eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
387 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
از چشم ترم خون، عوضِ اشک چکیده من نامه نوشتم که نیایی، نرسیده https://eitaa.com/navaye_asheghaan
به روی شانه‌هایش غُصه‌های یار افتاده کسی چند سالی می‌شود بیمار افتاده شبیه روزهای تلخ بی تکرارِ غم‌در‌غم شبیه خیمه‌ی آتش گرفته زار افتاده به یاد روز عاشورا، به یاد روضه‌ی زن‌ها به یاد آن غروب گریه‌دارِ تار افتاده چهل سال است دارد در خیالش می‌خورد غصه به یاد آن سواری که دل پیکار افتاده هنوزم در خودش فکر غروب و خیمه را دارد دوباره یاد مشعل‌های کج رفتار افتاده اگر زینب نبود آنجا، میان خیمه‌ها میسوخت تنی که زیر سقف خیمه‌ی آوار افتاده پناه از آفتابِ عَسْقَلان* بر ناقه‌ها بُرده گمانم از سرش در کوچه‌ها دستار افتاده مسیر جمع تشنه‌ها، مسیر پا برهنه‌ها _بمیرد عالمی_ بر رمل و ریگ و خار افتاده طلبکار است از عالم ولی مثل بدهکاران مسیرش در میان کوچه و بازار افتاده چنان بسته‌ست دستش را به پشت گردنش ظالم بمیرم، بی تعادل در دل انظار افتاده کسی که شافع خلق است از آتش، چه بیرحمی_ میان کوچه‌های شام رویش نار افتاده علی یکبار ناموسش کتک خورده ولی اینجا چقدر این اتفاق تلخ با تکرار افتاده... ✍ *عسقلان: منزلی بعد از کوفه که بخاطر معطلی پشت دروازه بر روی سنگ‌های داغ، اسرا پناه به سایه‌ی ناقه‌ها بردند و حرامزاده‌ای از نگهبانان، امام زین العابدین (ع) را از سایه‌ی شتر هم محروم کرد.
بر سر کشیده است عبا حضرت رضا بر لب گرفته ذکر و دعا حضرت رضا آه از جگر بلند شد و مرثیه گرفت تا سر کشید جام بلا حضرت رضا دلشوره‌های خواهر خود را زیاد کرد وقتی به زهر داد رضا، حضرت رضا راهی نبود تا دم خانه که بارها افتاد بین کوچه ز پا حضرت رضا افتاد، گفت: یاعلی و وقت پا شدن آورده اسم فاطمه را حضرت رضا گونه گذاشته‌ست در این لحظه‌های سخت بر روی خاک حجره چرا حضرت رضا؟! دارد شبیه می‌کند این‌گونه خویش را با روضه‌های کرب و بلا حضرت رضا تشنه کسی‌ست که دود ببیند در آسمان تشنه حسین بوده و یا ... حضرت رضا؟ ✍
. من نوشتم دوستت دارم کران تا بیکران پس سراغم را بگیر از نامه ی نامه بران هر کسی در دار دنیا دل به یاری بسته است من دلم با تو خوش است و دیگران با دیگران من اگر فردا نباشم ، امشبم خرج تو شد این همه من آمدم یک شب تو هم بد بگذران قصه ی بی کربلایی ، غصه ی شیرین ماست ما اگر که زهر هم خوردیم بوده شوکران شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی ای فدای آن لب خشکت تمام نوکران اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی بعد قتلت رفته بالا ناله های چاکران فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی کاش تو تنها نبودی در میان کافران وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی رد شدند از روی تو با اسب ها ، غوغاگران لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی میشنید این خطبه را در خیمه گوش خواهران کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی می‌رود حالا رباب از حال بین مادران تا پدر از پا بیفتد طفل شیری را زدند داغ روی داغ میدیدند آن غم پروران اصغر و زهرا کتک خوردند چون جای امام این اصول عشق باشد بین این همسنگران «میخ» کار نیزه کرد و«در»بجای خیمه سوخت فاطمه هم داشت گودالی که افتاده در آن خونی و خاکی شده در کوچه قرآنِ علی کوثر افتاده ست زیر دست و پای ابتران آه یا فضه خذینی ! بند بندم خرد شد اینقدر که رد شدند از روی در خیره سران ثلث سادات جهان را پشت در انداختند گوهر من را به خون کشتند این بی گوهران هر چه هم ماتم ببینم گریه مال کربلاست مضطری بودم چنین شد ، وای بر آن مضطران این علی را سالم از مسجد به خانه میبرم شیرخواره اش آنچنان شد ، شد علیِ اکبر آن من به ضربی گوشوارم در میان کوچه ریخت وای از دستان خولی ها و وای از زیوران ✍ . @navaye_asheghaan
نبود و نیست و دیگر هم از مادر نمی آید یقین دارم که دختر مثل این دختر نمی آید زنی مانند زینب زاده ی حیدر نمی آید عقیله یک نفر بوده است پس دیگر نمی آید علی خورشید و زهرا ماه و کوکب می‌شود زینب به منهای الوهییت بگو رب می‌شود زینب نبوت در امامت به توان عصمت این گردد حسن در توامانی با حسینی اینچنین گردد اگر خمسه رکاب دهر باشد او نگین گردد زنی آمد که تالی تلو رب العالمین گردد زنی را همچنان معصوم میبینم که زن باشد زنی را قبله میخوانم که کل پنج تن باشد نمیفهمیم شأنش را و میگوییم فضلش را نمیدانیم جاهش را و میخوانیم وصلش را ندارد درک ما در خلقت عالم محلش را عقیله یک نفر بود و ندارد عقلی عقلش را همه فرعیم در عالم اگر این شخصیت اصل‌ست اگر مسندنشین ، زینب ؛ حمایتگر ابالفضل ست زبان الکن ما را کسی اینجا نمیفهمد زبان عشق سنگین است پس اصلاٰ نمیفهمد بجز تو حال من را هیچ کس حالا نمیفهمد ببین که دوستت دارم ، ولی دنیا نمیفهمد من از مردم بریدم وصل میخواهم کنار تو قرارم با تو این بوده که باشم بی قرار تو ببین کمبود دارم من ببین کمبود دارم من ببین افتاده از پایم ببین تحت فشارم من ندارم من ندارم من ندارم من ندارم من ولیکن صورتم را زیر پایت میگذارم من شلوغی های دنیا را برایم خوب خلوت کن گدایی آمدم امروز پس قدری محبت کن بلندا ! بی کرانا ! درد داریم و دوا داری زمانه زخمی ام کرده ولی قطعا شفا داری ببین دنیا گرفته سخت بر ما …. راه ها داری به گریه آمدم پیشت برایم کربلا داری ؟ پشیمانم اگر رفتم مسیر اشتباهی را پناهم باش وقتی که چشیدی بی پناهی را بمیرم بی حمایت عصر عاشورای خواهر را بمیرم تکه تکه های عریان برادر را نمیفهمیم و میخوانیم روضهْ روضهْ معجر را به روی ناقه میبردند اولاد پیمبر را سنان میبرد تا خورجین اسبش هست زینب را طناب شمر میبندد غروبی دست زینب را جدال کل حق و کل باطل بوده انگاری سپاه ظلمت و یک زن که مانده بی کس و یاری صدای دختر زهرا و گوش ابن سعد ؟ آری ندیده چشم او در طول عمرش کوچه بازاری ز داغ اوست که این روضه ها مکشوفه میگردد زنی بر چارپا دارد درون کوفه میگردد زنی با این جلالت چشم ها از این و آن خورده زنی با این شکوه از دست خولی تازیان خورده زنی با این سخاوت چوب دستی از سنان خورده زنی با این مقاماتش بگویم خیزران خورده ؟ نباید حالت زینب چنان آواره ها باشد چرا ذریه بین مجلس میخواره ها باشد ؟ @navaye_asheghaan
. ندیده بود از ما غیر خوبی همونی که رسید بعدش لگد زد نه اینکه من بگم ، تو نامه گفته جدای از لگد ، حرفای بد زد چقدر آتیش آوردن پشت در که تموم خونمون خاکستری شد تمومه خونواده غصه دارن چراغ زندگیمون بستری شد یه دنیا خستگی رو شونه هاشه واسه اینه نمیتونه بخوابه دقیقا حالت خواب و بیداریش شبیه فردای طفل ربابه دوتا از برگ گل نازک تری که یکیشون میخ یکیشون تیر خورده به این زخم گلو و زخم سینه میاد که انگاری شمشیر خورده نوه مادر بزرگ و دوست داره علی اصغر میمیره واسه زهرا هزارتا هم شباهت داشته باشن یه فرقی هست که گریه ام میره بالا به قبر فاطمه نیزه نخورده علی رو نیزه ها بیرون آوردن لبای خشک و خونیش رو که دیدن همه پایین نیزه اش آب خوردن ✍ . @navaye_asheghaan