eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
10.4هزار دنبال‌کننده
40 عکس
41 ویدیو
70 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
شب جمعه  به  یاد    رفتگان باش بخوان حمدی به یاد خفتگان باش به   یاد   بستگان   و  مادرت  باش عمو  عمه   به   یاد  خواهرت باش پدر  را یاد کن جایش چوخالیست که روحش منتظردراین حوالیست ز   خاله  جان  و   دائی   یاد   بنما عزیزان   خودت    را     شاد   بنما دعا  کن  بر  رفیقان ات  که رفتند که  اکنون  در مزار خویش خفتند همه     همسایگان     و     آشنایان تمام   شیعیان   و   جمله     یاران شهیدان    وطن    را    یاد     بنما به  حمدی  روحشان را  شاد  بنما الهی    روحشان    مسرور      بادا به  شخص  مرتضی  محشور بادا خدا  بخشد  جمیع   رفتگان     را کند    رحمت    تمام   خفتگان  را خداوندا      ببخشا     مادرم     را به   همراه    پدر    تاج   سرم   را دعا   گوی   شما   من    (بیقرارم) شما   را   من  به  ایزد می سپارم شاعر:لاادری ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونم دین فقط این سینه زنی نیست میدونم بندگی خدا نکردم میدونم رفته هدر عمر و جوونیم از دلم اسم تو رو صدا نکردم میدونم بد بودم آره من رد بودم برا پرواز تا تو همیشه سد بودم تو رو به اسم علی / به امیر ازلی بیا از من بگذر تو رو به راه علی/ به غم و آه علی بیا از من بگذر (به علی الهی العفو) **** میدونم خودم سرم بلا آوردم بلایی بدتر از این غفلت من نیست نچشیدم عسل ناب عبادت ناله و اشک سحر عادت من نیست به خودم بد کردم که سراپا دردم ولی هرچی باشم من میخوام برگردم تو رو به اسم حسین به امیر عالمین بیا از من بگذر به شهید سر جدا به قتیل گریه ها بیا از من بگذر (به حسین الهی العفو) ****** میدونم زندگیمو برات نذاشتم برای رضای تو کاری نکردم تو زمان غیبت حجت تنها خیلی شرمندم اونو یاری نکردم آخه لایق نیستم چون که عاشق نیستم پشیمونم حالا عبد سابق نیستم تورو به صاحب زمان تو رو منجی جهان بیا از من بگذر تو رو به غربت او به غم و محنت او بیا از من بگذر (العجل بقیه الله) ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساقیا بوی نسیم سحری ما را بس در همین حد که نمودی نظری ،ما را بس حاجت از دل نگذشته، تو روا می سازی از گرفتاریِ ما با خبری ، ما را بس👇👇
اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ  نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیر تا حالا کمکم کردی که اومدم با خودت حرف بزنم تا آخرین نفس از این عمر ناقابلم کمکم کن ، زبونم همیشه برا مناجات با تو خرج بشه خوبا هر شب این موقع در خونت مناجات میکنند هفته ای یک شب رو از ما روسیاها دریغ مکن اگه قراره اجلمونم برسه بعد کمیل برسه، بگن آخرین شب جمعه ی قرار عاشقیشم با خدا حرف زد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. نعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ کُنتُ بِئسَ العَبد وَ أَنتَ نِعمَ الرَّب من همون بدم تعجب نکن چرا عوض نشدم تو هم همون خدایی هستی که خوب شناختمت عادَتُک الاِحسانُ إلی المُسیئین عَظُمَ الذَّنبُ مِنْ عَبدِک فَلْیَحسُنِ العَفوُ مِن عِندِک أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة بندگی در خونه ی خدا فصلی نیست که یه مدتی باغلظت و شدت با سرعت با نشاط، با شوق و رغبت بیای بعد سرد بشی کسل بشی فشل بشی اگر چه عواملی هم دست به دست هم دادند که منوتو رو سرد کنند از مناجات با خدا، اما یادت نره او « فَیّاض عَلَی الاِطلاقِ» ، دائما داره لطف و کرم و فضل ورحمتش رو به ما نازل میکنه، « خَیرُک َ اِلَینا نٰازِل » دست گداییمون رو ببریم بالا شب زیارتیه مخصوصه ی ابی عبدالله ست بالحسین الهی العفو... ساقیا بوی نسیم سحری ما را بس(۲) در همین حد که نمودی نظری ،ما را بس حاجت از دل نگذشته، تو روا می سازی از گرفتاریِ ما با خبری ، ما را بس ما خیلیامون از گرفتاریمون خبر نداریم مثل هر بار اگر باز بزرگی بکنی بار افتاده ی مارا بخری ، مارا بس شوری اشک .... ببین چجوری نمک گیرت کرده سر سفره ی میزبان که مینشینی میگه یه لقمه از سفره ی ما بخور نمک نداره تو میگی نمک گیر شدم... شوری اشک چشیدیم و نمک گیر شدیم داده ای نیمه شب چشم تری ، ما رابس نا خدا گاه مقیم در میخانه شدیم جای دادی به گدایی گذری ، مارا بس ما گدا شباجمعه ات نبودیم مارو بین خوبات جا دادی ان شالله مو و محاسنت ک سفیدشد میفهمی من چی میگم یه لحظه به خودت میایی میبینی سی ساله در این خونه ای، ناخودآگاه مقیم در میخانه شدیم جای دادی به گدایِ گذری ، مارابس حالا ک اومدی قاتی گداها شدی اول از همه کی خریدتت فاطمه دیدو پسندید و خرید این همه عمر با تولای علی شد سپری ، مارا بس از بین درو دیوار دونه دونمون رو دعا کرد توی بستر شهادت دونه دونمون رو دعا کرد، این ساعتهای شب جمعه به امام حسن فرمود یٰا بُنَیَّ اَلجٰارُ ثُم‌َّ الدَّار، دونه دونمون رو بی بی دعا میکرد فاطمه دیدو پسندید و خریداین همه عمر با تولای علی شد سپری ، مارا بس شیعه حیدر کرار شدی مو بر ما همسر فاطمه کرده پدری مارا بس اَشهَدُ اَنَّک َکُنتَ لِلْمُؤمِنینَ اَباً رحیماً یا امیرالمومنین کاش الان تو حرمت کمیل میخوندیم آقا، اما آقاجان همتون این ساعت مهمون حسینید ماهم به رسم قرار هر شب جمعمون... جان ارباب قسم این دل ما تنگ شده... هرچقدر دلت برات کربلا کم شده ناله ات رو بلند بکن جان ارباب قسم این دل ما تنگ شده یک سفر کرب و بلا هم ببری ، ما را بس . شبهای جمعه گریه آب و رنگ دارد پیراهنی که جای صدها چنگ دارد مادر شکایتها ز روز جنگ دارد گوید چرا روی تو جای سنگ دارد صدا مادرش داره میاد گوید مرا با روضه هایت پیر کردی مثل خودم زیر لگدها گیر کردی یا صاحب الزمان مانند من ترکیب ابرویت بهم خورد با هر تکان ضربه گیسویت بهم خورد خوردی زمین و وضع پهلویت بهم خورد... . خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو آشفته پیکر زیر دست و پا شدی تو تا خورد زمین محاصرش کردند اصلا انگار از همون هجوم دسته جمعی به بی بی دو عالم ، دست جمعی زدن و محاصره کردن دیگه رسم عرب شد، زمین خورده رو که نمیزنند ، اما اینجا بر عکس شد فَحَمَلُوا عَلَیهِ مِن کُلّ جٰانِب فِرقَةٌ بِالسُّیوف فِرقَةٌ بِالرِّمٰاح فِرقَةٌ بالنّبال فِرقَةٌ بِالحِجارة امام باقر دو فِرقه ی دیگم اضافه کرد فِرقَةٌ بِالخَشَبِ وَ العَصٰاء ای حسین.... بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا اباعبدالله ====================
اَللّهُمَ صَلِ عَلی مُحَمّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم لا حولَ و لاقُوَّةَ اِلّا بِاللّه اَلعَلیِ الْعَظیم حَسبُنَا اللّه وَ نِعمَ الوَکیل نِعمَ المَولا و نِعمَ النَّصیر أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو ،الْحیّ القَیّوم الْرَّحمنُ الرَّحیمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ، مِنْ جَمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی وَ اِسْرافی عَلی نَفْسی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ ده مرتبه همه باهم بالحجة الهی العفو... (من نمیخوام اذیتتون کنم ولی برا تماشا که نیومدی اومدی با خدا حرف بزنی بلدم هستم کار خودم رو بکنم. رو به قبله بشیند دیگه هم اذیتتون نکنم، اما قربونت برم تو نیمه شب اینجا کشوندنت چهارتا زمزمه الهی العفو.. خودت ضرر میکنی والا من کمیل رو برا دل خودم میخونم نه برا دوربین نه برا کسی اگرم دوربین و چراغ اذیتم بکنه خاموش میکنم.. قدر بدون این ساعتی که افضل ساعت‌های شبانه روز هست، زبانت کار بکنه، قلبت کار بکنه، انشالله با خدا حرف بزنی) شد شب جمعه و دوباره خدا می‌خرد آه و اشک سوز جگر چشم می‌پوشد از خطا و گناه غم ز دل می‌برد به اشک سحر بر در خانه‌ی خدای غفور با دو چشم پراز ستاره بیا گر گنهکاری و خطاکاری توبه کن از خطا، دوباره بیا آمدم تا بگویمت یا رب گر نبخشی گناه را چه کنم گر نبخشی دوباره از ره لطف بنده‌ی روسیاه را چه کنم گر گناهکارم و سیه‌رویم بنده‌ات از خطا پشیمان است واقفی خود تو براینکه دل من خانه‌ی شهیدان است یاد بنیادی و خردپیشه آن همه نورهای روی زمین یاد فرماندهی چو دل آذر یاد دلداده‌ای چو زین الدین گرچه این بنده‌ی گنهکارت نیست بر لطف بی‌حدت لایق امشبی را پناه آورده ام برحریم سلاله‌ی صادق چقدر امشب دلامون مدینه پر میزنه، این ایام دلمون میخواست بین‌الحرمین مدینه کمیل بخوانیم رفت دل یاد حضرت صادق پشت دیوار غم فضای بقیع کاش روزی چنان کبوترها پرکشم باز درهوای بقیع حضرت صادق است دست خدا هشتمین آیه از قبیله‌ی نور حضرت صادق آنکه با نگهش می‌شود سرد شعله‌های تنور به ابوهارون مکی فرمود برو تو تنور خانه بنشین، که به این سهل خراسانی که ادعا کرد آقا شما چرا قیام نمی‌کنید ،شما صدها هزار یار در خراسان دارید... حضرت میخواد امتحانش کنه شروع کرد با او صحبت کردن... ابوهارون مکی توی تنور روشن خانه، چنان با امنیت و آرامش نشسته... این امام صادق نه اینکه اختیار آتش دنیا دست اوست بلکه اختیارآتش جهنم قیامت هم دست اوست فرمود چندتا از اینا داریم گفت آقا یدونه هم از اینا توی خراسان پیدا نمیشه حضرت صادق است دست خدا هشتمین آیه از قبیله‌ی نور حضرت صادق آنکه با نگهش می‌شود سرد شعله‌های تنور گرچه او شیخ این عشیره شده لیک از غصه چشم تر دارد غربتش از مزار او پیداست ارث غربت ز مادرش دارد همین ساعت بود نیمه شب بود که... ز بغض علی بود که باز آتش به جان در افتاد بی عمامه امام رفت ولی همسرش کی به زیر در افتاد الله اکبر دید حیدر در آن شلوغی‌ها فاطمه بین شعله‌ها مانده چادر فاطمه شده خاکی... اینجوری بگم با مقتل درست‌تره... چادر فاطمه شده خونی فاطمه زیر دست و پا مانده قربونت برم این وقت شب نیمه ل شب تو این تاریکی بعضیا تک وتنها اومدن تو این گلزار شهدا سر مزار نشستند... اما دختر پیغمبر تو خونه اش هم حتی امنیت نداره اصلا باور نمی‌کرد اینا وارد خونه بشند باور نمی‌کرد اینا اینقدر جسارت کنند یه آهی پشت در کشید... وَانْصَرَفوا باکین... یه عده گریه‌کنان عقب عقب برگشتند اما وَ بَقيَ... آن نانجیب باقی ماند وَ مَعَه جماعةٌ... وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ وَ رَدَّهُ عَلَيَّ وَ أَنَا حَامِلٌ چنان با سرعت لگد رو به در زد بی‌بی اصلا نتونست عقب‌تر بره چنان بین در و دیوار گیر افتاد... چنان گیر افتاد که صدا زد یا فِضَّةُ خُذینی... من نمیدونم خونه بی‌بی پله داشته یا نه اما از این عبارت میشه فهمید بی‌بی هم از بلندی افتاده... فَسَقَطْتُ لِوَجْهِی.... اما هر طوری بود فضه کمکش کرد از زیر دست و پا بیرونش آورد آخ لا یوم کیومک یاحسین... فقط یه اشاره کافیه، شب زیارتی امام حسین، اگه اهل ناله شدی، ناله‌تو با مادرش گره میزنند اصحابِ تو را زود و بلافاصله کشتند... آفرین اونایی که فهمیدند، روضه مقایسه‌ای هستا... اصحاب تو را زود و بلافاصله کشتند (۲) بر عکس تو را دیر و بافاصله کشتند.... پشت مرکب امام را بردند جان پاکش ز غصه بر لب بود به گمانم ولی در آن هنگام دست بسته به یاد زینب بود
؛ فرازی از یک الهی به شور قیام حسین به فریاد سرخ و پیام حسین به آنان که محو نگاهش شدند شهید سرافراز راهش شدند.. به مردانِ در عشق، ضرب‌المثل به مرگی که شیرین‌تر است از عسل به شیدایی مسلم بن عقیل به اول شهید از تبار خلیل.. به دستی که در علقمه، شد قلم وفایش به عالم، عَلَم شد عَلَم به آبی که از چشمۀ مشک ریخت به زینب که از روی تلّ اشک ریخت به گودال بالاتر از طاقِ عرش به خونی که پاشید بر ساق عرش به «روز دهم» زیر چرخ کبود که «خورشید بر نیزه گل کرده بود» به قنداقه‌ای که به معراج رفت به پیراهنی که به تاراج رفت به اسبی که کوبید سر بر زمین به خون‌های جاری در آن سرزمین به ماهی که مهرش شده مشتری به ایثار انگشت و انگشتری به آیات کهف و به آیات نور به مهمانی سر، میان تنور به عاشق‌ترین خواهر روزگار که صبر و وفا را، شد آموزگار به غم‌های بانوی مَحمِل‌نشین به ایراد آن خطبۀ آتشین به شور مناجات مولا علی به جان‌های پیوسته با «یا علی» به تأثیر شب‌ناله‌هایِ کمیل به سوز علی، در دعای کمیل به دل‌های عاشق، قراری ببخش فروغی از آیینه‌داری ببخش که نور دل اهل بینش تویی سرآغاز هر آفرینش تویی به راه تو آنان که سر داده‌اند ز فضل تو ما را خبر داده‌اند.. ندارم کسی جز تو فریاد‌رس تویی داد‌خواه و تویی داد‌رس الهی و ربی! پناهم بده به سرمنزل عشق راهم بده مرا جز تو، با کس سر و کار نیست پذیرندۀ توبه غیر از تو کیست؟ نه چشمی نظر می‌کند سوی من نه راه فراری فراروی من.. تو گرداندی از من بلا را به لطف ندیده گرفتی خطا را به لطف به صد مرحمت ای خدای جلیل پراکندی از من ثنای جمیل ثنایی که شایستۀ من نبود سزاوار تشریف این تن نبود ندیدی به کردار من جز قصور مرا بردی از چاهِ ظلمت به نور منم شرمسار از بَدِ حال خود زمین‌گیرِ زنجیرِ اعمال خود.. نشد دامنم پاک از خار‌ها شکستم حریم تو را بار‌ها سزد گر ببارد بلا بر سرم که در بند نفس جنایت‌گرم نه این بد‌دلی، در سرشت من است حجاب دعا، فعل زشت من است تو آگاهی از زشتی کار من نباشد نهان از تو اسرار من مرا اشک‌باران‌تر از ابر کن عقوبت اگر می‌کنی، صبر کن مرا داد دنیا فریب از غرور به زندانم از آرزوهای دور نباشی اگر دست‌گیرم هنوز به نادانی خود دلیرم هنوز مرا خواب غفلت گرفتار کرد مرا نفس فرمان‌روا خوار کرد پی خواهش دل شدم سال‌ها شکسته‌ست از من پر و بال‌ها هوای دلم گشت دام فریب دچارم به این سرنوشت غریب چرا بی‌اثر اشک و آه من است؟! که سَدّ اجابت گناه من است گناهم، زیان جای سود آورد بَلا بر سر من فرود آورد.. به کف غیر اندوه چیزی نماند ز‌ مُلک تو راه گریزی نماند الهی و ربّی! کرم کن کرم بخوان چون کبوتر مرا در حرم.. تو پوشیده‌ای عیب‌های مرا ببین گریۀ های‌های مرا من آنم که بَر خود ستم کرده‌ام و کسبِ رضای تو کم کرده‌ام دلم در حریم تو نااهل بود دلیری من از سَرِ جهل بود مرا نیست هر چند قلب سلیم مکن چیره بر من عذاب الیم الهی و ربّی! من آن بنده‌ام که اینک تهی‌دست و شرمنده‌ام ضعیفم من و دردمند و حقیر ذلیلم من و مستمند و فقیر ز بیم تو در چشم من خواب نیست به روز عقوبت مرا تاب نیست عقوبت ز اعمال خود می‌کشم که طعم عذاب تو را می‌چشم به جُرمی که کردم در آن سال‌ها اسیرم اسیر سیه‌چال‌ها.. چو با یادت آورده‌ام شب به روز امیدم تویی، هستی‌ام را مسوز اگر بر عذابت صبوری کنم صبوری کی از داغ دوری کنم؟ به اکرام تو چشم اگر دوختم به امید عفوت چرا سوختم؟ تو زنجیرِ جانِ مرا باز کن در آتش، زبان مرا باز کن که شیون بر‌آرم در آن آستان شوم با دل خسته هم‌داستان به حسرت بنالم ز دل مثل نای بگریم بر احوال خود، های‌های بخوانم تو را از سویدای جان که اِی آرمانِ دلِ عارفان! پشیمانم و سرپناهی نماند به جز آستان تو راهی نماند «عقوبت مکن عذرخواه آمدم به درگاه تو روسیاه آمدم» ندارم به جز لطف تو دادرس تو بیچارگان را به فریاد رس که غیر از تو بخشد گناه مرا؟ که رحم آوَرَد اشک و آه مرا؟.. نجاتم از این روسیاهی ببخش به این بی‌نوا آنچه خواهی ببخش ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
اَللّهُمَ صَلِ عَلی مُحَمّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم لا حولَ و لاقُوَّةَ اِلّا بِاللّه اَلعَلیِ الْعَظیم حَسبُنَا اللّه وَ نِعمَ الوَکیل نِعمَ المَولی و نِعمَ النَّصیر أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو ،الْحیّ القَیّوم الْرَّحمنُ الرَّحیمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ، مِنْ جَمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی وَ اِسْرافی عَلی نَفْسی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ من اومدم صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ همه ی بی حالی و کسلیم برا اینه ، روز به روز دارم از تو دور میشم همه برا فراموشی توست، همش برا حب دنیاست، یه جوری «الهی العفو» بگو این زیباترین نغمه ای که تو عرش خدا می پیچه، همه ملائکه هم برات استغفار کنند دلت رو زیر و رو کنند بالحسین الهی العفو... باید برای حال زارم ناله سر کرد... ببین اینجوریه یا نه اینا که شعار نیست الان اومدی باید ناله کنی دیگه باید برای حال زارم ناله سر کرد یا لااقل این شام ظلمت را سحر کرد وقت گرفتاری تو را خواندن ، هنر نیست آنکه همیشه خوانده نامت را ، هنر کرد فهمیده‌ام از اِنَّ الانسانَ لَفیٖ خُسْر هرکس که از یاد تو غافل شد ضرر کرد دیروز اهل اشک و استغفار بودم امروز اما معصیت بر من اثر کرد مردم همه خوابند و من بیدار و بی تاب دیدی مرا عشق تو آخر در به در کرد بهترین رفیقتم اگه میگفت این ساعتِ شب بیا، میگفتی یه شب، دو شب،ده شب ... نه هر هفته، خدا کنه همینجوری باشه نه اینکه به ما بگن تو می خوابیدی فایده ات بیشتر از بیداریت بود، خوب میدونم به درد تو نمیخورم، خوب میدونم دیگه خودم از خودم خسته شدم مردم همه خوابند و من بیدار و بی تاب دیدی مرا عشق تو آخر دربدر کرد شرمنده از بار گناهم بودم اما بخشندگی‌هایت مرا شرمنده‌تر کرد بعضی وقتا میگم کاش مارو نمیبخشیدی کاش هر وقت سمت گناه میخاستم برم مارو میزدی ، مهلت به ما نمیدادی،من جری شدم، من بخاطر این حلم و بردباری تو معصیتکار شدم، بِحِلمِک َ تُعصیٰ کارم گره خورده‌ است ، دیگر مطمئنم... چیرو؟! کارم گره خورده‌ است ، دیگر مطمئنم باید حسین‌بن‌علی را باخبر کرد دور گناه و معصیت را خط کشیدم... این ماله اونایی که اومدند سر این سفره وا دور گناه و معصیت را خط کشیدم از آن شبی که فاطمه بر من نظر کرد تا دید ، از جای دگر خیری ندیدم مارا گدا و سائل این دور و بر کرد(۲) مسکینی بیا، یتیمی بیا، اسیری بیا، وَ یُطعِمُونَ الطَّعامَ عَلیٰ حُبِّه مِسکیناً و یَتیماً و أسیراً ... همین نیمه شب بگو اَناالفَقیر مارو به خونه ی فاطمه حواله بده راه هزاران ساله را یک روزه طی کرد کیا؟! یک روز هر کس سمت شش گوشه سفر کرد یعنی بخدا کربلا یه روزشم هزار ساله، کدوم یه روز؟! می‌رفت زینب پابه‌پای آن سری که منزل به منزل بر فراز نِی سفر کرد عجب اربعینی، منزل به منزل عقیله ی بنی هاشم طی طریق کرد دوتا منزلش رو اشاره کنم... می‌رفت زینب پابه‌پای آن سری که منزل به منزل بر فراز نِی سفر کرد یکجا میان طشت‌ و یکجا بین گودال یکجا هم از بازار شامی‌ها گذر کرد بالحسین الهی العفو... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
اَللّهُمَ صَلِ عَلی مُحَمّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم لا حولَ و لاقُوَّةَ اِلّا بِاللّه اَلعَلیِ الْعَظیم حَسبُنَا اللّه وَ نِعمَ الوَکیل نِعمَ المَولا و نِعمَ النَّصیر انت نعم الرب و کنت بئس العبد بدترین بنده تو داره میاد در خونت... أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو ،الْحیّ القَیّوم دیگه سحرها هم حالم رو خوب نمیکنه یه جوری دلمرده شدم که حتی سحرها هم نمیتونم باهات آشتی کنم الْرَّحمنُ الرَّحیمُ إرحَم... ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ، مِنْ جَمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی وَ اِسْرافی عَلی نَفْسی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ آغوشت رو باز کن... يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ... بالحسین الهی العفو... کاش میشد که کمی چرخ زمان برگردد به دل مرده‌ی عاشق ضربان برگردد غرق طوفان گناهم،چه کنم نوحی نیست(٢) منتظر مانده‌ام آن مونس جان برگردد معصیت کار شدم، بی‌خبری پیرم کرد آری، هیهات دگر عمر جوان برگردد روزگاری سر سجاده چو باران بودم آرزو میکنم آن اشکِ روان برگردد باز هم توبه شکستم کمکم کن یارب(٢) حال من باز به حال رمضان برگردد چه شبای خوبی بود، اصلا خوابم نمی‌برد تا با تو حرف نزدم کمکم کن که بگویم گل نرگس برگرد... یعنی دیگه رویی ندارم که بگم آقا بیا... کجا بیاد؟ بیاد که من غرق گناه باشم، بیاد که من تو خواب غفلت به سر ببرم... کمکم کن که بگویم گل نرگس برگرد تیغ عدل علوی، صادق دوران برگرد کمکم کن که بگویم گل نرگس برگردد تیغ عدل علوی، صادق دوران برگردد آخرین حیدری، ای کاش کُمیلت باشم صادقم باش که یک عمر فُضِیلت باشم نیمه شب داشت میرفت دزدی، از دیوار خونه بالا رفت شنید صاحب منزل داره قرآن میخونه أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ یعنی آیا زمان اون نرسیده دلهای مؤمنین زیرو رو بشه، خاشع بشه... فضیل عیاض رو همون دیوار شروع کرد به گریه کردن گفت فضیل ... این آیه داره با تو حرف میزنه از دیوار اومد پایین، شد یکی از مریدان امام صادق تا آخر عمر هم دست از اون خطاها برداشت... کمکم کن که بگویم گل نرگس برگردد تیغ عدل علوی، صادق دوران برگردد آخرین حیدری، ای کاش کُمیلت باشم صادقم باش که یک عمر فُضِیلت باشم .... دل من می‌رود اینبار کمی سمت خدا تا شوم موی پریشان به قبرستان بقیع بی‌ضریح است ولی گنبد آن خورشید است حرم عرش خداست خاک امامان بقیع بال پرواز گرفتم ز کبوترهایت تا مسافر شوم و زائری عاشق باشم مثل آن شاعر مستی که به آقا رو زد میروم توبه‌کن روضه‌ی صادق باشم اسماعیل حِمیَری داشت میومد جام شراب دستش بود از دور دید امام صادق داره میاد جاش رو عوض کرد با حضرت روبرو نشه... حضرت دنبالش آمد وگفت اسماعیل چی داری همراهت؟ از خجالت گفت آقاجان سرکه همراهمه ... به بعضی از نقل‌ها گفت شیر همراهمه... گفت یه چیزی میگم آقام از من عبور میکنه، فرمود میشه بریزی ما میل کنیم؟ اونقدر خجالت کشید، توی فاصله ی کمی که دهانه کوزه رو برگردونه خیس عرق... توبه کرد... با تعجب دید از دهانه کوزه‌ای که مملو از شراب بود سرکه بیرون آمد. حضرت همونجا گفت اسماعیل حِمیَری امامت کیه؟ فرمود اونی که جام شرابم رو مبدّل به سرکه میکنه آقا نیمه شبه یه نفسی بزن... وجود نجس ما رو هم طاهر و طیب کن الان کجا داری برا جد غریبت گریه میکنی؟! هر شب جمعه در خانه‌ی آقا باز است خانه نه، بلکه حسینیه‌ی سادات اینجاست مجلس روضه شروع شدهمه گفتند حسین همه‌جا کرببلا و همه دم عاشوراست روضه‌خوان ، بانی این روضه کمی پیر شده روضه مکشوف نخوان، از علی‌اکبر بگذر (ترسم این است تحمل نکند، جان بدهد امشب از غارت آن پیکر بی‌سر بگذر ) (٢) باشه نمیگم چجوری غارتش کردند، فقط میگم عمامه‌اش رو اَخنَس برد.. سرش رو خولی برد.. انگشترش رو بَجدَل برد... گهواره‌ی بچه‌اش رو حرمله برد... بدن نازنینش هم زیر سُم اسب... بالحسین الهی العفو... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝