روضۂ دفتری دفن شهدای کربلا،روضۂ سه روزه امام حسین(ع)😭😭😭
👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻
«السلام علیکَ یا اباعبدالله السلام علیکَ یا مظلوم کربلا»
سلام ما به تو ای سومین امام،حسین
که درحضورِتومهدی کند سلام،حسین
◾امشب امام زمان هم سلام میده به بدن های بی سرِ بر روی خاک، جگرها بسوزه برا سربریده حسین سه روز وسه شب بدن روی زمین گرم کربلا بود ،نیمه های شب مردهای طایفه ی بنی اسد جرأت نکردن بیان زنها آنها را به غیرت انداختن وآمدن برای دفن شهداشون ولی بدنها قطعه قطعه شده قابل شناسایی نبود
دیدن مردِ بزرگواری از دور میاد ایخدا از کجا میاد کی هستی؟ فرمود: اومدم برا دفن شهدا کمکتون کنم، آخه من تک تکِ این بدنها رو میشناسم، آی قربون دردای دلت امامِ سجاد، دیدن بنی اسد اومدن دور او حلقه زدن آقا همه ی شهدا رو دفن کردیم ولی یه بدنِ قطعه قطعه شده به روی زمین مونده که توان دفن اون بدن رو نداریم😭😭😭آقا ناله ای زد فرمود: امام باید امام رو دفن کنه، اومد کنار بدن بی سر نشست طایفه ی بنی اسد می بینن این مردِ ناشناس مثل ابر بهاری گریه میکنه ، هی میگه ای بقربون سرِ بریدت بابا ،ای بقربون بدنِ قطعه قطعه شده ات، به طایفه ی بنی اسد گفت: بوریایی فراهم کنید، بوریا فراهم کردن و قبر آماده شد، با دو دست نازنینش بدنِ حسینِ زهرا رو روی بوریا گذاشت بدن رو درون قبر گذاشت، طایفه ی بنی اسد با تعجب دیدن قبل از اینکه خاک بر بدن بریزد در آن تاریکی شب لابه لای خاکهای بیابانِ کربلا به دنبالِ چیزی می گردد، خدایا نفهمیدم این مرد کیه ؟ خدایا به دنبال چی میگرده؟ دیدن خم شد ناگهان چیزی رو از لابه لای خاکها برداشت هی نگاش میکنه هی بر چشماش میماله هی بوسه میزنه نگاه کردن(شما هم با دیده ی دلتون نگاه کنید)خوب نگاه کردن دیدن انگشت بریده ی حسینه😭😭😭ای واااای حسیییین، شهید حسین، مظلوم حسین، حالا حاجتها رو مدِّ نظر بگیرید،حالا وقتشه دعا کنی دیدن درون قبر شد ولی از قبر بیرون نمیاد، ای وای نکنه این مرد کنارِ قبرجان داده ، اومدن کنار قبر نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشته رو رگهای بریده ی گلوی حسین😭😭😭
همه بگید مظلوم حسییین
شهید حسییین
علی لعنة الله علی القوم الظالمین
منزل_به_منزل_خسته_در_اسارت_جواد_م.mp3
6.43M
📕#امام_سجاد
🎙 کربلایی#جواد_مقدم
منزل به منزل
خسته در اسارت
#کاروان_در_کوفه
#غزل
🔹خبر🔹
خبر پیچید تا کامل کند دیگر خبرها را
خبر داغ است و در آتش میاندازد جگرها را
غروبی تلخ، بادی تلختر از دور میآمد
که خم میکرد زیر بار اندوهش کمرها را
به روی روسیاهی یک به یک آغوش وا کردند
همانهایی که بر مهمانشان بستند درها را
همانهایی که در مسجد پدر را غرق خون کردند
به خون خویش غلتاندند، در صحرا پسرها را
و باد آرام درها را به هم میزد، صدا پیچید
که برخیزید اهل کوفه آوردند سرها را...
خبر آمد، سری بر نیزهای قرآن تلاوت کرد
کسی جز آل پیغمبر ندارد این هنرها را
📝 #سیدعلیاصغر_صالحی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
58940_139877133058_443371.mp3
537.4K
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #زمزمه
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام
من زینبم در، شام بلایم،شام بلایم
اسیر قومی، دور از خدایم،دور از خدایم
آید به گوشم طعنه ودشنام بسیار۲
وای از غریبی،وای از غریبی،وای از غریبی...
سرها میان، این کاروانست،این کاروانست
چشم حرامی،سوی زنان است،سوی زنان است
ای پهلوان من ابو فاضل کجایی۲
وای از غریبی...
شامی بخندد،ما جمله گریان،ما جمله گریان
باران سنگ و،راس شهیدان،راس شهیدان
ما را پچرخانند در بازار وکوچه۲
وای از غریبی...
بزم شراب و،آل پیمبر،آل پیمبر
بی حرمتی از،یزید کافر،یزید کافر
دست پلید وخیزران،رأس حسینم۲
وای از غریبی...
✍اسماعیل تقوایی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام
#گوشواره👇
سخت تر از کرب و بلا شام بود
دیدن آن مردم بد نام بود
کاش منم تشنه فدا می شدم
کشته به صحرای بلا می شدم
تا که چنین صحنه نبینم به شام
همرهِ سرهای جدا می شدم
نام علی دارم و احساس او
مرد جهادم به خدا چون عمو
کرب و بلا فرصت جنگم نبود
تا بکُشم خیل سپاه عدو
سخت تر از کرب و بلا...
شام بلا بر منِ خونین جگر
سخت تر از کرب و بلا شد دگر
ذُریّة فاطمه در بارِ عام
دور و برم این همه ظالم نگر
قافله ای را که سراسر عزا
دیده به صحرای غم کربلا
در غُل و زنجیر و رَسَن بَرده ها
کوچه به هر کوچة شام بلا
سخت تر از کرب و بلا...
دست مرا بسته به دوشم زدند
از سرِ بام بر سر و گوشم زدند
بدتر از آن پیش دو چشم تَرم
به خواهرانِ تیره پوشم زدند
جان به لبم شد سرِ بازار شام
کز هوس مردکِ زادالحرام
مُهر کنیزی به یتیمان زدند
وای چه ها شد دلِ بنت الامام
سخت تر از کرب و بلا...
در گذر از کوی یهودی نشین
تودة خاکسترِ بس آتشین
پیرزنی ریخت به روی سرم
سوخت سراپای مرا آن لعین
خارجی ام خواندن و اشکم چکید
زآنچه به اولاد محمّد رسید
بار خدایا بِنِگر حال ما
دین شده بازیچة دست یزید
سخت تر از کرب و بلا...
کرب و بلا ، کوفه و دیگر بِلاد
ظلم و ستم ها شده بر ما زیاد
کاخ یزید رفتن و چوبِ جفا
بر لب و دندان پدر مانده یاد
در دل این واقعه مانند شیر
صرف نظر از غمِ مردی اسیر
خطبة غرّای من و عمّه ام
کاخ ستمگر بکشانید به زیر
سخت تر از کرب و بلا...
گرچه بلا پشت بلا دیده ام
لحظه به هر لحظه جفا دیده ام
سجده کنم بر درِ درگاه حق
این همه را لطف خدا دیده ام
گرچه علی بن حسین شد اسیر
در سفر کوفه به شامات پیر
سروری این نکته بگو با همه
بچة شیر است فقط مثل شیر
سخت تر از کرب و بلا...
✍محمد رضا سروری
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
4_5881834051173-AudioConverter.mp3
1.19M
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #سنگین
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام
اهل حرم مولا
(با عمه ی ساداتند)۲
وارد شده آن ها از
(دروازه ی ساعاتند)۲
بر دیدار اسیران مردم شام
جلوی دروازه کرده ازدحام
امان از شهر شام آه و واویلا۲
در بین اسیران بود
(سرها همه روی نی)۲
هر کوچه ی شهر شام
(با خون جگر شد طی)۲
یتیمان حسین با دست بسته
خونجگر گردیده قلب شکسته
امان از شهر شام آه و واویلا۲
از این همه ظلم و کین
(خون شد جگر زینب)۲
سوزد دل طفلان با
(سوز و شرر زینب)۲
اهل حرم سوزد زین همه بیداد
خون گردیده دل حضرت سجاد
امان از شهر شام آه و واویلا۲
در بین همه مردم
(شد غربت شان معلوم)۲
خون گریه کنند زین غم
(هم زینب و هم کلثوم)۲
در شام غم بی جرم و بی بهانه
بر طفلان می زدند با تازیانه
امان از شهر شام آه و واویلا۲
زن های حرم گریان
(از این همه غم محزون)۲
از این همه ظلم شام
(دل ها همه گشته خون)۲
روز اسیران گردیده چنان شام
سنگ می زدند بر آن ها از لب بام
امان از شهر شام آه و واویلا۲
✍حاج رضا یعقوبیان
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
20230730_103657-AudioConverter.mp3
920K
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #زمزمه
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام
جان نیمه جانی از غم بر لب آمد
وقت امانت داری زینب آمد
واویلا واویلا واویلا واویلا...
مَردم شامی همه چنگ و دف زدند
طعنه زنان خنده زن کف بر کف زدند
واویلا واویلا واویلا واویلا...
رُباب اگر بیند از غُصّه می میرد
رأسِ شِش ماهه به نِی جا نمی گیرد
واویلا واویلا واویلا واویلا...
✍حاج علی انسانی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
20230730_103800-AudioConverter.mp3
688.9K
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#دم #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام
ای خدا زینب و مجلس نامحرمان
تشت زر پیش رو راس حسین در میان
ناله ی کودکان
ضربه ی خیزران
وا حسینا وا حسینا...
تهمت خارجی به آل حیدر زدند
بر لبان حسین به پیش خواهر زدند
وای از این دست غم
جور و ظلم و ستم
وا حسینا وا حسینا...
قاری عشق من دگر تو قرآن مخوان
هر چه خوانی عدو زند به روی دهان
خون روی لبت
قاتل زینبت
وا حسینا واحسینا...
بار دیگر اخا آیه ی قرآن بخوان
تا که از ما رود دیده ی نامحرمان
خوانده خصم ای عزیز
دخترت را کنیز
وا حسینا وا حسینا...
✍محمد مبشری
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#کاروان_در_کوفه
#غزل
🔹دریای خروشان🔹
به دست باد دادی عاقبت زلف پریشان را
و سر دادند بیتو تارها آهنگ هجران را
نبی را بر فراز کوه نور احساس میکردم
دمی که میشنیدم از لبت آیات قرآن را
همانهایی که ما را متهم بر کفر میکردند
پس از این آیهها، با اشک فهمیدند جریان را
و هجده آینه بر نیزه میدیدیم، اما آه
هجوم سنگها برچید این آیینهبندان را
شکوه موجهای سهمگینِ خطبههای من
برای صخره معنا کرد دریای خروشان را
بدنها بر زمین، سرها به نیزه، کاروان در بند
فقط در «کوفه» دعوت میکنند اینگونه مهمان را!...
📝 #سیدمحمد_بابامیری
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه👇👇
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#کاروان_در_کوفه
#غزل_مثنوی
🔹خطابۀ خورشید🔹
مسافرم من و گم کرده کوکب اقبال
نه شوق بدرقه دارم، نه شور استقبال...
من از نواحی «اللهُ نور» میآیم
من از زیارت سر در تنور میآیم
من از مشاهدهٔ مسجدالحرام وفا
من از طواف حریم حضور میآیم
درون سینهام، اشراق وادی سیناست
من از مجاورت کوه طور میآیم
سفیر گلشن قدسم، همای اوج شرف
شکسته بال و پر، اما صبور میآیم
هزار مرتبه نزدیک بود جان بدهم
اگرچه زنده ز آفاق دور میآیم
ضمیر روشنم آیینهٔ فریباییست
و نقش خاطر من آنچه هست، زیباییست
سرود درد به احوال خسته میخوانم
نماز نافلهام را، نشسته میخوانم...
ز باغ با خود، عطر شکوفه آوردم
پیام خون و شرف را به کوفه آوردم
سِپُرد کشتی صبرم، عنان به موج آن روز
صدای شیون مردم گرفت، اوج آن روز
چو لب گشودم و فرمان «اُسکُتوا» دادم
به شکوهِ پنجره بستم، به اشک رو دادم
به کوفه دشمن دیرین سپر به قهر افکند
سکوت، سایهٔ سنگین به روی شهر افکند
میان آن همه خاکستر فراموشی
صدای زنگ جرسها، گرفت خاموشی
چو من به مردم پیمانشکن، سخن گفتم
صدا صدای علی بود، من سخن گفتم ...
::
هلا جماعت نیرنگباز، گریه کنید
چو شمع کُشته، بسوزید و باز گریه کنید
اگر به عرش برآید خروشِ خشم شما
خداکند نشود خشک، اشک چشم شما
شما که دامن حق را ز کف رها کردید
شما که رشتهٔ خود را دوباره وا کردید
شما که سبزهٔ روییده روی مُردابید
شما که دشمن بیداری و گرانخوابید
شما ز چشمهٔ خورشید دور میمانید
شما به نقرهٔ آذین گور میمانید
شما که روبروی داغ لاله اِستادید
چه تحفهای پی فردای خود فرستادید؟
شما که سست نهادید و زشت رفتارید
به شعله شعلهٔ خشم خدا گرفتارید
عذاب و لعنت جاوید مستحَقّ شماست
بهجای خنده، بگریید، گریه حَقّ شماست
شما که سینه به نیرنگ و رنگ آلودید
شما که دامن خود را به ننگ آلودید
دریغ، این شب حسرت سحر نمیگردد
به جوی، آبروی رفته برنمیگردد
به خون نشست دل از ظلم بیدریغ شما
شکست نخل نبوت به دست و تیغ شما
شما که سید اهل بهشت را کشتید
چراغ صاعقهٔ سرنوشت را کشتید
گرفت پرده به رخ آفتاب و خم شد ماه
چو ریخت خونِ جگرگوشهٔ رسول الله...
به جای سود ز سودای خود زیان بُردید
امید و عاطفه را نیز از میان بردید
شما که سکّهٔ ذلت به نامتان خوردهست
کجا شمیم وفا بر مشامتان خوردهست؟
شما که در چمن وحی آتش افروزید
در آتشی که بر افروختید میسوزید
چه ظلمها که در آن دشتِ لالهگون کردید
چه نازنین جگری از رسول، خون کردید
چه غنچهها که دل آزرده در حجاب شدند
به جرم پردهنشینی ز شرم آب شدند
از این مصیبت و غم آسمان نشست به خون
زمین محیط بلا شد، زمان نشست به خون
فضا اگر چه پر از نالههای زارِ شماست
شکنجههای الهی در انتظار شماست
مصیبت از سرتان سایه کم نخواهد کرد
کسی به یاریتان، قد علم نخواهد کرد
شمیم رحمت حق بر مشامتان مَرِساد
و قال عَزَّوَجَل: رَبّکُم لَبِالمِرصادِ
::
سخن رسید به اینجا که ماهِ من سَر زد
کبوتر دلم از شوق دیدنش پر زد
هلال یک شبهام را به من نشان دادند
دوباره نور به این چشم خونفشان دادند...
به کاروان شقایق به یاسهای کبود
نسیم عاطفه از یار مهربان دادند
دوباره در رگ من خون تازه جاری شد
دوباره قلب صبور مرا تکان دادند
دوباره عشق به تاراج هوشم آمده بود
صدای قاری قرآن به گوشم آمده بود
به شوق آنکه به باغ بنفشه سر بزند
دوباره همسفر گلفروشم آمده بود
صدای روحنوازش غم از دلم میبرد
اگرچه کوه غمی روی دوشم آمده بود
دلم چو محمل من روشن است میدانم
صدا صدای حسین من است، میدانم
هلال یکشبهٔ من که روبروی منی!
که آگه از دل تنگ و بهانهجوی منی!...
خوش است گرد ملال از رخ تو پاک کنم
خدا نکرده گریبان صبر چاک کنم
بیا که چهرهٔ ماهت غم از دلم بِبَرد
ز موجخیز حوادث به ساحلم بِبَرد...
شبی که خواهر تو در نماز نافله بود
تو باز، گوشهٔ چشمت به سوی قافله بود
چو خار، با گل یاسین سَرِ مقابله داشت
سهساله دختر تو پایِ پُر ز آبله داشت...
امام آینهها طوقِ گُل به گردن داشت
امیـر قافـلهٔ نور غُل به گردن داشت
مصیبتی که دلِ «سَهلِ ساعدی» خون شد
ز غصه نخل وفا مثل بید مجنون شد
برای دیدن ما صف نمیزدند ای کاش
میان گریهٔ ما کف نمیزدند ای کاش...
کویر، نورِ تو را دید و دشت زر گردید
سر تو آینهگردانِ طشت زر گردید
الا مسافر کُنج تنور و دِیْر بیا
مُصاحب دل زینب! سفر بخیر بیا
اگر چه آیتی از دلبریست گیسویت
چه روی داده که خاکستریست گیسویت؟
سکوت در رَبَذه از ابیذران هیهات
لب و تلاوت قرآن و خیزران هیهات
خدا کند پس از این آفتاب شرم کند
عطش بنوشد و از روی آب شرم کند
ستارهای پس از این اتفاق سر نزند
«شفق» نتابد و ماه از محاق سر نزند
📝 #محمدجواد_غفورزاده