🔹 ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ 🔹
بفرمایید روضه، آدرس: دروازه ی ساعات
بعد از کوچه ی تنگِ یهودی ها
تَهِ بازارِ شامِ سابق و امروز بازارِ حمیدیّه
گرفته مجلسی ارباب در کاخ یزیدیّه
بفرمایید روضه با حضور قاتلان،شمر و سنان و حرمله امشب
بفرمایید روضه با حضور ذاکران
این بار چوب خیزران با لب...
بفرمایید روضه ،شام،بعدش هم به صرف شام
بفرمایید روضه شامیان،بعد از نماز مغرب و عشاء
بفرمائید روضه شامیان
با خطبه خوانی هایِ زین العابدین و زینب کبری
ندیدم مجلسی کامل تر از این مجلس روضه
نه بی خود نیست اربابم در آورده سر از این مجلس روضه
که در آن قاسم و عباس و اکبر بر روی نیزه،میان دارند
و در هر گوشه ی مجلس
شبیه عمّه ی سادات و طفلان،کربلایی های بسیارند
به نوبت راویان،شمر و سنان و حرمله از کربلا گفتند
تمام قصّه را از ابتدا تا انتها گفتند
ولی هر یک جدا از روضه ی سرهای از پیکر جدا گفتند
سپس بر منبرِ تشت طلایی
آن لب کرب و بلایی
آیه ای از کهف را آن شب تلاوت کرد
تمام نکته ها را مو به مو در خواندن آیه رعایت کرد
حسین بن علی لب وا نکرده،ناگهان مجلس دگرگون شد
از این سو چشمِ زین العابدین
از آن طرف، زینب دلش خون شد
پس از لب خیزران برخواست آهسته
ولی با شدّت از دست یزید افتاد
رقیّه دید بالا رفت چوب خیزران،
امّا خدا را شکر بر صورت ندید افتاد
همین که خیزران، این ذاکر معروف بالا
صدای جمع از این روضه ی مکشوف بالا رفت
زمینه ، نوبت جُندَب شد و
از داستان بوسه ی سرخ پیمبر خواند
زمینه ، نوبت جُندَب شد و
او هم دوباره روضه را از قسمت ِ سر خواند
ولیکن ، واحدِ سنگین آن مداح رومی ، چیزِ دیگر شد
خدا خیرش دهد او خواند و حال عمّه ی سادات بهتر شد
بکوب ای سینه زن در واحد شلاقیِ امشب
تو می کوبی به سینه ظاهرا،
امّا فقط شلاق ها را می خورد زینب
برای لطمه ی آخر ، فضا جور است در مجلس
سر زینب سلامت ، نوبت شوراست در مجلس
به شدّت خطبه خواندن های زینب،
شور می بخشد به این مجلس
خصوصاً موقعِ طرز ادای اسمِ ارباب جهان،
از بس حسین بن علی را می کشد با حس
دل سنگ آب می گردد
رقیّه بیشتر بی تاب می گردد
دل سنگ آب می گردد
دل سنگ آب شد امّا،
دل آب فرات آن روز ، سنگ و سنگ تر می شد
سَرِ ظهر عطش از شدت گرما و تیر و نیزه ها،
خون در رگ خون خدا پُر رنگ تر می شد
دل سنگ آب شد روزی ، دل سنگ آب می گردد،
دل سنگ آب خواهد گشت
زمان دیروز یا امروز یا فردا برای کربلا
بی تاب خواهد گشت
شما حالا بفرمایید روضه ، اهل بیت امّا به زور تازیانه ، راهیِ مجلس شدند آن شب
شما حالا بفرمایید روضه ، بچّه ها ، از بس که تازیانه خوردند از عدو، بی حس شدند آن شب
بفرمایید روضه ، روضه ی ناگفتنی در مجلس از آغاز بسیار است
از این بسیار ها تنها ، یکیّ اش این که زین العابدین بسیار بیمار است
یکی دیگر از این بسیار ها این که ، کمان حرمله ، بسیار در چشم همه مشغول ِآزار است
بفرمایید روضه تا که شام زینب کبری سحر گردد
بفرمایید روضه تا مگر تعدادمان
از دعوتی های یزید بی مروّت بیشتر گردد
بفرمایید روضه تا که بازوهایمان امشب برای بچّه ها در وقت تازیانه مانند سپر گردد
بفرمایید روضه ، آدرس دروازه ی ساعات
بفرمایید روضه بچه ها ، تنها برای شادیه قلب حسین و عمّه ی سادات
مهدی رحیمی"زمستان"
😭🏴😭🏴😭🏴
نوای ذاکرین🙏
@navayehzakerin
✅ کاروان_اسرا
🔹در خبرها آمده که ابن زیاد بعد از آنکه یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرها را در کوچهها و محلههای کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد[9] و بعد از آن اسرا را به سرپرستی مخضّر بن تعلبه عائذی و شمر بن ذیالجوشن به شام روانه کرد.
🔸 دستور داد که امام سجاد را با غل جامعه دستها را بر گردن بستند و سوار بر شتر بیجهاز به سوی شام حرکت دادند.
🔹مدتی که اسرا از کوفه و شام در حرکت بودند را منابع ذکر نکردند چه وقایعی اتفاق افتاده و تنها به برخی بیادبیهای حاملین سرهای مبارک اشاره دارند.
🔸نقل شده که اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ را سه روز پشت دروازههای دمشق نگه داشتند تا شهر را آذینبندی کنند و آماده برای جشن و شادی نمایند. در بیشتر منابع نقل شده که روز اول صفر سر امام حسین ـ علیهالسلام ـ را همراه کاروان اسرا وارد دشمق کردند.[10]
🔸واقعه دلخراشی که برای اسرا اتفاق افتاد این بود که علیرغم خواست آن بزرگواران مبنی بر ورود به شهر از جای خلوت و بطور جداگانه از سرهای مبارک ولی شمر ملعون دستور داد سرها جلوی کاروان اسرا و از دروازه ساعات که جمعیت انبوهی تجمع کرده بودند وارد کنند، و مردم غافل شام که از حقیقت ماجرا بیخبر بودند با مشاهده کاروان شادی و هلهله میکردند و بر سرها اهانت مینمودند.
✳️سفر شام برای اهلبیت امام حسین ـ علیهالسلام ـ بسیار تلخ و مصیبتهای دوران اسارت در این دیار، برایشان از سختترین مصیبتها بوده است.
✳️وقتی از امام سجاد ـ علیهالسلام ـ پرسیدند در سفر کربلا، سختترین مصیبتهای شما کجا بود، سه بار فرمودند: «الشام، الشام، الشام» .[11] در شام نیز اسرای آل محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ را در حالی که به ریسمان بسته شده بودند، به مجلس یزید وارد کردند، وقتی بدان حال در پیش روی یزید ایستادند، سر امام را در برابر یزید میگذارند و این صحنه از سوزناکترین صحنههایی است که برای امام سجاد و خانم زینب اتفاق میافتد. چرا که یزید ملعون بر سر امام توهین کرده و شماتت میکند و با قرائت اشعاری خود را پیروز میدان میداند و به مردم اجازه حضور میدهد و در آن مجلس به لبهای مقدس امام جلوی چشم اسرا خیزران میزند.[12] گویا در این مجلس است که یک مرد شامی به خود اجازه میدهد و این جسارت بزرگ را میکند.
😭دختر امام حسین به نام فاطمه را از یزید به کنیزی میخواهد و با پاسخ تند دختر امام و خانم زینب سلام الله علیهما روبرو میشود و بعد از گفتگوئی میان حضرت زینب و یزید خانم زینب خطبهای در مجلس یزید ایراد میکنند و شجاعانه به اعمال پلید یزید اشاره میکند و یزید را در مجلس خود رسوا و خار میکند.
📚[9] . محمدعلی عالمی، حسین نفس مطمئنه، انتشارات هاد، چاپ اول، ص 329، خرداد 1372.
[10] . جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف، ص 240، اسفند 1374.
[11] . ابو مخنف، مقتلالحسین، ترجمه سیدعلی محمد موسوی جزایری، انتشارات بنیالزهرا، چاپ اول، 1380، ص 385.
[12] . ابومخنف، پیشین، ص 387.
😭😔😭😔😭😔😭
🌹نوای ذاکرین🌺
@navayehzakerin
هفتم عاشوراییان
سینه های غم داران مثل شمع سوزان است
خون شده دل یاران هفتم شهیدان است
اشک لاله ها رنگین قلب لاله ها غمگین
رأس لاله های دین روی نیزه تابان است
مانده داغ و غم صدها بی نشانه مرقدها
بعد کوفه مقصدها سوی شام ویران است
حنجری فغان دیده قامتی کمان دیده
گلشنی خزان دیده در حصار زندان است
شد به صبح صادق ها هفتم شقایق ها
خون ز داغ عاشق ها قلب هر بیابان است
مثل دیده ی گردون سینه ها ز غم گلگون
چشم زینب محزون غرق موج و توفان است
زینب است و جان او روی نی نشان او
جاری از لبان او آیه های قرآن است
یاس باغ جاویدی عطر باغ امیدی
رأس پاک خورشیدی در تنور مهمان است
تازیانه ی دشمن خورده دائماً بر تن
این که می کند شیون دختر است و گریان است
زورقی به دریا نیست رد پا به صحرا نیست
سیلی اش تسلا نیست دختری که نالان است
ماه گل به باغ او روشن از چراغ او
هر سری به باغ او بی سر است و سامان است
شد دلم غم آموزش دیده شعله افروزش
از غم جگرسوزش سینه آتشستان است
رفته دیر راهب سر چون شقایقی پرپر
دختری ز غم مضطر خواهری پریشان است
در طریق عشق و غم روی لاله ها شبنم
در غباری از ماتم گرد غم به دامان است
روز آسمان شد شب جان عاشقان بر لب
«یاسر» از غم زینب غرق آه و افغان است
***
محمود تاری «یاسر»
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
زمزمه هفتم عاشوراییان...
😭😭😭😭
حسین....غریب....حسین...شهید
😭🙏😭🙏😭🙏
سینه های غم داران
مثل شمع سوزان است
خون شده دل یاران
هفتم شهیدان است
اشک لاله ها رنگین
قلب لاله ها غمگین
رأس لاله های دین
روی نیزه تابان است
حسین....غریب...حسین ..شهید(۲)
مانده داغ و غم صدها
بی نشانه مرقدها
بعد کوفه مقصدها
سوی شام ویران است
حنجری فغان دیده
قامتی کمان دیده
گلشنی خزان دیده
در حصار زندان است
حسین....غریب...حسین ..شهید(۲)
شد به صبح صادق ها
هفتم شقایق ها
خون ز داغ عاشق ها
قلب هر بیابان است
مثل دیده ی گردون
سینه ها ز غم گلگون
چشم زینب محزون
غرق موج و توفان است
حسین....غریب...حسین ..شهید(۲)
زینب است و جان او
روی نی نشان او
جاری از لبان او
آیه های قرآن است
یاس باغ جاویدی
عطر باغ امیدی
رأس پاک خورشیدی
در تنور مهمان است
حسین....غریب...حسین ..شهید(۲)
تازیانه ی دشمن
خورده دائماً بر تن
این که می کند شیون
دختر است و گریان است
زورقی به دریا نیست
رد پا به صحرا نیست
سیلی اش تسلا نیست
دختری که نالان است
حسین....غریب...حسین ..شهید(۲)
ماه گل به باغ او
روشن از چراغ او
هر سری به باغ او
بی سر است و سامان است
شد دلم غم آموزش
دیده شعله افروزش
از غم جگرسوزش
سینه آتشستان است
حسین....غریب...حسین ..شهید(۲)
رفته دیر راهب سر
چون شقایقی پرپر
دختری ز غم مضطر
خواهری پریشان است
در طریق عشق و غم
روی لاله ها شبنم
در غباری از ماتم
گرد غم به دامان است
حسین....غریب...حسین ..شهید(۲)
روز آسمان شد شب
جان عاشقان بر لب
«یاسر» از غم زینب
غرق آه و افغان است
حسین....غریب...حسین ..شهید(۲)
محمود تاری «یاسر»
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
1_445530608.mp3
17.21M
یا اول مظلوم عالم علی ع:
به کی اعتماد کنم خودت بگو
منم و تو و هزار تا آرزو
حرف مرگ و زندگیمون وسطه
زندگیه من بساط روضته
اگه بنا به مردنه
کی بهتر از محرم
کجا بهتر از روضه ها
برای کی بهتر از تو
کجا بهتر از کربلا
بمیرم بمیرم
برا انگشترت
بمیرم بمیرم
واسه زخم سرت
بمیرم برای ناله ی مادرت
(بمیرم برات حسین۴)
.........................
روضه ی تو اعظم مصائبه
شبیه نماز و روزه واجبه
اومدم رو زندگیم قمار کنم
من اگه فدات نشم چیکار کنم
برای عاشق شدن
کی بهتر از خود تو
کی بهتر از جوونی
بزار برا تو بمیرم
چجوری خودت میدونی
بمیرم بمیرم
ترک خورده لب هات
بمیرم بمیرم
رمق نیشت تو صدات
بمیرم شکسته تموم دنده هات
(بمیرم برات حسین۴)
.........................
بشماری بیشتره از ستاره ها
زخمای این تنه زیر دست و پات
وسط تموم این مصیبتات
به فدای روضه ی مخدرات
اگه بنا به غارته
چرا کهنه پیراهنت
چرا این همه سر و صدا
برای چی گهواره و
برای چی گوشواره ها
بمیرم بمیرم
برا حال رباب
بمیرم که مردن همه از اضطراب
می کشن میکشن میکشن با طناب
(بمیرم برات حسین۴)
شاعر : سید جواد پرئی
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 به کی اعتماد کنم خودت بگو
شب هفتم محرم ۱۴۴۱
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#شور
#شب_هفتم
#محرم۹۹
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
1_447125858.mp3
9.5M
یا اول مظلوم عالم علی ع:
هدیه به ارباب صلوات
شور مقتل امام حسین
شعر رضا نصابی
به نفس حاج مهدی کمانی
راس الحسین یعنی سنگ بر جبین زدن
از پشت مرکبش شاه و زمین زدن
راس الحسین یعنی بی یارو بی پناه
افتادی غرق خون در بین قتگاه
راس الحسین یعنی گودال و ازدحام
با چکمه می شینه رو سینه ی امام
راس الحسین یعنی پنجه به مو کشید
با کهنه خنجری رگ هاتو می برید
راس الحسین یعنی افتادی زیر پا
رو خاکا می کشید فاتل تن تورا
راس الحسین یعنی اومد سنان پست
پلک تر تورا با نوک نیزه بست
راس الحسین یعنی زهرا صدا می زد
به صورت حسین قاتل با پا می زد
راس الحسین یعنی شاه بی کفن شده
زیر هجوم تیغ مثله بدن شده
راس الحسین یعنی خیلی دقیق می زد
تیغ و به پهلوی تو داشت عمیق می زد
راس الحسین یعنی قلبه حرم می زد
رو پیکر حسین قاتل قدم می زد
راس الحسین یعنی که پیروهن نداشت
عریان تنی رو خاک حتی کفن نداشت
راس الحسین یعنی می بینه خواهری
در زیر سم اسب افتاده پیکری
راس الحسین یعنی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
مقبل کاشانی....
مریض شد ، جذام گرفت. مردم دورِش کردن ، مقبل کاشانیُ میگم. عاقبت اومد تو یه حمامی کار می کرد . ذغال می ریخت حمامُ گرم می کرد . نشسته بود دلش گرفته ، یه وقت شنید صدا حسین حسین میاد ...
گفت چه خبره؟ گفتن مقبل ، شبِ عاشوراست .. خیلی دلش گرفت ؛ گفت حسین جان خیلی دوست داشتم بینِ جمعیت برات نوکری می کردم .. به حق مادرت شفامُ بده .. یه دفعه دیدن به سر زنان اومد وسط جمعیت ..
شب عاشوراست امشب ..
کربلا غوغاست امشب ..
شعر گفت با یه عشقی ، همچین که خوابید در عالم مکاشفه خواب دید وارد یه صَحنیِ شده ، ملائکه دارن میان . یه مرتبه ابراهیم خلیل الله ، اسماعیل ، دونه دونه پیغمبرا دارن میان . گفت چه خبره؟ گفتن مجلس روضه گرفتن . وجود نازنین خاتم الانبیا خودشون روضه گرفتن همه اومدن . همچین که نگاه میکرد یه وقت دیدن پیغمبر وارد شد ، پشت سر پیغمبر ، علی وارد شد ، فاطمه وارد شد ، حسنین اومدن ، همه به احترامشون بلند شدن .
یه وقت دیدن پیغمبر نگاهی فرمودن ، فرمود محتشم کاشانی رو بگید بیاد شعر بخواند . مقبلم داره از دور نگاه می کنه ، میگه یه مرتبه دیدن محتشم اومد هنوز شروع نکرده ، پیغمبر بهش مقام داد ، فرمود : محتشم برو رو پلۀ اول منبر .
بسم الله الرحمن الرحیم
به إذن رسول الله به إذن امیر المومنین و به إذن فاطمه الزهرا
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
در بارگاه قدس که جایِ ملال نیست
سر هایِ قدسیان همه بر زانویِ غم است
*مردم گریه کردن .. پیغمبر گریه کرد .. فرمود بهت پیام دادیم یه پله بالاتر برو ؛ رفت بالاتر ..*
کشتی شکست خوردۀ طوفان کربلا
در خاک و خون تپیده به میدانِ کربلا
از آب هم مضايقه کردند کوفيان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
اين کشتۀ فتاده به هامون حسين توست
وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست
*یه وقت صدا بلند شد محتشم بسه .. به خدا دخترم زهرا از حال رفت .. پیغمبر مقام داد ، عبایِ خودشُ پیغمبر رو دوشِ محتشم انداختن ..
مُقبِلم هم خوشحال ، هم ناراحت گفت منم شعر گفتم. خوش به حال محتشم مقابل پیغمبر شعر خواند .. دلش گرفت ، داشت می رفت یه مرتبه صدا زدند مقبل کاشانی؟ گفت منم چیزی شده؟ گفتن بیا .. حضرت زهرا فرموده مُقبل بیاد برا ما شعر بخوانه ... (حضرت زهرا بخواد مقام بده اینجوری بالا میبره ..) فرمود برو بالایِ منبر ... اومد بالایِ منبر :*
بسم الله الرحمن الرحیم
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت
هوا زِ جور مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
*دستت بیاد بالا ، جانم به این عرض ارادتا .. پیر و جوان ، کوچیک و بزرگ بگو حسین ...
من از همین جا میخوام یه گریز بزنم ؛ آوردنش بالایِ دارالاماره .. یادت باشه (بچه هایِ جبهه و جنگ بهتر می دونن ، تا یکی تیر می خوره ، خونِ زیادی ازش میره تشنه ش میشه ...) شمشیر زده بودن لبش بریده شده بود .. گفت اگه میشه یه خورده آب به من بدین ... دستاشُ بسته بودن .. کاسۀ آبُ جلو دهانش گرفتن هی خون رویِ آب می ریخت نتونست آب بخوره .. گفت حتماً سریِ بین من و آقام حسینِ ...
لب تشنه از همون بالا دارالاماره .. صدا زد : صل الله علیک یا ابا عبدالله ... زود بگم معطلت نکنم ... همچین که اربابِ منو تو ، تو گودال افتاد دیدن نیزه رو زمین زد ... عباسشُ کشتن .. (بگم دونه دونه؟) علی اصغرشُ کشتن .. قاسمشُ از زیر سم اسبا بیرون کشیده .. حالا حسین مونده و چند تا خیمه پُر از زن و بچه ... همچین که نیزه رو زمین زد ، صدا زد : «یا مُسْلِمَ بْنَ عَقیلٍ وَ یا هانِىَ بْنَ عُرْوَةَ .... مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی، وَ أَدْعُوکُمْ فَلا تَسْمَعُونی؟! ..» کجایی مسلم ببینی آقاتُ غریب گیر آوردن ...*
ای حسین...
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_5944904031007672337.mp3
3.27M
🚩#سخنرانی
🎼 داستان شعر محتشم کاشانی ....
🚩 #آقای_عالی
#مقبل_کاشانی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
روضه و توسل جانسوز ایام اسارت خاندان آل الله صلوات الله علیهم اجمعین
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنتَ امیرالمومنین
چه دست های سیاهی که نور می بردند
به نیزه ها سرِ هجده غیور می بردند ...
*جلو چشم علی اکبر ... جلو چشم قاسم ... جلو چشم عباس ... جلو چشم حسین ... کی جرات کرده دستِ زینبُ ببنده ...*
چقدر بی ادبانه سرِ سلیمان را
برایِ جایزه در پیشِ مور می بردند ....
*یه چند روزی از عاشورا گذشته ، شما زخم هاتون تازه ست واقعاً نیاز به روضه خوان ندارید .. اما چه کنم ، کاره من روضه خوانیِ باید زخم دلتُ تازه نگه دارم" چی می خوام بگم .... دخترِ علی کجا ... زنازادۀ مرجانه کجا ....*
چقدر بی ادبانه سرِ سلیمان را
برایِ جایزه در پیشِ مور می بردند ....
اگر چه پوشیه ها بود و آستین ها بود
*چی دارم می گم ؟ .. از کی دارم می گم؟ .. همون خانمی که وقتی می خواست بره کنار قبر پیغمبر ، شنیدید همه چراغ ها رو امیرالمومنین می فرمود خاموش کنید ... کسی چشمش به قد و بالای خانم ..... خوده علی جلو جلو می رفت ، حسن و حسینم چپ و راستِ زینب ... عباسم از پشت شمشیر به دوش می اومد ... یه وقت کسی تو این تاریکی شب چشمش به قد و بالای زینب نیوفته ....
نیست فلک به قدر هم پایت
سایۀ تو ندیده همسایه ت ...*
اگر چه پوشیه ها بود و آستین ها بود
چو در مسیر شلوغِ عبور می بردند
*همۀ شهر تعطیل شده بود ... هلهله می کردن ... انقده بچه ها می ترسیدن ... بین اسرا فقط یکیِ که داره باره همه رو می کشه ...*
به شانه هایِ زنی بار ، زخمِ قافله بست
میان سلسله سنگ صبور می بردند
*شروع کرد صحبت کردن ... وای بر شما ... چشم هاتون خشک مباد .. خنده رو لب هاتون میاد ...پسرِ پیغمبر رو کشتید شهر رو زینت کردید ... نامه نوشتید اون وقت بین دو نهر آب با لبِ تشنه .... هی گفت مردم جیگرم داره میسوزه .... با لبِ تشنه سر از بدنش جدا کردید ...
خبر رساندن شهر در شُرفِ انقلابِ .. چه کنیم ؟ گفت یه راه داره فقط ساکت کردنِ زینب ..." اونم اینکه سرِ حسین رو ببرید در مقابلش .... مردم دیدن لحن صحبت کردنه زینب عوض شد ... خانمی که با عتاب با خطاب ... یه وقت دیدن لحن صدا عوض شد ... میگه هلالِ یک شبۀ زینب ... عزیزه دله زینب ... کجا بودی سه شبانه روزه ....*
ای جانه من به نیزۀ اعدا چه می کنی
آغوشِ ماست جایِ تو آنجا چه می کنی؟
*تا چشمش افتاد دید پیشانیِ داداششُ شکستن (زبانِ حال) گفت حسین دیگه اجازه نمی دم از من جلوتر باشی ... قرار بود با هم باشیم ... سرت شکسته داداش .... بمیرم برات ... نگاه کرد دید نازدانه داره پرپر میزنه چشم به بابا دوخته ... عمه ... عمه ... این سر، سرِ بابامه عمه .... تنها راهش این بود چنان سر رو به محمل کوبید حواسِ این نازدانه رو برگردوند ....*
حسین .....
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
بسم الله الرحمن الرحیم
#محرم
مصائب کوفه و مجلس ابن زیاد لعنتاللهعلیه
بسکه در کوی و گذر وقتِ تماشا ریختند
کودکانت بر زمین از ضربِ پاها ریختند
عدهای شاگردهایم عدهای دیگر کنیز
کوچه کوچه پیشِ پایم نان و خرما ریختند
در شلوغیِ مسیرِ کاخ هِی روی خاک
دختران از هول دادنهای آنها ریختند
بارها ما بر زمین خوردیم از ما رد شدند
مثلِ آنروزی که با در رویِ زهرا ریختند
نیزه داران موقع اُطراق هرجایی که شد
اینهمه سر را به روی هم همانجا ریختند
آتشِ خیمه ، کشیدنهای تا کوفه چه کرد
گیسوان بچهها یا سوخته یا ریختند
بی هوا بر ناقهها زد تا که از آن ارتفاع
دخترانت پشتِ هم در بینِ صحرا ریختند*
مردمانی که درِ این خانه میخوردند نان
کُنجِ زندان با قُل و زنجیر ما را ریختند
با لب و دندانِ تو با چوب بازی کرد و زد
آه دندانهای تو آنقدر زد تا ریختند
خوب پیدا هست از بویی که دارد موی تو
در تنورِ روشنی دیشب سرت را ریختند
*حرام زادهای بنام سهیل ابن عُرَیف تا دروازه کوفه با سیخی که در دست داشت برناقهها میزد تا کودکان از آنها بیافتند(تذکره الشهدا ودیگرمقاتل)
(حسن لطفی ۹۷/۰۶/۳۱)
#یاشبیر
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
*هفتمین شام جدائی است بیا گریه کنیم*
هفتمین شام جدائی است بیا گریه کنیم
هفتمین روز جدائی است بیا گریه کنیم
داغ گلهای خدائی است بیا گریه کنیم
در شب هفتم گلهای به خون خفته خویش
فاطمه کرببلائی است بیا گریه کنیم
کس چه داند که در این شب به اسیران چه گذشت
یا به زینب زغم داغ شهیدان چه گذشت
بر یتیمان حسین از غم هجران چه گذشت
نوبت عقده گشائی است بیا گریه کنیم
مگر امشب شب هفت گل زهرا نَبُود
یاکه در کوفه چنین رسم خدایا نَبُود
راه تسکین یتیمان سر بابا نَبُود
عجبا این چه عزائی است بیا گریه کنیم
بر سنان رأس شهیدان شده فانوس عزاء
کف زنان خنده کنان در بر چشم اسرا
خاندان شهدا بر سر بازار چرا
که به پا شور و نوائی است بیا گریه کنیم
کوفه را کشتن مهمان روش زندگی است
بر یتیمان وی،آزار برازَندگی است
تسلیت،کعب نی وسیلی و آوارگی است
گریه بردرد دوائی است بیا گریه کنیم
کوفیان در بر ما این همه غوغا نکنید
بهر همدردی ماهلهله بر پا نکنید
بانوان را به چنین حال تماشا نکنید
که عجب حال و هوائی است بیا گریه کنیم
هفتمین شام جدائی است بیا گریه کنیم
باسبک کربلامن
تظرماست بیاتابرویم
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
😭🙏😭🙏😭🙏😭🙏
باورم هرگز نمی شد بر سر نی جلوه گر
تا شود خورشید گردون بر سر هررهگذر
راس خونینش چراغ راه زینب گشته بود
بر عیال و خانمانش داشت همواره نظر
هرکجا رفتیم ما را خارجی کردند خطاب
صوت قرآن برادر می کند دفع خطر
پایکوبی یکطرف دشنام وسنگ ازیکطرف
اجر و مزد جدمان را میدهند در این سفر
ناقه ی عریان و بر دست اسیران سلسله
کوفیان شرمی ندارند تا زنند بر دل شرر
باورم هرگز نمی شد این همه بی حرمتی
از یهودی ها شود بر زاده ی خیرالبشر
مانده ابدان شهیدان قطعه قطعه کربلا
بر فراز نیزه ها هجده سری همچون قمر
یک زن و کوه مصائب درک آن مشکل بود
از برای حفظ ناموس خدا بسته کمر
خطبه اش در شهر کوفه ولوله بر پا کند
از جنایت های کوفی میدهد هر دم خبر
نهضت سرخ حسین در کربلا گشته تمام
نهضت زینب کند کاخ ستم زیر و زبر
(صانعی) زهراوحیدر در جنان صاحب عزا
آل پیغمبر اسیر و گشته اند بی بال و پر
سیدکمال میرصانعی ۹۹/۶/۱۴
🙏😭🙏😭🙏😭
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
اشعار کاروان اسرا در کوفه - حضرت زینب(س) - سید محمد رضا شرافت
ای صبرتو چون کوه در انبوهی از اندوه
طوفان بر آشفته ی آرام وزیده
ای روضه ترین شعرغم انگیز حماسه
ای بغض ترین ابر به باران نرسیده
ای کوه شبیه دلت و چشم تو چون رود
هرروز زمانه به غمت غصه ای افزود
غم درپی غم درپی غم درپی غم بود
ای آنکه کسی شکوه ای از تو نشنیده
من تاب ندارم که بگویم چه کشیدی
تا بشنوم آن روضه و آن داغ که دیدی
تو در دل گودال چه دیدی چه شنیدی ؟
که آمده ای با دل خون قد خمیده
نه دست خودم نیست که شعرم شده مقتل
شد شعر به یک روضه ی مکشوف مبدل
نه دست خودم نیست خدایا چه بگویم؟
این بیت رسیده ست به رگ های بریده
این کرب و بلا نیست مدینه ست در آتش
شد باز درون دل تو شعله ور آتش
در خیمه کسی هست ولی خیمه در آتش
ای آنکه شبیه تو کسی داغ ندیده
این قافله ی توست سوی کوفه روان است
برنیزه برای تو کسی دل نگران است
شکر است که تا شام فقط ورد زبان است
رفتید دعا گفته و دشنام شنیده
سخت است که بنویسم دستان تو بسته ست
مانند دلت قد تو چندی ست شکسته ست
قد تو شکسته ست نماز تو نشسته ست
من ماندم و این شعر و گریبان دریده
سید محمد رضا شرافت
************
اشعار کاروان اهل بیت(ع) - در کوفه - قاسم نعمتی
زیبا هلال یک شبه،ای سایه سرم
بالا نشته ای مرا می کنی نگاه
عالم همه پناه به نام تو میبرند
حالا ببین که خواهرتوگشته بی پناه
تو قرص ماه بودی و حالا شدی هلال
دیشب مگر چگونه شبت کرده ای سحر
روی تو سوخته چونان روی مادرم
خاکستر است لای همه گیسوان سر
عمری سرم به سینه ات آرام میگرفت
حالا تو روی نیزه و من بین محملم
هربار نیزه دار ، سرت چرخ می دهد
با هر تکان نیزه تکان می خورد دلم
از بعد قتلگاه که دیدم به چشم خود
زخمی شده دو گونه تو در وضوی خاک
دامن گرفته ام پی رأس تو هرقدم
تا که نیفتی از سر نیزه به روی خاک
عمری ندیده است کسی سایه مرا
حالا ببین که رنج و بلا یاورم شده
شاه نجف کجاست تماشا کند مرا
این آستین کهنه حجاب سرم شده
قاسم نعمتی
*************
اشعار ورود کاروان اهل بیت (ع) به کوفه - وحید قاسمی
ای نیزه دار ؛ آینه بر نیزه میبری؟
خواهی چگونه از وسط شهر بگذری
از کوچه های خلوت آنجا عبور کن
خوب است اندکی به ابالفضل بنگری
کمتر بخند قاری قرآن دلش شکست
بر آیه ها قسم که تو بی دین و کافری
دیگر بس است نیزه خود را زمین مکوب
تو از یهودیان محل سنگ دل تری
دیدی حسین فاطمه خیر کثیر داشت
حالا تو صاحب دو سه تا کیسه زری
با رقص نیزه پدرم قصد کرده ای
در پیش چشم عمه لجم را در آوری؟
داری گل سری که عمویم خریده است
بی آبرو برای که سوغات میبری؟
حس میکنم به دختر خود قول داده ای
از کربلا براش دو خلخال میبری
وحید قاسمی
***********
اشعار ورود کاروان اهل بیت (ع) به کوفه - یوسف رحیمی
قرآن بخوان از روي نيزه دلبرانه
ياسين و الرحمان بخوان پيغمبرانه
قرآن بخوان تا خون سرخت پا بگيرد
همچون درخت روشني در هر کرانه
بايد بلرزاني وجود کوفيان را
قرآن بخوان با آن شکوه حيدرانه
خورشيد زينب شام را هم زير و رو کن
قرآن بخوان با لهجه اي روشنگرانه
کوثر بخوان تا رود رود اينجا ببارم
در حسرت پلک کبودت خواهرانه
قرآن بخوان شايد که اين چشمان هرزه
خيره نگردد سوي ما خيره سرانه
اما چه تکريمي شد از لب هاي قاري
تشت طلا و بوسه هاي خيزرانه
گل داده از اعجاز لب هاي تو امشب
اين چوب خشک اما چرا نيلوفرانه
در حسرت لب هاي خشکت آب ميشد
ريحانه ات با التماسي دخترانه
آن شب که ميبوسيد چشمت را سه ساله
خم شد ز داغت نيزه هم ناباورانه
از داغ تو قلب تنور آتش گرفته
تا صبح با غمناله هايي مادرانه
یوسف رحیمی
***********
اشعار ورود کاروان اهل بیت (ع) به کوفه - جواد محمد زمانی
سبز است باغ آینه از باغبانیات
گل کرد شوق عاطفه از مهربانیات
از بس که خار خاطره بر پای تو نشست
چشم کسی ندید گل شادمانیات
حتی در آن نماز شبی که نشسته بود
پیدا نشد تشهدی از ناتوانیات
آنجا که روز کوفه ز رزم تو شام بود
شوق حماسه میچکد از خطبهخوانیات
امّا شکست خطبهی پولادی تو را
بر نیزه آیههای گل ناگهانیات
با آن سری که در طبق آمد، شبی بگو
لبریز بوسه باد لب خیزرانیات
عمر سه ساله صبر دل از لاله میگرفت
آتش نمیزنیم به داغ نهانیات
جواد محمدزمانی
***********
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
هفت روز است اسير سفرم
غصهي جانسوز تو و قاسم و عباس و علياكبر و جعفر شده داغ جگرم
سايهي سنگين سرت روي سرم
خم شده ديگر كمرم
بعد تو بي بال و پرم
درد و بلايت به سرم ، كاش كه چشمي بگشايي و ببيني كه در اين داغ جدايي چه به روز من و اطفال حرم آمده اي ماه خدايي
آنقدر سخت گرفتند به ما بعد تو در راه
كه از ما نرسيده است به كوفه
به جز سايهي آهي .
هفت روز است بجاي تو و عباس شدم همسفر سايهي خولي و سنان
هر طرفي چشم من افتاد ، غمي روي دل افتاد
كه ناگاه در آن كوچهي تنگ از همه جا بارش سنگ آمد و يك پيرزن از جنس جهنم به كسي قول طلا داد كه با نيزه به نزديكي بامش برود
لحظهاي آمد و دنيا به سرم ريخت كه سنگي به سر زخمي تو بوسه زد و سر ز روي نيزهات افتاد
رقيه به سويت خم شد و تا خواست كه نامت ببرد شانهي زنجير ، حصاري به پرش شد ، پُرِ سرباز همه دور و برش شد ،
نيش تلخ دو سه شلاق عجب دردسرش شد
تنش انگار حصيري است پر از تار سياهي .
هفت روز است پرستار حرم زينب كبراست
سپر و حامي و غمخوار حرم زينب كبراست
پدر و مادر و دلدار حرم زينب كبراست
و وقتي همه خوابند نگهباني بيدار حرم زينب كبراست
چه گويم كه ابالفضل علمدار حرم زينب كبراست
بخداوند قسم حيدر كرار حرم زينب كبراست
پس از حضرت حق و پسر خون خداوند ، نگهدار حرم زينب كبراست
ولي چشم به نيزه ست كه از چشم تو بر خستهي اين راه رسد نيم نگاهي.
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
منظومه هفتم
بارالها روزهای غم گذشت
هفت روز از ماجرای غم گذشت
هفت روز از رنج و درد و واهمه
از خزان آباد باغ فاطمه
هفت روز از روز اندوه و فراق
از زمین خشک و بی آب عراق
هفت روز از روز ماتم ها گذشت
هفت روز از موسم غم ها گذشت
بعد از آن روز مصیبت زا ببین
می رود باغ خزان با لاله چین
با شقایق های گشته خون فشان
می رود منزل به منزل کاروان
کاروان غرق در رنج و بلا
آمده در کوفه از کرب و بلا
آمده در کوفه با داغ عظیم
کاروانی غم مدار و دل دو نیم
هفت روز این کاروان خون جگر
گشته با درد و بلا ها همسفر
هفت روز از کودکان بی قرار
ناله ها می آید از هجران یار
هفت روز آشفته حال زینب است
اشک خون بر دیده ، آهش بر لب است
زینبی کز خصم دوری می کند
داغ ها دیده صبوری می کند
زینب و داغ برادر هفت روز
زینب و یاران بی سر هفت روز
زینب و باغ خزان در کربلا
زینب و گل های پرپر هفت روز
زینب و حال پریشان از فراق
زینب و قلب مکدر هفت روز
زینب و خونین جگر بودن ز داغ
زینب و اشک مکرر هفت روز
زینب و هر لحظه در دل شعله ها
زینب و در دل شرر هر هفت روز
زینب و سرهای بر نی لاله گون
زینب و در سینه آذر هفت روز
زینب و هجران جانسوز پدر
زینب و آوای دختر هفت روز
زینب و نجوای با رأس حسین
زینب و فریاد خواهر هفت روز
زینب و صبر و شکیبایی ز هجر
زینب و چشمان دریایی ز هجر
وای من از آتش در دل رها
زورق بشکسته در ساحل رها
وای من بعد از طلوع اشک و آه
لاله گون تر می رود رخسار ماه
بعد ازین در التهابی بی شمار
می رسد آوای نسل داغدار
کاروان اهل بیت آفتاب
می رود از کوفه در شام خراب
***
محمود تاری «یاسر»کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
🔴عاقبت روضه خواندن های دروغین برای امام حسین(علیه السلام)
✳️متاسفانه گاهی دیده میشود که بعضی از مداحان و روضه خوان ها بدون اینکه اطلاعات درستی در مورد واقعه عاشورا و اهل بیت و امام حسین علیه السلام داشته باشند،
🚫فقط برای گرم کردن مجلس خود دست به گفتن هر دروغی در مورد ائمه و امام حسین و ....میزنن !!
💥بدون اینکه از عواقب این دروغ هامطلع باشند:
🔵شخصى نزد آقا محمد على پسر وحيد بهبهانى آمد و با ترس گفت : خواب ديدم گوشت تن امام حسين (علیه السلام ) را به نيش و دندان مى كشم !!
🌼آقا سر به زير انداخت تا مدتى و سپس سر برداشت و گفت : شايد روضه خوانى ؟
🙏گفت : آرى .
✨فرمود: آن را ترك كن يا اكتفاء كن به همان كه در كتب معتبره است و از آن بیشتر مگو...
⛔️زيرا اين خواب نتيجه دروغ بستن به آن حضرت علیه السلام است .
🌹از امام رضا علیهالسلام نقل شده است که فرمود: بهخدا قسم! هیچکس نیست که بر ما دروغ ببندد، مگر آنکه خداوند، گرمى آهن را به او بچشاند.
📚📚 منبع
کشى ص ۵۹۷ رقم ۱۰۴۸
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
یکی از الزامات مداحی ، داشتن بصیرت است
👌بصیرت یعنی اینکه افراد در هر زمانی ، در هر انتخابی و یا در هر فتنه ای بتوانند حسین ع زمان را بشناسند و از یزید زمان تبری پیدا کنند👌
✅یک مداح ضمن اینکه باید «بصیر » باشد بایستی برای مستمعین خود بصیرت افزایی کند✅
خداوند بواسطه عشق و محبت اهل بیت علیهم السلام و دم زدن از حضرت سید الشهدا ، محبت ذاکرین با اخلاص آل الله را در دل مردم قرار داده و مردم مداحان را دوست دارند و حرف آنها را می پذیرند لذا بایستی از این نفوذ کلام در جهت بصیرت افزایی و مخصوصا در دفاع از ولی فقیه زمان که به حق در مقام سفیر و نماینده امام زمان عج است استفاده کنیم
✅روضه های پایانی مجلس فرصت خوبی برای تلنگر زدن هاست ✅
🌴آن چیزی که دشمنان را از جلسات روضه به هراس می اندازد همین بصیرت افزایی است و الا اینکه فقط از عاشورا بگوییم و به اتفاقات روز کاری نداشته باشیم نتیجه اش می شود تشیع انگلیسی🌴
التماس دعا
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
⬛️روز چهاردهم محرم
حرکت کاروان اسرا به سمت شام
▪️پس از سخنان شجاعانه اهل بیت کاروان اسرای کربلا، فضا تغییر کرد و مردم جرات اعتراض پیدا کرده و قیام هایی بر علیه عبیدالله بن زیاد به وقوع پیوست.
▪️رسولان و سفیران سرافراز عاشورا، پس از فروشکستن بت کوفه -عبیدالله بن زیاد- و روشنگری و خطبه خوانی و تحول آفرینی، به سمت آزمون گاه سوم خود -شام- رهسپار شدند.
▪️این کاروان، پیش از این فاصله میان مکه تا کربلا را، خائفا یترقب پیموده بود و کربلای خون و تازیانه و تیغ و آتش و غارت و طعنه را پشت سر نهاده و از آزمون 70 کیلومتر فاصله کربلا تا کوفه با شتران بی جهاز، تازیانه و گرسنگی و زنجیر سربلند بیرون آمده بود و کوفه جشن و سرور را به سوگ و اشک و تحقیر عبیدالله زیاد رسانده بود.
▪️آنچه مسلم است میزان درنگ در کوفه پس از رسوایی و تحقیر و تغییر رفتار مردم از یک سو و انتظار یزید بن معاویه در شام از دیگر سو، نباید طولانی باشد. در نتیجه میزان توقف در کوفه را 3 یا 4 روز یا حداکثر 6 روز باید دانست. تذکره الخواص مدت توقف در کوفه را 2 روز می داند.
▪️پیش از این -در بدو ورود کاروان به کوفه- عبیدالله به یزید نامه نگاشته و خبر پیروزی و اسارت اهل بیت را گزارش کرده بود. کمی پیش از حرکت کاروان اسیران به شام نیز به شهرهای مسیر اطلاع داده بود که قافله اسیران در راه است و از حاملان سرها و محافظان آنها، استقبال و پذیرایی کنند.
▪️سرها را در صندوق ها نهادند و با نزدیک شدن به شهرها قرار بود بر نیزه افراشته کنند تا قدرت و پیروزی خود را نشان دهند و ترس و دلهره بیافرینند و راه را بر خیزش ها و حرکت های انقلابی سد کنند.
◾️ شیوه حرکت کاروان :
1. فرماندهان و حاملان سر عبارت بودند از زحر بن قیس جعفی (فرمانده و مامور گزارش در دربار دمشق)، ابوبردة بن عوف ازدی، طارق بن ابی ظبیان ازدی، مخفر بن ثعلبه، شمر بن ذی الجوشن، و گروهی از اهل کوفه، برخی همراهی عمربن سعد را نیز نوشته اند.
2. بر گردن امام سجاد(ع) طوق آهنین و بر دست و پایش زنجیر بسته بودند. زنان و کودکان را بر شتران نشاندند. به گونه ای که صورت ها و موها آشکار بود.
3. در این کاروان نام علی بن الحسین (ع)، فاطمه بنت حسین، سکینه بنت حسین، زینب بنت علی، و دختران و زنان و کودکان را ذکر کرده اند.
4. عبیدالله دستور داده بود سریع و با عجله حرکت کنند. در برخی منابع اشاره شده است که سرها را جلوتر فرستاد و اسیران را پشت سر آنها روانه کرد.
5. تعداد همراهان با قافله اسیران که با همه امکانات نظامی و تدارکاتی حرکت کردند و کار حفاظت از سرها را به عهده داشتند هزار نفر ذکر شده است.
6. این گروه ماموریت داشتند سرها را در همه شهرهای سر راه بچرخانند.
7. نوشته اند در طول راه امام سجاد(ع) ساکت بود و با هیچ کس تا رسیدن به شام سخن نگفت.
8. سرها را در صندوق ها نهاده بودند و به هر منزلی که می رسیدند بیرون می آوردند و بر نیزه می کردند و در تمام مدت، نگهبانی شدید می کردند و هنگام حرکت دیگر بار به صندوق بر می گرداندند.
9. کسی در راه، حق گریه کردن نداشت. سید بن طاووس از امام محمدباقر(ع) نقل کرده است که پدرم فرمود:
«چون ما را به نزد یزید می بردند، مرا بر شتر برهنه سوار کرده بودند و مخدرات اهل بیت را بر اشترهای برهنه سوار کرده بودند و در عقب من بودند و سر بزرگوار پدر عالی مقدارم بر سر نیزه بود و در پیش روی ما می بردند و نیزه داران آن کافران بر دور ما احاطه کرده بودند و هر یک از ما را می دیدند که آب از دیده ما جاری می شود، نیزه را بر سر ما می کوبیدند.»
10. حاملان سرها هر چند ماموریت داشتند از شهرهای بین راه بگذرند و برای قدرت نمایی و ارعاب و وارونه نشان دادن حقیقت در آن شهرها تبلیغ کنند و سرها را بر نیزه افراشته کنند اما ترس از درگیری و شورش قبایل عرب باعث می شد که گاه از بی راهه ها حرکت کنند، به همین سبب مسیر طولانی تر و گاه با بی نظمی مواجه می شد.
▪️فاصله مستقیم کوفه تا شام حدود 750 کیلومتر بوده است که بر اساس محاسبه ورود کاروان به شام در اول ماه صفر، در حدود 15-16 روزه طی شده است.
▪️طول زمان حرکت از کوفه به شام را نباید معادل بازگشت از شام به کربلا دانست چرا که رفتن همراه با توقف در شهرها بوده است و بازگشت، بی درنگ و بی توقف و از حاشیه فرات بدون نیاز به ورود به شهرها صورت پذیرفته است.
▪️مسیر حرکت قافله نیز به درستی و دقت در مقاتل و تواریخ ثبت نشده است. نوعی تشتت و جا به جایی در منازل راه کاملا مشهود و معلوم است.
📚 منابع :
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید،
شیخ مفید، ارشاد،
تاریخ طبری
الفتوح ، ابن اعثم کوفی، ،
مقتل الحسین، خوارزمی
انساب الاشراف، بلاذری
و ...کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
زمزمه یا نوحه واحد اسارت حضرت زینب س
سبک_گل_پونه_ها
بنگر به این حال پریشان
بنگر به این چشمان گریان
یاحسین یاحسین جان
💧💧
داروندارم ای برادر رفته غارت
چیزی نماند از زینب تو دراسارت
💧💧
تادشمنت برنیزه ها میکرد اشاره
هجده سربریده را کردم نظاره
💦💦
مظلوم حسین مظلوم حسین جان
💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦
جان همه در تاب و درتب
که راس تو بالای نی سالار زینب
💧💧
ای بی وفا با مایی و اما چه دوری
گاهی بع دیر راهبی گه درتنوری
💧💧
یک دم نظربرزینبت کن سربریده
بنگر که از داغ غمت قدش خمیده
💦💦
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان
💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦
یک لحظه اسایی ندارم
گوید رقیه عمه بابایی ندارم
یاحسین بیقرارم
💧💧💧
بنگر برادر خسته بال و دست بستم
شرمنده ام گربعدتو من زنده هستم
💧💧💧
اهی حزین در این دل زارم نشیند
تاکه ربابه اصغرش برنیزه بیند
💦💦💦
مظلوم حسین مظلوم حسین جان...
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
.
#سبک_خدا_مادرم_را_کجا_میبرند
رضای خدا شد رضای حسین
دو عالم بنا شد برای حسین
شود شاه عالم گدای حسین
سر و جان و مالم فدای حسین
شدم من به عشق تو مولا اسیر
امیری حسینٌ و نعم الامیر
منم زنده از ذکر نام حسین
کبوتر شدم جَلد بام حسین
مسلمان شدم با مرام حسین
شده منصب من غلام حسین
تویی شاه و من یک گدای حقیر
امیری حسین و نعم الامیر
تویی باب غفران هر روسیاه
تویی آبروی من ِ پرگناه
به من چون که زهرا نموده نگاه
مرا گوشه ی خیمه دادی تو راه
دلی که ندارد تو را شد فقیر
امیری حسین و نعم الامیر
من از کودکی نوکرت بوده ام
همیشه گدای درت بوده ام
غلام علی اصغرت بوده ام
انیس غم خواهرت بوده ام
تویی گوهر ِ بحر شاه غدیر
امیری حسین و نعم الامیر
منم خادم روسیاهت حسین
منم تشنه ی یک نگاهت حسین
قبولم نما در سپاهت حسین
که گیری مرا در پناهت حسین
پناه خدایی ،منم مُستَجیر
امیری حسین و نعم الامیر
شده بر لبم ذکر تو زمزمه
دهد نام تو بر غمم خاتمه
تو باب نجاتی برای همه
مدد کن مرا ای گل فاطمه
شه با کرم دست من را بگیر
امیری حسین و نعم الامیر
پناهم شده سایه ی پرچمت
شده ناجی ام رحمت اعظمت
شد آرامشم روضه ی ماتمت
شدم من مطهر ز اشک ِغمت
تویی باب رحمت تو هستی مُجیر
امیری حسین و نعم الامیر
شوم کی دوباره قرین حرم
شود بوسه گاهم زمین حرم
دلم با غم آتشین حرم
شود زائر اربعین حرم
حریم تو شد مأمن بی نظیر
امیری حسین و نعم الامیر
تو بر درد دل آشنایی حسین
دوباره شده دل هوایی حسین
به این نوکرت کن عطایی حسین
مرا کن آقا کربلایی حسین
شده قلب من از فراق تو سیر
امیری حسین و نعم الامیر
ارسالی از حاج عباس فلاح
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
5872_1569419166.mp3
1.31M
|⇦•این چنین بر دلم افتاد..
#مناجات و توسل با امام زمان روحی له الفدا به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْح...
میدانم
یاری خدا
نزدیک است!
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
#دلنوشته
🍃🌺
میگویند: کربلا قسمت نیست،دعوت است!!
خدایا…. من معنی قسمت و دعوت را نمیدانم!
اما تو…. معنی طاقت رامیدانی…مگر نه؟
دل من لک زده تا کنج حرم بنویسند
مرغکی ناله کنان میل پریدن دارد
رخ یوسف اگرم هر چه که زیباست ولی
چهره نه، نام شما دست بریدن دارد
🍃🌺
من شفا یافته ی لطف شما هستم وبس
شکر " باذکر حسین " قلب، تپیدن دارد
همه زوار تو بی دلشده بر می گردند
دل بی دلشدگان به چه خریدن دارد
هر کجا می نگرم عکس حرم میبینم
این ره خانه عشق است، دویدن دارد
دم محشر که حسین بن علی وارد شد
حال و روز دل عشاق، چه دیدن دارد.
السلام علیک یا اباعبدالله🌺🍃
دلتنگ کربلا🍃🌺🍃
سلام روزتون...بخیر
🌹🌹🌷🌷🌷🌹🌹
در راه مشهد شاه عباس
تصمیم گرفت دو بزرگ را
امتحان کند!!
به شیخ بهایی که اسبش
جلو میرفت گفت:
این میرداماد چقدر بی عرضه
است اسبش دائم عقب می ماند.
شیخ بهائی گفت:
کوهی از علم و دانش برآن
اسب سوار است، حیوان کشش
اینهمه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند،
به میر داماد گفت:
این شیخ بهائی رعایت نمیکند،
دائم جلو می تازد.
میرداماد گفت:
اسب او از اینکه آدم بزرگی
چون شیخ بهائی بر پشتش
سوار است سر از پا نمی شناسد
و می خواهد از شوق بال در آورد.
در غیاب یکدیگر حافظ آبروی هم باشیم...👏👏
4_5956265018369509323.mp3
5.52M
❣﷽❣
❤منم سرگشته حیرانت ای دوست
❤کنم یکباره جان قربانت ای دوست
❤خلیلآسا زشوق وصلکویت دهم
❤ سر بر سر پیمانت ای دوست
❤دلی دارم در آتش خانه کرده
❤میان شعله ها کاشانه کرده
❤دلی دارم که از شوق وصالت
❤ وجودم را زغم ویرانه کرده
❤من آن آواره ی بشکسته بالم
❤ زهجرانت بتا رو بر زوالم
❤منم آن مرغ سرگردان و تنها
❤پریشان گشته شدیکباره حالم
❤سحر سر بر سر سجاده کردم
❤ دعایی بهر آن دلداده کردم
❤زحسرت ساغرچشمانم ای دوست
❤ لبالب یکسره از باده کردم
❤دلا تا کی اسیر یاد یاری
❤ز هجر یار تا کی داغداری
❤بگو تا کی ز شوق روی لیلی
❤ تو مجنون پریشان روزگاری
❤پریشانم پریشان روزگارم
❤ من آن سرگشته ی هجر نگارم
❤کنون عمریست با امید وصلت
❤ درون سینه آسایش ندارم
❤زهجرت روز و شب فریاد دارم
❤ زبیدادت دلی ناشاد دارم
❤درون کوهسار سینه خود
❤هزاران کشته چون فرهاد دارم
❤چرا ای نازنینم بی وفایی
❤دمادم با دل من در جفایی
❤چرا آشفته کردی روزگارم
❤عزیزم دارد این دل هم خدایی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈