eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.4هزار دنبال‌کننده
52 عکس
41 ویدیو
109 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ لایذکُرُنی مُؤمنٌ الّا اسْتَعبَرَ یعنی گریه‌ی بر ابی‌عبدلله نشانه‌ی ایمانِ گریه‌ی بر مسلم هم نشانه‌ی ایمان تَدمَعُ عَلَيهِ عُيونُ المُؤمِنينَ  این آقا وقتی کربلا میخواد مشرف بشه، خودش که آمده کوفه خودش شهید کوفه هست پنج تا شهید هم تقدیم نهضت کربلا کرده است حالا بماند در بعضی نقل‌ها داره هشت تا اما این پنج تا مشهورند دوتا شهید دو آقازاده‌ی مسلم هستند که تو کربلا کشته شدند و اصلا روضه‌خوان‌ها بهش اشاره نمیکنن متاسفانه جناب محمد و عبدالله که در ناحیه مقدسه امام معصوم (ع) به این دو شهید کربلا سلام میدند دو تا آقا زاده‌اش هم که تو مسیر اسارت برگشت از کربلا تو منطقه‌ی مسیّب، محمد و ابراهیم کشته شدند یه دختر هم داره به نام حمیده، که او هم در حمله‌ی به خیام اباعبدلله ،جزء اون دخترای گمشده‌ی کربلاست هان... که هر چی زینب کبری گشت این دوتا بچه رو پیدا نکرد آخر متوسل به خود ابی‌عبدلله شد و بعد روز یازدهم هنگام شمارش دید دوتا بچه کمه گفتن یکی از همین دخترا که زیر بوته‌ی خار جون داده بود ، همین حمیده دختر مسلم هست... پنج تا شهید به ارباب داده با خودش شش شهید.. بریم در خانه‌ی او خیلی مقام داره ببین میتونی ایمانت رو محک بزنی ، برا مسلم میتونه چشمت گریه کنه یا نه؟ تَدمَعُ عَلَيهِ عُيونُ المُؤمِنينَ ، وتُصَلّي عَلَيهِ المَلائِكَةُ المُقَرَّبون ملائکه مقرب به مسلم درود و صلوات میفرستند بعد امیرالمومنین نگاه کرد دید پیغمبر یه مرتبه زد زیر گریه... فَبَکی رَسولُ اللّه حَتی جَرَتْ دُموعُه عَلی لِحیَتِه پیغمبر اونقدر گریه کرد محاسن مبارک خیس اشک شد ببین میتونی امروز گریه‌ات رو با گریه‌ی پیغمبر گره بزنی؟ البته ارباب ما هم برا مسلم گریه کرد تو منزل زُباله ، وقتی دوباره خبر آوردند که مسلم کشتند فَبَکیَ الحُسَین وَ قالَ رَحِمَ اللّهُ مُسلِماً السّلام عَلیک َ اَیُّها العَبدُ الصّالِح المُطیعُ لِلّه و لِرَسولِه و لِاَمیرالمومنین و الحسن و الحسین ▪️بنویسید مرا یار حسین ▪️کشته و مرده‌ی دیدار حسین تو هم میتونی این درخواست بکنی امروزا ▪️کم مخواه از عطای بسیارش... کم نخواهی تو ادعیه‌ی امام زمان ببین میگی اللهم اجعَلنا من خَیرِ اَعوانِه و اَنصارِه ما رو از برترین و بهترین یاران و انصارش قرار بده تو هم میتونی این خواسته رو داشته باشی ▪️بنویسید مرا یار حسین ▪️کشته و مرده‌ی دیدار حسین ▪️اولین بی‌سر بازار حسین ▪️مسلم کوفه علمدار حسین ▪️او دلش خواست سفیرش باشم... اما من... ▪️من دلم خواست اسیرش باشم ▪️تکه تکه ، بدنم گفت نیا اما ▪️پاره‌ی پیرهنش گفت بیا.. بیا.. باریکلا.. یه جوری امروز خود خدا داره من و تو رو به محرم میرسونه امام صادق(ع) فرمود: اول محرم که میشه خود خدا پیراهن خونی حسین رو از عرش آویزان میکنه، ما اون پیراهن رو می‌بینیم و گریه میکنیم.. ▪️پاره‌ی پیرهنش گفت بیا.. چندتا شباهت داره مسلم بن عقیل با اباعبدلله یکی دوتاش رو بگم محاصرش کردند... هان از مسلم میخوام دلت رو یجا ببرم تو خونه‌ی طوعه هست، تا فهمید خونه رو محاصره کردند بلافاصله از خونه اومد بیرون، مبادا زنی دوباره گرفتار بشه... مبادا بازم زنی بین نامحرم گرفتار بشه... یا زهرا... یه بار تو تاریخ این اتفاق افتاده دیگه بسه.. ▪️تنها نه یک نفر ،که در کوچه هر که بود ▪️کردند اتحاد به زهرا زدن؛ علی... ▪️یکی بیاد تو کوچه ها به مادرم کمک کنه ▪️اشک حسینو پاک کنه ، به خواهرم کمک کنه فاصله بگیر از اون درو دیوارو اون خونه بیا بیرون... تا فهمید خونه ی طوعه رو محاصره کردند از خونه اومدبیرون یه جوری جنگید که کسی به حریم خونه ی طوعه دیگه نزدیک نشه ، کاش شام غریبان بودی کنار خیمه ی زینب.... راوی میگه دیدم دامن زینب آتش گرفت... خانم چرا از خیمه بیرون نمیری ؟؟ اوج مصیبت اینجاست که حُمَیدِ بن مسلم باید وساطت کنه‌..‌. روز اولیه ببخشید یه جایی دلم رفت.... مرحوم محدث قمی مینویسد تا دید زینب میان خیمه ی آتش گرفته آمده، شمر تا دید زینب اینجاست حیا کرد بلافاصله از خیمه فاصله گرفت همه گریزها از روضه ب کربلاست امروز از کربلا بریم مدینه ، مرحوم محدث مینویسد شمر با اون همه قساوتش تا دید دختر علی وسط آتشه ، پشیمون شد اما من نمیدونم اون دومی چه دلی داشت... سادات ببخشید منو هر چی مادرتون صدا زد.... یا زهرا.... ┅┅┅┅┄❅[﷽ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
202030_853073159.mp3
1.35M
قدم سوم: مناجات 2👇 مناجات 2 🔸سحر خیز مدینه کی می آیی یا بن الحسن ... ای پسر فاطمه ... 🔸سحر خیز مدینه کی می آیی 🔸الا ای بی قرینه کی می آیی 🔸قلوب شیعیان دریای خون است آقا برامون خیلی سخته... برا همه ی شیعیان شما سخته تنها عزاداری کنن... مجلس عزای جد غریبت رو برپا کنن... برا جد غریبت اشک بریزن... اما شما نباشی امام زمان... 🔸قلوب شیعیان دریای خون است 🔸جهان پرشد زکینه کی می آیی آقای خوبم ... امشب چطوری قسمت بدم امام زمان... 🔸عزیزم مادرت چشم انتظار است امشب میخواهیم شما رو به مادرتون زهرا قسم بدیم آقا... 🔸عزیزم مادرت چشم انتظار است 🔸دوای زخم سینه کی می آیی آقا جانم... امام زمان... هر کجای عالم هستی پسر فاطمه... میدونم احترام خاصی ب مادرت زهرا داری... آقا بخاطر مادرت زهرا یک سرم به مجلس ما بزن...‌‌ 🔸دوای زخم سینه کی می آیی هرکجا نشستی... امام زمانت رو دعوت کن ... یا بن الحسن ...
4_5911008840597373436.mp3
1.34M
قدم سوم: مناجات 3👇 مناجات 3 🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید یابن الحسن... آقا جانم... 🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید 🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید امام زمان... آقاجانم... امسال هم یه محرم دیگه رسید و... عزاخانه های جد غریبت حسین برپا شد... اما... بازم شما نیومدید... آقای من .. مولای من... 🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید چرا آقای ما نمیاد...‌ چرا امام زمان ما نمیاد... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما امشب میخواهیم خدا رو به مادرت زهرا قسم بدیم آقا... یوسف گم شده ی فاطمه... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما 🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید امشب میخواهیم روضه ی مادر پهلو شکسته ات رو بخونیم...آقا... هرکجای عالم هستی یه سرم بیا به مجلس ما... پسر فاطمه.... 🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید هرکجای این مجلس نشستی... اگه با امام زمانت کار داری صداش بزن... همه با هم ... یا صاحب الزمان...
قدم چهارم: متن روضه ۲👇 متن روضه 2 🔸دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد 🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد شب چهارم محرمه... امشب متوسل بشیم به مادر پهلو شکسته... از همین جا دل ها رو روانه کنیم مدینه... 🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد یا صاحب الزمان... آقا جانم ... به مادرتون زهرای مرضیه قسم... دیگه ما رو امشب دست خالی از این مجلس بر نگردون آقا... اولین دعای ما فرج شماست آقا جانم... 🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید 🔸دلم برای گریه بهانه میگیرد ابن عباس میگه... دیدم پیغمبر خدا نگرانن... عرضه داشتم یا رسول الله... چی شده آقا... چرا انقده نگرانید... حالتون منقلبه... فرمود ابن عباس... میبینم بعد از خودم... امتم به زهرام ظلم میکنن ... صدای ناله دخترم بلنده ... هی میگه یا ابتاه... کسی به داد زهرای من نمیرسه... عرضه بداریم یا رسول الله ... نبودی ببینی با دخترت زهرا چه کردن... پشت درب خانه... تا پهلوش رو شکستند... صدا زد یا ابتاه یا رسول الله... بابا ببین با من چطوری رفتار میکنند... هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ َ صدا زد... یا فضه خذینی... فضه محسنم رو کشتن... ای وای... همینو‌ گفت بی بی روی زمین افتاد... حالا فضه میگه... من اومدم بالای سر زهرای مرضیه... تا خانم چشماشون رو باز کردن صدا زدن... فضه به من بگو علی رو کجا بردن... فضه میگه... زهرا نگفت صورتم... نگفت پهلوم... نگفت بازوم.... فقط صدا زد فضه ... علی رو کجا بردن.... خانوم جان علی رو دارن سمت مسجد میبرن... چادر عربی رو به سر کرد... حالا میخام تصور کنی... دختر پیغمبر تو کوچه های مدینه... یه دست به کمر گرفته... یه دست به دیوار... هی صدا میزنه... کجا میبرید مولام رو 🔸دنبال حیدر میدوید 🔸از پهلویش خون میچکید اومد کنار امیرالمومنین... دید ریسمان گردن آقا انداختن... خدا ... دستای علی رو بستن ... دارن کشون کشون میبرن... صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید... دومی نامرد اشاره کرد ... قنفذ چرا آروم نشستی... بزنید زهرا رو...😭 خدا... زبان لال بشه... یه نفر با تازیانه میزد... یه نفر با غلاف شمشیر... یه نفر با لگد میزد... انقدر مادرتون رو زدن... دستهاش رها شد... 🔸مردنم بهتر که ببینم بند بر دست علی 🔸دست من را بشکنید و دست علی را وا کنید روضه من تمام... فقط همینو بگم... اگه تو مدینه مادرمون زهرا رو نمیزدن... کسی جرات نمیکرد کربلا... زینب کبری رو با تازیانه بزنه... دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بابا بی تاب شده... هی صدا میزنه... بابا بلند شو ببین دارن عمه جانم زینب رو میزنن... 🔸نزنيدم كه در اين دشت مرا كاري هست 🔸گل اگر نيست ولي صفحه ي گلزاري هست الا لعنت الله علی القوم الظالمین
🏴🏴🥀🥀 ‍ روضه ترکیبی مناجات_امام_زمان_علیه_السلام مداح احمد بهزادی بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... السلام علی المهدی و علی آبائه.... 🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید توی مجلس مادر نشستی... امشب حرف دلت چیه... چی میخواهی بگی... 🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید 🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید چرا... آقای ما نمیاد... چرا... امام زمانمون نمیاد... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما آقا امشب هر کجا عالم هستی... یک سر هم به مجلس ما بزن... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما 🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید همه جا رسمه... وقتی برا مادری مجلس بگیرند... فرزندش میاد تو مجلس... یک گوشه ای میایسته... خوش آمد میگه... آقا...امشب اینجا هم مجلس مادر شماست... ما هم گریه کُن هایِ مادرتون... آقاجان بیا قدم روی چشمان ما بزار... یا بن الحسن... ایام فاطمیه وعزاداری بی بی دو عالم فاطمه زهرا سلام الله انشالا درهر گوشه ای ازاین مجلس نشسته ای به ابروی مادر پهلو شکسته حاجت روا بشید شفای همه مریض انشالا حالا دلها راببریم مدینه دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد سراغ گلی را شبانه می گیرد چه شد که چون نام فاطمه آید دلم برای گریه بهانه می گیرد چه شب وروزی های مادرش بستری بودبی معرفتها معرفت نداشتندخانه مادرش آتیش زدند(یا زهرا یا زهرا) اونی که امشب کارداری باید فاطمی گریه کنید (مادردارها عزیز دارها) همیشه تو دعا اینو گفتم خدا نکه بچه ی بره خونه ببینه مادرش دست به پهلو گرفته جگرش آتیش می گیره میگه الهی حال مادرم زودتر خوب بشه این همه از امام زمان گفتیم بگزار این یک بند را بخونم عزیز بی قرینه که میایی وای سحرخیز مدینه که میایی عزیزم مادرت چشم انتظاره دوای درد سینه کی میای یک جمله بگم با دلی سوزان بری مدینه یا الله مقداده، میگه دیدم خدایا دست روی دست می زنه توی کوچه نمی ره گفتم مقداد چرا نمی ری توی کوچه گفت این همان کوچه ای که پسر زهرا ناله زده (وای مادرم ۲ آخ مادربمیرم برات فلک دیدی ان که گفتی مریض داری می خوام برم علمدار گریه کنم اونایی که می خواهی بادل زینب هم ناله بشید بسم الله ،هرکه مادرش اسیره خاکه مجلس را بفرسته براش آخ فلک دیدی چه خاکی برسرم کرد به طفلی رخت ماتم دربرم کرد الهی بشکنه دست مغیره که بین کوچه ها بی مادرم کرد یازهر ،صدا زدزینبم حسنم حسینم ام گلثوم مادربرید وضو بگیرید می خوام دعا کنم بچه ها خوشحال شدند مادرمان می خواد دعا کنند حالش خوب میشه هم چو وضو گرفتند دستها را بالا برد صدا زد اللهم عجل وفاتی سرییا یعنی خدا حالا مرگ مرا زودتر برسان(یازهرا) یک جمله آخرمن هرکه می خواد داد بزنه امشب بسم الله عزیز دارها خیلی به علی سخت گذشت کی ، آن لحظه ای که دست برد زیربدن ،این را بالا برد وای وای آخ زهرای من آب شده آخ بمیرم یک نگاه کرد دور برش کرد صدا زد گفت علی خدا صبرت بده أومد بدن را توی قبر گذشت دست من نیرو نداره این همه تابریزم خاک روی فاطمه اما من می خوام این را بگم می خوام بگم یا علی کفن کردی یا علی درسته پهلو زهرا درد ناک بود یا علی درسته بازوی فاطمه راشکستند اما می خوام بگم الهی بمیرم برای زینب هرچه نگاه به بدن داداش می کنه یک جای سالم روی بدن نبوده یه وقت فریاد می زنه وای محمدا وای امما مادر بیا کربلا این دستها را بیاد بالا ی سر سه مرتبه بگو یا حسین با این یک بند هم برو کربلا کرببلات دلمو برده ....صحن وسرات دلمو برده گل دسته ها ت دلمو برده ایون طلات دلمو برده خودم پسرم بابا ومادرم فدای نگاه علی توی خواب می بینم می یام می زنم گره دلمو به ضریح انشالا یک شب هم کربلا این جوری محفل بگیرید انشالا یک شب آن جا گریه کن حسین باشی انشالا یک شب توی حرم عباس مادر مادر بگی یا الله میشه قسمت کنه اینها همه دل تنگ حرم اربابند یک دعا می کنم باهمین سوز دلت آمین بگو خدایا به سوره کوثر مدینه فرج منتقبشان معجل کن خدایا من از بابت همه اینها میگم امشب اینها امدند مدینه و کربلا بهشون بدید امشب امدند می خوان بگن ما نمی خوام دل آقا مان را بشکنیم معرفت عباسی پیدا کنید جونم فدات اباالفضل(2) امشب دلم دوباره تنگه برای اباالفضل من می خونم زیر لب جونم فدات اباالفضل هرکاری داری دست تو بیار بالا بگو یا حضرت اباالفضل لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات 🥀🥀🥀🥀🥀
🏴🏴🏴🥀🥀 ‍ روضه تشیع حضرت زهرا(س)🥀 گریزحضرت علی (ع)🥀 گریزامام حسین (ع) مناجات_امام_زمان_علیه_السلام مداح استاد احمدبهزادی بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... السلام علی المهدی و علی آبائه.... ▪️شده زخم دل هر شیعه تازه ▪️بیا مهدی به تشییع جنازه ▪️بیا حیدر تک وتنهاست امشب ▪️امیر عشق بی زهراست امشب ▪️شب است ودختری مادر ندارد ▪️غریبی در جهان یاور ندارد ▪️امیرالمؤمنین محتاج یاری است ▪️زچشمانش فرات اشک جاری است ▪️گهی شوید رخ وگه پهلو ودست ▪️خدایا غسل بازویش چه سخت است ▪️شب قتل علی باشد همین شب ▪️که می گرید به پیش چشم زینب ⬅️نیمه های شب آقا امیرالمومنین(ع) حسن و حسین رو فرستاد در خونه سلمان ... گفتند سلمان بخدا مادرمون از دنیا رفت... جگر سلمان آتش گرفت ...آخه سلمان همون کسیه که شب عروسی حضرت علی(ع) و فاطمه(س) افسار ناقه حضرت زهرا(س) رو به دستور پیغمبر گرفته بود و به خانه علی برد...امانت پیغمبر رو به علی داد؛ ... راه افتادند به سمت خانه علی ... روایت شده هفت مرد در تشییع جنازه حضرت زهرا(س) شرکت داشتند؛ سلمان، مقداد، ابوذر، عمار ، علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع) چند تا از زنان و کنیزان هم بودند... زینب(س) سه ساله هم بود...آرام آرام ... بی سر و صدا در دل شب جنازه حضرت فاطمه دختر پیغمبر را تشییع می کنند... اما همچین که به قبرستان نزدیک شدند صدای شیون زینب بلند شد. آقا امیرالمومنین سلمان رو فرستاد برو زینب رو آرام کن... سلمان رفت هر کاری کرد نتونست زینب رو آرام کنه، داد و شیون زینب بلندتر شد... حسن رو فرستاد اما حسن هم نتونست خواهرش رو آرام کنه... آقا امیرالمومنین، حسین رو فرستاد حسینم تو برو خواهرت رو آرام کن... حسین رفت لحظاتی بعد زینب رو آرام کرد... این خواهر و برادر خوب حرف دل هم رو می فهمند...😭 {آه اینجا یه صحنه بود حسین زینب رو آرام کرد یه صحنه دیگه هم تو کربلا عصر عاشورا ... حسین می خواد به میدان بره ... خواهرش زینب خیلی بی تابی میکنه... حسین با دست یداللهی خودش یه اشاره ای به قلب زینب کرد زینب رو آرام کرد. یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما عزداران اگر فاطمه زهرا سلام الله را شبانه تشیع کردند آخ بمیرم بدن مولامان امیرالمومنین راهم شبانه امام حسن غسل داد شبانه تشیع کردند😭 میخوام بگم قربون غربتت برم آقا جان... بدنت رو تو تابوت گذاشتن ... جلوی تابوتُ جبرائیل و میکائیل گرفتن... عقب تابوتُ ابی عبدالله و امام حسن گرفتند آقا نیمه شب شمارو تشیع کردند.... اما آی حسینیا ... آی کربلائیا.... (آماده ای بگم...)😭 ⬅️من بمیرم برا اون بدنی که رو خاک گرم کربلا تشیع شد... اما تشیع جنازه اش ویژه بود... 10نفر نعل تازه به اسبها زدن... رو نازنین بدن عزیز زهرا تاختن.... الهی نبینی داغ برادررو... الهی سایه برادر بالاسرت باشه.... یه خواهر دلسوخته اومد گودی قتلگاه.... این شمشیر شکسته هارو کنار زد.. نیزه شکسته هارو کنار زد.... آخ صدا زد..😭. 🔘گلی گم کرده ام میجویم او را 🔘به هر گل میرسم میبویم او را 🔘گل من یک نشانی در بدن داشت 🔘یکی پیراهن کهنه به تن داشت ⬅️یه وقت شنید از بین نیزه شکسته ها و شمشیر شکسته ها. . یه ناله ای به گوش میرسه...😭 🔘آخ گل گم کرده ات خواهر منم من 🔘سرور سیته ات خواهر منم من2 🔳هر چقدر ارادت داری به ارباب بی کفنت از سویدای دل ناله بزن ....بگو یا حسین.....😭 لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات تایپ مداح اهل بیت (ع) احمد بهزادی✍ صلوات شادی روح پدرومادرم 🥀🥀🥀🥀🥀
🏴🏴🏴🥀🥀 ‍ روضه تشیع حضرت زهرا(س)🥀 گریزحضرت علی اکبر(ع)🥀 مناجات_امام_زمان_علیه_السلام مداح استاد احمدبهزادی بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... السلام علی المهدی و علی آبائه.... ▪️شده زخم دل هر شیعه تازه ▪️بیا مهدی به تشییع جنازه ▪️بیا حیدر تک وتنهاست امشب ▪️امیر عشق بی زهراست امشب ▪️شب است ودختری مادر ندارد ▪️غریبی در جهان یاور ندارد ▪️امیرالمؤمنین محتاج یاری است ▪️زچشمانش فرات اشک جاری است ▪️گهی شوید رخ وگه پهلو ودست ▪️خدایا غسل بازویش چه سخت است ▪️شب قتل علی باشد همین شب ▪️که می گرید به پیش چشم زینب ⬅️نیمه های شب آقا امیرالمومنین(ع) حسن و حسین رو فرستاد در خونه سلمان ... گفتند سلمان بخدا مادرمون از دنیا رفت... جگر سلمان آتش گرفت ...آخه سلمان همون کسیه که شب عروسی حضرت علی(ع) و فاطمه(س) افسار ناقه حضرت زهرا(س) رو به دستور پیغمبر گرفته بود و به خانه علی برد...امانت پیغمبر رو به علی داد؛ ... راه افتادند به سمت خانه علی ... روایت شده هفت مرد در تشییع جنازه حضرت زهرا(س) شرکت داشتند؛ سلمان، مقداد، ابوذر، عمار ، علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع) چند تا از زنان و کنیزان هم بودند... زینب(س) سه ساله هم بود...آرام آرام ... بی سر و صدا در دل شب جنازه حضرت فاطمه دختر پیغمبر را تشییع می کنند... اما همچین که به قبرستان نزدیک شدند صدای شیون زینب بلند شد. آقا امیرالمومنین سلمان رو فرستاد برو زینب رو آرام کن... سلمان رفت هر کاری کرد نتونست زینب رو آرام کنه، داد و شیون زینب بلندتر شد... حسن رو فرستاد اما حسن هم نتونست خواهرش رو آرام کنه... آقا امیرالمومنین، حسین رو فرستاد حسینم تو برو خواهرت رو آرام کن... حسین رفت لحظاتی بعد زینب رو آرام کرد... این خواهر و برادر خوب حرف دل هم رو می فهمند...😭 {آه اینجا یه صحنه بود حسین زینب رو آرام کرد یه صحنه دیگه هم تو کربلا عصر عاشورا ... حسین می خواد به میدان بره ... خواهرش زینب خیلی بی تابی میکنه... حسین با دست یداللهی خودش یه اشاره ای به قلب زینب کرد زینب رو آرام کرد. یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما کیا با امام حسین امشب کاردارند امشب امام حسین به جان علی اکبر قسم بده هرگونه حاجتی داشته باشید برآورده می شود چون شما درمجلس مادرش شرکت نموده اید برای مادرش عزاداری می کنید اما امان از اون لحظه ای که اباعبدالله کنار بدن پاره پاره علی اکبر رسید...  پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد  پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد  پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد، انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم.   اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاً اينكه شب جمعه باشد. 😭 آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد.    لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود. 😭 لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم.    هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد... 😭 گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا  پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد.  اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد .همان آن ساعتی امام حسین به بالین پسرش علی اکبر امد سربه علی زانو گذاشت دلش ارام نشد خم شد صورت به صورت علی گذاشت از سوز دل صدا می زد پسرم علی اکبر هرکاری کرد نتوانست بدن علی را به خیمه برساند صدا زد😭 ▪️جوانان بنی هاشم بیاید ▪️علی را بردر خیمه رسانید ▪️خدا داند که من طاقت ندارم ▪️علی را بردر خیمه رسانم لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات تایپ وارسال مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی✍ صلوات شادی روح پدرومادرم 🥀🥀🥀🥀🥀
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ این تویی حالا اینم منم کنتُ بِئسَ العَبد وَ اَنتَ نِعمَ الرَّب أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ بخدا اگه همین یه فراز رو بفهمم، دیگه از در خونه ات جایی نمیرم يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ یعنی همیشه دو دستی به بنده ات عطا میکنی يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة به حجة بن الحسن الهی العفو.... ◾️آمدم یا رب گدای روسیاهت را ببخش ◾️سائل آلوده و پراشتباهت را ببخش ◾️حضرت غفار، عبد پرگناهت را ببخش ◾️این گدای بی حیا و بی پناهت را ببخش ◾️بر در لطف تو اشک چشم و آه اورده ام ◾️هرچه هستم باز سوی تو پناه آورده ام ◾️ای خدا من سینه ام را غرق ظلمت کرده ام ◾️توبه کردم، توبه بشکستم خیانت کرده ام امشب به خاطر مادر سادات یه نگاه به دلم کن حالم خیلی خرابه ◾️جای خلوت باتو، با غیرتو خلوت کرده ام ◾️من به عصیان و گناه خویش عادت کرده ام ◾️میکنم اقرار یا رب که تو خوب و من بدم ◾️باامیدی بر سر ابن سفره امشب امدم ◾️نیست این گر حال اشک و حال گریه حال من ◾️سنگ عصیان بارها زخمی نموده بال من ◾️غرق غفلت ها گذشته روز و ماه و سال من ◾️یا کریم الصفح ، رحمی تو بر احوال من ◾️این شب جمعه بگیر از لطف دست این گدا ◾️عفو کن یا رب به حق چادر زهرا مرا اومد خونه همینکه فهمید تو خونه چیزی برا خوردن نیست، چقدر علی خجالت کشید اما مگه تا فاطمه زنده هست میزاره علی خجالت بکشه، علی جان چادرم رو ببر نزد زید یهودی گرو بزار، اصلا تصورشم برا ما محاله، علی چادر خانمش رو آورد، زید یهودی یه نگاه کرد، دید دوازده تا وصله داره، اما تا فرمود این چادر فاطمه است، آنچه که میخواست زید یهودی بهش گرو داد، سه کیلو جو گرفت اومد خونه، خانومش آرد کرد، نان پخت، آخر شب زید یهودی چادر گرو گرفته از علی رو برد خونه، چیزی نگذشت خانومش دید خونه اش نورانی شده چیه تو این صندوق ... علی چادر خانومش رو گرو گذاشته، نوشتن همون شب هشتاد یهودی مسلمان شدند، اومدن در خونه امیرالمومنین شهادتین رو بر زبان جاری کردند (۱) به نور چادر وصله دار فاطمه هشتاد یهودی مسلمان شدند اما به نوری که از سر بریده ی ابی عبدالله از تنور خانه خولی.... ◾️چادر زهرا به دادم روز محشر میرسد فرمود یه سرچادر توی بهشت دست فاطمه ی منه یه سر چادر هم روی صراط پهنه، ندا میاد : یٰا اَیُّهَا المُحِبُّون لِفٰاطِمَة، تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ (۲) ◾️چادر زهرا به دادم روز محشر میرسد ببین یه ذره با صدا بلند خوندیم اذیت شدیم نه سینه ات شکافته شده نه لگد خوردی من نمیدونم چجوری فریاد زد : خَلُّوا عَن اِبن عَمِّی (۳) خانمی که نفس به سختی میکشید برا علی داد میزد رها کنید علی رو تا حالا یه نامحرم صدای این خانم رو نشنیده، بخدا یه نامحرم هم صدای زینبش رو نشنیده بود اما کربلا کار به جایی رسید دیدن داره داد میزنه هی میگه واحُسَینٰاه 📚منابع: ۱. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 537 – 538 ۲. بحار الأنوار ج ۱۷، ص ۲۳۹ ۳. همان، ج ۲۸، ص ۲۰۶ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
4_6010295290341360314.mp3
89.7K
 💠💠 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 [﷽][﷽][﷽][﷽][﷽] عرض تسلیت محضر قطب عالم امکان آقا حجت بن الحسن ارواحنا له الفداه بمناسبت شهادت جانگداز و مظلومانه بی بی دو عالم صدیقه کبری انسیه حورا فاطمه زهرا سلام الله علیها عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم)
4_6010295290341360315.mp3
248.1K
💠💠 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 [﷽][﷽][﷽][﷽][﷽] نمونه شروع👇آموزشی ✔️ نمونه شروع روضه حضرت زهرا سلام الله علیها با صلوات خاصه👇 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّيقَةِ فاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبيبَةِ حَبيبِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أُمِّ اَحِبّآئِكَ وَ اَصْفِيآئِكَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَ فَضَّلْتَها وَ اخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمينَ 🔸 ترجمه: خدايا درود فرست بر صديقه <طاهره> فاطمه آن بانوى پاكيزه محبوب دوست و پيامبرت و مادر دوستان و برگزيدگانت آن بانويى كه او را برگزيدى و فضيلت و برتريش دادى بر زنان جهانيان
💠💠 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 [﷽][﷽][﷽][﷽][﷽] متن روضه1👇آموزشی مناجات 1 __ متن روضه 1 🔸آقا سلام، روضه مادر شروع شد 🔸باران اشک های مکرر، شروع شد آجرک الله... یا بن الحسن... آقا... بازم ایام عزای مادرتون زهرای مرضیه... شروع شد... 🔸آقا اجازه هست بخوانم برایتان 🔸این اتفاق از دم یک در، شروع شد آقا منو ببخشید... مصیبت مادرتون زهرای مرضیه... از آنجایی شروع شد که... هنوز آب غسل پیغمبرخدا خشک نشده... یه عده نامرد... ریختند درب خانه امیرالمومنین... 🔸این اتفاق از دم یک در، شروع شد یوسف فاطمه... امام زمان... 🔸تا ریشه های چادر خاکی مادرت 🔸آتش گرفت، روضه معجر شروع شد نانجیب دومی صدا زد علی بیرون بیا... وگرنه خونه رو آتیش میزنم... بمیرم برات مادر... زهرای مرضیه اومد پشت در... فرمود حیا نمیکنی نانجیب... میخواهی بدون اجازه وارد بشی... یک نفر صدا زد... ای نانجیب... مگه نمیدونی... این خونه... خونه پیغمبره... این ها هم...بچه های پیغمبرند... اِنَّ فیها فاطِمَه زهرای مرضیه داخل این خونه است... نانجیب مگه نمیشنوی... صدای دختر پیغمبره... هر چی گفتند داخل این خونه بچه های پیغمبره... اما اون بی حیا اعتنا نکرد... صدا زد... وَاللَّهِ لأَحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ بخدا قسم خونه رو به آتیش میکشم (منبع: تاریخ الطبری، ج 2، ص 233) اگرچه دختر پیغمبر باشه... خونه رو با اهلش به آتیش میکشم... خدایا همه جا رسمه... هر کی بابا از دست میده... مردم براش دسته گل می برند... اما مدینه بجای دسته گل... نانجیب اشاره کرد... هیزم ها رو بیارید... خونه رو آتیش بزنید... ای وای... ای وای... مردم مدینه دارند نگاه میکنند... یدفعه ببینند... شعله های آتش بلند شد... 🔸تا ریشه های چادر خاکی مادرت 🔸آتش گرفت، روضه معجر شروع شد یا صاحب الزمان... منو ببخشید آقا... مادرتون زهرا پشت در ایستاده... نميذاره این نامردها وارد بشن... امانانجیب حیا نکرد... آنچنان با لگد به این در زد... صدای ناله مادر بلند شد... یا ابتاه... یا رسول الله... هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ بابا یا رسول الله ببین... با دخترت چه کردند... پهلوم رو شکستند... 🔸فریادهای مادر پهلو شکسته ات 🔸تا شد فشار در دو برابر، شروع شد سادات منو ببخشید... همينجا بود صدای ناله مادرتون بلند شد... یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل (بحارالانوار، ج 8، ص 230)ِ فضه بیا بخدا محسنم رو کشتند... 🔸کاش وقت در شکستن پای دشمن می شکست 🔸تا که میخ در نشان پهلوی زهرا نبود 🔸کاش یک تن بود در آنجا و می گفت این سخن 🔸کشتن شش ماهه پاداش ذی القربی نبود یا صاحب الزمان... اگر اینجا محسن شش ماهه رو.. بین در دیوار کشتند... کربلا هم یک شش ماهه ای رو... روی دستهای باباش پرپر کردند... آماده ای بگم یا نه... ابی عبدالله نگاه کرد... دید علی اصغرش... داره روی دستهاش جان میده... «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» گوش تا گوش علی رو دریدند... 🔸الا ای تیر با من قطع کردی گفتگویش را 🔸لب من بر لبش بود و تو بوسیدی گلویش را 🔸درست آندم که حلق تشنه ی او را تو بوسیدی 🔸تبسم کرد و زهرا مادرم بوسید رویش را علی اصغرم... یه بار ديگه چشمات رو باز کن پسرم.. من آوردمت اینجا.. سیرابت کنم... حالا جواب مادرت رو چی بگم... پاشو ببین مادرت منتظره... چطوری جنازه ات رو برگردونم علی اصغرم... هر کجا نشستی ناله بزن... ای غریب حسین... 🔸حس کرد ناز بوسه ی تیر سه شعبه را 🔸بیدار شد ز خواب و دوباره به خواب رفت الا لعنه الله علی القوم الظالمین ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
4_6012708976062366492.mp3
52.5K
💠💠 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 [﷽][﷽][﷽][﷽][﷽] صلوات آخر مجلس 👇 خدای متعال ان شاء الله به چادر خاکی مادرمون زهرای مرضیه سلام الله علیها موانع فرج امام زمان علیه الصلاة و السلام برطرف بفرماید عنایت کنید اجماعا صلوات ختم کنید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
💠💠 🇵🇸👊🇮🇷✊🇱🇧 [﷽][﷽][﷽][﷽][﷽] دعای پایانی👇آموزشی ▪️ بفاطمه و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها   ده مرتبه یا الله.... ▪️ حاجات رو مد نظر بگیرید فرج امام زمانمون در راس همه حاجات، شفای همه مریضها (همه باهم) (أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوء)َ ▪️ ورود به دعا 1).  فرج امام زمان(عج) ما معجل بفرما. 2). قلب نازنین آنحضرت از همه ما راضی و خشنود بفرما. 3 ). این قلیل توسلات، عرض ادب، اشک ریختن، از همه ی ما به کرمت قبول بفرما. 4 ). خدا به بیمار مدینه،  مرضای اسلام، ملتمسین دعا، مریض مد نظر، شفای عاجل عنایت بفرما. 5 ). شب اول قبر امیرالمؤمنین و زهرای مرضیه به فریاد همه ما برسان. 6 ). آرزومندان عتبات و عالیات، مدینه منوره، مکه مکرمه به آرزوشان برسان. 7 ). حوزه های علمیه، مراجع عظام تقلید، رهبر معظم انقلاب در حفظ و پناه خود موید و منصور بفرما. 8 ). خدا به آبروی مادرمون زهرای مرضیه قسم،  شر وهابیت، تکفیری ها، داعشی ها، دشمنان اسلام به خودشون برگردان. 9 ). هر که در این مجلس آمده حاجتی داره حوائج مشروعه این جمع برآورده به خیر بفرما. 10). اموات این جمع پدران، مادران، حق داران، ببخش و بيامرز. 11 ). ثوابی از این مجلس و محفل به روح همه اموات، گذشتگان، پدران، مادران، حق داران عائد و واصل بفرما. 12 ). بالنبی و آله بخوان سوره الفاتحه مع الاخلاص و الصلوات. ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
4_5782933869313393722.mp3
83.3K
قدم اول: صلوات اول مجلس 👇 هدیه به ساحت مقدس و ملکوتی اول مظلوم عالم امیرالمومنین علیه الصلاة و السلام و اول مظلومه عالم صدیقه کبری فاطمه ی زهرا سلام الله علیها،  جلب رضایتشون عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
4_5771779379684182431.mp3
1.51M
قدم سوم: مناجات ۴👇 مناجات ۴ بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... السلام علی المهدی و علی آبائه.... 🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید توی مجلس مادر نشستی... امشب حرف دلت چیه... چی میخواهی بگی... 🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید 🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید چرا... آقای ما نمیاد... چرا... امام زمانمون نمیاد... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما آقا امشب هر کجا عالم هستی... یک سر هم به مجلس ما بزن... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما 🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید همه جا رسمه... وقتی برا مادری مجلس بگیرند... فرزندش میاد تو مجلس... یک گوشه ای میایسته... خوش آمد میگه... آقا...امشب اینجا هم مجلس مادر شماست... ما هم گریه کُن هایِ مادرتون... آقاجان بیا قدم روی چشمان ما بزار... یا بن الحسن... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
قدم چهارم: متن روضه ۴👇 متن روضه ۴ 🔸دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد 🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد 🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید 🔸دلم برای گریه بهانه میگیرد انقدر مادرمون زهرا مظلومه... تا نامش برده میشه... ناخودآگاه آدم اشکش جاری میشه... یا فاطمه... یا زهرا.... (زمزمه) ابن عباس میگه لحظات آخر عمر پیغمبر دیدند... حضرت داره گریه میکنه... عرضه داشتند... چی شده یا رسول الله... چرا دارید گریه میکنید... فرمودند... أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي برا غربت بچه هام گریه میکنم... برا میوه دلم فاطمه گریه میکنم... كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ بِنْتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي میبینم بعد از خودم... امتم به فاطمه ام ظلم میکنند... صداش به ناله بلنده... وَ هِيَ تُنَادِي يَا أَبَتَاهْ هی صدا میزنه...میگه یا ابتاه...یارسول الله... فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي اما کسی به داد زهرام نمیرسه... (منبع: الامالی للطوسی ص: 188) ((درصورتیکه خواندن متن عربی برایتان دشوار بود به متن فارسی اکتفا کنید)) عرضه بداریم یا رسول الله... خیلی سفارش زهرای مرضیه رو کردید... اما نبودید ببینید با یادگارتون چه کردند... 🔸در گلشن رسالت، آتش زبانه ميزد 🔸گل گشته بود خاموش، بلبل ترانه ميزد یا رسول الله در خونه اش رو آتیش زدند... 🔸وقتی که باغ می سوخت، صیّاد بی مروّت 🔸مرغ شکسته پر را، در آشیانه می زد تا اون نانجیب با لگد به در زد... زهرای مرضیه بین در و دیوار... دو تا ناله زد... ناله اول صدا زد... یا ابتاه... یا رسول الله... بابا ببین با حبیبه ات چه کردند... هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ ناله دوم صدا زد... یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل فضه بیا بدادم برس... بخدا محسنم رو کشتند... 🔸از فضّه، غم مادر و فرزند بپرسيد 🔸کو شاهد حال من و قتل پسرم بود نانجیب ها وارد خونه شدند... دستهای امیرالمومنین رو بستند... تا این صحنه رو زهرای مرضیه دید... طاقت نیاورد... هر طوری بود از جاش بلند شد... حالا میخوام تصور کنید... مادرمون زهرا... یه دست به پهلو گرفته... یه دست به دیوار گرفته... 🔸دنبال حیدر میدوید 🔸از پهلویش خون میچکید اومد کنار امیرالمومنین... دید ریسمان گردن آقاش انداختند... دست هاش رو بستند... دارن کشون کشون به سمت مسجد میبرند... صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید... یا صاحب الزمان... همینجا بود دومی نامرد اشاره کرد... قنفذ... چرا آروم نشستی... بزنید زهرا رو...😭 زبانم لال بشه... دختر پیغمبر کجا... تازیانه اون نامرد کجا... دور مادر رو گرفتند... یه نفر با تازیانه میزد... یه نفر با غلاف شمشیر... یه نفر با لگد میزد... انقدر مادر رو زدند... دستهاش رها شد... روی زمین افتاد... 🔸قنفذ و ثانی مغیره هر سه زهرا را زدند 🔸بارها آن عصمت باریتعالی کشته شد یا صاحب الزمان... اگه تو مدینه مادرتون زهرا رو نمیزدند... کربلا کسی جرات نمیکرد... عمه جانتون زینب کبری رو بزنه... دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بی سر بابا... بی تاب شده... هی صدا میزنه بابا... أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة بابا بلند شو ببین... دارن عمه جانم زینب رو میزنند... 🔸با همان دستی كه زهرا را زدند 🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند ناله بزن یا حسین... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ) شعراء 227 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
4_5774138029694257676.mp3
1.81M
قدم سوم: مناجات ۵👇 مناجات ۵ بسم الله الرحمن الرحیم... السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ... السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ... 🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا می‌کرد ببین حرف دلت هست یا نه... در این ایام فاطمیه... ایام عزای مادرش زهرا... 🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا می‌کرد 🔹گره از مشکل پیچیده ما وا می‌کرد یه مشکلی تمام شیعیان دارند... یه درد دلی همه شیعیان دارند... 🔹کاش می‌آمد و بهر عاشقان زهرا 🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا می‌کرد ای کاش امام زمان ما می آمد... قبر مخفی مادر رو نشون می داد... مثل یه همچین شبها و روزهایی... شیعیان می رفتند کنار قبر مادرشون زهرا... برا قبر مادر حرم می ساختند... برا قبر مادر ضریح می ساختند.... کنار ضریح می نشستند... هی زار زار گریه می کردند... خود امام زمان روضه می خوندند... دور تا دور شیعیان می نشستند گریه می کردند... 🔹کاش می آمد و بهر عاشقان زهرا 🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا می کرد حالا از سوز دلت صدا بزن... یا بن الحسن... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
قدم چهارم: متن روضه ۵👇 متن روضه ۵ 🔸دلم میخواد یه شب مدینه باشم 🔸زائر اون شکسته سینه باشم 🔸دلم میخواد پشت بقیع بشینم 🔸قبر غریب مادر و ببینم ان شاءالله وعده منو و شما مدینه... کنار قبرستان بقیع... ایام عزای زهرای مرضیه... بریم خانه امیرالمومنین... بریم عیادت مادرمون زهرا... مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه... ان شاءالله هر كی مادر داره... خدا براش نگه داره... خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده... اگه یه روزی بری خونه... ببینی مادرت حالش خوب نیست... دست و پات رو گم میكنی... اگه یه روز ببینی مادرت... به سختی داره نفس میکشه... دست و پات رو گم میكنی... انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد... امروز بعد از چند ماه... بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد... بچه ها تا مادر رو دیدند... خوشحال شدند... الحمدلله... مادر ما خوب شده... 🔸چون روز ِ آخر بود كار ِ خانه كردم 🔸گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی... فرمود اسماء... من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن... اگه جواب ندادم اسماء... بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم... اسماء میگه... دل نگران شدم... ساعتی بعد صدا زدم... عرضه داشتم... یا بنت رسول الله... دیدم جواب نیومد... خدایا ...چه خبر شده... چرا بی بی جواب نمیده... دوباره صدا زدم: (یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ ) جواب نیومد... وارد حجره شدم... پوشیه صورت رو کنار زدم... دیدم ای وای... بی بی جان به جانان تسلیم کردند... عرضه داشتم بی بی جان... سلام منو به پیغمبر خدا برسونید... خدایا... حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم... جواب بچه ها رو چی بگم... حسنین وارد شدند... تا اومدند فرمودند اسماء... مادرمون زهرا کجاست... دوان دوان وارد حجره شدند... کنار بدن بی جان مادر نشستند... حالا میخوای گریه کنی بسم الله... امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن... این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر... نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه... امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر... صدازد: یَا أُمَّاهُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی مادرجان من حسنم... با من حرف بزن مادر... الان روح از بدنم جدا میشه مادر... ابی عبدالله اومد... آی کربلایی ها... آقاتون اومد... صورت گذاشت کف پاهای مادر.. هی کف پاهای مادر رو میبوسه... صدا میزنه... يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ مادر... من حسینتم... با من حرف بزن... مادر... اگه با من حرف نزنی میمیرم... مادر... مادر... 🔸اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر 🔸وقت اذان مغرب خوابیده مادر اسماء اومد بچه ها رو با احترام... از روی جنازه مادر بلند کرد... اما‌... لا یوم یومِک یا اباعبدالله خوب شد اسماء تو بودی... بچه ها زهرای مرضیه رو... از کنار جنازه مادر بلند کردی... اما کربلا... فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه... کشان کشان... دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند... 🔸ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام 🔸من از کنار پیکر بابا نميروم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•آخر نگاه خویش را... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج مهدی سماواتی •✾• "صل الله علیک یا فاطمه الزهرا یا بنت رسول‌الله و یا زوجة ولی الله" روز آخر عمر حبیبه خداست تو بستر افتاده لحظات آخر و سپری میکنه. نمیدونم امروز چه جوری کار خونه را انجام داد. همه چیزرو مرتب کرد آنگونه که خوشحال شدن اهل خانه.. همین که علی مرتضی مسجد رفت و بچه ها رفتن. گفت اسما..* آخر نگاه خویش را سویم بیفکن میخوابم اینک پرده ایی رویم بیفکن بنشین کناری ناله از دل در خفا زن بانوی خود را ساعتی دیگر صدا زن دیدی اگرخاموش به بستر خفته ام من راحت شدم نزد پیامبر رفته ام من آیند چون طفلان معصومم به خانه پرسند از مادر خبر داری تو یا نِه دیدند اگر خاموش وبی تاب است مادر آهسته بگو به آنها بگو خواب است مادر *اما اومدن مضطرب و نالان سراغ مادرو گرفتن جوابو شنیدن قانع نشدن.اومدن کنار بستر روپوش را کنار زدن. امام حسن (علیه السلام) صدا میزنه مادر.. ابی عبدالله صدا میزنه..مگه مادر جواب میده نه.. امام حسن گریه میکنه میگه مادر "کلِّمِینِی" با من حرف بزن مادر. "قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی" الهی بمیرم حسینیا ابی عبدالله صورت کف پای مادر..مادر "کلِّمِینِی" لباتو باز کن مادر من حسینم، من حسینم، من حسینم... دیدن نه ناله ها اثر نداره سراسیمه اومدن مسجد بابا بیا. مادر از دنیا رفت. علی مرتضی تا این جمله را شنید با صورت زمین افتاد..خدا میدونه چگونه به خانه آمد او هم تا رسید عبا و عمامه از سر انداخت. اومد کناربستر فاطمه صدا میزد زهرا جان، فاطمه جان، دختر پیغمبر، مادر حسنین من، مادر زینبین من،"يَا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّكَاةَ فِي طَرَفِ رِدَائِهِ" دید فاطمه لب از لب باز نمیکنه ،چاره ساز عالم کانّه بیچاره شد. دستاشو زمین گذاشت صورت مقابل صورت فاطمه صدا زد.. زهرا جان من علیم تا به حال نشده جوابم رو ندی.. اشک چشمش به صورت فاطمه چکید کارخودشو کرد. مگه فاطمه میتونه اشک چشم علی را ببینه روح به بدن حبیبه خدا برگشت.چشماشو باز کرد صدا زد.. علی جان! "هذا فِراقُ بَیْنِی وَ بَیْنِکَ‌"..* *دلا رو ببرم کربلای معلی از لحظه آخر حسینش بگم..خواهرش اومد خودشو رساند دید یه گوشه میدان شمشیرا بالا میره پایین میاد هی صدا زد.."وا محمدا، وا علیا وا حسینا" کسی اعتنا نکرد. صدا زد" یا قوم اَمافیکُم مُسلِم" مگر میان شما یه نفر مسلمان نیست. باز هم اعتنا نکردن صدا زد.."یابن سَعد! اَیُقتَلُ اَبُوعبداللّه وَ انتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟" حسین جانم حسین...* *روز شهادت مادرش فاطمه هست یه جمله هم بگم.. امان از اون لحظه ایی که دید بولهب بر صفحه قرآن نشست.. روی حنجر خنجر برّان نشست بشکند پایت شکست آیینه اش پیش من منشین به روی سینه اش این مسیحِ من نفس دارد هنوز مرغِ روح او قفس دارد هنوز با نگاهش حرفا میزد حسیـــــن پیش زینب دست و پا میزد حسیـن «صلی الله علیک یا ابا عبدالله» 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
السلام علیک یا فاطمه الزهرا ▪️هر که با اخلاص در این خانه خدمت می کند ▪️بهر رستاخیزِ خود ، کسب سعادت می کند ▪️هرکه اینجا اشک می ریزد برای اهل بیت ▪️با علی و فاطمه تجدیدِ بیعت می کند ▪️میرسد بر گلشنِ جان های ما بوی بهشت ▪️هرکه اینجا نام زهرا را تلاوت می کند ▪️روز محشر از ندامت لب به دندان می گزد ▪️هر که اینجا از سرشک و ناله غفلت می کند ▪️من کی ام بی فاطمه ،تو چیستی بی مهر او ▪️اوست ما را صاحب این عِزّ و شوکت می کند پیغمبر فرمود سلمان... محبت دخترم زهرا ، صد جا به دادتون می رسه آسون ترین اون صد منزل ، دم جون دادنه آماده اید بریم مدینه یا نه این روزا خانم خانه ی علی توی بستره کسی نیست به عیادت دختر پیغمبر بیاد ▪️جز غم، کسی به خانه ما سر نمی زند ▪️اینجا که مرغ شوق دگر پر نمی زند ▪️در شهر خود غریبم و با درد آشنا ▪️در خانه ی غریب کسی دَر نمی زند آماده اید بریم مدینه گفت ▪️می زد مرا مغیره و یک تن به اونگفت ▪️نانجیب،زن را کسی مقابل شوهر نمیزند اومد پشت در علی رو ببرند دختر پیغمبر مانع شد چه کردند خود بی بی داره گزارش میده فرمود در خونمو آتش زدند آتش زبانه می کشید . وَ النَّارُ تَسْعُرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِي اول صورتم رو سوزوند . فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي چنان لگد به در خانه زدند منِ زهرا با صورت به زمین خوردم آماده اید بریم کربلا یا نه می خوام بگم بی بی جان اگر چه فرمودی با صورت به زمین خوردی اما صدا زدی یا فِضَّةُ خُذِینِی فضه رو صدا زدی کمکت کرد آخ لایَوم کَیَومِکَ یٰا حُسَین کاش یه نفرم کربلا حسینت رو کمک می کرد کجا آن ساعتی که فَسَقَطَ الحُسَین عَنْ فَرَسِه عَلیٰ خَدِّهِ الْاَیْمَن چنان با صورت ارباب ما به زمین خورد... تا خورد زمین از هر طرف به سمت ابی عبدالله حمله کردند به قصد فرج منتقم خون حسین ناله بزن یا حسین.... بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا ابا عبدالله 📚منبع: بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج‏30 / 349 / [20] باب ..... ص : 145 فَالْتَوَى السَّوْطُ عَلَى عَضُدِي حَتَّى صَارَ كَالدُّمْلُجِ، وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَيَّ وَ أَنَا حَامِلٌ فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي وَ النَّارُ تُسْعَرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِي، فَضَرَبَنِي بِيَدِهِ حَتَّى انْتَثَرَ قُرْطِي مِنْ أُذُنِي، وَ جَاءَنِي الْمَخَاضُ فَأَسْقَطْتُ مُحَسِّناً قَتِيلًا بِغَيْرِ جُرْمٍ، فَهَذِهِ أُمَّةٌ تُصَلِّي عَلَيَّ؟! وَ قَدْ تَبَرَّأَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْهُمْ، وَ تَبَرَّأْتُ مِنْهُمْ. ==================== ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
السلام علیک یا فاطمه الزهرا ▪️هر که با اخلاص در این خانه خدمت می کند ▪️بهر رستاخیزِ خود ، کسب سعادت می کند ▪️هرکه اینجا اشک می ریزد برای اهل بیت ▪️با علی و فاطمه تجدیدِ بیعت می کند ▪️میرسد بر گلشنِ جان های ما بوی بهشت ▪️هرکه اینجا نام زهرا را تلاوت می کند ▪️روز محشر از ندامت لب به دندان می گزد ▪️هر که اینجا از سرشک و ناله غفلت می کند ▪️من کی ام بی فاطمه ،تو چیستی بی مهر او ▪️اوست ما را صاحب این عِزّ و شوکت می کند پیغمبر فرمود سلمان... محبت دخترم زهرا ، صد جا به دادتون می رسه آسون ترین اون صد منزل ، دم جون دادنه آماده اید بریم مدینه یا نه این روزا خانم خانه ی علی توی بستره کسی نیست به عیادت دختر پیغمبر بیاد ▪️جز غم، کسی به خانه ما سر نمی زند ▪️اینجا که مرغ شوق دگر پر نمی زند ▪️در شهر خود غریبم و با درد آشنا ▪️در خانه ی غریب کسی دَر نمی زند آماده اید بریم مدینه گفت ▪️می زد مرا مغیره و یک تن به اونگفت ▪️نانجیب،زن را کسی مقابل شوهر نمیزند اومد پشت در علی رو ببرند دختر پیغمبر مانع شد چه کردند خود بی بی داره گزارش میده فرمود در خونمو آتش زدند آتش زبانه می کشید . وَ النَّارُ تَسْعُرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِي اول صورتم رو سوزوند . فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي چنان لگد به در خانه زدند منِ زهرا با صورت به زمین خوردم آماده اید بریم کربلا یا نه می خوام بگم بی بی جان اگر چه فرمودی با صورت به زمین خوردی اما صدا زدی یا فِضَّةُ خُذِینِی فضه رو صدا زدی کمکت کرد آخ لایَوم کَیَومِکَ یٰا حُسَین کاش یه نفرم کربلا حسینت رو کمک می کرد کجا آن ساعتی که فَسَقَطَ الحُسَین عَنْ فَرَسِه عَلیٰ خَدِّهِ الْاَیْمَن چنان با صورت ارباب ما به زمین خورد... تا خورد زمین از هر طرف به سمت ابی عبدالله حمله کردند به قصد فرج منتقم خون حسین ناله بزن یا حسین.... بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا ابا عبدالله 📚منبع: بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج‏30 / 349 / [20] باب ..... ص : 145 فَالْتَوَى السَّوْطُ عَلَى عَضُدِي حَتَّى صَارَ كَالدُّمْلُجِ، وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَيَّ وَ أَنَا حَامِلٌ فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي وَ النَّارُ تُسْعَرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِي، فَضَرَبَنِي بِيَدِهِ حَتَّى انْتَثَرَ قُرْطِي مِنْ أُذُنِي، وَ جَاءَنِي الْمَخَاضُ فَأَسْقَطْتُ مُحَسِّناً قَتِيلًا بِغَيْرِ جُرْمٍ، فَهَذِهِ أُمَّةٌ تُصَلِّي عَلَيَّ؟! وَ قَدْ تَبَرَّأَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْهُمْ، وَ تَبَرَّأْتُ مِنْهُمْ. ==================== ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ تو هم خوب میدونی دیگه این استغفار شده لقلقه ی زبانمون يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة شب جمعه است شب زیارتی ابی عبدالله ▪️بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد ▪️مادری گفت حسین جان ، همه را بخشیدی بِالحُسَین الهی العفو ▪️می‌شود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر امام صادق علیه السلام فرمود تعداد اونایی که به خاطر گناهانشون می میرند ، از اونایی که به اَجَل معقولی و حتمی می میرند ، به مراتب بیشتره (۱) ▪️می‌شود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر ▪️هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر ▪️بس که تن دادم به عصیان و خطا این روزها ▪️دور شد از خانه‌ات اینگونه راهم بیشتر ▪️احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا ▪️می‌کِشَد آتش مرا ، این سوز و آهم بیشتر ▪️معصیت می‌ آورم، آب و غذایم می‌دهی خدا رحمت کنه آیت الله العظمی بهجت رو می فرمود اینقدر نافرمانیش رو میکنیم ولی در عوض اینقدر به ما احسان می کنه اگه بندگیش رو کنیم چه میکنه با بنده اش ▪️معصیت می‌ آورم، آب و غذایم می‌دهی ▪️می‌چکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر ▪️کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم ▪️باز هم این بار ، از تو عذرخواهم بیشتر ▪️زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود ▪️یک نگاه فاطمه شد تکیه گاهم بیشتر ▪️دارم از زهرا ز دست خود خجالت می‌کشم ▪️شرمسار از روی تو ،رویِ سیاهم بیشتر ▪️چند وقتی می‌شود آواره بودم... از کِی از ماه صفر ▪️چند وقتی می‌شود آواره بودم، باز هم ▪️چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر کدوم چادر همونی که تا سلمان نگاهش افتاد ، گریه کرد گفت ، دختر پادشاهان قیصر روم ، چجوری لباس می پوشیدند... دختر پیغمبر اکرم ، عجب چادری داره که فقط دوازده وصله داشت... [۲] همین چادری که امیرالمومنین گذاشت نزد زِید یهودی به عنوان رهن و گِرو گذاشت نزد زِید مقداری ازش جُو گرفت بیاره خونه، خانمش نان درست کنه شب که شد دید در می زنند اومد دید زِید با هشتاد یهودی اومده در خونه ی علی با نور چادر فاطمه ، هشتاد یهودی مسلمان شدند [۳] اون وقت این چادر میدونی این روزا چه بلایی سرش اومد.... ▪️آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف ▪️چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف مادر... ▪️هر چه این جا هست چشمان ما را خون کرده است ▪️رنگ این دیوارِ خانه یک طرف، در یک طرف ها زبانِ حال زینب کبراست ▪️گاه دل خون توایم و گاه دل خون پدر ▪️«وای بابا» یک طرف«ای وای مادر» یک طرف مادر ... این روزا رفت و آمد بابا رو من رصد می کنم ▪️از کنار تو که می آید به خانه ناگهان ▪️بر سر زانو می افتد مرد خیبر یک طرف حالا ببین چجوری داره با مادر درد دل میکنه ▪️من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم... دیگه روزاییِ که داره وصیت هاش رو میکنه ▪️من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم ▪️غُصه ی تو یک طرف داغِ برادر یک طرف ساکت نباشی ها.... ▪️مثل آن روزی که افتادی ، می افتد بر زمین... رفت کربلا ▪️مثل آن روزی که افتادی ، می افتد بر زمین ▪️پیکر من یک طرف، او یک طرف، سر یک طرف..... مادر... ▪️من دو بوسه می زنم،جای تو و جای خودم۲ ▪️زیر گردن یک طرف، رگهای حنجر یک طرف آی حسین.... ▪️وای از آن لحظه که باید بنگرم ▪️سر ز روی نیزه افتاده ، پیکر یک طرف الآن مادرش داره می بینه مجالس ما رو هیشکی هم نبینه ارباب ما داره از یمین عرش به ما نظر می کنه این یه بیت هم مالِ خود ابی عبدالله ▪️وای از آن لحظه که می ریزند بین خیمه ها ▪️گوشواره یک طرف، خلخال و معجر یک طرف حسین..... 📚منابع: ۱. مَنْ يَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَمُوتُ بِالْآجَالِ، وَ مَنْ يَعِيشُ بِالْإِحْسَانِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَعِيشُ بِالْأَعْمَارِ (أمالی شیخ طوسی ج ۱، ص ۳۰۵ ۲. فرهنگ سخنان فاطمه زهرا ص 219 و 220 ۳. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 537 – 538
مستند 🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَی اَوَّلِ شَهیِدِِ مِن آلِ مُحَمَّدِِ(ص)، یَا مُحسِنَ بنَ عَلیِّ بنِ اَبِی طَالِبٍ(ع)》🔷🔹 ✅اولین شهید از خاندان آل محمد(ع) حضرت محسن بن علی(ع) است. امام صادق(ع) می فرماید : 📋《أَوَّلُ مَنْ يُحْكَمُ فِيهِ مُحَسِّنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع)》 ♦️اولین جنایتی که در دادگاه عدل قیامت بررسی می گردد، کشته شدن محسن فرزند علی(ع) است.(۱) ابن قولویه آورده است که؛ شبی که حضرت رسول اکرم(ص) را به سفر معراج بردند، از ایشان خواسته شد تا در مورد سه امتحان الهی صبر پیشه کند. مورد سوم این بود که؛ 📋《..وَ أَمَّا ابْنَتُکَ فَتُظْلَمُ وَ تُضْرَبُ وَ هِیَ حَامِلٌ وَ یُدْخَلُ عَلَیْهَا وَ عَلَى حَرِیمِهَا وَ مَنْزِلِهَا بِغَیْرِ إِذْنٍ ثُمَّ یَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ثُمَّ لَا تَجِدُ مَانِعاً وَ تَطْرَحُ مَا فِی بَطْنِهَا مِنَ الضَّرْبِ وَ تَمُوتُ مِنْ ذَلِکَ الضَّرْبِ》 ♦️امّا دخترت، به او ستم روا می‌شود، در حالی که او طفلی در رحم دارد، او را کتک می‌زنند و بدون اجازه، وارد خانه و حریم خصوصی‌اش می شوند، سپس خوار می‌شود و کسی را برای دفاع از خود نمی‌یابد و به خاطر آن ضربت، فرزندش را سقط می‌کند و به شهادت می‌رسد.(۲) و در روایتی نیز آمده است؛ 📋《وَ کَانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا أَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَى عُمَرَ لَکَزَهَا بِنَعْلِ السَّیْفِ بِأَمْرِهِ، فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً..》 ♦️علّت شهادت فاطمه(ع)، این بود که قنفذ غلام عُمر به دستور او، با قبضه‌ی شمشیر، به ایشان ضربتی زد که بر اثر آن، محسن(ع) را سقط شد.(۳) مفضل بن عمر می گوید : روزی امام صادق(ع) حوادث بعد از رحلت رسول اکرم(ع) و ماجرای هجوم به خانه امیرالمومنین(ع) و شهادت حضرت محسن بن علی(ع) را به یاد می‌آوردند و برای ما شرح می دادند، و در آخر؛ 📋《فَبَکَى الصَّادِقُ(ع) حَتَّى اخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ بِالدُّمُوعِ ثُمَّ قَالَ :》 ♦️امام(ع) آنقدر گریست که محاسن مبارکشان از گریه، تَر گشت. و سپس فرمودند : 📋《لَا قَرَّت عَیْنٌ لَا تَبْکِی عِنْدَ هَذَا الذِّکْرِ》 ♦️روشن مباد آن چشمی که در این مصیبت نگرید.(۴) در جریان هجوم مهاجمین به خانه امام علی(ع) آمده است که؛ مهاجمین هیزم جمع کردند و درب خانه را به آتش کشیدند. با شعله ور شدن هیزم ها، آتش به در خانه سرایت کرد و دود وارد خانه شد. در حالی که حضرت زهرا(س) پشت در نشسته بود! در این حال، قنفذ سعی می کرد در را باز کند تا همگی به داخل خانه هجوم بیاورند. حضرت زهرا(س) برخاست و دو دست خود را بر دو طرف چهار چوب در گذاشت و با تمام بدن خود مانع باز کردن در شد. کم کم آتش به سوی در خانه رسید، در حالی که شعله می کشید و حرارت آن بر بدن و صورت حضرت زهرا(س) می خورد. حضرت فاطمه زهرا(س) خود، در این باره می فرماید : 📋《وَ رَکَلَ البَابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ، وَ أَنَا حَامِلٌ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النَّارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی》 ♦️در این لحظه، عمر با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد، در جالی که من حامله بودم، پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند.(۵) بدین ترتیب مهاجمین وارد خانه شدند. زهرای مرضیه(س) در حالی که حامله بود، محسن ایشان به خاطر این ضربات و لطمات سقط شد. خصیبی در کتاب خود می نویسد : 📋 《قَدْ جَاءَهَا الْمَخَاضُ مِنَ الرَّفْسَةِ وَ رَدِّ الْبَابِ فَسَقَطَتْ مُحَسِّناً عَلَيْهِ قَتِيلًا》 ♦️پس درد زایمان با این کوبیدن ها و افتادن درب، بر زهرای مرضیه(ع) غلبه کرد، و محسن(ع) درحالی که شهید شده بود، سقط شد. در این هنگام امام علی(ع) این صحنه را دید و به فضه فرمود : 📋《فَوَارِيهِ بِقَعْرِ الْبَيْتِ فَإِنَّهُ لَاحِقٌ بِجَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ(ص)》 ♦️او را به انتهای خانه ببر و دفن کن که او به جدّ خود رسول اکرم(ص) ملحق شده است.(۶) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود پشت در جان علی مرتضی افتاده بود دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته آیه ای از سوره ی کوثر جدا افتاده بود دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست پای دشمن باز شد زهرا ز پا افتاده بود کاش ای آتش بسوزی در شرار قهر حق هرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود مادر مظلومه می‌پیچید پشت در به خود دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود غیر زهرا غیر محسن غیر آتش غیر در کس نمی‌داند که پشت در چه ها افتاده بود 👤سازگار 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۲۸، ص۶۴ ۲)کامل الزیارات ابن قولویه، ص۳۳۲ ۳)دلائل الامامه طبری شیعی، ص۱۳۴ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۵۳، ص۲۳ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۳۴۹ ۶)هدایه الکبری خصیبی، ص۴۰۸
مستند 🔸🔶《السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ(ص) السَّلامُ عَلَيْكِ يَا اُمَّ الاَئِمَّة النُجَبَاء، السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا فَاطِمَهَ الزَهرَاء(س)》🔶🔸 ✅هنگامی که دخت گرانمایه پیامبر اکرم(ص)، فاطمه زهرا(س) را به خانه امام علی(ع) می بردند، پیامبراکرم(ص) پیشاپیشِ مرکب و «جبرائیل» سمت راست و «میکائیل» سمت چپ و هفتاد هزار فرشته از پی مرکب ایشان حرکت می کردند. آنگاه حضرت(ص) به سلمان دستور داد تا زمام آن مرکب را برگیرد و حرکت کند. خود آن بزرگوار نیز به همراه آنان حرکت کرد و نیز مردان هاشمی همگی در رکاب بانوی دوسرا فاطمه زهرا(س) بودند و پیامبر(ص) دستور داد دختران عبدالمطلب و بانوان مهاجر و انصار به همراه عروس بهشت، حرکت کنند و همسران پیامبر(ص) نیز پیشاپیش قافله و مرکب عروس حرکت می کردند. تا جایی که سلمان می گوید : در مدینه، چنین عروسیّ به این جلالت و شکوه سابقه نداشت. سپس وقتی کاروان به درب خانه امیرالمومنین(ع) رسید، حضرت رسول اکرم(ص) دستِ امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) را گرفت و از جمعیت حاضر فاصله داد. 《..وَ کَشَفَ الرِداءَ عن وَجهِها حَتّی رَآهَا عَلیُّ(ع) ثُمَّ اَخَذَ يَدَها فَوَضَعَها فی يَدِ عَلیِّ(ع)》 ♦️حضرت(ص) پرده از چهره فاطمه(س) برداشت و علی(ع) چهره فاطمه(س) را دید و دست دخترش را در دستان حضرت علی(ع) گذاشت.(۱) سپس فرمود: 《اَبَاالْحَسَن!ِ وَللهِ هذِهِ وَدیعَةُ اللهِ وَ وَدیعَةُ رَسُولِهِ عِنْدَکَ..》 ♦️ای علی(ع)! به خدا قسم، فاطمه(س) امانت الهی و امانت رسول(ص) او در نزد توست.(۲) 🏴اما طولی نکشید که اول مظلوم عالم، با اینکه کوهی از صبر و استقامت بودند اما در فراق زهرای مرضیّه تاب و توانش به سر آمد و با آهی جانکاه، هنگام دفن فاطمه(س) خطاب به پیامبر خدا(ص) عرضه داشت: 《..ولِقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ(س)》 ♦️امانتی كه به من سپرده بودی، برگردانده شد و به صاحبش رسید، و آنچه در گرو من بود، از من ربوده شد.(۳) 📝شعر : بدون یار شدم، رفت آن که یارم بود، همان که وقت غم و غصّه غمگسارم بود، مرا به تیغ نیازی نبود تا او بود، به ذوالفقار چه حاجت، که ذوالفقارم بود، منم پیمبرِ بعد از پیمبر خاتم، که گریه، وحی من و چاه کوفه، غارم بود، سکوت کردم و آهی کشیدم آن وقتی، که در نماز پسین، دومی کنارم بود! طالبی 📚منابع: ۱)امالی شیخ طوسی، ص۴۲، مجلس دوم ۲)بحار الانوار مجلسی، ج۲۲، ص۴۸۴ ۳)اصول کافی کلینی، ج۱، ص۴۵۹
السَّلَامُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَة التَّقِیَّةُ النَّقِیَّة الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّة الْمَغْصُوبَةِ حَقَُهَا الْمَقْتُولُ وَلَدُهَا الْمَظْلُومُ بَعْلُهَا المَکسورَةُ ضِلعُهٰا یعنی سلام بر اون بانوی پهلو شکسته از همه بیشتر دل زهرا شکسته بود من زنده باشم و علی رو اینجوری ببرند اِستَحقَرُوا أَبَالحَسَن ▪️گل بر من و جوانی من گریه می کند ▪️بلبل به هم زبانی من گریه می کند ▪️من گریه مخفیانه نمودم ولی علی ▪️بر گریه ی نهانی من گریه می کند می خوای بدونی چه بلایی سر بی بی آوردند ▪️از درد شانه ، شانه نشد موی زینبم ▪️آخ دختر به ناتوانی من گریه می کند آخ بمیرم یه حسرت به دلم مونده علی دارم میرم ▪️دیگر حسین را نتوانم بغل کنم معلومه که نمی توانی بی بی جان با سینه ی شکسته و بازوی ورم کرده، اصلا دستت بالا نمی اومد... میدونی کی بغلش کرد حسینش رو اون وقتی علی داره بندای کفن رو می بنده امیرالمومنین صدا زد هَلُمُّوا تَزَوَّدوا مِن اُمّکُم یعنی حَسنینم بیایید از مادرتون توشه بردارید حسنین اومدند ... خودشونو روی سینه ی مادر انداختند ... ناله میزنند ... کَلِّمینی مادر ... علی مرتضی میفرماید ، خدارو شاهد میگیرم ، فاطمه مهربانی کرد ، دستاشو از کفن بیرون آورد ... حسنین رو در آغوش گرفت ... چه منظره ای شد نمیدونم... همین قدر بگم هاتفی ندا داد یاعلی بردار حَسنین را ... ملائکه ی آسمان طاقت ندارند این منظره رو ببینند ... حسین ..... بگیم ملائکه ... شما نتوانستید ببینید حسین روی سینه ی مادر افتاده ... چه حالی پیدا کردید کربلا ... لحظه ای که دیدید ... الشِمرُ جاٰلِسٌ عَلیٰ صَدرِه ... حسین.... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2