eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
11هزار دنبال‌کننده
48 عکس
55 ویدیو
80 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️یا عباس! جان تو و جانِ زینب؛ این دختر، امانت من است در نزد تو... اینگونه نقل کرده‌اند: لحظات احتضار امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود که پیوسته از هوش می‌رفت و به هوش می‌آمد. در لحظات آخر چشمانش را گشود و فرمود: فَلیَخرُج مَنْ فِی الدّار وَلْیَبقِ بَنو فاطمَة ▪️همه از خانه خارج شوند و فقط فرزندان فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بمانند. در این هنگام ابالفضل العباس علیه‌السلام قصد خروج کرد که امیرمؤمنان علیه‌السلام رو به او کرد و فرمود: کجا میروی پسرم؟ حضرت عباس علیه‌السلام عرضه داشت: شما امر فرمودید که غیر از فرزندان فاطمه سلام‌الله‌علیها ، از اتاق بیرون روند ؛ من که فرزند فاطمه سلام‌الله‌علیها نیستم بلکه مادرم ام‌البنین علیهاالسلام است. مولا علی علیه‌السلام فرمودند: تو نور چشم زهرایی! اینجا بمان. سپس حضرت شروع به وصیت نمود و در آخر رو به ابالفضل العباس علیه‌السلام کرد و با دست اشاره‌ای به حضرت زینب علیهاالسلام کرد و فرمود: یٰا بُنیّ َ هٰذِه وَدیعَةٌ مِنّی إلیک؛ أوصیکَ بِأُختِکَ الحَوراء زَینَب ▪️ای پسرم! این دختر، امامت من در نزد توست؛ تو را وصیت می‌کنم که مواظب خواهرت، زینبِ حوراء باشی! در حالیکه که اشک بر گونه‌های اباالفضل العباس علیه‌السلام جاری شده بود، عرضه داشت؛ ای پدرجان! چشم شما را روشن خواهم کرد... 📚مولد العباس بن علی «علیهماالسلام» ص۷۱ 📚العبرة الساکتة، ج۱ ص۹۶
◾️ یا عباس! مبادا آب بنوشی و برادرت حسین ،تشنه باشد... اینگونه نقل کرده‌اند: مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام، در شب ٢١ ماه رمضان ، اباالفضل العباس علیه السلام را در آغوش گرفت و به سينه چسبانيد و فرمود: وَلَدي! سَتقرَّ عيني بِكَ في يَومِ القيامة ▪️ای پسرم! به زودى در روز قيامت به وسيله تو چشمم روشن مى‌گردد. سپس فرمود: ايّاكَ اَنْ تَشرِبَ الماءَ و اَخوكَ الحُسَين عَطشان ▪️ پسرم! هنگامى كه روز عاشورا فرا رسيد و بر شريعه آب وارد شدى ، مبادا آب بياشامى در حالى كه برادرت حسین علیه‌السلام تشنه است. 📚معالي السّبطين ج١ ص۴۵۴
به فدای مولایی که از غذای خودش به قاتلش می‌دهد... وقتی که ابن ملجم ملعون را دستگیر کرده و او را نزد امیرالمؤمنین علی علیه السلام آوردند ، مولا علی علیه‌السلام فرمود: أطعِمُوهُ مِن طَعامِي وَ اْسقُوهُ مِن شَرابي ▪️از هر خوراکی که من می‌خورم و می‌آشامم به او بدهید. اگر زنده ماندم درباره‌اش فکر خواهم كرد و اگر زنده نماندم تنها بر او يك ضربت بزنيد و چيزي بر آن ميفزائيد. 📚 مقتل الامام علی بن ابی طالب علیه‌السلام ،ابن ابی الدنیا، ص۴٠ ✍ به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا...
غزل مناجات گاهی که میخواهم بگویم عرض حالی در پیش گاه حضرت باری تعالی از دیدگانم می چکد گاهاً ستاره تا سینه از غم ها شود آهسته خالی ای حضرت محبوب و ای عالی ترین دوست ای بهترین امید و ای لطف توالی ای آشناتر از همه با حس و حالم عطر تو پیچیده به جان چون عطر شالی من عرض حالم را نگفته خوانده ای تو وقتی که اشکم می چکد بر روی قالی شب های قدر از رحمتت غرق سرور است لبخند هایی را که دیدم متوالی تو مصدر لطفی و الطاف تو بسیار پایان اندوهی و تو ختم ملالی آنقدر سرشاری ز خوبی های بیحد که اشک دیده می کند از تو قوالی از بس که خوبی با تو بودن افتخاریست که می رسد از جانب شمس المعالی حالا که به پشت سر نگاهی تازه دارم دیدم که هستی تا ابد در این حوالی محمد حسین علیرمضانی ‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
📝 شعر کامل مناجات خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی اول ورا نوازند با سوز و اشک و آهی دریای عفو جوشد از اشک دردمندی اوراق جرم سوزد از آه صبحگاهی اینجا گناه بخشند، کوهی به کاه بخشند بیچاره من که با خود ناورده پّر کاهی ای وای اگر برای افشای هر گناهم گردند روز محشر هر عضو من گواهی هرچند روسیاهم با آن همه گناهم مشتاق یک نگاهم مولای من نگاهی یارب چگونه سوزد آن کو در آستانت رخسار خویش سوده بر خاک، گاه‌گاهی بار گناه سنگین ره منتهی به بن‌بست در پیش رو ندارم جز باب تو به راهی از من گنه بود زشت از توست عفو، زیبا ای عفو از تو زیبا العفو یا الهی تن خسته پا شکسته درها تمام بسته جز باب رحمت تو نَبوَد مرا پناهی عمری گناه کردم، دل را سیاه کردم من اشتباه کردم یارب چه اشتباهی آلودگی دل را با اشک توبه شویم تا در دلم نماند آثاری از گناهی با کثرت گناهم مپسند روسیاهم کاورده‌ام علی را در عین روسیاهی مِهر علی است «میثم» مُهر نجات عالم بی‌حب او نباشد طاعات جز تباهی استاد غلامرضا سازگار، مداح و شاعر آئینی و پایه‌گذار مجمع‌الذاکرین حسینی در دهه ۶٠ هجری شمسی و متولد ١٣٢٠ شهر قم است. ‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای یار و ذکر علی ، فکر علی ، غریب و تنهایم بعد از تو غرق غمم ، خون جگرم ، اسیر غم هایم جانم آمد به لبم ، ماه شبم ، به سوی تو آیم من مریضه هجر توام / تو طبیبه درد منی بین ،شکسته بال و پرم / ای گلِ یاس مدنی ز بعد تو زهرا ، کسی کنارم نیست بجز غمت ای گل ، انیس و یارم نیست بعد از تو ای، بهشت من ، شیشه قلبم شکست این بوده ، سرنوشت من ، خشنود از آنچه هست دگر از این کوفه بروم به یاد زخم کوچه روم رسیده عمر من به آخر اینک ، فاطمه جان رسیده بر من ، فصل خزان شکسته شد فرقم بند دوم ای یادت در دل من ، ای گل من، همیشه جا زهرا این روح و جسم مرا ، درد مرا ، تویی دوا زهرا چشمم مانده به رهت ، این دم من ، تو هم بیا زهرا من شهید، راه حقم / کوفه گشته ، قتلگهم منتظر هستم ، گل من / مانده در راهت نگهم بیا ببین زهرا ، چگونه دلگیرم ز جور دست کین ، منم که میمیرم می بینم که ، حسن شده ، زین مصیبت خون جگر می نالد زینب و حسین آن دو یار همسفر رسیده هنگام غم گل چرا که گشته ماتم گل در این غریبستان دگر خداحافظ چاه من تو نشنوی دیگر آه من روم از این دنیا ‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
. تب گرفته تمام جسم مرا همه جا را سیاه میبینم کاش زهرا عیادتم بکند او بیاید برای تسکینم گرچه بستند، باز می‌ریزد خونِ دل از شکافِ زخمِ سرم زخم شمشیر قاتل من نیست داغِ ناموس مانده بر جگرم من که مَردِ نبردها بودم یک جراحت مرا ز پا انداخت وای از فاطمه که حوریه بود پنجه بر گونه‌هاش جا انداخت سهم من از تمام این دنیا غُصه و حسرت و بد اقبالی‌ست دور بستر حسین هست و حسن جای محسن کنارشان خالیست برو قنبر میان هرکوچه بگو از حال و روز غم‌بارم کودکان یتیم کوفی را با خبر کن که کارشان دارم این حسین است، چهره ی او را ای پسربچه‌ها نگاه کنید سرِ رَخت و لباس او نَکنَد! کشمکش بین قتلگاه کنید ای یتیمان کوفه که عمری سرتان بوده روی دامن من مهربان با یتیم‌ها باشید با یتیمِ سه ساله مخصوصاً سنگ از روی بام‌ها نزنید هر زمان که اسیر آوردید صدقه دست زینبم ندهید کودکانی که شیر آوردید آه و نفرین من به کوفه اگر از سری معجری ربوده شود وسط ازدحام جمعیت نکند دختری ربوده شود صاحبان تنور بعد از این به سر آفتاب رحم کنید اهل کوفه وصیتم این است به عروسم رباب رحم کنید گروه شعری یا مظلوم✍ السلام ‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
بخدای منان به تمام قرآن به جلال احمد به مقام حیدر به کمال زهرا به وقار زینب به شبیر وشبر به بهشت وکوثر به قتال حمزه به نبرد مالک به صفای سلمان به خلوص بوذر به حقیقت دین به تمام ایمان به حبیب ومیثم به بلال وقنبر که علیست مولا که علیست سرور که علیست هادی که علیست رهبر که علیست ظاهر که علیست باطن که علیست آدم که علیست خاتم چه خوش است عمری شب وروز دائم زعلی بگویم زعلی بخوانم به علی ببالم به علی بنازم زعلی بخواهم زعلی ستانم که علیست عشقم که علیست عمرم که علیست قلبم که علیست جانم گرازاو نگویم گرازاو نخوانم به چه کارآید سخن و زبانم به فدای حیدر من ودودمانم من و خاندانم من و دوستانم که علیست مظهر بخدای کعبه که علیست یاور به رسول اکرم چه شوند خصمم چه شوند یارم چه برند هستم چه دهند کامم به علی مطیعم به علی مریدم به علی محبم به علی غلامم بوداو حیاتم بود او مماتم بوداو امیرم بوداو امامم بوداو رکوعم بوداو سجودم بوداو قعودم بوداو قیامم به علی سپاسم به علی ثنایم به علی درودم به علی سلامم به جلال داور که زکوی حیدر به دیار دیگر نروم مسلم علی ای صلاتم علی ای زکاتم علی ای صیامم علی ای نمازم به رُخت بخندم به سویت بپویم به رهت بمیرم به غمت بنازم به توافتخارم به تواعتبارم زتوسربلندم زتوسرفرازم که تویی دعایم که تویی ثنایم که تویی امیدم که تویی نیازم اگرم نخواهی اگرم نخوانی اگرم برانی به که دل ببازم به ولایت تو به محبت تو زشرار دوزخ نبود مرا غم تو طبیب فردی تودوای دردی تو یگانه مردی تو گره گشایی توخدا خصالی توخدا جمالی تو خدا جلالی تو خدانمایی توولی داور تووصی احمد توابوالائمه توامام مایی زمَلک نکوتر زبشر فراتر به فدات گردم تومگر خدایی ؟ به لباس انسان به جلال منان نه ازاین برونی نه ازآن جدایی به نوای قنبر به زبان میثم ز تو میزند دم زتو میزند دم ‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
(شب قدر) شب قـدر است و من قـدری ندارم چـه سـازم؟ تـوشـه‌ی قبــری ندارم شب عفـو است و محتـاج دعــایـم ز عمــق دل ، دعــایی کــن بــرایــم اگـر امشب به محبــوبـت رســیدی خـــدا را در میـــان اشــک ، دیــدی کمی هــم نــزد او یـــادی ز مــا کـن کمی هـم جــای مـا او را صــدا کـن بگـو یارب! فــلانـی روســیاه است دو دستش خالی و غرق گناه است بگـو یارب! تـویی دریــای جـوشان درین شـب رحمتت بر وی بنـوشان بـه حـق (سـاقی) کــوثــر خــدایــا بـه حـق پهلـــوی مجـــروح زهــــرا قلــم زن بـر معـــاصی مـن امشـب مبــادا در "جـــزا" بــاشــم معــذّب سید محمدرضا شمس (ساقی) 1374 ‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
ای که سی سال تو با درد مدارا کردی روز و شب آرزوی دیدن زهرا کردی بعد تشییعِ تن یاس شکسته هر روز مرگ خود را ز خداوند تمنا کردی ماه تنهای پُر از زخم، پس از مادرمان_ کس نفهمید که با چاه چه نجوا کردی تو از آن روز که مسمار به پهلوش گرفت سر خود را به دم تیغ مهیا کردی خنده‌ی آن زن ملعونه تو را کشت، نه تیغ بعدها راز دل خویش هویدا کردی خنده‌ی اولی و دومی و قنفذ را بارها در گذر کوچه تماشا کردی سرت از تیغ شکست و دلت از ضرب قلاف فرقِ سر را شبیه پهلوی زهرا کردی ✍ ‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
نمک یا شیر؟ امشب بر کدام اصرار خواهد کرد چه شیری روزه اش را با نمک افطار خواهد کرد نمی دانم چرا در پاسُــــخِ دلشــــوره هایِ شَـــهر فقط " فُزت و ربِّ الکعبه " را تکــرار خواهد کرد نگــــاهِ آخــرش را " امِّ کُلثوم " اشــــک می ریزد وداعِ آخــــرش را با در و دیــــوار خواهــــد کرد به مسجد می رود مِسمــــار می گیرد عبایش را ولی امشب علی خون بر دلِ مِسمار خواهد کرد مبادا که قضــــا گــــردد نمــــازِ " ابـنِ مُلجم ها " علی از خوابِ غفلت مرگ را بیــــدار خواهد کرد بزن شمشیــــر شیــــرِ خسته از زخـــمِ زبان ها را مگر این سمّ اثر در حیــــدرِ کــــرّار خواهد کرد؟ بزن شمشیــــر انگار آسمان هم چشم بر راه است که امشب ماه با خورشیدِ خود دیدار خواهد کرد امیری را شبانــــه اشــــک ها بر دوش می بُردند شبِ تشییع هم عاشق، نَظر بر یــــار خواهد کرد شنیدم پیرمــــردِ کــــورِ در ویرانه ای می گفت: زمانه کوفه ی بعد از علی را خــــوار خواهد کرد ‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
پور بوسفیان چو از بیداد و کین داد حکم قتلِ میر مؤمنین ابن ملجم جانی رذل و شریر یافت مأموریتِ قتل امیر گرگ دون از حیله ی روباه پیر گشت اندر بیشهٔ حق شیر گیر هیجده شب چون که بگذشت از صیام شد به سوی کوفه بن ملجم ز شام دل به قتل مرتضی بی تاب داشت چون که طرح قتل در محراب داشت تیره شب زین ماجرا ناشاد شد روز هم غمگین از این بیداد شد شب از این وحشت به کندی می‌گذشت روز هم شد کُند، اندر بازگشت شب نبُد راضی به قتل مرتضیٰ پس به پیمودی به حِدّت راه را روز هم از این جنایت، بیم داشت زین سبب پا را به کُندی می‌گذاشت عاقبت شب شد به روز از خدعه زور وان گهی، ظلمت مسلّط شد به نور زاغِ شب سوی جنایت پر کشید تا که قویِ روز را در بر کشید چون سیاهی در سپیدی جا گرفت دزدِ جان، در این زمان مأوا گرفت روز و شب چون رنگِ ضدین آمدی دزدِ جان، بین الطلوعین آمدی عاقبت، بین الطلوعین از درنگ دامنش آلوده شد بر قتل و ننگ سارقِ جان امیرالمؤمنین این زمان بنمود در مسجد کمین داشت ننگ از قتل مولی گرچه شب لاجرم شب شد به قتل وی سبب روز را زین قتل اگر عار آمدی با شب اندر جُرم، همکار آمدی هر دو در قتلِ علی، گشته شریک همعنان شد در جنایت زشت و نیک زشتی شب گر شهادت آفرید نیکی روزش، سعادت آفرید آن که شد مولود، در کعبه به ناز شد شهید حق، به محراب نماز از ولادت تا شهادت، مرتضیٰ از قضای حضرت حق بُد رضا زین سبب وقت شهادت آن امیر گفت: راحت گشتم از دنیای پیر "فزت"ُ فرمود آن شهید راه دین پس "و رَبّ الکعبه" گفت آن شاه دین آری، آری از ستم، آسوده شد از شکنج و رنج و غم آسوده شد رفت و قدرش بر بشر معلوم گشت گیتی از عدل علی، محروم گشت عدل رفت و عادل غمخوار رفت شیر یزدان، حیدر کرّار رفت زین مصیبت، خلق گریان علی ست (شمس قم) دائم نواخوان علی ست ‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
شعر و شجر برای علی گریه می کند تیغ و سپر برای علی گریه می کند محراب کنج مسجد کوفه کشید آه مرغ سحر برای علی گریه می کند مرغابیان سرشک فشاندند از پی اش قلابِ در برای علی گریه می کند جبریل نوحه خواند که ای وای قَد قُتِل بشکسته پر برای علی گریه می کند آمد ز راه، فاطمه با ضجه های او دیوار و در برای علی گریه می کند شش ماهه محسن است در آغوش فاطمه دارد پسر برای علی گریه می کند پیغمبر است آمده همراه انبیاء خیرالبشر برای علی گریه می کند صحرا و چاه و کوه و در و دشت و نخل ها هر خشک و تر برای علی گریه می کند حکم قضا بر آل علی گشته تیغ و زهر حتی قَدَر برای علی گریه می کند گشت است کعبه سخت عزادارِ مولِدش رکن و حجَر برای علی گریه می کند با هر یتیم چشم «رئوفی» تمام عمر یاد پدر برای علی گریه می کند ‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
دوبیتی اسير رنج و غُربت بود يک عمر دلش لبريز حسرت بود يک عمر على حاجت‌روا شد امشب ای تيغ که بی‌تابِ شهادت بود يک عمر دوبیتی بشکـنـد دستی که فـرقـت را گسست من بمـیـرم تیـغ تـا ابـرو نـشست آن که خـورد از سفـره‌ات نـان و نمک نـانجـیـب آخـر نمکـدان را شکـست دوبیتی ای خواب به چشمی که نمی‌خفت بیا ای خنده به غنچه‌ای که نشکفت بیا دیوار و درِ کوفه زبان شد که مرو اما چه کنم فاطمه می‌گفت بیا دوبیتی شب تا به سحر نماز می‌خواند علی با دیده‌ی تَر، نماز می‌خواند علی آن صبح که سجده‌گاه در خون غلتید گفتند: «مگر نماز می‌خواند علی؟» ‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
علیه‌السلام 🔹السابقون السابقون🔹 تو را تا دیده‌ام محو جمال کبریا دیدم تو را غرق مناجات خدا، از خود رها دیدم تو را در سجدهٔ باران و بر سجّادهٔ صحرا به هنگام قنوت برگ‌ها، در «ربّنا» دیدم تو در هفت آسمان سیر و سفر می‌کردی امّا من تو را در سرزمین وحی، سرگرم دعا دیدم کنار «حجر اسماعیل» در سرچشمهٔ زمزم صفا و مروه را گرد تو در سعی و صفا دیدم «تو را دیدم که می‌چرخید گرد خانه‌ات کعبه خدا را در حرم گم کرده بودم در شما دیدم» تو را در دامن مادر، تو را در دست پیغمبر تو را مولود کعبه، قبلهٔ اهل ولا دیدم تو را فرمان‌برِ «یا ایها المدثر» از اول تو را «السابقون‌ السابقون» از ابتدا دیدم تو را پابند پیمان اَلَست از مطلع هستی تو را عاشق‌ترین دلدادهٔ «قالوا بلی» دیدم تو افکندی حجاب از روی «کَرّمنا بنی‌آدم» که سیمای تو را آیینهٔ ایزدنما دیدم تو آدم را فراخواندی به علم «عَلَّمَ الأسماء» تو را در کشتی نوح پیمبر ناخدا دیدم اگر اعجاز موسایی عصا بود و ید بیضا سرانگشت تو را پرگار تقدیر و قضا دیدم نه تنها از تو شد عیسی مسیحادم، که از اوّل تو را هم عهد و پیمان با تمام انبیا دیدم سلیمان از تو حشمت یافت هنگام نگین‌بخشی تو را روح قناعت، اسوهٔ فقر و غنا دیدم زدی خود را به آب و آتش ای شمس جهان‌آرا تو را پروانهٔ پیغمبر از غار حرا دیدم به جولان‌گاه احزاب و نبرد خندق و خیبر به دستت تیغ «لا سیف» و به شأنت «لا فتی» دیدم به یک ضربت که در خندق زدی، در برق شمشیرت جهانی را به لب «اَهلاً و سَهلاً مَرحَبا» دیدم تلاوت کردی «آیات برائت» را به زیبایی تو را خورشید بام کعبه در «اُمُ القُری» دیدم تو را در مسجد و محراب، در میدان و بر منبر تو را در بی‌نهایت، در کجا در ناکجا دیدم چه می‌دیدم خدایا روز فتح مکّه با حیرت خلیل بت‌شکن را روی دوش مصطفی دیدم «و سُبحانَ الّذی أسری بِعَبدِه» را که می‌خواندم تو را در لیلةُ المعراج، با بدرُالدُّجا دیدم سراغ آیهٔ «اَلیَوم اَکملتُ لکُم» رفتم تمام آیه را وصف علی مرتضی دیدم شکوه و عزّت هستی! کمال عشق و سرمستی! چه گویم من که روی دست پیغمبر چه‌ها دیدم تو را در سایۀ باغ «اَلَم نَشرح لَکَ صَدرَک» شکوفا یافتم، مصداق «مِصباحُ الهُدی» دیدم گل روی تو را در «سَبِّح اسم ربَّکَ الاعلی» تَجَسُّم کردم آری، تا جمال کبریا دیدم تو را در سورۀ «حا میم تنزیلٌ منَ الرَّحمن» تو را در آیهٔ تطهیر و در «قُل اِنَّما» دیدم تو را در نون «اَلرَّحمن» و عین «عَلَّمَ القُرآن» تو را در یای «یاسین»، ترجمان طا و ها دیدم تو را در «قُل کَفی بِالله» در «وَالتّین وَالزَّیتون» تو را در «لیسَ لِلانسانَ اِلّا ما سَعی» دیدم نه تنها هست اوج رفعتت در قافِ «وَالقرآن» تو را در سورهٔ «وَالشَّمس» و «طور» و «وَالضُّحی» دیدم تو را با چهرهٔ پوشیده و خرما و نان بر دوش کنار زاغه‌های شهر کوفه بارها دیدم نوازش از تو می‌دیدند فرزندان شاهد هم تو را با گوهر اشک یتیمان آشنا دیدم به مسکین و یتیم از بس محبت کردی و احسان تو را در سورهٔ انسان و متن «هل أتی» دیدم چه می‌دیدم خدا را در سکوت محض نخلستان تو را هر نیمه‌شب، در گریه‌های بی‌صدا دیدم شبی که شمع بیت‌المال را خاموش می‌کردی تو را با بی‌ریایی، خفته روی بوریا دیدم چو راز غربت خود را به گوش چاه می‌گفتی چو نیلوفر کشیدم قد، تو را ای ماه تا دیدم تو را پشت در آتش زده، با زهرةُالزّهرا صبور و مهربان، در تیرباران بلا دیدم اگر نامردمان دست تو را بستند، آن‌ها را اسیر پنجۀ تقدیر، در «تَبَّت یَدا» دیدم در ایوان نجف، در کوفه، در محراب مسجد هم شهادت‌نامهٔ «فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبه» را دیدم پس از آن لیلة القدری، که شد شقُّ القَمَر، هر شب تو را در جوهر خون شهیدان خدا دیدم تو را یاری‌گر خون خدا، با عترت یاسین تو را دلجوی یاس ارغوان، در نینوا دیدم تو را در آسمان نیل‌گون ظهر عاشورا تو را در سایه‌روشن‌های شام و کربلا دیدم شب شام غریبان و پرستوهای سرگردان تو را دل‌سوخته در شعله‌زار خیمه‌ها دیدم اگر خورشید دشت کربلا از نوک نی سر زد تو را در موجی از آیات تسلیم و رضا دیدم تو را با کاروان اهل‌بیت وحی در غربت تو را در حیرت از خورشید در تشت طلا دیدم کسی از آستانت دست خالی برنمی‌گردد که در آیینهٔ آیین تو، مهر و وفا دیدم 📝 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 کار حسین اما باش کنج عُزلت گُزین و تنها باش بین گمنام هاش پیدا باش پی سیر و سلوک‌ اگر هستی خاک شو محضرش تمنا باش آخرت میوه ی همین دنیاست پس از امروز فکر‌ فردا باش نمک عاشقی به رسوایی ست با جماعت نباش و رسوا باش دست، پیش کسی دراز نکن سائل دست های سقا باش علف هرز هم اگر بودی در زمین حسین زهرا باش گرچه اصلا به تو نیازی نیست پای کار حسین اما باش زیر خنجر به فکر ما بوده ما به فکر گناه... ما را باش میل داری به روضه ی رضوان هر کجا روضه بود آنجا باش هدف از گریه خنده ی زهراست بی خیال ثواب عقبی باش گریه کن پا به پای طفلی که گریه میکرد با سر باباش گفت حالا که آمدی بابا یا مرا با خودت ببر یا باش راستی دختری که آن کوچه است کتک سیر خوردم از باباش به من و روسریم فکر نکن فکر بی معجری زن ها باش ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
از محراب تا قتلگاه روایت می کند اندوه داغی را بدین منوال نباشد هیچ گلگون پیکری را این چنین احوال دو تن با چهره گلگون نماز خویش را خواندند یکی در دامن محراب و آن یک در دل گودال یکی در کوفه رویش غرق در خون سرش باشد یکی در کربلا گردد تنش با اسب ها پامال یکی از بهر او شیر آورند ایتام در کوفه یکی لب تشنه خنجر روی رگهایش ، زبانم لال یکی دارد سرِ گلگون به روی بستر ماتم یکی اما سرش بر نیزه ی خصم ستم افعال کنار جسم بی جانی به کوفه دیده ها گریان یکی در کربلا بی سر کنارش خواهری بد حال یکی زهرا به دیدارش رسد با پهلوی خسته یکی زینب رود در پیش جسمش خسته خونین بال یکی آید به استقبال او پیغمبر خاتم یکی دشمن کند با تازیانه از وی استقبال در اینجا باغبان بشکسته فرق و کربلا امّا یکی دارد ز داغ خیل گلهایش قدی چون دال ز خاک کربلا تا کوفه و شام بلا زینب اسیر است و رود «یاسر» ولی با عزّت و اجلال ** محمود تاری «یاسر» ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
در گدای کوی تو برگشته از یک راه طولانی و آورده‌ست با خود کوله‌باری از پریشانی بیابان در بیابان گم شده در وادی ظلمت گرفتار هوای نَفْس در طوفان حیرانی بگیر از لطف دستش را که تنها و زمین‌گیر است نمانده در بساط او بجز آهِ پشیمانی به تو امیدوارست و بُریده از همه عالم یقین دارم که از درگاه خود او را نمی‌رانی گرفته دامن عفو تو را این خسته از عصیان نشسته زیر چتر إلتجا با چشمِ بارانی تمام خواهش او یک نگاهِ مهربانِ توست نه تاج خسروانی خواست نه تخت سلیمانی ببین در صفحه‌ی پیشانی‌اش حال دل او را که هم ناگفته می‌دانی و هم ننوشته می‌خوانی مگر او را به (اُدعونی) نخواندی سوی خود یارب؟ کنون آغوش بگشا بنده‌ات آمد به مهمانی ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
دوبیتی و رباعی نمی‌جنبد ز جا مرداب کوفه چه دلگیرست و سنگین، خواب کوفه در این ظلمت بمانید؛ آی مردم! به خون آغشته شد مهتاب کوفه دل شب سوگ‌باران شد همیشه و نخلستان، پریشان شد همیشه چه می‌گفتی مگر با چاه؟ مولا! که چشم چاه، گریان شد همیشه ✍ قرآن و عترت‌اند؛ نجاتِ دَمِ لَحَد قرآن به سر بگیر و بگو: یاعلی مدد ✍ خطاب به حضرت زینب(س) فرقِ مرا، تو طاقت دیدن نداشتی هجده سَرِ بریده ببینی چه می‌کنی؟ ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
(السّلامُ عَلَيْكَ يٰا عَلِیّ بْنِ اَبی‌طٰالِب) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا « فزتُ و رَبّ الکعبه » پور بوسفیان چو از بیداد و کین داد حکم قتل ِ میر مؤمنین ابن ملجم جانی رذل و شریر یافت مأموریت قتل امیر گرگ دون از حیله ی روباه پیر گشت اندر بیشهٔ حق شیر گیر هیجده شب چون که بگذشت از صیام شد به سوی کوفه بن ملجم ز شام دل به قتل مرتضی بی تاب داشت چونکه طرح قتل در محراب داشت تیره شب زین ماجرا ناشاد شد روز هم غمگین ازین بیداد شد شب ازین وحشت به کندی می‌گذشت روز هم شد کُند ، اندر بازگشت شب نبُد راضی به قتل مرتضیٰ پس به پیمودی به حِدّت راه را روز هم از این جنایت ، بیم داشت زین سبب پا را به کُندی می‌گذاشت عاقبت شب شد به روز از خدعه زور وانگهی ، ظلمت مسلّط شد به نور زاغِ شب سوی جنایت پر کشید تا که قویِ روز را در بر کشید چون سیاهی در سپیدی جا گرفت دزدِ جان ، در این زمان مأوا گرفت روز و شب چون رنگِ ضدین آمدی دزدِ جان ، بین الطلوعین آمدی عاقبت ، بین الطلوعین از درنگ دامنش آلوده شد بر قتل و ننگ سارقِ جان امیرالمؤمنین این زمان بنمود در مسجد کمین داشت ننگ از قتل مولی گرچه شب لاجرم شب شد به قتل وی سبب روز را زین قتل اگر عار آمدی با شب اندر جُرم، همکار آمدی هر دو در قتلِ علی ، گشته شریک همعنان شد در جنایت زشت و نیک زشتی شب گر شهادت آفرید نیکی روزش ، سعادت آفرید آنکه شد مولود، در کعبه به ناز شد شهید حق، به محراب نماز از ولادت تا شهادت ، مرتضیٰ از قضای حضرت حق بُد رضا زین سبب وقت شهادت آن امیر گفت: راحت گشتم از دنیای پیر "فزت"ُ فرمود آن شهید راه دین پس "و رَبّ الکعبه" گفت آن شاه دین آری ، آری از ستم ، آسوده شد از شکنج و رنج و غم آسوده شد رفت و قدرش بر بشر معلوم گشت گیتی از عدل علی ، محروم گشت عدل رفت و عادل غمخوار رفت شیر یزدان ، حیدر کرّار رفت زین مصیبت ، خلق گریان علی ست (شمس قم) دایم نواخوان علی ست شادروان سید علیرضا شمس قمی ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
| روضه‌وتوسل به امیرالمؤمنین علیه السلام وحضرت رقیه سلام الله علیه ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده شب_بیست_و_یکم یکم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱ ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ امام‌حسن و امام‌حسین از تشیع جنازه ی بابا که برگشتن، غریبانه، نیمه ی شب گذرشون افتاد به خرابه دیدن صدای جانسوزی از خرابه میاد.. یه پیرمردی داره ناله میزنه گریه میکنه: خدایا! امشب آقای من رو نفرستادی؟ غم‌خوار من رو‌نفرستادی؟ سنگ صبورم رو‌نفرستادی؟ امام‌حسن وامام حسین علیه السلام همدردی کردن باهاش... پیرمرد! چه کسی رو داری میگی؟ وقتی نشانه ها رو‌ داد، با پیرمرد نشستن، باهم شروع کردن گریه کردن... فرمودن: این نشانه هایی که میدی نشانه های بابای غریب ما علی است. پیرمرد شروع کرد گریه کردن. گفت: این آقا هرشب میومد به من سر میزد خودش لقمه درست می کرد تو‌ دهانم میذاشت... آقای من! مولای من! مرام شما این بود به بیچاره ها سر می زدید. مرام شما این بود به خرابه نشین ها سر می زدید. غم خوار خرابه نشین ها بودید. شما که مرده‌ و زنده ندارید حتما تو‌خرابه ی شام‌ هم اومدی آقاجان... اون‌ وقتی که صدای دردانه ی حسین بلند شد، عمه‌جان این سر مُنوّر را کمکم میکنی که بَردارم؟ شامیان ای حرامیان دیدید که من راست گفتم‌ پدر دارم...* گفت: ای پدر جان! عجب دلی دارم ای پدرجان عجب سری داری گیسویم‌ را به پات‌ میریزم تا ببینی چه دختری داری هر بلایی که بود یا میشد برسر زینبِ تو آوردند قاری من! چرا نمیخوانی چه به روز لب توآوردند؟ *گفت: بابا جان‌! بذار برات درد و دل کنم ... وقتی چشم تو را دور دیدند. وقتی دیدند بابا ندارم، برادر ندارم، عمو‌ندارم، غریب گیر آوردن..* دستی از پشت خیمه ها آمد لاجرم راه‌ چاره ام‌ گم شد در هیاهوی غارتِ خیمه ناگهان گوشواره ام‌ گم شد *وقتی بین راه که این سرهارو حمل میکردن، این نانجیبها در یکی از این منازل اتراق کردند زن وبچه یه طرف، سرها یه طرف. این‌نانجیبها به‌ مِی گُساری مشغولند... میگه دیدم نیمه ي شب یه بچه ی سه، چهار ساله ای آروم آروم با دست و پاش اومد سمت نیزه ای که سر ابی عبدالله بالا نیزه است... از پایین داره التماس می کنه به سرِ بالای نیزه... گفت: بابا! یا تو‌ بیا پایین، یا من و ببر پیش خودت... میگه دیدم یه وقت نیزه خم‌شد سر اومد تو‌ي دامن این بچه، سر رو شناخت رفت سمت سر، اما چه‌ کرده بودن با این سر... وقتی تو خرابه سر رو‌ گذاشتن مقابلش با تعجب نگاه کرد گفت: عمه جان! "هذا رَأسُ مَن؟" این سر کیه عمه جان؟ تا گفت این سر بابات حسینه..."وضعت فمها على فمه الشّریف " این لبهارو‌ گذاشت به لبهای بابا.. یه وقت زینب نگاه کرد دید سر یه طرف... سه ساله یه طرف...سبک وشعر ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
-امام -علی ع -جوادی ترکی ان یتیمان که به خرمای علی سیر شدند..۲ دم گودال رسیدند همگی شیر شدند.. اولاریکی علینین دوزین یدیلر.. گودی قتلیگاهیده حسینه اوخ وردیلار حسینه داش ویردیلار حسینه نیزه وردیلار زینب یانایانا ددی حسین سنه اولمین باجون قربان..قارداش... مقتله گلدی ددی دیدمده قان یاش وار حسین هارداسان سس ور منه نه یار ویولداش وار حسین.. دشمنون کامه چاتوپ هر الده بیر باش وار حسین باشووا دولانیم آی قارداش مدینیه قیدندن سورا.امام سجاد اقا بویری گوردوم عمم زینب اله یانایانا آغلی ددیم عمه جان نیه بله اغلیسن عمه بله باشووا دولانیم نیه بله رنگون سارالیب ددی سجادیم بالا کربلاده حسینیمین جنازه سینن ایریلاندا حسنیمین تمام یارالارینا باخدیم داش یاره سین تانیدیم نیزه یارسین تانیدیم اوخ یاره سین تانیدیم اما امامیم بالا بیدنه یارنی تانیامادیم عمه او نه یاره سیدی عمه اونین عکسین چکه بیلرسن.. امام سجاد اقا دی گوردوم بیر هلالی شکل چکدی ددیم عمه باشووا دولانیم... اوبی یاره بی بی سینه ده تاب و تبه بنزر آت دیرناقینین ردی هلاله شبه بنزر... حسین دوشوبدی مقتله.گلن ورور گدن ورور۲ آلوبدی نیزه سین اله گلن ورور گدن ورور.. باشووا دولانیم اقا قربانون اولوم اقا.دکترلردن یورولان علاجی هر یردن اوزولوب گلیب اتاوین یاسینه اقا... حسین دوشوبدی مقتله گلن ورور گدن ورور الوبدی نیزه سین اله گلن ورور گدن ورور اولوب پرپر توپراق اوسته بی گول سیاقی....... گلی پامال ایلیبدی آتلار ایاقی.. اخور قانی لخته لخته هر یاره سینن دولوب آغزی ذکره تولانمیر دل دوداقی یارالی لب عطشان حسین جان ۴ سبک وشعرمداحی ‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 (ع) 🌴آن یتیمان که به خرمای علی سیر شدند 🌴دم گودال رسیدند همگی شیر شدند 🎙 سبک وشعرمداحی