3. ورود به روضه.mp3
زمان:
حجم:
4.15M
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_سوم
#ورود_به_روضه
امشب شب سختیه برا امیرالمومنین .. معمولا وقتی مادری از دنیا میره ، خانم های همسایه میان ، خانم های فامیل میان ، اگه دختر کوچولو داشته باشه ، دخترشو بغل میگیرن ، دخترش رو میبرند ، میگن دخترش توی این خونه نباشه ، نبینه !
بمیرم برا زینب 5 ساله ..
در کودکی شد قسمت من خانه داری
هم خانه داری میکنم هم سوگواری
گریم برای نور دو عینت
هر شب دهم آب دست حسینت
#حاج_غلامرضا_سازگار
وقتی میخواست بدن رو غسل بده ، مرحوم علامه امینی میگه : اونقدر بدن بی بی نحیف و لاغر شده بود ! خوده امیرالمومنین (ع) تنهایی بدن رو بغل گرفت ! بدن رو گرفت رو مغتسل گذاشت !
این همان فاطمه ای بود که اون روز تو کوچه ها اومد ! کمر بند علی رو گرفت ، گفت : نمیزارم علی رو ببرید ...
مادر مادر مادر .. کجای عالم دیدید جلوی دختر 5 ساله ، بدن مادر رو غسل کنند ؟ کجای عالم دیدید جلوی بچه های خردسال ، بدن مادر رو غسل کنند ؟ امشب خونه ی علی چه خبر بود ؟
بریز آب روان اسما
ولی آهسته آهسته !
به جسم اطهرِ زهرا
ولی آهسته آهسته ..
همینطوری که بدن رو داره غسل میده ، طبق وصیت بی بی که فرمودند : علی جان بدن رو از زیر پیراهن غسل بده ..
بابا مظهر اقتدار در خانه است ، برا هر کسی مشکلی پیش بیاد به بابا پناه میاره ! با بابا در میون میگزاره ، کسی اشکِ باباش رو تو غم هاش ندیده ! اما وقتی بابا گریه کنه ، همه گریه میکنند ، یه مرتبه بچه ها دیدند بابا دست از غسل دادن برداشت ، سر به دیوار گذاشت ..
همه خواب و علی بیدار،
سرش بنهاده بر دیوار
اتریش ، مرکز اسلامی وین
به همت جواد افشانی