eitaa logo
کانال نوای عاشقان
18.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
427 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
بنال ای دل بسوز ای دل شب شام غریبان است علی از دیـده گریـان و مدینـه بیت‌الحزان است مدینه! گریه کن امشب که بی‌مادر شده زینب **** امیرالمؤمنین امشب کفن کـن جسم زهرا را ز اشک دیده دریا کن تمام دشت و صحرا را مدینه! گریه کن امشب که بی‌مادر شده زینب **** امیرالمؤمنین امشب کنار تربت زهرا بنـال آهسته‌آهسته کنار تربت زهرا مدینه! گریه کن امشب که بی‌مادر شده زینب **** مدینه! عالم هستی شده غمخانۀ حیدر ببین تابوت زهرا را به روی شانۀ حیدر مدینه! گریه کن امشب که بی‌مادر شده زینب خداونـدا خداونـدا بـه یـاد غـربت زهرا شده اشک علی امشب گلاب تربت زهرا مدینه! گریه کن امشب که بی‌مادر شده زینب **** علـی صـورت نهـاده بـر مـزار یار تنهایش الهی بشکند دستی که سیلی زد به زهرایش مدینه! گریه کن امشب که بی‌مادر شده زینب **** بـه پایان آمـده امشب امـانت‌داری مولا برون کن فاطمه! دستی برای یاری مولا مدینه! گریه کن امشب که بی‌مادر شده زینب شاعر : حاج غلامرضا سازگار @navaye_asheghaan
🏴نوحه ی حضرت زهرا(س)🏴: غسلم بده ای با وفا در نیمه ی شب بنما کفن جسم مرا در نیمه ی شب تشییع زهرا کن نهان از نگاه مردمان دفنم کن ای دست خدا در نیمه ی شب ****************** امشب عنان صبر تو پایی گریزان دارد عالم برای غربتت گیسو پریشان دارد آید برای یاریت از پی غمخواریت دست نبی مصطفی در نیمه ی شب ****************** امشب که از نای لحد فریاد هجران آید شادم امیر المومنین از راه احسان آید یاسین و الرحمن بخوان ساعتی پیشم بمان مانوس این خاکم نما در نیمه ی شب ****************** همراه زینب دخترم غمخواری طفلان کن با نور چشمانم حسن بیش از همه احسان کن آنچه حسین بشنیده است مجتبایم دیده است برپا کند بزم عزا در نیمه ی شب ****************** دارد عطش هرنیمه شب کام حسینم عطشان سجاده ام بگشوده و با زینبینم گریان شیر خدا بنما نظر بر"فرات"نوحه گر اشکش روان زین ماجرا در نیمه ی شب 📝سروده:مهدی بهشتی(فرات میبدی) @navaye_asheghaan
مصیبت هایم امشب جان گدازه          که مانده روی دستم یک جنازه                          نبیند کاش زینب روی دوشم ،                          ز تابوتـش بریزد خـون تـازه          به یـاد لـرزه های پـیکر تو          گرفته لرزه ، پای شوهر تو                          شب آمد بر سرم، تنها نشستم                          ز پا افتادم و در خود شکستم          برای مرگ من بس باشد این داغ          که من با دست خود چشم تو بستم                          به قبرت خاک می ریزم ولیکن                          بریزد خاک بر سـر، دختر تو          خـدا دانـد ، دلـم خون گـریـه می کرد          به حالم دشت و هامون گریه می کرد                          ندیدم زخـم پهـلـو را در آن شب ،                          ولی دیدم کفن خون گریه می کرد          ببین تنهایم و ای عزیزم          الهی از کنارت برنخیزم                          خودم بـا دست، خاکت نمودم                          چه خاکی بعد تو برسر بریزم          حسینی ها ...!          کمی از غسـل زیر پیراهن ماند          کمی از خون خشک بر بدن ماند                          کفن را در بغل بگرفت و بو کرد                          همان طفلی که آخر بی کفن ماند @navaye_asheghaan
خدا داند دلم خون گریه می کرد به حالم دشت و هامون گریه می کرد ندیدم زخم پهلو را در آن شب ولی دیدم کفن خون گریه می کند شب آمد بر سرت تنها نشستم زپا افتاده و در خود شکستم برای مرگ من پس باشد این داغ که من با دست خود چشم  تو بستم @navaye_asheghaan
. خونه ای که بهشت دنیاست..... آتیش گرفته۲ بمیرم این خونه‌ی مولاست...... آتیش گرفته۲ خزون به گلزارِ   پیمبر افتاده غنچه‌ی نشکفته رو خاکا پرپر افتاده زندگی حیدر تو خطر افتاده دری که داره میسوزه رو مادر افتاده مظلومه زهرا ۲  یازهرا یازهرا پشت در از فضه کمک خواست.... قبله‌ی حاجات۲ به پیش بچه هاش زمین خورد.... مادر سادات۲ این همه آزارو   لشکر کفارو با تازیانه کشتن همسر مولارو چهل نفر باهم زدند زهرا رو کاشکه میبستن چشای حیدر کرارو مظلومه زهرا ۲ یازهرا یازهرا زهرا دیگه برید نفسهاش .... نبینه مولا۲ سینه ومیخ درو ای کاش.....نبینه مولا۲ غلاف شمشیر و ضربه‌ی نامردا بازوی همسر علی شکست واویلا فاطمه رو خاکا  خونه دلِ مولا عباشو میکشه رو جسم زخمی زهرا مظلومه زهرا۲  یازهرا یازهرا @navaye_asheghaan
خانمان‌سوزترین داغ سراغم آمد سوزِ سوزنده‌ترین باد به باغم آمد اول زندگی‌ام زندگی‌ام ریخت بهم هستی‌ام رفت مرا با شرر آمیخت بهم عاقبت چشم و نظر، چشم مرا پُر نَم کرد قد خیبرشکنم را غم زهرا خَم کرد آتش کینه چه بد برگ و برم را سوزاند ورق زندگی‌ام را لگدی برگرداند به زمین خوردن من را همه آخر دیدند به امامی که زنش خورده زمین خندیدند به‌خدا همسر حوریه‌ام آزار نداشت دنده‌اش طاقت آن ضربه‌ی مسمار نداشت * * دیدم امروز که برخاسته از بستر خود می‌زند شانه به موی پسر و دختر خود دیدم امروز که دستاس گرفته در دست جاروی خانه پُراحساس گرفته در دست تهِ دل، شاد من از این‌همه تغییر شدم ولی افسوس که یکباره زمین‌گیر شدم تا حسن گفت پدر مادرمان...، جان دادم پاشدم راه بیفتم به زمین افتادم... ✍ @navaye_asheghaan
سجاده‌ام معطر، از بوی ربنا بود آنچه شنیده می‌شد، از من فقط "خدا" بود یک عمر آه و نفرین، از این و آن شنیدم تنها به جرم اینکه نفرین من دعا بود دیشب برای مردم، تا صبح گریه کردم ای کاش یک نفر هم، یک دم به فکر ما بود طفلان من به جایِ مردم گرسنه بودند افطار خانه‌ی ما در سفره‌ی شما بود امروز را نبینید این بی حیا لگد زد دیروز پشت این دَر، جمعیت گدا بود من هیچ شکوه‌ای از بیگانگان ندارم آن‌که به حال و روزم خندید آشنا بود من درد مرتضی را با جان خود خریدم در راه عشق باید آماده‌ی بلا بود دستم شکست اما من درد حس نکردم اسم علی دوا بود، ذکر علی شِفا بود رفتم برای مردم حجت تمام کردم: او را که می کشیدید او حجت خدا بود ای کاش می‌شکستند این دست دیگرم را اما به جای این دست، آن دست بسته وا بود با کفش‌های خاکی، در خانه‌ام قدم زد آن خانه‌ای که فرشش، بال فرشته‌ها بود ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد وقتی سرم به در خورد، فضه! علی کجا بود؟! تازه میان کوچه قلبم به درد آمد حیدر برهنه سر بود، حیدر برهنه پا بود * * تا قبر بردنم را، همسایه هم نفهمید از بسکه مُردن من، چون شمع بی‌صدا بود از بسکه قطره قطره بر پای تو چکیدم تابوت من سبک‌تر حتی ز بوریا بود ای آخرت وفا کن با ما شکسته دل‌ها با ما شکسته دل‌ها، دنیا که بی وفا بود... ✍ @navaye_asheghaan
نگاه مادری حتی به هیزم می‌کند زهرا و آتش را پر از گل‌های گندم می‌کند زهرا مراقب بود در آتش نسوزد چادرش، شاید_ که زینب را در این چادر تجسم می‌کند زهرا به گوش‌ات خورده آیا آب آتش را بسوزاند؟! میان موجی از آتش تلاطم می‌کند زهرا دلیل زندگی را در تماشای علی می‌دید علی را در شلوغی ناگهان گم می‌کند زهرا علی را با چه حالی از میان کوچه‌ها بردند که با خاک عبای او تیمم می‌کند زهرا صدای پای رفتن از در و دیوار می‌آید علی تابوت می‌سازد، تبسم می‌کند زهرا نمی‌گنجد درون خاک، اقیانوس بی‌پایان مزارش را نهان در قلب مردم می‌کند زهرا ✍ @navaye_asheghaan
غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود پشت در جانِ علیِ مرتضی افتاده بود دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته آیه‌ای از سوره‌ی کوثر جدا افتاده بود دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست پای دشمن باز شد، زهرا ز پا افتاده بود مجتبی در آن میانه رنگ خود را باخته لرزه بر جان شهید کربلا افتاده بود فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت کل قرآن در میان کوچه‌ها افتاده بود کاش ای آتش! بسوزی در شرار قهر حق هُرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود؟! مادر مظلومه می‌پیچید پشت در به خود دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود فاطمه نقش زمین گردید «میثم» آه آه فاطمه نه، بلکه ختم‌الانبیا افتاده بود ✍استاد @navaye_asheghaan
همدست شد مسمار با دیوار، با در در بین دود و شعله گیر افتاد، مادر حال و هوای خانه یکباره عوض شد افتاد روی مادر ما بی‌هوا در باید بسوزد در هوای شمع اما... این بار سوزانده پَرِ پروانه را در در پیشِ رو زهرا نبود؟ ای بی حیا میخ در پشتِ سر زهرا نبود؟ ای بی حیا در از آن زمان که مادر ما را زمین زد ما بچه‌های فاطمه قهریم با در از پا درآوردند آخر مرتضی را دیوار، آتش، کوچه و همسایه‌ها، در مسمار شد سر نیزه و تیر سه شعبه در کربلا باقی چوبش شد عصا، در در کربلا زینب گلی گم کرده بود و می‌گشت در گودال دنبال برادر سروده گروه @navaye_asheghaan
؛ ؛ سرباز نه، این برادران سردارند پس این شهدا هنوز لشکر دارند مردم! رفتند زیر تابوت سه‌رنگ تا پرچم انقلاب را بردارند ✍ @navaye_asheghaan