میلاد امام سجاد علیه السلام
اﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺳﺮ زده ﺁﻳﻴﻨﻪ ی اﻧﻮاﺭ داﻭﺭ
ﺯاﺩﻩ ی اﺻﻼﺏ ﺷﺎﻣﺨﻪ و اﺭﺣﺎﻡ ﻣﻂﻬﺮ
ﺩﺭﻭﺩ ﻛﻌﺒﻪ ﺑﺮ ، ﻋﺒﺎﺩ الصالحین
ﺳﻼﻡ ﺳﺠﺪﻩ ﺑﺮ ، اﻣﺎﻡ الساﺟﺪﻳﻦ
علی ابن الحسین
ﺭﺏ ﺻﻞ ﻋﻠﻲ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ
ﻗﺒﺮ ﻭﻳﺮاﻥ ﺷﻤﺎ ﺷﺪ ﻛﻌﺒﻪ ﻫﺮ ﻗﻠﺐ ﺁﮔﺎﻩ
ﻭﻣﻦ اﻋﺘﺼﻢ ﺑﻜﻢ ﻓﻘﺪ اﻋﺘﺼﻢ ﺑﺎاﻟﻠﻪ
ﺗﻮﻳﻲ ﺟﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ، ﺗﻮﻳﻲ ﺭﻭﺡ ﻗﻴﺎﻡ
ﺑﻪ ﺟﺴﻢ تو دﺭﻭﺩ ، ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺗﻮ سلام
ﻋﻠﻲ اﺑﻦ اﻟﺤﺴﻴﻦ
ﻣﻦ اﮔﺮ اﻳﺮاﻧﻲ ام ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺒﺎﻫﺎﺗﻢ ﻫﻤﻴﻦ اﺳﺖ
ﻛﻪ از اﻳﺮاﻥ ﻣﺎﺩﺭ ﻭاﻻﻱ ﺯﻳﻦ اﻟﻌﺎﺑﺪﻳﻦ اﺳﺖ
ﺑﻮﺩ لطف ﺧﺪا ، ﻭﻻﻱ اﻫﻞ ﺑﻴﺖ
ﺳﺮ ﻭ ﺟﺎﻧﻢ ﺷﻮﺩ ، ﻓﺪاﻱ اهلبیت
ﻋﻠﻲ اﺑﻦ الحسین
@navaye_asheghaan
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
روی پر ملائک خنده کنان اباالفضل
پا بر زمین نهادی از آسمان اباالفضل
جشن تولدت را خورشید و مه گرفتند
بس که مرید داری در کهکشان اباالفضل
جانی گرفته حیدر با دیدن جمالت
از یُمن مقدم تو دل شد جوان اباالفضل
مولود مرد خیبر، شیر خدا مکرر
بوسید بازوانت را بی امان اباالفضل
ذکر جلی مایی دوم علی مایی
خالی ست جای نامت بین اذان اباالفضل
فتح الفتوح کردی با دست های خالی
سردار بی نیاز از تیر و کمان اباالفضل
در چنگ تیر و نیزه جز حق رجز نخواندی
ای سرور تمام آزادگان اباالفضل
ورد لب تو باشد هر لحظه جان رقیه
ورد لب رقیه هر لحظه جان اباالفضل
بی انتهایی آقا، رزاق مایی اقا
ای ناتمام اباالفضل، ای بی کران اباالفضل
هر جا که نام پاکت برده شود شتابان
خود را یقین رساند، صاحب زمان اباالفضل
حتی شب تولد من حال گریه دارم
مانده ست بر دل من داغی گران اباالفضل
**
شام خوشی سر آمد اشک همه در آمد
از خیمه تا که رفتی دامن کشان اباالفضل
باید به گریه گوید، دل حرف آخرش را
یارب کسی نبیند داغ برادرش را
✍ #علیرضا_خاکساری
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
سیمرغ در غبارِ خودش ایستاده است
خورشید در مدارِ خودش ایستاده است
غرق ادب تمامِ جهان کوچک و بزرگ
هر قُلّه در دیارِ خودش ایستاده است
در بینِ سینههاست نفسها که دیدهاند
آری علی کنارِ خودش ایستاده است
رزم آوری رسیده که امروز عَبدو وَد
مبهوت بر مزارِ خودش ایستاده است
میدان به احترام امیرش بلند شد
از هیبتِ سوارِ خودش ایستاده است
شیرافکنِ قبیلهی آلِ علی است یا...
شیری به بیشهزارِ خودش ایستاده است
هرکس که دید گفت یقینا که مرتضی...
...با تیغِ ذوالفقارِ خودش ایستاده است
او امتدادِ قلعهتکانیِ مرتضاست
عباس خاطراتِ جوانیِ مرتضاست
سمت بهشت جاده نبود و تو آمدی
مستی حریفِ باده نبود و تو آمدی
تو از نژادِ حیدری و فرق میکنی
چون تو امیرزاده نبود و تو آمدی
سوگند میخورند تمامیِ آبها
دریای ایستاده نبود و تو آمدی
پیش از تو ای مدارِ تمامیِ کیشها
این قدر عشق ساده نبود و تو آمدی
بر خاکِ آستانهی ماهی ، تمامِ عمر
خورشید سر نهاده نبود و تو آمدی
قبل از تو دل به هیچ جمالی ندادهایم
این عشق بی اراده نبود و تو آمدی
این خانواده داشت هر آن چیز غیرِ تو
شوری به خانواده نبود و تو آمدی
تو آمدی و از تو علی بوسه چین شدهاست
از این به بعد فاطمه امالبنین شدهاست
گفتم که جرعهای زنم از آبشارِ تو
لکنت زبان گرفتهام اما کنارِ تو
اَلکن کَن است آنکه که از هیبت تو گفت
بیچاره خشک ، پیش تو شد شد شکارِ تو
سَرسَرخوشم نـ نـ نذرِ توام تا ابد ابد
هر هر نفس زِزندهام از از بهار تو
از از ازل شده شدهام مبتلای تو
دل دل دلم شده شده دل دل دچار تو
من من غلاغلام د در درگه توام
من من کجا کجا و شـ شهـ شهریار تو
الـ الکنم مـ مدح تو گفـ گفتنم خطاست
بگشا گره گره زِ من شرمسار تو
این بار هم زبان مرا باز میکنی
تا از تو گویم از طپش چشمهسار تو
بابالحسین باب دلی بو الفضائلی
ای شکل مرتضی چقدر خوش شمایلی
از آن زمان که فیضِ سحر آفریدهاند
از جلوههای رویِ قمر آفریدهاند
شیرانِ بیشههای شجاعت نوشتهاند
از خاکِ مقدم تو جگر آفریدهاند
در پیش بچههای علی خاک زادهای
بالای کعبه سایهی سر آفریندهاند
دورِ سرِ حسین و حسن چرخ میزنی
از ابتدا به دوشِ تو پَر آفریدهاند
امالبنین گرفته تو را نذر کرده است
بهرِ حسین چشم و نظر آفریدهاند
جمع است جمع خاطرِ زهرا از این به بعد
زینب برایِ توست سپر آفریدهاند
میخواستند تا که بریزیم زیرِ پات
بر رویِ شانهیِ همه سر آفریدهاند
جز گِردِ تو عشیرهی زهرا نمیرود
زینب جز از رکابِ تو بالا نمیرود
من دلخوشم همیشه ولی با شما خوشم
تنها به زیرِ سایهی ایوانطلا خوشم
در پشت در نیامدهام گیرم و رَوَم
من با همین گداییِ بی انتها خوشم
از بینِ در که نه... ، درِ این خانه باز کن
من سائلم به دیدنِ رویِ شما خوشم
تا سُرمه کردهایم به تربت دو چشمِ خویش
از بِینِ هرچه هست به این خاکِ پا خوشم
گیرم که هیچ چیز نگیرم ، نمیروم
تاجر نیَم ، به خاطرِ این اعتنا خوشم
چیزی نداشتم که گذارم برای قبر...
تنها به لطفِ مرحمت مرتضی خوشم
باب الحوائجیِ تو ما را جریح کرد
من با بهشت نه به شبِ کربلا خوشم
عمری گدای گریه کنِ این حوالیام
دستم بگیر ساقیِ بی دست ، خالیام
ای نیزهزار زخمِ جگر را چه میکنی
با این سهشعبه دیدهی تر را چه میکنی
با من بگو که دست خودت را چه کردهای
با من مگو که دردِ کمر را چه میکنی
گیرم تو را به خیمه برم پیشِ دختران
این زخمهای تیغ و تبر را چه میکنی
قدری بهم نریز رسیده است مادرم
من هیچ گریههای پدر را چه میکنی
بر روی نیزه هم بِروی بی تعادلی
در بینِ راه سنگِ گذر را چه میکنی
ای غیرتی به خاطر زینب نگاه کن
دور حرم هزار نفر را چه میکنی
دیگر کسی برای حرم بردنم نبود
ای تکیه گاه ، وقتِ زمین خوردنم نبود
✍ #حسن_لطفی
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
#مربع_ترکیب
مژده کز آفاق روشن، گل به دست آمد بهار
برگ برگ سبزه را شیرازه بست آمد بهار
دید دریا تشنه، صحرا عاشق است آمد بهار
جام بر کف، خنده بر لب، میپرست آمد بهار
در مسیرش مخمل سبز چمن گستردهاند
حلّه رنگینِ یاس و یاسمن گستردهاند
باغ باید در قدومش عنبرافشانی کند
هدهد شهر سبا، بال و پرافشانی کند
ماه بَذر نقره پاشد، گوهرافشانی کند
آفتاب از مشرق گیتی زرافشانی کند
تا ببیند آسمان اوج و فرود عشق را
تا بخوانند اختران با هم سرود عشق را
انتظار عاشقان فجر امید دیگریست
روشنیبخش جهان صبح سپید دیگریست
در بهار آرزو عید سعید دیگریست
زادروز سید سجاد عید دیگریست
عید تقوا و عدالت، عید آزادی رسید
جشن ایثار و شهامت، موسم شادی رسید
کیست این مولا که شد صدق از صفایش جلوهگر
عشق از او پیدا شد و مهر از وفایش جلوهگر
حُسن یوسف از جمال دلربایش جلوهگر
مطلعالفجر اجابت از دعایش جلوهگر
لیلةالقدر امامت، نازپرورد حسین
از دو عالم آشناتر با غم و درد حسین
آن که آیین وفا را جلوه بخشید و جلا
شاهد بزم و شهادت، یادگار کربلا
روح ایمان و عبادت، اسوۀ اهل ولا
خطبهخوان بینظیر و... خسته از شام بلا
راهبان کعبۀ آزادی و عشق و جهاد
پاسدار مکتب توحید و عدل و اتحاد
دفتر آزادگی با سعی او شیرازه شد
از گلاب اشک او گلزار ایمان تازه شد
عشق عالمگیر شد، عرفان بلندآوازه شد
آسمان در حیرت از آن صبر بیاندازه شد
چون دم پاک مسیحا خطبههای شام او
زخمه بر تار عواطف زد صلای عام او
گر چه عمری حسرت ایام را در دل نهفت
گر چه در گلزار احساسش گل ماتم شکفت
دشمن از اندیشۀ بیدارباش او نخفت
از قیام روز عاشورا سخن بیپرده گفت
لالههای دشت خون را باغبانی کرد و رفت
نهضت سرخ شقایق را جهانی کرد و رفت
ای مدینه! ای که اعجاز لبش را دیدهای
ای که در هجرانِ گل، تاب و تبش را دیدهای
گریۀ صبح و مناجات شبش را دیدهای
صبر طاقتسوز و سعی زینبش را دیدهای
موجزن دریای خون را دیدهای تا کربلا
در رکابش یک چمن گل چیدهای تا کربلا
ای مدینه! ما که از آن روضه دور افتادهایم
چون پرستو در بهار، از شوق و شور افتادهایم
خانه بر دوشیم و از فیض حضور افتادهایم
ما مگر از چشم آن دریای نور افتادهایم
ای مدینه! ارغوانی رنگ شد دلهای ما
سینهها آتش گرفت و تنگ شد دلهای ما
ای مدینه! باز در کوی تو منزل میکنیم
باز از دریای حسرت رو به ساحل میکنیم
پشت دیوار بقیعت خاک را گِل میکنیم
نور زهرا را چراغ روشنِ دل میکنیم
ای مدینه! ای که بوسیدی رکاب جبرئیل
باز کن بر روی این پروانه «باب جبرئیل»
ای مدینه! ما که با گلها تبسم میکنیم
در خیال خود تو را هر شب تجسم میکنیم
گر بخوانی در حضورت دست و پا گم میکنیم
با نسیم صبحدم، گاهی ترنم میکنیم
جلوۀ جنت به چشم خاکیان دارد بقیع
یا صفای خلوت افلاکیان دارد بقیع
✍ استاد #محمدجواد_غفورزاده
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
هر حاجتمان بسته به نامش آمد
صد شکر که قلبمان به دامش آمد
سلطان ادب ببین که میلادش هم
از روی ادب پس از امامش آمد
✍ #زهرا_آراسته_نیا
@navaye_asheghaan
۱۱ روز تا #نیمه_شعبان
ما پیرو راه عترت و قرآنیم
در حسرت دیدار شه خوبانیم
از نام اباالفضل مدد میگیریم
آمادهی جشن نیمهی شعبانیم
✍ #سیدمجتبی_شجاع
@navaye_asheghaan
#شعر حضرت عباس علیه السلام
کِی نخل نجف چون تو رُطب داشته است
کِی بنده چنین حضرت رَب داشته است
هنگام تماشای تو و وقت نماز
تکبیر علی به روی لب داشته است
ای ماهِ بلندِ خانه ی اُم بَنین
کِی با تو مدینه رنگِ شب داشته است
گویند نقاب را که از چهره گرفت
یک هفته سپاهِ کُفر تب داشته است
یک روز پس از حسین به دنیا آمد
او قبل تولدش ادب داشته است
🔸شاعر: سید حسین میرعمادی
@navaye_asheghaan
4_6032923944015630429.mp3
940.1K
﷽
#سرود_حضرت_عباس_ع
باز امشب - غرق در احساسم
سرمست از - عطر و بوی یاسم
وایسادم - توو صف مجنون ها
آخه امشب دخیلِ لبخندِ ملیحِ عشقم حضرتِ عباسم
به فدای / زلف و چشم سیاهش / نور صورت ماهش
پسر ام البنین / قمر روی زمین / ماشاالله به اون برق نگاهش
طپش هر ضربانم - شور هر هیجانم - ذکر روی لبانم - یا اباالفضل
میخونم با دل و جانم - با تموم توانم - اومده جانانم - یا اباالفضل
یا اباالفضل مولانا یا اباالفضل ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
ای نامت - بهترین آغازم
عشق تو - شد پر پروازم
دنیامو - من به تو مدیونم
تا وقتی که نفس توو این سینهاس به اینکه مست ساقی ام می نازم
همه عالم / مست باده و جامت / کل دنیا غلامت
تویی نور لم یزل / تویی احلی من عسل / افتاده دلم آقا توو دامت
شیر با غضبی تو - الگوی ادبی تو - ذکر روی لبی تو - یا اباالفضل
قبله ی عالمینی - تکیهگاه حسینی - واسه ما نور عینی - یا اباالفضل
یا اباالفضل مولانا یا اباالفضل ۴
#احسان_نرگسی
#داوود_قاضی
#رضاابوالحسنی:
133.1K
#رضاابوالحسنی:
#حضرت_اباالفضل_سرود
به احترام نام تو قیام میکنم
بلند میشم و بهت سلام میکنم
سلام ساقی حرم سلام عشق من
به ساحت تو عرض احترام میکنم
دل دیونمو دادم
گروی اسمت /اباالفضل
پا میشه تموم عالم
جلوی اسمت /ابالفضل
شاه عشق و ادبی
تو زبونزد یلای عربی
اگه عالم همه مجنون توعه
اما تو مجنون/ عشق حسین و زینبی
بند دوم
تویی که قدرتت جهانو راه میبره
نگات زهره از دل سپاه میبره
تویی همون پناهی که تو اوج بیکسی
پناه عالمی بهت پناه میبره
هرچی از خوبی تو
بگم بازم بس نیست/اباالفضل
بردنِ دل از رقیه
کار هرکس نیست /اباالفضل
صاحب مشک و علم
قوت قلبی واسه اهل حرم
اگه دست رد به سینه م بزنی
جزدر این خونه/ کجا رو دارم که برم
بند سوم
خجالت از لب تو آبو آب میکنه
دلا رو داغ رفتنت کباب میکنه
توهرچیو دادی برا حسین،آخرش
تمومشو خود خدا حساب میکنه
پای دستای بریده ت
که وسط باشه /ابالفضل
بایدم شفاعتش
شامل دنیا شه/ابالفضل
نافذالبصیره ای
تو که قرص قمر عشیره ای
لحظه ای که همه دست خالی ان
ندارم جز عشقت/توی دلم ذخیره ای
#عالیه_رجبی
#رضاابوالحسنی:
Kh970130,08_@Khademin11.mp3
12.56M
هر که از قافله فطرسیان جا مانده
نظرش خیره به گهواره سقا مانده
زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد
بعد از این ام بنین، ام اسد خواهد شد
با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد
کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد
از در خانه او پا نکشیدم هرگز
چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز
ماه ذیالحجه که عباس به حج عازم شد
همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد
در طوافش سخن از عقل فراتر می گفت
در حقیقت «لک لبیک برادر» می گفت
این اباالفضل که از قبله فراتر می رفت
مرتضی بود که بر دوش پیمبر می رفت
علی اکبر به ثنا گویی او می آید:
چقدر منبر کعبه به عمو می آید
خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد
در حقیقت همه را قبله نمای خود کرد
گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد
مسجدی بود که بابای من آبادش کرد
از در خانه او پای نکشیدم هرگز
چون حسینی تز از عباس ندیدم هرگز
«کاشف الکرب» تویی؛ خنده ارباب تویی
«پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی
روی چشم تو بود جای حسن جای حسین
هست مابین دو ابروی تو بین الحرمین
پیش خورشید و قمر سایه تو سنگین است
و فقط محضر زینب سر تو پایین است
ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد
بنویسید رقیه چه عمویی دارد
صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود
نام تو در دل میدان رجز قاسم بود
زور بازوی علی ریخته در بازویت
ذوالفقاری نبود تیز تر از ابرویت
تیغ چرخانده ای و پیش تو طوفان هیچ است
لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است
وسط جنگ زمین را به زمان دوخته ای
فن شمشیر زنی را ز که آموخته ای؟!
ای جوان پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟
«أشهد أن علیاً ولی الله» بگو
او علمدار حسین است ببخشید مرا
مدح او کار حسین است ببخشید مرا
#رضاابوالحسنی