|⇦•امام زمان شب هشتم...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده #شب_هشتم_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی محمد عطااللهی
🥀🥀🥀
آن که دائم هوس سوختن ما می کرد
کاش میامد و از دور تماشا می کرد
گر چه پرونده ی اعمال سیاهی دارم
کاش میامد و با این همه امضا می کرد
*امشب شب جوون ابی عبدالله، شب علی اکبره. تورو قسم به آبروی علی اکبر امام حسین ..میدونم وقتی پرونده اعمال ما رو به شما میدن برا ما گریه می کنید آقا جان! به حق علی اکبر پایین پرونده امون و خودت امضا کن ..*
کاش میامد و یک شب وسط این روضه
در عزای پدرش ناحیه نجوا میکرد
*کاش یک شب تو از زیارت ناحیه ها بخونی ما ناله بزنیم .."السلام علی ساکن کربلا..السلام علی من جعل الله مع الشفاعة فی تربته"سلام به اون آقایی که خاک کربلا براش دوای درده.شفای همه ی دردای عالمه..شما ببین سفارش دین ما برا همه چی پیغام داده راه گذاشته بزرگان ما میگه بچه متولد شد یکم تربت بریز به کامش راه گشاعه.. همه چی تو اسلام و تو دین برا ما قشنگی داره شما شما مگه میتونی بچه که بدنیا اومده میتونی مگه غذا به جز شیر مادر بهش بدی چیز دیگه نمیتونی به این بچه بدی اما تربت امام حسین به کامش میتونی بزنی..موقع وفات قبل از اینکه کفن بسته بشه سنگ لحد چیده بشه میگن تو قبرش تو زبونش تربت بریزید. برا شفا دردت مریضی گرفتاری با تربت امام حسین نیت کن..*
کاش میشد کاش میآمد و
یک شب وسط این روضه
در عزای پدرش ناحیه نجوا میکرد
"السلام علی اعضا ء المقطعات "
*امشبم شب همون آقایی که بدنش و قطعه قطعه کردن .جوری علی اکبر ارباً اربا شده بو که ابی عبدالله دنبال تیکه های بدن علی اکبر میگشت...*
امام زمان شب هشتم وسط روضهٔ ارباً اربا
گریه ی تشنگیه اکبر لیلا میکرد..
*امشبم شب هشتم میشه بیای. تو روضه علی اکبر به این جوونا به این پیر غلاما به این مادرا یک عنایت کنی. آخه امشب یک عده مادر اومدن برا علی اکبر ضجه بزنن بگن مادرش کربلا نبوده..آره والا ای مادرا خدا رحمت کنه اونایی که امشب با معرفت به روضه علی اکبر اومدن...*
*امشب دلم هوای زیارت شش گوشه کرده
بریم کربلا صلی الله و علیک یا ابا عبدالله..*
* این آقا زاده با ادبه سرش و پایین انداخت صدا زد یا ابتا! به من اجازه میدی برم میدان؟ ابی عبدالله دید علی اکبر مقابلش ایستاده فهمید اومده اجازه میدان رفتن بگیره.چقد قشنگه پدر و پسری همدیگرو نگاه کردن حسین گریه کرد علی اکبر گریه کرد. من میگم شاید علی اکبر بغل کرد باباشو بابا من دارم میرم که تو غریب نمونی.. گریه اتو نبینم تو گریه نکن اخه دیدم تکیه به نیزه زدی جیگرم آتیش گرفت. بابا تو گریه نکن مگه علی اکبرت مرده.. روایت میگه امام حسین مأیوس شد میدونید چرا؟ آخه میدونست بره دیگه علی زنده بر نمیگرده.. آقا امام حسین گفت میخوای بری یکم جلو چشام راه برو.. بذار من قدو بالات و ببینم. علی اکبر راه میرفت ابی عبدالله دست برد زیر محاسنش گفت خدایا تو شاهد باش شبیه ترین کس به پیغمبر و دارم میفرستم..ای قربونت برم حسین..*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』ادامه⏬⏬⏬
|⇦•هر گرفتاری سراغ...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده #شب_نهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی محمد عطااللهی
🥀🥀🥀
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ "
*باید با دلت امشب بری زیارت دوریم ولی از همینجا سلام عرض میکنیم.امشب این سلامتو از نیابت امام زمانت از نیابت قمر بنی هاشم به امام حسین بگو" اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"*
هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت
رزق و روزی تمام خاندانش را گرفت
خوش بحال سائلی که سائلِ عباس شد
*گدایی در خونه اباالفضلم عالمی داره
بعضیا ویژه اباالفضلو دوست دارن در طول سال برا ابالفضل یه جور دیگه نوکری میکنن*
*اومد مدینه چشمش کم سوء بعضیا نوشتن نابینا بود کمکش کردن آوردن در خونه قمر بنی هاشم وقتی دق الباب کرد کنیزی که میان خونه بود درو باز کرد دید سائلیه چشمش نمیبینه چی میخوای گفت من سالی فقط یه بار میام در خونه اباالفضل حالمو میبینی نمیتونم ازین مسیر و کوچه پس کوچه ها برم از یه دیار دیگه میام مدینه وقتیم میام عباس خرجی یه سال منو میده. امشب شب تاسوعاست جا نمونی هر کی با حاجت اومده در خونه اباالفضل.. کنیز میگه گفتم آی پیرمرد مگه خبر نداری عباسو کربلا کشتن..*
خوش بحال سائلی که سائل عباس شد
خوش بحال آن که از عباس نانش را گرفت
*میگه تا گفت کربلا اباالفضلو کشتن زانوهاش بی رمق شد افتاد رو خاک یعنی چی عباسو کشتن؟ گفت: پس بی خبری. عاشورا هم حسین فاطمه هم اباالفضل هفتاد و دو شهید کربلا به شهادت رسیدن. یعنی من اگه بخوام برم سر مزار اباالفضل قبر نیست تو مدینه پس کربلا دفنه؟آری کنار علقمه نتونست بدنشو بیاره.همونجا موند بدنش کربلا اینقده گریه کرد این پیرمرد نابینا محزون گریان بلند شد از در خونه اباالفضل جدا شد در و بست کنیز اومد تو دید ام البنین ایستاده. گفت: کنیز کی بود؟ چرا پس گریه میکنی؟ کسی بهت حرفی زده؟ گفت خانوم نه یه سائلی اومده بود سالی یه بار میومد در خونه پسرت ماجرای شهادت اباالفضلو گفتم گریه ام گرفت. پیرمردم گریه کرد. خانوم فرمود: کجا رفت هست؟گفت نه عصا زنان راهشو کشید رفت. خانوم گفت ای وای سائل اباالفضله صدا زد صبر کن عباس نیست مادرش که نمرده کیسه اتو بیار خودم خرج یک سالتو میدم. غافل نشی شب تاسوعا بگو ام البنین ما نوکر پسرت اباالفضلیم*
خوش بحال سائلی که سائل عباس شد
خوشبحال آن که از عباس نانش را گرفت
روز محشر دستهایش دستگیری میکند
دست خود را داد دست دوستانش را گرفت
*بعضی از روایتا اشاره به همینم داره امام صادق علیه السلام فرمود: یکی از اسباب شفاعت قنداقه علی اصغره یکی از اسباب شفاعت که مادرمون حضرت زهرا میاره دستای اباالفضله..*
هیچکس اندازه عباس شرمنده نشد
کربلا بدجور از او امتحانش را گرفت
چشمهایش پاسبان های بنات خیمه بود
حرمله با تیر چشم پاسبانش را گرفت
*ظاهرش این بود اباالفضلو تیر سه شعبه زدن و عمود به سرش و فرقشو شکافتن
نه چقدر قشنگ شاعر گفته:.*
قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود
تیرهایی که به مشکش خورد جانش را گرفت
*یه جوری با صورت خورد زمین میدونی یاد کجای روضه افتادم وقتی ابی عبدالله اومد دیدم پرچم افتاده چون علمدار میدونی چیه دیگه قوت سپاهه بیفته یعنی یپاه متلاشی میشه هی صدا میزد..*
داره دل علم میریزه
پاشو ابالفضل پاشو ابالفضل
آبروی حرم میریزه
پاشو ابالفضل پاشو ابالفضل
*اومد بالا سر عباس چون دستاشو بریدن اماش اومده داداش بزرگش اومده هی میخواد با ادب بلند شه این بازوهاشو رو خاک میکشید هی کشون کشون داشت میومد سمت امام گفت عباس!..*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』ادامه⏬⏬⏬
|⇦•از کودکی به عشق...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_دهم_محرم۱۴۰۳به نفسِ کربلایی محمد عطااللهی
🥀🥀🥀
از کودکی به عشق شما مبتلا شدم
از گوشه ی نگاه تو غرق خدا شدم..
ای آبروی هر دو جهان آبرو بخر
شکر خدا که نوکر کوی شما شدم
جام مرا لبالب غم کن که سالها
جاروکش مجالس آل عبا شدم
وقتی گره به کار من افتاد یا حسین
در بین روضه های تو حاجت روا شدم
از آن زمان که نام تو را برده مادرم
یک دل نه صد دل عاشق کرب و بلا شدم
اصلاً مرا برای عزا آفریده اند
من از ازل به داغ غمت مبتلا شدم
من دلخوشم به اینکه مرا میخری حسین
آقا بخر که از همه دنیا جدا شدم
هر کس در این جهان به کسی دل سپرده است
من بی قرار شال سیاه عزا شدم
*شب عاشوراست امشب امام زمان هم شال عزا به گردنش بریم کنار خیمه ها
هلال میگه نیمه های شب خیمه ها رو وارسی میکردم سری به خیمه اصحاب زدم، یه سر به خیمه اباعبدالله زدم.یه وقت دیدم خواهرش به سر زنان داره میاد به سمت خیمه ابی عبدالله، گویا چیزی از حسین شنیده که این روایت را امام سجاد علیه السلام هم فرمودند. فرمودند: بابام تو خیمه نشسته بود و میگفت: ای روزگار اف بر تو باد.دونه دونه داشت حرف میزد و مناجات میکرد.میگه یوقت دیدم زینب داره میدوه انگار از حرفای امام حسین چیزی رو برداشت کرده..خانم پابرهنه، چادرش روی زمین کشیده میشد.تا حالا کسی خانم رو اینجور ندیده. صدا زد :ای کاش من مرده بودم انگار الان مادرمو از دست دادم، انگار بابام علی و داداشم حسن تازه از دستم رفتن. گفت: ای یادگار گذشتگان! ای امیدآیندگان! یه نگاهی ابی عبدالله به زینب کرد.صدا زد "به ابی انت و امی یا اباعبدالله.."آقا بغضشو خورد اشک از چشمانش جاری شد. اینجا عمه سادات باسیلی به صورتش میزد.انگار این حالاتهای حسین روتا حالا ندیده. میگن بعد از اینکه به صورتش لطمه زد گریبانش رو پاره کرد. خانم زینب از حال رفت. برادر سرخواهر را به دامن گرفت گفت خواهرم آرام باش.لذا همینجور که خواهر سر به دامان برادر گذاشته صدا زد حسین! آیا فردا تو رو میکشن؟ فرمود: آری ..فردا مردهای ما رو میکشند سرهاشونو به نیزه میزنن..هلال میگه شنیدم بلند بلند خانمگریه میکرد فرمود: از اصحابت خاطر جم هستی یانه هستی معلوم نیست اینا فردا کنار تو بمونن؟ هلال میگه خیلی دلم گرفت فهمیدم دختر علی هنوز دلشوره داره..*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』ادامه⏬⏬⏬
|⇦•ای کشته ای که جان...
#قسمت_اول #روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده #شب_اول_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج میثممطیعی
🥀🥀🥀
بی بی سلام ماه محرم شروع شد.همین الان یه نگاه به ما بنداز ما دیر رسیدیم. نوکرات،عاشقای پسرت،خیلی قبل تر رزق گریه محرم رو گرفتن.خیلی هاشون فاطمیه،همون شب شام غریبان کار رو تموم کردند.از اون موقع تا الان منتظر محرمند.ما دیر رسیدیم یه نگاه به ما بنداز.به خاطر دل علی یه نگاه به ما بکن؛ما بتونیم برا پسرت گریه کنیم.شب اوله شب حضرت زهراست.بی بی جانم به حق اون لحظه ای که اگه پسرت گودی قتلگاه تمام توانش رو جمع کرد؛روی زانو نشست؛یه نگاهی به سمت خیمه ها انداخت.به حق اون لحظه ای که تمام توانت رو جمع کردی از جا بلند شدی..دنبال حیدر می دوید.بلند شد.دنبال علی می دوید.زبان حال علی این شد.*
زهرای من!
در وسط کوچه تو را می زدند
کاش به جای تو مرا می زدند
زهرای من!
چرا شده گوشهٔ چشمت کبود؟!
به من بگو: مگر علی مرده بود؟!
وای من و وای من و وای من
میخ در و سینه زهرای من
*یه زنی بین در و دیوار صدا زد:"یا ابتاه هکذا یُفعلُ لابنَتِه"همین بانو عصر عاشورا صدا زد:"بنی قتلوک،ذبحوک و من الماء ذبحوک"*
میان این همه نوکر به فکر من هم باش
منی که از همه جز تو،عجیب، خسته شدم
بوی بهشت می وزد از کربلای تو
ای کشته ای که جان دو عالم فدای تو
دیوانه وار آمده ام تا به قتلگاه
وقتی به استغاثه شنیدم صدای تو
*یه وقت صدا زد"هل من مُغیث یغاثنا لوجه الله؟! " *
در حیرتم چه شد که نشد آسمان خراب
وقتی شنید، ناله وا غربتای تو
*عصر عاشورا شد"وَ عَزَمَ علی لِقاء قومِه بِمُهجتِه" دیگه خودش اراده میدان کرد.یه نگاه به راست و چپ کرد."و نظراََ یمینا و شمالا"هی نگاه کرد" فَلَم یَره مِن اصحابِه اَحَداََ"هیچ کسی رو ندید.اول صدا زد: "یا مسلمَ بنَ عقیل"مسلم کجایی؟!"یا هانی بن عروه"مسلم که کربلا نبود.مسلم کوفه شهید شد،نهم ذی الحجه.حاج آقامجتبی می فرمود: مسلم ابن عقیل باب الحوائجه پیغمبر فرمود:من عقیل رو دوبار دوست دارم...یکی به خاطر اینکه عقیل رو دوست داشتم.یکی اینکه خدا یه پسری به عقیل میده؛در راه محبت نوه من شهید میشه.آی مسلم آقا صدات کرد.تو کجا صداش کردی آی غریب کربلا؟! آی غریبا! آی بی کسا!نماز عشا رو در مسجد خوند، پشت سرش رو نگاه کرد؛ دید سی نفر باهاشن.آمد آستانه مسجد؛یه نگاه انداخت،دید فقط ده نفر موندن.همچین که پا به آستانه کوچه گذاشت، یه نگاه به عقب انداخت، دید هیچ کسی باهاش نمونده" فَمَشی مُتَلَدِّدا فی اَزِقَّه الکوفه"تنها و سرگردون و حیرون تو این کوچه ها میگشت؛رسید در خونه این بانو،در خونه پیرزن نشست؛طوعه در رو باز کرد.یه مقداری صبر کرد،دید نمیره.صدا زد ای بنده خدا چی میخوای؟ گفت: یه ذره به من آب بده. آب خورد؛همین جور نشست. صدا زد:"یا عبدَ الله اَلَم تَشرَب؟! "مگه آب نخوردی؟"لا، جُلوس علی بابی"درست نیست در خونه من بشینی.بلند شو برو سراغ زن و بچه ات.برو سراغ خانواده ت."ما لی مثلی اهل و لا عشیره"من تو این شهر،کسی رو ندارم. کی هستی؟من مسلم بن عقیلم..*
کرم نما و فرود آی که خانه،خانه توست.
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』ادامه⏬⏬⏬
|⇦•خسته ام بس که...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده #شب_سوم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حجت الاسلام سید حسین موسوی
🥀🥀🥀
خسته ام بس که بین این صحرا
در پی تو دویده ام ای طفل
*این بچه گم شده بود. زینب س گریه می کرد وقتی متوجه شد سه ساله نیست. زینب س هِی می گفت صبر کنید. هِی گریه می کرد. ناله می زد. فریاد می زد. یه بچه جا مونده. این بی شرف رو فرستادند برای پیدا کردن دختر. اعصاب و روانش به هم ریخته بود. یه بچه کاروان رو معطل کرده...*
خسته ام بس که بین صحرا
در پی تو دویده ام ای طفل
چکمه هایم خراب شده از بس که
خواراز آن کشیده ام ای طفل
نام من را شنیده ای تا حال؟
خوب بشنو که نام من زجر است
از من و شغل من چه میدانی؟
کار هر صبح و شام من زجر است
دیدم از دور با کسی انگار
درد و دل بی حساب می کردی
چه کسی را در این بیابان ها
مادر خود خطاب میکردی؟
به امید کمک مباش ای طفل
احدی بین دشت هرگز نیست
*عموتو صدا نزدی برای منا.بیخود برای من علی اکبر علی اکبر نکنیا.*
به امید کمک مباش ای طفل
احدی بین دشت هرگز نیست
زحمتم دادی و نمیدانی
در مرامم گذشت هرگز نیست
وقتی از روی ناقه با لگدم
به روی خاک با سر افتادی
باید این را حساب میکردی
که تو با بد کسی در افتادی
*اما از زبان حضرت رقیه سلام الله علیها:*
بس کن ای زجر کم گزافه بگو
گرچه طفلم ولی یلی هستم
جز خدا از کسی نمیترسم
نوهی مرتضی علی ع هستم
*تو ما خونواده رو نمیشناسی...*
اگر آهم در آید از سینه
کار تو اشک و آه خواهد شد
هرکسی با رقیه در افتد
روزگارش سیاه خواهد شد
تو مرا هر چقدر هم، بزنی
باز هم جان نمیسپارم من
مقصد آخرین من شام است
با حبیبم قرار دارم من
*برو کنار دل من برای بابام تنگ شده. من دارم میرم شام بابامو ببینم...*
من خبر دارم او شهید شده
ورنه بی من نمیرود سفری
خواستم عمه غصه کم بخورد
زدهام خویش را به بی خبری
*این دوبیتش برای هیئتیا.برای رقیه ای ها.
هرچی میخوای منو بزنی بزن. هرچی میخوای منو فحش بدی بده.*
من اگر که تو را حلال کنم
ولی از حرمله نمیگذرم
از کلام رباب فهمیدم
پیش لشکر خجل شده پدرم
قصد دارم در انتهای قیام
آبروی یزید را ببرم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
|⇦•ارث جاماندهٔ زهرا...
#قسمت_اول #روضه و توسل به روای دشت کربلا امامسجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی حمید عسکری
🥀🥀🥀
درد بسیار، مداوا گریه
ارث جاماندهٔ زهرا، گریه
*چقدر سخته آدم ببینه باباش میون یه مشت دشمنی که هیچ بویی از دیانت نبردن خودشم نتونه کاری کنه...*
روزها ناله و شبها گریه
آب میخورد ولی با گریه
گریه بر آب وضویش میریخت
خون دل بر سر و رویش میریخت
گریه بر شاه شهیدان خوب است
گریه بر کشتهٔ عریان خوب است
گریه بر در دامن طفلان خوب است
گریه بر آن لب و دندان خوب است
خواست در زهرش گریه کند
در فراق پدرش گریه کند
این دسته طویریج که روز عاشورا راه میافتند، قریب به چهار میلیون نفر به سر و سینه میزنند، از طویریج میان سمت کربلا خیلیا بین مسیر بهشون ملحق میشن، میدونی برای چی اینجوریه؟ این طویریج، طبق نقلهای مقاتل، من خیلی راجع به این قضیه تحقیق کردم، طبق نقلها محلی بوده که عمر سعد نامرد مثل دیروزی یا امروز یا روز عاشورا مثل دیروز، شروع کرد خبر مرگش خطبه خوندن، گفت بابام سعد بن ابی وقاص، عمر بن سعد بن ابی وقاص، یا عمر سعد ابی وقاص بابام از پیغمبر شنیده، پدرم از پدرش شنیده، پدرش از پیغمبرکه مبادا کشتهها، مسلمونی رو زمین بمونه بدنش، اینجا امام سجاد دگرگون میشن، میفرماد اینها کشتههای ما رو مسلمون نمیدونن، کشتههای خودشونو مسلمون میدونن بابا، بدن بابای من این رو زمین افتاده، بدن اربا اربای داداشم علی اکبره، بدن عمو جانم قمر بنی هاشمه،این طویریج، از زمانی محبوب میشه، که سید بحرالعلوم، دور و بریاش دورش بودن شیوخ شاگردان رفیقاش پا منبریهاش وقتی این دسته سینه زنی هروله کنون داره میاد، سید بحرالعلوم عبا و عمامه از سر و دوش برمیداره، پابرهنه میشه تا حرم با اینا تو سر و صورتش میزنه، به حال مرگ رو زمین میافته، به سید بحرالعلوم گفتند آقا این چه کاری بود کردی؟فرمود: شما هم اگه مثل من میدیدید امام زمان چه جوری به سر و سینهاش میزنه..از اون روز طویرج، طویرج شد، ارزش پیدا کرد، اینو گفتم که بدونید آقا نگاه به مجلسها و جلساتتون میکنه..اجازم بدید اینجوری روضه زین العابدینو بخونم
اومد تو مدینه یه نفر صدا زدن "انا الغریب" یکی به من کمک کنه، من اینجا غریبم، ببین چقدر زین العابدین غصه داشت که از هر فرصتی برای گریه برای باباش استفاده میکرد،صدا زد من غریبم، زینالعابدین صداش کردن، آقا فرمودند چیه، شهرو به هم ریختی؟ عرضه داشت من غریبم، حضرت بهش فرمودند: من یک سوال ازت دارم .آقا فرمودند:یک سوال ازت دارم بپرسم؟عرضه داشت بفرمایید..آقا فرمودند: اگه اینجا از دنیا بری، بدنت را دفن میکنند یا نه؟عرضه داشت من گفتم غریبم ولی نامسلمون که نیستم.من تو بلاد مسلمونا از دنیا برم بله دفنم میکنن.حضرت صدا زد دیدی تو غریب نیستی.غریب بابای مظلوم من حسینه.. به خدا خودم دیدم، سرش بالای نیزهها بود.مقتل میگه: زینالعابدین تشریف آوردن، بنی اسد میخواستن بدنو دفن کنن، نه فقط بدن ابی عبدالله رو، ابدان مطهر را میخواستن دفن کنند، دیدن نمیشناسن این بدنها رو، اینقدر زخم داشت.
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』ادامه⏬⏬⏬⏬
|⇦•با تو هر لحظه ی من...
#قسمت_اول #روضه و توسل به روای دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی
🥀🥀🥀
با تو هر لحظه ی من بوی خدا می گیرد
عطر اخلاص و مناجات و دعا می گیرد
بچشان بر دل ما طعم عبودیّت را
سجده هامان به نگاه تو بها می گیرد
تو ولی نعمت ما و همه عبدت هستیم
رحمت واسعه ات دست مرا می گیرد
تا بقیعت دل شیدای مرا راهی کن
عشق از گوشه ی چشمان تو پا می گیرد
بانی روضه ی اربابی و باران باران
چشمم از محضر تو اذن بُکاء می گیرد
آقا جانم !
از تو بر گردن اسلام چه دِینی مانده
با فداکاری تو شور حسینی مانده
رهبر جان به کف اهل ولایی آقا
مظهر بی بدل صبر و رضایی آقا
به تو و عزّت و ایثار و شکوهت سوگند
علم افراشته ی خون خدایی آقا
بیرق نهضت آقاست به روی دوشت
وارث سرخی خون شهدایی آقا
خطبهی حیدری ات کاخ ستم را لرزاند
دشمن تو نَبَرد راه به جایی آقا
کربلا را که تو به کوفه و شام آوردی
همه دیدند که مصباح هُدایی آقا
دیده ی غرق به خون تو گواهی داده
تو عزادار چهل سال مِنایی آقا
اشک هم از غم چشمان تو خون می گرید
زائر جان به لب کرب و بلایی آقا
چشم های تو از آن ظهر، قیامت می خواند
دم به دم در همه جا داشت مصیبت می خواند
*توی کوچه راه میرفت ...حاج آقای زنجانی روضه میخوند:« که گریه کن باید شب کاسه آب رو پر کنه بعد شب تا صبح گریه کنه ..باید دنبال بهونه بگردی برای گریه..توی کوچه رد میشد میدید دارند یه گوسفند رو ذبح می کنند می گفت دست نگهدارید ..بگید ببینم بهش آب دادید یا نه ؟ میگفتن آقا آشنای به احکام هستیم شما چرا این سوال رو می پرسید؟میفرمود: بابای منو تشنه سر بریدند.میومد تو کوچه رد بشه بچه میدید گریه میکرد ،دختر بچه میدید گریه میکرد، جوون رعنا میدید گریه میکرد ،بچه شیرخواره میدید گریه میکرد، غذا میدید گریه میکرد، آب میدید گریه میکرد..*
غربت و بی کسی قافله یادت مانده
شام اندوه و شب هلهله یادت مانده
در خرابه تو هم از پای نشستی آخر
قامت خم شدهی نافله یادت مانده
سالیانی ست که این داغ شهیدت کرده
تلخی طعنهی صد حرمله یادت مانده
*از مسجد اومد بیرون ،علامه مجلسی اینجور مینویسه دید یه عده جمع شدند دور یه مرد اون مرد داره صدا میزنه" ایها الناس ارحمونی ارحمونی..اینا الناس انا الغریب" تا شنید داره میگه "انا الغریب" مردم رو کنار زد به اون مرد گفت چرا میگی انا الغریب ؟گفت آقا تو این شهر غریبم..کسی رو ندارم .گفت یه سوال ازت میپرسم جواب منو بده ..گفت بفرمایید آقا جان .فرمود:« اگه الان بمیری جنازه ت روی زمین میمونه یا یه نفر پیدا میشه جنازه ت رو خاک کنه؟» گفت آقا این چه حرفیه اینجا مدینه النبیه منم مسلمانم آقا به همه مسلمانها واجبه دفنم کنند ..آقا فرمود پس نگو من غریبم..غریب اونیه که تو کربلا خودم جنازه ش رو گذاشتم اومدم ..خیلی سخت بوده ها خیـــــلی ..سید در لهوف اینجور روایت میکنه : «بی بی زینب سلام الله علیها دید امام سجاد روی ناقه یه جوری حالش عوض شد .دید واقعا علی الان از دنیا میره..بدو بدو اومد جلو گفت چیه علی جان؟ چته عمه قربونت برم ؟ گفت ببین عمه همه جنازه هاشون رو دفن کردند.عمه فقط بابای من رو زمینه عمه ..صدا زد علی گریه نکن..عمه قربونت یه روزی میاد اینجا محل تجمع میشه ..یه روز میشه اربعین جمعیت میاد..*
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسد بماند آرزوی کربلا..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ادامه⏬⏬⏬⏬⏬
|⇦•امشب برایت دخترت...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج وحید گلستانی
🥀🥀🥀
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین....
وقتی ندارم سر پناهی غیر از اینجا
دستم به دامانت نکش از دست من دامن
*کجا رو داریم غیر از خیمه آقا ابی عبدالله
کجا رو داریم غیر از خیمه حضرت زهرا و بچه هاشون..*
شأنی برای خویش قائل نیستم
اصلا من کی ام؟
خُب نوکرانی بهتر از من داری
اما من پیدا نخواهم کرد بهتر از تو آقایی
تنها تو را دارم حسیــــن از دار دنیا من
خوب و بدِ عالم به زیر پرچمت جمع اند
هستن میان گریه کن های تو، حتی من
مانند حر که عاقبت او را بغل کردی
وا میکنی آغوش خود را، میرسم تا من
*همه ما رو حسین بغل گرفته خبر نداریم
عجب آغوش گرمی.اما بمیرم حسرت این آغوش به دل یه سه ساله موند..گفت بابا!..*
آغوش تو کجا این سر بابا
یکم بخند لحظه ی آخره بابا
مولای من ...!
از دوستی با غیر تو خیری نمیبینم
تنها تو هستی که رفاقت میکنی بامن
سرمایه ای دارم اگر قطعا خودت هستی
اصلا؟ که را دارم به جزِ اولادِ زهرا، من؟
کِی رو زدم چیزی طلب کردم به جز اینکه
سالی فقط یک کربلا دارم تمنّا من
*امروز کربلای مارو امضا بزن واسطه مون یه سه ساله است کافیه واسه بابا یکم ناز کنه کار هممون راه میفته..*
امشب برایت دخترت مرثیه میخواند
آزرده شد روحم همانند تو بابا، من
گفت بابای من....!
آنکه سرش پی در پی افتاد از نوک نی،تو
آنکه کنار نیزه ات افتاده از پا، من
ماهِ کبود من بیا تا صبح بشماریم
تو بیشتر از شمر سیلی خورده ای یا من
گفت حالا که آمدی بابا
یا مرا با خودت ببر یا باش
راستی دختری که آن کوچه از
کتکِ سیر خوردم از بابا
دست خودم نبود یدفعه پیر شدم
از خواب که پا شدم دیدم اسیر شدم
*آخه گفت...!*
خواب بودم یه خرده بد بیدار شدم
یکی داشت نعره میزد بیدار شدم
رو سرم دست میکشیدی پا بشم
بعدِ تو هی با لگد بیدار میشم
دست خودم که نیست خرابه مال من
بچه هاشون, بابا عمه رو میزنن
دست میندازن منو...
میگن میریم برات
گوشواره میخریم
دست میندازن منو میون بازار
دست میندازن منو توی خرابه
دست میزنن بابا همش به روسریم
*آخی چه دخترِ نازی بابا نداری؟ بابات کجاست چرا لباسات پاره است؟؟ *
دست میندازن منو میون بازار
دست میندازن منو توی خرابه
میگن آروم بازی کنیم تو کوچه
بابای این دختر رو نیزه خوابه
چشماتو وا کن و دخترتو ببین
تو صورتم بابا مادرتو ببین
دیگه نمیشه که مشکل و حل کنی
دست نداری تا منو بغل کنی
*بعد اینهمه مدت اومدی نه دست نه پا..*
دست تو که نبود
دستم شکسته است
دست یهود شده
یه جوری زجر زده
که حتی دستهای
خودش کبود شده
«دست عدو بزرگتر از صورت من است»
دستم نمیرسید بابا تا نیزه
زد نیزه دار رو دست من با نیزه
دست کدومشون تو رو کبود کرد
دستای خیزرون بوده یا نیزه
من که درگیر توام غیر تو گیری ندارم
اگه تو پیشم باشی درد اسیری ندارم
من دیگه بزرگ شدم نشون به این نشونی که
بعد تو دیگه بابا دندون شیری ندارم
وضع ما رو میبینه هرکی از اینجا رد میشه
نمیخوام گریه کنم برایِ عمه بد میشه
شنیدم زجر اومده
حرفمو آروم میزنم
نکنه نشونی خرابه رو بلد بشه
مشکل از چشام که نیست
نمیبینه نیمه شبه
من میخوام ببوسمت
مشکل ما زخم لبه
معلوم کار یکی فقط نبوده بابا جون
چقدر رگهایِ حنجر تو نامرتبه
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
بزن روی لینک واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
|⇦•خورشید من آمدی شبانه...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج عباس حیدر زاده
🥀🥀🥀
چه اشک هاکه چکیده به پای آمدنت
بیا که جان من آقا فدای آمدنت
ازاینکه با عملم “تَحبس الدعا” شده ام
نمی رسد به اجابت دعای آمدنت
پس از هزار و صد و چند سال غیبت باز
به سر نیامده این ماجرای آمدنت
به سینه شوق تو دارم غریبِ بی یاور
بگو چه کار کنم من برای آمدنت
گذشت عمرم و شد پیر نوکرت آقا
در انتظار فرج جمعه های آمدنت
*فقط سوال یه من امشب شب سوم از خودم و همه شماها اینه که چقدر منتظر امام زمانت هستی چقدر برای اومدنش اشک میریزی چقدر براش دعا میکنی در طول روز چند بار صداش میزنی از خودم این سوال را میکنم شرمنده میشم سرمو پایین میاندازم چقدر نگاهت به دره تا آقات بیاد چقدر دعا میکنی تا آقا بیاد چقدر منتظرشی تا آقا بیاد اگر همه انتظارها را رو هم جمع کنی به یه لحظه انتظار رقیه نمیرسه همش نگاهش بود باباش کی میاد کی میاد کی میاد سوال میکرد عمه بابا کی میاد ؟گوشه خرابه اون شبی که بیدار شد گریه میکرد هرچی بهش اصرار کردند چی میخوای گرسنته؟ گفت نه عمه، تشنهای؟ نه عمه عمه چی میخوای؟ آهسته کنار گوش عمه گفت عمه بابا میخوام..*
اکنون که نیامد ز سفر ماه منیرم
خوب است در این گوشه ویرانه بمیرم
از من نکشد ناز کسی چون که اسیرم
*جان حضرت رقیه اگر همین الان یه دختر سه چهار ساله بیاد تو مجلس به شما بگن این بابا نداره یتیمه چه جوری احترامش میکنید چه جوری نوازشش میکنید؟.*
بابا بابا بابا بابا بابا...
خورشید من آمدی شبانه
قدری بغلم کن عاشقانه
نشناختمت در اول کار
نفرین خدا به این زمانه
کی زیر گلوت را پدر جان
اینطور بریده ناشیانه؟
تقصیر حرارت تنور است
این سوختگی زیر چانه
اوضاع مناسبی ندارم
چه خوب که آمدی شبانه
من که همه عمر رفته بودم
تنها به مجالس زنانه
اما بابا!
رفتم وسط شرابخواران
کت بسته به زور تازیانه
در راه شتر تکان نمیخورد
خوردم کتکی به این بهانه
هر بار طناب را کشیدند
خوردیم زمین دانه دانه
من سیر غذا نخوردم اما
خوردم دل سیر تازیانه
هر سنگ که بر سر تو میخورد
میکرد به سمت من کمانه
از خاطر من نمیرود نه
آن ضربهٔ چوب وحشیانه
دیگر ز سفر بدم میآید
کی میبریم پدر به خانه
در این سه ساله مرا یک مسافرت بردی
من از خرابه تو از تشت سر درآوردی
بابا جون من سلام
اومدی به دیدنم گوشه ویرانه شام
بابا جون من سلام
ببین از خار مغیلان آبله زده پاهام
از سفر خوش اومدی بابایی
شدی مهمون رو دست دخترت
مگه گوشه تنور بودی بابا
یکمی سوخته بابا موی سرت من فدای سر تو
صورتم کبوده مثل صورت مادر تو
خیمهها سوخته شد و گوشوارم را ربودند شبیه انگشتر تو
بابایی از شهر کوفه تا به شام
میزدند سنگها از رو پشت بام
سیلی میزدن گل سه سالتو
هر جایی که گفتم بابام میخوام
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
بزن روی لینک واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#⃣ #فیش_زیارت_عاشورا
#⃣ #گریز_زیارت_عاشورا
#⃣ #شهادت_امام_حسين
✅ #قسمت_اول
💠#کانال_وابرگروه_نوای_ذاکرین💠
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم كن لولیك الحجه بن الحسن صلواتك علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی كل الساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسكنه ارضك طوعا تمتعه فیها طویلا
دستم ز دامن تو نگردد رها حسین
ای دستگیر نوکر بی دست و پا حسین
هر کس مسیر عاشقیش را سوا نکرد
فردای حشر می کند او را سوا حسین
حکم قبول بندگی ماست با خدا
حکم قبول نوکری ماست با حسین
آدم برای گریه به تو آفریده شد
بانی خلقت همه ی انبیا حسین
*وقتی حضرت آدم رو از بهشت روندنش اینقدر گریه کرد، چندین سال گریه می کرد دیگه دید اوضاعش خیلی بهم ریخته، خدایا نمی خوای محلی به ما بذاری؟ جبرییل اومد میخوای یه راهی بهت یاد بدم خدا تو رو ببخشه،آره خیلی وقته دنبالشم، چه راهی بلدی. جبرئیل فرمود: هر چی من میگم تکرار کن"یاحمید بحق محمد" ،آدمم تکرار می کرد"یا عالی بحق علی" آدمم تکرار می کرد ."یا فاطر بحق فاطمه"یا محسن بحق الحسن
یا قدیم الاحسان بحق الحسین" يه وقت حضرت آدم سئوال کرد: این اسمِ کیه من نمیتونم اسمشو بگم؟ گریه امونم نمیده، من سالهاست دارم اشک میریزم ولی این اشکم یه جوری دیگه ست، دلم شکست کیه این اسم؟ جبرئیل شروع کرد روضه خوندن، یا آدم! از فرزندهای تو یه آقایی میاد بنام حسین، تو یه سرزمینی به نام کربلا اونجا محاصره اش می کنن، با لب تشنه می کشنش ، اینقدر هی میگه جگرم میسوزه ولی کسی بهش محل نمیده...
یه نفر اومد توي گودال قتلگاه صدا زد: مگه نمیگفتی بابات ساقی کوثره؟ چرا به بابات نمی گی آبت بده؟ ظرف آب رو جلو ابی عبدالله گرفت گفت ببین حسین آب هست بهت نمیدیم آبها رو جلو ابی عبدالله رو زمین می ریخت. آب رو زمین می ریزم ولی به تو نمیدم حسین...*
آدم برای گریه به تو آفریده شد
بانی خلقت همه ی انبیا حسین
دمنوش روضه ات دم عیسی بن مریم است
هرچایخانه ات شده دارالشفا حسین
*کی به ما حسین حسین گفتن رو یاد داد؟*
ذکر تو را به روی لبم مادرت گذاشت
سرمایه ی محبت زهراست یا حسین
حلال جمیع مشکلاتاست حسین
شویندهی لوح سیئات است حسین
ای شیعه تو را چه غم زِ طوفانِ بلاست
جایی که سَفینَةُ النِجات است حسین
*عاشورا میخوانیم به نیابت از امام زمانمون، شهدا،امامِ شهدا، رهبرِ حَیِّ مون، اموات، بد وارثا، بی وارثا، اونايي كه كسي رو ندارن یادشون کنه، اونایی که به گردن ما حقی دارن، سلامی وَلَو کمتر از سلام قربة الي الله...
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ. اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَیْكُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهار هر چقدر باهاشکار داری صداش بزن: یا اَباعَبْدِاللَّه...
خدایا این یا اباعبدالله گفتن رو از ما نگیر... خدایا این یا حسین حسین گفتن رو از ما نگیر.. قربون اسم با نمکت برم ارباب... مادرش فاطمه اینقدر دوست داره اون لحظه ای که همه دور هم زمزمه می کنن میگن حسین، مادرش از عرش می فرماید: اگه حسین خودت رو میگی خدا برات نگهش داره، اما اگه حسین منو میگی کربلا با لب تشنه شهید کردن....
یا اَباعَبْدِاللَّه...
لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِكَ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ و َجَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْكُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ و َاَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فیها و َلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْكینِ مِنْ قِتالِكُمْ بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْكُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیاَّئِهِم صدات برسه کربلا بلند صدا بزن: یا اَباعَبْدِاللَّهِ...
ادامه⏬⏬⏬
|⇦•دلم دوباره ببین...
#قسمت_اول #مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا گریز به روضه حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی وحید شکری
🥀🥀🥀
"یا رب زهرا..... بحق زهرا... اشفع صدر زهرا.... بظهور.. الحجة"
دلم دوباره ببین، که شد پریشانت
عزیز فاطمه، جان جهان، به قربانت
برای روز ظهورت، برای آمدنت
چقدر، مانده که کامل شوند یارانت؟
*من میخوام دو سه خط با امام زمان حرف بزنم..*
بگو چگونه بیایم چگونه آقا جان
به جستجوی تو و ، خیمه و بیابانت
*ما همه دور هم گریه میکنیم، قربون اون آقایی برم، که خیمه ماتم میزنه، تنها تو دل بیابونا میشینه و گریه میکنه*
*میدونی چرا این شعرو خوندم، برای این یه خطش، که میخوای آقا رو قسم بدی!!*
به که قسم خورم بی تو من کم آوردم...
بس است این همه دوری،
بس است هجرانت امام زمان
تو را قسم، به کبودی بازوی زهرا...
عزیز فاطمه برگرد، سوی کنعانت مام زمان
*هرجا نشستی آقا رو صدا بزن یا صاحب الزمان ..*دهد
نگاه مادری حتی به هیزم میکند زهرا
و آتش را پر از گلهای گندم میکند، زهرا
مراقب بود در آتش نسوزد چادرش، شاید
که زینب را در این چادر تجسم میکند زهرا
*میگفت یه شب اینقدر بالای قبر بی بی گریه کرد ، امیر المومنین ، در عالم خواب بی بی سلام الله علیه رو خواب دید.علی جان، پاشو برو ، بچه هام نیمه شب بهونه من رو گرفتن بیدار شدن، آقا میگه تا وارد خونه شدم، دیدم زینب، چادر مادر رو سر کرده، زینب جان قربونت بشم، این چه کاریه؟؟گفت بابا: داداشم حسن گفت، زینب جان..دلمون هوای مادر کرده، پاشو چادر مادر رو سر کن....یذره جلو ما راه برو
یاد مادر بیوفتیم*
به گوشت خورده آیا، آب آتش را بسوزاند
میان موجی از آتش، تلاطم میکند زهرا
دلیل زندگی را در تماشای علی میدید
علی را در شلوغی، ناگهان گم میکند زهرا
*یا زهرا.... آره، برای روضه مادر باید بلند بلند گریه کنی امام صادق فرمودند: برای مادر ما، آه بکشید...مادر مارو جوون کشتن...*
علی را با چه حالی، از میان کوچهها بردند
که با خاکِ عبای او، تیمم میکند زهرا...
صدایِ پای رفتن، از در و دیوار میآید
علی تابوت میسازد تبسم میکند زهرا
«آی مادر،... آی مادر،... »
سجّاده ام معطّر از بوی ربّنا بود
آنچه شنیده می شد از من فقط خدا بود
یک عمر آه و نفرین، از این و آن شنیدم
تنها به جرم این که نفرین من دعا بود
*گریه کن های مادر بسم الله..*
دیشب برای مردم، تا صبح گریه کردم
ای کاش یک نفر هم، یک دم، به فکر ما بود
امروز را نبینید این بی حیا لگد زد
دیروز پشت این در جمعیتِ گدا بود
* آره این خونه ای که دارن حالا بی حرمتی میکنن، هرکی از هرجا میموند، در این خونه رو میزد..*
دستم شکست اما من درد حس نکردم
اسم علی دوا بود، ذکر علی شفا بود
ای کاش می شکستند این دست دیگرم را
اما به جای این دست، آن دست بسته وا بود
ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد
وقتی سرم به در خورد، فضه! علی کجا بود؟!!
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ادامه⏬⏬⏬
|⇦•مجنون ترین آواره ی...
#قسمت_اول #روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ کربلایی محمد عطااللهی و علی پاشایی و محسن نور آذر
🥀🥀🥀
"یا رب الحسین إشف صدر الحسین بحق الحسین بظهور الحجة"
مجنونترین آوارهی روی زمینم
آوارهی کرب و بلا در اربعینم
*خودم اینجام ولی دلم حیرونِ کربلاست جسمم اینجاست ولی روحم تو حرمته آقاجان*
دیگر نخواهم داشت در دل آرزویی
امروز اگر مهدیِ زهرا را ببینم
*کجایی آقا جانم؟ خوش به حالِ زائری که هم قدمِ امام زمانش رفت کربلا
مسیر عشق و معرفتِ مشایه ابی عبداللهِ
همینطور نیست بگی دارم میرم زیارت امام حسین.. چون زائراش فرق داره اونجا زائرش امام زمانه..یعنی بدون اگر نجف تا کربلا پای پیاده رفتی همقدم امام زمان
خدا روزیمون کنه اونایی هم که نرفتن برن انشالله دوباره*
آقا کجایِ شهر هستی تا بیایم
قدری به پایِ روضه های تو نِشینم
امام زمان!
با گریه کردن بر غریبیِ تو آقا
امروز کامل میشود ارکانِ دینم
ای کاش میشد تا که همچون جاده من نیز
از خاکِ پایت هر قدم بوسه بچینم
صد بار اگر شویم فدایِ تو یا حسین
کاری نکردهایم برایِ تو یا حسین
*آقا جان! امسال اربعین تو به دیدار ما بیا
اگه امشب کنار گودال نیستم برات ناله بزنم، اگه شب اربعین مثل خواهرت نتونستم بیام صورت بذارم رو خاکِ مزارت آقا جان تو بیا لااقل یه سر به این نوکرات بزن..*
امسال اربعین تو به دیدارِ ما بیا
میقاتِ ماست بزمِ عزایِ تو یا حسین
«حسین جان ... حسین جان ..»
شکرِ خدا که سجده به خاکِ تو میبَریم
در هر نماز رو به خدایِ تو یا حسین
آقا جان!
از کوچهها به کرب و بلا کوچ میکنیم
*به خدا کنار زن و بچه میری ولی دلت پیش اربابته.. بچهات صدات میزنه بابا این چند روزه هوش و حواس نداری! عکسا رو میبینی بیاختیار گریه میکنی!میگی دخترم پسرم! هرکی دوستت، رفیقت، یه وقتی میبینن حال و هوای همدیگه رو همینجوریِ میگی آره راست میگی درست فهمیدی یکی دو روزه دلتنگ زیارتم*
از کوچه ها به کرب و بلا کوچ میکنیم
همراه دسته های عزایِ تو یا حسین
این روضهها مسیر رسیدن به کربلاست
قربانِ ذکرِ راهگشایِ تو یا حسین
ای اربعین قیامتِ هَل مِن معین تو
ای اربعین صدایِ رسایِ تو یا حسین
ما ملتِ امام حسین و شهادتیم
اسلامِ نابِ ماست ولای تو یا حسین
*بابا! سفر خطر داره! با زن و بچه بلند شده رفته میگه این راه از قدیم هرکی رفته جونشو سر دست گرفته.وقتی اومد، دید مأمورا جلوشو گرفتن سن و سالی ازش گذشته، پیر شده گفتن مگه نشنیدی خلیفهی وقت دستور داده هرکی زیارت حسین میره دستشو باید بده؟ مرسوم کردن دست راستو میبُریدن؛ آورد دست چپشو گذاشت گفت: من سال گذشته دست راستمو دادم برای امام حسین اینجوری رفتن راه امام حسین و شهدای عزیزمون که پشت پیراهنهاشون نوشتن میرویم تا راه کربلا رو باز کنیم. چقدر خون دادیم، جون دادیم واقعاً برای این مسیر، حالا ما همین چند روز پیش که توفیق زیارت داشتیم تو مسیر هم خیلیا، حالا بچه های قد و نیمقد، بچه شیرخواره، با یه عشقی میاد، اذیته هوا گرمه آقا اون دیگه با امام حسین معامله کرده، با حضرت زینب معامله کرده، اون وقت مادر خودش سختشه وسایل دستشه میره. بعد بچه شیرخواره رو با زحمت چسبونده رو بغلش، رو سینه اش میاد چون که اون با رباب معامله کرده، میخواد بِچِشه تو این مسیر بی بی جانمون چی کشید. اما فقط یه چی میخوام بگم بگم خواهری که بچه شیرخواره ات رو بغل گرفتی اربعین به عشق امام حسین رفتی ولی بدون رباب دیگه بی علی اصغر برگشت، دیگه علی اصغر نداره..*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ادامه⏬⏬⏬