۲
(دِیر راهب)
دید او همراهِ دشمن، رأسِ پُر نورِ امام
گفت آیا صاحبِ این رأس را باشد چه نام؟
راهبی در راه شام
داشت در دِیری مقام
آمد و پرسید آیا این سرِ پر خون ز کیست؟
او جدا گردیدنِ از پیکرش تقصیر چیست؟
چون که نورانی بُوَد تقصیری اندر کار نیست
نورِ این سر از حقیقت بودنش دارد پیام
عاشقِ آن سر شد و آن را به زَر زان ها گرفت
رفت در دِیر خود و همراهِ سر مأوا گرفت
شُست او را با گلاب و در بغل او را گرفت
خواست از سر راز گوید، تا شود او را غلام
گفت راهب من حسین فرزند دُخت احمدم
من وصی سوّمِ احمد رسولِ سرمدم
کرده بودند دعوتم چون کوفیان، من آمدم
میزبان از میهمان با کُشتنش کرد احترام
خود بگو ای راهبا این رسم بوده در جهان
میزبانی آب بندد از جفا بر میهمان
آن هم آن جایی که باشد بین دو نهر روان
راهبِ آن دِیر شد مَبهوت و حیران زین کلام
گفت راهب من مُریدت زین مروّت گشته ام
من زِ اِعجازِ سرِ تو با سعادت گشته ام
چون ز دل مایل به دینِ پاکِ جدّت گشته ام
رهنمایم گشتی و دانِستَمی هستی امام
داد تَلقینش سرِ نورِ دو چشم فاطمه
بر زبان جاری کُند او واژه های لازِمه
اَصلِ توحید و امامت با نبوّت را همه
شد ز جان و دل مسلمان، راهبِ نیکو مرام
این سرِ بُبریده ی شه مَصدرِ اِعجازهاست
قاری قرآن به روی نیزه و تشت طلاست
همچنان آماده ی اِعجازها در هر کجاست
هم به شهر کوفه و هم در میان بزم شام
ای خداوندا حَقِ اِعجازِ بسیارِ حسین
حُرمت طفلان و هم اَعوان و اَنصار حسین
دِه به ما توفیق کنیم خدمت به زُوّار حسین
باشد اُمّید مقدّم بر خدای لاینام
زمینه:راسته
#حسین_مقدم
#دیر_راهب
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
ای سپه سالار لشکر.mp3
9.8M
🏴 ای سپه سالار لشکر
🎤 سید محمد_عاملی
ای_سپه_سالار_لشکر
شیر_نخلستان_ابالفضل
شیعه_لر_سسلر_همیشه
جان_سنه_قوربان_ابالفضل
علمدار_ابالفضل_سپهدار_ابالفضل
#محرم #امام_حسین
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
💠 غزل مرثیه امام سجاد علیه السلام 💠
از شاعـر گرانقدر کانون نغمه پردازان جواز نوکـــــرۍ
⭐️ مجتبی خرسندی ⭐️
➖➖➖
ای یادگار کشتهی مظلوم کربلا
چشمان توست مقتل منظوم کربلا
آندیدهها چهدیده؟ کهخون گریهکردهاست
یکعمر بر مصیبت مظلوم کربلا
غمگین مباش، فتح تو در شاموکوفه است
ای مرد از مبارزه محروم کربلا
آن خطبهخوانی تو و زینب اگر نبود
روشن نمیشد اینهمه مفهوم کربلا
تو قاضیالقضاة شدی و صحیفهات
آیینه شد به چهرهی معصوم کربلا
پیروز در همیشهی تاریخ شد حسین
این شد همان نتیجهی معلوم کربلا
یکروز میرسد که مجازات میشود
با دست عشق دشمن محکوم کربلا
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
420.1K
🔳 #ملودی
🔻 زمینه اسارت آل الله
📜 شد جای تو دشت بلا
🖊به قلم #ابوذر_رئیس_میرزایی
🔹 کانون نغمه پردازان جواز نوکـــــرۍ 🔸
💠 زمینه اسارت آل الله 💠
از شاعـر گرانقدر کانون نغمه پردازان جواز نوکـــــرۍ
⭐️ ابوذر رئیس میرزایی ⭐️
➖➖➖
شد جای تو دشت بلا
من و شام غم.تو و کربلا
ندارم من دیگه چاره نفسهام بریده
فقط از تو تنی پاره به زینب رسیده
تک و تنها توو این صحرا بمیرم رقیه رو خارا دویده
میره زینب بی تو اسارت
با زنجیر و با سلسله
باتو اومدم اما میرم
همراه شمر و حرمله
((من جای رسول و علی و هم مادرتو
از عمق وجودم ببوسم این حنجر تو))
دیدم رو تل.رفتی از حال
زیرِ نیزه ها.توی این گودال
بگو بامن برادر جان کو عباس و اکبر
به دور من نه مردی هست نه یارو نه یاور
نبود هیچ کس رسید آتیش به خیمه به زن ها به دامن به معجر
کشتنت قربتً الی الله
کوفیا از روی ثواب
دارن میبرن زینبت رو
سمت شام و بزم شراب
((من جای رسول و علی و هم مادر تو
ازعمق وجودم ببوسم این حنجر تو))
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
غم امام سجاد (ع)
ز دیده اشک خود را پاک می کرد
از این ماتم گریبان چاک می کرد
نه پیراهن نه حتی یک کفن داشت
پدر را با حصیری خاک می کرد
ابوذر رییس میرزایی
#کاروان_اسرا
#غزل
🔹رستخیز ناگهان🔹
وادی به وادی میروم دنبال محمل
آهستهتر ای ساربان! دل میبری، دل
اشک ملائک میچکد از کهکشانها
پیچیده در هفت آسمان بانگ سلاسل
ای آسمان! پایین بیا منظومه اینجاست
هم اختران بر گِـرد او، هم ماه کامل
گاهی به زانوی پیمبر، گه به نیزه
عشق است و او را میبرد منزل به منزل
صوفی! بِهِل این اربعین در اربعین را
با ذکر او یکروزه طی گردد مراحل
صوفی! سماع راستین در کربلا بود
در خون خود چرخیدنِ مردانِ بِسمِل
او محشر است، او رستخیز ناگهان است
میافکنَد در سینهها ذکرش زلازل
ای روضهخوان! تنها بگو نامش حسین است
دیگر چه حاجت خواندن از روی مقاتل؟
📝 #قربان_ولیئی
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#کاروان_اسرا
#غزل
🔹سفر آغاز شد🔹
با سری بر نی، دلی پُر خون، سفر آغاز شد
این سفر با کولهباری مختصر آغاز شد
کربلا اما برای زینب از این پیشتر
از شکاف فرق خونین پدر آغاز شد
کربلا شاید که با تیری به تابوت حسن
کربلا شاید که با خون جگر آغاز شد
خیمهای که سوخت، زینب را به حیرت وا نداشت
کربلا از شعلههای پشت در آغاز شد
کربلا را دیدهای از چشم زینب؟ معجزهست!
وَه! چه اعجازی که با شقّالقمر آغاز شد
اربعین، زینب مجال گریه بر این داغ یافت
پس محرم تازه در ماه صفر آغاز شد
کربلا با داغ هفتاد و دو تَن پایان گرفت
کربلای دیگری با یک نفر آغاز شد...
📝 #محمدحسین_ملکیان
#کاروان_در_کوفه
#غزل
🔹کفر کوفه🔹
قافله قافله از دشت بلا میگذرد
عشق، ماتمزده از شهر شما میگذرد
آه ای مردم غفلتزدۀ خواب آلود
سحر از کوچه خالی ز دعا میگذرد
روزهاتان همه شب باد که خورشید زمان
بر سر نیزه، سر از جسم جدا میگذرد
چشمتان چشمۀ خون باد که بر ریگ روان
کاروان از برتان آبلهپا میگذرد
ننگ پیمانشکنی تا ابد ارزانیتان
که فرات عطش از خون خدا میگذرد
میشناسیدش و از نام و نسب میپرسید؟
وای از این روز که بر آل عبا میگذرد
📝 #پروانه_نجاتی
#روضه حضرت رقیه (س)
دلخورم از شام آهم را تماشا کرده اند
چشمه ی چشمِ مرا از گریه دریا کرده اند
امشب دختردارها حرف منو بهتر میفهمند
سخت بابا به غرورِ دخترت بر خورده است
با من از بس مردمِ بی خیر بد تا کرده اند
کوچه گردی، ریسمان، نانِ تصدق، کعب نِی
خیلی از این بدترش را بد دهان ها کرده اند
هر کجا در راه افتادم سرم آورده اند
با لگد، کاری که با پهلویِ زهرا(س) کرده اند
ای بابا،ای بابا،معذرت می خوام از بی بی حضرت سکینه سلام الله علیها،از امام زمان(عج)، این روضه ها رو اگه کم بذاریم، کم کم میآن حقانیت روضه رو زیر سئوال میبرند. گفت:بابا
صورتی از من نمانده بسکه خوردم پشتِ دست
کاشکی حداقل یکی با من هم دلی میکرد، وقتی گریه میکردم
هق هقم را از سرِ لج سخت دعوا کرده اند
آه، دندان هایِ من یک در میان افتاده اند
یه پشت دست ان شاءالله از کسی نخوری،اگه محکم بخوری،دندانهای آدم بزرگم میریزه ،این بچه دندوناش شیریه،نه یه بار،نه دو بار،هر موقع گفتم بابا،هی زدند،هی زدند
آه، دندان هایِ من یک در میان افتاده اند
بی هوا تا آستینِ غیظ بالا کرده اند
تا به حدِّ مرگ بعد از آنکه هر بارم زدند
از سرِ نو از خدا مرگم تمنّا کرده اند
فهمیدی یانه؟ یعنی هی میزدند،میگفتند خدا مرگت بده،چقدر مارو به زحمت میندازی،هی از رو ناقه می اُفتی……دختردارها از اینجا رفتی هر وقت خواستی موهای دخترت رو شونه کنی یادت باشه،دختر وقتی باباش داره میآد، هی میره زود التماس مادر میکنه ، مادر بیا موهام رو مرتب کن،بابا داره میآد،میخوام منو قشنگ ببینه. بابا بابا
ریشه ریشه فرش ِ سرخِ گیسوانم ریخته
می دونی چرا؟
بر سرم با پا یهودی ها تقلّا کرده اند
شامیان ناز ِ یتیمانه نمی دانند چیست!
غیرِ اَخم و قهر و تندی کاری آیا کرده اند؟
دخترت را زَجر کُش کردند هَرزه چشم ها
غربتم را سنگ و خاکستر تسلّا کرده اند
خوب شد بابا عمو با ما نیامد تویِ کاخ
تا نبیند پای ماها را کجا وا کرده اند
بابا خیلی بهم بر خورده،بابا غرورم رو له کردند،تو مجلس یزید زن یزید سر برهنه اومد، دیدم یزید عبا شو در آورد رو سرت انداخت،بابا ما با آستین رو صورتمون رو پوشوندیم
خوب شد بابا عمو با ما نیامد تویِ کاخ
تا نبیند پای ماها را کجا وا کرده اند
مهربانِ من رفیق ِ تازه پیدا کرده ای
خیزرانها بر لبِ تو جشن بر پا کرده اند
این همه روضه شنیدیم و خوندیم،اگه از این گروه داعش ملعون این مسائل رو ندیده بودیم،باورش سخت بود
زیور آلاتِ حرم بازیچه هایِ دختران
چند سر اسباب بازیِ پسرها کرده اند……. شاعر: علیرضا شریف
سرت روی نیزه انگار تکون خورده
رو لب و دندون ِ تو خیزران خورده
زخم پیشونیت رو سنگ ها وا می کردند
روی نی سرت رو جا به جا می کردند
بابایی حسینم،بابایی حسینم
بعد تو ماها رو به اسیری بردند
بابا گوش تو بگیر
دست شمر و زجر و حرمله سپردند
نمیدونی درد این کبودی ها رو
طعم رد شدن از تو یهودی ها رو
بابایی حسینم،بابایی حسینم
حالا که بابا جون مرهمی ندارم
زخمات و میبندم با لباس پاره ام
دیگه قصه ی زخم سرم بمونه
سوختن لباس و معجرم بمونه
بابایی حسینم،بابایی حسینم
خیلی حرف ها داشت میخواست به بابا بزنه،تا میومد راه بره،تاول های پاش مزاحم بود،هر کی میومد بغلش میکرد،میگفت: برید اگه بابام بیاد به بابام میگم،همه حرف ها،درد و دل ها،کبودی ها،زخم هایی که داشت،اما تا روپوش رو از رو طبق کنار زد،نگاش افتاد به سر بابا،ای کاش فقط سر بریده بود،لب ها پاره، صورت زخمی،محاسن سوخته، همه حرف های خودش یادش رفت، صدا زد مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ، مَن ذا الذی خضّبک بدمائک؟ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی؟ می خوای با رقیه هم ناله بشی بسم الله،هر کجا هستی بگو:حسین….گره تو کار ِته،شب باب الحاجات ِ،می خوای حرم رقیه بری؟کربلا می خوای؟حسین…….
الا لعنت الله علی القوم الظالمین😭😭