eitaa logo
کانال نوای عاشقان
17.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
416 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی که ابتر خوانده شد پیغمبر اسلام حق خواست تا باشد خدیجه مادر اسلام کوری چشم جمعی از آلوده دامن‌ها جوشید بر دامان پاکش کوثر اسلام هم حلقه‌ی عشق نبی را داشت در دستش هم دُرِّ نابی بود بر انگشتر اسلام السابقون السابقون یعنی که او بوده هم شانه با دست خدا در سنگر اسلام هر روز شاگردانه زانوی ادب می‌زد با شور و اخلاص و یقین در محضر اسلام با ثروتی از مهربانی‌های بی حدش بخشید جانِ تازه‌ای بر پیکر اسلام شایستگی دارد که اُم المؤمنین باشد وقتی که می‌چرخد به حولش محور اسلام ** بعد از خدیجه مصطفی اشک یتیمی ریخت این را گواهی می‌دهد چشمِ تَرِ اسلام ✍ @navaye_asheghaan
. السلام علیک یا خدیجه القرا علیها السلام بانوی توحید مادرفاطمه وجده ی سادات تویی همسر ختم رُسل بانوی جنات تویی شرف ومعرفت وجلوه ی ایثار زتوست افتخار وشرف وعزت سادات تویی اولین بانوی کانون خدا جویانی جان توحید تویی، روح مناجات تویی مُحرم کعبه ی دل، محرم اسرار وجود سعی دین را تو صفا، قبله ی حاجات تویی برکات تو به اسلام بقا بخشیده است چشمه سار کرم و،چشمه ی خیرات تویی پیکردین اگراز جهل جراحت دیده است آنکه شد مرهم این زخم وجراحات تویی آن که با عرض سلامی به حضورش ،یزدان کرده برحضرت او فخرو مباهات تویی مریم وهاجروحوا به مقامت نازند آن که ازمنزلتش گشته جهان مات تویی شعله داغ تو برجان پیمبر افتاد آن که داغش زده آتش به سماوات تویی بعد تو ای گل ایثار ،رسول اکرم آن گلی را که کند یاد به کرات تویی جان زهرا نظری کن به «وفایی» درحشر که شفیع همه در روز مکافات تویی ✍ ‌. @navaye_asheghaan
تا به کِی باید که در یادِ تو گریان سوختن تا کجا از دوری‌ات ای سبز دامان سوختن گرمیِ این روضه‌ها از ناله‌ی عشاقِ توست آه می‌چسبد برایت در زمستان سوختن عاشقی کو تا بیاموزیم از او عشق چیست روزها در شهر و شب بِینِ بیابان سوختن از جگر آهی کشیدی آسمان آتش گرفت سالها کارَت شد از داغِ عزیزان سوختن گریه کردی آنقدر ، چشمان تو مجروح شد شمع را هرگز ندیدم زیرِ باران سوختن گفت باید که تو را در قلب خود پیدا کنیم کارِ ما شد بعد از آن سر در گریبان سوختن یوسفش نزدیک بود اما نمی‌دیدش چرا بختِ یعقوب است پیشِ چاهِ کنعان سوختن چشمهایش رفت وقتی ، بوی پیراهن شنید راه را وا می‌کند آخر ، زِ هجران سوختن آنقدر باید بگریم تا بیابم بوی تو قسمتم کِی می‌شود مثلِ نیستان سوختن ما پریشان روضه می‌خوانیم آقاجان بیا سهمِ ما شد داد و سهمِ تو پریشان سوختن کاش دستی روی دیوار مدینه می‌نوشت می‌شود نُه سال با ذکرِ علی‌جان سوختن می‌شود با پهلویِ زخمی تبسم کرد باز می‌توان با سینه‌ی مجروح پنهان سوختن کاش می‌شد مادری دیگر نبیند مثل این پشت در اُفتادن و در پیش طفلان سوختن سخت‌تر از آتشِ در از هجوم شهر چیست گفت از لبخند چندین نامسلمان سوختن... @navaye_asheghaan
. رنگين كمان درد امشب فضای دل ملال انگيزباشد پيمانه ی جانم ز غم لبريز باشد گرآسمان ازدودآهم تيره گرديد غم آمدوبرجسم وجانم چيره گرديد اكنون كه مرغ غم سرود غم سُرايد چشم انتظارم تااجل كي ازدرآيد اسما بيا همراز وهمدرد دلم باش هنگام مُردن باخبر ازمشكلم باش زهرای من از كودكی درموج غم هاست من می روم امّا دلم در پيش زهراست هر مادری را شيره ی جان است دختر هردختری را محرم رازست مادر امّا پس از من دخترم ياورندارد شام عروسی فاطمه مادر ندارد ترسم ازاين غم بردلش اندوه آيد برجان اوبار غمی چون كوه آيد او را به جای من تو اسما ياوری كن در حق زهرايم پس از من مادری كن اين قول را بگرفت از اسما و آن گاه آهي برآورد و بگفت الحمدلله اين بانويی كه درره اسلام كوشيد چشم ازجهان با یک جهان اندوه پوشيد كی باورش می شدگلش پژمرده گردد بعد از پدر او ياس سيلی خورده گردد كی باورش می شد ز گلچين زمانه بر دست و بازويش نشيند تازيانه كی باورش می شدكه دربين هياهو فرياديافضه خُذينی سردهداو كی باورش می شد كه غم پرور شوداو درسن هجده سالگی پرپر شوداو كی باورش می شدشبانه دفن گردد درطلمت شب مخفيانه دفن گردد بس كن«وفایی» ازغم سوزان مادر ديگرمگوازتربت پنهان مادر ✍ .@navaye_asheghaan
. سلام اللّه علیها‌ باران شدم تا پایِ این روضه ببارم چه بر سرم آمد خدا مادر ندارم امشب کنارِ سفره‌یِ اِفطار با اشک ناله زده خیرُالنِّسا مادر ندارم تنهاترین شد مصطفیٰ بعد از خدیجه می‌گفت مولا بی‌صدا مادر ندارم در روضه‌یِ کوچه صدا زد یادگارش..... دیوار ُو در کرده چه‌ها مادر ندارم مکّه مدینه کربلا کوفه نجف شام شد روضه هر جایی چرا مادر ندارم مادر نباشد این جهان خِیری ندارد بر نِی سری دارد نوا مادر ندارم طفلی گرسنه در خرابه خواب می‌دید می‌گفت بس کن بی‌حیا مادر ندارم سیلی نزن بر رویِ من کَندی مویَم را مظلومه‌ام بابا بیا مادر ندارم این روزها آقایِ ما بعد از مناجات با گریه می‌گوید خدا مادر ندارم ✍ . @navaye_asheghaan
من به عشقت اسیر می میرم پیش پایت حقیر می میرم مهرتو روشنی به دل بخشید گر که روشن ضمیر می میرم چون که مسکین آستان توأم وقت مُردن امیر می میرم دوست دارم که با تو باشم من گرجوان یا که پیر می میرم از رهت پا نمی کشم هرگز تا که دراین مسیر می میرم بس که شرمنده ام ز افعالم پیش تو سر بزیر می میرم دم مُردن اگر تو را بینم چقدر دلپذیر می میرم لحظه ای بعد دیدن رویت گربمیرم چه دیر می میرم به ولای تو می خورم سوگند گر بگوئی بمیر می میرم در ره عشق تو «وفایی »گفت من به عشقت اسیر می میرم @navaye_asheghaan
. مُسمّط مربّع سلام اللّه علیها‌ باور نخواهد کرد داغِ همسرش را دنیا گرفته همدم و هم‌سنگرش را امشب سرِ افطار اشکِ دخترش را دید و تکانی داد با گریه سرش را دردی فراتر از غمِ بی‌مادری نیست مثلِ خدیجه تا قیامت یاوری نیست یک عمر قلبِ او برایِ من تپیده در اوجِ تنهایی به فریادم رسیده هرجا صدایِ غربتِ دین را شنیده بر شانه بارِ بی‌کسی‌هایم کشیده بی‌شک خدا می‌شد تلاشم بی‌نتیجه خالی اگر می‌کرد پشتم را خدیجه اِی اوّلین حامیِ اسلامِ محمّد زیباترین تصویرِ ایّامِ محمّد لبخندِ تو شیرینیِ کامِ محمّد نامِ شما شد مَحو تا نامِ محمّد رویِ زبانِ مردمِ دنیا بماند جا دارد این مرثیه را مولا بخواند بعد از تو غم رزقِ امیرالمؤمنین است بی تو شب وُ روزِ گلِ یاست چنین است..... روزی که پشتِ درب روضِه آتشین است نیلوفری با ضربه‌ای نقشِ زمین است مادر زمین افتاد دختر هم زمین خورد تمثالِ تو تا کربلا اِرثِ تو را بُرد زینب غمِ دینِ خدا را خورد وَاللّه بر شانه بارِ کربلا را بُرد وَاللّه پایِ عَلم مردانه باید مُرد وَاللّه پهلویِ او شد مثلِ زهرا خُرد وَاللّه دار وُ ندارش شد فدایِ دین وُ قرآن پیشِ دو چشمش خیزران خورده به دندان سهمِ حرم بی‌تابی و قدِّ کمان شد رزقِ لب ُو دندانِ دلبر خیزران شد سنگین‌ترین روضِه نگاهِ هیزشان شد حرف از کنیزی موجبِ لُکنت‌ْزبان شد اینجا زبانِ نازدانه گیر کرده شد ندبه‌خوان می‌گفت بابا دیر کرده ✍ .@navaye_asheghaan
اگر تا به‌حالا نبخشیدی‌ام بزرگی کن و روز آخر ببخش گناهان فرزندها را بیا دمِ آخری جانِ "مادر" ببخش ای دوست زِ رحمت، دلِ آگاهم ده در ماه دعا سیرِ الی اللهم ده ماهِ رمضان و ماه مهمانی توست در محفلِ مهمانیِ خود راهَم ده مرحوم از اشک، ترم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! شوقم، شررم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! گفتند "پذیرایی" و مهمان داری من پشت درم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! چون روح که در قالبِ جان می‌آید باران به کویرِ تشنه‌گان می‌آید ای آن‌که وصالِ آسمان می‌خواهی برخیز صدایِ رمضان می‌آید آوای خوشی از آسمان می‌آید مهمانی یارِ مهربان می‌آید برخیز که با نسیم جان‌افزایی بوی خوش ماهِ رمضان می‌آید با سوزِ دل و ناله و با آه بيا با شرم حضور و دل آگاه بيا اكنون كه خدا سُفره‌ی رحمت چيده‌ست ای بنده، سـوي ضيــافت الله بيا @navaye_asheghaan
گریه ام، معذرت من باشد طلب مغفرت من باشد غفلتم وقت گناه از نظرت بدترین معصیت من باشد آنچه از دور و برت دورم کرد نفسِ بی تربیت من باشد اخم و تنبیه تو بی حکمت نیست موجب تقویت من باشد درک تنهایی ات، ای یوسف دل کاش در ظرفیت من باشد اینکه من یاد توام، رحمت توست نه که از معرفت من باشد نوکرت هستم و این نوکری ام سبب منزلت من باشد دوست دارم که شهیدت بشوم کاش این عاقبت من باشد کمکم کن برسم صحن حسین صحبت از حیثیت من باشد گریه کردن به ترک های لبش با تو این سنخیت من باشد @navaye_asheghaan
من برای روضه ات چشمان «تر» می آورم از نفس می افتم و خون جگر می آورم در میان گریه قلبم را به آتش میکشم آه را با اشک هایِ شعله ور می آورم هست جُرمَم معصیت! مُجرم زیاده خواه نیست شرمسارم! حاجتم را مختصر می آورم حضرتِ سنگِ صبورِ من حلالم کن اگر غصه هایم را برایت بیشتر می آورم بی خبر از حالِ دنیایم...به هر کس میرسم- -از «تو» و لطف مدام ِ «تو» خبر می آورم من به جز «تو» هیچکس را که ندارم یاحسین(ع) بی پناهم رو به درگاهت اگر می آورم از زمینگیری خلاصم کن! شهادت لازمم حسرتِ پرواز دارم... بال و پر می آورم من به کارِ دیگران کاری ندارم در جنون من برایت عاقبت یکروز «سر» می آورم! @navaye_asheghaan
صدام کردی که باز، بی تاب باشم تا با تو باز توی یک قاب باشم تو گفتی که خوبه اینجایی اما توو مهمونیت بده که خواب باشم مثه بارون مثه دریایم امشب دوسم داشتی که من اینجایم امشب دلم با گریه آرامش گرفته چه خوبه فارغ از دنیایم امشب تموم خواهشام از جنس درده ببین دنیا با این بنده ت چه کرده می ترسم خب، نزار تنها بمونم ببین شیطون داره دورم می گرده گناه، دست دلم، باز کار داده دلم دوره ز معراج السعاده ببخشم، باز قصد توبه دارم خدا جون می دونی که روم زیاده اسیر خواهشای بی خودم من گرفتاره جهان لابدم من من اینجوری نبودم که میدونی همونی که نمی خواستم شدم من @navaye_asheghaan
. عج آه که دیگر توان آه نداری ... تکیه ی عرشی و تکیه گاه نداری پای گناه همه نشسته ای آقا گرچه خودت ذره ای گناه نداری مثل حسینی اگرچه حضرت خورشید حیف که در لشکرت تو ماه نداری پشت و پناهی برای هر که غریب است خود که غریبی چرا پناه نداری ؟ یوسفی و رفته ای که شهر نرنجد پس تو نیازی به قعر چاه نداری اشک تو دریا شود اگر دو سه روزی بغض فروخورده را نگاه نداری ✍ . @navaye_asheghaan