📋 گرفته خون چشِ برادر حسین
✔️ #سبک_روضه / حاج محمود کریمی
✔️ #شب_دهم_محرم_۱۳۹۴
✔️ #هیأت_رایة_العباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گرفته خون چشِ برادر حسین
بال و پر حسین دلاور حسین
غریبی حسینُ امشب ببین
امون میدن به شیر امالبنین
دلش گرفته که بهش امون میدن
فرشتهها دارن تو خیمه جون میدن
میگن دیگه نباش کنار حسین
برو کنار تموم شه کار حسین
میگن تو اون طرف همیشه سربهزیر
تو این همه سپاه بیا بشو امیر
تو خیمه شما که قحط آبه
ولی ماها اسبامونم سیرابه
غضب تو چشمایِ برادر حسین
میگه که زندگیم فدا سر حسین
من اومدم براش بمیرم فردا
دامن زهرا رُ بگیرم فردا
قیامتی شده کنار علقمه
فاطمه اومده برید کنار همه
الهی عباست بمیره مادر
نیزه به پهلو هات نگیره مادر
شرمندم و از شرم خونی شده اشکم
مادر حلالم کن که پاره شد مشکم
کشته من و خجالت از شیر خواره
فکر طناب و خواهر اواره
حالا که اومدی مادر قد کمون
حسین داره میاد یه کم دیگه بمون
باید ببینه من سرم رو پاته
بازم یکی از پسرات همراته
یه جمله روضه شد روضه مو به مو
دست رو شونم بذار یه یا علی بگو
رو گونه جای دست اون بی دین بود
بشکنه دستش چقدر سنگین بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👇
.
.
#پنجم_صفر
📋 عمه شب محبوبه امشب
✔️ #سبک_روضه / حاج محمود کریمی
✔️ #شب_سوم_محرم
✔️ #هیأت_رایة_العباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عمه شب محبوبه امشب
معلوم حالم خوبه امشب
میکوبه قلبم مثل گنجیشک
عمه دلم اشوبه امشب
عمه ببین که جای اون دست
سرخی هنوز رو گونه داره
بابام داره امشب میادش
ای بچه ها کی شونه داره
تاریکه اما خیلی خوبه
مهتاب امشب نیست عمه
بابام من و اینجور ندیده
موهام مرتب نیست عمه
عمه از درد لبهام زیر دندون
زخم توی لبهام میسوزه
شبا چقدر سرده خرابه
عمه کف پاهام میسوزه
کاشکی مدینه بودیم عمه
ای کاش نا محرم نداشتیم
مرحم نداریم کاش میشد
معجر رو زخمامون میذاشتیم
عمه بابام بیاد خرابه
منم باهاش میرم ایشاالله
بابام بیاد میگم بهش که
عمه یه پا مَرده ما شاالله
میگم بهش وقتی که رفتی
عمه به جای ما کتک خورد
افتادم از رو ناقه اونشب
با مشت دندونام ترک خورد
افتادم و از حال رفتم
من خواب بودم با لگد زد
اصلا نفهمیدم که چی شد
بابا خلاصه خیلی بد زد
خیلی دیگه بی حوصلم من
بابام خیلی دیر کرده
کاری براش پیش اومده یا
موهاش به نیزه گیر کرده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
@seyedrezanarimanimadaram halesh kharabe.mp3
زمان:
حجم:
3.01M
🎙 کربلایی سید رضا نریمانی
◾️#استودیویی
📹 حال مادرم خرابه
◽️ #فاطمیه
📋 حال مادرم خرابه / #سبک_روضه / مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی / ویژه #ایام_فاطمیه
حال مادرم خرابه
دیدن مریض ثوابه
زخم بازوش منو کشته
درد پهلوش منو کشته
بشکنه دست مغیره
کبوده روش منو کشته
ای هلال قد کمونی
چی میشه پیشم بمونی
از خدا نخوای بمیری
تو هنوز خیلی جوونی
علی رو حلال کن ، واسه زخم بازوت
علی رو حلال کن ، واسه درد پهلوت
علی رو حلال کن ، واسه دست بستهش
نتونست که برداره اون در رو از روت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋 آه از دوری
#زمزمه / #مناجات
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه از دوری، آه از دوری
یابن الزهرا
غم دوری روی تو نوکرت و جون بر لب کرده، دل پر درده
هرشب آقا
به دلم میگم این و که غم نخور آقات، فردا دیگه، برمیگرده
تا کِی باید
آبروم جلو دل بره و تو نیایی، آقا برگرد
هرجارفتم
سراغت رو گرفتم آخه تو کجایی، آقا برگرد
آقاجونم
بیا دستِ دلم رو بگیر که گناه من رو گیر انداخت
من می میرم
می بینم که گناهای من توو ظهورت تاخیر انداخت
" آقام آقام، آقام آقام، آقام آقام "
یابن الزهرا، یابن الزهرا
توو این شبها
یه سری به دل ما بزن برا مادر روضه داریم، خون میباریم
چی میشه که
یه نگاه به دلای عزادار ماهم بندازی باز، بیقراریم
چشما گریون
شده توو غم دوری روی شما و سینه سوخته
قلب ماهم
مثِ چادر مادرت از آتیش اون کینه سوخته
برگرد آقا
بگیر انتقام دل سوختهی زهرا و حیدر رو
ای منتقم
بگیر انتقام خون سردار و اشکای رهبر رو
" آقام آقام، آقام آقام، آقام آقام "
دل میسوزه، دل میسوزه
اون در میسوخت
پسِ در بیخبر یه پسر توو آغوش مادر میسوخت، حیدر میسوخت
قلبش میسوخت
حیدری که توو آتیش خشم نگاهش سر تا پایِ، لشکر میسوخت
حیدر میمرد
وقتی دستش و بستن و پیش نگاهش زهراش میسوخت
زهرا میمرد
که میدید تووی آتیش فتنهها قلب مولاش میسوخت
زهرا مونده
علی رو میکِشن میبرن دل زهرا پیش مولاست
حیدر میره
ولی چشمای خیس و دل زار مولا پیش زهراست
"آقام آقام، آقام آقام، آقام آقام"
آه از آتیش، آه از دیوار
حمله کردن
با لگد درِ سوخته شکست و مادر پشت در افتاد، مادر افتاد
مادر ایستاد
پای حق علی با یه لشکر بیغیرت در افتاد، آخر افتاد
غوغایی شد
در خونهی وحی و سوزوندن و میخ در خونی شد
لشکر رد شد
نمیگم چی شد اما میگم چادر مادر خونی شد
محسن رو کشت
لگدی که با بغض علی در اون خونه رو وا کرد
حیدر رو کشت
لگدی که توو کوچهها مادر و از حیدر جدا کرد
"مادر مادر، مادر مادر، مادر مادر"
*شاعر : #داوود_رحیمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
📋 مینویسم برای آن بانو / #سبک_روضه / مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
مینویسم برای آن بانو
که زند صبر پیش او زانو
بانویی که بهراه زینب بود
شاهد اشک و آه زینب بود
بانویی که شکسته شد بالش
و نگفتند شرحی از حالش
دختر فاطمهست این خانوم
نام او هست ، حضرت کلثوم
مثل زهرا شریف و با عزّت
مثل حیدر غیور و با غیرت
خلق و خویش به مرتضی رفته
غربتش هم به مجتبی رفته
با برادر به کربلا رفت و
قاضریه به نینوا رفت و
شد علمدار خواهرش زینب
سپر و یار خواهرش زینب
کربلا پابهپای زینب بود
گریههایش برای زینب بود
روضههایی عجیب را دیده
بدنی را هجا هجا دیده
بدن پارهپارهای را دید
روی نیزه ستارهای را دید
شاهد کشتن برادر بود
شاهد نالههای خواهر بود
کعبه نی خورده او بهجای همه
ضربه هی خورده او بهجای همه
چادرش چنگ خورده چندین بار
بهسرش سنگ خورده چندین بار
بعد روز دهم اسارت رفت
زیو آلات او به غارت رفت
بر سر و روش بیامان میزد
دست او بسته و سنان میزد
سر بازار بردنش ای وای
بین اغیار بردنش ای وای
شمر و خولی تمسخرش کردند
بسکه پست و کثیف و نامردند
*شاعر : #ابراهیم_لآلی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#سبک_روضه / *بخش اول صوت*
#روضه_امام_رضا (ع)
ویژه #شهادت_امام_رضا (ع)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آهسته میآمد ولی بی بال و پر بود
یک دست بر پهلو و دستی بر جگر بود
زیر سر مهمانی اجباریاش بود
وقتی که میآمد عبایش روی سر بود
از بس میان کوچهها افتاد بر خاک
روی لباسش ردپای هر گذر بود
با آه میافتاد و بر میخواست اما
آهش زمان راه رفتن بیشتر بود
وقتی عصای پیری آدم نباشد
باید به زیر منت دیوار و در بود
آری شبیه قصهی آن کوچهی تنگ
فرسنگها انگار خانه دورتر بود
بال و پرش زخمی شد از بس دست و پا زد
هر جای حجره رد و پاهای جگر بود
سختی کشید اما چقدر آرام جان داد
آخر سرش بر رو پاهای پسر بود
باید که اهل کشف باشی بین روضه
باید میان روضهها اهل نظر بود
وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد
پا روی زخم سینهاش پر دردسر بود
وای از دمی که رفت بالا خنجر کُند
وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود
*شاعر : #موسی_علیمرادی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 مینویسم برای آن بانو / #سبک_روضه / مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
مینویسم برای آن بانو
که زند صبر پیش او زانو
بانویی که بهراه زینب بود
شاهد اشک و آه زینب بود
بانویی که شکسته شد بالش
و نگفتند شرحی از حالش
دختر فاطمهست این خانوم
نام او هست ، حضرت کلثوم
مثل زهرا شریف و با عزّت
مثل حیدر غیور و با غیرت
خلق و خویش به مرتضی رفته
غربتش هم به مجتبی رفته
با برادر به کربلا رفت و
قاضریه به نینوا رفت و
شد علمدار خواهرش زینب
سپر و یار خواهرش زینب
کربلا پابهپای زینب بود
گریههایش برای زینب بود
روضههایی عجیب را دیده
بدنی را هجا هجا دیده
بدن پارهپارهای را دید
روی نیزه ستارهای را دید
شاهد کشتن برادر بود
شاهد نالههای خواهر بود
کعبه نی خورده او بهجای همه
ضربه هی خورده او بهجای همه
چادرش چنگ خورده چندین بار
بهسرش سنگ خورده چندین بار
بعد روز دهم اسارت رفت
زیو آلات او به غارت رفت
بر سر و روش بیامان میزد
دست او بسته و سنان میزد
سر بازار بردنش ای وای
بین اغیار بردنش ای وای
شمر و خولی تمسخرش کردند
بسکه پست و کثیف و نامردند
*شاعر : #ابراهیم_لآلی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@navaye_asheghaan
📋 مانند ابری که نمِ باران ندارد
#سبک_مناجات
#سبک_روضه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مانند ابری که نمِ باران ندارد
مَن؛ خشکسالیِ دلم پایان ندارد
دیروز خیلی گریهکردن را بلد بود
چشمم توانِ قبل را الآن ندارد
من با فراقَت دائماً سرگرم هستم
این بینوا کاری به این و آن ندارد
دست از سر من برنمیدارد غمِ تو
داغت رهایَم میکند؟!..، امکان ندارد!
بیماری عُشّاق، زخمی لاعلاج است
دردی که هرگز نسخهی درمان ندارد
عُمر زلیخا پای یوسف رفت بر باد
عاشق شدن جز باختن تاوان ندارد
راهِ وصالِ یار دشوار است قطعاً
این مقصد اصلاً جادهای آسان ندارد
من مطمئن هستم که نان شُبهه خورده
هرکس به برگشتِ تو اطمینان ندارد
هر بار بد کردیم..، تو گردن گرفتی
اما به لطف تو کسی اذعان ندارد
باید برای این همه اندوهِ تو مُرد
باید برایت مُرد..، دور از جان ندارد!
دارد اَجَل سر میرسد..، پس کِی میایی!
چشم انتظارت فرصتی چندان ندارد
محتاج آغوش توأم..، من را بغل کن
فرزند، بی بابا سر و سامان ندارد
جانِ همان پهلوشکسته..، زود برگرد
جانِ گلی که روح در گلدان ندارد
طوری لگد زد..، میخ در پهلو فرو رفت...
نامردِ بیغیرت مگر وجدان ندارد!
در اوج تنهایی، صدف از دُر جدا شد
مادر به غیر از فِضّه پشتیبان ندارد
*شاعر: #بردیا_محمدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@navaye_asheghaan
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_روضه
🎤مداح :کربلایی میثم مطیعی
سال ۱۴۰۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
"السلام علیکِ یا زوجهَ مرتَضی.السلام علیکِ یا امَّ الحسن وَ الحسین.السلام علیکِ یا سیدتی و مولاتی،یا فاطمه الزهراء،لَعَنَ اللهُ قاتِليكِ وَ ضارِبيكِ وَ ظالميكِ و غاصِبي حقّك يا أُمي يا سيِّدَتي وَ مولاتي يا فاطمة الزهراء سلامالله علیها"
*خوبا بهت سلام میدن.ما کی باشیم؟
ولی جواب سلام ما رو هم میدی...شنا فقط مادر خوبا نیستین مادر بچه بد رو هم تحمل می کنه...مادر از بچه بدش رو برنمیگردونه....خسته آمدم...گرفتار آمدم...امیدم به فاطمیه بوده...امید من رو ناامید نکن...به حق اون لحظه ای که هر چی پسرات صدات زدند،جواب ندادی،ناامید شدند،من رو ناامید برنگردون...به حق اون لحظه ای که علی خودش رو رسوند بالای پیکر بی جونت،هرچی صدات کرد،جواب ندادی...ما روضه حضرت زهرا زیاد خوندیم...روضه در و دیوار خوندیم...روضه کوچه خوندیم...به من بگن: جانسوزترین بخش روضه کجاست؟ برای من اینه:اون موقعی که بی بی رو دفن کرد...عزیزش رو به خاک سپرد..."فَلَمّا نَفَضَ یَدَهُ مِن تُرابِ القبر..."وقتی امیرالمومنین این دست ها رو به هم زد..."هاجَ به الحُزن..." غم و اندوه به قلبش هجوم آورد..."و اَرسَلُ دُموعُه علی خَدَّیه..." گریه مرد سخته...مردا تحمل گریه هم رو ندارن...هیات میری،روضه میری حال گریه نداری...تا می بینی بغل دستیت،جلوییت،مرده داره شونه هاش تکون می خوره،دلت میشکنه...برا بچه هات بمیرم...مرد وقتی جلوی بچه هاش گریه کنه،چی میشه؟! بچه دلش از جا کنده میشه،نمی تونه برا باباش کاری کنه...
خلاصه من الان در خونه اتم...سرافکنده اومدم مادر...مادر...مادر...*
نام تو را نوشتمو پشت جهان شكست
آهسته از غم تو زمين و زمان شكست
پرسيد آسمان چه نوشتي كه اين چنين
گفتم كه فاطمه، كمر آسمان شكست
هجده بهار ديدي و در سوگ تو دلم
بعد از هزارو سيصد و چندين خزان شكست
ای دل بسوز و بشكن تا باورت شود
حتماً دری كه سوخته را می توان شكست
بانوی نور در دلتان رنگی از خداست
زيباتر است بر قد رنگين كمان شكست
با هر دری كه بعدِ نگاه تو باز شد
انگار در گلوی علی استخوان شكست
#شاعر: مهدی مردانی
@navaye_asheghaan
کربلایی سیدرضا نریمانی4_5890718706421466439.mp3
زمان:
حجم:
5.24M
📋 دم دروازه ساعات خدا رحم کند
#سبک_روضه / #روضه_ایام_اسارت
#روضه_حضرت_زینب (س)
مداح #کربلایی_سیدرضا_نریمانی👌😭
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----
بریم در خونهی عمهی سادات؛
امام زمان فرمودند برا فرجم که میخواید دعا کنید خدا رو به عمهم زینب قسم بدید....
فرمود آقاجان برای چی صبح و شام گریه میکنین؟ نکنه برا جد غریبتون حسینه؟ فرمودن نه. -نکنه برا عباسه؟ فرمودن نه. -نکنه برا علی اکبره؟ فرمودن نه.
_پس برا چی صبح و شام گریه میکنین؟
فرمودن برای اسارت عمهم زینبه؛ برا همین صبح و شام گریه میکنم....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دم دروازهی ساعات خدا رحم کند
به دل عمهی سادات خدا رحم کند
محملم پرده ندارد مددی یا ستّار
حاجتم وقت مناجات خدا رحم کند
چشم من تار شده یا تو بههم ریختهای؟
گریهدار است ملاقات، خدا رحم کند
سرت از نیزه زمین خورد دلم ریخت بههم
زیر پایی و به لبهات خدا رحم کند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انقدر سخت بود برای امام سجاد که وقتی ازش سؤال کردن کجا بیشتر به شما سخت گذشت؟
سه مرتبه فرمودن "شام"
-مگه چیکار کردن تو شام؟!
آخه ناموس مارو توی شهر میچرخوندن، یه عده سنگ میزدن، یه عده ناسزا میگفتن،یه عده خاکستر آتیش رو سر ما میریختن....
حسین....
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
@navaye_asheghaan
کربلایی سیدرضا نریمانی4_5890718706421466439.mp3
زمان:
حجم:
5.24M
📋 دم دروازه ساعات خدا رحم کند
#سبک_روضه / #روضه_ایام_اسارت
#روضه_حضرت_زینب (س)
مداح #کربلایی_سیدرضا_نریمانی👌😭
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----
بریم در خونهی عمهی سادات؛
امام زمان فرمودند برا فرجم که میخواید دعا کنید خدا رو به عمهم زینب قسم بدید....
فرمود آقاجان برای چی صبح و شام گریه میکنین؟ نکنه برا جد غریبتون حسینه؟ فرمودن نه. -نکنه برا عباسه؟ فرمودن نه. -نکنه برا علی اکبره؟ فرمودن نه.
_پس برا چی صبح و شام گریه میکنین؟
فرمودن برای اسارت عمهم زینبه؛ برا همین صبح و شام گریه میکنم....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دم دروازهی ساعات خدا رحم کند
به دل عمهی سادات خدا رحم کند
محملم پرده ندارد مددی یا ستّار
حاجتم وقت مناجات خدا رحم کند
چشم من تار شده یا تو بههم ریختهای؟
گریهدار است ملاقات، خدا رحم کند
سرت از نیزه زمین خورد دلم ریخت بههم
زیر پایی و به لبهات خدا رحم کند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انقدر سخت بود برای امام سجاد که وقتی ازش سؤال کردن کجا بیشتر به شما سخت گذشت؟
سه مرتبه فرمودن "شام"
-مگه چیکار کردن تو شام؟!
آخه ناموس مارو توی شهر میچرخوندن، یه عده سنگ میزدن، یه عده ناسزا میگفتن،یه عده خاکستر آتیش رو سر ما میریختن....
حسین....
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
@navaye_asheghaan