eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
313 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• ویژۀ ایام شهادت مجتبی علیه السلام به نفسِ کربلایی حسین اجرا شده ماهِ صفر ، سال ۱۳۹۷ •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• @emame3vom •┄┅═══••↭••═══┅┄• اینجا سنگ مزار خاکه تا چشم کار میکنه درده دل خیلی ساله که خونه کی میگه خاکِ غم سرده... بقیع تو رؤیا دیدم که آباد شدی بقیع دیدم که صاحبِ گوهرشاد شدی بقیع دیدم که کُلّی زائر تو حرم (بقیع چه فکرا دارم برات تو سرم)۲ میترسم عمر من سر بیاد نشه تعبیر بشه این رؤیام من از خدا برای امام حسن گنبدِ طلا میخوام میترسم عاقبت صحن مادرم رو نبینه این چشمام چی میشه من ببینم که زائر قبر مادرم زهرام امون از این غریبی،امون از عمر کوتاه وارث خون زهرا،یه روز میرسه از راه چشمای آسمون خیسه از قلب سنگیِ دنیا رسمِ این روزگار زخمه اینجا غربت شده معنا چرا، حتی یه سایه بون نداری بقیع؟ چرا ، یه زائرم نداری تو این شبا؟ یه روز ، اینجا پر از عاشق و دلداده میشه (یه روز اینجا میشه شبیه مشهد الرضا)۲ یه روز میاد که صحنِ امام حسن سفره ی کرم بازه یه روز میاد آقامون ،میون صحنِ تو روضه میندازه یه حسی میگه نزدیکِ روزی که میرسه گل زهرا برا بقیع یه صحن و یه گنبد و بارگاهی میسازه امون از این غریبی،امون از عمر کوتاه وارث خون زهرا،یه روز میرسه از راه @emame3vom ____ ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• @emame3vom
ویژۀ ایام شهادت مجتبی علیه السلام به نفسِ سید مهدی میرداماد اجرا شده ماهِ صفر ، سال ۱۳۹۷ •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• تو زائرات اونی که دل خون ترِ ، منم منم منم تو این شبها اونی که گریون ترِ ، منم منم منم غمِ تو قدِ آسمونُ تا کرده یه غربتی تو قلبِ خسته ام جا کرده خدا چهار تا گنبد و عرش ، برپا کرده وای بقیع نداره پنجره فولاد وای بقیع نداره صحنِ گوهرشاد وای بقیع .. ای دادِ بی داد ... یه دنیا بی کسی و غربت ، غمِ منِ منِ مدینه روضه خونه قدِ خمِ منِ منِ فقط خدا میدونه که من ، چی دیدم تو کوچه غربت بابامُ فهمیدم کوچه رو دیدم هر شبی که ، خوابیدم وای بقیع نداره پنجره فولاد وای بقیع نداره صحنِ گوهرشاد وای بقیع .. ای دادِ بی داد ... ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
|⇦• و توسل به امام مجتبی(ع) ویژۀ ایام تخریب بقیع توسط وهابیت ملعون به نفس حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ غبار صحنِ تو بر درد جان دواست بقیع! *ان شالله یه شب با هم مدینه رو خاکا بشینیمُ برا بچه هایِ غریبِ فاطمه گریه کنیم ..* خرابه‌هایِ تو، باغ‌ بهشت ماست، بقیع! اگر چه روی به کعبه نماز می‌خوانیم تو قبلۀ دل مایی ، خدا گواست ، بقیع! *قربون اون چشمی که میتونه برا امام حسن گریه کنه .. (چرا )؟! چون سفرۀ ابی عبدالله یه سفرۀ عمومی همه میان .. اما این سفره اختصاصیِ همه نمیتونن سر سفره ی امام حسن باشن .. اگه براش خوب گریه کنی مادرش دست شکسته شو بالا میاره ، میگه اینا برا پسرِ غریبم دعا کردن ..* اگر چه روی به کعبه نماز می‌خوانیم تو قبلۀ دل مایی، خدا گواست، بقیع! تو همچو فاطمه در شهر خویش تنهایی غریبی و، همه کس با تو آشناست، بقیع! *نکنه اسم امام حسن بیاد ، فقط منتظر کوچه و سیلی باشی .. معلومه هرجا بگی یه بچه دستش تو دست مادرش بود صدا ناله بلند میشه ..* به آن چهار امامی که در بغل داری برای ما حرمت مثل کربلاست بقیع! علی نگفت، به جان علی قسم، تو بگو که قبر گمشدۀ فاطمه کجاست بقیع؟ *میگه دیدم پشتِ پنجره هایِ بقیع بلند بلند گریه میکنه .. (قدیمیا میگفتن: مدینه گفتی و کردی کبابم ..) میگه زدم رو شونه ش گفتم حالت با همه فرق میکنه ؟ گفت من بچه سیدم ، مادرم زهراست .. گفتم خو اینجا این همه سید ، فقط تو سادات نیستی که .. گفت من با بقیه یه فرقی دارم ؟ فرقت چیه؟! گفت همه مدینه رو گشتم دنبال قبرِ مادرم اما اثری و نشانی از قبر مادرم زهرا نبود .‌‌. بی بیِ بی حرم قبرت کجاست مادر هنوز ناله ی زهراست از مدینه بلند هنوز لرزه بر اندام مجتبی ست بقیع *اجازه بدید برا امام حسن روضه بخوانم .. آقاییی که بعدِ کوچه دیگه آب خوش از گلوش پایین نرفت .. هر وقت از کوچه رد شد سر به دیوار گذاشت ..به قول آذریا : آی نَنَه .. آی نَنَه .. یارالی نَنَه .. خدا بهتون خیر بده اینجوری برا زهرا گریه میکنید .. راستی اگه تو کوچه بودید میدیدی چی جوری فاطمه رو سیلی زدن .. به خدا مادر ما رو بی هوا زدن ... جوان نَنَه .. جوان نَنَه .‌‌. با اینکه سن و سالی نداشت اما زود محاسنش سفید شد ، وقتی گفتن آقا چرا اتقدر زود محاسنت سفید شد ؟ گفت آخه من دیدم تو کوچه .. میگه رو پنجه هام بلند شدم .. دستامو بالا آوردم دیدم نمیتونم .. هی میگفتم نزن ... نزن ، نزن تو سیلی به زن .. نزن ، نزن .‌. یه چشمی بهم بزنی میبینی محرم اومده .. ان شالله زنده باشیم .. امام حسن ، اگه قرارِ بمیرم روزیم کن برا حسین بمیرم .. آقام .. آقام .. روضه بخوانم .. بدنِ علی رو شب دفن کردن ، بدنِ فاطمه رم شب دفن کردن .. بدنِ پیغمبرم شب دفن کردن گفتن دیگه این بدنُ روز بلند کنیم با احترام ..اما اهل دل میگن کاشکی این بدنم شب دفن میکردن .. بدنُ تشییع کردن ، وصیت کرده گفته راضی نیستم زیر تابوتم قطره ی خونی ریخته بشه .. فلانی اومد این بدنُ محاصره کرد .. گفتن چته؟! گفت من از این حسن بدم میاد .. بگم حقشو ادا میکنی؟ گفت از مادرشم بدم میومد .. اولین تیرُ خودش به چله ی کمان گذاشت .. گفت این بدنُ تیر باران کنید .. قاسم سه ساله داره نگاه میکنه .. (زبان حال) با نگاهش داره به عمو عباسش میگه عمو داری نگاه میکنی بابامو تیر باران کردن .. آی غریب حسین ... (چرا میگی غریب حسین ؟!) آره امام حسین امامِ میدونه داغ امامُ برادر چیه .. اما صبر کرد ، گفت حسن به من دستورِ صبر داده گفته راضی نیستم ، صبر صبر .. تاریخ نوشته هفتاد تا تیر به این بدن زدن .. نشست یکی یکی این تیرها رو بیرون آورد گفت غارت زده به اون نمیگن که اموالش غارت بشه .. غارت زده به منِ حسین میگن که برادری مثله تو رو از دست دادم .. (بریم کربلا) هفتاد تا تیر به این بدن زدن زینب شنید ولی ندید .. شنیدن کی بود مانند دیدن .. اما یه جا عمه جانِ ما اومد بالایِ بلندی .. دید شمشیر دار با شمشیر میزنه .. نیزه دار با سرنیزه میزنه .. یه عده که سلاح ندارن لباسایِ عربی رو پر سنگ کردن .. با حوصله عزیزِ زهرا رو سنگ میزدن .. حسین .... _____________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄
. 🍁🍂*سینه زنی سنگین زیبا _هشت شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع صلوات الله علیهم اجمعین_حاج میثم مطیعی*🍁🍂 •┈┈••✾••✾••┈┈• ↶توجه↷: جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┈┈••✾••✾••┈┈• من بقیعم همون زمینِ پر ستاره همون که یادتون میاره که مجتبی حرم نداره ... من بقیعم پر از دلِ شکسته هستم پر از درایِ بسته هستم از این زمونه خسته هستم یا امام مجتبی،دلِ من هوات و کرده دلِ من هوایِ دیدن کبوترات و کرده ای فدایت دلُ جونم - پایِ عشقِ تو می مونم یابن زهرا اسیرِ قوم نانجیبی شبیهِ مادرت غریبی تو ابتدایِ عطر سیبی من شنیدم گلِ تو کربلا رو دیده به مقتلِ عمو دویده یکی دو دستشُ و بریده ... یادگارِ مجتبا،رویِ سینۀ عموشه طوری گریه میکنه،انگاری بابا پیش روشه ای فدایت دلُ جونم - پایِ عشقِ تو می مونم من شنیدم که قاسمت به خون تپیده چِنان حماسه آفریده که جامی از عسل چشیده قاسم تو تنش به خاک و خون نشسته ولی لب از رَجز نبسته غرورِ دشمن و شکسته نوجوونِ عاشقِ تو،داره جون می ده به مقتل می دونستم که شهیدِ از همون نگاه اول ای فدایت دلُ جونم - پایِ عشقِ تو می مونم ای شهادت دلم به دستِ تو اسیره بی کربلا داره می میره من و ببر که خیلی دیره راهی ام کن که چشمِ خیس من به راهِ اگر چه رویِ من سیاهِ کی گفته آرزو گناهِ آخرش با دستِ مجروح،دستم و می گیره رهبر می بینم کنار اون،امامم و لحظه آخر ای فدایت دلُ جونم - پایِ عشقِ تو می مونم شاعر: میلاد عرفان پور @emame3vom ۷
. . و توسل به امام مجتبی(ع) ویژۀ ایام تخریب بقیع توسط وهابیت ملعون به نفس حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ غبار صحنِ تو بر درد جان دواست بقیع! *ان شالله یه شب با هم مدینه رو خاکا بشینیمُ برا بچه هایِ غریبِ فاطمه گریه کنیم ..* خرابه‌هایِ تو، باغ‌ بهشت ماست، بقیع! اگر چه روی به کعبه نماز می‌خوانیم تو قبلۀ دل مایی ، خدا گواست ، بقیع! *قربون اون چشمی که میتونه برا امام حسن گریه کنه .. (چرا )؟! چون سفرۀ ابی عبدالله یه سفرۀ عمومی همه میان .. اما این سفره اختصاصیِ همه نمیتونن سر سفره ی امام حسن باشن .. اگه براش خوب گریه کنی مادرش دست شکسته شو بالا میاره ، میگه اینا برا پسرِ غریبم دعا کردن ..* اگر چه روی به کعبه نماز می‌خوانیم تو قبلۀ دل مایی، خدا گواست، بقیع! تو همچو فاطمه در شهر خویش تنهایی غریبی و، همه کس با تو آشناست، بقیع! *نکنه اسم امام حسن بیاد ، فقط منتظر کوچه و سیلی باشی .. معلومه هرجا بگی یه بچه دستش تو دست مادرش بود صدا ناله بلند میشه ..* به آن چهار امامی که در بغل داری برای ما حرمت مثل کربلاست بقیع! علی نگفت، به جان علی قسم، تو بگو که قبر گمشدۀ فاطمه کجاست بقیع؟ *میگه دیدم پشتِ پنجره هایِ بقیع بلند بلند گریه میکنه .. (قدیمیا میگفتن: مدینه گفتی و کردی کبابم ..) میگه زدم رو شونه ش گفتم حالت با همه فرق میکنه ؟ گفت من بچه سیدم ، مادرم زهراست .. گفتم خو اینجا این همه سید ، فقط تو سادات نیستی که .. گفت من با بقیه یه فرقی دارم ؟ فرقت چیه؟! گفت همه مدینه رو گشتم دنبال قبرِ مادرم اما اثری و نشانی از قبر مادرم زهرا نبود .‌‌. بی بیِ بی حرم قبرت کجاست مادر هنوز ناله ی زهراست از مدینه بلند هنوز لرزه بر اندام مجتبی ست بقیع *اجازه بدید برا امام حسن روضه بخوانم .. آقاییی که بعدِ کوچه دیگه آب خوش از گلوش پایین نرفت .. هر وقت از کوچه رد شد سر به دیوار گذاشت ..به قول آذریا : آی نَنَه .. آی نَنَه .. یارالی نَنَه .. خدا بهتون خیر بده اینجوری برا زهرا گریه میکنید .. راستی اگه تو کوچه بودید میدیدی چی جوری فاطمه رو سیلی زدن .. به خدا مادر ما رو بی هوا زدن ... جوان نَنَه .. جوان نَنَه .‌‌. با اینکه سن و سالی نداشت اما زود محاسنش سفید شد ، وقتی گفتن آقا چرا اتقدر زود محاسنت سفید شد ؟ گفت آخه من دیدم تو کوچه .. میگه رو پنجه هام بلند شدم .. دستامو بالا آوردم دیدم نمیتونم .. هی میگفتم نزن ... نزن ، نزن تو سیلی به زن .. نزن ، نزن .‌. یه چشمی بهم بزنی میبینی محرم اومده .. ان شالله زنده باشیم .. امام حسن ، اگه قرارِ بمیرم روزیم کن برا حسین بمیرم .. آقام .. آقام .. روضه بخوانم .. بدنِ علی رو شب دفن کردن ، بدنِ فاطمه رم شب دفن کردن .. بدنِ پیغمبرم شب دفن کردن گفتن دیگه این بدنُ روز بلند کنیم با احترام ..اما اهل دل میگن کاشکی این بدنم شب دفن میکردن .. بدنُ تشییع کردن ، وصیت کرده گفته راضی نیستم زیر تابوتم قطره ی خونی ریخته بشه .. فلانی اومد این بدنُ محاصره کرد .. گفتن چته؟! گفت من از این حسن بدم میاد .. بگم حقشو ادا میکنی؟ گفت از مادرشم بدم میومد .. اولین تیرُ خودش به چله ی کمان گذاشت .. گفت این بدنُ تیر باران کنید .. قاسم سه ساله داره نگاه میکنه .. (زبان حال) با نگاهش داره به عمو عباسش میگه عمو داری نگاه میکنی بابامو تیر باران کردن .. آی غریب حسین ... (چرا میگی غریب حسین ؟!) آره امام حسین امامِ میدونه داغ امامُ برادر چیه .. اما صبر کرد ، گفت حسن به من دستورِ صبر داده گفته راضی نیستم ، صبر صبر .. تاریخ نوشته هفتاد تا تیر به این بدن زدن .. نشست یکی یکی این تیرها رو بیرون آورد گفت غارت زده به اون نمیگن که اموالش غارت بشه .. غارت زده به منِ حسین میگن که برادری مثله تو رو از دست دادم .. (بریم کربلا) هفتاد تا تیر به این بدن زدن زینب شنید ولی ندید .. شنیدن کی بود مانند دیدن .. اما یه جا عمه جانِ ما اومد بالایِ بلندی .. دید شمشیر دار با شمشیر میزنه .. نیزه دار با سرنیزه میزنه .. یه عده که سلاح ندارن لباسایِ عربی رو پر سنگ کردن .. با حوصله عزیزِ زهرا رو سنگ میزدن .. حسین .... .👇
. |⇦•ضریحِ تو بنا میشه.. و توسل به کریم اهل بیت مجتبی علیه السلام به نفس کربلایی حسین طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تو عاشقی چه حالیه ، تو عاشقی رازیِ حسینیا بگید حسن ، شب غریب نوازیِ رویِ سرِ من سایۀ دستِ کریمه این عرضِ ارادت همۀ زندگیمه بطلب ، منو بگو بیا تویی عشقِ کربلاییا آخرش مدینه تو بقیع میخونن امام رضاییا .. قربونِ کبوترایِ حرمت امام حسن .. قربونِ این همه لطفُ کرمت امام حسن .. « یا امام حسن .. آقا .. » تویی که ماهِ هر شبی ، تویی که ذکر هر لبی شده فقط یه جلوه از ، صبر توصبرِ زینبی ای شیر جمل جنگِ تو کرده چه غوغا استادِ اباالفضلِ علمداری آقا چه دلاوری و چه یلی ولیعهدِ حضرت علی به فدایِ قاسمت آقا تو خودت اَحلی مِن عَسلی شنیدم سَجیَتُکم الکرم امام حسن تو منو رها کنی کجا برم امام حسن .. « یا امام حسن .. آقا .. » ضریحِ تو بنا میشه ، با چه شکوه و عزتی دیدنیه تو اون حرم ، صف غذایِ حضرتی هر زائر مشهد میخونه یادِ حسن رویایی میشه پنجره فولادِ حسن عاشقِ تو و مدینه مُ ، سر سفره تون میشینمُ مثه هر سال امسالم میدی خرجِ اربعینمُ تو که آخر گره رو وا می کنی امام حسن پس چرا امروز و فردا می کنی امام حسن تو منو رها کنی کجا برم امام حسن نمیتونم دیگه کربلا برم امام حسن « یا امام حسن .. آقا .. » ــــــــــــــــــ ○👇
. و توسل به کریم اهل بیت مجتبی علیه السلام به نفس حاج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ای همه صدق و صفا ، یا حسن بن علی آیینۀ مصطفی ، یا حسن بن علی خاکِ بقیعت شفا ، یا حسن بن علی مظهر حُسن خدا ، یا حسن بن علی بر دو جهان مُقتدا ، یا حسن بن علی سَیِّدَنَا المجتبی ، یا حسن بن علی «سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی» سائل کویت کرم ، بندۀ لطفت عطا حاکم مُلک قدر ، عالِم سرِّ قضا سائل جودت کرم ، بندۀ لطفت مُصام احمد پا تا به سر ، حیدر سر تا به پا مُصحف پیغمبران ، در بغل مصطفی کریم اِبنُ الکَریم ، شریف خَیرُ الوَراء امام ارض و سماء، یا حسن بن علی سَیِّدَنَا المجتبی، یا حسن بن علی «سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی» تو روح و ریحانۀ ، پیمبری یا حسن تو از ثنایِ بشر ، فراتری یا حسن تو جان خَتم رُسُل ، به پیکری یا حسن تو اولی یا حسن ، تو آخری یا حسن تو احمدی یا حسن ، تو حیدری یا حسن وَ الشَّمسِ وَ الضُحا ، یا حسن بن علی «سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی» کیست به غیر از حسن ، امام خون خدا امام خون خدا ، تَجّلی ابتدا تجلی ابتدا ، مِهر سپهر هُدی مهر سپر هدی ، شاه و گدایش گدا شاه و گدایش گدا ، جان و جهانش فدا جان و جهانش فدا ، یا حسن بن علی «سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی» ای به وجودت سلام ، از طرف داورت ای تو کریم و همه ، اهل کرم سائلت چو شمع در انجمن ، غریب در منزلت شراره جای نفس ، شعله کشید از دلت ریخت ز کامت جگر ، سوخت همه حاصلت فِکند یارت ز پاه ، یا حسن بن علی «سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی» لشگر اندوه ریخت ، از همه سو بر سرت دشمنت بی دادگر ز پشت زد خنجرت اگر چه خون دلت روان شد از حنجرت روح تو پرواز کرد ، لحظه ای از پیکرت تو پیش چشم تَرت ، خورد زمین مادرت بدون جُرم و خطا، یا حسن بن علی «سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی» ای شده سر تا قدم شمع صفت آبِ آب ای جگر آب هم بر جگر تو کباب ریخته بر تربتت دیدۀ زهرا گلاب عالَم در سایه ات ، قبر تو در آفتاب غصۀ تو بیشمار ، مِحنت تو بی حساب کشته شدی بارها ، یا حسن بن علی «سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی» ای شده در قلب شب فاطمه زَوارِ تو دوست تو دشمن و قاتل تو یار تو لطف و عطا بار تو، جود و کرم کار تو کاش که یک شب نَهَم، چهره به دیوار تو میثمم و بودم سائل بازار تو خواستم از تو، تو را یا حسن بن علی «سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی» شاعر: استاد غلامرضا سازگار ــــــــــــــــــ ○👇
babolharam karimi.mp3
769.7K
|⇦•تقصیر تو نبود که مادر.. و توسل به کریم اهل بیت مجتبی علیه السلام به نفس حاج محمود کریمی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تقصیر تو نبود که مادر پرش شکست تقصیر تو نبود اگر زیورش شکست تقصیر تو نبود دل اطهرش شکست تقصیر تو نبود زدند و سرش شکست گیرم که دست تو سپر مادرت نشد تقصیر تو نبود ، قدت یاورت نشد بیرون بریز این جگر پاره پاره را بیرون بریز غصۀ آن گوشواره را زینب رسیده بگو راهِ چاره را خونآبه های لبِ پرشراره را با مقنعه دهانِ تو را پاک می کند این خاک گیسوان تو را پاک میکند شاعر: محمدجواد پرچمی
. و توسل به کریم اهل بیت مجتبی علیه السلام به نفس حاج محمدرضا طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نزن که مادرم جوانِ نزن که بی گناهِ خالی نکن دقّ و دلیتُ نزن که غرق اشک و آهِ رفت آبروم ببین چشای ترمُ بگو چطور بلند کنم من سرمُ بسه دیگه کشتی آخه مادرمُ «وای مادرم .. وای مادرم ..» به کی بگم که چی کشیدم از همه ناسزا شنیدم به کی بگم که توی مسجد زیر عبا زره پوشیدم میخوام که جام زهرمُ سر بکشم از سرزمین مادری پر بکشم آخه چقدر از داغ مادری بکشم «ای وایِ من .. ای وایِ من ..» از من به جز کرم ندیدن ولی همه ازم بریدن این نانجیبا جانمازُ از زیر پایِ من کشیدن موندم تو این شهر بی کس و بی هم نشین به کی بگم که کار دنیا رُ ببین به من میگن سلام مضلَّ المومنین *نه فقط دشمنا .. دوستان .. حتی حجربن عدی که بعدها در راه امیرالمومنین شهید شد .. حضرت کشیدش کنار تو دیگه چرا این حرفُ میزنی؟! * یه عمر غریب بودم تو این شهر خیلی به من سخت گذشته خونِ دلایی رو که خوردم حالا دیگه میون طشتِ رو منبرا سَبّ بابامُ میشنیدم *یه عمر پای منبرا می نشست ، خطبایِ نانجیب اول منبرشون لعن می کردند مولا امیرالمومنین علیه السلام رو .. میگن یه بار امام حسن نرفت مسجد ابی عبدالله علیه السلام رفت تا این نانجیب شروع کرد سب کردن ، ابی عبدالله خطیب نانجیب رو کشید از منبر پایین .. گفت نانجیب میکشمت! بابای من رو داری سب می کنی؟! خبر رسید به امام حسن .. گفتن بیا.. نیای ، داداشت جون اینو می گیره... امام حسن داره میاد دوان دوان .. تا اومد میدونست چطور باید ابی عبدالله رو آروم کنه .. تا رسید گفت داداش! تو رو به حق مادرم رهاش کن .. فرمود چشم .. ولی نبودی ببینی که چیگفت .. گفت یه روز آمدی عزیز دلم.. من یه عمر پا منبرا نشستم .. این امام حسن هم فقط یه جا از کوره در رفت.. بلند شد فرمود نانجیب بشین اونم جایی بود که مغیره بالامنبر بود.. تا اومد سب کنه.. فرمود نانجیب بشین من هنوز یادم نرفته تو کوچه چطور با غلاف شمشیر ..* رو منبرا سَبّ بابامُ میشنیدم قاتل مادرُ تو کوچه می دیدم از این کوچه رد میشدم،می لرزیدم یادم نرفته.... *فرمود عبدالزهرا ! روضۀ منِ حسن اینه .. همۀ اینا که خوندی خدا ازت قبول کنه ، اما روضه منُ این طور بخون : دستم تو دست مادرم بود داشتیم از مسجد برمیگشتیم خوشحال بودم .. گفتم الان میرم به بابا میگم مادر چه غوغایی کرد تو مسجد.. اما اون نانجیب جلو اومد‌‌ .‌. اجازه نداد حرف مادرم تموم شه .. چنان سیلی تو صورت مادر.. مادر یه طرفِ کوچه افتاد.. اما امام حسن منتظرِ تو روضه ش اینطور اشاره کنند: همه دور بسترش جمعن .. سرش رو پای خواهرش ، عباس یه گوشه از حجره سر رو دیوار گذاشته داره اشک می ریزه .. داداشاش یه جور دارن گریه می کنن .. خواهرا یه طور ..همه رو داره نگاه می کنه امام حسن.. اما تا نگاهش افتاد به ابی عبدالله دید حسین داره گریه میکنه ؛ فرمود داداش تو دیگه گریه نکن.. چرا گریه نکنم؟! اماممُ دارم از دست میدم.. (هیچ کی مثل ابی عبدلله،امام مجتبی رو نشناخت.. فرمود یک بار جلوتر از برادرش حرف نزد.. این ادبُ ابالفضل داره یاد می گیره..) چرا گریه نکنم؟! یه وقت نگاه کرد دید امام مجتبی داره گریه می کنه.. فرمود لایوم کیومک یا اباعبدالله .. هزار تا حرف داره.. هزار تا اشاره داره.. یکیش اینه: یعنی داداش این لحظۀ آخر سر من رو زانوی زینبِ .. همه دور من جمع شدید گریه می کنید....اما یه لحظه ای برای تو میرسه حسین همه دارن هلهله میکنن .. نه اینکه سرت رو دامن کسی نیست .. یه وقت زینب داره نگاه می کنه... میبینه نانجیب داره وارد گودال میشه .. "والشمر جالس علی صدرک..‌"* ذستِ داییتُ بیار بالا بلند بگو یا حسین .. ــــــــــــــــــ ○👇
. و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج محمدرضا طاهری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ سلام آقا ، سلام مظهرِ عطا و کرم سلام آقا ، سلام بابِ رحمتِ محشرم سلام آقا ، امامزادۀ بدون حرم.. سایۀ تو بالِ کبوترهاست ، آقام.. آقام.. زائرِ تو فقط خودِ زهراست ، آقام.. آقام.. مزارِ خاکیت آخرِ دنیاست ، آقام.. آقام.. ان شالله خیلی زود ، بقیع میشه آباد می سازیم صحنت رو ، شبیهِ گوهرشاد «آقام.. آقام.. آقام.. آقام..» تو خواب دیدم ، نشسته به رویِ دوشم علم با چشمِ تر ، با پیراهنِ سیاه اومدم تویِ صحنت ، برات عاشقونه سینه زدم یه روضه خون با گریه دم می داد ، آقام.. آقام.. فاطمه رو به تو قسم می داد ، آقام.. آقام.. کاشکی خدا به تو حرم می داد ، آقام.. آقام.. ان شالله از قبرت ، غبار روبی میشه ضریحت تو ایران ، طلاکوبی میشه «آقام.. آقام.. آقام.. آقام..» غریب بودُ ، غبارِ غصه به رویِ دلش غریب بودُ ، یه یارم نداره توی منزلش غریب بودُ ، همسرش قاتلش اسیر دست قوم کافر شد، ای وای.. ای وای.. با این یه روضه عمر اون سر شد، ای وای.. ای وای.. تو کوچه ها عصای مادر شد، ای وای.. ای وای.. یه عمری بار غم ، نشسته رو شونه ش شکسته تو کوچه غرور مردونه ش «آقام.. آقام.. آقام.. آقام..» از اون لحظه ، براش دنیا غیر ویرونه نیست دیگه حرفاش ، به جز نالۀ غریبونه نیست یادش اومد ، می گفت پاشو راهی تا خونه نیست یاد یه روضه تنش رو لرزوند ، ای وای.. ای وای.. جای یه پنجه رو صورت موند ، ای وای.. ای وای.. سه ماه روشو از علی پوشوند ، ای وای.. ای وای.. سه ماه از این غصه فقط زاری میکرد با گریه از مادر پرستاری میکرد «آقام.. آقام.. آقام.. آقام..» سلام آقا ، سلام مظهرِ عطا و کرم سلام آقا ، سلام بابِ رحمتِ محشرم سلام آقا ، امامزادۀ بدون حرم.. سایۀ تو بالِ کبوترهاست ، آقام.. آقام.. زائرِ تو فقط خودِ زهراست ، آقام.. آقام.. مزارِ خاکیت آخرِ دنیاست ، آقام.. آقام.. ان شالله خیلی زود ، بقیع میشه آباد می سازیم صحنت رو ، شبیهِ گوهرشاد «آقام.. آقام.. آقام.. آقام..» ــــــــــــــــــ ○👇
. |⇦•خواهر نبودی ببینی.. و توسل جانسوز به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج امیر کرمانشاهی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تاکنون لاجرعه از غم خورده ای تاکنون سیلی محکم خورده ای گوشواره دانه دانه برده ای مادرت را سمت خانه برده ای درسته که کارم تمومه یه بغضی میونِ گلومه یه کوچه هنوز رو به رومه .. خواهر نبودی ببینی به روزم چی آورد خواهر نبودی ببینی تو کوچه حسن مرد خواهر نبودی ببینی که مادر زمین خورد منُ از همه دنیا سیر کرد منُ زندگی وقتی پیر کرد که مادر تویِ کوچه گیر کرد ، وای .. *یه قدم جلو می اومد .. امام حسن و مادر یه قدم عقب می رفتن .. آخ تا رسیدن به دیوار .. * به یک ضربت دو سیلی خورد زهرا یکی را از عدو یک را زِ دیوار *الهی اَحدی زیرِ این گنبد کبود نبینه یه روز مادرش بیاد تو خونه گوشۀ چادرش خاکی باشه .. الهی هیچ کس نبینه یه روزی یکی به مادرت چپ نگاه کنه ..* خواهر نبودی ببینی تا از راه اومد زد خواهر نبودی ببینی که نامرد چه بد زد خواهر نبودی ببینی چه جور با لگد زد ــــــــــــــــــ ○👇
|⇦• و توسل به امام مجتبی(ع) ویژۀ ایام تخریب بقیع توسط وهابیت ملعون به نفس حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ غبار صحنِ تو بر درد جان دواست بقیع! *ان شالله یه شب با هم مدینه رو خاکا بشینیمُ برا بچه هایِ غریبِ فاطمه گریه کنیم ..* خرابه‌هایِ تو، باغ‌ بهشت ماست، بقیع! اگر چه روی به کعبه نماز می‌خوانیم تو قبلۀ دل مایی ، خدا گواست ، بقیع! *قربون اون چشمی که میتونه برا امام حسن گریه کنه .. (چرا )؟! چون سفرۀ ابی عبدالله یه سفرۀ عمومی همه میان .. اما این سفره اختصاصیِ همه نمیتونن سر سفره ی امام حسن باشن .. اگه براش خوب گریه کنی مادرش دست شکسته شو بالا میاره ، میگه اینا برا پسرِ غریبم دعا کردن ..* اگر چه روی به کعبه نماز می‌خوانیم تو قبلۀ دل مایی، خدا گواست، بقیع! تو همچو فاطمه در شهر خویش تنهایی غریبی و، همه کس با تو آشناست، بقیع! *نکنه اسم امام حسن بیاد ، فقط منتظر کوچه و سیلی باشی .. معلومه هرجا بگی یه بچه دستش تو دست مادرش بود صدا ناله بلند میشه ..* به آن چهار امامی که در بغل داری برای ما حرمت مثل کربلاست بقیع! علی نگفت، به جان علی قسم، تو بگو که قبر گمشدۀ فاطمه کجاست بقیع؟ *میگه دیدم پشتِ پنجره هایِ بقیع بلند بلند گریه میکنه .. (قدیمیا میگفتن: مدینه گفتی و کردی کبابم ..) میگه زدم رو شونه ش گفتم حالت با همه فرق میکنه ؟ گفت من بچه سیدم ، مادرم زهراست .. گفتم خو اینجا این همه سید ، فقط تو سادات نیستی که .. گفت من با بقیه یه فرقی دارم ؟ فرقت چیه؟! گفت همه مدینه رو گشتم دنبال قبرِ مادرم اما اثری و نشانی از قبر مادرم زهرا نبود .‌‌. بی بیِ بی حرم قبرت کجاست مادر هنوز ناله ی زهراست از مدینه بلند هنوز لرزه بر اندام مجتبی ست بقیع *اجازه بدید برا امام حسن روضه بخوانم .. آقاییی که بعدِ کوچه دیگه آب خوش از گلوش پایین نرفت .. هر وقت از کوچه رد شد سر به دیوار گذاشت ..به قول آذریا : آی نَنَه .. آی نَنَه .. یارالی نَنَه .. خدا بهتون خیر بده اینجوری برا زهرا گریه میکنید .. راستی اگه تو کوچه بودید میدیدی چی جوری فاطمه رو سیلی زدن .. به خدا مادر ما رو بی هوا زدن ... جوان نَنَه .. جوان نَنَه .‌‌. با اینکه سن و سالی نداشت اما زود محاسنش سفید شد ، وقتی گفتن آقا چرا اتقدر زود محاسنت سفید شد ؟ گفت آخه من دیدم تو کوچه .. میگه رو پنجه هام بلند شدم .. دستامو بالا آوردم دیدم نمیتونم .. هی میگفتم نزن ... نزن ، نزن تو سیلی به زن .. نزن ، نزن .‌. یه چشمی بهم بزنی میبینی محرم اومده .. ان شالله زنده باشیم .. امام حسن ، اگه قرارِ بمیرم روزیم کن برا حسین بمیرم .. آقام .. آقام .. روضه بخوانم .. بدنِ علی رو شب دفن کردن ، بدنِ فاطمه رم شب دفن کردن .. بدنِ پیغمبرم شب دفن کردن گفتن دیگه این بدنُ روز بلند کنیم با احترام ..اما اهل دل میگن کاشکی این بدنم شب دفن میکردن .. بدنُ تشییع کردن ، وصیت کرده گفته راضی نیستم زیر تابوتم قطره ی خونی ریخته بشه .. فلانی اومد این بدنُ محاصره کرد .. گفتن چته؟! گفت من از این حسن بدم میاد .. بگم حقشو ادا میکنی؟ گفت از مادرشم بدم میومد .. اولین تیرُ خودش به چله ی کمان گذاشت .. گفت این بدنُ تیر باران کنید .. قاسم سه ساله داره نگاه میکنه .. (زبان حال) با نگاهش داره به عمو عباسش میگه عمو داری نگاه میکنی بابامو تیر باران کردن .. آی غریب حسین ... (چرا میگی غریب حسین ؟!) آره امام حسین امامِ میدونه داغ امامُ برادر چیه .. اما صبر کرد ، گفت حسن به من دستورِ صبر داده گفته راضی نیستم ، صبر صبر .. تاریخ نوشته هفتاد تا تیر به این بدن زدن .. نشست یکی یکی این تیرها رو بیرون آورد گفت غارت زده به اون نمیگن که اموالش غارت بشه .. غارت زده به منِ حسین میگن که برادری مثله تو رو از دست دادم .. (بریم کربلا) هفتاد تا تیر به این بدن زدن زینب شنید ولی ندید .. شنیدن کی بود مانند دیدن .. اما یه جا عمه جانِ ما اومد بالایِ بلندی .. دید شمشیر دار با شمشیر میزنه .. نیزه دار با سرنیزه میزنه .. یه عده که سلاح ندارن لباسایِ عربی رو پر سنگ کردن .. با حوصله عزیزِ زهرا رو سنگ میزدن .. حسین .... _____________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄
. 🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است 🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است قربونت برم آقای کریم... عزیز زهرا... یا حسن... 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است میدونی چرا امام حسن حرم نداره... این تعبیر منه... آخه مادرش زهرا حرم نداره... ای...غریب حسن... ای...غریب حسن... ((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه... بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...)) 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است 🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است 🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است آی اونی که گفتی مریض دارم... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... خدا ميدونه... سفره امام حسن با بقیه فرق داره... کسی رو بی جواب بر نمیگردونه... امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته... آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید... اگه برات کربلا هم میخواهی... از امام حسن بگیر... 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است دلت آماده شد... بسم الله... 🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین 🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است تا به آقا زهر دادند... صدای ناله اش بلند شد... فرمود... بگید برادرم حسین بیاد... ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر... یک نگاه کرد... دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده... صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده... طاقت نیاورد... عرضه داشت... آخ برادر خوبم... حسنم... چه بلایی سرت آوردند داداش... همین جا بود... اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد... یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد... دید حسینش داره گریه میکنه... صدا زد... حسینم... برادرم... گریه نکن حسین جان... (یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا) حسین جان... برادرم... هر کس برا من گریه میکنه... تو ديگه برا من گریه نکن حسین... لا یوم کیومک یا اباعبدالله همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین... تو ديگه برای من گریه نکن حسین... ((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه)) آخ آقا جان امام حسن... چشمان مبارک رو باز کردی... دیدی برادرت حسین... بالا سرت نشسته... داره گریه میکنه... اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد... دید شمر با خنجر برهنه... آقا جانم امام حسن... لحظات آخر فرمودید بگید خواهرم زینب بیاد... اما کربلا... ابی عبدالله صدا زد... زینبم... خواهرم برگرد... خواهرم برگرد نبینی... 🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن آه آتشینم. .
. 🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است 🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است قربونت برم آقای کریم... عزیز زهرا... یا حسن... 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است میدونی چرا امام حسن حرم نداره... این تعبیر منه... آخه مادرش زهرا حرم نداره... ای...غریب حسن... ای...غریب حسن... ((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه... بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...)) 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است 🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است 🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است آی اونی که گفتی مریض دارم... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... خدا ميدونه... سفره امام حسن با بقیه فرق داره... کسی رو بی جواب بر نمیگردونه... امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته... آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید... اگه برات کربلا هم میخواهی... از امام حسن بگیر... 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است دلت آماده شد... بسم الله... 🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین 🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است تا به آقا زهر دادند... صدای ناله اش بلند شد... فرمود... بگید برادرم حسین بیاد... ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر... یک نگاه کرد... دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده... صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده... طاقت نیاورد... عرضه داشت... آخ برادر خوبم... حسنم... چه بلایی سرت آوردند داداش... همین جا بود... اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد... یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد... دید حسینش داره گریه میکنه... صدا زد... حسینم... برادرم... گریه نکن حسین جان... (یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا) حسین جان... برادرم... هر کس برا من گریه میکنه... تو ديگه برا من گریه نکن حسین... لا یوم کیومک یا اباعبدالله همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین... تو ديگه برای من گریه نکن حسین... ((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه)) آخ آقا جان امام حسن... چشمان مبارک رو باز کردی... دیدی برادرت حسین... بالا سرت نشسته... داره گریه میکنه... اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد... دید شمر با خنجر برهنه... آقا جانم امام حسن... لحظات آخر فرمودید بگید خواهرم زینب بیاد... اما کربلا... ابی عبدالله صدا زد... زینبم... خواهرم برگرد... خواهرم برگرد نبینی... 🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن آه آتشینم. .
گریز دوم: تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند... سریع خودش رو به بردار رسوند... نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه... سر حسنش رو در آغوش گرفت... روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد... عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله... چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند... آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا... وقتی صدای ابالفضل بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین برادرت رو دریاب... فقط همین رو بگم... ابی عبدالله یه نگاه کرد... دید فرق عباسش شکافته... دستهاش رو قطع کردند... تیر به چشمش زدند... صداش به ناله بلند شد... الان انکسر ظهری کمرم رو شکستند... بی برادرم کردند... 🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد 🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد 🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم 🔸منو تنها نگذار ای علمدارم .
‍ ▪️ و توسل_پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و امام حسن علیه السلام و امام رضا علیه السلام_سید مهدی ▪️ 🔳▪️▪️🔲▪️▪️🔳 اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست خون گریه کن مدینه،کز این ماتم عظیم گر آسمان خراب شود بر سرت رواست *مگه چه خبر شده مدینه؟!!* گشتند انبیا،همه چون فاطمه یتیم زیرا عزای قافله سالار انبیاست ..... خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست اهل ولا به هوش که با رحلت نبی 2 شهر مدینه یکسره آبستن بلاست قومی برای غصب خلافت شدند جمع یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی،کجاست؟! *کجاست مولا؟بگم صدا نالت بلند شه* دار الولا محاصره،زهراست پشت در دود وشراره بر فلک از بیت کبریاست ... آتش زدن به خانه ی ریحانه ی رسول پاداش رنج های شب و روز مصطفاست ▪️▪️◾️▪️▪️ *فرمود: "ما اوذی النبی مثل ما اوذیت" هیچ پیامبری اندازه ی من اذیت نشد؛بیست و سه سال تمام هرجور خواستند اذیتش کردند،هر تهمتی خواستند بهش زدن؛مگر نمیگن کسی برلت کاری میکنه عرقش خشک نشده مزدش رو بده؛مردم مدینه آب غسل پیغمبر خشک نشده مزدش رو دادن ...؛کاری کردن مادر ما بین در و دیوار صداش بلند شد ..." مگه دعای ندبه نخوندی "قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی" ذوی القربی کیان؟مگه کسی غیر از بی بی دوعالم و امیرالمومنین و حسنین؟ یادتون رفت پیغمبر چقدر حسن رو بغل میکرد؟چقدر حسین رو رو دوشش سوار میکرد؟یادتون رفت چقدر نوه هاش رو میبوسید ؟ پیغمبر میبوسید و گریه میکرد..." هروقت امام مجتبی رو بغل میکرد لباش رو میبوسید؛همتون اهل کنایه اید و اهل روضه،هر وقت ابی عبدالله رو بغل میکرد زیر گلوشو میبوسید ... آقا چرا؟میفرمود:این لبا یه روز از زهر کبود میشه ..." پیغمبر اجازه بدن ما از همین روزنه بریم کنار بقیع "السلام علیک یا ابامحمد" آقاجان گداهای هرساله اومدن؛آقاجان من الان دارم از حرم امام رضا میام؛شما یه غریبی،امام رضا هم یه غریبه،انقدر این شبا تو حرمش شلوغه ..."(مگه عربه نیامده بود از مدینه؟گفت:شنیدم ایرانیا یه امام غریب دارن برم یه سری به غریب ایران بزنم)،وارد حرم امام رضا شد اول یه نگاه به در و دیوار،یه نگاه به زائرا،به ازدحام جمعیت کرد به این همه چراغ؛برگشت عقب ...." گفت آقاجان اگر غریب میخوای بیا مدینه؛بیا ببین چهارتا سنگ گذاشتند ...* "شاعر:استادحاج غلامرضاسازگار"
.. 🔸در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است 🔸عرش تا فرش خدا، رحمت عام حسن است قربونت برم آقای کریم... عزیز زهرا... یا حسن... 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است میدونی چرا امام حسن حرم نداره... این تعبیر منه... آخه مادرش زهرا حرم نداره... ای...غریب حسن... ای...غریب حسن... ((اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه... بزار قبر منم با خاک یکسان باشه...)) 🔸بی حرم شد که بدانند همه مادری است 🔸ور نه در زاویه ی عرش مقام حسن است 🔸هرکه آمد به در خانه او آقا شد 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است آی اونی که گفتی مریض دارم... آی اونی که گفتی گرفتارم... حاجت دارم... خدا ميدونه... سفره امام حسن با بقیه فرق داره... کسی رو بی جواب بر نمیگردونه... امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته... آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید... اگه برات کربلا هم میخواهی... از امام حسن بگیر... 🔸ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است دلت آماده شد... بسم الله... 🔸حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین 🔸هر حسینیه که برپاست خیام حسن است تا به آقا زهر دادند... صدای ناله اش بلند شد... فرمود... بگید برادرم حسین بیاد... ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر... یک نگاه کرد... دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده... صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده... طاقت نیاورد... عرضه داشت... آخ برادر خوبم... حسنم... چه بلایی سرت آوردند داداش... همین جا بود... اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد... یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد... دید حسینش داره گریه میکنه... صدا زد... حسینم... برادرم... گریه نکن حسین جان... (یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا) حسین جان... برادرم... هر کس برا من گریه میکنه... تو ديگه برا من گریه نکن حسین... لا یوم کیومک یا اباعبدالله همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین...حسین... تو ديگه برای من گریه نکن حسین... ((نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه)) آخ آقا جان امام حسن... چشمان مبارک رو باز کردی... دیدی برادرت حسین... بالا سرت نشسته... داره گریه میکنه... اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد... دید شمر با خنجر برهنه... آقا جانم امام حسن... لحظات آخر فرمودید بگید خواهرم زینب بیاد... اما کربلا... ابی عبدالله صدا زد... زینبم... خواهرم برگرد... خواهرم برگرد نبینی... 🔸سوی خیمه برگرد خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن آه آتشینم. .
. گریز دوم: تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند... سریع خودش رو به بردار رسوند... نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه... سر حسنش رو در آغوش گرفت... روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد... عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله... چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند... آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا... وقتی صدای ابالفضل بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین برادرت رو دریاب... فقط همین رو بگم... ابی عبدالله یه نگاه کرد... دید فرق عباسش شکافته... دستهاش رو قطع کردند... تیر به چشمش زدند... صداش به ناله بلند شد... الان انکسر ظهری کمرم رو شکستند... بی برادرم کردند... 🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد 🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد 🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم 🔸منو تنها نگذار ای علمدارم .
‍ ▪️روضه و توسل_پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و امام حسن علیه السلام و امام رضا علیه السلام_سید مهدی میرداماد▪️ 🔳▪️▪️🔲▪️▪️🔳 اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّةِ بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا مُلک وجود غرق در اندوه و در عزاست آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب شهر مدینه را به جگر داغ مصطفاست خون گریه کن مدینه،کز این ماتم عظیم گر آسمان خراب شود بر سرت رواست *مگه چه خبر شده مدینه؟!!* گشتند انبیا،همه چون فاطمه یتیم زیرا عزای قافله سالار انبیاست ..... خلقت چه لایق است که صاحب عزا شود عالم عزا گرفته و صاحب عزا خداست اهل ولا به هوش که با رحلت نبی 2 شهر مدینه یکسره آبستن بلاست قومی برای غصب خلافت شدند جمع یا لَلعَجَب! وصی پیمبر، علی،کجاست؟! *کجاست مولا؟بگم صدا نالت بلند شه* دار الولا محاصره،زهراست پشت در دود وشراره بر فلک از بیت کبریاست ... آتش زدن به خانه ی ریحانه ی رسول پاداش رنج های شب و روز مصطفاست ┗━━━ ▪️▪️◾️▪️▪️━┛ *فرمود: "ما اوذی النبی مثل ما اوذیت" هیچ پیامبری اندازه ی من اذیت نشد؛بیست و سه سال تمام هرجور خواستند اذیتش کردند،هر تهمتی خواستند بهش زدن؛مگر نمیگن کسی برلت کاری میکنه عرقش خشک نشده مزدش رو بده؛مردم مدینه آب غسل پیغمبر خشک نشده مزدش رو دادن ...؛کاری کردن مادر ما بین در و دیوار صداش بلند شد ..." مگه دعای ندبه نخوندی "قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی" ذوی القربی کیان؟مگه کسی غیر از بی بی دوعالم و امیرالمومنین و حسنین؟ یادتون رفت پیغمبر چقدر حسن رو بغل میکرد؟چقدر حسین رو رو دوشش سوار میکرد؟یادتون رفت چقدر نوه هاش رو میبوسید ؟ پیغمبر میبوسید و گریه میکرد..." هروقت امام مجتبی رو بغل میکرد لباش رو میبوسید؛همتون اهل کنایه اید و اهل روضه،هر وقت ابی عبدالله رو بغل میکرد زیر گلوشو میبوسید ... آقا چرا؟میفرمود:این لبا یه روز از زهر کبود میشه ..." پیغمبر اجازه بدن ما از همین روزنه بریم کنار بقیع "السلام علیک یا ابامحمد" آقاجان گداهای هرساله اومدن؛آقاجان من الان دارم از حرم امام رضا میام؛شما یه غریبی،امام رضا هم یه غریبه،انقدر این شبا تو حرمش شلوغه ..."(مگه عربه نیامده بود از مدینه؟گفت:شنیدم ایرانیا یه امام غریب دارن برم یه سری به غریب ایران بزنم)،وارد حرم امام رضا شد اول یه نگاه به در و دیوار،یه نگاه به زائرا،به ازدحام جمعیت کرد به این همه چراغ؛برگشت عقب ...." گفت آقاجان اگر غریب میخوای بیا مدینه؛بیا ببین چهارتا سنگ گذاشتند ...* "شاعر:استادحاج غلامرضاسازگار"
|⇦•دست در دست حسن بود .. و روضۀ کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس کربلایی حسین طاهری•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دست در دست حسن بود که بیرون آمد مهر با ماه از اشراقِ مدینه سر زد سویِ مسجد به شکوه و عظمت گشت روان گوییا حیدر کرار رود در میدان گام مردانۀ او لرزه به عالم انداخت گرد و خاک ره او خیبر دیگر می ساخت کوچه ها گرم تماشای خداوند جلال عرش در زیر قدمهاش رسیده به کمال خطبه آغاز شد و با سخنش شد محشر ذوالفقار اخته انگار علی در خیبر محضر هیبت او کوه احد زانو زد آسمان سجده به خاک قدم بانو زد بانگ زد دست از این خواب گران بردارید هر چه دارید همه از من و حیدر دارید سر این سفره اگر روزی خود را بستید همگی ریزخور حیدر و زهرا هستید گردش چرخ فلک نیز به دستانِ علی است در رگُ ریشه زهرا به خدا جانِ علی است اگر از بند به بند تن من جان برود نگذارم که علی بی کس تنها بشود به رخ سرخ و پریشانی این گیسویم تا زمانی که نفس هست علی میگویم حرمت نان نمک حق علی بود علی غرض از باغ فدک حق علی بود علی آنچنان تیغِ کلامش نفس از دشمن برد عاقبت پرچم حیدر به سر مسجد خورد تا شنیدند حقیقت به رهش افتادند با خجالت فدکِ فاطمه را پس دادند حسنش بود که تکبیر مکرر می گفت ون یکاد از نفس حضرت مادر می گفت آفرین بر تو و بر خطبه تو مادر من همه دیدند چطور آمده قرآن به سخن دست در دست حسن بود که بیرون آمد بعد چندی همه دیدند که لبخندی زد گرچه زن بود ولی نیست چو او مردِ غیور کوچه ها از قدمش پر شد از احساس غرور ناگهان سایۀ یک پست به دیوار افتاد بند بند فلک از دست ستم شد فریاد تیره شد کوچه و در شهر سکوتی پیچید دست شب رنگ سیاهی به رخ دهر کشید کوچۀ تنگ و دلی سنگ خدا رحم کند حضرتِ حوریه و جنگ خدا رحم کند می وزید از دل کوچه خبری سرخ کبود دیده ای تنگ حرامی به فدک دوخته بود دورُ بر را نظری کرد نباشد خبری یا مبادا که از این ره گذرد رهگذری هرچه مادر به عقب رفت عدو پیش آمد عاقبت تکیه به ناچار به دیواری زد ناگهان سایه دستی روی خورشید افتاد پسرش سینه سپر کرد مقابل استاد جگر شیر حسن داشت ولیکن افسرد دستی از رویِ سرش رد شد و بر مادر خورد شاعر : موسی علیمرادی *دستا رو رویِ سر بگیرید هر حاجتی که دارید .. اسم رمزِ اسمیِ که اهلبیت با این اسم حاجت میگرفتند ، مریض که می شدند آل الله دستاشون رو مقابل صورتشون می گرفتند و سه بار می گفتند یازهرا .. هرجا صدا منو میشنوی سه مرتبه بلند بگو یا زهرا .....*
به کهکشان هدایت ستاره ای دارد  هر آنكه مِهر حَسَن را چراغ راه کند   اگر که عکس جمالش به آب چاه افتد دوباره یوسف مصری هوای چاه کند   سلام بر حَسن ابن علی که از حُسنش همان كه خدا تمام وقت به رويِ مَهَش نگاه كند   *يه آقايي با اين همه جلال و زيبايي اما اينقدر غريب، اينقدر مظلوم، امام صادق مي فرمايند: فرداي قيامت انبياء و اوليايِ الهي رو خدا يكي يكي صدا ميزنه، مي فرمايد: با انصارتون با يارانتون با هوادارانتون بلند شيد بياييد، عيسي يه عده اي باهاش بلند ميشن، موسي! يه عده اي باهاش بلند ميشن، ابراهيم همينطور، تا ميرسن به پيغمبر خاتم يه عده ي زيادي بلند ميشن، تا خدا صدا ميزنه: حسين جان! بلند شو يه عده اي توي محشر بلند ميشن، محشر رو محشر ميكنن، اون وقت امام صادق مي فرمايند: وقتي نوبتِ عمو جانم حسن ميشه، سه چهار نفر با امام حسن بلند ميشن، اينقدر اين آقا غريبه... اما اون سه چهار نفر هر كدومشون به يه لشكر توي عالم مي ارزن، يكيشون حسينِ، يكيشون عباسِ، يكيش علي اكبرِ... امام حسن خيلي غريبِ، چند دهه براي امام حسين گريه مي كنيم،امشب رو هم برا امام حسن اشك بريزيم، ناله بزنيم، يه گوشه اي امام حسن مي نشست، هي به در و ديوار نگاه مي كرد، عاقبت زينب بي تاب شد، يه روز اومد نشست كنارش، حالش رو پرسيد، گفت: داداش! بي مادر شدي، بي مادر شدم، منم داغ ديدم، داداش! سينه ي خون آلود ديدي منم ديدم، داداش! مادرِ هجده سالمون توي خونه دست به ديوار مي گرفت راه مي رفت، تو ديدي منم ديدم، چي شده هي يه گوشه ميشيني گريه مي كني؟ مگه نمي بيني بابام داره از دست ميره؟ صدا زد: زينب جان! اوني كه داره من رو ميكُشه اينه، مادرم وقتي ميخواست بره سراغِ فدك، رويِ من حساب كرد و رفت، گفت: حسنم! پاشو بريم، يه مرد همراه من باشه... زينب! جلو مادرم خيلي بد شد، نتونستم كاري بارش بكنم، جلو چشام مادرم رو سيلي زدن...*   در پیچ کوچه بود که ولگردِ  لعنتی سد كرد راهِ فاطمه، بی درد ِ لعنتی    دیدم به جنگ مادرِ رنجورم آمده فریاد می زدم : برو نامرد ِ لعنتی   *زينب! سينه ام رو سپر كردم رفتم جلو... گفتم: چي ميگي بي ادب؟ برو كنار، اما زينب نبودي ببيني، هر چي مادرم عقب مي رفت، اون يه قدم جلو مي اومد، مادرم چسبيد به ديوار، چنان سيلي زد به مادرم، مادرم يه سيلي از اون نانجيب خورد، يه سيلي از ديوار... واي مادرم...*    خط و نشان برای زنی خسته می کشی !؟ لعنت به هرکه گفته به تو مرد، لعنتی!   *امام صادق فرمود: ما يه پرده اي روي دلهاي شما مي كِشيم كه شما مصيبت هاي مارو درك نكنيد، وَ اِلا در دَم جون ميداديد... زينب جان! نبودي من رفتم جلو، گفتم: برو عقب، مگه نمي بيني دختر پيغمبر اينجا ايستاده...*    خونت حلالِ خشم حسن می شود، برو خونم به جوش آمده ، خون سردِ لعنتی   *زينب جان! با كمال خونسردي، مي دونست قد من بهش نميرسه، دستش رو بلند كرد، جلو چشماي من...*   دیوارهای سنگی آن کوچه شاهدند  با مادرم چه کرد بي دردِ لعنتی   *يا امام حسن! ميدونم ناموست بوده، مي دونم بي ادبي كرده، اما هر چي بوده يه زن بوده، كجا بودي كربلا، حسين از بالاي نيزه نگاه مي كرد، هر كدوم از دخترا از يه طرف فرار مي كردن، اين دامن ها آتش گرفته بود، با تازيانه و كعب ني...*   كودكِ بي تاب را هم مي زدن طفلكِ در خواب را هم مي زدن @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ 🔰 🔰 _در کرم خانه ی حق سفره به نام حسن است _عرش تا فــرش خدا، رحمت عام حسن است قربونت برم آقای کریم،،،عزیز زهرا،،،یا حسن،،، _بی حــرم شد که بدانند همـــــه مادری است میدونی چرا امام حسن حرم نداره،،،این تعبیر منه،،،آخه مادرش زهرا حرم نداره،،، ای غریب حسن،،، ای غریب حسن،،، اگه قراره مادرم زهرا حرم نداشته باشه،،،بزار قبر منم با خاک یکسان باشه،،، _بی حـــرم شـــد که بدانند همه مادری است _ور نه در زاویــه ی عــرش مقام حسن است _هرکـــه آمــــد به در خـــــانه او آقـــــــا شد _ناز عشــــــاق کشیــــدن ز مرام حسن است آی اونی که گفتی مریض دارم،،، آی اونی که گفتی گرفتارم،،،حاجت دارم،،،خدا ميدونه،،،سفره امام حسن با بقیه فرق داره،،،کسی رو بی جواب بر نمیگردونه،،،،امشب اگه از این مجلس دست خالی بری تقصیر خودته،،، آی اونایی که میخواستید برید کربلا و جا موندید،،،اگه برات کربلا هم میخواهی،،،از امام حسن بگیر،،، _ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است دلت آماده شد،،، بسم الله،،، _حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین _هــر حسینیه که برپاســت خیام حسن است تا به آقا زهر دادند،،،صدای ناله اش بلند شد،،،فرمود،،،بگید برادرم حسین بیاد،،،ابی عبدالله اومد کنار بالین برادر،،،یک نگاه کرد،،، دید رنگ از صورت قشنگ برادر حسن، پریده،،،صورت قشنگش از شدت زهر زرد شده،،،طاقت نیاورد،،،عرضه داشت،،، آخ برادر خوبم،،، حسنم،،،چه بلایی سرت آوردند داداش،،، همین جا بود،،،اشک های قشنگ ابی عبدالله جاری شد،،، یدفعه امام حسن چشمان مبارک رو باز کرد،،،دید حسینش داره گریه میکنه،،،صدا زد،،،حسینم،،، برادرم،،، گریه نکن حسین جان،،، یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا حسین جان،،، برادرم،،، هر کس برا من گریه میکنه،،، تو ديگه برا من گریه نکن حسین،،، لا یوم کیومک یا اباعبدالله همه عالم باید برا تو گریه کنند حسین،،، حسین،، تو ديگه برای من گریه نکن حسین،،، «نميدونم اینطوری بخونم حقش رو میتونی ادا کنی یا نه» آخ آقا جان امام حسن،،، چشمان مبارک رو باز کردی،،،دیدی برادرت حسین،،، بالا سرت نشسته،داره گریه میکنه،،،اما کربلا وقتی ابی عبدالله چشمان مبارک رو باز کرد،،،دید شمر با خنجر برهنه،،، آقا جانم امام حسن لحظات آخر فرمودید: بگید خواهرم زینب بیاد،،،اما کربلا،،،ابی عبدالله صدا زد،زینبم خواهرم برگرد،،، خواهرم برگرد نبینی،،، _ســـوی خیـــمه برگرد خواهر حزینم _تا به زیــــر خنجــــر ننگـــری چنینم _رو به خیمه خواهر تاکه خود نبینی _وقت جـــان ســـپردن آه آتشـــــینم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰گریز دوم: 🔰حضرت اباالفضل (ع) تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند،،،سریع خودش رو به بردار رسوند،،،نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه،،،سر حسنش رو در آغوش گرفت روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کر،،، عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله،،،چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند،،، آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا،،، وقتی صدای ابالفضل بلند شد،،،(یا اخا ادرک اخاک)برادر حسین برادرت رو دریاب،،، فقط همین رو بگو،،، بی عبدالله یه نگاه کرد،دید فرق عباسش شکافته،،،دستهاش رو قطع کردند،،،تیر به چشمش زدند،،،صداش به ناله بلند شد،،، « الان انکسر ظهری» کمرم رو شکستند،،،بی برادرم کردند،،، _دامن کشـــان رفتی دلم زیر و رو شد _چشــــم حـرامی با حــــرم روبرو شد _بیا برگــــرد خیمــــه، ای کس و کارم _مــنو تنـــها نگـــــذار ای علمــــدارم •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─ @navaye_asheghaan
. و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان ●━━━━━━─────── *هر جوری بود پیامبر و از گودال نجات داد لذا وقتی فاطمه رسید دید همه وجود علی رو خون گرفته.. گفتن اگه علی نبود پیغمبر از دنیا رفته بود. شاید زیر لب میگفت انشا ءالله جبران میکنم. همین روزها میاد پشت در با آتش میجنگه.... سر پیغمبر تو دامنه علیه داره نگاه میکنه فاطمه اومد، جبرئیل اومد یا رسول الله بشارت..عالم برزخ رو‌ مزین کردن ارواح انبیا چشم به راه شمان.. فرمود: جبرائیل! یه خبری بده دلم خوش بشه.چی میخوای یا رسول الله؟ دلم برا امتم شور میزنه..جبرئیل رفت برگشت..یا رسول الله خدا گفته دوباره این آیه رو برات بخونم.. ولسوف یعطیک ربک فترضی اینقدر خدا به عشق تو میبخشه تا تو راضی بشی گفت: برادرم عزرائیل حالا میخوای جونم رو بگیری، بگیر..حسنین دویدند خودشون رو انداختن رو سینه ی پیغمبر..دستور اینه رو سینه ی محتضر رو سبک‌کنید مثلا دکمه پیراهنشو باز کنید..این چند نفس آخر رو‌ راحت بکشه. فاطمه میخواد بچه ها رو برداره. پیغمبر فرمود: زهرا جان صبر کن اینها تو بغلم هستن راحت تر جون میدم .. یا رسول الله امروز یه تابوت آوردن کنار قبرت اینقدر تیر به این تابوت زدند.که امام‌حسین دونه دونه تیرا رو‌ در میاورد. هفتاد چوبه تیر به تابوت خورده و بدن رو‌دوخته اگه بخواد این تیر، این تیری که شعبه داره در بیاد گوشت رو در میاره...انقدر امام‌ حسین امروز تو‌ مدینه گریه کرد. دیگه بعد تو عطر نمیزنم..دیگه بعد تو‌ محاسنم رو‌ خضاب نمیکنم.دیگه بعد تو داداش.. غارت زده به کسی نمیگن که مالشو بردن، غارت زده منم که داغ برادری چون تو رو‌ دیدم..همه حرفها رو کنار امام حسن زد اما یه حرف رو گذاشت برا علقمه ..دید همه ی بدن رو‌ تیرها فرا گرفتن.. دست نداره چشمش از کاسه بیرون اومده، فرق شکافته..یه دفعه دست به کمر گرفت.. عباس جان حالا دیگه کمرم شکست.. «حسین...» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•هر جا روی خاک... کریم اهل بیت مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج ●━━━━━━─────── هر جا روی خاک میشینم هر جا سنگ قبر می‌بینم گریه ام می‌گیره زیر سایه‌ ابون میشینم گریه ام می‌گیره نه گنبدی، نه چراغ، نه صحن و رواق می میره برات شیعه به خدا بازم نم بارون به گونه امون می زنه دوباره غمت داغ روی قلب منه منی که برام هرجا مشکلی پیش اومد فقط رو لبم ذکرِ یا امام حسنه «آقام آقام یابن الزهرا..» وقتی تو حرم میشینم صحن مشهد و میبینم، گریه ام می‌گیره طاق و گنبد و میبینم، گریه ام میگیره نه صحن و ایوونی، نه روضه خونی میباره قلب رو خاک بقیع یه روز تو مدینه برات حرم می‌سازیم حرم برا تو شاه با کرم می‌سازیم جلوی حرم صحن قاسم ابن الحسن آره می‌سازیم آقا خوبشم می‌سازیم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•بین تموم اهل بیت... کریم اهل بیت مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین ●━━━━━━─────── بین تموم اهل بیت غریب ترین به خدا حسینیا گریه کنید، برا امام مجتبی آخر، آقا، صحن و سرای تو رو می سازیم با گنبد و پنجره فولادت، یه عکس یادگاری میندازیم غریب ترین جای جهانه بقیع مهدی صاحب الزمانه بقیع یه روز میشن مدافعان حرم به عشق تو، مهندسان بقیع «جانم، غریب فاطمه حسن جانم» بین تموم اهل بیت از همه مادری تری نشون دادی توی جمل، از همه حیدری تری وقتی، اذن، برات اربعین رو میگیرم با همۀ امام حسینی ها، تو موکب امام حسن میرم کریمی و منم یه سائل حسن دوونه اتم نمیشم عاقل حسن الهی کلِّ نوجوونای ما بشن فدای قاسم ابن الحسن … «جانم، غریب فاطمه حسن جانم» بین تموم اهل بیت، امان امان از دلِ تو یه چادر خاکی و یک کوچه شده قاتل تو ای وای ای وای، یادت نمیره صورتِ نیلی مدینه و غم چهل ساله، مغیره با قلافُ اون سیلی میباره خون برای تو چشم من الهی که برات بمیرم حسن یکی نبود بگه به اون بی حیا یه مادر و جلوی بچه اش نزن «جانم، غریب فاطمه حسن جانم» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇