eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.3هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
602 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
زمزمه، زمینه شب اول (مسلم ابن عقیل) تو شهر کو،فه بی حبیبم بعد از نماز، دیدم غریبم سفیرِ حضرت حسینم.. ولی شده، بلا نصیبم از روی دار، میگم بهت با این نوا پسر عمو، به سوی کوفیا نیا.. نقشه دارن، سر تو رو کنند جدا وای حسین وای حسین، کوفه نیا کوفه نیا.. خودم دیدم، سه شعبه دارن منتظره، یه شیرُ خوارن رباب میشه، اینجا پریشون غم به رویه، دلش می کارن اگر میای، علیِ اصغر و نیار یا لااقل، رقیه تو تنها نذار که زجر و حرمله دارن قصد شکار وای حسین وای حسین، کوفه نیا کوفه نیا.. چی بگم از، سنگای کوفه از نگاهه، مردای کوفه من که یه مَردَم ولی زینب غم می بینه، هر جای کوفه یه روز میاد، تو کوفه زینب اسیره رو نیزه ها، سر تو هم داره میره سنگ میزنن، به تو وُ زینب میمیره وای حسین وای حسین، کوفه نیا کوفه نیا..
زمزمه، زمینه شب سوم (حضرت رقیه (س)) کمک کن از، خاکا بلند شم به خاطرِ، بابا بلند شم عمه بگیر، دو دستامو که نمی تونم، از جا بلند شم بابام اومد، ولی ببین یه غم دارم.. چه وضعیه؟!، نه مویی رو سرم دارم! بابا ببین، چقد آخه وَرَم دارم.. وای حسین بابا حسین، من الذی ایتمنی... تو دَندونات، شکسته من هم.. خاک روی موت، نشسته من هم.. تو پُرِ زخم، من پُرِ زخمم دو چشمای، تو بسته من هم.. بابا بگو، کی بُریده سرِ تو رو.. به خاک و خون، کشیده پیکر تو رو.. ولی نَگو، کی بُرده معجر تو رو!!.. وای حسین بابا حسین، من الذی ایتمنی... من و ببر، از این خرابه که بی تو این، روزا عذابه ببین بابا، که روی دستم جای غلاف، رَدِ طنابه ببین شدم، شبیه مادرت بابا سیلی بِهِم، میزنه زجرِ بی حیا خیر ندیدم، از کوفه تا شامِ بلا وای حسین بابا حسین، من الذی ایتمنی... @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ :دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد،،، تنـــها ، رها کــردم ، (تو رو توی گودال)۳ رو پیکرت ، داداش ،(چقـد رفتم از حال)۳ چه سخـــته از تو دل کَنـدن ،حسین جانم ببـیـن از ایــن جـــدایی من پریشــــانم حسین جانم حسین جانم نِمیرم و می بَرَ نَم (به زور و جســارت)۲ نصیب خواهرت شده ،( لباس اســـارت)۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رفتم ، خدا حافظ (تو ســــالار زینــب)۳ در هـــر کجا بودی (تو غمخــوار زیـنب)۳ از ایـــن دشــت بلا قامــت کـمـان رفتم به دنبـال ســــرت بـر ســـر زنـان رفتم خداحافظ خداحافظ ســرت که همراه منه (خوشه خـواهر تو)۲ که سایه داره روسَرَم،( رو نیـزه ،ســـرِ تو)۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ زینـــب کجـــــا و (مجلس کـوفه و شـام)۳ مهمان نوازی شد ،( با خــاکســـتر از بام)۳ به دنــبـال سَــــرا رو نیـــــزه ها بودیم جـلوی چشـــــمای نامـحـــــرما بودیم حسین جانم حسین جانم حـرمت آل حیدر و (تو و کوفه شکستن)۲ با غُل و زنجیر و طـناب،(اسیرا رو بستن)۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ با خطــبه هـا ی ما،( دل کـوفه خون شد)۳ کاخ ستمــکاران ، (چنان سرنگون شد)۳ کلامــــم یادشــــــون آورده حیـــدر رو طنیـــــن خطــــــبه های تـــــند مادر رو غریب ، مادر ، غریب ، مادر خــمیده قامت شده ام،(درست مثل مادر)۲ پر ازجراحت شده ام ،(درست مثل مادر)۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ :رقیه سعیدی(کیمیا) @navaye_asheghaan
زمزمه، زمینه شب اول (مسلم ابن عقیل) تو شهر کو،فه بی حبیبم بعد از نماز، دیدم غریبم سفیرِ حضرت حسینم.. ولی شده، بلا نصیبم از روی دار، میگم بهت با این نوا پسر عمو، به سوی کوفیا نیا.. نقشه دارن، سر تو رو کنند جدا وای حسین وای حسین، کوفه نیا کوفه نیا.. خودم دیدم، سه شعبه دارن منتظره، یه شیرُ خوارن رباب میشه، اینجا پریشون غم به رویه، دلش می کارن اگر میای، علیِ اصغر و نیار یا لااقل، رقیه تو تنها نذار که زجر و حرمله دارن قصد شکار وای حسین وای حسین، کوفه نیا کوفه نیا.. چی بگم از، سنگای کوفه از نگاهه، مردای کوفه من که یه مَردَم ولی زینب غم می بینه، هر جای کوفه یه روز میاد، تو کوفه زینب اسیره رو نیزه ها، سر تو هم داره میره سنگ میزنن، به تو وُ زینب میمیره وای حسین وای حسین، کوفه نیا کوفه نیا.. @navaye_asheghaan
. بازم تو شهرمون پیچیده بوی عطرِ حسین اشکم رو دفترِ صورتم می‌نْویسه قطره قطره حسین! بازم تو شهرمون می‌پیچه نغمه ی یاحسین می‌رسه روزی که آدما میگن تو کل دنیا حسین می‌رسه روزی که عاشق بشن همه واله و عاشقِ حسین فاطمه  برای دلبرش بمیره هم کمه... واله و عاشقِ حسین فاطمه  با اذن فاطمه پوشیدم بازم پیرهن سیاه همین شب اول قلبم و راهی کردم سمت قتلگاه  شکر خدا دلم با درد و غم میشه روبرو  واسه اومدن به روضه ها از اشک چشمام دارم وضو  تو عُمقِ قلبمه محبت حسین برام مقدسه مصیبت حسین  نفس کشیدنم عنایت حسین برام مقدسه مصیبت حسین  بازم تو کربلا کعبه میشه هر شب مُعتکف روضه تُ و واسه سنگم بگن از داغ تو میشه مُنعطف! ای که تو روضه هات گریه کرد جن و انس و ملک تا ابد می‌گَرده دورِ تو خورشید و ماه و چرخِ فلک همیشه گردنم به زیر منّتُ و خدا نگیره از من این سعادتُ و الهی زندگیم شِه خرجِ هیئتُ و خدا نگیره از من این سعادتُ و  ✍ ................ ای وای از کربلا وای از این زمین پر بلا از وقتی پام رسید به زمین قلبم به غم شده مبتلا  دلشوره دارم و دارم میمیرم از اضطراب  تو سینم تنگه جای نفس چه کنم با این رنج و عذاب  چیکار کنم اگه خاری بره تو پات از غصه جون میدم ای خواهرت فدات از زیر دست و پا وقتی بیاد صدات از غصه جون میدم ای خواهرت فدات ترسم از اینه که خواب من اینجا تعبیر بشه ترسم اینه که حسینِ من سهمِ نیزه و شمشیر بشه ترسم از اینه که پا بذارن اینجا رو تنت بنده نفسام به بودنت می‌میرم واللهْ با کُشتنت از دلهره داره می لرزه دست و پام حسین من خودت یه کاری کن برام اگه به ساحتت نذارن احترام حسین من خودت یه کاری کن برام بوی خون می‌رسه به مشامِ منِ خون جگر ای وای از اون روزی که بشم با شمر و با خولی همسفر  دلشوره کُشت منو حرفامو از تو چشمم بخون من زینبم مگه می‌تونم ببینمت بین خاک و خون  یه کاری کن ازین غصه بشم رها حیفه تنت بشه طُعمه ی نیزه ها امان از این غمِ بدون انتها  حیفه تنت بشه طُعمه ی نیزه ها ✍بهمن عظیمی  ........... . (س) خوشحالم امشب و انگاری خوابم تعبیر شده تو گرمای آغوشت بابا حتی سرما بی تأثیر شده تا پیچید بوی تو حس کردم که تو آغوشتم  مثل عمه بیست و پنج روزه عزادار و سیاپوشِتَم چه گریه آوَره قصه و ماجرات زخمیه صورتت خونی شده لبات  سوخته محاسنت آی بمیرم برات زخمیه صورتت خونی شده لبات  خیلی فرصت کمه بخوام واست درد دل کنم دوس دارم با اشکای چشام خاک ویرونه رو گِل کنم  دوس دارم تا سحر صورت تو رو نگاه کنم خیلی دوس دارم که حالم و تا تو هستی روبراه کنم می‌خوام ادب کنم این دَمِ واپسین  ولی نمی‌تونم اوضاع مو ببین می‌خوام سر تو رو بردارم از زمین  ولی نمی‌تونم اوضاع مو ببین از وقتی دیدمت بالای نیزه با چشم تر دوس دارم با عمه روز و شب گریه کنیم واسه تو پدر تو رفتی بعد تو به زخم عمه زدن نمک بیشتر از اینا هم واسهْ تو حاضرم که بخورم کتک می‌گیره دل اگه نباشه دلبرش وقتی بِرِه پدر ، می‌میره دخترش قصه ی دخترت رسید به آخرش  وقتی بِرِه پدر ، می‌میره دخترش ✍بهمن عظیمی  ......... . (س) نبینم بی کسی نبینم اینطور دلواپسی حاضرم واسه تو جون بِدم توی پات نَره خار و خسی توو روزِ بی کَسیت بی تفاوت باشم من ، چطور ؟ دردت به جونم داداش حسین تا زینب زنده ست تو غم نخور کُشته منو داداش غربت توو چشات من حاضرم خودم میدون بِرَم برات ای کاش می‌ذاشتی که من جون بِدَم به پات من حاضرم خودم میدون بِرَم برات ببخشم بیش از این چیزی ندارم هدیه کنم باید بشینم تو خیمه و از غربت تو گریه کنم این من و اینم از هدیه ی خیلی ناقابلم به خاکِ مادرمون قسم دست رد نزنی به دلم نذار غمِ چشات سهم دلم بشه قبول شون بکن خواهرت حَقِشه دیگه این آخرین خواسته و خواهشه قبول شون بکن خواهرت حَقِشه بازم دیدم به چشم خوبی و بخشندگی تُ و من نمیام بیرون از خیمه تا نبینم شرمندگی تُ و من کاش مثل بچه هام بشه جون من امروز فدات شرط ضمن عقدم بوده که تا پای جونم باشم باهات همیشه سنگت و به سینه می‌زنم هستم تا آخرش نگا نکن زنم حالا توو کربلات سهمی دارم منم هستم تا آخرش نگا نکن زنم ✍بهمن عظیمی ............. .