eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.5هزار دنبال‌کننده
32 عکس
32 ویدیو
162 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•چه بابای خوبی........ و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی 🥀🥀🥀 سری غرقِ در خون، گلویی بریده بمیرم سر تو چه رنجی کشیده لبی سرخ و پرپر، لبی پاره پاره چه مویی! پریشان، چه رنگی! پریده *بابا گلوت رو بریدن...رگای گردنت رو بریدن...رنگت پریده..میدونی چرا رنگ دخترت پریده؟!انقدر به من سیلی زدن...* چه بابای خوبی! ز عالم سری تو کسی بهتر از تو، ندیده ندیده نگاهت چو خورشید، گرم است و گیرا که بر شام تارِ، دلِ من دمیده *بابا یه سوال دارم؛جوابش دخترت رو میدی یا نه؟!..* آن دم که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی؟! از ما تو جدا بودی... آن دم که تو از ناقه افتادی و غش کردی بر راس سنان بودم.... *بابا ممنونتم جواب دخترت رو میدی... بابا یه سوال دیگه دارم؛حتی اگه جواب بدی، هیچ وقت برام هضم نمیشه...* آن دم که مرا ظالم،اظهار کنیزی کرد بابا تو کجا بودی؟! از ما تو جدا بودی *بابا میدونی؟مجلس یزید بلند شد...خواهرم رو نشون داد:"یا یزید! هب لی هذه الجاریه"این کنیز رو به من بده...* آن دم که تو را ظالم،اظهار کنیزی کرد در تشت طلا بودم،کی از تو جدا بودم؟! بابا راستی...! دختر حرمله چه مغرور است بر سر بام،دست تکان می داد... او خبر داشت که یتیم شدم پدرش را به من نشان می داد رسیدی تو آخر، نه با پا، که با سر! غم و شادی‌ ام آه! در هم تنیده... رخ دخترت مثلِ ماهی، گرفته قد دخترت چون هلالی خمیده فدای سرت زخم‌ های تن من که اشکم برای تو تنها چکیده صدایم گرفته! دعایم گرفته نفس‌های من شد، بریده بریده... شده محفل ما، پدر دختری باز کنار سرت دخترت آرمیده : فاطمه معصومه شریف ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
@babolharam_netShab03Moharram1404[01].mp3
زمان: حجم: 16.68M
|⇦•چه بابای خوبی... # روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج میثم‌ مطیعی 🥀🥀🥀 رسیدی تو آخر، نه با پا، که با سر! غم و شادی‌ ام آه! در هم تنیده... رخ دخترت مثلِ ماهی، گرفته قد دخترت چون هلالی خمیده ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
|⇦•تمام‌جان مرا... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی 🥀🥀🥀 تمام جان مرا، درد بی‌حساب گرفته برای رفتن من، لحظه هم شتاب‌گرفته نه سخت نیست بپوشاند از تو صورت خود را کسی‌ که بعد تو با آستین، حجاب گرفته به گونه‌ام اثر دست زجر مانده، او هم نمای چهره‌ی من را به پنجه، قاب‌گرفته به یاد خاطره‌ی تشنگی وقت وداعت نگاه اهل حرم را پس از تو، آب گرفته سپرده عّمه به من، گریه بر لب و دهنت را عزای سوختنت را ببین رباب گرفته *اینقده رباب، بیاد آقامون حسین زیر آفتاب نشست؛ صورتش سوخت با آفتاب* پس از شهادت تو، عمّه زیر سایه نرفته عزای جسم تو را زیر آفتاب گرفته دلم‌ خلاص ندارد؛ لبم نشسته به سوگِ لبی که از لبه‌ی خیزران، جواب گرفته اسیر پنجه‌ی داغم، ای از تنور رسیده شهید مجلس صبحم، ای از شراب گرفته *اصلا بزم شراب که میاد پیشت، دیگه دست و پامون بسته میشه...گفت باباجان...!* سیلی گرفته قدرت بینایی مرا بهتر شناختن به رُخَت دست میکشم *لبت چرا پاره پاره شده؟ یه چیزایی یادم میاد...* ناله ها تا به ثریا می رفت خیزران بود که بالا می رفت *عمه جلو چشممو گرفت...* در دلم شوری از آن لحظه بپاست چون ندیدم هدف چوب کجاست وای من حال شده معلومم به لبت می زده ای مظلومم *ای وای حسین...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
@babolharam_net4_5983368538339940564.mp3
زمان: حجم: 20.2M
|⇦•تمام‌جان مرا... # روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی 🥀🥀🥀 پس از شهادت تو، عمّه زیر سایه نرفته عزای جسم تو را زیر آفتاب گرفته دلم‌ خلاص ندارد؛ لبم نشسته به سوگِ لبی که از لبه‌ی خیزران، جواب گرفته ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
@Simaye_haram ‎⁨حاج ابوذرروحی – زمینه بغل باباش بود⁩.mp3
زمان: حجم: 7.29M
بغلِ باباش بود😭 من خودم دیدم عروسکم توی... #⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ بغلِ باباش بود من خودم دیدم عروسکم توی دستاش بود هِی نگاه میکرد منو آخه باباش همراش بود گل موی سرمو دیدم روی موهاش بود پیش من دخترشو میبوسه منو یاد بوسه هات میندازه آخه نامردی داره اندازه نمیگه منم دلم بابا میخواد موهای دخترشو میبافه موی سوخته ی منو میبینه از خجالت سرم هِی پایینه نمیگه منم دلم بابا میخواد لباست پاره - لباسم پاره - الان گوشوارم - کدوم بازاره؟ لبات پرخونه - لبام پرخونه -روی مُشت زجر - جای دندونه بابا بابا بابا (آی زدنم بابا)۴ ✅ منو بیشتر میزد زجرِ بی‌حیا منو با پشت خنجر میزد تا میگفتم که یواش تر منو بد تر میزد با سر بریده ی تو به ماها سر میزد دختر تو یه کمی معذّبه چون لباسام کمی نامرتّبه هنوزم برا تو دارم جذبه؟ منم اون دختر نازدار تو دست تو کجاس منو ناز کنی موی سوخته ی منو باز کنی باز محبتت رو ابراز کنی دخترت شده عزادار تو تا که میگفتم - بابامو میخوام - با پشت دستش - میزد رو لبهام منو از بس زد - کلافه‌م بابا - من انگار اینجا - اضافه‌م بابا بابا بابا بابا (آی زدنم بابا)۴ ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
@Simaye_haram از خرابه دیگه بیزارم.mp3
زمان: حجم: 3.07M
از خـــــرابه دیگه بیـــــزارم در و دیـــــوارشم زشـــــته #⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ از خرابه دیگه بیزارم در و دیوارشم زشته عاشق بازارم اینجا کوچه و بازارشم زشته خب تو میدونی چقدر پیراهن گلدارو دوست دارم توی بازار پیرهن دیدم ولی گلدارشم زشته چقدر نامردن اینجا عروسک داشتم و له کردن اینجا بهم خندیدن اینجا النگومو ازم دزدیدن اینجا قدم شکست خم شدم ببین انگاری که هم سن عمه ام شدم اصلا کجام سالمه کدوم دختر سه ساله است که عصا لازمه بابا حسین جان حسین جان حسین بابا حسین ✅ این که پیرم کردن آخر واسه همدردی فقط خوبه توی بازار زجر هلم داد باز نمردم اون وسط خوبه حرف بد تا زد بهش گفتم مگه دختر نداری تو با لگد هم زد همین جا رو که دور بودم ازت خوبه همه جلادن اینجا کجا بودی منو دق دادن اینجا کتک بد خوردم اینجا اگه عمه ام نبود میمردم اینجا آخ کشت منو زجر بد لگد میزد لگد میزد لگد هی لگد شد باعث لکنتم جای انگشترش افتاده رو صورتم بیا تو آغوشم بابای منی بگو در گوشم بابای منی ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
@Simaye_haram7)vahed sangin-moharam1404-shab3-14040407.mp3
زمان: حجم: 19.13M
مــــن از اینجور سـفــــر رفتن دیــــگه بــــیــــزار بــــیــــزارم #⃣ ‍#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ من از اینجور سفر رفتن دیگه بیزار بیزارم سر زخمی و خونیمو شبا رو خاک می‌ذارم خودت گفتی تو این کوفه علی یار یتیما بود به جای اون همه خوبی بگو این پاسخ ما بود؟ خیالت تخت جمع کردم همه هوش و حواسم رو توی لشکر هنوز هیشکی ندیده التماسم رو بابا دیشب کتک خوردم ولی رو پام وایسادم بهش گفتم اگه بازم کتک داری من آماده‌ام اگه خسته بشه مشتش، لگد پر میکنه جاشو چشام تار می‌بینه خوبه، نمیبینم اداهاشو ولی راستش بابا دنده‌م ، شکسته، خیلی درد داره تا میره خوب بشه بازم سنان میاد نمیذاره درِ گوشی بگم بابا ، بابا و دختریم دیگه گمونم خوب نشه پهلوم ...نمی‌دونم سنان میگه... سنان میگه که با نیزه زدم تو پهلوی بابات کجا مونده تنت می‌خوام ببینم خوب شده زخمات می‌دونی بزم می رفتم؟! نگو که بی خبر بودی ... خبر دارم تو هم بودی توی اون تشت زر بودی چوبی که رو لبت میزد از اون چوبای محکم بود می‌دونم دردشو آخه ، از اون چوبا که خوردم بود ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
@nohe_sonati80557_140169175855_1376256.mp3
زمان: حجم: 1.47M
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها 🎙سبک: تا مشکتو تو آب زدی... منتظرم تا که بیای سر روی زانوت بذارم رو صورت قشنگ تو من گل بوسه بکارم دل من رو توی ویرونه غم گرفته میریزم اشک، عمه ی من ماتم گرفته به حال این دختر تنها و غریبت میدونم قلب تموم عالم گرفته بابا جون... اومدی بابا با سرت به دخترت سر بزنی اومدی تا خرابه رو نقشی ز حیدر بزنی بیا بگم من براتو درد دلامو بزارم روی لبای، خونیت لبامو بگم بعد تو به ما بابا چی گذشته بگم که عمه همیشه داشته هوامو باباجون... گوشواره هامو بردن و ببین گوشم پاره شده دختر نازت باباجون اسیر و آواره شده رقیه ت از دشمن بی دین خورده سیلی مث زهرا صورتم بابا، گشته نیلی سرم خورده سنگ شامی ها وشکسته مارو چرخوندن توی شام با دست بسته بابا جون... حالا که اومدی پدر دخترتم همرات ببر از بس که سختی کشیدم اومده طاقتم بسر نمیخوام بعد تو دیگه این زندگانی زبعد تو شد بهار عمرم خزانی دلم میسوزه برای عمه باباجون تو این سختی ها شده عمه قد کمانی بابا جون... ✍اسماعیل تقوایی ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
@nohe_sonatiکانال مداحی سنتی ایتا.mp3
زمان: حجم: 624.5K
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها نور زهرا یا رقیه هستی ما یا رقیه دستگیر همه عالمینی باب حاجات و نور دو عینی یا رقیه رقیه رقیه... ای سرا پایت کرامت بر همه بنما عنایت ای که هستی تو روح و روانم سایلم بر درت میهمانم یا رقیه رقیه رقیه... ای امید و آرزویم از تو باشد آبرویم لطف تو عمری است ای گل من یا رقیه شده شامل من یا رقیه رقیه رقیه... ای گل باغ مدینه تازه شد داغ مدینه همچو زهرا رخت گشته نیلی بس که خوردی ز دشمن تو سیلی یا رقیه رقیه رقیه... بابت آمد در خرابه با سر آمد او شبانه تا که دیدی سرش غرقه در خون تو شدی یا رقیه جگرخون یا رقیه رقیه رقیه... دارم از زهرا نشانه خورده ام من تازیانه بس که دشمن نمود ظلم و کینه من فتادم به یاد مدینه یا رقیه رقیه رقیه... که جبینت را شکسته عمه ام در غم نشسته ای که بودی تو قاری قرآن که زده بر لبت چوب خزران یا رقیه رقیه رقیه... من ز داغت دلغمینم خواهم از بعدت بمیرم یک دمی کن دعایم تو بابا زین جهان من روم سوی زهرا یا رقیه رقیه رقیه... ✍حاج رضا یعقوبیان ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
@nohe_sonati20230821_083824-AudioConverter.mp3
زمان: حجم: 1.27M
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها در خرابه شام دختري سه ساله از غم پدر بود گرم آه و ناله گفت عمّه جان زينب مي روم سفر امشب آه از اين جدایی... عمه در خرابه تا به کي نشينم باب من نيامد تا رخش ببينم من که عمّه جان مُردم بس غم پدر خوردم آه از اين جدایی... ديده ام ندارد، خواب راحت امشب قلب من گرفته، بي نهايت امشب فرقت رخ بابم برده طاقت و تابم آه از اين جدایی... عمّه جان غريبي، کرده بي قرارم طوئيا که ديگر، من پدر ندارم بی گمان در اين ويران عمّه می‌سپارم جان آه از اين جدایی... عمّه جان من امشب زار و ناتوانم اي خدا بيايد باب مهربانم جا دهد در آغوشم غم شود فراموشم آه از اين جدایی... ✍موزون اصفهانی ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
|⇦•دلت میاد مارو اینجوری... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج ابوذر بیوکافی 🥀🥀🥀 "موسی علی نبیناو علیه السلام وقتی اون اتفاق تو کربلا براش افتاد پیشانی مبارکش ب سنگ خورد و خون جاری شد با خدا صحبت کرد خدا شرح داد که یه روز میرسه روز عاشوراست.سوال کرد عاشورا یعنی چه؟ از عرش خدا فرمود: عاشورا یعنی گریه کردن، امشب شب گریه است.امشبی شب که سفره ی گریه رو رقیه پهن میکنه..امیرالمومنین فرمود: برا هیچ مصیبتی به اندازه ی مصیبت بچه ای که پدر از دست داده آه نکش..امشب شب آه کشیدنه،امشب تو خرابه غوغا کرد،لباس هاش رو مرتب کرد* عمه بیا گمشده پیدا شده کنج خرابه شب یلدا شده *بیا ببین بابام اومده به همه دخترای شامی بگو بابام اومده..امشب شب آه کشیدنه اما آه کشیدن رقیه از یه جای دیگه شروع شد آهش از خرابه شروع نشد. از لحظه ای که این خانواده رو به اسارت بردن هی آه کشید سر بابا رو بالای نی میدید آه میکشید.. یه اسمی ببرم صدا ناله ی همه باغیرتها بلند شه سر علمدار رو بالای نی میدید میگفت: دلت میاد مارو اینجوری ببرن اسارت؟..عمو نبودی گوشواره هامو بردن وقتی این خانواده رو وارد کوفه کردن "واُدخِل النِّساءُ الحُسَین و سِبیانُهُ عِلیه" من فقط میخوام ی اشاره کنم سربسته بهت بگم چیشد چرا اینقدر باید امشب آه بکشیم..وقتی ناموس پیغمبر رو وارد مجلس ابن زیاد ملعون کردن سربسته میگن یهو دیدن رفت وآمد براعموم آزاد شده میفمهی اگه رفت وآمد آزاد بشه یعنی چیاینا یهو دیدن امنیت ندارن همه میان سررو بادست نشون میدن..یه مجلس بود خیلی بهش برخورد یه مجلس دیگه هم همینجور شد یه سوالی از عمه جانش پرسید این آدمو میکشه..گفت: عمه مگه شما نمیگفتی پیغمبر لب قاری قرآن رو میبوسه مگه شما این رو نمیگفتی؟ من خودم دیدم بارها بابام لب علی اکبر رو بوسید هروقت قرآن میخوند لباش رو میبوسید این نامرد با چوب داره به لب های بابای من میزنه..حالا نیمه شب ،شب یلداتو ،شب قدرتو انتظار نسبت به امام رو باید از رقیه یاد بگیریم ...این سر رو بغل کرد دستاش رو انداخت لای موهای سوخته ی بابا هی به این لبای زخمی دست کشید نبین سر و وضعم اینجوری شده برات توضیح‌ میدم بابا..* چشمام اگه میبینی کبوده زیر سر بازار یهوده امون از آزارش، طناب بدست شدیم گرفتارش امون از آزارش، خراب بمونه شام وبازارش من نازپروده بودم، عذاب ندیده بودم عمه میگفت تا حالا، شراب ندیده بودم *یکمی از سر و وضع خودش توضیح داد.. چشاش که با دیدن این سر نورانی سو اومد تازه زخم ها رو دید حالا داره با سر حرف میزنه...* خنجر رو بابایی کی کشیده؟ کی اینجوری رگ هاتو بریده؟ سرت چی آوردن، نمیدونم تو روکجا بردن سرت چی آوردن، نون‌ جسارت به تو رو خوردن این دنیا پرستا دنیامو سر بریدن سرت رو از تو خورجین تا دلِ تشت کشیدن *یکمی با این سر حرف زد،دیدی یه مدتی خونه نیستی برمیگردی اولین کسی که دورت میگرده دخترته، کافیه یه زخم رو صورتت ایجادشده باشه..هی میاد دست رو زخم میکشه میگه چیشده بابایی کی صورتت رو زخم کرده؟.. اینقدردست ب صورت بابا کشید گفت من باورم نمیشه صورت خوشگلت رو اینجوری کردن..رقیه جون‌ نبودی سربابات رو به نی چهل منزل زیر آفتاب با سنگ به درخت آویزون کردن حالا دختر اینجوریه دیگه بعد ی مدتی بابا وقتی نیست شروع میکنه گزارش دادن بابا حالا نوبت منه* بابایی پامو نگاه، ورم چشمامو نگاه تا رفتی خیمه رو سوزوندن،وضع موهامو نگاه بابا خیلی بهم سخت گذشت،یجوری گریه کرد روایت میگه زین العابدین اومد آرومش کنه نتونست.غوغایی به پا کرد اون شب یهو دیدن اونقد گریه کرد از نای بریده صدا بلند شد"اِلَیَّ" اینجوری گریه نکن دل بابات آتیش میگیره دخترش رو باخودش برد اما یجای دیگه ای هم قبلا ناله زده بود "اِلَیَّ" اونجایی که زینب اومد تو گودال متحیر نیزه شکسته ها رو کنار زد، شمشیرهارو کنار زد، یهو دید رو ی بدنی خیلی سنگ ریخته..از نای بریده ندا اومد "اَِلیَّ اُخَیَّه* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷 ✊🇮🇷 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روی لینک واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ 🥀🥀🥀 السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ بمُوالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ ، وَ لَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْواجِبَةُ وَ الدَّرَجاتُ الرَّفيعَةُ وَ الْمَقامُ الْمَحْمُودُ وَ الْمَكانُ الْمَعْلُومُ عِنْدَ اللّهِ عز و جل وَ الْجاهُ الْعَظيمُ وَ الشَّأْنُ الكَبيرُ وَ الشَّفاعَةُ الْمَقْبُولَه شب شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها، امشب یه دلت کنار حرمش باشه .. یه دلت تو حرم ابی عبدالله باشه .. بابا خیلی دوستش داره .. اگر دوستش نداشت با سر بریده دیدنش نمیامد .. امشب اونهایی که دخترِ سه چهار ساله همراهشونه .. یه خواهش ازتون دارم .. اگر دختر بچه روی زانوت نشسته یا کنارت نشسته .. آهسته این دستت رو روی صورتش بگذار .. ببین دستت بزرگتر از صورت دخترت هست! یا نه!؟ حالاببینید این سیلی چه کرد‌ با صورت رقیه... وقتی سر باباش رو جلوش گذاشتن شروع کرد با سر بریده درد و دل کردن...بابا!..* خوش آمدی تو از سفر بابا تو رو خدا منو ببر بابا کجا یهو تو بی خبر بابا گذاشتی رفتی .. *دیدی دختر سه ساله چطوری میگه بابا ... مخصوصا اگه سیلی خورده باشه ... مخصوصا اگه از ناقه افتاده باشه ...* دیگه تموم گریه و زاریم تموم این شبایِ بیداریم آخه نگفتی دختری داری گذاشتی رفتی .. نذار بازم بهم جسارت شه همین لباس پاره غارت شه منو ببر که عمه راحت شه بابا بابایی .. بیابونا نمیره از یادم بابا تو راهِ کوفه جون دادم تو خواب من از رو ناقه افتادم بابا بابایی .. *معالی السبطین نوشته: این دختر سه ساله روی ناقه هی بابا بابا میکرد، هی باباشو صدا میزد. نانجیبِ حروم زاده ای صدا زد: ساکت شو صدات اذیتم می کنه ... دوباره دیدن این بچه آروم نمیشه، این دفعه گفت "اُسكتي يا بِنتَ الخارِجي" گفت بابا ببین کارشون به کجا رسیده به من میگن دخترِ خارجی یه مرتبه نانجیب دست برد ازبالایِ ناقه این بچه رو پرتش کرد .... همچین که افتاد، دختر بچه ها با پسر بچه ها فرقای زیادی دارن، پسر بچه بخوره زمین زود بلند میشه، اما دختر زمین بخوره بلند نمیشه، اینقدر صبر میکنه تا باباش بیاد، گفت : بابا یه نصف شب، از ناقه افتادم ... هر چی صدات زدم نیومدی ... هر چی منتظر شدم، گفتم چشمام نمی بینه، گوشام که میشنوه ، آخه هر وقت می گفتم بابا! تو می گفتی: جانم! ... شنیدم صدای قدمی میآد، گفتم که بابام اینجور تند تند راه نمی رفت، بابام هیچ وقت با عجله قدم بر نمیداشت، همچین که دستم رو سرم بود حس کردم دستی موهام رو گرفت ... یه ضربه زد ....* نبودی از همه کتک خوردم یه جوری زد که عمه گفت مُردم به خاطرِ تو طاقت آوردم بابا بابایی .. *يه روایت داریم که حضرت زینب سلام الله علیها تا شنید یکی از بچه ها از قافله جامونده برگشت دنبال بچه ، اما یه روایت دیگه میگه: نذاشتن زینب برگرده، زجر ملعون برگشت، بچه نیمه شب داره مثل بید میلرزه ... دید یه سیاهی داره نزدیک میشه، اول فکر کرد عمه اش زینبِ، اما جلو که اومد تا اومد سلام کنه ...بی هوا .... سیلی خورد ...* نبودی از همه کتک خوردم یه جوری زد که عمه گفت مُردم به خاطرِ تو طاقت آوردم بابا بابایی .. سه ساله تُ چقدر دادن آزار گوشایِ خونیمو دیدی انگار بزار بگم چی شد تویِ بازار بابا بابایی .. ما رو به همدیگه نشون میدن به زور گوشواره هامو دزدیدن به مجلس مِی ما رو کشیدن بابا بابایی .. *یه وقت دیدن رقيه داره با اشاره رو لبایِ بابا دست میکشه .. دیدن اشک میریزه لب هارو دست میکشه .. آروم بغل کرد سرُ .. لبها رو گذاشت رو لب هایِ بریده بریده شدۀ بابا .. بابا از مدینه تا حالا منو بوسیدی؟ نه والله .. بابا من کارمُ تموم کردم .. دعاکن من پیش تو برگردم .. آخه بابا! دیگه خیلی ناراحتِ عمه ام زینبم .. از وقتی که از ناقه افتادم دیگه نمیتونم راه برم عمه منو بغل میگرفت آروم ميذاشت زمین دوباره بغل میکرد .. بابا! اینقدر عمه ام به خاطر من اذیت شد...بابا!...* از ضرب کعب نی، بدنم درد می کند از مشت، استخوانِ سرم درد می کند اوباش ناز کردنشان جورِ دیگر است دارد هنوز مویِ سرم درد می کند .. نصفه شب که بچه از دنیا رفت ، حکومت زنِ غساله فرستاد .. پیراهنِ بچه رو که درآورد گفت من غسل نمیدم ..! _چرا ؟!.. گفت من خیلی بچه غسل دادم ، اما بچه ای که از گردن تا نوک پا سیاه شده باشه ندیدم .. چش شده این بچه ؟!.. گفتن: آی زنِ غساله این بچه هیچ عیبی نداره، این کبودیا جای تازیانه است، جای سیلیِ... ای حسین... فرج امام زمان ناله بزن:حسین!