eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
12.9هزار دنبال‌کننده
45 عکس
27 ویدیو
103 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
تو صاحبش شدی و هی زمان ادامه دار شد نیامدی و روز و شب جهان ادامه دار شد نشست تیر پشت تیر روی پلکهایت و در ابروان نافذت کمان ادامه دار شد پس از عبور از نهاد سیزده نفر فقط به جسم تو که کوچ کرد جان ادامه دار شد تمام گشت باخدا و با نبی اگر،ولی به واژه ی علی رسید اذان ادامه دار شد فقط به این دلیل که به وقت دردها تو را صدا زدیم،بی گمان دهان ادامه دار شد برای امتحان هرکسی زمان معین است برای تو همیشه امتحان ادامه دار شد صغیر بود غیبتت ضرر به شیعیان رسید کبیر گشت غیبت و زیان ادامه دار شد  مهدی رحیمی زمستان تو یار باشی،داغ هجران درد دارد سر؛در فراق رویت ای جان،درد دارد یک عمر نوکر بودن،آقا را ندیدن ای باطن قرآن به قرآن درد دارد گُم کردن تو ای بهار آرزوها بسیار در فصل زمستان درد دارد از فرط تنهایی در این سرما کِرِختیم آغوش تو باز است و حِرمان،درد دارد ای خوش بحال آنکه بعد از غفلت از تو در خلوتش با خویش،وجدان درد دارد از جرم ما بگذر خطا دیدی ندیدی خوبم كن ای جان گرچه درمان،درد دارد باید زلیخا بود تا حس کرد بی جُرم یوسف که باشد کنج زندان درد دارد تو یازده قرن است هر آن لمس کردی چشمی که دائم هست گریان،درد دارد قلبت نه تنها در مُحرّم،دوره ی سال در سوگ سالار شهیدان درد دارد تاوان جنگ بدر و خیبر را گرفتن از حلق یک مظلومِ عطشان درد دارد در آفتاب داغ و روی ریگ صحرا افتادن يك جسم عریان درد دارد می گفت زینب با چه حالی بر سر تل نامرد،جانم را نگردان درد دارد محمد قاسمی ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد شهر مدینه مثل زهرا گریه می کرد وقتی که می رفتند پشت پای آن ها چشمان جبرائیل حتی گریه می کرد پائین پای ناقه مریم گریه می کرد دورِ سر گهواره عیسی گریه می کرد این است آن داغ عظیمی که برایش حتّی میان تشت یحیی گریه می کرد این است زینب بانویی که زیر پایش زانوی لرزه دار سقا گریه می کرد بوسید اکبر دست های مادرش را در زیر چادر، ام لیلا گریه می کرد بر روی دامن مادری در گوش طفلش آهسته تا می گفت لالا گریه می کرد یک کاروانِ گریه شد وقتی رقیه با گفتن بابا، بابا گریه می کرد در زیر پای محمل مستوره ی عشق منزل به منزل ریگ صحرا گریه می کرد وقتی که می رفتند عالم سینه می زد وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
مدینه حسینت کجا می‌رود؟ اگر می‌رود شب چرا می‌رود؟ غریب وطن نیمه‌شب از وطن غریبانه پیش خدا می‌رود دلِ شب خدا را صدا می‌زند چرا ساکت و بی‌صدا می‌رود؟ اجل پیش رو، مادرش فاطمه به دنبال او از قفا می‌رود به تعجیل رو در کجا می‌برد؟ مگـر سـر بـرای خدا می‌برد؟ صدای جرس آه جان بر لب است جگرسوز چون ناله زینب است «طرماح» یک لحظه محمل مران! خدا را که وقت نماز شب است نفس‌ها همه نالۀ یا حسین دعاها همه سوز و تاب و تب است به هر منزلی مرگ چشم انتظار به هر محملی نغمۀ (یارب) است شما هم چو مرغ شب ای ناقه‌ها بنـالیـد بـا زینـب ای ناقـه‌ها ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
. شعر حدیث کسا این حدیث آمد ز زهرای بتول ، فاطمه صدیقه بنت الرسول ، روزی آمد خانه ما مصطفی ، گفت با حالی شبیه التجا ، ضعف دارم جان بابا دخترم ، پهن کن بابا عبایی بر سرم ، آن عبایی را که دارم از یمن ، آن عبا بر من بکش ای ممتحن ، گفتمش بابا بلا دور از شما ، در پناه مهر و الطاف خدا ، من کشیدم آن عبا بر روی او ، یک نظر کردم به ماه روی او ، صورتی زیبا تر از قرص قمر ، روشن و زیبا نکو تر از سحر ، ساعتی بگذشت و آمد مجتبی ، گفت ای مادر سلام و صد دعا ، گفتمش مادر سلامم بر شما ، نور چشمم ای عزیز با وفا ، گفت مادر خانه دارد عطر گل ، هست بوی جد ما ختم رسل ، گفتمش ای نور چشمم بوی او ، آمده در خانه با گیسوی او ، رفت نزد حضرت خاتم حسن ، گفت بابا جان فدایت جان و تن ، گفت بابا صد سلام و صد درود ، بر شما ای خاتم رب ودود ، با اجازه رفت در تحت کسا ، در کنار مصطفی شد مجتبی ، بعد از آن آمد حسین و با سلام ، گفت بوی جدم آید بر مشام ، گفتمش ای نور چشمانم حسین ، ای عزیز فاطمه ای نور عین ، جدتان در خانه در زیر کسا ، آمده امروز شد مهمان ما ، با اجازه رفت در زیر کسا ، در کنار مصطفی شد با حیا ، بعد از آن آمد علی مرتضا ، گفت زهرا جان سلامم بر شما ، بوی یار مهربان آید همی ، بوی جوی مولیان آید همی ، گفتم او را یار ختمی مرتبت ، صاحب خُلقِ عظیم و مرتبت ، آمده مهمان ما بابای من ، آمده مانند جان در جسم و تن ، رفت نزد احمد و گفت این سوال ، چیست رمز و راز این وقت و مجال ، با اجازه رفت در زیر کسا ، در کنار مصطفی شد مرتضا ، بعد از آن رفتم کنار اهل خود ، تا بجویم با عزیزان وصل خود ، ما همه بودیم در زیر کسا ، دست خود برداشت بابا بر دعا ، گفت یارب اهلبیتم را ببین ، بهترین خلق خدا روی زمین ، خونشان با خون پاک من قرین ، جسم و جان دارند از من با یقین ، جسمشان را از بدیها دور کن ، قلبشان را خانه ای از نور کن ، لطف کن بر خاندانم با کرم ، تا ابد آباد گردان این حرم ، دشمن آنها مرا هم دشمن است ، پیش چشمم جلوه اهریمن است ، هر که در دل حُبِّشان دارد به جان ، می شود محبوب من در دو جهان ، بانگ حق برخاست از عرش برین ، کای ملائک بشنوید این با یقین ، هر چه را من آفریدم در جهان ، این زمین و جمله هفت آسمان ، کوه و دریا را اگر من ساختم ، نه فلک را اینچنین پرداختم ، هر چه زیبائیست در شمس و قمر ، ظلمتِ شبها و نور در سحر ، ساختم اینها به عشق مصطفی ، ساختم با مهر این اهل کسا ، بانگ زد جبریل مَن تَحت الکسا ، صاحب کرسیُّ و مجد و کبریا ، بانگ حق برخاست زهرا س و پدر ، معدن ایمان و کان هر گوهر ، حیدر و فرزند پاکش مجتبی ، هم حسینِ بنِ علی در کربلا ، گفت جبرائیل ای رب جلی میروم من نزد زهرا و علی ، با اجازه نزد ما زیر کسا آمد و می خواند ، پیغام خدا گفت ای پیغمبر عالی مقام ، می رساند حق به درگاهت سلام ، هر چه که در کل عالم خلق شد ، از برای اهل زیر دلق شد ، گفت از این خانواده تا ابد دور شد ناپاکی و هر فعل بد ، جسم و روح خاندانت پاک شد ، نامشان بر تارک افلاک شد ، گفت حیدر چیست رمز جمع ما ، چیست مزد راوی این وضع ما گفت هر کس نقل کرد این ماجرا ، در میان دوستان مرتضا هر غمی دارد خدا شادی کند ، بر اسیران بانگ آزادی کند مشکلات جمعشان حل می شود ، سحر درد و غصه باطل می شود ، گفت مولا رستگارانیم ما همچنان گل در بهارانیم ما ، شیعه با این نقل می گردد سعید بهتر از این مژدگانی کس ندید حدیث کسا بصورت شعر . 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
نوحه خروج قافله ی سیدالشهدا علیه السلام از مدینة النبي مدینه امامت کجا میرود گمانم سوی کربلا میرود شبانه به همراه اهل و عیال به انجام اعمالِ حجّ وصال به اشک و به سوز و نوا می رود گمانم سوی کربلا می رود مدینه امامت کجا میرود گمانم سوی کربلا میرود... رُخش همچنان مِهر و مَهپاره است علی اصغرش بین گهواره است به همراه او تا مِنا میرود گمانم سوی کربلا می رود مدینه امامت کجا میرود گمانم سوی کربلا میرود رود سوی وعده گهش با خدا سرش میرود بر روی نیزه ها به اِحیای امرِ خدا میرود گمانم سوی کربلا می رود مدینه امامت کجا میرود گمانم سوی کربلا میرود ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
132.6K
کربلایی هادی صالحی
نوحه خروج قافله ی سیدالشهدا علیه السلام از مدینة النبي حسین رود از شهر پیمبر به عزم دیدار حیّ داور؛ با دیده ی تر آه؛ رود به ناله؛ با یک سه ساله؛ به کرببلا آه؛ آه و واویلا... آخر چرا رفته در دل شب با اهل بیت و رباب و زینب، در آن دل شب با عباس و اکبر؛ قاسم و جعفر؛ رود نینوا آه؛ آه و واویلا... کرده وداع با یاس شهیده زهرای دلخونِ قد خمیده؛ آن نور دیده آه؛ مادر غمخوار؛ خدا نگهدار؛ تا به عاشورا آه؛ آه و واویلا... ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
274.4K
کربلایی هادی صالحی
نوحه خروج قافله ی سیدالشهدا علیه السلام از مدینة النبي(زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها با امام حسین علیه السلام) قافله رفت از شهر پیغمبر ناله خیزد از مرقد مادر نور عین من ای حسین من... می روی مادر سوی قربانگاه می کشم من از غربت تو آه نور عین من ای حسین من... حق نگهدارت ای گل زهرا وعده ی ما در عصر عاشورا نور عین من ای حسین من... بین آن گودال ای همه هستم غم مخور آنجا پیش تو هستم نور عین من ای حسین من... میشوی بی سر ای حسین من بشکند دست شمرِ ذی الجوشن نور عین من ای حسین من... ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
144.1K
کربلایی هادی صالحی
6132584964042201989 (1).mp3
2.34M
دیوونه مهدی شدم دلبر دیگر ندارم * یه دل دارم عشقی به جز دیدن دلبر ندارم در دل من هستی و من غیر تو دلبر ندارم * یک نفس ای دلبر من من ز تو دل برندارم گُل بهشت رنگ و صفای گُل ما رو نداره * خال سیاه خوشگلش دل ز دو عالم می بره عاشق دلبر شده ام درسم و از بر شده ام * دل چو به دلبر داده ام دلبر دلبر شده ام زلف سیات روز منو تیره تر از شب می کنه * دل روز و شب در غم تو ناله یارب می کنه کِی باشه در کنار من باشی و من کنار تو * قرار من باشی و من عاشق بی قرار تو اگر بدونم که کجاست عزیز من خونه تو * جون می زارم تا ببینم نگاه مستونه تو عمریه مجنون توأم بی سر و سامون توأم * مست و پریشون سر زلف پریشون توأم مُردم از انتظار تو امروز و فردا می کنی *** یه روز می آد که کشته منو تماشا می کنی ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃 روزى زنبوری و ماری با هم بحث می‌کردند. مار ميگفت: آدمها از ترسِ ظاهر ترسناک من میمیرند، نه بخاطر نيشم! مار برای اثبات حرفش، به چوپانى که زير درختى خوابيده بود؛ نزديک شد و به زنبور گفت: من چوپان را نيش مى‌زنم اما تو بالاى سرش سر و صدا کن! مار چوپان را نيش زد و زنبور بالای سرش پرواز کرد.چوپان گفت: اى زنبور لعنتى! و شروع به مکيدن جاى نيش و تخليه زهر کرد و خوب شد. مار و زنبور نقشه ديگه اى کشيدند: اين بار زنبور نيش زد و مار خودنمايى کرد! چوپان از خواب پريد و همين که مار را ديد، از ترس پا به فرار گذاشت! از ضمادی استفاده نکرد و چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار و نيش زنبور مرد! این داستان زندگی ماست... خيلى از مشكلات هم همينگونه هستند؛ و آدم‌ها فقط بخاطر ترس از آنها، نابود ميشوند. همه چیز بر میگردد به برداشت ما از زندگى. مواظب تلقین های زندگیمان باشیم... 👉 🍃 🌺🍃
. شعر زنبور عسل و پیامبر (ص) ازاین شعر که برمبنای روایت هست برای مجلس میتوان استفاده کرد ومستمع رو تشویق به فرستادن صلوات کرد یک روز که پیغمبــر 🎉 درگرمی تابستان 🎉 همراه علی می رفت 🎉 درسایه ی نخلستان 🎉 دیدندکـه زنبوری🐝 🎉 ازلانه ی خود زد پـر 🎉 آهسته فرود آمد 🎉 بردامن پیغمبر 🎉 بوسید عبایش را 🎉 دورقـدمش پر زد 🎉 برخاک کف پایش 🎉 صد بوسه ی دیگر زد 🎉 پیغمبـر از او پرسید : 🎉 آهســته بگـو جانم 🎉 طعم عسلت از چیست!؟ 🎉 هـر چند که میدانم 🎉 زنبـــور جوابش داد 🎉 چون نـام تـو می گـویـم 🎉 گــُل می کنـد از نامت 🎉 صـد غنـچه به کنـدویـــم 🎉 تـا نـام تـو را هـر شب 🎉 چون گل به بـغـل دارم 🎉 هـرصبـح که برخیــزم 🎉 درسینــه عسل دارم 🎉 از قنـد و شکـــر بهتــر 🎉 خوشـتر ز نبـات است این 🎉 طعم عسل از من نیست 🎉 طعم صلوات است این 🎉 ☆🍀اللهمَّ🍀 ☆☆🌷صَّلّ🌷 ِ ☆☆☆🌺علىٰ🌺 ☆☆☆☆🌻محَمَّد🌻 ☆☆☆☆☆🍁وآلِ🍁 ☆☆☆☆☆☆💐مُحَمَّد 💐 ☆☆☆☆☆☆☆❤اللهـــُـم❤ ☆☆☆☆☆☆💗 صَلِّ💗 ☆☆☆☆☆🎀 على🎀 ☆☆☆☆💕مُحمّد💕 ☆☆☆ 💛 و آلِ💛 ☆☆💎 مُحَمَّد💎 مبعث اُسوه حسنه پیامبر رحمت و مهربانی حضرت محمد(ص) بر شما خوبان مبارک باد🌹
حسین رود از شهر پیمبر.mp3
666.6K
نوحه خروج قافله ی سیدالشهدا علیه السلام از مدینة النبي حسین رود از شهر پیمبر به عزم دیدار حیّ داور؛ با دیده ی تر آه؛ رود به ناله؛ با یک سه ساله؛ به کرببلا آه؛ آه و واویلا... آخر چرا رفته در دل شب با اهل بیت و رباب و زینب، در آن دل شب با عباس و اکبر؛ قاسم و جعفر؛ رود نینوا آه؛ آه و واویلا... کرده وداع با یاس شهیده زهرای دلخونِ قد خمیده؛ آن نور دیده آه؛ مادر غمخوار؛ خدا نگهدار؛ تا به عاشورا آه؛ آه و واویلا... ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
نیمه شب رفت از شهر پیغمبر.mp3
864.3K
نوحه خروج قافله ی سیدالشهدا علیه السلام از مدینة النبي در اوج غربت؛ با سوز سینه قافله عشق؛ رفت از مدینه نیمه شب رفت از شهر پیغمبر آنکه در گودال میشود بی سر آه و واویلا آه و واویلا... امشب دلم شد غوغای محشر آه از وداع حسین و مادر مرثیه خواند با دو چشم تر الوداع مادر الوداع مادر آه و واویلا آه و واویلا... چه سرنوشتی در انتظار است راهی به عزم دیدارِ یار است با لبِ تشنه میدهد او جان غرق خاک و خون بی سر و عریان آه و واویلا آه و واویلا... ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
نور عین من.mp3
522K
نوحه خروج قافله ی سیدالشهدا علیه السلام از مدینة النبي(زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها با امام حسین علیه السلام) قافله رفت از شهر پیغمبر ناله خیزد از مرقد مادر نور عین من ای حسین من... می روی مادر سوی قربانگاه می کشم من از غربت تو آه نور عین من ای حسین من... حق نگهدارت ای گل زهرا وعده ی ما در عصر عاشورا نور عین من ای حسین من... بین آن گودال ای همه هستم غم مخور آنجا پیش تو هستم نور عین من ای حسین من... میشوی بی سر ای حسین من بشکند دست شمرِ ذی الجوشن نور عین من ای حسین من... ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
مدینه امامت کجا میرود.mp3
1.3M
نوحه خروج قافله ی سیدالشهدا علیه السلام از مدینة النبي مدینه امامت کجا میرود گمانم سوی کربلا میرود شبانه به همراه اهل و عیال به انجام اعمالِ حجّ وصال به اشک و به سوز و نوا می رود گمانم سوی کربلا می رود مدینه امامت کجا میرود گمانم سوی کربلا میرود... رخش همچنان مِهر و مَهپاره است علی اصغرش بین گهواره است به همراه او تا مِنا میرود گمانم سوی کربلا می رود مدینه امامت کجا میرود گمانم سوی کربلا میرود رود سوی وعده گهش با خدا سرش میرود بر روی نیزه ها به اِحیای امرِ خدا میرود گمانم سوی کربلا می رود مدینه امامت کجا میرود گمانم سوی کربلا میرود ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
حسین رود از شهر پیمبر.mp3
666.6K
نوحه خروج قافله ی سیدالشهدا علیه السلام از مدینة النبي حسین رود از شهر پیمبر به عزم دیدار حیّ داور؛ با دیده ی تر آه؛ رود به ناله؛ با یک سه ساله؛ به کرببلا آه؛ آه و واویلا... آخر چرا رفته در دل شب با اهل بیت و رباب و زینب، در آن دل شب با عباس و اکبر؛ قاسم و جعفر؛ رود نینوا آه؛ آه و واویلا... کرده وداع با یاس شهیده زهرای دلخونِ قد خمیده؛ آن نور دیده آه؛ مادر غمخوار؛ خدا نگهدار؛ تا به عاشورا آه؛ آه و واویلا... ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
اجل چون سایه ای دور و برش بود وَ شمشیر بلا روی سرش بود شبانه از مدینه رفت بیرون شبانه رفتن ارث مادرش بود
زمینه هفتگی اباعبدالله الحسین علیه‌السلام          حالم عوض شد_هر جایی اسم تو رو بردم منم همون که_دلمو به غمت سپردم خودت می دونی_ول کنی دستامو بیچارم پناهم بودی_لحظه هایی که زمین خوردم مگه میشه /دل از تو کند مگه میشه دوست نداشت شکر خدا/که مادرت عشقتو توو دلم گذاشت ۲ -- هیچ جا برا من _مث حرم تو نمیشه کاری کن اقا_پا رکابت باشم همیشه توو همه دنیا_اقایی ندیدم شبیهت باز توو خیالم_دس می کشم روی ضریحت همه کس/منی حسین زندگی بی تو حرومه آغوشتو/نگیر ازم این تموم آرزومه۲ احسان نرگسی ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
رباعی صلواتی از باغ بهشتی نفحات آوردم از عرش برین این کلمات آوردم خواندم سحری زیارت عاشورا از تربتش عطر صلوات آوردم جعفری
٢٨ رجب خروج امام حسین(ع) از مدینه به سوی مکه ------------ از مدینه کاروانی سوی جانان می رود سوی جانان کاروانی با دل و جان می رود در تلاطم می رود این کاروان با اهل خویش همچنان کشتی که او در موج و توفان می رود حاجیان کربلا احرام بر تن کرده اند عشق اکنون از پی آنها شتابان می رود بر طواف کعبه ی ایثار دل را بسته اند با خدای خویش هر یک بسته پیمان می رود رَدِّ پایی مانده از این قافله بر روی خاک در دل صحرا  بیابان در بیابان می رود قافله در قافله گیسو پریشان کودکان کاروان در کاروان زینب پریشان می رود سایبان غنچه ای گردیده سقف محملی مادری دارد گلی بر روی دامان ، می رود نوجوانی همرکاب سَیّد و سالار عشق استوار و پا بجا در اوج ایمان می رود با قدی افراخته آئينه دار مصطفی همقدم با کاروان چون سرو بستان می رود می درخشد چهره ی ماه اباالفضل رشید در کنار کودکان سقّای طفلان می رود گاه گاهی می وزد بوی فراق از کاروان چون به دنبالش اجل افتان و خیزان می رود می رود دریاترین دریا  -  حسین بن علی «یاسر» اکنون در پِیَش چون دُرِّ غلتان می رود ** محمود تاری «یاسر» ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
. در سینه غمی غریب و جانکاه افتاد غلطید ستاره بر رخ ماه افتاد آماده شوید گریه کن های حسین ارباب به سمت کربلا راه افتاد ✍ ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
. گفته بودم، که به هر جا بروی می آیم گر چه آواره به صحرا بشوی می آیم گفته بودم، به سفر یا به حضر یار توام در غم و درد و بلا، مونس و غمخوار توام زینب آن نیست که تنها بگذارد بروی ترسم ای یوسفِ من، طعمه گرگان بشوی مادرم پیرهنی بافته بر قامت تو بر تنت کن، که عدو نشکند این حرمت تو آری امنیتِ مظلوم دگر رفته ز دست کار خونبار شده، پیکر و سر رفته ز دست دانم ای سرورِ من، وقت قیام است حسین نوبت ریختنِ خونِ امام است حسین کاش یک مو ز سرت کم نشود، سرورِ من کاش جای تنِ تو نیزه خورد پیکر من خواب دیدی که ترا خوانده شهادت، آری و مرا خوانده خدا بهرِ اسارت، آری تو که اَسرارِ دلِ خواهر خود میدانی مو پریشان شدنِ من به غمت اَرزانی وقت آن است که بار و بُنه را بربندیم چندتا معجرِ محکم، همه بر سر بندیم وقتِ آن است که بر امر تو معطوف شویم شاهدِ کعب نی و روضه ی مکشوف شویم دانم آخر ز غمت خونِ جگر میریزم دست و پا میزنی و خاک به سر میریزم وقت آن است که در نیمه شب اقدام کنی با همه اهل حرم یاریِ اسلام کنی باید از شهر مدینه بروی سوی قتال یا ز محراب و ز مسجد بروی تا گودال مقتلِ سرخِ تو پیداست، بیا تا برویم "کربلا منتظر ماست بیا تا برویم" من در این نهضتِ خون، بر تو کمک خواهم داد زیر خنجر بروی، تن به کتک خواهم داد چون روَد رَاسِ تو بر نیزه، قسم بر حسنم سرِ خود را به لبِ چوبه ی محمل بزنم زیر چکمه نروی، دین خدا میمیرد به اسیری نروم، کرب و بلا میمیرد همه اصحاب و بنی هاشم اگر کشته شوند کشته ها روی هم ای یار اگر پشته شوند ذره ای بعدِ تو از پای نخواهیم نشست تا نفَس داریم بر جای نخواهیم نشست ✍ ✾🍃🌼🍃✾ 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 👈دعوتیدبه‌:👇 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113