بیا به پای دل خود سفر کنیم امشب
ز کوچه های مدینه گذر کنیم امشب
خدا به زین عبادش عطیه ای بخشید
بیا تمام جهان را خبر کنیم امشب
بیا سلام و درود و تهیت خود را
نثار این پدر و این پسر کینم امشب
در آسمان ولا مهر و مه هم آغوشند
بیا نظاره شمس و قمر کنیم امشب
دگر به دیدن باغ بهشت حاجت نیست
اگر به باغ ولایت نظر کنیم امشب
برای این که بگیریم عیدی از زهرا
سزد ارادت خود بیشتر کنیم امشب
به پاس مقدم دریا شکاف علم و کمال
ز اشک شوق نثارش گهر کنیم امشب
شب ولادت او در مدینه جشنی نیست
بیا ز غربت او دیده تر کنیم امشب
تمام فرصت ما وقف خدمت بر اوست
چه حاجت است که کار دگر کنیم امشب
اگر که چشمه ای از معرفت شود پیدا
نهال مهر ورا بارور کنیم امشب
کنار خرمنی از عشق او بیا بنشین
که فکر توشه ی راه سفر کنیم امشب
بگو به خلق (وفائی) ز جای برخیزد
لباس خدمت بر او به بر کنیم امشب
#سید_هاشم_وفایی
#ولادت_امام_محمد_باقر_ع
دوبیتی
سائل شدم و لحظه ی نابِ میلاد
چشمم به رخِ حضرتِ باقر افتاد
عید آمده و ماه رجب رؤیت شد
امروز در آغوشِ امام سجاد!
#مرضیه_عاطفی
#ولادت_امام_محمد_باقر_ع
ببار بر سر من شوق مستجیر شدن را
بگیر از دل من فرصت کویر شدن را
جهان به غیر سیاهی _خدا گواه_ ندارد
به ماه اگر که نبخشی سر منیر شدن را
چه علمها که شکافنده اش تو بودی و هستی
چه جمع کرده خدا در تو بی نظیر شدن را
سیادت حسنین است در وجود تو جاری
که ارث برده ای از مرتضی امیر شدن را
گدا که سر زده باشد به خانهی تو نبیند
تمام عمر دگر صورت فقیر شدن را
شفا کنار تو مفهوم دیگریست چرا که
به کور میدهی اذن ابوبصیر شدن را
پیامبر به پیامی سلام بر تو رسانده
چشانده ای تو به جابر شکوه پیر شدن را
سه ساله بودی و همراه عمه جان سه ساله
تویی همان که به بازی گرفت اسیر شدن را
به اقتدای سران به نیزه رفته چهل شب
ادا نمودهای آداب هم مسیر شدن را
رسید بر سر و دست تو روزگار و گره زد
به سنگ خار شدن را به غُل حقیر شدن را
چقدر گریه کنار پدر به چشم کشیدی
همیشه نقل به جای کفن حصیر شدن را
#س_کرمانی
#ولادت_امام_محمد_باقر_ع
گهر از بطن دریا تا هویدا میشود امشب
جمال ایزد منان تجلا میشود امشب
ملک در باغ رضوان است دست افشان، که از ره کِی
گل زهرای مرضیه شکوفا میشود امشب
به یمن مقدم باقر، امام پنجم شیعه
مدینه باز هم عرش معلا میشود امشب
زمین و آسمان را نور باران کرده حق، زیرا
علیبنالحسین این بار بابا میشود امشب
ملائک صف به صف اِستاده، در کف جام مِی دارند
دوباره آبِ کوثر هم گوارا میشود امشب
علی و فاطمه بانیِ این جشن و سرور هستند
چه جشنی در ثریاّ باز بر پا میشود امشب
امام حلم و علم و حکمت از ره میرسد وقتی
تمام علم در یک جمله معنا میشود امشب
ز دامانِ عروسی پاک دامن در اذانِ صبح
گلی زیبا به عالم باز اِهدا میشود امشب
نیازی نیست دریا موج بردارد به پای او
دو چشم مادرش آن گونه دریا میشود امشب
گدایی پشت دربِ خانه بنشسته به امیّدی
تمام شهر هم آید پذیرا میشود امشب
زمستان هم که باشد روزهای عاشقی گرم است
که با لبخندِ گرمش فصلِ گرما میشود امشب
امامِ باقر از ره میرسد ظلمت عَدَم گردد
و درد عاشقی با او مداوا میشود امشب
بشارت میدهد جبریل بر زهرا و بر حیدر
که یک غنچه ز نسل فاطمه وا میشود امشب
#رضا_باقریان
#ولادت_امام_محمد_باقر_ع
دوبیتی
مه جبینی شده در شهر مدینه ظاهر
که سلامش برساند ز پیمبر جابر
دختر سبط رسول و پسر پور بتول
شادمان اند ز میلاد امام باقر
▪️
کرده طلوع از افق در عالم امکان
ماه جمالی که اوست آیت سبحان
نام شریفش محمد است همچو پیمبر
باقر علی نبی و حجت یزدان
▪️
ای باقر علم مصطفی ادرکنی
هم نام به ختم الانبیا ادرکنی
میلاد سعادت اثرت می باشد
گویند همه اهل ولا ادرکنی
#حسین_مقدم
#ولادت_امام_محمد_باقر_ع
.
#میلاد_امام_باقر
#امام_باقر علیه السلام
#سرود
بند1⃣
ای عسل ترین عسل
از قبیله ی اصیل
برمیگرده به عرش خدا اصل تو
ای سبط امام حسن
ای سبط امام حسین
فصل عاشقی رسیده با وصل تو
نسل در نسل ماها نوکر
نسل در نسل شما آقا
نسل در نسل ماها قطره
نسل در نسل شما دریا
زدم عشق تو عشق تو عشق تو رو فریاد ۲
شدم با مهر تو مهر تو مهر تو آباد ۲
بره از یادم حتی اگه اسم خودم رو ۲
نمیره اسم تو اسم تو اسم تو از یاد ۲
بند2⃣
ای بهار خوش قدم
ای ترانه ی قدیم
میعاد مسیحه روز میلاد تو
ای نور امام حسن
ای شور امام حسین
جانم به تو و کمال اجداد تو
نسل در نسل ماها بنده
نسل در نسل شما ارباب
نسل در نسل ماها ظلمت
نسل در نسل شما مهتاب
به دام زلف تو زلف تو زلف تو گیرم ۲
از عالم غیر تو غیر تو غیر تو سیرم ۲
هزار تا جونم اگه داشته باشم باز هربار ۲
فقط واسه تو واسه تو واسه تو میمیرم ۲
بند3⃣
ای نتیجه ی علی
ای نبیره ی نبی
غبطه میخوره زمین به آباء تو
ای قدر امام حسن
ای بدر امام حسین
مینازه خدا به حسن اسماء تو
نسل در نسل ماها ذره
نسل در نسل شما خورشید
نسل در نسل ماها سائل
نسل در نسل شما امید
فقط از جام تو جام تو جام تو مستم ۲
دخیل دست تو دست تو دست تو دستم ۲
سرم رو بالا میگیرمو اینو میخونم ۲
مرید دین تو دین تو دین تو هستم ۲
شعر و سبک: #امیر_آهمند، #احسان_نوری
انجمن تکیه نوکری مشهد
👇
دوبیتی
پسر حضرت زهراست؛گل یاسمن است
جلوه ی نور خدا آینه ی پنج تن است
مادرش دخت کریم و پدرش پور حسین
ای بنازم به امامی که حسین در حسن است
#قاسم_نعمتی
#ولادت_امام_محمد_باقر_ع
باطنش هر لحظه در روی محمّد ظاهر است
در امام غایب این عصر، علمش حاضر است
مادر از نسل حسن، بابایش از نسل حسین
خلقتی این گونه در بین خلایق نادر است
هر کسی او را زیارت کرده باشد در بقیع؛
هم علی و هم حسین و هم حسن را زائر است
عقل کل های جهان فهمیده اند این راز را؛
چاره ی آن چه نمی فهمند قال الباقر است
با احادیثش دلِ آشوب من آرام شد
از تخصص های او تأثیر روی کافر است
از رقیه هرکه بیتی گفت بیتش می دهد
این قلم،این گود،بسم الله هر کس شاعر است
#مهدی_رحیمی_زمستان
#ولادت_امام_محمد_باقر_ع
امید به زندگی.:
اول کار است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
باب اسرار است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
نغمه جان است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
ازهم بگشای دیده را با صلوات
با خنده بگو شکرخدا را صلوات
برگی بزنی بار دگر دفتـر عمـر
صبحست و بگو محفل ما را صلوات
اَللّهمّ صلِّ علی محَمّد وآل مُحَمَّدوَعجِّّل فرجهُم
97.10.30یعقوبی-روضه.mp3
19.18M
:
هدیه به امیر المومنین صلوات
از اقا امام زمان عج معذرت می خوام
شور یا زمزمه مقتل حضرت زهرا
شعرو سبک رضا نصابی
به نفس کربلایی علی یعقوبی
نمیره یادم
صدازدی به پشت در برس دادم
بچمو کشتن
فضه بیا فضه بیا تا جون ندادم
نمی ره یادم
داشتم میدیدم
توسینت فرو میرفت تیزیه مسمار
دیدم که مونده
چند قطره ی خون تو در گوشه ی دیوار
نمی ره یادم
کنده شد ازجا
دربه روی تن زخمیه تو افتاد
تادیدکه نامرد
پشت در خونه تویی بیشتر فشار داد
نمی ره یادم
گرفته بودش
چشم زینبو حسین تا که نبینه
تا که نبینه
مادر شو به پشت در نقشه زمینه
نمی ره یادم
دستامو بستن
باغلاف بازوتو فاطمه شکستن
کسی نپرسید
ازعهدی که توی غدیر با علی بستن
قنفذ رسیدو
با غلاف به بازوی تو زهرا میزد
دیدم مغیره
با لگد به پهلوی تو زهرا می زد
رضا نصابی