eitaa logo
کانال نوای عاشقان
17.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
403 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 دفتری امام حسن(ع) حضرت اباالفضل وامام موسی بن جعفر(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ ⬅️آه گرفتارها آه مریض دارها حاجت مندان جوون دارها امشب دلها را روانه کنید مدینه منوره کنار تربت بی سایبان امام مجتبی انشاالله به پاره های جگر امام حسن(ع) درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روابشید شفای همه مریض‌ها انشاالله همه اموات فیض ببرند یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله 🔸دلی پر زتب و پرازغم 🔸نه طبیب ونه دعوایی 🔸چه کند غریب و بی کس 🔸که ندارد آشنایی حتی در خونه اش هم غریب بود امام حسن دعا کرد آشناش بیاد میدونی اشنا امام حسن که بود خواهرش زینب بود وقتی که زینب دید حال برادر مقلب شده این جا خواهر نگران شد رفت تمام برادران را صدا زدعباسم حسین جان بیاید برادر چه شده خواهر نگرانی زینب فرمود حال برادرمان حسن منقلب شده این جا براداران امدند اما همین که امام حسین دید حال برادر خوب نیست امام حسین نشست کنار برادر آن قدر گریه کرد که امام حسن فرمود حسین جان عزیز مادر 🔸مکن گریه ز مرگم ای برادر 🔸مریز از دیدگان اشکت چه گوهر گفت عزیز مادر مرا باشد پرستاران بسیار امروز کنار بستر من عده ای زیادی نشسته اند برادران و خواهران همه هستند پرستار من امام حسن اخ مرا باشدپرستاران بسیار اما حسین جان پرستار یک زینب آن هم گرفتار پرستار تو روز عاشورا یک زینب وان هم گرفتار اخ امان از دل زینب که خون شد دل زینب😭 زینبی که یک روزی در مدینه پاره های جگر برادر حسن را می بیند اما یک روزی هم در شهر شام همین زینب ببیند نازنین سر بریده حسین یا حسین یا حسین یا حسین ، اما بمیرم کربلا؛ تا صدای اخا ادرک اخا اباالفضل بلند شد امام حسین خود رو به بالین عباس رسوند.چه عباسی-چه برادری.دستها در یک طرف.مشک سوراخ شده در یک طرف.شمشیر در یک طرف.دست به کمر زدصدا زد الان انکسر ظهری حالا.کمرم شکست دیگه حسین.بی برادر شد اما جمله آخر روضه بریم درخونه موسی بن جعفر همه اموات فیض ببرند هرکسی حاجتی داره بریم دره خونه امام موسی بن جعفر انشاءالله جاجت روا بشید ⏪دیدند در زندان باز شد چهارنفر روی پاره تخته ای یک بدنی را دارندمی آرند ای شعیان بیایدبدن.. امام خودتان را تحویل بگیرید آخه بدنو گرفتند خدایا آقامان که چندین سال توی این سیاه چاله ها نه نور و مرطوب چرا این.. تخته سنگینه ،گذاشتند روی زمین پارچه را برداشتند آخ بمیرم دیدند این غل وزنجیر هنوز به دست وپای آقاست.. علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون دعا احمد بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴
4_5830052108681877214.ogg
1.53M
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با پرچم سیاهت جلو خونه‌ها گریه کردم برای مادرم که نرفت کربلا گریه کردم هرکی نشست گفت حسین مظلوم آقا گریه کردم گریه کردم گریه کردم اشکامو دیدی بسه برام اگه،شما پسندیدی ای قربون چشات که نوکر رو دیدی ابی عبدالله حسین وای ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
4_5830052108681877215.ogg
1.2M
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اشک چشمام سرازیر میشه نمی‌خوای نگاه کنی ای آقا داره دیر میشه چند وقتیه همش داغونم گریه می‌کنم واسه زخم تنت ای آقا جونم دوا درمونم ای غم شیرین،ابی عبدالله من غلام غلام غلامتم آقا ای دم محزون،یا ثارالله من غلام غلام غلامتم آقا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
328.1K
. می گن زمینگیر شد از زندگی سیر شد بعد غم کوچه امام حسن پیر شد کوچه کوچه کابوس شب حسن بود ای وای مادر حرف رو لب حسن بود حتی توی خوابم ناله می زد با درد مادرمو کشتی نزن دیگه نامرد (نزن دیگه نامرد مادرم افتاده ساکت و آرومه انگاری جون داده) ▪️بنددوم▪️ تو روضه هاش می گفت: که راهمون سد شد یه دست سنگین از روی سرم رد شد می گفت: دیدم مادرم روی زمینه از رخسارش داره آلاله می چینه تو گریه هاش می گفت: الهی می مردم به جای تو مادر من سیلی می خوردم (نزن دیگه نامرد مادرم افتاده ساکت و آرومه انگاری جون داده) ✍ .👇
. باز هم چرخیده دنیا در مدار دیگری آمده از عرش اعلا ذوالفقار دیگری ‌ تا حسین آرام جانش شد، برای او نشد هیچکس همواره آرام و قرار دیگری می‌رسد روزی که زینب می‌شود یار حسین آن زمانی که ندارد هیچ یار دیگری خار در می آورد از پای طفلانش ولی می‌رود با هر قدم در پاش خار دیگری هیچ وقت اما نیفتاد از تکاپو، از نبرد کارهایی کرده است و مانده کار دیگری ابن سعد و شمر و خولی شد شکار نطق او بعد هم شد ابن مرجانه شکار دیگری گرچه امشب آنچنان لب وا نشد بر مدح او باز مدحش می‌کنم لیل و نهار دیگری دوست دارم «یاعلی» را، دوست دارم یاعلی! من هم آخر میثمی باشم به دار دیگری :: ای زبان لکنت بگیری گر نگویی یاعلی یاعلی و یاعلی و یاعلی و یاعلی @navaye_asheghaan
. نماز عشق؛ به پا می کنم به نام حسین ز نای سینه نوا می کنم به نام حسین تو زینبی و همه قاصرند از وصفت کتاب عشق تو وا می کنم به نام حسین به نام دلبرت اذن دخول می گیرم طواف کوی تو را می کنم به نام حسین به نام نامی معشوق شهره اند عشاق تو را همیشه صدا می کنم به نام حسین من از تو یاد گرفتم چنین عبادت را میان سجده دعا می کنم به نام حسین قسم به سجده ی تو اعتقاد من این است نماز ؛ سوی خدا می کنم به نام حسین تو آمدی که بگویی برای قرب خدا وجود خویش فدا می کنم به نام حسین دمشق و کربلا هر دو تربت عشق است شب ولادت تو وقت صحبت عشق است خدا عنان دل ما به دست تو داده اسیر دام تو اما ز غیر؛ آزاده اگر پیاله ی ما بوی چشم تو گیرد شود برای همیشه لبالب از باده مقام  زین ِاَبی را به هرکسی ندهند که این مدال؛ فقط گردن تو افتاده اگر که باز شود دیده ها ز نور اشک اگر قدم بگذاریم بین این جاده به چشم خویش ببینیم پای پرچم عشق هنوز با کمری راست زینب اِستاده چنان سگی به در ِخانه ات ببند مرا که نام صاحب کلب است روی قلاده خدا شهود شود بی حجاب در دل شب نشسته دختر زهرا میان سجاده به بی نظیری تو اعتراف باید کرد شبیه کعبه به دورت طواف باید کرد زمان بوسه رسیده کمی مدارا کن رسیده ای بغل یار دیده ات وا کن در این نگاه برای همیشه ای خواهر تمام حُسن خداوند را تماشا کن به فکر عبد گنه کار باش و یک لحظه به احترام حسین؛ دست خویش بالا کن به پشت معجر خود با کمی دعا کردن تمام شهر؛ پر از نور؛ مثل زهرا کن همه به یاد خدیجه رخ تو بوسیدند جلال بانوی مکه دوباره احیا کن ببین چگونه پدر مست دیدن تو شده نظر به چهره ی پر افتخار مولا کن سلام دختر حیدر شریکة الارباب بزرگ زاده بیا و گدای خود دریاب کسی که دست توسل بر این سرا بزند قدم به وادی ممنوعه ی خدا بزند حرام باد به هر عاشقی که بی اذنت قدم برای زیارت به کربلا بزند شناختی که من از دست هایتان دارم بعید باشد اگر دست رد به ما بزند همین کرامتتان شدسبب به هر شب و روز که حلقه دور نگین کرم گدا بزند تو قرص نان خودت را به سائلی دادی که حق به خانه ی تان مهر هل اتی بزند تهجّد سحرت بس که غرق ذات خداست حسین تکیه ی آخر بر این دعا بزند ازان دمی که شده احترامتان واجب به دست های شما بوسه مصطفی بزند ز محضر همه سادات عذر می خواهم اگر که گفته ام آتش به قلب ها بزند خدا  نیاورد آن روز را که در شهری کسی به بی ادبی نامتان صدا بزند به غیر حضرت زهرا کسی اجازه نداشت که دست بر گره معجر شما بزند ۱۴۰۲ @navaye_asheghaan
. 📃 🏷 اشکیم و می‌چکیم به پای شما فقط تقدیم می‌شویم برای شما فقط قلب تمام ما، شده جای شما فقط اصل است تا همیشه رضای شما فقط خوابیم و بی محبّت‌تان پا نمی‌شویم بی شور عشق، آدم دنیا نمی‌شویم ای سرو سربلند گلستان اهل‌بیت ای تا ابد فروغ شبستان اهل‌بیت زهراترین مدافع میدان اهل‌بیت مدیون جان‌فشانی تو، جان اهل‌بیت زینب رسید و خاک جهان عطر و بو گرفت دنیای شیعه از نفس‌اش آبرو گرفت دنیا ندیده از تو کسی سرفرازتر از هرچه جز خدای جهان بی‌نیازتر در بیت مرتضی ز همه دل‌نوازتر نام تو هست از همگان چاره‌سازتر شاعر شدم برای تو و خانواده‌ات ای هرچه زندگی‌ست، فدای اراده‌ات جز مادری که بوده ز دنیا بزرگ‌تر فضل تو از تمامی زن‌ها بزرگ‌تر مریم بزرگ، زینب کبری بزرگ‌تر دریای صبر بودی و حتّی بزرگ‌تر غیر از تو صبر، مرجع دیگر نداشته است بی‌چاره آن‌که مهر تو در سر نداشته است ای آفتاب، سرزده از صبح خانه‌ات حبّ‌الحسین، مشق شب عاشقانه‌ات افتاده بار عشق تماماً به شانه‌ات نقش است در حیات امامت، نشانه‌ات نامت برای فاطمه قند مکرر است چشمت گره‌گشای دل تنگ حیدر است ‌ رنگ خداست تاب‌وتب زندگانی‌ات وقف حسین گشته، تمام جوانی‌ات تا حشر جاودانه شده جان‌فشانی‌ات بی‌مثل مانده خواهری جاودانی‌ات آغاز شد تنفّس دنیات با حسین ای اوّلین ترانه‌ی لب‌هات یا حسین ای قلب بی قرار، قرار دل حسین نقش دل تو، نقش و نگار دل حسین آیینه‌ی همیشه‌کنار دل حسین لبخند تو شکوه بهار دل حسین ای لحظه‌ی نخست دل‌آرام تو حسین تقدیر عاشقانه‌ی فرجام تو حسین زینب شدی که زینت مولای ما شوی فتوای سرخ و مرجع والای ما شوی نامی بزرگ در شب غم‌های ما شوی آیینه‌ای به عفت دنیای ما شوی ما را گدایی از تو چنین رو سفید کرد اشک غمت گناه مرا ناپدید کرد .👇
. زینت آغوش زهرا دخت حیدر زینب است گوشوار عرش را فرخنده خواهر زینب است . عصمت و شرم و حیا و صبر و تسکین و وقار این همه اوصاف، اَلْحق جلوه‏گر در زینب است . هر زنی را در جهان فخر است از شوهر بلی لیک این‏جا فخر عبداللّه‏ جعفر زینب است . آن‏که گفت از جان بلی بهر بلای کربلا از پی ترویج دین تا شام محشر زینب است . آن‏که از روز ازل کردی اسیری را قبول از پی اثبات دین آن نیک‏اختر زینت است . آن‏که از جور و جفای مشرکین یک‏روز دید داغ نو داماد و عباس دلاور زینب است . آن‏که چون در قتلگه بالین شاه دین نشست خواست تا جانش رود بیرون ز پیکر زینب است ................ دست منو زنجیر ،فکرش را نمی کردم چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر باحنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم من باتو بودم بی تو از عمرِ بدون تو... ...اینقدر باشم سیر ! ، فکرش را نمی کردم مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد آن دستِ پرچم‌گیر،...فکرش را نمی کردم تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم شمشیر بالارفت و پایین آمد و اکبر... مُردم از آن تصویر،فکرش را نمی کردم در کوچه های کوفه در پیش کنیزانم خیلی شدم تحقیر،فکرش را نمی کردم خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام با اینکه شد تعبیر،فکرش را نمی کردم حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه ای وای از این تقدیر،فکرش را نمی کردم مهدی نظری ✍ @navaye_asheghaan
4. او آمده.mp3
3.94M
قسمت چهارم : ( سلام الله علیها ) او آمده زمین و زمان را تکان دهد مثل مسیح بر تنِ هر مرده جان دهد او آمده که با کرمِ کِردگاریش با نور خویش بر سرِ ما سایه بان دهد او آمده که با نخی از تار چادرش بر دوستدار فاطمه برگِ امان دهد او آمده که با نفسِ مصطفاییش قد قامتِ نماز وِلا را اذان دهد او آمده پیمبرِ خورشید طَف شود در ماجرایِ کرب و بلا امتحان دهد او آمده برای حسین خواهری کند او آمده که خواهریش را نشان دهد خواهر – برادری که عزیزِ دل هم اند تنها همین دو عاشق و معشوق عالم اند آئینه ی تمام کمالات مادری یادآورِ جلال و کمالِ پیمبری مُستجمع جمیع صفات علی تویی یعنی تویی علی و علی تو ، چه باوری ؟ حیدر اگر به شهر علوم نبی در است بانو ! تو هم به شهر وصالِ حسین ، دری وقتی به رویِ دست نبی ، گریه می کنی چشم انتظارِ دیدنِ رویِ برادری در پایِ درسِ مادر خود پا گرفته ای بی خود نشد که عالِمه ی آلِ حیدری عِلم لدنّی تو گواه کمال توست الحق که از سلاله ی زهرای اطهری با نطق حیدری و بیانات فاطمی ویرانگر قبیله ی شوم و ستمگری با هر کلام خود به عدو تیغ می کشی در رزم خود شبیه برادر ، دلاوری شاعر : ✍ به همت جواد افشانی .