❃﷽ ❃
#تمنای_ظهور
#امام_زمان_علیه_السلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
چه می شود که بیایی و من زغصه درآیم
به پیشواز تو آقا ، به پا که نه ! به سر آیم
چه می شود که به قدر تمام غیبت کبری
تمـــام عقـــدهٔ دل را به نزد تو بگشایم
چه آرزوی قشنگی که در حضور امامم
سروده ای بنویسم چکامه ای بسرایم
برای وصف نگاهت اگر به قدر نگاهی
نمک به سفرهٔ شعرم دهی ز عهده بر آیم
چه افتخار بزرگی ، اگر زبان ز تو گوید
مدیحه از تو بخوانم فقط تو را بستایم
میسر است فقط با نگاه لطف تو آقا
اگر که از دل شعر و غزل رُخی بنمایم
خوش است آن قدمی که شده ست نذر ظهورت
و سربلند ، سری که به زیر پای تو سایم
شده ظهور تو حاجت ، بریده ام ز حوائج
که نام سبز تو جاریست در قنوت دعایم
به «کیمیا»ی سعادت نمی رسم مگر آنکه
تمام عمر حودم را به خدمت تو در آیم
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۴/۲/۷
(بسم رب الفاطمه)
#شعرحجاب
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
به نام آن خدایی که به زن ، روح لطافت داد
وجودش را به زیورهای ارزشمند ، زینت داد
اگرچه خالق یکتــا لطیــفش آفریـد ، اما
میان سختی و بحران به او بازوی قدرت داد
به نام زن ، گُل ریحانه ای را آفرید از گِل
سپس روی سر ریحانهٔ خود تاج عزت داد
زنی را آفرید از جنس نور و شور و بعد از آن
میان سینه اش،قلبی پر از عشق و محبت داد
دل او را منــوّر کرد از آیات نور و قــدر
به چشمانش زلالِ زمزم و باران رحمت داد
سپس بر قامت این زن لباسی از حیا پوشاند
به رفتار و به کردار چنین بانو متانت داد
به او آموخت ایثار و وفا و رسم یکرنگی
برای ماندنش در اوج سختی ، استقامت داد
حدود و خط مرزی را معیــن کرد در قرآن
به او دوری ز نامحرم به چشمانش نجابت داد
به او آموخت باید مثل گوهر در صدف باشد
خودش تنها به الماسی چنین ارزنده قیمت داد
صراط المستقیم را بر زن از اُمّ الکتاب آموخت
برای شام تارش ، چارده نور هدایت داد
به او آموخت در این راه خود ثابت قدم باشد
در این وادی به آهنگ قدمهایش صلابت داد
برایش مادری آموخت تا باشد گُهَــرپرور
برای تربیت کردن به او حکم رسالت داد
پُلی تا جنت الاعلا زد از زیر قدمهایش
به دست لایقِ مادر ، کلید باغ جنت داد
بدان ! خواهر ! که گوهر در صدف می گردد ارزشمند
تو را هم این حجابت این چنین شأن و شرافت داد
تو ای ریحانهٔ هستی ! بترس از دست اهریمن
مبادا باشی آن گل که تنش بر باد غفلت داد
نگیرد دست تو دستان هر نامحرمی را که
میان کوچه و بازار به تو دست رفاقت داد
به آن حجب و حیای تو قسم این بی حجابی ها
چنان تیری شد و قلب امامت را جراحت داد
تو ای مهرآفرین ! بانوی آب و مهر و آیینه!
خدا در حق تو از هر چه خوبی ، بی نهایت داد
بخوان بانو ، بسوزان با شرارِ شعرِ ایمانت
هر آنکس که شعارِ حکم بر کشف حجابت داد
شعار هر که شد زن ، زندگی ، آزادیِ بی حد
نشد آزاده هرگز ، بلکه آن زن تن به ذلت داد
در آن عصری که گور دختران ، رسم جهالت بود
خدا بر خاتم پیغمبران حکم نبوت داد
برایش کوثری بخشید از آیینه ها سرشار
به لطف کوثر طاها به دریاها کرامت داد
چه فخری دارد اینک دخترم ! وقتی خود زهرا
برایت مادری کرد و به تو قول شفاعت داد
گرفتیم آبرو از چادری که ارثی از زهراست
چقدر آن چادر خاکی به زنها عزّ و شوکت داد
همان چادر به دشت کربلا در اوج سختیها
نیفتاد از سر زینب به دنیا درس عفت داد
برای حفظ این چادر ، سزاوار است جان دادن
سپاس از آن خدایی که به زن اینگونه حرمت داد
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی کیمیا
@navaye_asheghaan
«بسم رب الشهداء و الصدیقین»
#شهیدجمهور
#شهیدخدمت
#خادم_الرضا
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
┄┅┅┅┄❅🔳❅┄┅┅┅┄
ابری رسید و راه تو را بی هوا گرفت
خورشید از این کدورت بی انتها گرفت
بغضی غریب در نفس آسمان شکست
مِه در هجوم آه نفس گیر پا گرفت
بارید تکه تکه غم از بالگرد تو
زخمی عمیق در جگر کوه جا گرفت
جنگل به پیشواز قدمهات قد کشید
آغوش وا نمود و به دامن تو را گرفت
در انعکاس صوت :"حاجی هارداسان؟"شکست
هر قلب عاشقی که از این ماجرا گرفت
در آن غروب ، رفتنت از بس غریب بود
بیگانه غم سرود و دل آشنا گرفت
هر کس که دید تکهٔ انگشـــتر تو را
بی شک دلش به یاد شه کربلا گرفت
گفتند خوش به حال شهیدی که عاقبت
مزد تلاش خویش ز دست رضا گرفت
ناشکر بوده ایم که اینگونه بی هوا
از ما تو را به طرفةالعینی خدا گرفت
┄┅┅┅┄❅🔳❅┄┅┅┅┄
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۴/۲/۳۰
@navaye_asheghaan
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#امام_حسین_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
#سبک:در هوایت بیقرارم بیقرارم روز وشب...
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
در هــــوای کــربــلایت بیقــــرارم یا حسین
در میـــانِ روضـه ها چشم انتظارم یاحسین
مــن برای دیــدن کــرب و بلایت روز و شب
لحظه ها را می شمارم می شمارم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲)
از همان روزی که حک شد نام تو بر لوح دل
تا ابد در ایـن غـــم تـو داغــــدارم یا حسین
جای اشک و آهِ حســرتبـار این ماتـم رَواست
روز و شب از داغ تو گر خون ببارم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲)
گر بریزد خون من ، دشمــن بگیـرد جان من
دست از این عشق تو هرگز برندارم یاحسین
سایه دارد پرچم ســرخ حسینــی بر ســرم
زیر این پرچم برایت جان نثــارم یا حسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲)
از در "بیت الرقیـــه" حاجتـــم گــردد روا
می شود باب الحوائج غمگسارم یا حسین
تا قیــامت با من است این افتخــار نوکری
این مدال نوکری را دوست دارم یا حسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
✍شعر:رقیــه سعیــدی(ڪیمیــا)
﷽
#رباعیات_علوی
#امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
┄┅✿░⃟♥️✿┅┄
در وصف علی ، زبان که از کار افتاد
دل در تپش و قلــم به اســرار افتاد
شد ذکر علی شعر و قلم شور گرفت
بر سینهٔ دفتـــر ، صـد و ده بار افتاد
┄┅✿░⃟♥️✿┅┄
بی عشق علی هیچ دلی عاشق نیست
هـــر دل به ولایت علــی لایق نیست
از آینه ســـرّ صـــدق پرسیدم و گفت:
بی لطف علـی آینه هم صادق نیست
┄┅✿░⃟♥️✿┅┄
باید برســد همیـــشه راهــم به علی
عشق است نشسته در نگاهم به علی
این است شــعارم از ازل تا به ابــد
هر کس به کسی نازد و من هم به علی
┄┅✿░⃟♥️✿┅┄
با نام علـــی زبان گرفتن زیباست
با ناد علــــی توان گرفتن زیباست
در عرصهٔ محشر که همه حیرانیم
از دست علی اَمان گرفتن زیباست
┄┅✿░⃟♥️✿┅┄
ما مســت میِ جام الستیـم علی!
از روز ازل بــاده پرستــیم علی!
از جام بلیٰ عشق تو را نوشیدیم
در پــای ولایت تو هستیــم علی!
┄┅✿░⃟♥️✿┅┄
در وصف علی هر چه بگوییم کم است
از بس که ولــیّ ما علــی محترم است
بـا نـام بلنـــدش آبرو یــافت ، زمیــــن
از هیبــت او قامت افــلاک ، خَم است
┄┅✿░⃟♥️✿┅┄
روزی که علی قدم به عالم بگذاشت
هر ذرهٔ خاک ، "یاعلی" بر لب داشت
بر خلقت حیــدر ،"فَتَبـارَک"می گفت
وقتی که دل کعبه تَرَک بر می داشت
┄┅✿░⃟♥️✿┅┄
#رقیه_سعیدی_کیمیا
@navaye_asheghaan
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#امام_حسین_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
#سبک:در هوایت بیقرارم بیقرارم روز وشب...
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
در هــــوای کــربــلایت بیقــــرارم یا حسین
در میـــانِ روضـه ها چشم انتظارم یاحسین
مــن برای دیــدن کــرب و بلایت روز و شب
لحظه ها را می شمارم می شمارم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲)
از همان روزی که حک شد نام تو بر لوح دل
تا ابد در ایـن غـــم تـو داغــــدارم یا حسین
جای اشک و آهِ حســرتبـار این ماتـم رَواست
روز و شب از داغ تو گر خون ببارم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲)
گر بریزد خون من ، دشمــن بگیـرد جان من
دست از این عشق تو هرگز برندارم یاحسین
سایه دارد پرچم ســرخ حسینــی بر ســرم
زیر این پرچم برایت جان نثــارم یا حسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲)
از در "بیت الرقیـــه" حاجتـــم گــردد روا
می شود باب الحوائج غمگسارم یا حسین
تا قیــامت با من است این افتخــار نوکری
این مدال نوکری را دوست دارم یا حسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
✍شعر:رقیــه سعیــدی(ڪیمیــا)
@navaye_asheghaan
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سینه_زنی
#شب_جمعه
#امام_حسین_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
#سبک:در هوایت بیقرارم بیقرارم روز وشب...
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
در هــــوای کــربــلایت بیقــــرارم یا حسین
در میـــانِ روضـه ها چشم انتظارم یاحسین
مــن برای دیــدن کــرب و بلایت روز و شب
لحظه ها را می شمارم می شمارم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲)
از همان روزی که حک شد نام تو بر لوح دل
تا ابد در ایـن غـــم تـو داغــــدارم یا حسین
جای اشک و آهِ حســرتبـار این ماتـم رَواست
روز و شب از داغ تو گر خون ببارم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲)
گر بریزد خون من ، دشمــن بگیـرد جان من
دست از این عشق تو هرگز برندارم یاحسین
سایه دارد پرچم ســرخ حسینــی بر ســرم
زیر این پرچم برایت جان نثــارم یا حسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲)
از در "بیت الرقیـــه" حاجتـــم گــردد روا
می شود باب الحوائج غمگسارم یا حسین
تا قیــامت با من است این افتخــار نوکری
این مدال نوکری را دوست دارم یا حسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
✍شعر:رقیــه سعیــدی(ڪیمیــا)
@navaye_asheghaan
(بسم رب الحسین)
#سینه_زنی
#هفتمین_روز_شهادت
#امام_حسین_علیه_السلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
سبک : ای قرار دل بیقرارم حسین ...
┄┅═─⊰✿⊱─═┅┄
ای قرار دل مضــطرم یا حسین
ای امید و پناه حــرم یا حسین
شاه روی نیزه / حضرت ثارالله
تکیه گاه زینب / یا ابا عبدالله
یا حسین یا حسین(۴)
پیکرت مونده رو خاک دشت بلا
من بمیرم سرت رفته رو نیزه ها
ای شهید مظلوم / سید و سالارم
روز و شب از داغت/ اشک غم می بارم
یا حسین یا حسین(۴)
هفتمین روزه که دورم از پیکرت
دلخوشم رو سرم سایه داره سرت
شکر حق هستی باز / قافله سالارم
نمیخوام یک لحظه / چشم ازت بردارم
یا حسین یا حسین(۴)
آه از این دشت و پاهای پر آبله
می سوزه قلبم از خندهٔ حرمله
مادری با گریه / می خونه لالایی
ای گل شـش ماهه / یاور بابایی
یا حسین یا حسین(۴)
روضه خون ، پای نیزه شده خواهرت
از غمــت داره دق می کنــه دختــرت
می بره اسمت رو / می زنن با سیلی
روی ماهش داداش / شده رنگ نیلی
یا حسین یا حسین(۴)
┄┅═─⊰✿⊱─═┅┄
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۴/۴/۱۹
@navaye_asheghaan
(بسم رب الحسین)
#سینه_زنی
#هفتمین_روز_شهادت
#امام_حسین_علیه_السلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
سبک : ای قرار دل بیقرارم حسین ...
┄┅═─⊰✿⊱─═┅┄
ای قرار دل مضــطرم یا حسین
ای امید و پناه حــرم یا حسین
شاه روی نیزه / حضرت ثارالله
تکیه گاه زینب / یا ابا عبدالله
یا حسین یا حسین(۴)
پیکرت مونده رو خاک دشت بلا
من بمیرم سرت رفته رو نیزه ها
ای شهید مظلوم / سید و سالارم
روز و شب از داغت/ اشک غم می بارم
یا حسین یا حسین(۴)
هفتمین روزه که دورم از پیکرت
دلخوشم رو سرم سایه داره سرت
شکر حق هستی باز / قافله سالارم
نمیخوام یک لحظه / چشم ازت بردارم
یا حسین یا حسین(۴)
آه از این دشت و پاهای پر آبله
می سوزه قلبم از خندهٔ حرمله
مادری با گریه / می خونه لالایی
ای گل شـش ماهه / یاور بابایی
یا حسین یا حسین(۴)
روضه خون ، پای نیزه شده خواهرت
از غمــت داره دق می کنــه دختــرت
می بره اسمت رو / می زنن با سیلی
روی ماهش داداش / شده رنگ نیلی
یا حسین یا حسین(۴)
┄┅═─⊰✿⊱─═┅┄
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۴/۴/۱۹
@navaye_asheghaan
┄┅✵﷽✵┅┄
#اسارت
#ازکوفه_تاشام
#حضرت_زینب_علیهاسلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
┄┅✿🏴⊰✿⊱🏴✿┅┄
زینبم ، دارم دلی خونبــار ، کَلِّمْنی حسین!
مانده ام در بین این اغیار ، کَلّمْنی حسین!
وای از این غم ، نیست جای دختران فاطمه
در میـان کوچــه و بازار ، کَلّمْنی حسین!
گاهی از بالا نگاهی سوی ما کن همســفر!
سر به روی شانه ام بگذار ، کَلّمْنی حسین!
چند روزِ دوری از تو مثل چندین سال بود
آه از این دلتنگی بســیار ، کَلّمْنی حسین!
حرف بسیار است اما نیست راه گفتــگو
مانده ام در حسرت گفتار ، کَلِّمْنی حسین!
داغ هجده سَرو ، سنگین است روی قلب من
کوه غــم را از دلم بردار ، کَلّمْنی حسین!
ای که عمری بوده ای سنگ صبور زینبت
ای همیشه محرم اسرار ، کَلّمْنی حسین!
قاریِ بر نیزه ، ای کهــف الاَمان عالمیـن
باز هم قرآن بخوان ای یار ، کَلّمْنی حسین!
گریه های دخترت بُرد از دلم صبر و قرار
پای نیزه می کند اصرار ، کَلّمْنی حسین!
هر کجــا که نام بابا بر زبان آورده است
دیده از زجر و سنان ، آزار ، کَلّمْنی حسین!
راستــی یادت می آید "کلّمینی فاطمه"؟
روضــه های حیــدر کرار؟ کَلّمْنی حسین!
داغ مادر تازه شد گویا به گوشم می رسد
ناله از بین در و دیوار ؛ کَلّمْنی حسین!
آتش در از مــدینــه شـــعله زد تا کــربلا
باز هم تاریخ شد تکــرار ، کَلّمْنی حسین!
مثل آن خنجر که روی حنجرت خون می گریست
شرمساری دیدم از مسمار ، کَلّمْنی حسین!
آه از آن قومی که حق را سر بریدند از قفا
با عِنــاد و کینــه و انکار ، کَلّمْنی حسین!
روی نیزه جلوهٔ نور حقیقت دیدنیست
ای سرت خورشید شام تار ، کَلّمْنی حسین!
"ما رأیتُ" در بیــابان بلا ، "الّا جمیــل"
ای تمـامـاً جلــوهٔ ایثار ، کَلّمْنی حسین!
کربلا را با خودم تا شام ویران می برم
با خطابه می کنم پیکار ، کَلّمْنی حسین!
پرچمت را آنقَــدَر بالا نگه می دارمش
تا بگیرم از یزید، اقرار ، کَلّمْنی حسین!
با بیانم آتشــی بر شــامیان می افکنم
تا بســوزانم دل اشرار ، کَلّمْنی حسین!
حطبهٔ سجاد و نطق زینبت خواهد نمود
کاخ را بر شــامیان آوار ، کَلّمْنی حسین!
حال با زینب بخوان قبل از خرابه ، روضه ای
در عزای دخترت این بار ، کَلّمْنی حسین!
یاری ام کن بار سنگین مصیبت ، پیش روست
غصه هایت را به من بسپار ، کَلّمْنی حسین!
اندکی سر خم کن و این بار سر را جای دست
روی قلب خسته ام بگذار ، کَلّمْنی حسین!
عمر خود را بعد تو در احتضارم هر زمان
تا بیــاید لحــظهٔ دیـدار ، کَلّمْنی حسین!
┄┅✿🏴⊰✿⊱🏴✿┅┄
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۴/۴/۳۱
@navaye_asheghaan
❁﷽❁
#اربعین
#سفر_به_مقصدعشق
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
دلــم گرفتــه دلــم لک زده برای حسین
دوباره مقصددل هست نینوای حسین
دوباره بار سفر بسته ام به مقصد عشق
پیاده می روم از مروه تا صفای حسین
نفــس بریده دلم دیگر از فــراق حــرم
علاج کار فقــط هست در هوای حسین
قرار می رود از کف همیشه وقت سفر
ز هر دلی که چنین گشته مبتلای حسین
هزار شکر خدا را که از ازل بوده است
همیــشه قبلهٔ دل ، سمت کربلای حسین
شب زیارتی است و ز شـــوق لبـــریزم
رواست جان خودم را کنم فدای حسین
شبی که مادر سادات روضه می خواند
شبی که می رسد از قتلگه صدای حسین
شبی که عرش سیه پوش و فرش در غوغاست
ستاره اشک فشان است در عزای حسین
چه خوب می شودامشب در آن شلوغیها
میان روضـــه بمیــرم فقط برای حسین
به رتبــه می شــود آقا ، خاکســـار آنجــا
که خاک ، زر شود از لطف کیمیای حسین
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۴/۵/۱۶
@navaye_asheghaan
❁﷽❁
#اربعین
#سفرنامه_عشق
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
پا به پای مســافران حــــرم
دل به دریای کـــربلا زده ام
از دلِ گنـــجِ "عَلَّمَ الاَســـماء"
فقط اسم تو را صدا زده ام
یا حسین اسم توست ورد لبم
ذکر خاص شــروع و پایانی
نیست خوشتر ز نام تو در عرش
تو عزیزِ قــدیم الاحســـانی
ســـفرم با تو می شود آغاز
می رسم تا شکوه درگاهت
هر قدم بذر عشق می کارم
می گذارم نشــانه در راهت
ســـفری با طلوع بی پایان
روشـــن از مِهرِ آفتاب شما
سفری از ســتاره ها لبــریز
دور تا دورِ حضـــرت سقـا
دَمِ باب الحســـین می مانم
دست بر سینه روبروی حرم
تـا کــه اذن ورود را بــدهـــد
صاحب مشک و پاسدار علم
با دو عالم عوض نخواهم کرد
این بهشتی که مال عباس است
هر نفــس در حریم قُدسیِ او
عطر نابی پر از گل یاس است
الســلام ای تجلـــی غیرت !
ای تماماً وفا ، حیا ، احساس
در دلش تا همیــشه می ماند
رشکِ دریا به دست تو عباس!
دست تو شد قلم ، قلم خون شد
تا نوشت از شکـــوه ایثــارت
خوش به حال تویی که گفت احسنت
مادرت فاطــــمه به پیـــکارت
ای که از مَشک تو در این عالم
نیست ســـرچشمه ای گواراتر
ای که دستی به عرصهٔ محشر
از دو دســت تو نیســت بالاتر
دست ما را بگیــــر آنجــــا که
بی کس و بی پناه و بی یاریم
تا شفاعت ، نصیبـــمان گردد
دسـت بر دامن علمــــداریم
اینک آقا ! اجازه می خواهم
تا به مُلکِ شـــهِ ولا برســـم
بگذرم از مســیر قرص قمـر
محضـــر شمس کربلا برسم
یک نیستان نواست در دل من
شور و حال رسیـــدنم در سـر
اشک بر گونه ام که می غلتــد
می شــوم از همــیشه شیداتر
کشـــتهٔ اشکــها ، ســــلام آقا!
حضرت عشـــق ، التماس دعا
گرچه ناخالصـــم قبــولم کن
نظــری کن به حال و روز گدا
زائری خسته ام مران از خود
بی پناهم امیر فضل و کرم !
کاش در طول عمر من باشد
سایه ات مستدام روی سرم
ذکر "لبیکَ یا حسین" از من
از شـما یک نگاه می خواهم
ابر دلتنگی ام پر از روضــه
در حریمت پناه می خواهم
یک اشــاره به گوشــهٔ گودال
روضه خواندن چقدر جانکاه است
بغـــض هر زائر شکـــسته دلی
در پــیِ یک تلنــــگر آه است
می کشم در نگــاه مُلتمـــسم
چهـــرهٔ مهــربان و پاک تو را
سر به تسلیم عشق می سایم
می کشم روی چشم ، خاک تو را
میهـــمان تو اَم پر از باران
میـــزبان کیست از تو بالاتر
حال مجنون خویش را دریاب
ای که در کوی عشق ، لیلاتر
در دل خستـــه و پریشـانم
حرفهــای نگفتـــه ای دارم
از ازل تا ابد شمـــا هستید
مَحـــرمِ بی مثالِ اسرارم
می نویسم به وقت سخت وداع
شاه لب تشنه ! از تو ممنونم
هر زیارت که قســمتم کردی
به درِ خـــانهٔ تو ، مــدیـــونم
سائل کوی تو شدن فخر است
می رسد از شما همیشه عطا
هر که شد خاک درگهت ، آقا!
"کیمیا" می شود به لطف شما
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۴/۵/۲۱
@navaye_asheghaan