eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.4هزار دنبال‌کننده
52 عکس
41 ویدیو
109 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک پاره دم محرم.mp3
371.6K
آجرک الله یا امام زمان بْنْما فرج بر کار ما شیعیان ماه محرم موسم عزا شد هر سینه ی غم دیده کربلا شد پیغام من را بشنو پور حیدر رو سوی کوفه زینبت نیاور اينجا شود گلهای لاله پرپر اینجا شود سبط پیمبر بی سر شیب الخضیب من پدر پرت کو؟ ای کُشته ی لب تشنه پیکرت کو؟ کردم خطا اما مرا ببخشا بر جان زینب ای شها ببخشا محمد و عون منند فدايی در راهِ تو شهیدِ کربلایی عمو فدای تو تن و جان من عبدالَّهم من نونهال حسن در کام من شهدِ عسل نشسته در چَشم من خَشمِ جمل نشسته آه از بُریده حَنجرت علی جان شرمنده ام از مادرت علی جان اُميد من بودی به وقت پیری کی باورم میشد که تو بمیری عباس من پُشتِ مرا شکستی ازچه میان موج خون نشستی امشب علی در آغوش رباب است فردا دلش از داغ او کباب است امشب دل زينب به شوروشين است فردا روی نیزه سرِ حسین است از زبان حضرت زینب👇 من که جدا از تو نبودم یک آن من را به همراهت بِبَر حسین جان از زبان امام حسین👇 خواهر بِمان و خیمه را یاری کن از بعدِ عباسم علمداری کن جسم شهيدان بر روی زمین است قلب اسیران زین عزا حزین است ای حرمت فوق جَنان یاحسین بر حَرمت ما را رِسان یاحسین ✍علی مهدوی نسب 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
ای به دستت تیغِ صلح و انتقام مرتضی یا اباصالح بیا یا اباصالح بیا روضه خوانِ روضه ی لب تشنه ی کرببلا یا اباصالح بیا یا اباصالح بیا جامه ی مشکی بپوشید، سینه را غم آمده ماه ماتم آمده ماه ماتم آمده تسلیت یابن الحسن ماه محرم آمده ماه ماتم آمده ماه ماتم آمده کوفه شد دارِ مکافات من ای مولای من یاحسین آقای من یاحسین آقای من کُن حَذر از کوفه، برگرد ای همه دنیای من یاحسین آقای من یاحسین آقای من ای حسین جان این دیار پُر محن آخر کجاست در نگاهم آشناست در نگاهم آشناست زينب من اين دیار پُر محن دشت بلاست قتلگاهم کربلاست قتلگاهم کربلاست قرص ماهِ من بیا به روی دامانم نشین حال و روزم را ببین حال و روزم را ببین صورتم نیلی و پایم خون و آهم شد حزین حال و روزم را ببین حال و روزم را ببین رو سیاه و پُر گناه و غرقِ در آه و بَدم ربی العفو الحسین ربی العفو بالحسین هر چه هستم من، ولی بر دَرگهِ شاه آمدم ربی العفو الحسین ربی العفو بالحسین ای برادر این دوطفل من فدایِ اصغرند هدْیْه های خواهرند در رَه آزادگی بُگذَشْته از جان و سرند هدْیْه های خواهرند عمه دستم را رها کن تا که من یاری کنم بر عمو کاری کنم بر عمو کاری کنم دست خود را من سپر وقت گرفتاری کنم بر عمو کاری کنم بر عمو کاری کنم در میانِ معرکه، از خون سر دارم وضو ای عمو جانم عمو ای عمو جانم عمو از فَرس افتاده ام، دیگر ندارم رنگ و بو ای عمو جانم عمو ای عمو جانم عمو روی دست من زدی پرپر علیِ اصغرم بی قرار و مضطرم بی قرار و مضطرم شد سه شعبه قاتل تو ای گُل نازِ حرم بی قرار و مضطرم بی قرار و مضطرم ای تمامِ حاصل و اُمّید لیلا اکبرم شِبه طاها اكبرم شِبه طاها اكبرم پیکَرت شد پیش چِشمم ارباً اربا اکبرم شِبه طاها اكبرم شِبه طاها اكبرم خیز و بِنْگَر حال من را ای پناه خواهرم ای علمدار حرم ای علمدار حرم گَشته زائر بر تَنِ غرقِ به خونَت مادرم ای علمدار حرم ای علمدار حرم امشب از عرش خدا، بانگ عزا آید به گوش شام تیره سر مشو شام تیره سر مشو دیگر از فرط عطش، رفته علی اصغر زِ هوش شام تیره سر مشو شام تیره سر مشو امشبی را چون امان عالمی، دارد امان غم بِبار ای آسمان غم بِبار ای آسمان عصر فردا میشود جِسمَش شکار دشمنان غم بِبار ای آسمان غم بِبار ای آسمان میروی از خیمه ها و میکنم بر تو نگاه وعده ی ما قتلگاه وعده ی ما قتلگاه بعدِ تو دیگر ندارم، من در اين صحرا پناه وعده ی ما قتلگاه وعده ی ما قتلگاه ای زنان باید به دورِ ذوالجناح شیوَن کنید کار مولا شد تمام کار مولا شد تمام بعد از اين رَخت اسارت را دگر بر تن کنید كار مولا شد تمام کار مولا شد تمام آسمان خون و زمين خون و جهان غوغا شده شام عاشورا شده شام عاشورا شده در غمِ شاه شهيدان روضه خوانْ زهرا شده شام عاشورا شده شام عاشورا شده از فراقِ کربلا باشد به سینه ناله ها کربلا یا کربلا کربلا یا کربلا حَقِ این ماه عزا، کُن اربعین روزی ما کربلا یا کربلا کربلا یا کربلا ✍علی مهدوی نسب 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
نوحه؛ مولا حسین جانم.mp3
1M
🔹 علیه‌السلام نوحه 🔹نذر تو طفلانم🔹 من مانده‌ام در کوفه تنها بی‌یاورم در اوج غم‌ها کوفه که بوده شهر حیدر خنجر کشیده بر، فرزند مولا ای نور دل زهرا گفتم بیا اما کوفه میا مولا «کوفه میا مولا» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یاری برای من نمانده جان سخن گفتن نمانده «طوعه» پناهم داد اما در کوفه مردی جز، یک زن نمانده آه، من با غمی جانکاه گفتم به اشک و آه لبیکَ ثارالله «لبیکَ ثارالله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باید شکست این بندها را با خون نوشت این پندها را کِی مرد، تنها رفته میدان؟ باید به میدان برد، فرزندها را من می‌خوانم از جانم ای نور چشمانم نذر تو طفلانم «مولا حسین جانم» 📝 محمد کاظمی‌نیا 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
در کوفه و پناه به خانه 🔹راوى گوید: چون خبر گرفتار شدن هانى به گوش جناب مسلم بن عقیل رسید، با گروهى كه در بیعت او بودند براى جنگ با ابن زیاد بیرون آمدند. 🔸عبیداللّه از خوف ازدحام در قصر متحصّن گردید. اصحاب آن پلید با اصحاب جناب مسلم به هم در آویختند و مشغول جنگ شدند و گروهى كه با ابن زیاد در دارالاماره بود از بالاى قصر كه مُشْرِف به اهل كوفه بود، اصحاب مسلم را بیم مى دادند و ایشان را به آمدن سپاه شام تهدید مى كردند و به همین منوال بودند تا شب در آمد. كسانى كه با حضرت مسلم بودند رفته رفته متفرّق گردیدند. بعضى از ایشان به یكدیگر مى گفتند كه ما را چه كار كه سرعت و تعجیل در فتنه انگیزى كنیم، درست آن است كه در منزل خویش بنشینیم و بگذاریم تا خداى متعال امر این گروه را به اصلاح آورد؛ 🔹بالاخره به جز ده نفر، كسى با جناب مسلم بن عقیل باقى نماند!! 😭چون به مسجد داخل شد، آن ده نفر نیز او را ترك نمودند و حضرت مسلم بى كس و تنها ماند. 🔸چون جناب مسلم كیفیّت این حال را مشاهده نمود، تنها از مسجد بیرون آمد و در كوچه هاى شهر كوفه مى گردید تا بر در خانه زنى رسید. نام آن زن «طَوْعَه» بود. در آن جا توقف نمود و از او جرعه اى آب طلبید. آن زن آب آورد و مسلم را سیراب نمود. 🔹جناب مسلم بن عقیل از او درخواست نمود كه در خانه خود او را جاى دهد. آن زن قبول نموده و به خانه خود، او را پناه داد. پس از آن، پسر آن زن به حال حضرت مسلم آگاه شد و با خبرچینی او خبر حضور مسلم به گوش ابن زیاد رسید -------------------------------------------------- ع علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
🔹امام نامه ای به ابن صرد خزاعی ، و و جمعی دیگر از کوفیان نوشته و نامه را به سفیر خود داد و او را روانه کرد. 🔸نزدیک کوفه گماشتگان ابن زیاد او را نگهداشتند تا تفتیش کنند ، قیس که خود را در خطر دید نامه امام را تکه تکه نمود. او را دستگیر کردند و نزد ابن زیاد بردند. 🔹ابن زیاد پرسید تو کیستی؟ 🔸گفت یکی از شیعیان امیرالمومنین علی ابن ابی طالب و فرزندش می باشم. 🔹چرا نامه را تکه تکه کردی؟ 🔸گفت برای اینکه تو از محتوای آم مطلع نشوی. 🔹نامه از چه کسی و برای چه کسانی بود؟ 🔸گفت نامه از حسین ابن علی برای عده ای از کوفیان بود که من نام آنها را نمیدانم. 🔹ابن زیاد خشمگین شد و گفت بخدا رهایت نمیکنم تا نام آنها را بگویی یا اینکه بر بالای منبر بروی و حسین ابن علی و پدر و برادرش را لعن نمایی ؛ والا تو را قطعه قطعه خواهم کرد. 🔸گفت من هرگز نام آن افراد را به تو نخواهم گفت اما نفرین بر حسین و پدر و برادرش را انجام می دهم.!!! 🔸قیس بر بالای منبر رفته و پس از سلام و درود بر علی و حسن و حسین علیهم السلام بر عبیدالله ابن زیاد و پدرش لعنت فرستاد و سپس گفت: ✳️ای مردم! من سفیر امام حسین علیه السلام به سوی شما هستم و در فلان منزل از او جدا شدم، پس او را اجابت کنید. 🔹بعد از این اقدام ابن زیاد دستور داد قیس را از بالای قصر حکومتی به زمین انداختند و او را به شهادت رساندند. -------------------------------------------------- 📘 ع علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 🌹 🌹 💠💠
🔹هنگامی که خبر شهادت قیس به امام رسید ، 😭 به شدت گریسته و فرمودند: ✳️خداوندا! برای ما و شیعیانمان جایگاه نیکی را مقرر ساز و بین ما و آنان را پیوند ده که تو بر هر چیز قادری. -------------------------------------------------- 📘 ع علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام 🌹 🌹 💠💠
در کوفه و پناه به خانه 🔹راوى گوید: چون خبر گرفتار شدن هانى به گوش جناب مسلم بن عقیل رسید، با گروهى كه در بیعت او بودند براى جنگ با ابن زیاد بیرون آمدند. 🔸عبیداللّه از خوف ازدحام در قصر متحصّن گردید. اصحاب آن پلید با اصحاب جناب مسلم به هم در آویختند و مشغول جنگ شدند و گروهى كه با ابن زیاد در دارالاماره بود از بالاى قصر كه مُشْرِف به اهل كوفه بود، اصحاب مسلم را بیم مى دادند و ایشان را به آمدن سپاه شام تهدید مى كردند و به همین منوال بودند تا شب در آمد. كسانى كه با حضرت مسلم بودند رفته رفته متفرّق گردیدند. بعضى از ایشان به یكدیگر مى گفتند كه ما را چه كار كه سرعت و تعجیل در فتنه انگیزى كنیم، درست آن است كه در منزل خویش بنشینیم و بگذاریم تا خداى متعال امر این گروه را به اصلاح آورد؛ 🔹بالاخره به جز ده نفر، كسى با جناب مسلم بن عقیل باقى نماند!! چون بهمسجد داخل شد، آن ده نفر نیز او را ترك نمودند و حضرت مسلم بى كس و تنها ماند. 🔸چون جناب مسلم كیفیّت این حال را مشاهده نمود، تنها از مسجد بیرون آمد و در كوچه هاى شهر كوفه مى گردید تا بر در خانه زنى رسید. نام آن زن «طَوْعَه» بود. در آن جا توقف نمود و از او جرعه اى آب طلبید. آن زنآب آورد و مسلم را سیراب نمود. 🔹جناب مسلم بن عقیل از او درخواست نمود كه در خانه خود او را جاى دهد. آن زن قبول نموده و به خانه خود، او را پناه داد. پس از آن، پسر آن زن به حال حضرت مسلم آگاه شد و با خبرچینی او خبر حضور مسلم به گوش ابن زیاد رسید ------------------------------------------ 📘 ع علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 🌹 🌹 💠💠
🔹آن حضرت براي خواندن نماز مغرب وارد مسجد كوفه شد، ودر حال نماز بود كه 😭آن ده نفر نيز از فشار فضاي ترور و وحشتي كه دگر باره در حال تحميل بود، پراكنده شدند؛ و 😭سفير حسين عليه‌السلام پس از نماز و نيايش، خود را تنهاي تنها يافت! 🔸او پس از اين كه خود را تنها يافت، گام به كوچه‌هاي كوفه نهاد و آمد تا به در سراي بانويي آزاده و آگاه رسيد، در آن جا درنگ نمود و از صاحب خانه كه نامش «» بود آب خوردن خواست.آن شير زن آگاه و نوانديش به درون خانه رفت و آب آورد و به آن حضرت داد، اما او پس از نوشيدن آب، گرفتاري خود را باز گفت، و ؛ و او نيز آن حضرت را به سراي خويش دعوت كرد، و به او پناه داد.آن زن پروا پيشه و شجاع ، پسري داشت كه از حضور «مسلم» در خانه آگاه شد، و با به جان خريدن ننگ جاسوسي، جريان را به هواداران استبداد گزارش كرد. ---------------------------------------------- 📘 ع علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 🌹 🌹 💠💠
بن عقیل 🔹عبیدالله بن زیاد، محمد بن اشعث را طلب كرده و گروهى را با او روانه نمود تا حضرت مسلم علیه السّلام را دستگیر نمایند. چون فرستادگان به در خانه «طَوْعَه» رسیدند . وقتی آواز سُم مَرْكَب ها به گوش مسلم رسید، زره را بر تن کرد و سوار بر اسب شد و با اصحاب ابن زیاد - لَعَنَهُمُ اللّهُ- در آویخت و مشغول جنگ شد تا گروهى از ایشان را به درک واصل کرد. 🔸پس محمد بن اشعث فریاد به او زد كه اى مسلم! تو در امانى. مسلم فرمود: امان نامه فاجران غدّار، ارزشى ندارد. مسلم باز با آنان مشغول جنگ گردید و اشعار حمران بن مالك خثعمى را كه در روز «قَرَن» انشاء نموده بود به طور رَجَز مى خواند: 🔹«اَقْسَمْتُ لا اءُقْتَلُ إِلاّ حُرّا»؛ یعنى : 🔸سوگند خورده ام كه جز به طریقمردانگى كشته نگردم ، اگر چه شربت ناگوار مرگ را به تلخى بنوشم خوش ندارم كه به خدعه و مكر گرفتار آدم هاى پست و دون، گردم و فریفته و مغرور آنان شوم. یا آنكه شربت خنك جوان مردى و شجاعت را به آب گرم ناگوار عجز و سستى مخلوط نمایم و دست از جنگ بكشم. هر مردى ناچار در روزگارى، دچار شرّ و سختى خواهد شد، ولى من با شمشیر تیز شما را مى زنم و از هیچ ضرر بیم ندارم. پس آن اَشْقیا آواز بر آوردند كه محمد بن اشعث به تو دروغ نمى گوید و تو را فریب نمى دهد. 🔹مسلم بن عقیل اصلاً التفاتى به جانب آنان نفرمود و چون زخم بسیار و جراحت بى شمار بر بدن نازنینش رسید و به این واسطه سست و ضعیفگردید؛ سربازان ابن زیاد، بر سر او هجوم آوردند و او را احاطه نمودند. ناگاه ملعونى از عقب سر آن جناب در آمد و نیزه بر پشت آن حضرت زد كه از صدمه آن نیزه، بر زمین افتاد. پس آن جماعت، مسلم را اسیر و دستگیر نمودند و به نزد ابن زیاد بردند. -------------------------------------------------- 📘 ع علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 🌹 🌹 💠💠
السلام 🔹بعد از بی وفایی کوفیان و تنها شدن مسلم علیه السلام ، سفیر امام تنها در کوچه های کوفه سرگردان بود... 🔸طوعه زنی از دلدادگان اهل بیت به مسلم پناه داد اما پسر طوعه که فردی فاسق بود خبر ورود مسلم را به ماموران رساند... 🔹چون مسلم صدای شیهه اسبان را شنید ، لباس جنگ پوشید و به طوعه گفت تو نیکی و احسان را به پایان رسانیدی و بهره شفاعت خود را از رسول خدا(ص) گرفتی. من دیشب عمم امیرالمومنین را در خواب دیدم و فرمود : تو فردا با ما هستی. 🔸چون لشکر به دم خانه طوعه رسید ، مسلم ترسید که خانه را بر او آتش بزنند ، از خانه بیرون شد و چهل و دو تن آنها را کشت. 🔹چون مسلم جمعی از آنها را کشت و خبر به ابن زیاد رسید ، به محمد ابن اشعث نوشت ما تو را فرستادیم تا یک مرد را برای ما بیاوری. در یارانت شکاف سختی پدیدار شد. ✳️ابن اشعث نوشت: ای امیر! به گمانت مرا به دنبال یکی از تره فروش های کوفه یا عجم های پناهنده فرستادی؟ ✳️مگر نمی دانی که مرا دنبال شیری درنده و شمشیر برنده در دست پهلوانی پرنام ، از خاندان خیرالانام فرستام؟ ▪️ابن زیاد پیغام داد امانش بده تا بر او دست یابی... -------------------------------------------------- 📘 ع علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
السلام 🔹مسلم را اسیر کردند... 🔸چون مسلم بر درِ قصر نشست ، کوزه آبی سردی دید و گفت : از این به من بدهید. گرفت بنوشد ، پر از خون شد و نتوانست بنوشد تا بار سوم که دندان های ثنایای او در جام افتاد و گفت : الحمدلله ! اگر قسمت من بود نوشیده بودم. 😭مسلم را بالای قصر بردند و او تسبیح و استغفار میکرد که با ضربتی سرش را از تنش جدا کردند. سرش از بالای دارالاماره به پایین افتاد و بدنش راهم به همراه سرش پایین انداختند... -------------------------------------------------- 📘 ع علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام 🌹 🌹 💠💠
|⇦•چطور بگم حسین.. و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی ◾️◾️◾️ توو کوچه‌ها راه می‌رم و به پیرهنش فکر می‌کنم به اون سری که از قفا می بُرَنش فکر می‌کنم الهی، بمیرم توو کوچه‌ها راه می‌رم و به مرکبا فکر می‌کنم به اون تنی که می‌مونه به زیر پا فکر می‌کنم الهی، بمیرم شکسته بی‌صدا منو، این درد که نیست میون کوفیا، یک مرد چجور بگم حسین من، برگرد حسین من نیا نیا، آقا! نیا به شهر کوفیا، آقا! توو کوچه ها راه می‌رم و گریه ام می‌گیره بی‌صدا به یاد مادر حسین که زخمی شد توو کوچه‌ها الهی، بمیرم به دستای عموم، علی که بستنش فکر می‌کنم همش به اون پهلویی که شکستنش فکر می‌کنم الهی، بمیرم مادر بی‌پناهشو، دیدم کبودی نگاهشو، دیدم محسن بی‌گناهشو، دیدم حسین من نیا نیا، آقا! نیا به شهر کوفیا، آقا! دارن کشون کشون منو میون کوچه می‌برن فکر می‌کنم به دخترات که راهی این سفرن توو کوفه، می‌ترسن توو کوچه‌ها راه می‌رم و به کربلا فکر می‌کنم به اون سری که می‌بَرن رو نیزه‌ها فکر می‌کنم به اشکات، می خندن الهی سنگی رو سرت، نباره کسی به سینه‌ی تو پا، نذاره ببین که مسلم تو بی، قراره حسین من نیا نیا، آقا! نیا به شهر کوفیا، آقا! : رضا یزدانی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
Shab01Moharram1402[05].mp3
18.14M
|⇦•چطور بگم حسین.... و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی ◾️◾️◾️ حسین من نیا نیا، آقا! نیا به شهر کوفیا، آقا! 😭😭😭 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•دلم ریخت... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی ◾️◾️◾️ دلم ریخت وقتی خیامت به پا شد خیامت به پا شد، قیامت به پا شد من و از تو گفتن، من و از توخواندن که داغت گرفته سراغ از دل من حسین ای نخستین تمنای من حسین ای غم ناب زیبای من تو امروز من، تو فردای من دلم ریخت وقتی خیامت به پا شد خیامت به پا شد، قیامت به پا شد الهی بمیرم، ولی جا نمانم جدا از تو یک دم به دنیا نمانم حسین ای که همه خاطرات دلم شده روضه‌هایت حیات دلم که داغ تو شد، نجات دلم دلم ریخت وقتی خیامت به پا شد خیامت به پا شد، قیامت به پا شد تو مشکات نوری تو مصباح‌ جان‌ها که اهل و عیالم فدای تو مولا همه نسل من در امان تواند که اولاد من خادمان اند الهی همه، فدایت شوند دلم ریخت وقتی خیامت به پا شد خیامت به پا شد، قیامت به پا شد : میلاد عرفان پور ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
Shab01Moharram1402[04].mp3
11.83M
|⇦•دلم ریخت، وقتی.... و توسل به باب ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی ◾️◾️◾️ دلم ریخت وقتی خیامت به پا شد خیامت به پا شد، قیامت به پا شد 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•دوباره ماه محرم .. و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی ◾️◾️◾️ آقا سلام ماه محرم شروع شد باز این چه شورش است و چه ماتم شروع شد "السلام علیک یا اباعبدالله"دلم برات تنگ شده بود.این دو سه ماه نگران بودم،اگه محرمتُ نبینم چه کنم؟مادرت زهرا کمکمون کرد...* *بی بی سلام،ماه محرم شروع شد... اون موقعی که در خونه بابای غریبت شلوغ شد؛مادرت زهرا اومد پشت در...صدا زد هیزم بیارید،میخوام خونه رو بسوزونم گفتند:تو این خونه فاطمه هست...گفتند:اگر فاطمه باشه هم می سوزونم..."رَکَلَ الْبابَ بِرِجْلِهِ.."چنان با لگد به در زد....* "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيٰارَتِكُم.." *اگه شب عاشورا رو ندیدم اگه امسال اربعینو ندیدم...صدای من رو بشنو مولا...* " اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین..." دوباره ماه محرم رسید و من نرسیدم به خیمه‌ی تو، نه حتی به خویشتن نرسیدم گذشت سالی و در کاروانِ یوسفِ زهرا به چشم‌ روشنی از بویِ پیروهن نرسیدم *اگه اربعین نرسم بهت چی کار کنم؟آقا شما کریمی،همین شب اول اربعینِ من رو بده...بذار بشینم برات گریه کنم...انقدر نگران سفرِکربلایِ اربعینم نباشم... اونایی که اهل ادبن،شب اول که وارد حسینیه میشن،به در که میرسن،نگاه نمی کنند، سر پایین میندازند...هی میگن: "صلی الله علیکِ یا سیدتی و مولاتی یا فاطمة الزهراء..." * به مقتل تو رسیدند و سوختند شهیدان مرا چه شد که به لبیکِ سوختن نرسیدم دم غروب، سراسیمه گشتم آه دوباره به آن سری که جدا مانده از بدن نرسیدم به تن لباسِ ریا کردم آه، یک سرِ سوزن به بوریایِ تو ای شاهِ بی کفن نرسیدم دوباره بر سرِ نی سیب هایِ سرخِ رسیده است دوباره ماهِ محرم رسیدم و من نرسیدم *اول که نامه نوشتند هزارهزار گفتند: آقا همه جا سبز شده، درختامون میوه داده،ما فقط تو رو نداریم اگه میای سریع بیا.یعنی ما برای کشتنِت عجله داریم،بیا..."فانَّما تقدِمُ علی جُندِِ لکَ مُجَنَّدَه"اگه بیای سپاهی برای تو آراسته است...هزارهزار سرباز از کوفه سرباز میاد، آدم میاد، فرمانده میاد، سمت لشگر تو کسی نمیاد...اگه میتونی سریع بیا...فرمود:من مسلم بن عقیل رو سمت شما میفرستم. مسلم وارد کوفه شد..گروه گروه می آمدند مقابل مسلم می نشستند،نامه رو باز می کرد"وَالقوم یَبکون شوقَاً منهم إلی قدوم الحسین"همه فقط های های گریه می کردند...گریه کردن تنها فایده نداره کوفیان هم براش گریه می کردند...اونایی که سر از بدنش جدا کردند، بعضی هاشون گریه می کردند. یه نفر عصر عاشورا آمد سراغ دخترش. گوشواره از گوشش میکشید،گریه می کرد...گفت چرا گریه می کنی؟گفت:دلم میسوزه برا تو...گفت:خب این کارو نکن گفت:اگه من نکنم،یکی دیگه میاد گوشواره تو می بره..* *مسلم، وقتی آمد در خانه طوعه نشست اومد بیرون...گفت:ها ؟!گفت: یه ذره آب به من بده.آب خورد‌‌‌. پیرزن صدا زد:بلند شو...درست نیست در خونه من بشینی... در روایت دیدم،سه بار تکرار کرد..."فَسَکَتَ مسلمُ بنُ عقیل..."مسلم ساکت بود...گفت: بلند شو مرد،بلند شو برو سراغ خانواده ات‌..صدا زد : "يا أمَةَ اللّهِ، ما لي في هذَا المِصرِ مَنزِلٌ ولا عَشيرَةٌ.."من کسی رو ندارم.من تو این شهر غریبم..بهش پناه داد...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی ◾️◾️◾️ روضه امشب،روضه تنهاییه.از در مسجد کوفه، بیرون آمد.دیگه کسی همراهش نبود...والتَفَتَ..."یه نگاه به عقب انداخت...هیچ کس نبود راهنمایی کنه بگه مسلم از این طرف برو...ظاهرا کوفه رو بلد کسی نبود ازش دفاع کنه.همین جور سرگردون تو این کوچه ها میچرخید،نمیدونست کجا بره.صبح شد. این خانواده ای که میگم،مرداشون این جور غیرت دارند... در روایت دیدم سه هزار سوار برای مسلم بن عقیل فرستادندسه هزار سوار برای یک نفر فرستادند...وقتی صدای پای اسب ها رو شنید،از زن تشکر کرد..."جزاک الله خیرالجزا..."ازش تشکر کرد...سریع رفت بیرون .مرد بود...گفت:تو این خونه زنِ تنهاست...اینا با من کار دارند...این زن که گناهی نکرده...جنگ رو برد داخل کوچه ها...از بالای بام ها بهش سنگ می زدند... "یرمونه بالنبل والحجاره"بهش تیر می زدند‌...آوردنش در قصر...نزدیک قصر که رسید گریه کرد...یکی بهش گفت:مسلم! خجالت بکش...تو برای کار بزرگی قیام کردی...صدا زد:من برای خودم گریه نمی کنم.من برای خودم مرثیه نمیخونم" ولکن ابکی للحسین و آلِ الحسین"من دارم برای امام حسین گریه می کنم..."ابکی لاهلی مقبلین الیَّ"برای اون خاندانی که دارند به سمت من میان... مسلم بن عقیل رو آوردند جلوی عبیدالله ابن زیاد...اولین کاری که کرد اینه روایت: اول شروع کرد جلوی مسلم بن عقیل به امیرالمومنین فحش دادن...به امام حسین ناسزا گفتن...مسلم گریه کرد...* تو کوفه نیستی ببینی که مسلمت چه به کسه داد می زنم نیا ولی صدام بهت نمی رسه فقط یک دلیل داره گریهٔ من یکی کاشکی مسلم رو یاری کنه حسین داره با خونواده میاد مسلمونی نیست که یه کاری کنه میخواستم رو پاهات بیفته سرم ولی هر کسی قسمتی داره میدونی دارم تشنه جون میدم اینم حتماً حکمتی داره «نیا کوفه زادهٔ حیدر...» برا تو گریه می کنم، نامه نوشتم که بیا تنها میشی عین علی، وفا ندارند کوفیا پر از سنگه دامنِ کوفیا تا با دستِ پُرتَر بیان گودال به اسباشونم نعل تازه زدن تا جسم تو بهتر بشه پامال برای یه مشت پول خرده سیاه برا کشتنت کیسه میدوزن تو غوغایِ غارت همه دخترات توی شعله ی کینه می سوزند «نیا کوفه زاده حیدر....» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
Shab01Moharram1402[01].mp3
21.85M
|⇦•دوباره ماه محرم... و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی ◾️◾️◾️ آقا سلام ماه محرم شروع شد باز این چه شورش است وچه ماتم است شروع شد....😭😭😭 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦•رخت خونین حسین... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری ◾️◾️◾️ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُ..اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ... اَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذى لا اِلهَ اِلّا هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ مِن جِمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی و إِسْرافی عَلی نَفْسی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ" "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین" با اجازه از خداوند تعالیِ(تعالای) حسین اول ماهی می‌زنیم دل را به دریای حسین بادبان عشق وا شد ناخدا آماده است باز کشتی نجات شاه راه افتاده است بر غمش اهل زمین و آسمان گریان شده رخت خونین حسین از عرش آویزان شده *راوی به امام صادق علیه السلام گفت:آقا! هرکس از دنیا بره مردم برایش مجلس عزا یی برپا می‌کنند ولی شما و شیعیانتان تا محرم میشه از روز اول محرم همه داغدارید. و شروع به عزاداری می‌کنید .حضرت تا این جمله را شنیدن توضیح دادند،فرمودن: لحظه‌ای که هلال محرم جلوه می‌کنه پیراهن خونی جد غریب ما حسین رو از عرش آویزان می‌کنند. این پیراهن همان پیراهنی است که به ضرب شمشیرها پاره پاره شده.فرمود:ما و شیعیان ما می‌بینیم این پیراهن خونی را با چشم دل نه چشم سر،فرمود: تا با چشم دل می‌بینیم این اشک ها سرازیر میشه...* در غمش اهل زمین و آسمان گریان شده رخت خونین حسین از عرش آویزان شده شخص حیدر پای نصب پرچم آمده سینه زن‌ها یا علی ماه محرم آمده کشته ی اشک است اربابی که شد آقای ما کیف دارد دسته جمعی گریه کردن‌های ما *یاد این دو بیت افتادم* (پروانه شدم تا که بسوزم اما هر سوختنی سوختن شمع نشد ما جمع شدیم دور هم گریه کنیم بر آن بدنی که آخرش جمع نشد) خالی از احساس بودم از غمش پر می‌شوم مطمئنم عاقبت با لطف او حر می‌شوم در میان هروله پرواز را حس می‌کنم رخت از تن کم کنم تا یاد عابس می‌کنم بر لبم شور شهادت را عسل کن آخرش جان جُونت نوکر خود را بغل کن آخرش با مصیبات عمیقت دیده گریان می‌کنم در میان روضه ها یاد شهیدان می‌کنم خوش به حال هرکه بین روضه گرم خدمت است چادر زهرا پناه خادمان هیئت است حضرت زهرا خودش دنبال کارنوکر است پیراهن مشکی نوکر دست دوز مادر است نالهٔ ما امتداد ناله‌های فاطمه است بانی اطعام روضه مجتبیِ فاطمه است بین هیئت کربلایش را زیارت می‌کنیم شب به شب با انبیاء در روضه شرکت می‌کنیم آی نوکر! رزق اشکت را ز آب آور بگیر *مرحوم آیت الله بهجت می‌فرمایند: اشک رو از عالم بالا میارن تو‌ مشک‌ چشا تقسیم‌میکنن.یا ابوالفضل به ماهم رزق گریه بده..* ای نوکر رزق اشکت را ز آب آور بگیر کربلای اربعین را از علی اکبر بگیر کاش خون ما بریزد در دیارِ کربلا شیرخوار ما فدای شیرخوار کربلا دختری شیرین زبان اعجاز را آغاز کرد نطق لالِ مجلس ما را رقیه باز کرد خسته‌ام خسته در این شهر مسلمان کُش‌ها میهمانم به میهمانی مهمان کش‌ها ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
|⇦• هی نوشتم که نیا.. و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری• ◾️◾️◾️ من دعا کردم اما به اجابت نرسید هی نوشتم که نیا هی جوابت نرسید فکر آوارگیت برده توانم چه کنم آه شرمنده‌ترین مرد جهانم چه کنم یک نفر نیست که گیرد پرِ طفلان مرا روی دامن بگذارد سر طفلان مرا همهٔ اهل و عیالم به فدایت برگرد کودکانم هم آواره به جایت برگرد آخ تیغ را بر لب من زد که نگویم برگرد چکمه‌ای بر لبم آمد که نگویم برگرد شعله از بام سرم ریخت، سرم را سوزاند ناسزا گفت حرامی جگرم را سوزاند وای از زینب اگر شهر به حالش خندد آنکه خندید به حالم به عیالت خندد ای پریشانِ غمت موی سر دخترکم جان من دست بکش روی سر دخترکم *از ویژگی اولیای خدا اون جلالت وعظمت است. هر کس در برابر این ولی خدا قرار می‌گیره بی‌اختیار تنش می‌لرزه. (خدا رحمت کنه امام «ره» از سران کشورهای مختلف میومدن میدیدن امام رو یه چیز ساده مثل گلیم اینا نشسته اما این هیبت مرد خدا به شدت اونا رو تحت تأثیر قرار میداد.) مسلم ابن عقیل از اولیای خداست دو نفر از اون‌ها که مامور شدن بالای دارالعماره مسلم رو گردن بزنند برگشتن همه دیدن بدنشون داره می‌لرزه.. به دستور عبیدالله یه نفر مامور شد که اهل شام بود قصی‌القلب شامی رفت بالا دارالعماره گردن مسلمو که زد.حضرت به شهادت رسید این ملعون برگشت. عمر سعد دید بدنش داره می‌لرزه.. گفت: چرا تنت می لرزه؟ گفت خواستم سرو جدا کنم شبحی سیاه رو می‌دیدم دست به دهان انگشتش را می‌گزید ترسیدم. عبیدالله ملعون گفت تو توهمات تو هست. میگفت از شیار در تازیانه‌ به بازوی زهرا زدم.میگفت من تازیانه رو می‌زدم زهرا باباشو صدا می‌زد..اما خود این ملعون می‌گفت چنان زهرا ناله زد فکر کردم مدینه داره رو سرم خراب میشه.این ابهت خانومه داره با اون قصاوتش می‌زنه‌ ولی میگه احساس کردم مدینه داره رو سرم خراب میشه. میگه اصلا پشیمان شدم گفتم ولش کن. خواستم برگردم.یوقت یاد بغض و کینه‌هام نسبت به علی افتادم. چنان لگد به در زدم زهرا افتاد روی زمین.. دیگه کجا؟؟هرکی می‌رفت تو گودال می‌خواست کار حسینو تموم کنه برمی‌گشت بدنش می لرزید. نوشتن خولی رفت برگشت بدنش می‌لرزید. سنان می رفت تو‌گودال بر می گشت .گفت تو کار حسینو تمام نکردی عجیبه.. گفت: دیدم چشماش مثل چشمای علی داره نگام می‌کنه.. * ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم‌ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری ◾️◾️◾️ محله‌ای بود در کوفه به نام محله کُنّاسه در لغت یعنی زباله دان. در قدیم اونجا زباله دان بود.کم کم بازاری شد محله‌ای شد.اما در خصوص این محله، نکته ای تو تاریخ نوشتن. محل مغبضین امیرالمومنین علیه السلام بود. دشمنانشون اونجا جمع شده بودند. دو ویژگی خاص داشت بازاری در نزدیکی این محله بود محله شراب فروش‌ها بود. بسیار شلوغ بود. در تاریخ گفتند.. عبیدالله ملعون وقتی مسلم وهانی به شهادت رسیدند.دستور داد ببرن محله ی کُنّاسه که محل مغبضین امیرالمومنینه. خدا می‌دونه اونجا چه کردند. احتمالاً این بازار قصاب‌ها هم همونجا بود که بدن مسلم و نوشتن از پا آویزان کردند. تو مسیر که ابی عبدالله سمت کربلا می‌اومد یه عده از کوفیان دید امام فرمودند: چه خبر از کوفه؟ یه جمله گفتن امام حسین خیلی گریه کرد. گفتند: یا حسین! ما دیدیم تو این بازارها بچه‌ها پاهای مسلم را می‌کشیدند و پای هانی رو..دیگه جنازه دست بچه‌ها افتاده بود. وقتی اسرا را وارد کوفه کردند عبیدالله گفت ببریدشون محله کنّاسه... آخ زینبو بردن.. اسرا رو بردند تو محله ی عرق فروش‌ها، مغبضین امیرالمومنین.. وای وای..مگه امام زمان عج در ناحیه نمی فرمود: اهل بیتتو بردن، نمیگه این‌ها رو رد کردن.میگه «یُطاف» یعنی اینها رو طواف دادن.. آه زینب و کوچه و بازار کجا... زینب و مجلس اغیار کجا.. من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد بزرگ کوفه بودم روزگاری اسیری با وقار ما چه‌ها کرد کنار نیزه تو شمر آمد اراذل را میان ما رها کرد فلک بردی همه سامون زینب چه می‌خواهی دگر از جون زینب گفت:داداش! کنیزم آمد و نشناخت ما را برای ما سفره خیرات باز کرد الهی خیر از عمرش ببیند برایم چند معجر دست و پا کرد. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
روضه - حاج محمدرضا بذری.mp3
40.05M
|⇦•رخت خونین حسین... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و باب الحوائج حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری ◾️◾️◾️ با اجازه از خداوند تعالیِ(تعالای) حسین اول ماهی می‌زنیم دل را به دریای حسین بادبان عشق وا شد ناخدا آماده است باز کشتی نجات شاه راه افتاده است 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
برای دسترسی به روضه و نوحه ماه محرم لطفا های زیر را دنبال بفرمایید👇👇👇👇👇👇👇 . . . . . . . . . . هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید.
برای دسترسی به روضه و نوحه ماه محرم لطفا های زیر را دنبال بفرمایید👇👇👇👇👇👇👇 . . . . . . . . . . هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید.
✔️برای دسترسی آسانتر روی گزینه مورد نظر کلیک کنید. ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ Eitaa.com/navayehzakerin2 و با ضربه روی علامت👈 ^ به مطالب مرتبط که در پست های بالا است هدایت خواهید شد. # ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2