eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.5هزار دنبال‌کننده
33 عکس
32 ویدیو
162 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
مثل یک صاعقه تکبیرِ حسن می‌آمد یازده ساله ترین شیرِ حسن می‌آمد بر تن از پیرهن خویش کفن ساخته است او حسینیه‌ای از خشتِ حسن ساخته است رگِ گردن متورم شده یعنی لبیک مُشتهایش متراکم شده یعنی لبیک یازده جرعه‌ی ناب از  یَمِ حیدر خورده است خوب پیداست که بر غیرتِ او برخورده است دست حق بر درِ خیبر بخورد می‌فهمند به رگ غیرت او بَر بخورد می‌فهمند او یتیمی است که نعلین ندارد حتی فکر صد خُم در آن بین ندارد حتی او نمی‌دید که خاری به کف پایش بود دامن پیرهنش زیر قدمهایش بود چند باری به زمین خورد ولی باز دوید تا که زهرا به زمین خورد علی باز دوید خیره چشمانِ تَرَش رو به همان منظره بود دورِ گودال فقط دایره در دایره بود همه با خاطره‌ی بغضِ علی جمع شدند حلقه در حلقه به یک نقطه ؛ ولی جمع شدند حلقه‌ها تنگ‌تر از تنگ‌تر از قبل شده قلب‌ها سنگ‌تر از سنگ‌تر از قبل شده باید از  بینِ همه رد بشود می‌داند نه محال است مردد بشود می‌داند... رد از شد حلقه‌ی پیرانِ عصازن و سپس از وسطِ جمعیتی سنگ به دامن نه فقط سنگ که چوب و شن و آهن بعد از آن سخت دوید از دو سه تا حلقه‌ی اسبان سواری وصدای نفس و شیهه و کوبیدن سُم‌ها همه‌سو هولِ قدم‌ها وعَلَم‌ها به خودش گفت کمی مانده برو  از وسط اینهمه جامانده برو  پیش می‌رفت ولی حلقه‌ی یک لشکر شد متراکم متراکم متراکم‌تر شد داشت از بین همین فاصله‌ها رد می‌شد از دل هلهله‌ها، هروله‌ها رد می‌شد رد شد از حلقه‌ی سرنیزه و از حلقه‌ی شمشیر و کمانگیر و کف پاش پُر از خون و تَنِ کوچک مجروح دوید و  لب گودال رسید و ته  گودل چه دید و... که سنان بود  و سنان داشت نیزه‌ای فاتحه خوان داشت حرمله غرقِ عرق چشم بر آن نیمه‌ جان داشت آخرین تیر خودش را به کمان داشت مادری موی کَنان سینه زنان پیش عمو بود ولی قدِ کمان داشت پدرش بود عمو بود پدرش بر سر او بود... پسر اُفتاد سر اُفتاد چه بد بال و پر اُفتاد  تنی روی تن اُفتاد حسن اُفتاد  راه یک تیرِ سه‌شعبه به دو حنجر اُفتاد ناله‌ای بین گلو بود که زهرا غش کرد او در آغوش عمو بود که زهرا غش کرد کاش جبریل جراحات دو تَن را می‌بست کاش می‌شد که علی  چشم حسن را می‌بست باز  از خاک حسن مادر خود را برداشت شمر تا کُندترین خنجر خود را برداشت... ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
دست اگر از پوست آویزان شود خوش تر است از این که بار جان شود جان اگر در مقتلت قربان شود مرگ در آغوش تو آسان شود با تو در این بحر هم رنگم عمو با گلو و دست می‌جنگم عمو نیزه ها رفتند بین  پهلویت سنگ جا خوش کرده روی ابرویت چنگی افتاده به موج گیسویت دست من قربان  دست و بازویت با خودم آوردم آنچه هست را پس پذیرا باش از من دست را مادرت هم دست داده پای یار من چرا بی بهره باشم یک کنار تیر ها و تیغ های آبدار ساقی جسمت شدند ای شهسوار داری ای شه خانه خانه میشوی چون اناری دانه دانه میشوی ای به قربان قد و بالای تو کاش در گودال باشم جای تو میکشم این نیزه را از نای تو تا ته این قصه هستم پای تو با تو تا اعماق این غم میروم زیر سُمّ اسبها هم میروم لحظه ای این قوم کور شب پرست برنمی‌دارند از جان تو دست استخوان هایت شبیه نی شکست نیزه ای راه گلو را بسته است آمدم آغوش وا کن جان من آمده گودال بابایم حسن دشمنم با هر که با تو بد کند کاش دستم از تو دردی رد کند کار سرو امروز کوته قد کند کاش تیری حنجرم را سد کند کیف کن از غیرتم دور از وطن حرمله زانو زده در نزد من ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
جان او د در این دنیا غل و زنجیر نیست هیچ بازویی حریف ضربه‌ی شمشیر نیست سوی میدان می دود با جان و دل، بی واهمه نوبت عشق است و دیگر فرصت تاخیر نیست دوره اش کردند شمر و زجر و خولی و سنان دوره اش کردند، عبدالله در تصویر نیست حرمله کار خودش را کرده اما شک نکن کار مسمار است آه این کار، کار تیر نیست گیسوی رمله شده از داغ فرزندش سفید آه این مادر پسر از دست داده پیر نیست ایستاده عمه روی پنجه ی پایش ولی در ندیدن اشک چشمش نیز بی تقصیر نیست این جماعت کینه از آل علی دارند و بس این همه وحشی گری زیر سر تقدیر نیست می برد بر دست خود نعش برادرزاده را لحظه ی دل کندن است این، بی سبب دلگیر نیست کم نخواهد کرد از اندوه تو گریه ولی بشکن ای بغضِ همیشه، گریه بی تاثیر نیست . ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
برده است بنده سوی مولا هر زمان  دست شد واسطه بین زمین و آسمان دست جز از در این آستان خیری ندیده وا کرده هر کس رو به دست این و آن دست در سجده و بر خاک افتادن زبان سر وقت قنوت و ربنا گفتن زبان دست در پهنه تاریخ اگر کنکاش باشد دارد برای ما هزاران داستان دست خیبر برای خود دژ مستحکمی بود تا آن زمان که زد به در  یک پهلوان دست اسلام را پیروز میدان کرد حیدر حق زد برای قدرت این بازوان دست جانها به قربان مرام آن که از لطف در اوج قدرت می‌گرفت از ناتوان دست با دست پر برگشته مسکینی که حتی یکبار برده  بر در این آستان دست با قصد بیعت سوی او آمد که آن روز انداخت بر دستان مولا ریسمان دست یک روز در جنگ احد آقای عالم تهدید را از جانب مولاش رانده است یک روز حیدر در دفاع از پیامبر امروز عبدالله پای کار مانده است تا گفت پیر کل‌ عالم ینصرونی در بیعتش بالا گرفت این نوجوان دست راه گلو را داشت طی میکرد خنجر سد کرد راه حمله اش را ناگهان دست مانند ابراهیم شد در آزمونش چون سربلند آمد برون از امتحان دست آمد به مهمانی آغوش عمویش هدیه چه آورده برای میزبان؟دست زینب دو دستی بر سرش میزد در آنجا میرفت وقتی سمت چوب خیزران دست . . هر قدر کمتر در غم او زد به سینه روز قیامت بیشتر بیند زیان دست ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
لشکری رو سیاه ضربه زده به عمو با سلاح ضربه زده به تنش بعدِ ضربه‌ی شمشیر تیر و سرنیزه آه ... ضربه زده تا از این سفره سهم بردارد هر که آمد ز راه ضربه زده دیده یک نیزه‌دار را از دور که به پهلویِ شاه ضربه زده قبل از این نوبتی، ولی حالا هر کسی دلبخواه ضربه زده در شلوغی به شانه‌اش شمشیر وسطِ قتلگاه ضربه زده پابرهنه دوید عبدالله به عمویش رسید عبدالله آنقدر تیر خورده رویِ تنش که شده سرخ رنگ پیرهنش مثلِ برگِ ز شاخه افتاده دستِ او هم جدا شد از بدنش مثلِ تشییعِ مجتبی خواندند تیرها فاتحه به رویِ تنش حرمله دارد آه میخندد از بلندی به دست و پا زدنش به عمو دوخته شده که شود کفنی بر عمویِ بی کفنش چون در عشقِ عموش حل شده است مرگ احلی من العسل شده است . ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
یا معزالمومنین مثلِ طفلی پشتِ پایت راه افتاده‌ست دین میدرخشد نامِ تو بر رکابِ کهنه‌ی تاریخ مانندِ نگین ابتدا تا انتها در کلامت جاری است آیاتِ قرآنِ مبین لطفت آنقدر است که؛ تا ابد سائل نخواهد دید لطفی این چنین مینویسم یا کریم میگذارم بعدِ اسمت تا قیامت نقطه چین تا که مهمانت شود با لبِ خندان شدی با یک جزامی همنشین بعدِ میدان رفتنت پرچمِ تزویر رو در رویت افتاده زمین مثلِ طوفانِ بلا رفته‌ای تا قلبِ لشکر از یسار و از یمین در جمل تکرار شد با هجومِ تو جوانیِ امیرالمومنین مانده ردِ پایِ تو در تمامِ کربلا با یادگاری‌هایِ تو دشمنان را دیده است از بلندی ضربه‌هایِ بی امان را دیده است آه که از قلبِ شاه بعدِ تیر حرمله خونِ روان را دیده است نیزه و شمشیر و تیر رو به یک پیکر هجومِ توامان رو دیده است با دو چشمِ خیسِ خود تشنه رویِ خاک عمویِ نیمه جان را دیده است در کنارِ عمه‌اش سمتِ مقتل رفتنِ شمر و سنان را دیده است با قدی کوتاه رفت بی زره رو در رویِ شمشیر عبدالله رفت دستِ عبدالله آه رویِ خاک افتاد و از دل گفت وا امّاه آه حرمله فرصت نداد تا بماند زنده حتی لحظه‌ای کوتاه آه آخرین سرباز را ذبح کرده تیر رو در رویِ چشمِ شاه آه با لگد برداشتند پیکرِ ابن الحسن را از میانِ راه آه در شلوغی‌ها شده شمر نقشِ اوّلِ این روضه‌ی جانکاه آه نعل‌ها کرده یکی جسمِ عبدالله را با جسمِ ثارالله آه . ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
|⇦•کور وکران ... و توسل به ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج میثم‌ مطیعی 🥀🥀🥀 کور و کران روز غدیرند با داد و با هوار رسیدند *بچه هاش میترسندصداتون رو پایین بیارید...بچه هاش می ترسن...* لب‌ تشنه بود زاده‌ی حیدر با تیغ آبدار رسیدند حرف جهاد شد چه یلانی ترسان به کنج خانه خزیدند تا شد حدیث درهم و دینار مردانِ پا به‌ کار رسیدند *گفتند:بریم برای دخترامون سوغاتی ببریم* قومی که در تخیّل حورند دلداده‌ی بیوت و قصورند تا سر بُرند امام زمان را با کام روزه‌ دار رسیدند آنانکه از حوالی تیغش فرسنگ ها کناره گرفتند * خیلی هارو تو‌را ید من رو یا ی میکنید یا نه ؟من قرض دارم،زن و بچه دارم،کارگر دارم..به همشون فرمود: برید دور بشید صدا غریبی من رو‌ نشنوید* تنها همین که نقش زمین شد از گوشه و کنار رسیدند دیدند یادگار حسن را از خیمه با شتاب می آمد آری همین که گفت:عموجان با تیغ مرگبار رسیدند *یه کاری کردند خون صورت عبدالله به صورت امام حسین پاشید...* جمعی حرام‌خوار و حرامی همراه شمر، هلهله کردند همچون وحوش نعره کشیدند آری سگانِ هار رسیدند وفتی سرِ مبارکش از تن میشد جدا چو عطر که از گل با نعل‌های تازه خدایا! از راه ده سوار رسیدند *خواهرش نگاه می کردجزر و مد دریا شد.اسب ها میرفتند و می آمدند...حسین بن علی با خاک ممزوج شد...فقط صدا میزد:حسین....* آنگاه نانجیبی از آن سو با سر اشاره کرد به خیمه غارتگران بی شرف ای وای در شعله و غبار رسیدند : میلاد عرفان پور ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2
@babolharam_netShab05Moharram1403[02].mp3
زمان: حجم: 7.64M
|⇦•کوران و کران... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌ میثم مطیعی 🥀🥀🥀 امام حسین علیه السلام: أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ لایذکُرُنی مُؤمنٌ الا استَعبَرَ. من کشته اشکم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‌کند مگر آنکه (بخاطر مصیبت‌هایم) گریه می‌کند.😭 📚 بحار الأنوار، ج ۴۴، ص٢٧٩ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2
|⇦•روزی مثل روز تو... و توسل به کریم اهل بیت امام‌ حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج میثم‌مطیعی 🥀🥀🥀 "یا اهل العالم قُتِلَ الحسین بالخَشَبِ والحجارةِ والعصا" آقای ما رو کشتند.به همه خوبی کرده بود ولی کشتنش.انگار عصر عاشوراست شب پنجم.‌* پیرمردای ناتوان حتی با عصا میزدند بر بدنت،حسین *"السلام علیک یا حسن بن علی،السلام علیک یابن رسول الله"،حسن جان! ما امشب با یه امیدی آمدیم در خونه خدا شما دو برادر رو واسطه کردیم،آقای کریم من..* كريم كاری به جز جود و كرم نداره آقام تو مدينه است ولی حرم نداره «حسن،آقام حسن، آقام حسن، حسن جان» دلم تو روضه ها میشکنه مثل شيشه ولی روزی مثل روز حسين نمیشه غريب اونيه كه همدم اشك و آهه ديده كه مادرش تو كوچه بی پناهه به هر جا مادری از شوق دست طفل خود گیرد در این کوچه طفل،گرفته دستِ مادرِ خود را «حسن،آقام حسن، آقام حسن، حسن جان» *یه نگاه به برادر انداخت.حسینم گریه نکن.سی هزار نفر دورت رو میگیرند"لایوم کیومک یا اباعبدالله"* «حسین،آقام حسین، آقام حسین، حسین جان» * "السلام علی الشیب الخضیب"سلام بر این محاسن خون آلود"السلام علی الخدالتریب؛السلام علیک یا اباعبدالله." مظلوم...حسیین غریب...حسین عریان...حسین عطشان...حسین تنها...حسین ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
|⇦•صدام هی نزن... و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج میثم‌مطیعی 🥀🥀🥀 صدام هی نزن نمون پیش من! نخون هی رجز نگو از حسن نباید بگی که بابات کیه وگرنه تو رو همش میزنن این مردم از حسن همیشه کینه دارن واسه‌ی کشتنت همه در انتظارن خنجرِ کهنه رو روی گلوت میذارن ای گل مجتبی ... برو خدا به همرات یا حسن یا حسن.ببخش منِ غریبو *یا حسن من تمام تلاشمو کردم...از دست من خودش رو رها کرد.بمیرم برای دل زینب نگاه می کرد به برادر و بردارزاده...* حسن جان ببخش که طفل تو رو جلو چشم من کتک می‌زدن *حسن جان! خودت مدینه خبر داری چه خبر بود...* اگه دستشو بریدن ببخش که به زخم من نمک می‌زدن دستایِ عباسم، همینجوری قلم شد طفلِ تو رو سینه‌ ام ، مدافع حرم شد یه مردِ دیگه از میون خیمه کم شد یا حسن یا حسن ... ببخش من غریبو یاحسن یاحسن ... بگیر امانتی‌ تو : رضا یزدانی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
@babolharam_netShab05Moharram1403[03].mp3
زمان: حجم: 8.77M
|⇦•یه مردِ دیگه... و توسل به ابن الحسن حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌ میثم مطیعی 🥀🥀🥀 حــــرّ نماد تفکر است نماد توبه نماد انقلاب درونی نماد تصمیم درست ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
@nohe_sonati۶.mp3
زمان: حجم: 965.2K
▪️نوحه شب پنجم محرم من زاده‌ی امام مجتبایم فدایی عمو به کربلایم پیش چشم عمو زد به رویم عدو رخسار من گلگون شد از کین بابا بیا حال مرا بین بابا عموی من غریب است(۲) در قتلگه دست از تنم جدا شد بابای مظلومم ز من رضا شد دشمن عدویم فدای عمویم مثل علمدار رشیدم در کربلا آخر شهیدم بابا عموی من غریب است(۲) اهلا من العسل شده شعارم مانند قاسم دست برندارم میشوم یار تو من هوادار تو به مقتلت عمو روانم فدای جانت نیمه جانم بابا عموی من غریب است(۲) ✍مرتضی محمودپور ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝