جهان تشنه.mp3
1.09M
#عطش
#زمزمه
ماه حرم
خدایا به این اشک و آه و فغان
به حق عمویِ امامِ زمان
حرم مانده چشمانتظار و غریب
خدا ماه ما را دگر برسان
میآید نوایی، چه سوز صدایی
علی جان لالایی، علی لایلای
به قرآن میآید، علیجان میآید
چو باران میآید، علی لایلای
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شده غرق در خون نگاه حرم
خدایا نیامد پناه حرم
مگر صبح محشر رسیده خدا؟
شکسته مگر فرق ماه حرم؟
علم سرنگون و...، حرم بیستون و...
دلی غرق خون و...، امان ای دل
علم بر زمین و...، نوایی حزین و...
دلی شرمگین و...، امان ای دل
#شب_تاسوعا
.👆
(نوحه های محرم قسمت دوم)
#شب_هشتم_محرم
🔵حضرت علی اکبر (ع)
دلی لرزیده با نگاه تر
نشسته نزد لاله ی پرپر
پدری ناله میزنه از دل
پیچیده اما خنده ی لشکر
آه و واویلا یا علی اکبر
ساحل گلگون دریا را دریاب
نور چشمان زهرا را دریاب
غریب و تنهاست سالار زینب
یا علی اکبر بابا را دریاب
ای گل چیده داغ تو سخت ِ
در خون تپیده داغ تو سخت ِ
ذکر بابای تو در این صحرا
ای نور دیده داغ تو سخت
با سر زانو نزدت نشینم
پرپر تر از آنی که ببینم
اربا" اربایی ای گل بابا
از سرو قدت خوشه بچینم
وقت جان دادن بود و رسیدم
ناله های دردت را شنیدم
هر چه را گشتم در همه جسمت
یک جایی بهر بوسه ندیدم
#شب_هفتم_محرم
🔵حضرت علی اصغر (ع)
شکفته ای تو بر سر دستم
غنچه ی باز پرپر دستم
پاره ی ماه از تشنگی بودی
عقیق سرخی گوهر دستم
لالا لالایی یا علی اصغر
حنجرت لرزید کربلا لرزید
همه دشت نینوا لرزید
از ناله ی من آسمان نالید
تمام عرش کبریا لرزید
شکوفه ی لبهای تو پرپر
خزان زده بر خنده ی آخر
به جای لالایی برای تو
میرسه بر گوش نوحه مادر
آیت معصومی حسینی
غربت محرومی حسینی
کودک شش ماهه علی اصغر
سند مظلومی حسینی
نور مهتابی بر تو دریغ شد
گل آفتابی بر تو دریغ شد
خدای عالم شاهد ِ اصغر
قطره ی آبی بر تو دریغ شد
🔵 #عطش
از عطش رنگ گلها پریده
قَد نهالی تازه خمیده
بانگ عطشا از دل خیمه
در همه جای هستی پیچیده
آه و واویلا آه و واویلا
به جای آب از دیده خون جاریست
باغ لبهای تشنه گلناریست
کشتن گلها با عطش امشب
مثل شمشیر و ضربه کاریست
هر طرف طفلی ناله ای دارد
به خاک خیمه چهره بگذارد
ابر چشمان ساقی طفلان
قطره های دل از دیده بارد
حلقه ی دور ساقی عطشان
جمع عطشان طفلان نالان
به روی دست خواهری مضطر
قنداقه طفل شش ماهه گریان
آرزوی آب دیگر سراب ِ
برگ هر گل از آتش کباب ِ
بین هر خیمه می گردد حیران
بند نمی آید اشک رباب ِ
#شب_تاسوعا #شب_نهم_محرم
🔵 #حضرت_عباس (ع)
وقت غوغای کربلا آمد
در نوا دشت نینوا آمد
از سوی نهر علقمه بر گوش
ناله ی اَدرک یا اَخا آمد
آه و واویلا آه و واویلا
از پا افتاده سرو علمدار
باغبان ماند و حال دل زار
بین یک لشکر ناجوان مردی
قافله سالار گشته گرفتار
بی او دنیا را دنیای غم دید
طرفی دست و مشک و علم دید
وقتی عباسش رفته از دستش
آه و فغان اهل حرم دید
آه و فغان از هجرت عباس
علقمه دیده غیرت عباس
لب دریا و آب زلالش
دارد به لبها حسرت عباس
با لب عطشان آبی ننوشید
با یاد طفلان آبی ننوشید
یاد لبهای خشک حسین و
با چشم گریان آبی ننوشید
🔵 #شب_عاشورا #شب_دهم_محرم
شب وصال و شور دعا شد
کعبه عشاق کرببلا شد
گوشه خیمه سر به سجاده
قافله سالار محو خدا شد
یا الله الله یا الله الله
امشب حسین و ذکر یا غفار
دست قنوت و دیده بیدار
فردا سر او بر سر نیزه
زینب اسیر و راهی بازار
محبوب خود را تا سحر خواند
با شوق وصل و چشم تر خواند
فردا در مقتل صورت بر خاک و
شعر پهلو و وای مادر خواند
امشب ببیند روی طفلان را
بر لبش آرد آه سوزان را
گویی می بیند عصر فردا و
زینب و جمعی دل پریشان را
محراب زهد و دیدگانی تر
عبا بر دوش و عمامه بر سر
فردا به غارت میرود از او
حتی پیراهن حتی از پیکر
🔵 #وداع
دامن کشان از خیمه ها رفتی
روح و ریحان از خیمه ها رفتی
قد و بالای مجروحت دیدم
کام عطشان از خیمه ها رفتی
مهلا" مهلا آه ای جانم برادر
رفتی و دلها در قفای تو
در تب و تاب ِ ماجرای تو
چه میشد می مُردم نمی دیدم
روز دوری ، شام عزای تو
وعده وصل ما به پایان شد
غم هجرانت بار گران شد
سهم من اشک و ناله از هجران
سهم جسم تو تیر و سنان شد
هرگز حالت را محزون نبینم
الهی زخمت افزون نبینم
کهنه پیراهن از چه پوشیدی
پیرهن از جسمت بیرون نبینم
از بَر زینب چشم تر رفتی
اشکم من دیدی خون جگر رفتی
چه میشد بودم هم رزم جنگت
ای برادر جان بی سپر رفتی
🔵 #قتلگاه
زمین میلرزد آسمان نالد
همه ی عالم یک زمان نالد
مرد مجروحی در دل گودال
نیمه نفس با نیمه جان نالد
آه و واویلا آه و واویلا
غرق خدا بود ضربه ها آمد
محو دعا بود ضربه ها آمد
نه فقط پیش چشم خداوند
نزد زهرا بود ضربه ها آمد
مادر می نالید ای خدا فرزند
تا جدا می شد بند او از بند
یکی با نیزه یکی با خنجر
پیرهن را از جسم او می کَند
نینوا آن دم شور و نوا شد
کربلا غرق کرب و بلا شد
خون چکید از چشم همه عالم
تا که رگهای حنجر جدا شد
خیل یک لشکر جمله پیوسته
مشغول غارت از تنی خسته
بعد از آنی که تن شده عریان
با نعل تازه سینه شکسته
محسن غلامحسینی
👇
#عطش در #گودال ...
با خدا سرگرم بودم که دهانم بسته شد
ناگهان بایک لگد حس بیانم بسته شد
فرصتی پیدا نشدتا که نفس تازه کنم
پشت و رو ..تاکه شدم این دیدگانم بسته شد
بی حیا با ضرب پا زد دنده هایم را شکست
درد تا آمد سراغ من زبانم بسته شد
تا که مویم را گرفت زد صورتم را بر زمین
چشم ها جایی ندید اشک روانم بسته شد
پنجه ها در خاک بود و سینه ام آماج تیر
بی رمق گردیدم و کّلِ توانم بسته شد
زانویش آمد تمام گردن من را شکست
خنجر کهنه رسید و آسمانم بسته شد
در گلو جوشید خونابه نفس جایی نداشت
با خدا سر گرم بودم که دهانم بسته شد
#محسن_راحت_حق
https://eitaa.com/navaye_asheghaan
.
#عطش
باران اشک و حضرت خورشید، در عطش
دریای خون و روضه ی جانسوزتر، عطش
فریاد تشنه کامی و امیدِ نا امید
شطّ وعمود وفرقِ دوتای قمر ،عطش
شش ماهه ،آب،حرمله،خون گریه کن غزل
تیر رها سه شعبه ،پدر یا پسر !؟،عطش
خورشید سرنگون وحرامی ، خدا کند
برخیزد از زمین شه خونین جگر، عطش
با نیزه، سنگ ،تیروکمان هرچه می رسید
همواره میزدند به بغض از پدر ،عطش
اصلا چرا زمین وزمان واژگون نشد
خنجر، قفا،قساوت جنس بشر، عطش
بر روی نیزه رفت سرش، روبروی ظلم
سر خم نکرد حضرت خورشیدِ در عطش
#محمدجواد_منوچهری ✍
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
.
#عطش
گُلهای خدا ز تشنگی پژمردند
ای خاکِ تمامِ كربلا بر سرِ آب
✍ #بهمن_عظیمی
.
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#عطش
مزن توناله ، که درعذابی
چه میشود تو ،کمی بخوابی
دلم زبی تابیت ،تاب ندارد علی
حرم ازامشب دگر، آب ندارد علی
طفل صغیرم برایت بمیرم
سوزد دلم از، تبت علی جان
ترک ترک شد، لبت علی جان
شرر زدی ازغمت، به جان وقلب همه
بخواب آهسته تا، عمو رود علقمه
طفل صغیرم برایت بمیرم
کنار مهدت ، چسان نشینم
الهی مادر، داغت نبینم
رقیه ازحال تو ، حالش خراب است
سکینه درماتمت، دلش کباب است
طفل صغیرم برایت بمیرم
نالیدی ازبس، خاموش گشتی
از تشنه کامی، بیهوش گشتی
اشکی بروی لبت، مادر چکیده
گاهی تلظی کنی، ای نور دیده
طفل صغیرم برایت بمیرم
#سیدهاشم_وفایی✍
👇