
جود تو دارد جلوههای هل اَتایی
مولا! شفيع ما به درگاه خدايی
هر شب دل من سائل باب المراد است
آنجا که حاجتمند درگاهش زياد است
آنجا که اميد و پناه آخر ماست
آنجا که اوج هر توسل «يا جواد» است
جز آستان تو پناهی که نداريم
اين استغاثه با تمام اعتقاد است
در مشهد خورشيد ايران هم که هستيم
دلهای ما پروانۀ باب الجواد است
هر شب دل من در هوای کاظمين است
در حسرت يک بوسه بر قبر حسين است
✍ #یوسف_رحیمی
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
ای وجودت حیاتبخش وجود
سائل درگهت کرامت و جود
آیۀ هشت سورۀ نوری
به جوادالائمه مشهوری
مظهر جود ذات لم یزلی
سیدی یا محمد بن علی
تو محمد، علیست ابن و ابت
کنیه ابن الرضا، تقی لقبت
خَلَف پاک مرتضایی تو
کوثر حضرت رضایی تو
پدرت گفت: نازنین پسرم!
ای فدای تو مادر و پدرم....
مظهر کامل امام رضا
آفتاب دل امام رضا
حافظ سر کبریایی تو
وارث علم انبیایی تو
تو ز اسرار غیب آگاهی
در حقیقت خلیفة اللّهی...
کاظمینت درون سینۀ ماست
نجف و مکّه و مدینۀ ماست
یم جود و فتوّتاید همه
اهلبیتِ نبوّتاید همه
همگی بابهای ایمانید
اُمَنای خدای رحمانید
تا صف حشر، اصل هر کَرَماید
رکن ارکان و قادَةُ الاُمَماید
سرّ غیب خدا به قلب شماست
"وَارْتَضاكُمْ لِغَيبِهِ" گویاست
چشم دل بی فروغتان کور است
شاهد من "کَلَامُکُمْ نُور" است
دلتان بحر بی کرانۀ علم
کیست غیر از شما خزانۀ علم؟...
بوسهٔ علم، بر لب و دهنت
فقه، در گاهواره همسُخَنت
پیش علم تو علم عالم چیست!؟
در حضور تو پور اکثم کیست!؟
کل قرآن دلیل منطق توست
پور اکثم ذلیل منطق توست
یک کلام تو صد سپهر کمال
یک سؤال تو سی هزار سؤال
علمها قطره و تو دریایی
عالمی بنده و تو مولایی
تـو ابالهـادی و اباالکـرمی
تـو کلیـماللَّه مسیـح دمی
تو که در هر دلی حرم داری
تو که با دشمنت کرم داری
تو که بر خشم خصم میخندی
به روی دوست در نمیبندی
ای به دست تو باز، مشکل من
یـاد رویـت چـراغ محفل من
تشنــۀ کوثــر ولای توأم
سرفرازم که خاک پای توأم
بندهام بندهای گنه کارم
از دو عالم فقط تو را دارم
من اگر در گداییام کاهل
تو به جود و کرامتی کامل
ای ولایت تمام ایمانم
کاظمین تو قبلۀ جانم
هر چه هستم گدای این کویم
با تمام وجود میگویم:
اَنت بابُ المراد ادرکنی
یا امام جواد ادرکنی
سیّدی "میثم" ام قبولم کن
خاک ذریّۀ رسولم کن
✍ #غلامرضا_سازگار
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
عشق گاهی در جدایی، گاه در پیوندهاست
عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست
عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست
عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست
عشق میآید که بعد از شب سحر پیدا شود
عشق گاهی میرسد تا یک نفر بابا شود
یک نفر! امّا دو عالم بندهی سلطانیاش
بنده نه، قربانی قربانی قربانیاش
مهربانی که تمام مهربانان فانیاش
دعوتند امشب همه افلاک در مهمانی اش
با حضور انبیاء و اولیاء و ابر و باد
آدرس: مشهد_حرم_پشت درِ بابُ الجواد
عرشیان هستند در مهمانسرای حضرتی
در صف خدمتگزاری با غذای حضرتی
آب سقاخانه جام کاسههای حضرتی
بعد از آن هم شاعرانند و ردای حضرتی
جبرئیل از میهمانان میزبانی میکند
بعد دعبل میرسد اُرجوزهخوانی میکند
ای زمین! از عرش بر فرش آسمانت را ببین
ای پرستوی مهاجر! آشیانت را ببین
ای دلِ غمگین! امام شادمانت را ببین
امشب ای سلطان! ولیعهد جوانت را ببین
ای امام مهربان! باب المرادت آمده
میوهی قلبت، دلآرامت، جوادت آمده
مزد چل سال انتظار و چل شب احیای سحر
میشود طفلی که از او نیست طفلی خوبتر
سیب سرخ احمد است و باز هم داده ثمر
کوثری دیگر عطا کرده به قرآن این پسر
کوثر و یاس است جاری در رگ و در خون تو
مردمان ری فدای روی گندمگون تو
سبط موسی هستی و کار مسیحا میکنی
مثل عیسایی که در گهواره لب وا میکنی
با عصایت معجزه مانند موسی میکنی
دیدهی کور منافق را تو بینا میکنی
بر حقیری بنی عباس دامن میزنی
پور اکثم را به تیغ عِلم گردن میزنی
آن خدایی که به تقدیرم گدایی را نوشت
در مرام نام تو مشکلگشایی را نوشت
ذیل اوصاف تو در بخشش خدایی را نوشت
مهربانی علی موسی الرضایی را نوشت
در میان تیرگیها آفتاب من شدی
تو قسمهای همیشه مستجاب من شدی
چون به سائل میدهی از هرچه بهتر، بیشتر
میخورد باب المراد خانهات، "در" بیشتر
گرچه نام تو شده حاجت برآور بیشتر
لیک حساس است بابایت به مادر بیشتر
پس قسم خوردیم بعد از تو به حق فاطمه
تا که امضا گردد امشب کربلای ما همه
✍ #محمدعلی_بیابانی
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#صلوات
نام تو حلاوتست مثل صلوات
جودست و اجابتست مثل صلوات
ریزد گلِ نور از آسمانِ هشتم
میلاد تو برکتست مثل صلوات
✍ #میثم_مومنی_نژاد
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#صلوات
نام تو حلاوتست مثل صلوات
جودست و اجابتست مثل صلوات
ریزد گلِ نور از آسمانِ هشتم
میلاد تو برکتست مثل صلوات
✍ #میثم_مومنی_نژاد
↳پ
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
حُسن تو به ماهِ آسمان داده نشد
بی جلوهی تو، بهشت آماده نشد
در وصف تو ثامنالحجج فرمودهست:
مولود به این مبارکی، زاده نشد
✍ #محمدجواد_غفورزاده
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
ابری به بارش آمد و باران عشق ریخت
جانی دوباره بر تن بیجان عشق ریخت
جبریل با بشارتی از نور سر رسید
آیات محکمات به قرآن عشق ریخت
"لایمکن الفرار من العشق" خواند و بعد
در پایههای سست و پریشان عشق ریخت
دستی کشید بر سر عشق و به لطف خویش
نظمی به حال بیسر و سامان عشق ریخت
با تیشه، ریشهی غم هجران زد و سپس
"شوق وصال یار" به دامان عشق ریخت
مژگان خویش را به تماشا کشید و بعد
صدها هزار رخنه به ایمان عشق ریخت
قفل شکستهی دل ما را کلید شد
آزادی دوباره به زندان عشق ریخت
بوی بهشت از نفس اوست شمّهای
هرکس گرفته ذکر جوادالائمهای
وقتی که میرسید گدا در حوالیاش
پُر میشد از کرامت او دست خالیاش
شهری که میزبان جوادالائمه است
هرگز نرفته فقر به سمت اهالیاش
حاتم گدای او شده تا بلکه رو شود
یکگوشه از مقام کرامات عالیاش
باشند اگر تمام جهان میهمان او
پایان ندارد این کَرَم لایزالیاش
عالِم شدهست هرکه به این خانه آمده
دنبال پاسخ جملات سؤالیاش
دنیا برای دشمن او چون جهنّم است
اما بهشت بوده برای موالیاش
هرکس که ناامید به لبخند او رسید
مرهم گذاشت بر غم آشفتهحالیاش
لبخند توست داروی هر درد یاجواد!
جانم فدای ابنرضا و اباجواد
تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر
یا اَیُّهَاالجَواد! تَصَدَّق عَلَی الفَقیر
حس کرده است ثروت عالم به دست اوست
وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر
از حدِّ اکثر همه سر بوده هر زمان
از تو رسیده است به حدِّ اقل، فقیر
این گوشهچشم توست که اکسیر اعظم است
با یک نگاه تو به غنی شد بدل فقیر
از دیگران زیاد شنیده، ولی فقط
دیده همیشه جود تو را در عمل فقیر
با دست پُر به خانهی خود رفته هر زمان
با دست خالی آمده در این محل فقیر
از آن زمان که لطف تو را دید تا ابد
شد روزگارِ تلخ به کامش عسل فقیر
این بیتها گدای جوادالائمهاند
با این نیت ردیف شده در غزل فقیر
در آستان مرحمت عشق مَحرم است
هرکس که شد گدای تو، آقای عالَم است
✍ #مجتبی_خرسندی
@navaye_asheghaan
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
مینویسم سر خط نام خداوندِ رضا
شعر! امروز بپرداز به لبخند رضا
آن که با آمدنش آمده محشر چه کسیست؟
از تو در آل نبی، با برکتتر چه کسیست؟
آن که با آمدنش عشق بیان خواهد شد
" عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد "
باز هم از سر خورشید حجاب افتاده؟
یا که از چهرهی این طفل، نقاب افتاده؟
بی گمان حافظ چشمان تو، ابروی تو بود
"دوش در حلقهی ما، قصهی گیسوی تو بود"
آسمان از نفست یک شبه منظومه نوشت
روزی شعر مرا حضرت معصومه نوشت
عدد سائل این خانه زیاد است امروز
شعر وارد شده از باب جواد است امروز
بنویسید که تقویم بهاری بشود
روز او روز پسر نامگذاری بشود
خالق از دفتر توحید، جناس آورده
جهل این قوم چرا چهرهشناس آورده؟
شک ندارم که از این حیلهی ابتر مانده
رو سپیدیست که بر چهرهی کوثر مانده
به رضا طعنه زدن جای تأسف دارد
گر چه یعقوب شده، مژدهی یوسف دارد
این جوان کیست که معنای قیامت شده است؟!
سند محکم اثبات امامت شده است
گندمی باشد اگر رخ، نمکش بیشتر است
با پیمبر صفت مشترکش بیشتر است
این جوان کیست که سیمای پیمبر دارد؟!
بنویسید رضا هم علی اکبر دارد
آخر شعر من از قلبِ هدف میگذرد
کاظمین تو هم از راه نجف میگذرد
تا ز مولا ننویسیم، ادب کامل نیست
چون که بی نور علی، ماهِ رجب کامل نیست
یا علی! یا اسد الله! عنان دست تو است
جلوه کن باز، یدالله! جهان دست تو است
✍ #مجید_تال
@navaye_asheghaan
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_ولادت
آن که مرا حالا مُرید تو نوشته
حتماً تو را هم مینویسد «یا مراد»ت
تو هر کجا پا مینهی هر صبح خورشید
عرض ارادت میکند بر بامدادت
بابای تو با دیدن تو گریه میکرد
با گریه لطف دیگری دارد عبادت
آباء و اجدادت همه یک یک جوادند
پس مینویسیمات جواد بن الجوادت
بر روی پایت میگذارد کعبه سر هم
جبریل حتی میگذارد بال و پر هم
به خاک پایت احتیاجی نیست اصلاً
وقتی دوا میسازم از این خاکِ دَر، هم
تو کعبهای! آن کعبهای که در طوافت
بال و پر ما سوخته؛ حتی جگر هم
با آبروی تو تهجّد آبرو یافت
فیض از مناجات تو میگیرد سحر هم
نام مرا هم بین این عشاق بنویس
بگذار تا جا خوش کند این یک نفر هم
ای جان به قربان تو و دورِ شلوغت
یوسف شدن بازار دارد، دردسر هم
در کوچه، جانِ ما نقابت را بیانداز!
این گونه چشمت میزنند اینها، نظر هم
هستند یک یک شیرها دنبال دامت
چشمان آهوی خراسانِ پدر هم
فهم من از لطف جوادی تو این است:
که آن چه را گفتیم دادی، بیشتر هم
ما را ببر تا کاظمین این بار با هم
ما را بخر در کاظمین این بار درهم
* *
جز عجز، سائل چارهای دیگر ندارد
وقتی کریمیِ خدا آخر ندارد
ما را برای در زدن معطل نکردند
اصلاً بیوت این کریمان در ندارد
این خانواده کودکش ذاتاً بزرگ است
نام علی که اصغر و اکبر ندارد
طفل ربابست و ولیکن عادتش بود
از شانهٔ عمه سرش را بر ندارد
بین مقامات رباب این شأن کافیست
که هیچ کس جز او علی اصغر ندارد
وقتی که آمد لشکر کوفه به هم ریخت
میدان علمداری ازین بهتر ندارد
گیرم که از فردا دوباره آب وا شد
چه فایده، شش ماهه که دیگر ندارد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
@navaye_asheghaan
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
جهان را میشناسد، لحظۀ غمگین و شادش را
از این رو سخت در آغوش میگیرد جوادش را
پسر مثل پدر میخندد این یعنی که از حالا
میان این دو قسمت میکند دشمن عنادش را
جهان از بعد عیسی اولینبار است با حیرت
درون قالب یک طفل مییابد مرادش را
چه طفلی؟ طفل معصومی که پیرِ دیر را حتی
هوایی میکند از نو بسازد اعتقادش را
چه ذکری بر زبان دارد؟ چه رازی در بیان دارد؟
که هر عالِم به این معیار میسنجد سوادش را
قدم آهسته برمیدارد و پیوسته تا منزل
که راه مستقیم از او بجوید امتدادش را
به جای کاظمین امسال هم راهی شدم مشهد
نشد تا سرمۀ چشمم کنم خاک بلادش را
بهشت است این حرم از هر دری وارد شود شاعر
ولی من دوست دارم بیشتر بابالجوادش را
✍ #محمدحسین_ملکیان
@navaye_asheghaan
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
این جلوۀ ناب، جلوهای دلخواه است
بر شمس شموس بهتر از هر ماه است
سوگند به نص آیۀ «اعطینا»
او کوثر دوم رسولالله است
✍ #سیدهاشم_وفایی