✅ #اندوه_امامان_بر_مادر
✅تأثر و اندوه امامان از مصیبت حضرت زهرا
🔹#اندوه_امام_جواد
🔸در کتاب «دلائل الامامه» طبری از زکریّا بن آدم نقل شده که گفت: من در محضر #امام_رضا (ع) بودم ناگاه #حضرت_جواد (ع) فرزند آن حضرت را به حضورش آوردند، او در آن وقت کمتر از چهار سال داشت، وقتی که وارد شد دستش را بر زمین زد و سرش را به طرف آسمان بلند کرد، و مدّت طولانی در فکر فرورفت.
امام رضا (ع) به فرزندش فرمود: «قربانت گردم، چرا در فکر طولانی فرورفتهای؟»
امام جواد (ع) در پاسخ گفت: به خاطر آن مصائبی که بر مادرم فاطمه (س) وارد شد، سوگند به خدا، آن دو نفر را از قبر بیرون میآورم سپس با آتش آنها را میسوزانم، سپس خاکسترشان را در دریا پراکنده مینمایم».
حضرت رضا (ع) فرزندش را به نزدیک خواند، و بین دو چشم او را بوسید و سپس فرمود:✳️ «پدر و مادرم به فدایت، تو شایستهی این امر (امامت) هستی».
🔹#اندوه_امام_باقر_و_امام_صادق علیهم السلام
🔸نقل شده هرگاه بیماری تب بر امام باقر (ع) عارض میشد، آب سرد بر بدنش میریخت، سپس با صدای بلند میگفت: فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ «ای فاطمه دختر محمّد (ص)».
علّامهی مجلسی در شرح این عبارت میگوید: شاید این ندا از امام باقر (ع) از این رو بوده که آن حضرت میخواسته از نام مقدّس فاطمه (س) برای رفع تب، شفا بجوید.
📚مؤلّف گوید: من احتمال قوی میدهم: همانگونه که تب در جسم لطیف او اثر داشت، همچنین پوشاندن اندوهش بخاطر مصائب مادر مظلومش، در قلب شریفش اثر میکرده است، و همانگونه که گرمی تب را بوسیله آب، از بدنش میزدود با یاد مادرش فاطمه (س)، از شدّت اندوه او میکاست، چنانکه انسان اندوهگین با آه سوزان و نفسهای عمیق، از اندوه خود میکاهد، زیرا تأثیر مصائب حضرت زهرا (س) در دلهای فرزندانش، ائمهی اطهار (ع) از بریدن شمشیر و کارد، دردناکتر، و از سوزش آتش سوزاندهتر میباشد، چرا که در شرائطی بودند که تقیّه میکردند و قدرت بر آشکار نمودن مصائب زهرا (س) را نداشتند، از این رو وقتی که نام فاطمه (س) در حضور آنها برده میشد، قلوبشان پر از اندوه میشد بطوری که هر آدم هوشیاری آثار اندوه را از چهرهی آنها مشاهده میکرد.
🔸چنانکه در روایت آمده، امام صادق (ع) به سکُونی (یکی از یارانش) که خدا به او دختری داده بود، فرمود: چه نامی برای او انتخاب نمودهای؟
سکونی عرض کرد: نامش را «فاطمه» گذاردهام.
امام صادق (ع) فرمود: آه! آه!، سپس دستش را بر پیشانی خود گذاشت و اندوهگین نشست...
--------------------------------------------------
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#اندوه_امام_جواد_ع_بر_فاطمه_س
#توسل_امام_باقر_ع_به_فاطمه_س
#امام_صادق_ع_اسم_دخترت_چیست
#فضائل_فاطمه_س
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️
🌐📚#حسینیه_مقتل - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐
بربم مقتل📚📚📚
✅ #لحظه_شهادت_فاطمه سلام الله علیها
🔹لحظهی غمانگیز شهادت زهرا
🔸روایان #سنّی و #شیعه از «سَلْمی» همسر ابورافع نقل کردهاند که گفت: من در ساعات آخر عمر فاطمه (س) از او پرستاری میکردم، یک روز حال او خوب شد و بیماریش آرام گردید، امیر مؤمنان علی (ع) برای بعضی کارها از خانه بیرون رفت، فاطمه (س) به من فرمود: مقداری آب بیاور تا غسل کنم، و بدنم را شستشو دهم، آب آوردم و کمک کردم، فاطمه (س) برخاست و غسل نیکوئی انجام داد، لباسش را عوض کرد، سپس به من فرمود: بستر مرا در وسط خانه، پهن کن، سپس رو به قبله بر آن بستر خوابید، و به من فرمود: من امروز از دنیا میروم، من خودم را شستهام، هیچکس روی مرا باز نکند سپس دستش را زیر سرش گذاشت و از دنیا رفت.
🔸روایت شده: آن هنگام که فاطمه (س) جان سپرد، ساعت بین مغرب و عشا بود، وقتی که زمان احتضار فرارسید، نگاه تندی کرد و سپس گفت:
🔹اَلسَّلامُ عَلی جِبْرَئیل، اَلسَّلامُ عَلی رَسُولِاللَّهِ، اَللَّهُمَّ مَعَ رَسُولِکَ، اَللَّهُمَّ فِی رِضْوانِکَ وَ جَوارِکَ وَ دارِکَ دار السَّلامِ.
🔸: «سلام بر جبرئیل، سلام بر رسول خدا (ص)، خدایا با رسول خدا (ص) هستم، خدایا در رضوان و جوار رحمت تو و در خانه تو خانهی سلام، هستم».
سپس به حاضران فرمود: آیا آنچه میبینم شما هم میبینید؟
بعضی از حاضران گفتند: ای دختر رسول خدا! چه میبینی؟
🔸فرمود: اکنون اهل آسمان را با موکبها و هیئتهای خود مینگرم و جبرئیل را میبینم و رسول خدا (ص) را مینگرم که میفرماید: «ای دخترم! نزد ما بیا که آنچه (از نعمتها و رضوان الهی) در پیش داری، برای تو بهتر است».
🔹زید بن علی (ع) نقل میکند: فاطمه (س) به جبرئیل و به پیامبر (ص) و همچنین به عزرائیل سلام کرد، حاضران صدای ظریف فرشتگان را شنیدند، و بوی خوشی که خوشبوترین بوها بود استشمام کردند.
📚📚📚📚📚📚
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#لحظات_آخر_فاطمه_س
#حضرت_فاطمه_س_شهادت
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
بریم مقتل📚📚📚📚📚📚
✅ #وصیتنامهی_زهرا سلام الله علیها
🔹امیر مؤمنان علی (ع) جامه را از صورت فاطمه (س) برداشت، نامهای را در بالای سر فاطمه (س) مشاهده کرد، آن را برداشت و دید در آن نوشته:
«بنام خداوند بخشنده مهربان، این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا (ص) به آن وصیت نموده است:
▪️1- فاطمه گواهی میدهد که خدائی جز خدای یکتا نیست.
▪️2- و محمد (ص) بنده و پیامبر خدا است.
▪️3- بهشت و دوزخ حق است، و تردیدی در برپا شدن قیامت نیست، و خداوند مردگان را از قبر برمیانگیزاند.
▪️4- ای علی! من فاطمه دختر محمّد (ص) هستم که خداوند مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت از آن تو باشم، تو از دیگران به من شایستهتر هستی:
حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنی بِاللَّیْلِ وَ صَلِّ عَلَیِّ وَادْفِنِی بِاللَّیْلِ وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً...
: «مرا شبانه حنوط کن و غسل بده و کفن نما، و شبانه بر من نماز بخوان و مرا به خاک بسپار، و به هیچکس خبر نده! تو را به خدا میسپارم، و به فرزندانم تا روز قیامت سلام میفرستم».
✅#مردم_در_سوک_جانسوز_زهرا
🔹روایت شده: اهل مدینه یکصدا به ناله درآمدند، و زنهای بنیهاشم به خانهی فاطمه (س) آمده و همه با هم ناله و زاری کردند آنگونه که نزدیک بود از صدای شیون آنها، مدینه به لرزه درآید، در آن حال میگفتند: یا سَیِّدَتاه! یا بِنْتَ رَسُولِاللَّهِ: «ای بانوی بزرگوار! ای دختر رسول خدا».
مردم مدینه مثل موهای بال اسب، پیاپی به حضور علی (ع) آمدند، آن حضرت نشسته بود و حسن و حسین در پیش روی او، گریه میکردند، مردم از گریهی حسن و حسین (ع) به گریه افتادند.
اُمّکلثوم (یکی از دختران زهرا س) در حالی که نقاب بر چهره و چادر بر سر افکنده بود و دامنش به زمین کشیده میشد، و گریه او را بیتاب کرده بود، از خانه بیرون آمد و فریاد میزد:
یا اَبَتاهُ یا رَسُولَاللَّهِ اَلْآنَ حَقّاً فَقَدْناکَ فَقْداً لا لِقاءَ بَعْدَهُ اَبَداً.
: «ای بابا ای رسول خدا! براستی که امروز ما تو را از دست دادیم که بعد از آن هیچگاه بدیدار تو نائل نمیشویم».
مردم اجتماع کردند و گریه و ضجّه مینمودند، و منتظر بودند تا جنازهی زهرا (س) بیرون آید و بر آن نماز بخوانند.
در این وقت ابوذر از خانه بیرون آمد و گفت: پراکنده شوید زیرا حرکت دادن جنازهی فاطمه (س) تا شب به تأخیر افتاد، مردم برخاستند و پراکنده شدند.
📘 #بیت_الاحزان
📚📚📚📚📚📚
#شیخ_عباس_قمی (ره)
#امام_حسن_مجتبی_ع
#وصیت_فاطمه_س
#امام_حسین_ع
#ام_کلثوم_س
#ابوذر
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
بربم مقتل📚📚📚📚📚📚
#حسن_و_حسین_کنار_جنازهی_مادر
🔹اسماء گریبانش را پاره کرد و سراسیمه از خانه بیرون آمد، حسن و حسین (ع) را در بیرون خانه ملاقات کرد.
آنها گفتند: مادر کجاست؟
اسماء، سخنی نگفت، آنها به سوی خانه روانه شدند و دیدند که مادرشان رو به قبله دراز کشیده، حسین (ع) مادرش را حرکت داد، ناگهان دریافت که مادرش از دنیا رفته است، به برادرش حسن (ع) رو کرد و گفت: ای مادرم! خدا در مورد مادرم به تو اجر بدهد (آجَرَکَ اللَّهُ فِی الْوالِدَةِ).
✳️حسن (ع) خود را به روی مادر انداخت، گاهی او را میبوسید و گاهی میگفت: ای مادرم! با من سخن بگو، قبل از آنکه روح از بدنم بیرون رود.
✳️امام حسین (ع) پیش آمد و پاهای مادرش را میبوسید، و میگفت: «مادرم! من پسرت حسین (ع) هستم، قبل از آنکه قلبم شکافته شود و بمیرم، با من سخن بگو».
✅ #گزارش_به_علی علیه السلام
🔹اسماء به حسن و حسین (ع) فرمود: بروید نزد پدرتان علی (ع)، و وفات مادرتان را به او خبر دهید.
حسن و حسین (ع) از خانه بیرون آمدند، در حالی که فریاد میزدند:
🔹یا مُحَمَّداه! یا اَحْمَداه! اَلْیَوْمُ جُدِّ دَلَنا مُوْتُکَ اِذْ ماتَتْ اُمُّنا
: «آه! ای محمد! ای احمد (ص)! امروز مصیبت فقدان تو برای ما تجدید شد، چرا که مادرمان از دنیا رفت».
سپس حسن و حسین (ع) وارد مسجد شدند، علی (ع) در مسجد بود، آنها شهادت فاطمه (س) را به او خبر دادند، ✳️علی (ع) از این خبر آنچنان دگرگون شد که بیحال افتاد، آب به صورتش پاشیدند، وقتی که حالش خوب شد، با ندائی جانسوز فرمود:
🔹بِمَنِ الْعَزاء یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ کُنْتُ بِکِ اَتَعَزِّیُ فَفِیمَ الْعَزء مِنْ بَعْدِکِ.
: «ای دختر محمّد (ص) به چه کسی خود را تسلیت بدهم، تا زنده بودی مصیبتم را به تو تسلیت میدادم، اکنون بعد از تو چگونه آرام گیرم؟»
📚📚📚📚📚📚
📘 #بیت_الاحزان #شیخ_عباس_قمی (ره)
#خبر_شهادت_فاطمه_س
#امام_حسن_مجتبی_ع
#وداع_با_فاطمه_س
#امام_حسین_ع
#حسنین_ع
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠