eitaa logo
کانال نوای عاشقان
23.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
604 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات مدیر کانال نوای عاشقان کربلایی هادی صالحی @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. با اینکه من از رحمت تو در نظرهستم هر سو که روم باز من اندر خطر هستم دشمن چه قسم خورده مرا خار نماید!؟ درلحظه شیطان شدنم خود خطر هستم وا کن به دلم باب نجاتی که غریبم تا کی من از این جرم و گنه پشت در هستم هرجا که سخن از تو بگویند هماندم شرمنده ز تو وزگنهم خونجگر هستم دنبال تمنای توأم خانه به خانه آواره ام و خسته ام و دربدر هستم زانو زده میکده جام طهورم دیوانه عشقم بخدا باده پر هستم در ابر گنه گم شده نور بصرمن والله که محتاج دو تا چشم تر هستم بیچاره ترین بنده درگاه منم من لیکن به امید تو گدای سحر هستم ایکاش که از حزب تو باشم نه زشیطان کز دشمن مغضوب علی (ع) منزجر هستم ایکاش دری باز شود سوی شهادت بگذشته براه تو زجان و زسر هستم چون طبل شب جنگ بکوبند دوباره.... در راه علمدار تو همچون سپر هستم جز کرب و بلا راه دگر نیست سوی قدس من دیده براه خبری تازه تر هستم ✍ . @navaye_asheghaan
. ای دل بیچاره گره وا نشد پَرسه مزن تا شب احیا نشد توبه اَت ایدل به وفا بند نیست عیب ز درگاه خداوند نیست هرچه نوا می کنی العفو را بازکنی پشت به حکم خدا رسم مناجات همین توبه نیست توبۀ عشاق فقط ندبه نیست حق و حقوقی است به گردن ترا نیست همین زمزمه کردن ترا حقِ همین آبروی داشته این که خدا پَرچَمت افراشته حقِ نگهداریِ احکامِ دین حقِ هواداریِ دینِ مبین حقِ همین اشک و مناجاتها حقِ برآوردنِ حاجاتها حقِ همین جایگه و اِدّعا حقِ همین ملتمسین دعا حقِ گرفتاری مَردم چه شد؟ از ره دین یاری مردم چه شد؟ حق پدر مادرِ کرده وفات حقِ عزیزانِ به قید حیات حقِ شهیدان که فراموش شد حقِ امامی که نَه خاموش شد حقِ فداکاری و ایثارها یاد ز جانباز و علمدارها یاد ز گمنامیِ آن گُل رُخان یاد زا آن پیکرِ بی استخوان ایدل از این حقِ دگر الامان حق تولّای امام زمان دست من آمادۀ یاری است؟ نَه پای تو آمادۀ کاری است ؟ نه روح من آمادۀ رفتن نشد جسم تو آمادۀ مردن نشد ایدل از این قافله هم مانده ای؟ فاتحۀ جامعه را خوانده ای؟ امر به معروف که امری رهاست نهی ز منکر که دگر یک خطاست! فتنه گران را که رها کرده ای منحرفین را که دعا کرده ای جبهۀ فرهنگی عجب شد کِساد جامعه را سخت گرفته فساد همتِ یاران صمیمی چه شد؟ غیرت و ایمان قدیمی چه شد؟ ایدل از این سینه زدن فیض کو ؟ بهرِ یزیدانِ زمان غیض کو ؟ دین فلان شخص اگر سوخته فکر حرامی است که اندوخته اهل مناجات ! غدیرت کجاست ؟ جبهه کجا ! خطّ بصیرت کجاست؟ غفلت ما راه جدا کردن است رهبریِ خویش رها کردن است عمر کجا خرج شد ای مدعی!؟ وقت کجا درج شد ای مدعی!؟ مدعیِ اهل ولا یار کو؟ پیروی از خطّ علمدار کو؟ ای دلِ بیچاره ز احباب شو کلب در خانۀ ارباب شو برگ برات است فقط کربلا راه نجات است فقط کربلا میرود آزاده مسیر حسین زینبیونند اسیر حسین ای دلِ شیدا نشده بازگرد تا شب احیا نشده بازگرد ✍ .@navaye_asheghaan
. غمهای این زمانه مرا پیر می کند از زندگی تمامِ مرا سیر می کند گاهی میان رفتن و ماندن مُخیَّرم دستم ولی بدست اَجَل گیر می کند طرفی برای رفتن و ماندن نبسته ام دل داده ام به آنچه که تقدیر می کند رویم سیاه و موی سر و صورتم سپید اما میان آینه تغییر می کند باور نمی کنم که دگر وقت رفتن است باری که مانده صحبت تأخیر می کند از یکطرف تمام حواسم به رفتن است از بسکه زنگ قافله تأثیر می کند تنهاییِ امام زمان می کشد مرا گاهی فراق و فاصله تحقیر می کند حضرت شبانه روز بیاد من و شماست این را عزیز فاطمه تقریر می کند تا کی چنین جداییِ ما طول می کشد وقتی کمندِ هجر ، به زنجیر می کند دشمن برای غربت او کار کرده است شیعه ولی به یاریِ او دیر می کند خطهای انحراف ، زمان را عقب کشید جریان فتنه هم شکمی سیر می کند ما هم که خوابمان همه سنگین و بی خیال گفتیم : کارِ یکشبه ، شمشیر می کند دستی به ذوالفقارِ بصیرت نبرده ایم هرکس بصیرتی است ، چه تفسیر می کند خود در غلاف ، تیغ زبان را نهاده ایم کاری نمی کنیم که اکسیر می کند روشنگری ، تملُّکِ عمّارها که نیست گه مالک اطلاعیه تکثیر می کند مقداد کو ؟ حُذیفه چه شد ؟ بوذرش کجاست؟ سلمان چرا مبارزه ای دیر می کند جُندَب چرا نشسته ؟ دلیران چرا سکوت؟ دارد عدو مبارزه با شیر می کند از یک طرف بساط مسلمان کشی بپاست یکسو به جنگ نرم زمین گیر می کند از یک طرف به جبهۀ فرهنگی آمده اهل فساد را همه تسخیر می کند از یک طرف محاصرۀ اقتصادی است خود نفت را مبادله با تیر می کند با هر وسیله حکم حجاب و عفاف را زیر سئوال برده و درگیر می کند هر کس دمی ز امر بمعروف می زند او را به سوی قبر سرازیر می کند هر کس که داشت لغزشی از خطِ مستقیم در خطِّ انحراف نمک گیر می کند دین را اگر به خدعۀ رمّال باخت هیچ ورنه به نام سانحه ای زیر می کند اینها نقاط قوّت حزب خدا که نیست این ضعفها نمایشِ تقصیر می کند باید برای دین خدا جان فدا کنیم وقتی علی ، خطابِ نفس گیر می کند خونهای پاک هست مهیّای ریختن خونِ شهید جامعه تطهیر می کند هر عاشق بصیر که حالا شود شهید راه حسین را به تو تدبیر می کند بنگر که شهریارِ شهیدان عَلَم بدوش چشمی به پرتو علم و میر می کند تا اقتدار کشورمان از شهادت است لبیک بر حسینِ زمانه عبادت است ✍ .@navaye_asheghaan
. کوبنده در کیست گنه کار تر از من سربسته بگو کیست گرفتار تر از من با بیم وامید آمدم امشب سر سفره با این که کسی نیست سبکبار تر ازمن الحمد،که مهمان توام مثل همیشه انگار کسی نیست بهادار تر از من گفتم که مرا نزد خودت مشتری ام کن گفتی که تورا نیست خردیدار تر ازمن گفتم که مرا نیست خطا پوش تر از تو گفتی به خطا کار که ؟ ستّار تر ازمن گفتم که هماره کرمت کرده عطایم گفتی به کرم کیست سزاوار تر ازمن گفتم که طمع کرده، به جود تو منم من گفتی که نجویید وفا دار تر از من گفتم که دلم غیر تو دلدار ندارد گفتی که تو دل باش ، که دلدار تر از من؟ گفتم نکند غیر تو از جای بلندم گفتی به زمین خورده چه کس یار تر از من؟ گفتم که منم طالب مرضیّ رضایت گفتی که تَفَضّل که رضا دار تر از من گفتم مدد توست اگر حیدر ام من گفتی به محب نیست مدد کار تر از من گفتم که لقای تو کجا ؟ بی سرو پا را ! گفتی بنما خواهشِ بسیار تر از من گفتم ز ازل چون تو گرفتار حسینم گفتی به حسین نیست گرفتار تر از من ✍ . @navaye_asheghaan
. الهی سائلی پشت در آمد فقیر آمد فقیرِ حیدر آمد باذن الله تا در می زنم من دم از آقام حیدر می زنم من علی مشکل گشای هر غم ما علی در اصل اسم اعظم ما علی آئینۀ ذات و صفات است بَدَل گردان لوح سیئات است علی با سائلانت همنشین است علی با بی کَسان یار و معین است صدایت می زنم یا حیِّ سرمد بنام حیدر و نام محمد شب تقدیر چون با نور آیم تو گویی سوی کوه طور آیم شب قدر تو چون بی نور باشم من از آل پیمبر دور باشم اگر با روسیاهی تمامم رسد پرونده ام دست امامم چه حالی می شود آقای خوبم اَلی ای ربِ غفار الذّنوبم اگر امشب مقدر شد بمیرم چه خاکی بر سرم باید بریزم بخاک کربلا سوگند یا رب به احوال صبور قلب زینب به حق مجتبی نور دو عینش به گودال پر از خون حسینش به اشک چشم بارانیِ عباس به قلب پاک و نورانی عباس به محراب علی و سجده گاهش که در وقت سحر شد قتلگاهش بحق کوثر قرآن الهی به این پروندۀ ما کن نگاهی مبادا آبروی ما بریزد که اشک مهدی زهرا بریزد به یک العفو درد ما دوا کن بیا و خاک ما را کربلا کن که شاید پاک قرآن سر بگیرم پس از آن یار را در بر بگیرم الهی دوست راضی گردد از ما به لطفت بعد از این یاریم او را ندای یا لثاراتش چو آید نگاه تازه ای بر ما نماید اگر مهدی قیامش راه افتد بسیج انتقامش راه افتد قیام کوچه را امداد سازیم در و دیوار را آباد سازیم اگر آلوده دامن پاک گردد به زیر پای اکبر خاک گردد .@navaye_asheghaan
من گنهکارم، امید است عفو بارانم کنی آتش آوردم که مهمان گلستانم کنی با خطایم آمدم، اما به درگاه کریم با بدی‌ها آمدم، کز جمعِ خوبانم کنی وای اگر یکبار از چشمت بیفتم، ای دریغ گر ز خود تردم کنی، بدبخت و حیرانم کنی گر ببخشی نعمت است و گر نبخشی نقمت است از تو می‌آید، ولی خوبست احسانم کنی من علی مولائی ام، حُبَّش نجاتم می‌دهد جای کیفر بهتر است، لطفِ فراوانم کنی گر دهی رخصت به ایوانِ نجف رو آورَم تا که از طومار زوارِ علی جانم کنی نام زهرا می‌برم آنقدر، تا راضی شوی مادری هستم، خوشا مِنّا چو سلمانم کنی مادرم انسیه‌ی حوراء و من وابسته‌اَش روضه می‌خوانم که بر مظلومه گریانم کنی رنگِ برگِ یاس، از طُرفه نسیمی خون شود روضه خوانِ سیلی‌ام، خواهم چو طوفانم کنی انتقامی سخت گیرم صبحِ روزِ انتقام گر مرا یار علی، همچون شهیدانم کنی در شب جمعه ترا خواندم، شبِ ذکرِ حسین تا به زیر قبّه‌ی ارباب مهمانم کنی می‌رسد صوتِ حزینِ یابُنَیَّ در حرم می‌شوم گوشه نشینِ یابُنَیَّ در حرم شعر:حاج محمود ژولیده @navaye_asheghaan
من گنهکارم، امید است عفو بارانم کنی آتش آوردم که مهمان گلستانم کنی با خطایم آمدم، اما به درگاه کریم با بدی‌ها آمدم، کز جمعِ خوبانم کنی وای اگر یکبار از چشمت بیفتم، ای دریغ گر ز خود تردم کنی، بدبخت و حیرانم کنی گر ببخشی نعمت است و گر نبخشی نقمت است از تو می‌آید، ولی خوبست احسانم کنی من علی مولائی ام، حُبَّش نجاتم می‌دهد جای کیفر بهتر است، لطفِ فراوانم کنی گر دهی رخصت به ایوانِ نجف رو آورَم تا که از طومار زوارِ علی جانم کنی نام زهرا می‌برم آنقدر، تا راضی شوی مادری هستم، خوشا مِنّا چو سلمانم کنی مادرم انسیه‌ی حوراء و من وابسته‌اَش روضه می‌خوانم که بر مظلومه گریانم کنی رنگِ برگِ یاس، از طُرفه نسیمی خون شود روضه خوانِ سیلی‌ام، خواهم چو طوفانم کنی انتقامی سخت گیرم صبحِ روزِ انتقام گر مرا یار علی، همچون شهیدانم کنی در شب جمعه ترا خواندم، شبِ ذکرِ حسین تا به زیر قبّه‌ی ارباب مهمانم کنی می‌رسد صوتِ حزینِ یابُنَیَّ در حرم می‌شوم گوشه نشینِ یابُنَیَّ در حرم شعر:حاج محمود ژولیده @navaye_asheghaan
. هر که دارد سر سودای خدا بسم الله هر که دارد غم مهمانی ما بسم الله میزبانان سحر منتظر مهمانند هر که خواهد سحر اهل بکا بسم الله چشمۀ آب حیات است مناجات سحر هر که دارد طلب آب بقا بسم الله ماهها منتظر ماه مبارک بودیم آمد ای منتظران ماه خدا بسم الله سفرۀ بندگی ماه خدا پهن شده سفرۀ ماست کنار شهدا بسم الله دیده وا کن که خدا در بر ما بنشسته همنشین است خدا با فقرا بسم الله شد هلال مه دلدار حلالِ همگان رویت یار حلال است ترا بسم الله سپر روزه سلاحی است برای مومن این امانی است ز طوفان بلا بسم الله دست ابلیس که بسته است امان از این نفس باید ای نفس کنی ترک جفا بسم الله یادی از تشنگی روز قیامت باید باب افطار گشوده است بما بسم الله میهمانخانۀ ارباب کرم باز شده ایها الناس ، سوی آل عبا بسم الله روزه یعنی عطش روضۀ لبهای حسین هر که دارد طلب خون خدا بسم الله رحمت واسعه اینجاست سر کوی حبیب هرکه دارد هوس کرب وبلا بسم الله در رکاب پسر فاطمه باید جان داد هر که خواهد شود اینگونه فدا بسم الله ✍ . @navaye_asheghaan
. پروردگارِ من که خدای پیمبر است بخشنده‌ی عطای فراوانِ کوثر است خیرِ کثیر، عفوِ کثیرش بما رسد هرچند باز، بنده گنهکارِ مادر است یارب ببخش، یاریِ زهرا نکرده‌ام با اینکه این گناه، خطایی مکرر است با هر زبانِ پُر گِله، فرمود فاطمه: بالاترین گناه، جدایی ز حیدر است مادر که گفت: دستِ علی را رها مکن! باز این غلامِ سر به هوا، جای دیگر است یاری فقط، به روضه نشستن نمی‌شود حفظِ نظام، از همه احکام برتر است وقتی من از مسیر علی، دور می‌شوم چشمانِ فاطمه، ز غمِ هجرِ من تر است نوکر کنارِ سفره و حق را، اَدا نکرد ای وای بر کسی که، بسی دور از این در است آن مادری که گفت به هر ناله: یاعلی در هر قنوت نیز، دعاگوی نوکر است برگرد باز ای دلِ غافل، به اصلِ خویش اصلِ تو، یا شهادت و یا موت احمر است □ □ □ در بارگاهِ شاه نجف، اعتکاف کن ایوان طلا، تجلیِ زهرای اطهر است ماهِ علی است، هدیه‌ی زیبای فاطمه یعنی تمامِ هیبتِ حیدر، ز کوثر است صوم و صلات، آینه‌ای از حسینِ اوست افطار، با سلام به عطشان مطهر است تطهیر می‌کنم، دل خود را به کربلا آغازِ توبه، گریه به ارباب بی سر است ✍ . @navaye_asheghaan
. یا ستارالعیوب بار سنگین گناه، این‌همه رسوایی داشت من خطا کردم و لطف تو تماشایی داشت این‌همه کوهِ گنه، بر احدی فاش نشد دیده از مغفرتِ توست که دریایی داشت تو بغل واکنی و روی بگردانم من بنده انگار نه انگار، تمنایی داشت یاری‌ام کردی و گفتی به دلِ خسته، بیا سفره‌ی عفوِ من از بهرِ تو هم جایی داشت رحمتِ واسعه‌ات آمد و بخشید مرا یاحسین گفتم و عفوِ تو چه غوغایی داشت پسر فاطمه شد، منتظرِ آمدنم آنکه از حرِّ خطاکار پذیرایی داشت آنکه دستانِ زهیر و وهب و جوون، گرفت هیبتِ حیدری و جذبه‌ی زهرایی داشت رهنمون کرد، همه قافله را سوی علی آنکه در بینِ دو انگشت، تجلایی داشت خلقت عالم و آدم، به علی ختم شود از نجف کرب و بلا، جادّه پیمایی داشت کم شده صبر و قرارم، نجفم را برسان یاعلی گفتم و خود، حلِّ معمایی داشت ایدل ایوان نجف بین، چه صفایی دارد علقمه نیز از آن، جلوه‌ی مولایی داشت از رخِ حضرت عباس، علی پیدا بود تیغ اگر تا وسطِ ابروی او جایی داشت گفت: بی‌دست، به صورت به زمین افتادم لطفِ زهراست، که بالین سرم پایی داشت مادرت آمد و من، اَدرک اَخا سر دادم چون نشد آب رسانم، بخدا سر دادم ✍ . @navaye_asheghaan
. بخوان دعا و مناجات جز آستان سحر، ساحتِ نجاتی نیست به غیر اشک و دعا چشمه ی حیاتی نیست گناه را به دعا و ثناء می‌بخشند که جز دعا و بکا، هیچ التفاتی نیست اگر که در پیِ خُلقِ خوشی، بدان به یقین ز اشک و آهِ سحر خوبتر، صفاتی نیست بجز دلی که شکسته برای مظلومی میان بنده و مولا، مناسباتی نیست رسیدنِ به نجف، مقصدِ میان‌بُرِ ماست که غیر بوسه بخاکِ علی، حیاتی نیست شنیده اید حدیثِ "فَمَن یَمُت یَرَنی" بجز وصال علی، علت مماتی نیست هزار بار بمیریم، تا به او برسیم به غیر دیدنِ روی علی، مَناتی نیست رهِ شهید، لقای حسینِ فاطمه است که نابتر ز شهادت، دگر وفاتی نیست برای جلبِ رضای خدا، به کعبه قسم فراتر از سفرِ کربلا، براتی نیست میانِ اشکِ عبادات، روضه قیمتی است از این نمازِ تو، مقبول تر صلاتی نیست ز خوفِ قَهرِ خدا، گریه بر حسین کنید وگرنَه قُربِ خدا را مقدماتی نیست نه من بگویم عزیزم، روایتی است صریح برای گریه کنِ او محاسباتی نیست دو نهرِ آب کنارش، ولی به او گفتند: برای طفلِ تو، یک جرعه از فراتی نیست تو التماس نکن، حرمله دلش سنگ است به غیرِ تیرِ سه شعبه، رهِ نجاتی نیست پس از شهادتِ ارباب، خواهرش میگفت: چسان سوار شوم، محرمِ بناتی نیست برای دفنِ تنِ بی سرش، در آن گودال به غیرِ چند نفر مردم دهاتی نیست . @navaye_asheghaan
. و ای خوش آن بنده که هنگام سحر راز کند با خداوندِ خودش، درد دل ابراز کند با زبانِ دل اگر خالقِ خود را خواندی او خدائیست که اِخلاصِ تو اِحراز کند لب فرو بند، ولی وقتِ گدائی هرگز سائل آن نیست، گهی قهر و گهی ناز کند به تهیدستیِ خود، بر درش اِقرار کنیم بگذاریم که او خوب برانداز کند هر چه که خواسته ایم، او به دعا داده بما عاشق آن نیست، که حرف از گِله آغاز کند ما همان بنده پر عجز و نمک نشناسیم که فراموش کنیم، اوست که اعجاز کند بعدِ هر قائله ای، دستِ خدا را دیدیم اوست، صد قافله دل را همه همساز کند کار پیچیده شود گرچه به هر فتنه، ولی... ای بسا فتنه که در خیر، گذر باز کند ای خوش آن عاشقِ دلداده که در معرکه ها بسوی قافله ی فاطمه پرواز کند مرگِ ارباب صفت روزیِ هر کس نشود یک حسینی، همه را زمزمه پرداز کند مرهمِ داغِ جوان، یادِ علی اکبرِ اوست که به هر یاوَلَدی، نعره ای ابراز کند اگر آنجا مددِ عمه ی سادات نبود بعدِ اکبر بخدا قبله ی حاجات نبود ✍ . @navaye_asheghaan