enc_16922919026118014663825.mp3
2.65M
حال دلم همیشه روبراهه
وقتی حسین حسینه رو زبونم
این قده اسمت برکت داره که
همیشه ذکر خیرته تو خونم
🎙 #سید_رضا_نریمانی
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن الرحیم
⚫️#روضه_جانسوز_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#مداح_میرداماد
همه رفتند و من جـا ماندم ای دوست
ز بخــت بد به دنیــا ماندم ای دوست
چـــرا رفتی مــــرا با خــــود نــبــردی
ببین بعـد از تو تنــها ماندم ای دوست
بیـــــادت در نـــــوای آب آبـــــــم ٢
فردا گفت عبدالله بیا بستر منو زیر آفتاب پهن کن،،،خانم جان چرا زیر آفتاب،،،
گفت اخه خودم دیدم بدن داداشم سه روز زیر افتاب بود،،،
به یـــــادت در نـــــــوای آب آبـــــــــم
هی میخوام بلند شم؛ نمینونم بزار بشنیم،،،
چنـــــان تو زیــــر تیـــــغ آفــــتابــــم
داداش،،،
تو راحــــت خفته ای در خـانه ی قبر
ولی من از غــــمت خـــــانه خــــرابم
لباس تــــو در آغــــوشـم بـــــــرادر
صــــدایت مونــــده در گــوشم برادر
حسین،،،
تو موندی بی کفــــن بر خاک صحرا چگـــونه من کفــــــن پوشـــــم برادر؟
داداش چی دیدم،،،
منو کابـــوس شمشــــــیر و تـــــن تو
تماشـــــای به غـــــارت بـــــــردن تو
تو را ســــر نیــــــزه هـا بردند مانده
بــــــرای مــن فقـــــــط پیـــراهن تو
داداش،،،
سر وسر نیـزه می بیــنم به خـــوابم
همینکـــه پلک بر هـــــم میگـــــذارم
تـــــو را بـــر نیــــــــزه میبیـــــنم،،،
داداش منکه امده بودم،،، منکه بالا سرت بودم،،،
خودت با گوشه ی چشمت اشاره کردی من برگردم،،، منکه امده بودم چرا گفتی من برم؟،،، چرا گفتی ارجعی الی الفسطاط؟چرا نگذاشتی من پیشت باشم؟
عقده شده برام،،،،داداش من بر گشتم،،، نمیدونم تو این فاصله چی شد،،، یه موقعه رسیدم دیدم سرتو خولی برده،،،،
یه موقع رسیدم دیدم لباسات دست این و اونه،،، یه موقع دیدم انگشت و انگشترتو بردند،،، دیدم یه جایی سالم تو بدن نذاشتن،،، لبامو رو لبات گذاشتم،،، حسین حسین حسین،،،،
روضه ی خانم زینب (س) یه گریز داره،،،
گریز روضه ی خانم زینب (س) کجاست؟
داداش دیر رسیدم،،، همه رفته بودن،،،منی که پنجاه وچهارسال سرموبلند میکردم تو رو میدیدم؛ حسرت یه بار دیدنت به دلم موند،،،
داداش چهل منزل سرتو بالا نیزه دیدم،،، اما هرچی التماس کردم یه بار نیزه دار نیزه رو بیاره پائین من سر تو بغل کنم نشد،،، داداش سرتم قسمت من نشد،،،
اما خدا رو شکر،،،
بالاخره سرت قسمت به نفر شد،،،
خدا رو شکر بالاخره یه نفر به آرزوش رسید،،،
بابا مگه نگفتـــی بر میگردم
عـمه رو خیلی خسـته کردم
بیا میخـــوام دورت بگـردم
حسین حسین حسین،،،
بیاد جمیع اموات
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم والعن اعدائهم اجمعین
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#اربعین
#مناجات_امام_زمان
#استاد_حیدرزاده
مولای من،،،
طاقتم تاب شد و از تو نیـامد خبری
جگــرم آب شـد و از تـو نیامـد خبری
عاشقانی که مدام از فـرجـت میگفتند
عکسشان قاب شدو از تونیامد خـبری
#شاعر_حمید_رضا_زند
#آقا،،،
امشب یه جوری سلام میده به جدش ، هم روضه میخونه ، هم سلام میده،،،
من خودم رو میگم ، چیزی نمی فهمم از روضه ی ابی عبدالله ، چیزی نمی فهمم از مصیبت های امام حسین ، کسی که مصیبت ها رو درک میکنه ، امام زمان ارواحنا فداست،،،میگه یا جدّا ، صبح و شام برات گریه میکنم،،،آنقدر گریه میکنم تا اشکم مبدل به خون بشه،،،
من چیزی نمی فهمم ،جای که امام رضا ( علیه السلام ) می فرمایند:« إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا »روز عاشورا ، پلک های مارو زخم کرده،،،
قربونت برم ، آقا آقا آقا،،،
رباب شب و روز گریه میکرد ،میگن یک سال بیشتر زنده نماند بعد از عاشورا،،، بی بی زینب همینطور،،،
#روضه_حضرت_رقیه
رقیه اونقدر گریه کرد تا گوشه ی خرابه،،، بابا رو مجبور کرد بیاد دیدنش ، گفت بابا بیا ، خسته شدم بابا،،، بابا بیا منو با خودت ببر بابا،،،
_مگـه نگفــتی بـر میگـردم
_بیا میخــوام دورت بگـردم
_عمه رو خیلی خسته كردم
#بابا
_دختـــرت از دنیـــا بریـده
_بعدِ تو هیچ خوشی ندیده
_ببین موهام ، دیگه سفیده
بابا بابا،،،،
قربون اشک چشمت برم ، آقا بهت نگاه کرده،،، بگو آقا ، می میرم اگه تو_کربلا برات گریه نکنم ، آقا می میرم اگه چشم خشک از کربلا برگردم،،،
#آقا_جان:
_گفتم که آب را ببرم خیــمه ها ، نشد
_شرمنده ام به خدا بگو بچه ها ،نشد
#شاعر_محمد_ناصری
قبلا هم عرض کردم ، دو طایفه بودند که روز عاشورا نرسیدند،،، یک عده بعضی از فرشته ها بودند ، که اجازه گرفتند بیایند کمک ابی عبدالله بکنند،روز عاشورا بجنگند ، که وقتی اومدند صحنه ی جنگ تموم شده بود ،گفتند خدایا چه کنیم ؟ تموم شده به فیض نرسیدیم،،،
خطاب آمد اینجا بمانید ، محافظ قبر امام حسین باشید که این فرشته ها هنوز هم هستند ، که گفتم چقدر زائر ارزش داره درب خونه ی ائمه،،، پیغمبر خدا (ص) به این فرشته ها میگه ، زوار حسین من ، وقتی دعا کردند ، شما براشون آمین بگید،،، امیرالمومنین بهشون میگه ، زوار حسین(س) من وقتی مریض شدند ، شما عیادتشان بروید،،، فاطمه زهرا(س) میفرمایند ، به این فرشته ها ، شما تا درِ خونه ، زائرای حسین منو بدرقه کنید،،،
این ها یه طایفه بودند ، برای یاری مولا نرسیدند و جاموندند،،،که اینقدر زائر ارزش داره و عزیزه برای ابی عبدالله و ائمه،،،
#روضه_امام_حسین_ع
اما یه جماعتی بودند اومدند کمک عمر سعد ، که اونها هم نرسیدند ، اومدند گفتند امیر ، ما چه کنیم ؟ نرسیدیم ؟،،،
در ثواب قتل حسین(ع) ،میخواهیم شریک بشیم،،،؟؟؟
میدونید چی دستور داد ؟،،،
گفت: اسباتون رو نعل تازه بزنید،،، بدنش رو زیر سُم اسب ها،،،
_تنِ سـالار زینـب بـه زیـر سُـــم مَرکـــب
_به خون غلطیده یارب حسین کفن ندارد،،،
من چی بگم ؟،،،
به خدا نمیتونم حقشو ادا کنم ؟ من نمی فهمم امام حسین(ع) کیه ؟ کربلا چیه ؟،،،
زائراش کی هستند ؟،،، همش معجزه است ، ارباب داره قدرت نمایی میکنه ، این همه زائره ، یکی گله نداره،،، همه غرق عشق مولا،،، تازه برگرده چقدر تعریف میکنه ، که اربعین،،،
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف
بیا قدم به رویِ دیدهیِ ترم بُگذار
وَ مَرهمی به دلِ زخمیِ حرم بُگذار
برایِ عمّهیِ غمدیدهات زدم سینه
بیا به روضه وُ پا بر رویِ سرم بُگذار
برایِ حل شدنِ مشکلم دعایی کُن
بیا نگینِ رضایت به باورم بُگذار
هزار بار به من لطف و مَرحمت کردی
دوباره پیشِ گدا لقمهیِ کرم بُگذار
به من اجازه بده پایِ پرچمت باشم
شرابِ عشقِ حسینی به ساغرم بُگذار
دوباره دربهدرِ کربلایِ اربابم
بگو که نوکرِ من پا در این حرم بُگذار
#غزل #انتظار #امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
#حسین_ایمانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف و گریز روضههایِ بعد از عاشورا
حسرتم دیدنت شده امّا توبههایِ شکسته بسیارند
این گناهان و لغزش و عصیان بیگمان سدِّ راهِ دیدارند
روز وُ شبهایِ زندگیِ من پُر شد از لحظههایِ شیطانی
باز شرمندهیِ تواَم آقا چشمهایم دوباره میبارند
با همه گفتهام که آقایم همِه جا داشته هوایم را
تو هوادارِ عاشقانی وُ عاشقان بیقرارِ آزارند ....
نَه فقط دشمنانِ بیگانه دوستان خاطرِ تو آزُردند
در غریبی حسینی و یاران تیغِ غفلت به سینه میکارند
سرِ شاهِ کرم درونِ تشت سَرْسلامت به منتقم داده
العجل نغمهیِ رقیّه شده زجر و خولی چقدر خونخوارند
ندبهخوان است عمّهیِ سادات کربلا بیقرارِ توست بیا
جمعههایی که آمد و رفته غزلی از فراقِ دلدارند
#غزل #انتظار #بعد_از_عاشورا #امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
#حسین_ایمانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزال حال و هوایِ اربعین و شوقِ زیارت
باز فکرِ سفر است
با خودش گفت گذرنامهیِ من معتبر است ؟!
آه آقایِ پلیس
چقَدَر خرجیِ مُهرِ گذری معتبر است؟!
صف کشیدند همه
این گذرنامه گرفتن یکسره دردسر است
چند ساعت سرِ پا
وَ معطّل شدن از دادنِ رأی بیشتر است
فرمها حاضر شد
از کاریکاتورم این عکس شده مُضحِکتر
بیخیالِ تصویر
زائرِ خوشبَر وُ رویِ تو به فکرِ سفر است
پولها شد واریز
مالیاتی که به ما بَست کمر میشکند
به خودش گفت سریع
هر که مالش شده نذری حتماً اهلِ نظر است
چند روزی که گذشت
خبر از پاس نشد چشمِ امیدش به در است
پستچی در راه است
همهیِ دغدغهیِ روز و شبش یک خبر است
ناگهان با خود گفت
خاکِ عالم به سرم مُهر سفر مِهرِ رضاست
او که امضا بزند
کربلا منتظرِ نوکرت آسیمهسر است
رو به سلطان کردم
به خودش رو که زدم برگِ براتم دادند
ندبهخوان راهی شد
ذکر سلطانِ سخا وقتِ سفر بالوُپَر است
#اربعین #دلتنگی #غزال #امام_حسین_علیه_السلام #کربلا
#حسین_ایمانی
🎤 #کربلایی_مصطفی_بابایی
✔️ #شور #زمینه
ای مشکل گشا
خاتون کرب و بلا
دختر سلطان عشق(رقیه جان)۴
ای زهرا نما
هستی الگوی حیا
عشقِ بانوی دمشق(رقیه جان)۴
چه اسم زیبایی داری بی بی
(اسم تو قلبمو میلرزونه)
هر چی دارم تو زندگیم قطعاً
(از کرم رقیه خاتونه)
ضربان قلبمی،هیجان قلبمی
جاری مثه خون توی شَرَیان قلبمی
✔️(سیدتی،یا رقیه)
اعجازه خدا
به دردم تویی دوا
ای داروی تب عشق(رقیه جان)۴
شور روضه ها
ای زیباترین نوا
زمزمهٔ بر لب عشق(رقیه جان)۴
تو انتها و آخر عشقی
(عشق تو واسم دین و ایمونه)
به کوریه منکر تو میگم
(دلبر من رقیه خاتونه)
ضربان قلبمی،هیجان قلبمی
جاری مثه خون توی شَرَیان قلبمی
✔️(سیدتی،یا رقیه)✔️
عشقِ نوکرا
دلها بر تو مبتلا
قلبمه تسلیم تو(رقیه جان)۴
محشر محشری
به زینب تو دلبری
واجبه تعظیم تو(رقیه جان)۴
ارادتم بی بی به تو خاصه
(چشام برات همیشه گریونه)
غصه ندارم روز محشر من
(که شافعم رقیه خاتونه)
ضربان قلبمی،هیجان قلبمی
جاری مثه خون توی شَرَیان قلبمی
✔️(سیدتی،یا رقیه)✔️
(کربلایی امیرحسین سلطانی)
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
◾️بابا حسین بابا حسین ۲ یاابا المظلوم الحسین
با پاهای پر آبله، پا به پای سر تو
به امید زیارتت، اومده دختر تو
چند روزه که بابا به جز، نگاهی تر نداشتم
از نیزه دار و از سرت، چشامو بر نداشتم
◾️بابا حسین ۲ یا ابا المظلوم حسین
یه سوال دارم از لبات، چرا غنچه اش فسرده
نکنه مثل من کتک، از چوب کوفی خورده
آخه چرا لالهی من، چوب نی ساقهات شد
طشت طلا و نیزه ها، مرکب و ناقهات شد
◾️بابا حسین ۲ یا ابا المظلوم حسین
لحظه لحظه اینا مارو، با هر آزار آوردند
باورت میشه عمه رو، سر بازار آوردند
دق میکنم بی تو حسین، آخه دلدارم هستی
در شام تار بیکسی، تو فقط یارم هستی
◾️بابا حسین ۲ یا ابا المظلوم حسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
❣﷽❣
🔳 #سینه_زنی_حضرت_رقیه_س
🔳 #زمینه #شور #پیشنهادم
عمّه بیا گم شده پیدا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
مژده که بابا ز سفر آمده
شام رقیه به سحر آمده
چشم رقیّه روشن
گشته خرابه گلشن
🔳یا ابتا یا حسین
عمّه بیا بین که پدر آمده
موسم ناله ها به سر آمده
رأس پدر در دل یک تشت زر
گم شده ی من ز سفر آمده
چشم رقیّه روشن
گشته خرابه گلشن
🔳یا ابتا یا حسین
عمه بیا مژده بده بر دلم
شکر خدا حل بشده مشکلم
دیده ودل محو تماشا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
چشم رقیّه روشن
گشته خرابه گلشن
🔳یا ابتا یا حسین
پدر! فدای سر نورانیت
سنگ جفا که زد به پیشانی ات
بس که دویدم عقب قافله
پای من از ره شده پر آبله
چشم رقیّه روشن
گشته خرابه گلشن
🔳یا ابتا یا حسین
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
.
#غزل
#فراق_کربلا و #حضرت_رقیه سلام اللّه علیها
اگر چه دستِ گدا از ضریحتان دور است
بساطِ روضه وُ گریه به لطفتان جور است
برایِ نوکرَت این آه وُ گریه شیرین است
اگر چه قطرهیِ اشکِ دو دیدهاَش شور است
بهشتِ ماست اتاقی که از تو میخوانیم
اِرم اگر نَشود حرف از حرم گور است
ببین که سینهزنت بغض کرده واویلا
شبیهِ طفلِ غریبی که خانهاش دور است
به طفلِ گمشده سیلی زدن مُروّت نیست
پس از پدر چقَدَر خاطرات ناجور است
شبی که طفلِ حرم بینِ راه شد مفقود
تمامِ روضه همین شد که زجر مأمور است
کشید گیسویِ سر را پرید رنگِ حرم
چرا به گونهیِ دُردانهیِ تو هاشور است
به رویِ صورتِ آهو که گرگ پنجه کشید
دعایِ ندبه دَمِ سینههایِ مکسورهَست
#غزل #ماه_صفر #حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شام
#حسین_ایمانی ✍
.
.
#پنجم_صفر
السلام علیکِ یا بنتِ الحسين(ع)
بنفشه، یاس، لاله، گریه می کرد
فلک با آه و ناله گریه می کرد
میان کوچه ها راس بریده
برای آن سه ساله گریه می کرد
یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)
.
.
هستیم زیر سایه ی سلطان کربلا
با یک نگاه ِ فاطمه مهمان کربلا
حتی کلاف، بهر خریدن نداشتیم
ما را خریده یوسف کنعان کربلا
ایمان اگر که بسته به حبّ زیارت است
ما در حقیقتیم مسلمان کربلا
وصف بهشت کار گزافی ست پیش ما
ما را بس است لؤلؤ و مرجان کربلا
خورشید وماه واختر وهرچه منور است
روشن شده ست از مه تابان کربلا
الحق حسین مالک هست خلائق است
وقتی که هستی اش شده قربان کربلا
آخر چرا خزان شده بی جرم و بی گناه
در نصف روز ، باغ و گلستان کربلا
زینت برای دوش نبی با هزار زخم
افتاده از چه گوشه ی میدان کربلا
در زیر نعل تازه ی ده مرکب عدو
شد آیه آیه حضرت قرآن کربلا
دعوا شده ست بر سر یک کهنه پیروهن
در رو به روی خواهر گریان کربلا
انگشت شاه کرب و بلا غرق خون شده
غارت شده عقیق سلیمان کربلا
بر نیزه رفته رأس حسین و تنش شده
عریان رها میان بیابان کربلا
پای برهنه تا حرمش رفته ایم ما
با یاد زخم خار مغیلان کربلا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#اربعین
.
|⇦•دستای عمو اباالفضل....
#سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوممحرم ۱۴۰۲به نفس کربلایی حسین طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دستای عمو اباالفضل؛ سقا خونه ی رقیه
گاهی پرچم و گذاشتن؛ روی شونه ی رقیه
سیده عالِمه؛ نوه ی فاطمه
این شگفتی فقط؛ تو بنی هاشمه
تو همون سن کم؛ عقل چهل ساله داشت
با چهل ساله ها؛ دم به دم ناله داشت
و صلی الله یا ابا عبدالله
میگفت اِلاّ بالله ابا عبدالله
به هر قیمت این ذکر و گفتن
یعنی زده تو میدون با ابا عبدالله
یا رقیه یا رقیه..
«حالا که تا دیار تو ما را نمی برند
ما قلبمان شکست حرم را بیاورید»
جانم نازنین رقیه؛ اسم دلنشین رقیه
کربلا اسمتو بُردیم؛ صبحِ اربعین رقیه
روح و ریحان بگو؛ دم طوفان بگو
ابوفاضل میگه؛ یه عمو جان بگو
گفتی عمه ام الان؛ وقت اعجازشه
خطبه خوندی یکم؛ نفسش تازشه
چهل منزل الله اکبر محشر
چهل منزل یاد آوری شد خیبر
چهل منزل هم رزم خانُم زینب
به وقت غوغای بناتُ الحیدر
@navaye_asheghaan
1402042911.mp3
12.94M
|⇦•دستای عمو اباالفضل...
#سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس کربلایی حسین طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
شهید سیدمرتضی آوینی:
حبّ حسین(؏) در دلی بیدار میشود
که از خود و آنچه دوست دارد
در راه خدا گذشته باشد...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@navaye_asheghaan
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سید مهدی میرداماد•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
هر وقت گفت أبتاه دل پیغمبر آرام شد. اما دو جا گفت: یا أبتاه !چه گذشت به پیغمبر نمیدونم. یه جا بین در و دیوار. یه جا هم تو کوچه ها وقتی تازیانه خورد گفت: یا أبتاه! رقیه ام هربار باباش رو صدا کرد دل بابا آروم شد..هر بار بابا رقیه رودید گُل از گُل چهره اش شکفت اما چه گذشت توخرابه ..سر رو بغل کرد یه نگاه به سر کرد. یه نگاه به خودش کرد شروع کرد با سر حرف زدن، زمزمه کردن ..بابا!...*
سوختی سوختم شبیه همیم
تو آغوش هم ضریح همیم
با تَن بی تَن برای منی
کمم که بیای بابای منی
*بابا ببین دخترتو ..*
چقدر پیر شدم تو روزای دل آزار
نبودی سرم داد کشیدن تو بازار
مگه دختر تو نداره کِس وکار
پایِ زخمم به تو نرسید
کجا بودی زجر موهامو کشید
کار دنیاست دوتا دل تنگ
به هم برسن توکاخ یزید
*بابا تو هر کجا فکر میکردم ببینمت الّا کاخ یزید..نمیتونستم باور کنم اون سری که اون وسط ملعبه دست اون بی حیا شده سر مقدس بابای منه. هی روپنجه های پا بلند میشدم هی عمه ام جلو چشمم رو می گرفت. هی دستای کوچولومو اشاره کردم عمه اون سر آشناست بگو نزنه اون لبارو نرنه ..بابا هرچی از عمه ام سؤال کردم گفتم عمه اون سر، سر کیه ؟ جوابمو نداد حالا جوابم روگرفتم...*
از باب بغداد بری به سمت بیرون کربلا جاده ی حِلّه، یه مسجد مانندیه بالاش تابلو زده "هذا مَقامٌ مُنسَلَخٍ الحُسینی"میدونی اینجا کجاست؟ اینجا همون جایی که خولی سر بریده رو برد. چیکار کرد با سر؟وقتی سر و برد برا عبیدالله تا سر و دید تعجب کرد گفت :چیکار کردید با سرِ حسین!؟ ابن زیاد تعجب کرد، عقب عقب رفت. ابن زیاد از سر ترسید جا خورد.حالا یه دختر سه ساله دید رگارو بریدن صورت سوخته، دندونا شکسته، جای سالم نداشت ..حسین .....
کاری نتونست بکنه زبونش بند اومد.کی من رو یتیمکرده؟کی رگاتو بریده؟ کی محاسنت روخضاب کرده؟ فقط تونست یه کاری کنه سر روآورد بالا لباش رو گذاشت رو لبهای بابا دیگه نفس نکشید ..
@navaye_asheghaan
Mirdamad 1402 shab03 a.mp3
25.01M
|⇦حالا که اومدی پیشم...
#روضه و توسل حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سید مهدی میرداماد•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
گرچه سه سال بیشتر ندارد، اما صدسال شکایت از این اندک سال دارد شکایت هایی که تاب باز گفتنشان را ندارد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@navaye_asheghaan
زمینه شب سوم محرم
بند اول🖤
سلام بابایی/بخون لالایی
رفتی به دخترت نگفتی که کجایی
همش میگفتم که دارم منم خدایی
سلام بابایی
چند روزه بابا،دلتنگت شدم
با این درد پاها،اینجا اومدم
درد و دل دارم،تو این چند روزه
بیا و نپرس،بهتر که نگم
بابایی اومدی خیلی دیر کردی
اومدی و خوابم و تعبیر کردی
من گرسنه بودم و با اشک چشم
سیرم کردی
منو درد و غم و چشمای تر
بزار منم باهات بشم همسفر
قول بده بابا نری دیگه سفر۲
(من الذی ایتمنی بابایی)
بند دوم🖤🖤
یه چیزی رو من/بهت نگفتم
چند روزیه که لکنت زبون گرفتم
فقط با اشکام بابا صورتم رو شستم
نزار یه بار دیگه من از ناقه بیوفتم
جون سالمی،نیس واسم تو تن
جای سالمی نیس توی بدن
چشم تو بابا،دور دیدن اینا
دختر تو رو،بدجوری زدن
همه جای بدنم زخم و درده
روزا اینجا گرمه و شبها سرده
بمیرم کی با لبات ( اینجور کرده)۲
میشه بابا بگی جرمم چی بود
که صورت دختر تو شد کبود
اینجا پر از آدم هیز و حسود
(من الذی ایتمنی بابایی)
#علی_اکبر_غلامپور
تقدیم به روح شهید مدافع حرم حسین معز غلامی
480.1K
زمزمه شب شهادت حضرت رقیه(س)
بند اول🖤
حالم خرابه و پریشونه
عمه فقط حالم رو میدونه
چن شبه که نخوابیدم بابا
تاریک و خیلی سرده ویرونه
اومدی و خرابه زیبا شد
عمه ببین گمشده پیدا شد
کاشکی خبر داشتی از این دلم
قد یه دنیا غصه توش جا شد
بزار بابا/به قولمون عمل کنم
اینجا میخوام/سر تو رو بغل کنم
(بابا حسین،الاهی جون من فدات)
بند دوم🖤🖤
میریزه اشک این چشای من
بابا ببین زخمیه پای من
منو میخواستن بزنن بابا
عمه کتک میخورد به جای من
میبینی پیر شدم بابا چه زود
صورتمو ببین شده کبود
وقتی که از رو ناقه افتادم
هیچ کسی اون لحظه پیشم نبود
لکنت زبون/ سخته برای دخترت
قدم خمه/ شدم شبیه مادرت
(بابا حسین،الاهی جون من فدات)
بند سوم🖤🖤🖤
سوالمو میشه بدی جواب
چرا محاسنت شده خضاب؟
خشکه هنوز لبات چرا بابا
درسته کشتنت برا ثواب؟
مگه ما خارجی شدیم بابا
یه عده میگفتن آخه به ما
آدم بدا به ما میخندیدن
بگم ماها رو بردن از کجا
محله ی/یهودیا پر از نگاه
یکی منو/برا کنیزی زد صدا
(بابا حسین،الاهی جون من فدات)
#علی_اکبر_غلامپور
تقدیم به روح شهید مهدی حیدری
450.8K
سبک زمینه شهادت حضرت رقیه(س)
بند اول🖤
مهمونه خرابه ای،بابایی امشب با سرت
من شکایت ندارم،بابایی از نبودنت
تو بگو چکار کنم،من این سر بی بدنو
چجوری میخوای آخه،بابا بغل کنی منو
رقیه خیلی خسته س
ببین با دست بسته س
ببخش نشستم آخه
دست و پاهام شکسته س
(خوش اومدی بابایی)
بند دوم🖤🖤
رد زخما بابایی،مونده روی پیرهنم
تا میبردم اسمتو،یکی میزد تو دهنم
میشه دعواشون کنی،رقیت و خیلی زدن
حرفای بدی زدن،فقط بدون خیلی بدن
قدم ببین خمیده
رنگم بابا پریده
نبودی دختر تو
چه حرفایی شنیده
(خوش اومدی بابایی)
#علی_اکبر_غلامپور
تقدیم به روح شهید مدافع حرم عباس دانشگر