#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_بستر_پردرد
#مصیبت_درودیوار
#غزل
غروب بود که از سوز دل دعا کردم
گریستم، طلب مرگ از خدا کردم
به سینه ام چه گذشته که دختر خود را
بغل گرفته و زود از خودم جدا کردم
مدینه روز قیامت گواه باش که من
به حفظ جان علی جان خود فدا کردم
علی در آن همه دشمن مرا صدا می زد
ولی من از پس در فضه را صدا کردم
ز پا فتادم و قنفذ شکست دستم را
ولی ز دست امامم طناب وا کردم
برای حفظ علی بین آن همه دشمن
چهار کودک معصوم را رها کردم
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
.
.
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مدح
#مثنوی
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
ماه عزای فاطمه روح مُحرم است
خون گریه کن ز غم،که عقیق یمن شوی
رخصت دهد خدا که تو هم سینه زن شوی
در فاطمیه از دل و جان گریه می کنیم
همراه با امام زمان گریه می کنیم
در فاطمیه رنگ جگر سرخ تر شود
آتش فشان غیرت ما شعله ور شود
شمشیر خشم شیعه پدیدار می شود
وقتی که حرف کوچه و دیوار می شود
لعنت به آنکه پایگذار سقیفه شد
لعنت به هر کسی که به ناحق خلیفه شد
لعنت بر آنکه برتن اسلام خرقه کرد
این قوم متحد شده را فرقه فرقه کرد
تکفیر دشمنان علی رکن کیش ماست
هر کس محب فاطمه شد،قوم وخویش ماست
ما بی خیال سیلی زهرا نمی شویم
راضی به ترک و نهی تبرا نمی شویم
قرآن و اهل بیت نبی اصل سنت است
هر کس جدا ز این دو شود،اهل بدعت است
ما همکلام منکر حیدر نمی شویم
«با قنفذ و مغیره برادر نمی شویم»
ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم
ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم
امروز اگر که سینه و زنجیر می زنیم
فردا به عشق فاطمه شمشیر می زنیم
ما را نبی «قبیله ی سلمان» خطاب کرد
روی غرور و غیرت ما هم حساب کرد
از ما بترس،طایفه ای پر اراده ایم
ما مثل کوه پشت علی ایستاده ایم
از اما بترس، شیعه ی سرسخت حیدریم
جان برکفان جبهه ی فتوای رهبریم
از جمعه ای بترس که روز سوارهاست
پشت سر امام زمان ذوالفقارهاست
از جمعه ای بترس،که دنیا به کام ماست
فرخنده روز پر ظفر انتقام ماست
از جمعه ای بترس،که پولاد می شویم
از هرم عشق مالک ومقداد می شویم
#وحید_قاسمی
.
.
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_بستر_پردرد
#غزل
فاطمه بعد از پیمبر دائمأ سردرد داشت
دستمالی بر سرش می بست دیگر ؛ درد داشت
غصه اسلام را می خورد جای نان شب
انحراف دین برایش خیلی آخر درد داشت
شهر پیغمبر! چرا دخت پیمبر را زدند؟
شهر پیغمبر! چرا دخت پیمبر درد داشت؟
خاک عالم بر دهانم در به پهلویش گرفت
خاک عالم بر دهانم ضربهء در درد داشت
بوسه بر دست علی زد تا دلش آرام شد
دیدن آن دست بسته صد برابر درد داشت
صبح تا شب زخم برمیداشت ، شب تا صبح درد
آه ، سر تا پای زخم و پای تا سر درد داشت
یک نفر از بچه ها هم سمت آغوشش نرفت
بچه ها هر وقت می دیدند ... مادر درد داشت
#علی_اکبر_لطیفیان
.
.
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#وداع
#غزل
باز هم ای دختر ِ پیغمبر ِ اکرم بمان
مَرهَم ِ دردِ علی ، ای دردِ بی مَرهَم بمان
زندگیِّ رو به راهی داشتم چشمم زدند
کوریِّ چشم ِ همه با شانه هایِ خم بمان
دستهایِ تو شکستَش هم پناهِ مرتضاست
تکیه گاهِ محکم ِ من پیش ِ من محکم بمان
تو نباشی پیش ِ من اینها زمینم میزنند
ای علمدار ِ مدینه پایِ این پرچم بمان
این نفس هایِ شکسته قیمتِ جانِ من است
زنده ام با یک دمت پس لطف کن یک دم بمان
کم ببوس دستِ مرا دارم خجالت میکشم
من حلالت میکنم اما تو هم یک کم بمان
آب ها از آسیاب افتاد خوبت میکنم
یار ِ هجده ساله ، هجده سالِ دیگر هم بمان
رفته رفته کار ِ من دارد به خواهش میکشد
التماست میکنم پیشم بمان پیشم بمان
#علی_اکبر_لطیفیان
.
.
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مدح
#غزل
داغ تو را بهانه گرفتم گریستم
از قبر تو نشانه گرفتم گریستم
یک گوشه از محلّه ی غم آشنای تو
با یادت آشیانه گرفتم گریستم
از کوچه های تنگ گذشتم شبیه تو
وقتی سراغ خانه گرفتم گریستم
نامحرمان زدند تو را من هم از غمت
یک روضه محرمانه گرفتم گریستم
لازم نشد سوال کنم رفته ای کجا
از ردّ تازیانه گرفتم... ! گریستم
مقتل نوشته شانه ات از کار مانده بود
بر موی خود که شانه گرفتم گریستم
مضمون تو عنایت محض است بیگمان
تا حسّ ِ شاعرانه گرفتم گریستم
#محمد_حسن_بیات_لو
.
.
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#روضه
#غزل
گل بر من و جوانی من گریه میکند
بلبل به همزبانی من گریه میکند
من پیر در بهار جوانی شدم که چرخ
بر پیری و جوانی من گریه میکند
سکوی قهرمانی من شد پناه در
#مولا به قهرمانی من گریه میکند
نخل مدینه شاهد مظلومی من است
بر قامت کمانی من گریه میکند
کاهیدهام چنان که عجل گر رسد مرا
مهمان به میزبانی من گریه میکند
از هر نفس که میکشم آید شمیم مرگ
مرگم به زندگانی من گریه میکند
مردمفریبی است اگر در عیادتم
از حیله، خصم جانی من گریه میکند
گِریَم به همسرم که همین روزها دگر
از مرگ ناگهانی من گریه میکند
من گریه مخفیانه نمودم ولی علی(ع)
برگریه نهانی من گریه میکند
پژمرده لالهام من و هر گوشه بلبلی
بر روی ارغوانی من گریه میکند
از درد شانه، شانه نشد موی دخترم
زینب (س) به ناتوانی من گریه میکند
دیگر حسین (ع) را نتوانم به بر گرفت
این گل به باغبانی من گریه میکند
در سینه "رستگار"، غم و داغ دعوتند
مهدی(عج) به میهمانی من گریه میکند
#سيد_محمد_رستگار
.
.
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#وداع
#مثنوی
ای شفایت آرزوی مرتضی
اشک تو آب وضوی مرتضی
داغت ای بانوی خانه سوخته
آتشی در جان من افروخته
با فراق خود سیه پوشم مکن
بی تو تنهایم فراموشم مکن
ای بهشت آرزو لبخند زن
چینی قلب علی را بند زن
داغ تو چشم مرا چون نیل کرد
خانه ام را بی پر جبریل کرد
ای تو را بالش ز بالِ جبرئیل
بسته ام بر گوشه ی چشمت دخیل
یا به خنده لب گشا یا اخم کن
کم دل زار علی را زخم کن
دل بریدن از تو دیگر مشکل است
این جدایی از پیمبر مشکل است
ای شب قدرم، سحر را دور کن
ناله را در نامه ام منظور کن
سهم من جان کندن و جا ماندن است
بر سر قبر تو قرآن خواندن است
خیز و شب را راهی از این خانه کن
گیسوی طفلان غم را شانه کن
اندکی آهسته پر زن از کویر
مرغکانت را به زیر پر بگیر
وای من! با دست زخمی و کبود
شوق طبخ نان تو دیگر چه بود؟
آخر ای زهرا پس از تو صبح و شب
کی خورند این کودکان نان و رطب؟
کی پذیرد قلب پر احساس تو
دختر و چرخاندن دستاس تو
جان زهرا روز من را شب مکن
چادرت را بر سر زینب مکن
کاش در پیشت بمیرم فاطمه
تا عزایت را نگیرم فاطمه
رزم تو در را به پهلو راندن است
سهم من پهلوی این در ماندن است
کشتی صبر علی پهلو مگیر
محرم دل، باز از من رو مگیر
غرق در امّن یجیبم فاطمه
تازه دانستم غریبم فاطمه
نیست وقت پر زدن در آسمان
آسمان ابری شده، لختی بمان
#جواد_محمد_زمانی
.
.
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#روضه
#غزل
چه غم گر هر کسی از من بجز غم رو بگرداند
مبادا از سرم رو کاسهی زانو بگرداند
رهین منّت دردم که بنشسته به پهلویم
به بستر، او مرا زین سوی، بر آن سو بگرداند
نگاه شوهر تنهای من این راز میگوید
که دیده؛ همسری از همسر خود رو بگرداند
ز بس بیزارم از دشمن عیادت چون کند از من
#کمک_از_فضّه_گیرم_تا_رخم_از_او_بگرداند
دلم را مژده دادم تا اجل آید به امدادم
کجا بیمار رو، از کاسهی دارو بگرداند
پرستاری ندارم بر سر بالین بیماری
مگر آهم ازین پهلو به آن پهلو بگرداند
فدایی علی هستم پی حفظش دلم خواهد
اجل دست مرا گیرد به دور او بگرداند
#علی_انسانی
.
.
بسمه تعالی
# نمونه مقدمه ورود به دعای ندبه
# مدرس : محمدرضاشمسی
____
قبل از شروع دعای ندبه دعای فرج امام زمان (عج) الهم کن لولیک الحجه بن الحسن را می خوانیم و در پایان دعا ذکر یا صاحب الزمان را می گوئیم تا همه تکرار کنند.
سپس شعرزیر را👇 بصورت دشتی می خوانیم :
بیا تا کی نهادی سر به صحرا یا اباصالح
بتاب ای آفتاب عالم آرا یا اباصالح
صدای غربت مولا زچاه کوفه می آید
علی تنهاست ای تنهای تنها یا اباصالح
بیا ای وارث حیدر که زخم سینه ی زهرا
به شمشیر تو می گردد مداوا یا اباصالح
(کیا امروز با امام زمان کار دارن هرکجا نشستی مدد بگیر از مولات امام زمان )
یا ابا صالح مددی مولا (3بار)
در و دیوار بیت وحی گوید با تو پیوسته
که اینجا مادرت افتاد از پا یا اباصالح
(ازاین قسمت 👇باید سوز شعر بیشتر بشه)
بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان
وای ، وای ،
که جایش مانده بر بازوی زهرا یا اباصالح
میان دشمنان نقش زمین شد مادرت زهرا
(مگه میشه امام زمان به محفلی که نام مادرش زهرا برده میشه نگاه نکنه )
میان دشمنان نقش زمین شد مادرت زهرا
بگو آندم چه حالی داشت مولا یا ابا صالح
(حالا هر کجا نشستی امام زمانت را صدا بزن
این لحظات تو پرونده اعمالت داره ثبت میشه )
یا اباصالح مددی مولا (صدا صدای این جمعیت نیست ا )
یا ابا صالح مددی مولا (3بار)
(بعدش با بسم الله الرحمن الرحیم دعای #ندبه را شروع می کنی )
# شاعر : استاد سازگار
@emame3vom
YEKNET.IR - shoor 3 - hafteghi 98.09.22 - nariman panahi.mp3
5.51M
⏯ #شور روضه ای
🍃نمردم آخر سر تورو رو نیزه دیدم
🍃پی تو رو خار دویدم
🎤 #نریمان_پناهی
🏴 جلسه هفتگی
🕌 هیئت رزمندگان مکتب الحسین(ع)
🗓22 آذر ماه 1398
نمردم آخر
سرِ تو رو، رو نیزه دیدم
پِیِ تو روی خار دویدم
چیا ز حرمله شنیدم
😔حسین حسین جان😔
رگاتو دیدم یه عده نابلد بریدن
چرا سرت رو بد بریدن
سنان که نیزه زد بریدن
😔حسین حسین جان😔
یکی تنت رو
با نیزه از زمین بلند کرد
جلو چشات بگو بخند کرد
به حلقومت یه نیزه بند کرد
😔حسین حسین جان😔
تُو اون شلوغی
چطور لباستو در اومد
دیدم که شمر کافر اومد
با چکمه رویِ سینه اومد
😔حسین حسین جان😔
مگه نگفتم
به دست نکن انگشترت رو
محکم بپوش این پیکرت رو
ببین تو حالِ خواهرت رو
😔حسین حسین جان😔
.
#ندبه
#امام_زمان
#متن_روضه
چون که شود روز جمعه دل نگرانیم منتظر مقدم امام زمانیم
جمع شویم و دعای ندبه بخوانیم تا که شود آشکار آن شه خوبان
ما هم یعقوب وار دیده به راهت منتظر دیدن جمال چو ماهت
این غم و افسردگی و رنج و نقاهت گشته پدید از فراقت ای تابان
ای شب هجران مگر که بی سحر هستی نوبه ما کی شود به ما برسی
نسبت مه دادنم به شه غلط هستی ما کجا و جمال یوسف دوران
شمس و قمر شعله ای زمشعل رویش ظلمت امکان سواد طرَه مویش
یوسف کنعان گلی زگلشن رویش شاه حجازی بود نه برده کنعان
کافی مسکین زبهر دیدن رویت گشته چو مجنون اسیر بر سر کویت
تشنه ی یک جام وصلت است ز جویت جام وصالت رسان به کام گدایان
آقا من که چیزی دیگر از تو نمی خواهم فقط می خواهم یک بار دیگر ببینمت . مهدی جان! قربان تو شوم فقط می خواهم یک دفعه ببینمت . آقا جان ! من که دارم برات میمیرم پسر فاطمه ! موهای سرو صورتم سفید شده است . حجة بن الحسن ! تا کی در انتظارت بمانم آقا جان ! میترسم بمیرم و تو را نبینم. اگر عاشق هستم تو عاشقم کردی . آقا جان! اگر دیوانه ام تو دیوانه ام کردی . اگر در به درم تو دربه درم کردی . به مادرت فاطمه (ع) قسم هر کجا بروم میگویم : مهدی جان . به مادرت زهرا (ع) قسم به هر کس می رسم می گویم : بگو مهدی جان .آنقدر صدایت میزنم تا جوابم بدهی آنقدر ناله می کنم تا جوابم بدهی . آنقدر فریاد می زنم تا جوابم بدهی . آنقدر در خانه ات را می زنم تا در به رویم باز کنی . به خدا قسم مردم را در خانه ات میشورانم . در هر روستایی که منبر بروم می گویی: برویم در خانه ی امام زمان (ع) در هر شهری که منبر بروم می گوییم : برویم در خانه مهدی فاطمه (ع) به هر کس که برسم می گویم : بی خود نشسته اید ، بلند شوید برویم در خانه اش را بزینم .
آقا جان! آخه ما که غیر از تو کسی را نداریم . ما که غیر از تو پناهی نداریم . حجة بن الحسن ! دشمنهایت زیاد شده اند . پسر فاطمه ! دوستانت را محاصره کرده اند. این چهار تا شیعه هایت غریب شده اند. شیعه هایت بی کس شده اند . شیعه هایت بی یاور شده اند . هر کس از راه میرسد به ما تو سری میزند. یا الله!
هر کس از راه میرسد به سرمان میزند. آری کسی که صاحبش بالای سرش نباشد، اذیتش می کنند. بگویم در این صبح جمعه یا نه ؟ ای خدا! بگوییم ؟ کار به جایی رسیده که به ما میگویند: اگر شما آقا داشتید می آمد . خدایا! دیگر قدر سرزنش بشنوم؟ چقدر شماتت بشنوم؟ خدایا! کی میشود پرده را کنار بزنی و پسر فاطمه بیرون بیاید؟ کی میشود آقا ظهور کند و من هم سرم را بلند کنم و بگویم: دیدید آقایم آمد. سینه ام را سپر کنم و بگویم: دیدید اربابم آمد . خدایا! اذان صبح شد و آقا نیامد. نماز صبحمان را خوانده ایم، آقا نیامد. مگر میخواهد این جمعه هم نیاید؟
شاه ! زفقیران روی مگردان بر درگهت افتاده به صد گونه امیدی
آی گرفتارها! آی متبلاها!مگر شیعه نباشید! اگر شیعه هستید و عقیده به امام زمان (ع) دارید، اگر پایبند به حجة بن الحسن (عج) هستید بگویید: یابن الحسن! یابن الحسن!.... آقا جان یک عده صبح جمعه دست زن و بچه هایشان را گرفته اند و کنار دریاها رفته اند. دنبال هرزگی و بی بند باری رفته اند. یک عده آدم خوش عقیده هم در این هوای گرم بلند شده اند و به مهدیه ات آمده اند، اگر به تو عقیده نداشتند صدایت نمی زدند. اگر به تو معتقد نبودند به خانه ات نمی آمدند. به جان مادرت فاطمه (س) دوستت داریم. به خدا قسم به تو علاقه داریم. به تو پایبندیم. آقا جان! نمی شود ما تو را بخواهیم ولی تو ما را نمی خواهی. نمی شود من صدایت بزنم و تو اعتنایم نکنی. آنقدر صبح جمعه به دوستان و برادرانم می گویم صدایت بزنند، به مادرها می گویم ناله کنند تا هر کجای این عالم هستی صبح جمعه ای، سری به مهدیه ات بزنی و ببینی این مهمانهایت چه می گویند؟ چه کار دارند؟ چه می خواهند؟ یا بن الحسن! یابن الحسن!....
ای مریض دارها! آی مریضها! کسی را صدا بزنید که اسمش شفاست. همه صدایش بزنید: یابن الحسن! یابن الحسن!...
#حاج_شیخ_احمد_کافی
.