#حضرت_زینب_سلاماللهعلیها
#کلیات_مصائب_اسارت
#اربعین
#سعید_خرازی
سر ِ تو را به رويِ نيزه آشيان دادند
مرا به مجلس نامحرمان مكان دادند
جماعتي كه نمك خوردۀ علي بودند
به خواهرت سر ِ بازار ِ كوفه نان دادند
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
@emame3vom
.
بسمالله الرحمن الرحیم
#شهادت_امام_عسکری
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
#سعید_خرازی
زهر افتاده به جان جگرم مهدی جان
لرزه انداخت ز پا تا به سرم مهدی جان
به لب خشک پدر آب گوارا برسان
که من از سوز عطش شعلهورم مهدی جان
قدح آب همینکه به لبم شد نزدیک
غم لبهای حسین زد شررم مهدی جان
قبل از آنی که به دل زهر اثر بگذارد
کشته از صحنهی دیوار و درم مهدی جان
لحظهای نیست عزیزم که تداعی نشود
وقعهی کرب و بلا در نظرم مهدی جان
زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب
خون قلبم چکد از چشم ترم مهدی جان
میدرخشد رخ ماه تو بهیاد آوردم
سر نورانی هجده قمرم مهدی جان
6. گریز به کربلا.mp3
زمان:
حجم:
5.52M
#قسمت_ششم
#استاد_حیدرزاده 1394
#گریز_به_کربلا
یا علی اِبکِنی وَابکِلِ الیتاما ، یا علی برا من گریه کن ، برا بچه های #بی_مادرم گریه کن ، یا علی یا علی یاعلی ...
یه سفارش مخصوص کرد ، این سفارش مخصوص ابی عبدالله بود ، عرضه داشت یاعلی مواظب حسینم باش ، حسین .. به به ، برا ابی عبدالله دیگه غیرتی گریه میکنی ،
حسین آرام جانم ،
حسین روح و روانم
حسین درمان دردم ،
حسین دورت بگردم
حسین سالار زینب
حسین غمخوار زینب ..
خوده بی بی یاده ما داده بریم کربلا ، خوده بی بی سفارش کرد به امیرالمومنین : یا علی حسینم رو یادت نره ، یا علی مواظب حسینم باش ،
بگم یا فاطمه نبودی کربلا ، کربلا ! یه ساعتی زینب اومد کنار بدن بی سرِحسین ، یه نگاه به بدن بی سر کرد ، کدوم خواهری طاقت داره بدن بی سرِ برادر رو ببینه ؟ بمیرم برات آقا آقا آقا .. وقتی خواهرش زینب نگاه به بدن بی سر کرد ، صدا زد حسین من برادرم ، عزیزِ #مادرم :
تو دعا کن که کناربدنت جان بدهم
چرا ؟
(آخه) فکرِ همراهیِ با شمر دهد آزارم
حسین ... هان ، خدا نفس بهت داده ، حیفه با این نقس نگی حسین ، حسین ...
برادرم :
خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند
من که از راهیِ بازار شدن بیزارم
شاعر : #سعید_خرازی
مَحرم زینب رسیده وقت سواری
بر شترِ من ، نه محملی نه عماری
یا تو زجا خیز و یا که اکبر و قاسم
یا که به دشمن بگو رود به کناری
شاعر : #عارف_قزوینی
اتریش ، مرکز اسلامی وین
.
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
نَخْلى از اَشك تو سيراب نگرديد دگر
از همان لحظه كه بر فرقِ تو شمشير آمد
حوريان هم به عزاى تو سيه پوشيدند
تا بِگوشِ فَلَكَتْ، نَعره ى تكبير آمد
شير، تَجْويز به درمان سَرت كرد طبيب
هر كه آمد به مُلاقات تو، با شير آمد
صُحبت از شير شد و رَفت دلم كربوبلا
كه به ميدان، پسرى با پدرى پير آمد
قَدْرِ يك جُرعه ازين شير، اگر داشت رُباب
طفل مىمانْد، ولى حرمله با تير آمد
✍ #سعید_خرازی
@navaye_asheghaan
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال
#عاشورا
غیر از این خاک بلاکَش ، وطنی نیست تو را
جز سنان و نی و خنجر ، چمنی نیست تو را
گفتم از خاتم انگشت تو را بشناسم
تو که انگشت نداری ، یمنی نیست تو را
تو پس از قتل حسن ، گفتی غارت زده ام
حال غارت شده ای ، پیرهنی نیست تو را
استخوان های تنت مثل دلت نرم شده
جز من و مادرمان ، سینه زنی نیست تو را
بسکه اسب از بدنت رد شده چون خاک شدی
تا رسیدم به تو دیدم ، بدنی نیست تو را
بوریا بود بهانه ، که بدن جمع شود
ورنه جز خاک بیابان ، کفنی نیست تو را
✍️#سعید_خرازی
@navaye_asheghaan