eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.3هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
349 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار اسلام در مصیبت تو می شود یتیم دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر تا روی گنبدت بنشینیم چون غبار هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی رود چشمی که شد ز ماتم تو ابر نوبهار رفتی و از مدینه ی تو رفت دلخوشی کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار سر زد پس از تو ای به همه خلق مهربان از امت تو آنچه نمی رفت انتظار هرچند از تو غیر محبت ندیده بود اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در یاسی که مانده بود ز باغ تو یادگار گر می گرفت آتش کینه به خانه و می رفت سمت پهلوی گل دست های خار آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد انداخت دور گردن مولا طناب دار در بین کوچه باز همان دست آمد و دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار
. فراق تو درد است و درمان ندارد چرا قصه ی هجر پایان ندارد تو جان جهانی تو صاحب زمانی بدون تو جسم جهان جان ندارد بیا ای که در سال های ظهورت پر است از بهار و زمستان ندارد خودت را مگیر از دل بیقرارم که بودن بدون تو امکان ندارد تو این روزها باز هم غرق اشکی و اشک تو را چشم باران ندارد خدا را دوصد شکر آقا تو هستی اگر زائر آن قبر پنهان ندارد در این روزهای غریبی سپاهی بجز همسرش شاه مردان ندارد و بستند دستان خیبرگشا را شنیدند و گفتند امکان ندارد یهودی در آن کوچه دادش درآمد مگر که مدینه مسلمان ندارد ✍ 👉 @emame3vom 🔹 🔹
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شعر غزل شهدای دفاع مقدس -(از دید ما هر چند مشتی استخوان هستید) از دید ما هر چند مشتی استخوان هستید خونید و در رگ‌های این دنیا روان هستید حتی همان روزی که با ما در زمین بودید معلوم بود از اول اهل آسمان هستید مانند مرواریدهایی در کف دریا مانند گنجی در دل جبهه نهان هستید از راه می‌آیید و با عطر نفس‌هاتان در کوچه‌های مردۀ این شهر، جان هستید گمنام ما هستیم؛ فرزندان روح الله! با بی‌نشانی صاحب نام و نشان هستید قصد شما خونخواهی زهراست بی‌خود نیست اینکه شبیه غربت مولایتان هستید از ریسمان دست‌هاتان می‌شود فهمید که داغدار غربت یک کاروان هستید جای تعجب نیست اینکه تشنه جان دادید سیراب جام ساقی لب‌تشنگان هستید شاعر:
15. مناجات امام زمان ع.mp3
5.52M
(عج) باز هم، آمد و بي تو ندبه هاي فراق ميخوانيم شايد اينجايي و نمي بينيم يا كه هستي ، كجا ؟ نميدانيم بيقراريِ جمعه هاي تو را چند قرن است ابرِ بارانيم صبح ، اميدوارِ آمدنت عصر، از خيلِ نا اميدانيم كاش روزي به خويش مي ديديم چون تو صبح و مساء ، گريانيم صبح ، گريان راسِ بي پيكر عصر ، گريان جسم عريانيم صبح گريان طفل بي شيريم عصر گريان شاه عطشانيم شاعر: .
از آن زمان که خدایم سرشت تا باشم نوشت تا که فقط عاشق شما باشم نوشت با همه کس غیر تو غریب شوم نوشت تا که فقط با تو آشنا باشم خدا رقم زده این سرنوشت را؛ چه کنم؟ همیشه شاه تو باشی و من گدا باشم امام عصر، امام زمان، مباد دمی دمی که از تو و از یاد تو جدا باشم تو نیستی و من این را ز خود نپرسیدم در این زمانه که او نیست، من چرا باشم میان خانه ات امشب عزا به پا کردی چه می شود که در آن مجلس عزا باشم برای آنکه کمی در غمت شریک شوم اجازه می دهی امشب که سامرا باشم؟ قسم به اشک روانت برای من بنویس که باز یک سحر جمعه کربلا باشم
. به این بغض پنهان شده در گلویم به این اشک های روان از سبویم به جز دیدنت آرزویی ندارم شب آرزوها تویی آرزویم به جز از تو خواندن به جز از تو گفتن چه دارم بخوانم چه دارم بگویم نسیمی ز کوی تو می آمد ای کاش که من هم گل نرگست ببویم بیا تا که در آبشار نگاهت خودم، این دلآلوده را هم بشویم تو انقدر خوبی که عمری بدی را نیاورده ای هیچ گاهی به رویم شب جمعه ها تیر دلتنگی آرد غم دوری از کربلا را به سویم شب آرزوها دعا کن ببینم که با قبر شش گوشه در گفت و گویم ................................................... @navaye_asheghaan
می نویسم عشق و بی تردید می خوانم جنون هرکسی دیوانه تر السابقون السابقون می نویسم عشق و بی تردید می خوانم حسین عاقلان دانند لکن اکثرا لایعقلون این سرشت ماست؛ از خاکیم، خاک کربلا سرنوشت ماست پس انا الیه الراجعون صرف یک دل دادن و عرض ارادت شرط نیست باید امضا کرد این دلنامه را با دست خون پرچم او از ازل بالاست؛ بالا تا ابد باد این پرچم بلند و هرچه جز آن سرنگون گوش جانم چشم بر راه صدای دیگری ست پای دل سر در هوای ماجرای دیگری ست گرچه خیلی ها به ظاهر کربلا هستند لیک باطنا امشب مدینه کربلای دیگری ست چار تن از پنج تن در گرد یک گهواره اند در دل گهواره هم اهل کسای دیگری ست خنده گریه خنده گریه خنده گریه خنده اشک بیت مولا غرق اشک و خنده های دیگری ست شیر از انگشت های وحی می نوشد حسین سبط پیغمبر غذایش هم غذای دیگری ست عشق او جاری ست حتی در مرام اهل بیت می توان فهمید این را از کلام اهل بیت ساغر لب های هر معصوم می گوید حسین بس که لبریز است نام او ز جام اهل بیت هم شتابش بیشتر هم این که جایش بیشتر کشتی اش هم فرق دارد با تمام اهل بیت در نهایت جمع خواهد گشت با نام حسین سفره ای که پهن می گردد به نام اهل بیت روز و شب بر او درود حق درود اهل بیت روز و شب بر او سلام حق سلام اهل بیت تا که می خوانم تو را هر دیده می بارد تو را از خدا دیگر چه خواهد هر کسی دارد تو را در روایت هست هرکه دوستش دارد خدا در دلش چون داغی از یک لاله می کارد تو را عشق را از هر کسی از اهل دل پرسیده ام از گریبانش چنان خورشید می آرد تو را ما نه؛ فرزند پیمبر می شود قربانی ات هستی اش را می دهد تا که نگه دارد تو را جامه ات را آسمانی ها عوض کردند تا سختی رخت زمینی ها نیازارد تو را زینت دوش نبی! عرش است جای پای تو سینه ی پیغمبر است و قلب زهرا جای تو اشک می ریزیم و با ذکرت عبادت می کنیم باز هم از راه دور عرض ارادت می کنیم ما همه بیمارهای دوری از شش گوشه ایم بین هیئت ها ز یکدیگر عیادت می کنیم زودتر راحت کن از درد فراقت خلق را ما به این دوری مپنداری که عادت می کنیم عالم نوزادی ما فرق دارد با همه ما برایت گریه از وقت ولادت می کنیم هر غمی دیدیم، فرمودند فابک للحسین بعد از آن هرجا غمی دیدیم یادت می کنیم دوستت دارم من ای در جسم عالم جان حسین آذری می خوانمت: "جانیم سنه قربان حسین"
ماه صفر گذشت بيا تا سفر كنيم بايد از اين دو ماه دوباره گذر كنيم آقا بيا كه ديده ي حسرت كشيده را با اشك دوري از تو و اين ماه تر كنيم هر شب به شوق روضه ي فردا نفس زديم شب را از اين به بعد چگونه سحر كنيم مزد دو ماه گريه ي خود را گرفته ايم خود را به يك نگاهت اگر مفتخر كنيم ما خسته نيستم كه رخت سياه را با خستگي از اين تن وامانده در كنيم امسال هم گذشت و پس از اين رواست كه گريه براي فاطمه ي پشت در كنيم برخيز تا مسافر صحن رضا شويم ماه صفر گذشت، بيا تا سفر كنيم @navaye_asheghaan
حاشا که راه عاشقی بی دردسر باشد حاشا که عاشق شام هجرش را سحر باشد سهمش پریشانی‌ست حیرانی‌ست ویرانی‌ست خواهر که از حال برادر بی خبر با شد این راه را با شوق دیدار تو طی کردم راضی مشو باغ امیدم بی ثمر باشد انگار تقدیرم فراق توست پس باید با نا امیدی چشم گریانم به در باشد دارم جواب نامه ات را می دهم اما با نامه ای که دستخطش چشم تر باشد تنها به اینجا آمدم اما خیالت تخت حاشا که در قم مردمان بدنظر باشد حتی اگر داغ تو را در طوس می دیدم دیگر نمی دیدم تنت بی بال و پر باشد دیگر نمی دیدم سرت در طشت زر باشد یا که لب خشکت اسیر چوب تر باشد آری تو هم هرگز نمی دیدی که ناموست با قاتلانت چند منزل همسفر باشد در ازدحام مردمان بدنظر باشد در زیر پای اسب ها دنبال سر باشد @navaye_asheghaan
قرار من چه کسی بعد تو قرار علیست پس از تو بانوی خانه! که خانه دار علیست تو جسم و جان منی بین قبر خوابیدی و این مزار، مزار تو نه مزار علیست دلیل خیسی این خاک، اشک نیست فقط کمی هم از عرق روی شرمسار علیست تو یاس بودی و در باغ، پرپرت کردند عجیب نیست اسیر خزان، بهار علیست پس از تو آنچه سپید است گیسوی حسن است پس از تو آنچه سیاه است روزگار علیست غذای دیشبمان دستپخت زینب بود چنان تو و پدرت، دخترت کنار علیست دری که سوخته، دارد هنوز می سوزد چرا که مستمع روضه های یار علیست منم که ماندم و لبخند و طعنه ی یک شهر وگرنه خانه ی تو نزد کردگار علیست به روی شانه ی تو چند موی سوخته بود نه موی سوخته بلکه طناب دار علیست @navaye_asheghaan
محرمی_فراق امام زمان(عج) -(بيقراريم چون پريشانيم بيقراريم چون پريشانيم چون پريشان درد هجرانيم باز هم جمعه آمد و بي تو ندبه هاي فراق ميخوانيم شايد اينجايي و نمي بينيم يا كه هستي؛ كجا؟! نميدانيم بيقراري جمعه هاي تو را چند قرن است ابر بارانيم... ...صبح، اميدوار آمدنت عصر، از خيل نا اميدانيم گرچه اين اشك ها براي تو نيست ما پريشان لقمه ي نانيم كاش روزي به خويش مي ديديم چون تو صبح و مساء گريانيم صبح گريان راس بي پيكر عصر گريان جسم عريانيم صبح گريان طفل بي شيريم عصر گريان شاه عطشانيم شاعر: @navaye_asheghaan