eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.5هزار دنبال‌کننده
33 عکس
32 ویدیو
162 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹هنگامی که خبر شهادت قیس به امام رسید ، 😭 به شدت گریسته و فرمودند: ✳️خداوندا! برای ما و شیعیانمان جایگاه نیکی را مقرر ساز و بین ما و آنان را پیوند ده که تو بر هر چیز قادری. -------------------------------------------------- 📘 ع علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام 🌹 🌹 💠💠
در کوفه و پناه به خانه 🔹راوى گوید: چون خبر گرفتار شدن هانى به گوش جناب مسلم بن عقیل رسید، با گروهى كه در بیعت او بودند براى جنگ با ابن زیاد بیرون آمدند. 🔸عبیداللّه از خوف ازدحام در قصر متحصّن گردید. اصحاب آن پلید با اصحاب جناب مسلم به هم در آویختند و مشغول جنگ شدند و گروهى كه با ابن زیاد در دارالاماره بود از بالاى قصر كه مُشْرِف به اهل كوفه بود، اصحاب مسلم را بیم مى دادند و ایشان را به آمدن سپاه شام تهدید مى كردند و به همین منوال بودند تا شب در آمد. كسانى كه با حضرت مسلم بودند رفته رفته متفرّق گردیدند. بعضى از ایشان به یكدیگر مى گفتند كه ما را چه كار كه سرعت و تعجیل در فتنه انگیزى كنیم، درست آن است كه در منزل خویش بنشینیم و بگذاریم تا خداى متعال امر این گروه را به اصلاح آورد؛ 🔹بالاخره به جز ده نفر، كسى با جناب مسلم بن عقیل باقى نماند!! چون بهمسجد داخل شد، آن ده نفر نیز او را ترك نمودند و حضرت مسلم بى كس و تنها ماند. 🔸چون جناب مسلم كیفیّت این حال را مشاهده نمود، تنها از مسجد بیرون آمد و در كوچه هاى شهر كوفه مى گردید تا بر در خانه زنى رسید. نام آن زن «طَوْعَه» بود. در آن جا توقف نمود و از او جرعه اى آب طلبید. آن زنآب آورد و مسلم را سیراب نمود. 🔹جناب مسلم بن عقیل از او درخواست نمود كه در خانه خود او را جاى دهد. آن زن قبول نموده و به خانه خود، او را پناه داد. پس از آن، پسر آن زن به حال حضرت مسلم آگاه شد و با خبرچینی او خبر حضور مسلم به گوش ابن زیاد رسید ------------------------------------------ 📘 ع علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 🌹 🌹 💠💠
🔹آن حضرت براي خواندن نماز مغرب وارد مسجد كوفه شد، ودر حال نماز بود كه 😭آن ده نفر نيز از فشار فضاي ترور و وحشتي كه دگر باره در حال تحميل بود، پراكنده شدند؛ و 😭سفير حسين عليه‌السلام پس از نماز و نيايش، خود را تنهاي تنها يافت! 🔸او پس از اين كه خود را تنها يافت، گام به كوچه‌هاي كوفه نهاد و آمد تا به در سراي بانويي آزاده و آگاه رسيد، در آن جا درنگ نمود و از صاحب خانه كه نامش «» بود آب خوردن خواست.آن شير زن آگاه و نوانديش به درون خانه رفت و آب آورد و به آن حضرت داد، اما او پس از نوشيدن آب، گرفتاري خود را باز گفت، و ؛ و او نيز آن حضرت را به سراي خويش دعوت كرد، و به او پناه داد.آن زن پروا پيشه و شجاع ، پسري داشت كه از حضور «مسلم» در خانه آگاه شد، و با به جان خريدن ننگ جاسوسي، جريان را به هواداران استبداد گزارش كرد. ---------------------------------------------- 📘 ع علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 🌹 🌹 💠💠
بن عقیل 🔹عبیدالله بن زیاد، محمد بن اشعث را طلب كرده و گروهى را با او روانه نمود تا حضرت مسلم علیه السّلام را دستگیر نمایند. چون فرستادگان به در خانه «طَوْعَه» رسیدند . وقتی آواز سُم مَرْكَب ها به گوش مسلم رسید، زره را بر تن کرد و سوار بر اسب شد و با اصحاب ابن زیاد - لَعَنَهُمُ اللّهُ- در آویخت و مشغول جنگ شد تا گروهى از ایشان را به درک واصل کرد. 🔸پس محمد بن اشعث فریاد به او زد كه اى مسلم! تو در امانى. مسلم فرمود: امان نامه فاجران غدّار، ارزشى ندارد. مسلم باز با آنان مشغول جنگ گردید و اشعار حمران بن مالك خثعمى را كه در روز «قَرَن» انشاء نموده بود به طور رَجَز مى خواند: 🔹«اَقْسَمْتُ لا اءُقْتَلُ إِلاّ حُرّا»؛ یعنى : 🔸سوگند خورده ام كه جز به طریقمردانگى كشته نگردم ، اگر چه شربت ناگوار مرگ را به تلخى بنوشم خوش ندارم كه به خدعه و مكر گرفتار آدم هاى پست و دون، گردم و فریفته و مغرور آنان شوم. یا آنكه شربت خنك جوان مردى و شجاعت را به آب گرم ناگوار عجز و سستى مخلوط نمایم و دست از جنگ بكشم. هر مردى ناچار در روزگارى، دچار شرّ و سختى خواهد شد، ولى من با شمشیر تیز شما را مى زنم و از هیچ ضرر بیم ندارم. پس آن اَشْقیا آواز بر آوردند كه محمد بن اشعث به تو دروغ نمى گوید و تو را فریب نمى دهد. 🔹مسلم بن عقیل اصلاً التفاتى به جانب آنان نفرمود و چون زخم بسیار و جراحت بى شمار بر بدن نازنینش رسید و به این واسطه سست و ضعیفگردید؛ سربازان ابن زیاد، بر سر او هجوم آوردند و او را احاطه نمودند. ناگاه ملعونى از عقب سر آن جناب در آمد و نیزه بر پشت آن حضرت زد كه از صدمه آن نیزه، بر زمین افتاد. پس آن جماعت، مسلم را اسیر و دستگیر نمودند و به نزد ابن زیاد بردند. -------------------------------------------------- 📘 ع علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 🌹 🌹 💠💠
السلام 🔹بعد از بی وفایی کوفیان و تنها شدن مسلم علیه السلام ، سفیر امام تنها در کوچه های کوفه سرگردان بود... 🔸طوعه زنی از دلدادگان اهل بیت به مسلم پناه داد اما پسر طوعه که فردی فاسق بود خبر ورود مسلم را به ماموران رساند... 🔹چون مسلم صدای شیهه اسبان را شنید ، لباس جنگ پوشید و به طوعه گفت تو نیکی و احسان را به پایان رسانیدی و بهره شفاعت خود را از رسول خدا(ص) گرفتی. من دیشب عمم امیرالمومنین را در خواب دیدم و فرمود : تو فردا با ما هستی. 🔸چون لشکر به دم خانه طوعه رسید ، مسلم ترسید که خانه را بر او آتش بزنند ، از خانه بیرون شد و چهل و دو تن آنها را کشت. 🔹چون مسلم جمعی از آنها را کشت و خبر به ابن زیاد رسید ، به محمد ابن اشعث نوشت ما تو را فرستادیم تا یک مرد را برای ما بیاوری. در یارانت شکاف سختی پدیدار شد. ✳️ابن اشعث نوشت: ای امیر! به گمانت مرا به دنبال یکی از تره فروش های کوفه یا عجم های پناهنده فرستادی؟ ✳️مگر نمی دانی که مرا دنبال شیری درنده و شمشیر برنده در دست پهلوانی پرنام ، از خاندان خیرالانام فرستام؟ ▪️ابن زیاد پیغام داد امانش بده تا بر او دست یابی... -------------------------------------------------- 📘 ع علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
السلام 🔹مسلم را اسیر کردند... 🔸چون مسلم بر درِ قصر نشست ، کوزه آبی سردی دید و گفت : از این به من بدهید. گرفت بنوشد ، پر از خون شد و نتوانست بنوشد تا بار سوم که دندان های ثنایای او در جام افتاد و گفت : الحمدلله ! اگر قسمت من بود نوشیده بودم. 😭مسلم را بالای قصر بردند و او تسبیح و استغفار میکرد که با ضربتی سرش را از تنش جدا کردند. سرش از بالای دارالاماره به پایین افتاد و بدنش راهم به همراه سرش پایین انداختند... -------------------------------------------------- 📘 ع علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام 🌹 🌹 💠💠
🔹از اخبار بسیار استفاده میشود که برلی امام حسین علیه السلام و حاملین اسرار ، مسلم بوده که محل شهادت ، زمین کربلاست و بایست حسین علیه السلام به عراق بروند. در این صورت چرا برعکس مقصد خود به مکه رفت و این راه دور و دراز را پیمود با آنکه از خود مدینه راه همواری برای عراق وجود داشت و نزدیکتر هم بود؟ 1⃣سرّ اول: 🔸چون اخبار شهادت سیدالشهدا در سرزمین عراق کم و بیش مشهور بوده و در سر راه مدینه به عراق مراقبت هایی وجود داشته که عبور از آنها به آسانی نبوده و شاید سرّ اینکه مسلم بن عقیل پس از ماموریت بلد راه و از بیراهه رفت و راه را گم کرد هم همین باشد. 2⃣سرّ دوم: 🔸شهادت امام در روز عاشورا مقدر بود، از تاریخ حرکت امام به مکه تا عاشورا ماه ها فاصله بود و اقامت امام در مدینه ممکن نبود و برای صرف وقت این مدت را به مکه مسافرت کرد. 3⃣ سرّ سوم: 🔸چون مکه از تاریخ حرکت امام کم کم محل اجتماع حجاج از کشورهای دور میشد و باید امام مقاصد خود را به مردم بفهماند و دعوت اصلاحی خود را تبلیغ کند ، به دلیل خفقانی که بنی امیه ایجاد کرده بود این هدف فقط در مکه و موسم حج میسر بود. امام تا هشتم ذیحجه که همه مسافرین آنجا جمع میشوند در مکه ماند تا دعوت اصلاحی خود را به گوش همه برساند و اتمام حجت کند. 4⃣سرّ چهارم: 🔸برای آن حضرت اصحاب معینی بوده که در طول مدت باید از اطراف و اکناف عالم اسلام جمع میشدند و حرکت امام به سمت مکه و از مکه به کربلا برای رسیدن اصحاب به کاروان حسینی و برکناری نالایقان بوده. -------------------------------------------------- 📘 ص ۷۶ ره ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
🔹دنیاطلبان زیرک و سیاستمدار با آنکه از حقایق ایمان برکنارند و از مبادی اخلاق فاضله چون تقوی و دانش بیزارند ، ولی همیشه میخواهند خود را طرفدار ایمان و تقوی و زهد و علم معرفی کنند و در پناه این اصول مردم خواه ، خوش نام ، جرم و خیانت های خود را زیر پرده کنند و در درون کاخ های دربسته به عیش و نوش بگذرانند. ✳️بهترین راه عوام فریبی این است که مردان معروف به دانش و تقوا و فضیلت را رام خود سازند و به وسیله آنها در برابر مردم تظاهر و خودنمایی کنند. ✳️معاویه از آن مردان با تزویر و با ریایی است که کاملا به این نکته متوجه بود و به هرقیمتی که میشد ملانماهای بسیاری را دور خود جمع کرد که عده ای فاضل و درس خوانده های اسلامی دنیاطلب و شکن خواه میان آنها وجود داشت. ✳️و جمعی هم تقواشعاران قلابی دور خود جمع کرده بود. ✅جنایات خود را زیر ریش و عمامه آنها پنهان می داشت. 🔹چیزی که خار چشم او بود عده معدودی دانشمندان حق شناس و خوددار و زاهدان با معنویت که با کناره گیری خود ، مشت او را باز میکردند و مقاومت منفی آنها مایه رسوایی و شکست سیاست او بود و چون از خریدن آنها مایوس میشد ناچار تیغ ستم را به روی آنها میکشید. -------------------------------------------------- 📘   ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
🔸آن چه پس از پژوهش‌هاي بسيار در مورد رويداد تاريخ ساز عاشورا، و ديگاه و عملكرد امام حسين عليه‌السلام بر نويسنده‌ي اين كتاب (سيد بن طاووس) روشن شد، اين نكته‌ي ظريف و دقيق است كه 🔹آن حضرت از سرانجام كار بزرگ خويش آگاه بود، و رسالت تاريخي او همان بود كه خيرخواهانه و روشنگرانه راه دفاع از دين و دفتر و حقوق و آزادي مردم را در برابر استبداد خشن وسياهكار روزگارش در پيش گرفت؛ و با قوت قلب و ايمان استوار و اراده‌ي تزلزل ناپذير در آن راه گام سپرد. 🔸اين ديدگاه را دلايل بسياري از آن جمله روايات رسيده - كه شمار آن‌ها بسيار است - تأييد مي‌كند؛ براي نمونه: 🔸مرحوم «صدوق» در كتاب «امالي» از شاگردان امام صادق عليه‌السلام، و آنان از آن حضرت و پدران گرانقدرش آورده‌اند كه: در واپسين روزهاي زندگي ظاهري حضرت مجتبي، روزي برادرش حسين - كه درود خدا بر آنان باد - بر كنار بستر او نشست، و با ديدن چهره‌ي برادر، نشانه‌هاي جدايي را خواند، و اشك از ديدگان فرو باريد. امام حسن عليه‌السلام دليل گريه‌ي او را پرسيد؟ ما يبكيك؟ فرمود: گريه‌ام به خاطر رويدادهايي است كه براي شما پيش آورده‌اند. «ابكي لما يصنع بك.» امام مجتبي عليه‌السلام فرمود: آن چه بر من وارد مي‌گردد، بر اثر سم خيانتي است كه آن را به من مي‌خورانند، و با آن جهان را بدرود مي‌گويم؛ ✳️اما هيچ روزي بسان روز شهادت جانسوز تو نيست؛ چرا كه آن روز سي هزار نفر از سپاه مسخ شده‌ي استبداد ✳️در حالي كه نام خدا بر لب دارند، و ادعاي اسلام و ايمان و پيروي از نياي گرانقدرمان محمد صلي الله عليه و آله و سلم را مي‌كنند، بر ريختن خون پاك تو، و به خاك و خون نشاندن ياران فداكارت، و براي پايمال ساختن حرمت و حقوق و امنيت تو و خاندانت، و به بند اسارت كشيدن فرزندان خردسال و زنان و دختران تو، و تاراج خيمه‌هايت همدست و همداستان مي‌گردند! در آن شرايط است كه خداي دادگر لعنت و نفرين هماره و پاينده‌اش را بر استبدادگران اموي فرو مي‌فرستد، و آسمان بر زمينيان خون و خاكستر مي‌باراند، و هر پديده‌اي از پديده‌هاي هستي حتي حيوانات وحشي در جنگل‌ها و ماهيان درياها و اقيانوس‌ها در سوگ سهمگين ات به گريه مي‌افتند. ▪️«و لكن لا يوم كيومك يا أبا عبدالله، يزدلف اليك ثلاثون الف رجل يدعون انهم من امة جدنا محمد صلي الله عليه و آله و سلم و ينتحلون الاسلام، فيجتمعون علي قتلك و سفك دمك و انتهاك حرمتك، و سبي ذاريك و نسائك و انتهاب ثقلك، فعندها يحل الله ببني امية اللعنة و تمطر السماء دما و رمادا، و يبكي عليك كلي شي‌ء حتي الوحوش و الحتان في البحار.» -------------------------------------------------- 📘 ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
✅استبداد ستيزي نهضت حسين 🔸آن شب به پايان رسيد و بامداد آن شب بود كه حسين عليه‌السلام براي آگاهي از روند رخدادها از خانه بيرون آمد، بر سر راه خويش مروان را ديد. او به آن حضرت گفت:هان اي حسين! من در انديشه‌ي خيرخواهي هستم، بنابراين سخن مرا بشنو تا در امان بماني و رستگار گردي!فرمود: خيرخواهي‌ات چيست؟ بگو تا بشنوم. 🔸او گفت: من خير و صلاح تو را در اين مي‌نگرم كه با امير امت - يزيد - بيعت نمايي؛ چرا كه اين كار براي دين و دنياي تو بهتر خواهد بود. 🔸پيشواي آزادي در پاسخ او، به ترسيم بعد ديگري از مخالفت منطقي و مبارزه‌ي مسالمت آميز و عادلانه‌ي خويش با قدرت فاسد و استبداد پيشه‌ي اموي پرداخت و فرمود: ▪️«انا لله و انا اليه راجعون، و علي الاسلام السلام اذ قد بليت الامة براع مثل يزيد، و لقد سمعت جدي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يقول: الخلافة محرمة علي آل أبي سفيان.» ▪️آن گاه كه عنصر آلوده‌اي بسان يزيد زمام امور جامعه را به كف گيرد و جامعه‌ي اسلامي به زمامداري چون او گرفتار آيد، بايد فاتحه‌ي اسلام را خواند.سپس افزود: من از نياي گرانقدرم پيامبر خدا شنيدم كه مي‌فرمود: 🔸هان اي مردم! به هوش باشيد كه زمامداري جامعه‌ي اسلامي‌بر خاندان ننگين ابوسفيان حرام است... 🔹سخن ميان حسين عليه‌السلام و سياست باز كهنه كار استبداد به طول انجاميد و سرانجام مروان از استبداد ستيزي و آزادي خواهي آن حضرت سخت در خشم شد، و از او جدا گرديد و رفت. -------------------------------------------------- 📘 ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
علیه السلام 🔹 بعد از واقعه در مکه جمع شدند ، هر روز بر کشتگان نهروان میگریستند ، یک روز گفتند : علی(علیه السلام) و کار این امت را پریشان ساختند اگر هر دو را می کشتیم این امت را از زحمت ایشان آسوده می ساختیم... 🔸شخصی گفت به خدا عمروبن عاص کم از ایشان نیست بلکه اصل و ریشه فساد و فتنه اوست... 🔹پس قرار شد هر سه تن را باید کشت. ▪️ لعین گفت : من علی(علیه السلام) را میکشم. ▪️حجاج بن عبدالله گفت : من معاویه را میکشم. ▪️عمرو بن بکر تمیمی گفت : من عمروعاص را میکشم... 🔸در شب حجاج وقتی که معاویه در رکوع یا سجود نماز بود ، تیغ کشید و بر ران معاویه زد. حجاج را دستگیر کردند. معاویه ملعون به شکرانه قتل علی(علیه السلام) حجاج را آزاد کرد. 🔹تمیمی منتظر عمروعاص در مسجد بود که آن شب قولنجی کرد و از قضا نتوانست به مسجد برود و بجای خود قاضی مصر را برای امامت نماز فرستاد. تمیمی که فکر میکرد عمروعاص پیش نماز است قاضی را به خون غلطان کرد و سپس دستگیر شد. تمیمی را گردن زدند. 🔸اما ابن ملجم با همدستی چند تن دیگر و در هوس وصال ملعونه عزم خویش را جزم کرد و چون علی(علیه السلام) در رکعت اول سر از سجده برداشت ابن ملجم با ضربتی فرق مبارک تا موضع سجده را شکافت... 😭 حضرت فرمود : بسم الله و باالله و علی ملت رسول الله فُزتُ وَ رَبِّ الکعبه... ابن ملجم هم دستگیر شد. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
🔹هنگامی که خبر شهادت قیس به امام رسید ، 😭 به شدت گریسته و فرمودند: ✳️خداوندا! برای ما و شیعیانمان جایگاه نیکی را مقرر ساز و بین ما و آنان را پیوند ده که تو بر هر چیز قادری. -------------------------------------------------- 📘 ع ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com