.
#شهادت_حضرت_رباب
#رباب سلام الله علیها
گرفته سوز صدایت تمام دنیا را
و گریه هات به آتش کشیده جان ها را
بس است دست خودت را تکان مده بانو
عذاب میدهد این گریه های تو ما را
قبول کن که علی رفته و نمی آید
قبول کن که پسر رفته راه بابا را
بلند شو , منشین زیر آفتاب انقدر
کباب کرده ای آخر تو دشت و صحرا را
بیا کمی به خودت رحم کن عزیز حسین
قرار نیست نبینی طلوع فردا را
تو با وفا و نجیبی , درست مثل خودت
خودت برای خودت حل کن این معما را
علی که رفت , تو دیگر مرو از این دنیا
مگیر تاب و توانِ عزیز زهرا را
بلند شو برو قدری کنار زینب باش
بگیر غصه ی آن داغدار تنها را
🔸شاعر:
#پوریا_باقری
.
.
#زمزمه
#فاطمیه
#شهادت #حضرت_زهرا
#چارپاره
میگن تموم مردم دنیا
مادر ستون سقف هر خونه س
مردی که بی همدم بشه گریه ش
خاموش و بی فریاد و مردونه س
میگن که مادر دلخوشیش اینه
دستش به موی دخترش باشه
وقتی که غم تو زندگیش افتاد
پشت و پناه همسرش باشه
هر مادری هم آرزو داره
دوماد کنه یه روز پسرهاشو
باید سر و سامون بده مادر
باید بسازه کل دنیاشو
یه مادری هم من سراغ دارم
خیلی جوونه ، آرزو داره
حالا برا مُردن دو سه ماهه
روزای دلتنگی شو میشماره
دلتنگ باباشه دلش میخواد
زودتر بره از بین این دنیا
هی زیر لب میگه تموم میشه
دیگه میمیرم امروز و فردا
چند وقتیه یه گوشه از خونه
میشینه و چشماش میباره
اشکای آقای غریبش رو
میبینه و چشماش میباره
امروز با زحمت بلند شد تا
قلب علی آروم تر باشه
جارو زد و خونه تکونی کرد
با خس خسی که تو نفس هاشه
بوی غذا پیچیده تو خونه
انگار بوی نون مادر بود
امروز حال همسر مولا
از این سه ماهه خیلی بهتر بود
امروز خیلی روز خوبی بود
در زد علی ، اومد درو وا کرد
چشم علی تا که به زهرا خورد
خندید و رو به آسمونا کرد
آروم زیر لب همش میگفت
الحمدلله همسرم خوبه
اینکه میمونه باز کنار ما
خیلی برای دخترم خوبه
حال و هوای خونه آروم بود
زینب دیگه چشماش نمیبارید
اما بازم یه گوشه از خونه
مولای عالم صحنه ای رو دید
دید فاطمه جمع کرده گلهاشو
داره دعا میخونه با گریه
آروم دستاشو بلند میکرد
میگفت قلبم خونه ، با گریه
رو به علی میگفت زیر لب
قربون تنهاییت بشم آقا
تنها میمونی خوب میدونم
اما دیگه باید برم آقا
باشه قرار بعدیمون باهم
تنگ غروب روز عاشورا
راس حسین بالای نی میره
زینب میمونه باز تک و تنها
#پوریا_باقری
https://eitaa.com/emame3vom/35602
.
#وفات_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
بازهم روضه ی زینب همه جا ریخت بهم
حال و روز همه ی اهل سما ریخت بهم
بازهم پیرهنی را به سر و روش کشید
آسمان تیره شد و حال هوا ریخت بهم
زیر خورشید نشسته به خودش میگوید
به چه جرمی همه ی عزت ما ریخت بهم؟
اشک هایش چقدر حالت مادر دارد…
آه … از بی کسی اش کرب و بلا ریخت بهم
لحظه ی آخر عمرش دل او بی تاب است
کهنه پیراهنی از آل عبا ریخت بهم
میرود تا به برادر برسد اما حیف…
گریه هایش همه ی مرثیه را ریخت بهم
یاد آن لحظه ی بی طاقتی گودال است
نیزه آمد که تن خون خدا ریخت بهم
#پوریا_باقری
(برگرفته از سایت حدیث اشک)
@navaye_asheghaan
.
#مناجات
#وداع_با_ماه_رمضان
لطف حق تا به ابد ، شامل احوال من است
کرمش فخر و مباهات به امثال من است
روزهای رمضان رو به تمامی است ، ولی...
روضه ی شاه کرم روزی یک سال من است
روزه و حال مناجات که خوب است ، ولی...
روضه ی خون خدا افضل اعمال من است
پدرم گفت ، بگویم : همه جا ذکر حسین
نام ارباب ، کلید همه افعال من است
بعد یک ماه غم و گریه ی بر تشنگی اش
دیدن کرب و بلا مقصد آمال من است
شکر دارد بخدا ، فاطمه در روز جزا
مادرانه وسط معرکه دنبال من است
مادرش گفت: "بنی" وسط کرب و بلا
قتلگاه پسرم نیست ، که گودال من است
عصر آن روز دهم خواهرش آواره شد و...
گفت با گریه : که این گوهر پامال من است
شاعر: #پوریا_باقری
.
@navaye_asheghaan
.
#حضرت_عبدالعظیم
تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم
مثل بابات حسن ، مرتبه دادند: کریم
تو چه کردی که همه در عوض کرب و بلا
به روی خاک حریم تو فتادند ، کریم
آنچنان مرتبه ای داد به تو هادی دین
که به کس غیر تو این جاه ندادند ، کریم
آن کسانی که ز طومار حسین جا ماندند
شب جمعه ، حرمت ، خیرالعبادند ، کریم
از شلوغی سر کوی تو فهمیدم که...
سائلان تو زیادند ، زیادند... کریم
روز محشر که شود ، از کرم مادرتان
زائران حرم تو ، همه شادند ، کریم
#پوریا_باقری
#میلاد_حضرت_عبدالعظیم
@navaye_asheghaan
#هجوم_به_بیت_وحی
#مرثیه_حضرت_زهرا_س
زمانی چند از مرگ نبی نگذشته بود ، آری
که در اسلام آوردند ، بدعت های بسیاری
همان ها که همیشه در مدینه مدعی بودند
نشان دادند از خود ، بعد پیغمبر چه رفتاری
پس از مرگ پیمبر ، از تمام مردم آن شهر
نداده یک نفر بر حضرت صدیقه دلداری
نباید گفت با نامحرمان این داغ را اما...
کجا باید بریم این غم؟ چه سازیم این گرفتاری؟
که دور خانه ی حیدر ، امیر و فاتح خیبر
هجوم گرگ ها بود و رجزخوانیِ کفتاری
یکی فریاد میزد بر سر ناموس پیغمبر
یکی بهر اهانت بر علی میکرد هرکاری
میان آن همه زندیق ، بین آن همه کافر
خلیفه آمد و میکرد در دعوا جلوداری
بدانید ای مسلمانان ، خلیفه مادرم را کشت
به خود آیید ای مردم ، بس است انقدر بی عاری
من از آن قوم که آتش بپا کردند پشت در
کنم با هر زبان و شیوه ای ابراز بیزاری
#پوریا_باقری ✍
@navaye_asheghaan