.
#مناجات
#چهارده_معصوم
#مناجات_با_خدا
یارب بحق احمد مختار العفو
بر خون فرق حیدر کرار العفو
یارب بحق ناله زهرای اطهر
در شعله ها بین در و دیوار العفو
یارب به حق مجتبی و غربت او
یارب بحق آن دل غم دار العفو
یارب بحق تشنه ای کز شدت ضعف
میدید رنگ آسمان را تار العفو
یارب بحق دیده ای که دائما بود
در ماتم کرببلا نمدار العفو
یارب بحق باقر و ظلمی که دیده است
در شام از آن قوم بد کردار العفو
یارب بحق صادق آنکه مثل زهرا
بر خانه اش آتش زده اغیار العفو
یارب به آن زندانیِ بغداد که داشت
دشنام و سیلی موقع افطار العفو
یارب به مولانا رضا کز شدت زهر
بر خویش می پیچید بی غمخوار العفو
یارب به مولایی که مظلومانه جان داد
در حجره ی دربسته محنت بار العفو
یارب به هادی آنکه او را مثل زینب
در بزم مِیْ بردند با اجبار العفو
یا رب بحق عسکری و سامرایش
گرد گناه از قلب ما بردار العفو
یارب بحق مهدی و اشک مدامش
بر گریه ی زینب سر بازار العفو
درپیش تو ای آنکه ستّارالعیوبی
بر کَرده هایم میکنم اقرار العفو
#سید_روح_الله_مؤيد
.
ام ابیها:
#امام_حسین_مناجات
منِدربهدرچهدریزنمزدرت اگرتوبرانیام؟
تواگربهخانهنخوانیامچهثمرزمرثیهخوانیام
منموبهگوشۀمأمنتمنوتوشهخوشهزخرمنت
چوغبارمورویدامنتتونشاندیامنتکانیام
بهحضوروخلوتمنتوییهمهفخروعزتمنتویی
توولیّنعمتمنتوییپیاینوآن ندوانی ام
به ره وفابنشان مرازمِی وَلابچشان مرا
سویباوریبکشانمراکهبهداورتبرسانیام
بهنمازماشکغمتوضونبرمنیازبههیچسو
کهمراتوبودهایآبروچهبهپیریامچهجوانیام
توصداوسوزوگدازمنتونواوشوروحجازمن
توبزن توزخمهبهسازمنبکشانبهجامهدرانیام
بهیقینمرازگمانرسانزخطرمرابهامانرسان
نهمرابهنانکهبهآنرسانمگرازخودیبرهانیام
نبوَدمرابهجزازتوکسهمهعزتمزتوهستوبس
زشمازدمهمهدمنفستومگوکهمنزشمانیام
به فدایخشکیحنجرتسربیتنتتنبیسرت
بهنگاهآخرخواهرت نگهی به سوزنهانی ام
منوبیدلیچهتمتعیچهردیفوبحروتنازعی
زکسی چومنچهتوقعیچهبهلفظهاچهمعانیام
#علی_انسانی
#امام_حسین_مناجات
حق شور تو را روز ازل در سرم انداخت
بر گردن من شال عزا مادرم انداخت
روح پدرم شاد که با پاکی نیت
بگرفت سر دوشم و آورد به هیئت
مادر به خدا هیئتی از کودکی ام کرد
بر تکیه و بر گریه به تو متکی ام کرد
پیراهن مشکی به محرم به تنم بود
عشقم همه بر نوحه و سینه زدنم بود
هر چند که من رو سیَه و موی سپیدم
یک دَم ز شما قطع نگردیده امیدم
غسال! مریز آب، غمش شستشویم داد
هر قطرهء اشک از غم او آبرویم داد
وقتی که نَهم سر به لحد، چشم به راهم
تا آن که بیایی کنی از لطف نگاهم
#علی_انسانی
#امام_حسین_علیه_السلام
ققنوس غم صلا زده لبیک یاحسین
عشّاق را صدا زده لبیک یاحسین
نقشی به هر کجا زده لبیک یاحسین
بر پرچم عزا زده لبیک یاحسین
آتش به قلب ها زده لبیک یاحسین
بیرق به پا کنید که هنگام ماتم است
دمّامه آورید که داغ دمادم است
احوال آسمان و زمین جمله در هم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
دنیا تو را صدا زده لبیک یا حسین!
ای روشن از تجلی تو آسمان من
سرشار از محبت و عشقت جهان من
ای عبد خانوادگیت خانمان من
خورده است مُهر مِهر تو بر قلب و جان من
این مُهر را خدا زده لبیک یا حسین
معراج آیتی ز مقام و جلال تو
قوسین شرح ابروی همچون هلال تو
دیگر نیامده است و نیاید مثال تو
فرمود مصطفی به بیان کمال تو،
بر عرش کبریا زده لبیک یاحسین
فطرس گواه میدهد آقایی تو را
حر دیده است حسن پذیرایی تو را
تاریخ شاهد است شکیبایی تو را
زینب لوای غربت و تنهایی تو را
در دشت کربلا زده لبیک یاحسین
داغی که آب خواستنت بی جواب ماند،
داغی که پیکرت وسط آفتاب ماند،
آن داغ حسرتی که به قلب رباب ماند،
آن صحنه ای که از تو و بزم شراب ماند،
آتش به قلب ها زده لبیک یاحسین
#سید_روح_الله_مؤید
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_مناجات
هر جا که روضه های تو برپاشود حسین
بابی است که به کرببلا وا شود حسین
دعوت شدم به مجلس روضه هزار شکر
چون رزق میهمان تو تقوا شود حسین
هر کس که عاشق تو شود عاشق خداست
توحید با محبتت امضا شود حسین
چشمی که گریه کرد برای عزای تو
مشمول لطف حضرت زهرا شود حسین
آن کس که شد گدای تو آقای عالم است
هر قطره وصل شد به تو دریا شود حسین
حب الحسین یجمعنا یعنی ای عزیز
بیگانه هم به عشق تو منّا شود حسین
هرجا گره به کار من افتاده از قدیم
تنها گره گشای من آن جا شود حسین
آیا شود چو جون غلام سیاه تو
هنگام مرگ هر نفس ما شود: حسین...
#سعید_نسیمی
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_مناجات
خوشم که شدم جلد بام حسین
که هستم گرفتار دام حسین
همه عمر من خرج نام حسین
غلامم غلامم غلام حسین
شدم پای حب الحسینم اسیر
امیری حسین و نعم الامیر
من از کودکی پرچم افراشتم
علم پای این عشق برداشتم
به دل بذر مهر علی کاشتم
اگر مهر او را نمیداشتم
حلالم نمیکرد مادر ز شیر
امیری حسین و نعم الامیر
در این کوی با سر نداری خوشم
تو رادارم از هر نداری خوشم
ندارم ولی در نداری خوشم
تو دست از سرم بر نداری خوشم
چه دارا شوم یا که باشم فقیر
امیری حسین و نعم الامیر
چنان شمع افروختم عشق را
چو پروانه ها سوختم عشق را
به شال عزا دوختم عشق را
من از اسلم آموختم عشق را
به این ذکر سیراب شد در کویر
امیری حسین و نعم الامیر
بسوزید در هرم بازار عشق
بکوبید سر را به دیوار عشق
هوالحق بگویید بر دار عشق
به کرب وبلا میخورد کار عشق
الا عشق ای خانهی دلپذیر
امیری حسین و نعم الامیر
چراغی که روشن در این محفل است
به خانه اگر بردیاش باطل است
حرم خانهی ماست نور دل است
پس این فرش خانهم که ناقابل است
اگر زندگی هم کنم بر حصیر
امیری حسین و نعم الامیر
نهایی ترین قصد سالک حسین
که مملوک ماییم و مالک حسین
شده قبله گاه ملایک حسین
که داریم ما یک خدا یک حسین
به کرب وبلا ختم شد هر مسیر
امیری حسین و نعم الامیر
پر از عزتی و شکوهی حسین
تو صبوح
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
روزی که از تجسم امکان خبر نبود
روزی نبود و گردش شمس و قمر نبود
حتی مجال لحظه برای گذر نبود
جز نور احمد از دم خالق اثر نبود
در ظلمتی که صبر ملک را ربوده بود
شد نور پاک فاطمه روشنگر وجود
زهرا رسید و نور، جهان را فرا گرفت
در آسمان، تجلی توحید پا گرفت
ظلمت کنار رفت و جهان روشنا گرفت
این نور محض را به بغل مصطفی گرفت
احمد که بوده نور رخش روح کائنات
کامل نبود بی گل او گلشن حیات
عالم در انتظار هبوط فرشته بود
حوریه ای که نور، گِلش را سرشته بود
خاکی که از شعاع الهی برشته بود
دست قضا به نامه ی این گُل نوشته بود
این آفتاب جلوه ای از نور سرمد است
این نسترن ملیکه ی باغ محمد است
کوثر، یکی از آن همه الطاف داوری است
او مریم است و لایق شأن پیمبری است
چون آفتاب، سُنت او ذره پروری است
قرآن ناطق است که از هر بدی، بری است
قدیسه هست و بانوی ملک قداست است
قدرش فراتر از شب قدرِ فِراست است
دختر که بود، ام ابیها لقب گرفت
همسر که شد، حبیبه ی یکتا لقب گرفت
مادر که گشت، سرور زن ها لقب گرفت
در زندگی یگانه ی دنیا لقب گرفت
با آنکه درک شوکت او کار خاتم است
فرصت برای شرح مقامات او کم است
دنیا مجال نیست که او بی نهایت است
هر نکته از کرامت او صد حکایت است
این شاعرانگی سندش در روایت است
روز ظهور فاطمه، صبح قیامت است
آن روز، قدر فاطمه فهمیده می شود
با حکم او بساط جزا چیده می شود
روزی که چشم ها همه حیران رحمت اند
یک مشت دلسپرده به دنبال فرصت اند
حتی پیمبران که بزرگان امت اند
چشم انتظار شافع روز قیامت اند
زهراست آنکه کار شفاعت به دست اوست
آری که اختیار قیامت به دست اوست
ای سیب دلربا که نصیب علی شدی
محبوب مصطفی و حبیب علی شدی
با گوشه ی نگاه طبیب علی شدی
در شورش زمانه، شکیب علی شدی
نامت کنار نام خداوند خورده است
جان علی به جان تو پیوند خورده است
در مردمی که جهل به آن ها سوار شد
دختر به گور کردنشان افتخار شد
تو آمدی و عزت زن آشکار شد
این روح غرق عاطفه، صاحب وقار شد
در مکتبی که نام تو در صدر نام هاست
یک زن، تجلی صفت رحمت خداست
خورشید سر گذاشته بر پای شوکتت
جبریل پر کشیده به بام ارادتت
سجاده چهره سوده به درگاه طاعتت
ایاک نعبد است گواه عبادتت
مادر ندیده ایم به این اوج بندگی
در بندگی نمونه و در کار زندگی
تیغ علی که شهره به هر کارزار شد
خم شد به پایبوسی تو، ذوالفقار شد
برخواست موج و در قدمت آبشار شد
پاییز سمت خانه ات آمد بهار شد
در هر چمن طراوت گل ها به بوی توست
حتی صفای جنت الاعلی به بوی توست
تو آن ملیکه ای که سراپا وقار بود
حوریه ای که چادر او وصله دار بود
همسایه با دعای شبت برقرار بود
آل عبا به محور تو استوار بود
قرآن ناطقی تو و قرآن داورت
بوده است همچون آینه ای در برابرت
ای رشک ساکنین جنان بیت ساده ات
دست قضا و پای قدر در اراده ات
زرین رکاب چرخ غلام پیاده ات
صبر و حیا دو ویژگی فوق العاده ات
صبر تو در مسیر خدا بی نظیر بود
سعی تو داد خواه امیر غدیر بود
روزی که خطبه خواندی و قرآن زبان گرفت
جان دادی و به سعی تو اسلام جان گرفت
آهی کشیدی و نفس آسمان گرفت
آهت رسید و دامن طاغوتیان گرفت
این ننگ بر حکومتشان ماند تا ابد
باید که شرح داغ تو را خواند تا ابد
می سوختی هرآینه، پروانه شاهد است
دستاس گریه کرد به تو، شانه شاهد است
بر غربت تو گریه ی مردانه شاهد است
از چاه آب آوری و خانه شاهد است
وقتی به سمت چاه می افتاد راه تو
بالا می آمد آب، به شوق نگاه تو
روزی که کارنامه ی اسلام دود شد
سکان دین اسیر هوای یهود شد
بی حرمتی، جوابِ سلام و درود شد
دستت به دستگیری امت کبود شد
راه علی گرفتی و گشتی فدای او
بودی در اوج غربت او آشنای او
🔸شاعر:
#سید_روح_الله_مؤید
﷽
#ماه_رمضان
#طلیعه_رمضان
گشوده اند درِ رحمت الهی را
فزوده اند بساط زیاده خواهی را
تباه میکند این فیض هر تباهی را
سفید میکند این لطف هر سیاهی را
بیا که هر نفست را خدا خریدار است
بیا که فرصت خوبی برای دیدار است
به هر زبان که دلت خواست دل ربایی کن
بیا به رهگذر بندگی، خدایی کن
غریبه نیستی ای دوست آشنایی کن
بخند و پنجره را باز کن، رهایی کن
اگر اراده کنی راه آسمان باز است
ببند بار سفر را که وقت پرواز است
اگر چه خوبی اگر چه بدی، خوش آمده ای!
قدم به خانه رحمت زدی، خوش آمده ای!
مقیم خوب ترین مقصدی، خوش آمده ای!
به میهمانی حق آمدی، خوش آمده ای!
گذشت هر چه که بودی، رسیده وقت اذان
وضو بگیر و دو رکعت نماز توبه بخوان!
دو قطره اشکِ ندامت گره گشا گردد
دلت به نور خدا غرق در صفا گردد
همین که در دل تو پای عشق وا گردد
محیط سینه ی تو خانه ی خدا گردد
به هر طرف بروی کعبه پیش رو داری
به هر غزل فقط از عشق گفتگو داری
در این زیارت دل خواه، تشنه باید بود
به حالِ خوب سحرگاه، تشنه باید بود
در این مسیر الی الله تشنه باید بود
چنان حسین در این راه تشنه باید بود
نیایش از لبِ لبْ تشنه ها شنیدنیَ است
به زیر بار بلا، حال عشق دیدنیَ است
حسین دید به وقت نماز داور را
که هدیه داد به الله اکبر، اکبر را
چراغ راه خدا کرد خون اصغر را
که دستگیر شود رهروان دیگر را
قسم به خون علی اصغرش که تابنده است
هنوز دین خدا از قیام او زنده است
#سید_روح_الله_مؤید ✍
@navaye_asheghaan
.
#آخر_صفر
#استقبال_زائر
#امام_رضا
تو آن حسی که گاهی در دلی آگاه می آیی
مثال حس خوب شاعری، ناگاه می آیی
نگاهت مأمن ایمان و کویت ضامن جان ها
تو آن آرامشی که در "أمین الله" می آیی
تو آن شاهی که با افتادگان همراه می گردد
تو از بس مهربانی با رعیّت راه می آیی
تو آن مهری که مهرت را دریغ از کس نخواهی کرد
تو آن ماهی که بر دل جویی از هر چاه می آیی
تو خورشید زمین هستی و نور آسمان هایی
که از رحمت سراغ مردم گمراه می آیی
بنازم رأفتت را ای امام مهربانی ها
به استقبال زائر در مسیر راه می آیی
رضایی و همه از سایه ی لطفت رضا هستند
که حتی در نگاه دشمنان دل خواه می آیی
وداعت با مزار ختم مرسل گفت با تاریخ
می آیی سوی مرو امّا تو با اکراه می آیی
ولی عهد رسول اللهی و سلطان دل هایی
به ظاهر پیش ظلم دشمنان کوتاه می آیی
تویی آن مَظهر "راضیّةً مرضیّه" ی قرآن
که راضی بر قضا سوی شهادت گاه می آیی
امید ما تویی روز قیامت ای که فرمودی:
سه جا بر یاری زوّار این درگاه می آیی
#سید_روح_الله_مؤید ✍
.