#اسارت_اهل_بیت__ع__روضه
کوفه را تسخیر کردم با نَفَسهای علی..
در منِ زینب ..تجلّی کرده آوای علی..
خطبه ای خواندم به لحنِ فاتحِ خیبر..سپس
فتح کردم کوفه را با لحنِ گویای علی..
زین اَب بودم..شدم زینت برای دینِ حق..
جمع کردم گوهرِ دین را ز دریای علی..
کارِ من بیداری بیچارگانِ کوفی است..
ارث ها دارم خدا را شکر از نای علی
اسکتوا گفتم همه غرقِ سکوتِ غم شدند
یافتم آموزه هایم را ز لبهای علی..
انتقامِ خون سالارم را گرفتم با کلام...
زنده کردم مرده را ..هستم مسیحای علی
از ندامت شهر شد یک پارچه..اندوه و درد
سر فرود آورد کوفه پای گلهای علی...
عالمه دادم لقب ..چارم ولّی شیعیان..
با عقیله بودنم گشتم مصّفای علی..
سرشکسته نیستم در محضرِ پاکِ حسین
خوار کردم خصم را با مددهای علی..
محسن راحت حق
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
ابرگروه👇👇
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
#اربعین_حسینی__ع__روضه
گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم
من به خاک غمت امروز معطر گشتم
من چهل روز فقط همسفر شمر شدم
من چهل روز فقط همقدم سر گشتم
هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای
سپر دخترکان تو برادر گشتم
چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش
من چهل روز پی چادر و معجر گشتم
چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد
خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم
نظر لطف خدا بود عزیز الزهرا
سایه ات بر سر ما بود عزیز الزهرا
هر کجا از نوک نیزه سر تو خورد زمین
پا به پای سر تو خواهر تو خورد زمین
دست بسته چقدَر سخت زمین می خوردیم
از روی ناقه اخا، دختر تو خورد زمین
نیزه ها در کف کفّار چه مستی می کرد
هی تکان خورد و سر اصغر تو خورد زمین
شام شد مثل مدینه، به غمم خندیدند
پیش زینب، سر آب آور تو خورد زمین
ما که از کوچه به جز غم نکشیدیم حسین
وسط کوچه، چه بد مادر تو خورد زمین
قصّه ی غربت مولا چقدَر غم دارد
روضه ی چادر زهرا چقَدَر غم دارد
یادمان هست همینجا کفنت را بردند
گرگ ها، یوسف من پیرهنت را بردند
یادمان هست همینجا به زمین افتادی
نیزه ها تا لب گودال تنت را بردند
سنگ هاشان به لب قاری قرآن می خورد
رمقِ مانده ی ناله زدنت را بردند
یادمان هست که گودال قیامت شده بود
با سرِ تیغ، عقیق یمنت را بردند
ناگهان بر نوک نیزه سر تو بالا رفت
ده نفر زیر سم اسب تنت را بردند
دختر فاطمه شد قافله سالار، حسین
رفتی و زینب تو رفت به بازار حسین
وحید محمدی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
ابرگروه👇👇
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
19305_1626958465949.mp3
734.2K
#اربعین_حسینی__ع__شور
بهشتم، زمینه کربلا
چقد دل نشینه کربلا
از الان، چه تب و تابی دارم
برا اربعین کربلا
..........
راه عشق تو بی پایان
بزم عشق تو طوفانی
کاش منم بخری اقا
مثل راهب نصرانی
..........
اسم تورو اگه نبرم مى ميرم
ايشالا اربعين توو حرم مى ميرم
حسين ثارالله
هلاکم،هلاک ِکربلا
پلاکم،پلاکِ کربلا
الهی، كه با لباى تشنه
بمیرم،رو خاکِ کربلا
..........
درد عشق تو بی درمون
زخم عشق تو بی مرهم
خوب و بد اومدیم امشب
تا که تو بخری درهم
...........
پای علم تو نشینم میمیرم
خواب حرم تو نبینم میمیرم
حسين ثارالله
توو صبحِ، سپیده کربلا
دل من، رسیده کربلا
الهی، مثه حبیب و عابث
بشم من، شهید کربلا
...........
جنس عشق تو رؤيايى
حسّ عشق تو آرامش
آخرش به تو ختم میشه
اون بهشتی که میخوامش
............
من از تو اگه دل بكَنم مى ميرم
براى تو سينه نزنم مى ميرم
حسين ثارالله
امیرحسین الفت
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
ابرگروه👇👇
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
#امام_سجاد__ع__روضه
کی میشود بوسه دهم خاک بقیع را
آن تربت نورانی و پاک بقیع را
اینجا چرا تاریک و بی شمع و چراغ است
اینجاچراهرگوشه اش درد است و داغ است
اینجا چرا در گرد خود زائر ندارد
گنبد که جای خود چرا طائر ندارد
اینجا چرا بال کبوترها کبود است
اینجا همیشه بوی آتش بوی دود است
اینجا مگر قبر امام ذوالکرم نیست
پس دور قبر او چرا صحن و حرم نیست
اینجا که قبر حضرت زین العباد است
او که به هر سجاده ای نور و فواد است
اینجاست قبر باقر آل محمد
در معرفت . در علم تمثال محمد
سرچشمه ی ناب تولا جعفر اینجاست
قبر رییس مذهب شیعه در اینجاست
دنبال قبر فاطمه هر کس غمین است
حتما کنار تربت ام البنین است
پرسیدم از دل علت ویرانی اش را
با غربت و با خاک غم یکسانی اش را
اینجا همه میراث دار کوچه هایند
یا وارث شام بلا و کربلایند
از مادر خود فاطمه ارثیه دارند
با خاک چادر روز شب مرثیه دارند
بر منبرش شیخ الائمه با قدی دال
از روضه ی کوچه گریزی زد به گودال
او دیده آتش را به درب آشیانه
یافاطمه گفته در آتش صادقانه
دیدم حسن میگوید از دیوار و از در
از زخم سینه . صورت و بازوی مادر
سجاد از تدفین بی غسل و کفن گفت
از بوریا و غارت یک پیرهن گفت
از غسل زیر پیرهن وقتی حسن گفت
از اشک مولا . آستین در دهن گفت
می ریخت اشکش بر سفیدی محاسن
مرثیه ی اصغر شنید و گفت : محسن
تا آتش مرثیه در دل زد زبانه
وقت گریز روضه شد با تازیانه
دختر اگر از مادرش ارثیه برده
زینب شبیه مادر خود لطمه خورده
در طول عمرش زینبم دو تشت دیده
از دوبرادر . خون دل . راس بریده
نوبت به روضه خوانی باقر رسیده
میگفت پشت کاروان خیلی دویده
از کربلا میگفت با سیلاب گریه
همبازی ویرانه ی من شد رقیه
روضه به آخر آمد و وقت دعا شد
پایان آن سوگند بر خون خدا شد
تا رد نسازد ذات حق دست دعا را
بردند نام ساقی کرببلا را
ازگوشه ی مجلس صدای ناله برخاست
این ناله های مادر دلسوز سقاست
مردم مرا ام البنین دیگر نخوانید
شرمنده ام . از آب و آب اور نخوانید
آه ای بقیع آتش زدی بر سینه هامان
از غصه ی تو مات شد آیینه هامان
روزی رسد بر دشمنان تو بتازیم
یک صحن جامع در میان تو بسازیم
آن روزها دارد عجب حال و هوایی
ایوان طلای مجتبی دارد صفایی
دارد حریم تو شمیم رازقی را
پایین پای تو هوای عاشقی را
رشک خراسان میشود صحن و سرایت
کرببلا گوید سلام از کربلایت
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
ابرگروه👇👇
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
🏴روضه اربعین 🏴
🥀السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی الیل و نهار ولا جعل الله اخر العد منی الزیارتکم السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین وعلی اصحاب الحسین 🥀
عشق حسین مارا تنها وا نمی گذارد
گر خلق واگذارد او وا نمی گذارد
او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم
مولا به کام غرقاب مارا نمی گذارد
هل من معین اورا باید جواب دادن
شیعه امام خود را تنها نمی گذارد
حسین جان .....حسین جان
حواست باشه برا همینه که اومدی تو
مجلس آقا یعنی جواب آقا رو دادی ..جواب هل من ناصرشو دادی ...همینی که لباس مشکی می پوشی شادی نمی کنی .غمگینی ..پرچمی بالا در حیاط تت نصب می کنی خرج می کنی یعنی من هستم باهات آقا جان
آقا جان کاش ما اون روز تو کربلا بودیم بی بی زینب یاری می کردیم
دستای زینب رو می گرفتیم تا اونقدر به خودش نزنه
ای کاش اونجا بودیم بهش تسلیت می گفتیم کمکش یتیما رو جمع می کردیم ما به جاش تازیانه می خوردیم 😭
آقا جان اگه اونجا نبودیم ولی اینجا روز و شب برات گریه می کنیم 😭
حالا با حضرت زینب هم ناله بشو بگو حســین جان ....حســــین جان
بگو بمیرم برا اون خواهری که چهل روز برادرشو از دست داده
بگو بمیرم برا اون خواهری که بعداز چهل روز اسارت اومده بالا سر قبر برادرش ...😭
بگو بمیرم برا اون خواهری که بعداز اون همه مصیبت ..کتکش زدن 😭
بمیرم برا خواهری که تو کوچه وبازار دورش شادی کردن 😭
بجا تسلیت رو سرش خاک و خاکستر ریختن 😭
حالاحضرت زینب همه ی امانتها رو آورده بالا سر قبر برادر 😭
روضه خوان بی بی زینب هااااا 😭
ای وای ناله بزن گریه کن از قافله ی حسین عقب نمونی.... این اشکها خیلی کارا ازش بر میاد ...
کفنت بوی حسین میگیره 😭
بوی زینب میگیره 😭
فشار قبر برات آسون میشه بخدا 😭
زینب (س)گفت داداش اینا چیزی نبود گلایه هام مونده 😭
حسین جان رقیه تا مدتها صدای ناله اش میومد میگفت: سوختم سوختم طاقت نیورد دق کرد 😭😭
برا همین روضه هست که امام زمان عج خون گریه میکنه 😭
برا همین روضه هست که زین العابدین فرمود الشام الشام الشام 😭
🥀داداش از دختر خرابه نشینت 🥀
🥀زمن نپرس که خجالت میکشم 🥀
داداش یادته دوتا بچه هام فرستادم میدون 😭
اخ چه خاطرات تلخی داری ای ماه صفر 😭
بی بی زینب همه حرفارو زد خیلی درد ودل کرد خیلی گریه کرد ..اونقدر ناله زد که زنان روستای اطراف همه جمع شدند
اومدن کمک بی بی زینب ناله زدن گریه کردن آب رو صورت بی بی زینب ریختن 😭
گفت بخدا هرچه آب خوردم دلم خنک نمیشه 😭
آخه جگرم سوخته ..جگرم آتیش گرفته 😭
چشم بی بی زینب به رباب افتاد بمیرم برات رباب جان 😭
گفت حسین جان بلندشو ببین رباب رفته خاک رو سر خودش میریزه😭
دنبال علی اصغرش میگرده میگه خودم دیدم عزیزمو اینجا خاک کردن 😭
داداش یادش رفته که علی اصغرروبا نیزه از زمین کشیدن بیرون سر علی اصغرشو بریدن بالای نی بردن 😭😭یاحسین 😭آی گرفتارا .مریض دارا ..آی اونی که اولاد نداری صدای نالتو بلند کن بگو یا حسین 😭
کاروان کربلا سه روز تو کربلا موندن بعداز سه روز آقا زین العابدین اجازه خواست از عمه اش زینب گفت :عمه میترسم این چندتایی هم که هستن پرپر بشن آماده شدن برگردن به مدینه ..دیدن رباب جلو اومد التماس کرد خواهش کرد گفت :بزارین من همین جا پیش عزیزانم بمونم من اونجا کسی رو ندارم 😭
آی امان از غریبی و بی کسی 😭
اجازه دادن ....زنان بنی اسد گفتن باید سایه بان داشته باشی .رباب باناله گفت :سایه بان نه ....
خودم دیدم عزیزانم سه شبانه روز زیر آفتاب گرم کربلا افتاده بودن 😭
بعداز مدتی که خانم رباب برگشت مدینه ازبس زیر آفتاب نشسته بودگریه کرده بود رنگ صورتش تاریک شده بود زنان مدینه دیگه اونو نمیشناختن
ام البنین اومد کنار زینب گفت پس رباب کو من اونو نمیبینم 😭
یا حسین 🥀
بمیرم برا اون خواهری که داغ همه ی عزیزانش تو یه روز دید 😭
قربون دل سوخته ات برم زینب جان که چها کشیدی 😭
تسلای دل داغدیده حضرت زینب صدا بزن
حسین آرام جانم ...😭
حسین روح و روانم ...😭
حسین درمان دردم ...😭
حسین دورت بگردم ...😭
حسین سالار زینب ...😭
▪️الا لعنت الله القوم الظالمین ▪️
بگو حسین جان قربونت برم آقا جان تو راهت پیر شدم آقا😭
بگو آقا جان بیا اجر عزاداریهامون بده 😭
بیا دلای نا شادمون شاد کن 😭
بیا گره زندگیمون باز کن 😭
ان شالله که حضرت زهرا (س )از ما قبول کنه دست شفاعتش رو سرمون بکشه به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد ص
🥀
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم 🥀
🥀اللهم عجل لولیک الفرج بحق مصائب حضرت زینب سلام الله علیها 🥀
#یاصاحب الزمان (مناجات زیبا)
آنقدر که از ماه زمین فاصله دارد
از محضرتان دورم و قلبم گِله دارد
خیره شده چشمم به دعای سحر تو
کِی اهل دلی همچو شما نافله دارد
عشق تو مرا گوشه نشین کرده به هر جا
آواره ی روی تو مگر حوصله دارد
برسفره ی اِطعام شما چشم به راهم
لطفی به گدایت که امید صِله دارد
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
ابرگروه👇👇
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
4_5947450869304790480.ogg
1.43M
#دیر_راهب
#زمینه
کلیسا شده نورانی
چه میزبان چه مهمانی
سر بریده رو دادن
به یک راهب نصرانی
واویلا حسین ...خون شدازغم دل مصطفی حسین
واویلا حسین .... تو کجا دِیرِ مسیحیا حسین
وای حسین
....
روزا روی نی اذیت بود
شبا رو خشت و تربت بود
این اولین شبه جایِ
سر بریده راحت بود
واویلا حسین ... چرا خشکیده لب اطهر تو
واویلا حسین ... معلومه تشنه بریدن سرِتو
وای حسین
.....
سر بریده رو تا شُست
با دیده های تر راهب
صدای مادرش اومد
کمی آهسته تر راهب
زخمیه سرش...خون میریزه از رگای حنجرش
زخمیه سرش... الهی براش بمیره مادرش
وای حسین
کانال سبک وشعر
مداحی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
ابرگروه👇👇
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
اوت ۰۷, 148507.mp3
3.06M
#شور #امام_حسین
#احسان_نرگسی
عالمی دارم با این گدایی
روزی می خورم از قِبٓل تو
دوری بسه میخوام که دوباره
برگردم آقا توو بغل تو
عشقت توو دلم /جاکرده حسین
دنیا منو از حرم جدا کرده حسین
اینکه من هنوز/توی خیمه تم
یعنی مادرت منو سوا کرده حسین
بی تابم یا اباعبدالله
اربابم یا اباعبدالله
...................
از نام تو آبرو گرفتم
عشقت آقا از سرم زیاده
اسمت که میاد میون روضه
جاری میشه اشکام بی اراده
عشق تو برام/لازمه حسین
هر کیو دیدم این روزا عازمه حسین
حاشا که منو/دعوت نکنی
فکری برا نوکر رقیه ت نکنی
سامونم یا اباعبدالله
ای جونم یا اباعبدالله
.....................
من هیچ کسو مثل تو ندیدم
با خوب و بد گداش بسازه
از وقتی که یادم میاد آقا
پرچم شما در احتزازه
من با نفست/سر زنده میشم
لطف تو رو می بینم و شرمنده میشم
نبضم با غمت/تنظیمه حسین
من میام به روضه هات سراسیمه حسین
آشوبم اباعبدالله
محبوبم یا اباعبدالله
کانال سبک وشعر
مداحی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
ابرگروه👇👇
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
عشاق الحسین محب الحسین.کرمانشاهی.mp3
5.45M
شور مقتل
حسین جان
🎙حاج امیر کرمانشاهی
تاریخ مداحی ۱۳مردادماه در شهر رشت
1⃣
روضهٔ #دیر_راهب
راهبی در خُلق و تقوا بینظیر
ترک دنیا کردهای، روشنضمیر
راهبی از عهد عیسی، یادگار
خود بزرگان جهان را در شمار
عصر خود را مرد صادق بود و بس
بلکه خود انجیل ناطق بود و بس
گر چه بر تثلیث بودی متکی
هیچ مقصودش نبودی جز یکی
معتکف گردیده در صورت به دِیْر
لیک در معنی، دلش مشغول سِیر
بود در صورت اگر زُنّار بند
داشت صید معنیاش سر در کمند
گردنش گر بود در قید صلیب
هم نبود از رحمت حق، بینصیب
خواه باشد ز اهل مسجد یا کنشت
طالب حق را بُوَد جا در بهشت
طالب حق را خداوند کریم
ره نماید بر صراط مستقیم
پاکدل از خدعه و تلبیس بود
دیرگاهی، دِیْر را قسیس بود
از صفات نیکِ آن روشنضمیر
هر چه گویم کی بُوَد پایانپذیر؟
بس که دارد حالتش آشفتهام
هر چه افزون گویمت، کم گفتهام
کز نکوییهای آن مرد سعید
گشت عیسی، نزد زهرا روسپید
مَسکن آن راهب صاحبمقام
بود دِیْری از قضا نزدیک شام
این موحد مرد رهبان، ای حبیب!
سرگذشتی در جهان دارد عجیب
سرگذشت او بُوَد ز اسرار عشق
تا تو را روشن کند ز انوار عشق
□□□
شمر دون آن قائد جیش فتن
خوانْد راهب را به نزد خویشتن
گفت: این لشکر که میبینی تمام
کرده بر خود، خواب راحت را حرام
همره این لشکر از بُرنا و پیر
هست جمعی، مو پریشان و اسیر
باید امشب را در اینجا تا صباح
سربهسر راحت نمایند از صلاح
□□□
گفت: راهی نیست زینجا تا به شام
گفت: نتْوان گشت وارد وقت شام
گفت: از احضار من مقصود چیست؟
گفت: غیر از این مرا مقصود نیست
کاین اسیران را ز روی همرهی
امشب اندر دِیْر خود، منزل دهی
گفت راهب: هر که میبیند اسیر
راحتش را سعی دارد، ای امیر!
گفت: اینان زآن اسیران نیستند
گفت: پس برگو که اینها کیستند؟
گفت: ز اسرار است و نتْوان کرد فاش
گفت: بر من فاش گو، آسوده باش
گفت: راهب را چه با کار سپاه؟
گفت: دانستن نمیباشد گناه
این از آن میخواست مطلب را عیان
آن از این میکرد مطلب را نهان
□□□
چون نشد آنجا به راهب، کشف راز
رو به دِیْر خویشتن آورد باز
گفت: زین سردار لشکر کی توان
کرد کشف اینچنین راز نهان؟
پس همان بهتر بُوَد کز راه خیر
این اسیران را دهم منزل به دِیْر
بازآمد سوی سردار سپاه
تا مگر گیرد خبر زآن دینتباه
گفت: فرمان ده که این قوم اسیر
سوی دِیْر آیند از بُرنا و پیر
پس اجازت داد سرخیل لئام
تا اسیران را به دِیْر آمد مقام
بعد از آن سرها که همره داشتند
نزد راهب آن زمان بگْذاشتند
تا نیابد بر اسیران راه، غیر
لشکری بگْرفت پیرامون دِیْر
چشم هر کس رفت اندر خواب ناز
غیر آن چشمان که دانی بود باز
□□□
بر اسیران آنچه در آن شب گذشت
سختتر از جمله بر زینب گذشت
غیر چشم اهلبیت بوتراب
رفته بود از چشم راهب نیز خواب
هر چه اندیشید و شد در خود فرو
دید مطلب هست نازکتر ز مو
گفت: امشب این معما را مگر
حل کند بر من، خدای دادگر
□□□
رفت راهب در عبادتگاه خویش
سنبلآسا کرد موی سر، پریش
برکشید از آستین، دست دعا
کرد روی دل به درگاه خدا
ملتجی گردید بر دانای راز
گفت: ای بیچارگان را چارهساز!
حُرمت پیغمبران خوشسرشت!
حُرمت آدم که آمد از بهشت!
حرمت موسی و تورات صریح!
حرمت انجیل و اعجاز مسیح!
حق ابراهیم و داوود شکور!
هم به حق صُحْف و آیات زبور!
حرمت یعقوب و زاریهای او!
وآن همه چشمانتظاریهای او!
«ذوالعطایا»! حق ایوب صبور!
کش نبودی دل زمانی بیحضور
بارالها! حق الیاس و شعیب!
واقفم کن سربهسر زین سِرّ غیب
سِرّ این مطلب مرا بنْما عیان
تا بدانم کیستند این خاندان
تا بدانم این سر ببریده کیست
اینچنین پُر خون و خاکستر ز چیست
کاندر این سر هست، سِرّ دیگری
کی توان از آن گذشتن، سرسری؟
□□□
بس که از سوز درون نالید زار
گریه از بس کرد چون ابر بهار،
رشته صبرش برون آمد ز کف
کآمدی تیر دعایش بر هدف
حالتی مابین بیداری و خواب
گشت عارض، شد دعایش مستجاب
اندر آن حالت که میداند خدا
دید شور رستخیزی شد به پا
آمدند از آسمانها، قدسیان
در کنار آن سر در خون، تپان
گِرد آن سر، حلقهی ماتم زدند
پشت پا بر خاطر خرم زدند
□□□
ناگه آمد این صدا بر گوش او
کای گروه آسمانی! طرقوا
طرقوا، حوا ز جنت میرسد
آسیه با درد و محنت میرسد
طرقوا کز ساحت باغ جنان
میرسد اینک صفورا، موکنان
طرقوا کز روضهی خلد برین
میرسد هاجر، فگار و دلغمین
طرقوا کاین لحظه، مریم بیقرار
میرسد از ره به چشم اشکبار
طرقوا کآید خدیجه هم کنون
آید از ره با دلی، لبریز خون
طرقوا، زهرای اطهر میرسد
دلغمین و تیرهمعجر میرسد
□□□
تا که زهرا در برِ آن سر رسید
نالههای رود رود از دل کشید
هر یکی از آن زنان با شور و شین
گفتوگویی داشت با رأس حسین
آن یکی گفتا که یارانت چه شد؟
دیگری گفتا: جوانانت چه شد؟
آن یکی گفتا: چه آمد بر سرت؟
دیگری گفتا: چه شد با حنجرت؟
مادرش میگفت کای نور بصر!
منزلت بادا مبارک! ای پسر!
#ادامه شعر در پست بعدی👇👇👇
2⃣
#ادامه پست قبلی👆👆👆
گاه در دیری و گاهی در تنور
گاه داری غیبت و گاهی حضور
گاه خاتم میدهی بر ساربان
درس بخشش میدهی بر عاشقان
روی نی، قرآن تلاوت میکنی
کام زینب، پُرحلاوت میکنی
بعد کشتن، این گروه خودپرست
از سرت هم برنمیدارند دست
□□□
بس که زهرا کرد بر آن سر خطاب
بس که انجمریز شد بر آفتاب،
از گلابافشانی چشم بتول
در سخن آمد، سر سبط رسول
گفت: کای مام گرامی! السلام!
خیر مقدم! ای مرا غمدیده مام!
نیست دست ار زیب گردن سازمت
باش تا سر را به پا اندازمت
حال من اینسان که دیگرگون بُوَد
خود تو بنْگر، حال زینب چون بُوَد
دِیْرِ راهب را مشرف کردهای
خود مگر بختی که رو آوردهای؟
گر نمیگشتم شهید کوفیان
کی ز دین جد من بودی نشان؟
خیمههایم را اگر آتش زدند
تا قیامت، شعلهاش باشد بلند
گر نمیشد دست عباسم، قلم
باز اسباب شفاعت بود، کم
غم مخور کامروز حق خواهد چنین
تا شوم فردا، «شفیعالمذنبین»
□□□
آنچه سر میگفت و زهرا میشنید
راهب دلخسته ناظر بود و دید
کمکم از آن حال و از آن سرگذشت
کرد بر حال طبیعی بازگشت
دید زآن خیل زنان و قدسیان
نیست اندر دِیْرِ خود بر جا نشان
عقل پس هی زد بر او کای نیکنام!
پرده بالا رفت و مطلب شد تمام
دید مطلب، مطلب دیگر بُوَد
گفت: هر سِرّی است، در این سر بُوَد
خاست از جا با دو چشم اشکبار
آمد و سر را گرفت اندر کنار
بوسهها بر روی آن سر داد و گفت:
کای مِهینگنجینهی راز نهفت!
خوب، جانا! خودنمایی میکنی
راستی، کار خدایی میکنی
گر به صورت هستی از پیکر، جدا
نیستی در معنی از داور، جدا
ظاهرت، مغلوب و باطن، غالبی
عین مطلوبی که حق را طالبی
چون برون هستی ز سرحد خیال
خود بفرما، آن چه حال است؟ این چه حال؟
جلوهای کردی، مرا کردی اسیر
جلوهای دیگر کن و جان را بگیر
سالها در کنج این دِیْرم، مقیم
تا برم پی بر صراط مستقیم
گفته بودند: این سر بیگانه است
شد یقینم کآن سخن، افسانه است
گر سر بیگانه دور افتد ز تن
کی سخن گوید میان انجمن؟
در سخن بودی از این پیش، ای عزیز!
کن تکلم با من دلخسته نیز
تا بدانم از کجایی، کیستی
اینچنین آشفتهحال از چیستی
دشمنی گر با تو دارند این سپاه
اهل بیتت را چه میباشد گناه؟
گر سرت را از جفا ببْریدهاند
از چه دیگر از قفا ببریدهاند؟
گر خصومت با تو میبودش یزید
پس چرا شد نوجوانانت، شهید؟
تا سر ببریدهات شد در سخن
عهد یحیی تازه شد در چشم من
□□□
ناگهان با راهب اندر انجمن
آن سر بُبْریده آمد در سخن
تافت نور معرفت را در دلش
عاقبت، توفیق حق شد شاملش
گفت کای مرد سعید پارسا!
وی نکواندیشه در راه وفا!
من که میبینی سری بیپیکرم
آن شهید راه عشق داورم
گفت: میدانم ولیکن در کجا؟
گفت: اندر سرزمین کربلا
گفت: ای گل! از کدامین گلشنی؟
گفت: از باغ نبی گر روشنی
گفت: نام آن نبی را کن بیان
گفت: احمد، خاتم پیغمبران
گفت: بابت کیست؟ ای شاه هدی!
گفت: میباشد علیِ مرتضی
گفت: کبْوَد مادرت؟ ای مقتدا!
گفت: باشد مام من، «خیرالنسا»
گفت: گر داری برادر، گو به من
گفت: نام نامیاش باشد، حسن
گفت: گر غیر از حسن داری بگو
گفت: عباس است، آن پاکیزهخو
گفت: اخْوانت کجایند؟ ای وحید!
گفت: گردیدند آن جمله شهید
گفت: یارانی که داری گو به من
گفت: نبْوَد غیر هفتاد و دو تن
□□□
گفت: یارانت چه شد؟ ای جانِ پاک!
گفت: گردیدند از کین چاکچاک
گفت: گو تقصیر یارانت چه بود؟
گفت: حقگویی در این مُلک وجود
گفت: باقیماندگانت کیستند؟
گفت: غیر از این اسیران نیستند
گفت: اینان از یتیمان تواَند؟
گفت: آری؛ لیک مهمان تواَند
گفت: نبْوَد این زنان را یاوری؟
گفت: زینب مینماید مادری
گفت: زینب از چه نامش غمفزاست؟
گفت: او «امالمصائب» زین عزاست
□□□
گفت: حُجت بعد تو در عصر، کیست؟
گفت: غیر از سید سجاد نیست
گفت: سجادت کدام است؟ ای امیر!
گفت: بیمار است و میباشد اسیر
گفت: او را چون نکشتند از جفا؟
گفت: امر حق چنین کرد اقتضا
تا بمانَد زنده زینالعابدین
زآن که بیحجت نمیباید زمین
گفت: ظلمی را که کردند این گروه
کس نکرده است، ای شه کیوانشکوه!
گفت: زین قوم آنچه میبینم جفا
راضیام بر آنچه میخواهد خدا
تا خدا معشوق و تا من عاشقم
در طریق عشقبازی، صادقم
من همان روزی که بستم بار عشق
برگشودم بر سر بازار عشق،
لطفها دیدم به هر منزل از او
چون نبودم یک زمان غافل از او
داشت معشوق آنچه از کالای ناز
نازهایش را خریدم با نیاز
آنچه بودم در جهان، مال و منال
ز اقربای سالخورد و خردسال،
هدیه کردم سربهسر در راه دوست
فدیه دادم، بود چون دلخواه دوست
ترکِ هستی را از آن کردم شتاب
تا نباشد در میان ما، حجاب
این تعیّنها، حجاب عاشق است
هر که را نبْوَد تعیّن، صادق است
ترک سر کردم که عین او شدم
تا ز احسانش حسین او شدم
بین ما دیگر نمیگنجد حجاب
کو حجابی بین نور و آفتاب؟
#ادامه شعر در پست بعدی👇👇👇
3⃣
#ادامه پست قبلی👆👆👆
نیست صوت از حنجر بلبل جدا
نِکهَت گل کی بُوَد از گل جدا؟
□□□
چون که راهب دید زآن لفظ صریح
برده آن سر، گوی سبقت از مسیح
پاره در دم، پردهی اوهام کرد
میل، سوی قبلهی اسلام کرد
عقلش از خوابِ گران، بیدار ساخت
رشتهی زُنّار را دستار ساخت
گفت: کای سر! حق زهرا مادرت!
حرمت غمدیده زینب، خواهرت!
بردی آرامم، به آرام آورم
رهبری فرما که اسلام آورم
هادیام شو تا که میآید نفس
زآن که بر حق، دین اسلام است و بس
گفت: ای راهب! اگر اهل دلی
قبلهی اسلامیان را مایلی،
ابتدا آور شهادت بر زبان
پس درآ در زمرهی اسلامیان
چون شدی اسلامیان را ز اهل کیش
اقتدا کن بر امام عصر خویش
چون که بی شک یافتی راه یقین
پس امام توست، زینالعابدین
عصر، عصر عابدین است، ای همام!
نیست در این عصر، غیر از او امام
گر نبود آن قبلهی اهل یقین
آسمانها بود پابست زمین
زآن که در هر دور، حق را مظهری
در جهان باید که باشد رهبری
حکمرانِ عالَمِ ایجاد اوست
مَظهر حق، سید سجاد اوست
□□□
شد لباس شب برون از خُم نیل
صبح شد، زد ساربان، کوس رحیل
شب لباس ماتم از تن برگرفت
صبح شد، خورشید، تشت زر گرفت
شب به سر آمد، اسیران خاستند
روز شد، اعدا صفوف آراستند
شب گذشت و بود راهب، گرم سِیر
روز چون شد، شمر آمد سوی دِیْر
رفت و خود بگْرفت آن سر را ز وی
شد برون از دیر و زد بر نوک نی
دید راهب، میهمانش میرود
از تن افسرده، جانش میرود
□□□
گفت: رو، ای میهمان باوفا!
کاندر این راهت سپردم با خدا
رو که من از قطرههای چشم تر
بستهام الماس طاقت بر جگر
جان فدای روی چون ماهت! برو
دست حق بادا به همراهت! برو
میروی اما دلم همراه توست
قبلهی امید من، درگاه توست
تا نهانی داشت راهب درد دل
ناقه رفت از اشک همراهان به گِل
گر شبی در دِیُر منزل کردهاید
تا قیامت، جای در دل کردهاید
چون گذشتند از در دِیْر، آن سپاه
چشم راهب مانْد تا محشر به راه
من به راهب خواستم ختم کلام
شام شد نزدیک و روزم کرد شام
✍ #صابر_همدانی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
ابرگروه👇👇
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
⚜کرامت بسیار زیبا حضرت اباالفضل علیه السلام قابل استفاده واعظین و مادحین عزیز در مجالس روضه👇👇👇
♻️ﺣﻀﺮﺕ_ﻋﺒﺎﺱ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺧﻠﻴﻞ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ
ﺟﻨﺎﺏ ﺣﺠﺔ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ ﻭﺍﻟﻤﺴﻠﻤﻴﻦ ﻋﺎﻟﻢ ﻓﺮﺯﺍﻧﻪ ﺁﻗﺎﯼ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﻋﻠﯽ ﮐﻮﺭﺍﻧﯽ ﻟﺒﻨﺎﻧﯽ ﺳﺎﮐﻦ ﺣﻮﺯﻩ ﯼ ﻋﻠﻤﻴﻪ ﯼ ﻗﻢ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺦ 19 / 1 / 78 ﺷﻤﺴﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﺁﻳﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﻌﻈﻤﯽ ﻣﺮﺣﻮﻡ ﺣﺎﺝ ﺳﻴﺪ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﻣﻮﺳﻮﯼ ﮔﻠﭙﺎﻳﮕﺎﻧﯽ (ﺭﻩ) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: 5. ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﻠﻴﻞ ﺍﺑﻮﺭﺍﺷﺪ (ﻣﺴﻴﺤﯽ) ﺩﺭ ﮐﻮﻳﺖ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭ ﺳﺨﺖ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎﺭﯼ ﺳﺨﺖ ﻓﻠﺞ ﺷﺪ. ﭘﺰﺷﮑﺎﻥ ﻣﻌﺎﻟﺞ ﻭﯼ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺣﺎﻟﺎ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻧﯽ ﻫﺴﺘﯽ، ﺑﻪ ﻟﺒﻨﺎﻥ ﺑﺮﻭ. ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺟﺎ ﺑﻤﻴﺮﻡ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ، ﺟﻨﺎﺯﻩﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻟﺒﻨﺎﻥ ﺑﺒﺮﻳﺪ. ﻭ ﺑﻪ ﻭﯼ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺣﺪﺍﮐﺜﺮ ﻳﮏ ﻣﺎﻩ ﺩﻳﮕﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯽﻣﺎﻧﯽ. ﺷﺐ ﺗﺎﺳﻮﻋﺎ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﻴﺪ، ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻥ ﺍﻭ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻴﻨﺪ ﮐﻪ ﻭﺿﻌﺶ ﺧﻴﻠﯽ ﺧﺮﺍﺏ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽﮔﻮﻳﺪ: ﺷﻤﺎ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﺎﺍﻟﻔﻀﻞ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ ﻗﻤﺮ ﺑﻨﯽ ﻫﺎﺷﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﺘﻮﺳﻞ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻳﺪ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽﺩﻫﺪ. ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻗﺪﻳﺴﺎﻥ ﻣﺘﻮﺳﻞ ﺷﺪﻩﺍﻡ ﺍﻣﺎ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪﺍﻡ ﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽﮔﻮﻳﺪ: ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ ﻗﻤﺮ ﺑﻨﯽ ﻫﺎﺷﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﺘﻮﺳﻞ ﺷﻮ. ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯽﮔﻮﻳﺪ: ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻣﺘﻮﺳﻞ ﺷﻮﻳﺪ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﮔﻮﺵ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﻣﯽﮔﻮﻳﺪ: ﺧﻮﺩﺕ ﻣﺘﻮﺳﻞ ﺑﺸﻮ ﭼﻮﻥ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﮐﺮﻳﻢ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﻧﺪ. ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻳﻦ ﻋﺰﻳﺰﺍﻥ ﻣﺴﻴﺤﯽ ﮐﻠﻴﻤﯽ ﻭ ﺷﻴﻌﻪ ﻭ... ﻓﺮﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﺟﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻠﻴﻞ (ﺍﺑﻮﺭﺍﺷﺪ) ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻗﻤﺮ ﺑﻨﯽ ﻫﺎﺷﻢ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﺘﻮﺳﻞ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺐ ﺗﺎﺳﻮﻋﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﺑﺪ. ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﺳﻔﻴﺪ ﻭ ﻗﻴﺎﻓﻪ ﯼ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻗﺎﻣﺖ ﻣﯽﺑﻴﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﻓﻬﻤﺪ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﻠﮑﻮﺗﯽ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﺧﻠﻴﻞ، ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ. ﺧﻠﻴﻞ ﻣﯽﮔﻮﻳﺪ: ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ. ﺁﻗﺎ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯽ، ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ. ﻣﺮﻳﺾ ﻓﻠﺞ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﯽﺑﻴﻨﺪ ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻋﺎﻟﻢ ﺣﻀﺮﺕ ﻗﻤﺮ ﺑﻨﯽ ﻫﺎﺷﻢ ﺍﺑﺎﺍﻟﻔﻀﻞ ﺍﻟﻌﺒﺎﺱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺷﻔﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺷﻔﺎ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮﻫﺎﯼ ﻗﺒﻠﯽ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﮐﺘﺮﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺗﻌﺠﺐ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﮔﻮﻳﻨﺪ: ﺍﻳﻦ ﻗﺼﻪ ﭼﻴﺰ ﻏﻴﺮ ﻋﺎﺩﯼ ﺍﺳﺖ. ﺷﺎﻳﺎﻥ ﺫﮐﺮ ﺍﺳﺖ، ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﻓﻠﺞ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺮﻳﻀﯽ ﺳﺨﺖ ﺍﻭ ﭘﻴﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺍﻣﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺷﻔﺎ ﭘﻴﺪﺍ ﮐﺮﺩ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﯼ ﻋﻨﺎﻳﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﺍ ﻋﺒﺎﺱ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﺍﻟﺂﻥ ﻋﺒﺎﺱ ﺍﺑﻮﺭﺍﺷﺪ ﺩﺭ ﻟﺒﻨﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ.
📚چهره درخشان قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل عباس علیه السلام
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
ابرگروه👇👇
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
⚜کرامت بسیار زیبا از حضرت اباالفضل(ع) قابل استفاده واعظین و مادحین عزیز در مجالس روضه👇👇👇
♻️ﻳﺎ ﺷﻔﺎ ﻣﯽﺩﻫﯽ ﻭ ﻳﺎ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻫﻤﻴﻦ ﺟﺎ ﺑﺎ ﺑﭽﻪﺍﻡ ﻣﯽﻣﻴﺮﻡ
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﺤﺘﺮﻡ، ﺁﻗﺎﯼ ﺣﺎﺝ ﺍﺻﻐﺮ ﺳﻠﻄﺎﻧﯽ ﺷﺎﻋﺮ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﺼﻤﺖ ﻭ ﻃﻬﺎﺭﺕ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺦ 17 / 7 / 75 ﺍﺯ ﮐﺮﺝ ﻣﺮﻗﻮﻡ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ: ﺳﺎﻝ 1354 ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﮐﺮﺝ ﺑﺎ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﻳﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻪ ﮐﺮﺑﻠﺎﯼ ﻣﻌﻠﯽ ﺭﻓﺘﻴﻢ. ﺳﻪ ﺷﺐ ﺩﺭ ﮐﺮﺑﻠﺎ ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺑﻪ ﮐﺎﻇﻤﻴﻦ ﺑﺮﺩﻧﺪ. ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﻇﻤﻴﻦ ﺑﺮﻭﻳﻢ، ﭼﻮﻥ ﻃﺒﻊ ﺷﺎﻋﺮﯼ ﻭ ﻣﺪﺍﺣﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﺑﻪ ﻟﻄﻒ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﯼ ﺟﺎﻟﺒﯽ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﻣﻄﻬﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺍﺟﺮﺍ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻏﻮﻏﺎﻳﯽ ﺑﻪ ﭘﺎ ﮐﺮﺩ. ﺭﺋﻴﺲ ﺧﺪﺍﻡ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ، ﮐﻪ ﺣﺎﺝ ﺳﻴﺪ ﻓﻀﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﺁﻝ ﻃﻌﻤﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﺎ ﺧﺪﺍﻡ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺷﻮﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ ﮐﻪ ﭘﺮﭼﻢ ﮔﻨﺒﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺳﺎﻟﯽ ﻳﮏ ﺑﺎﺭ ﻋﻮﺽ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺣﺮﻡ ﻧﺪﻫﻴﻢ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﭘﺮﭼﻢ 8 ﻣﺘﺮ ﻃﻮﻝ ﺩﺍﺭﺩ. ﺷﻤﺎ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻴﺎ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺗﺸﺮﻳﻔﺎﺕ ﺑﺪﻫﻴﻢ. ﻣﻦ ﮐﻪ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﺩﺭ ﮐﺎﻇﻤﻴﻦ ﺑﻮﺩﻡ، ﺁﻧﺠﺎ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻗﺎﭼﺎﻗﯽ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﻋﺼﺮ ﭘﻨﺞ ﺷﻨﺒﻪ ﺍﺯ ﮐﺎﻇﻤﻴﻦ ﺑﻪ ﮐﺮﺑﻠﺎ ﺑﺮﻭﻳﻢ ﻭ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﻳﻦ ﺗﺼﻤﻴﻢ، ﺑﻪ ﻫﺮ ﻧﺤﻮﯼ ﮐﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﮐﺮﺑﻠﺎ ﺭﻓﺘﻢ. ﺿﻤﻦ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻭ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺩﻋﺎ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ، ﺁﻗﺎﯼ ﺁﻝ ﻃﻌﻤﻪ ﮔﻔﺖ: ﺭﺋﻴﺲ ﺗﺸﺮﻳﻔﺎﺕ ﻣﺎ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﺩﻋﻮﺕ ﺻﺪﺍﻡ (ﺁﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺭﺋﻴﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﺣﺴﻦ ﺍﻟﺒﮑﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺻﺪﺍﻡ ﻣﺮﺩ ﺩﻭﻡ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﯽﺷﺪ) ﺑﻪ ﺑﻐﺪﺍﺩ ﺭﻓﺘﻨﺪ، ﺷﻤﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ. ﻣﺎ ﻫﻢ ﭼﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺟﺰ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻴﻢ. ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻮﻗﻊ، ﮐﻪ ﺳﺎﻋﺖ 12 ﺷﺐ ﺑﻮﺩ، ﺩﻳﺪﻳﻢ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺻﺪﺍﯼ ﻧﺎﻟﻪ ﯼ ﺯﻧﯽ ﺑﺎ ﮔﺮﻳﻪ ﺧﻴﻠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﻣﯽﺭﺳﺪ. ﻧﺰﺩﻳﮏ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﺩﻳﺪﻳﻢ ﺩﺧﺘﺮﺑﭽﻪ ﺍﯼ 8 - 7 ﺳﺎﻟﻪ، ﺯﺭﺩ ﻭ ﻧﺰﺍﺭ ﻭ ﻟﺎﻏﺮ، ﺑﺎ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺍﯼ ﺳﺒﺰ ﺑﻪ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻪ ﻋﺮﺑﯽ ﻣﯽﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺍﻣﻴﺪ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺩﺍﺭﺍﻟﺸﻔﺎ ﺍﺳﺖ. ﺩﮐﺘﺮﻫﺎ ﺑﭽﻪ ﯼ ﻣﺮﺍ ﺻﺮﻳﺤﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﻫﻢ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺟﻮﺍﺏ ﮐﻨﯽ، ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﺑﻴﻦ ﺗﻮ ﻭ ﺩﮐﺘﺮﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﯼ ﺍﺳﺖ؟! ﺧﻠﺎﺻﻪ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺟﺪﯼ ﻣﯽﮔﻮﻳﻢ: ﻳﺎ ﺷﻔﺎ ﻣﯽﺩﻫﯽ ﻭ ﻳﺎ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﻫﻤﻴﻦ ﺟﺎ ﺑﺎ ﺑﭽﻪﺍﻡ ﺑﻤﻴﺮﻡ. ﮐﻪ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﯼ ﺳﻮﺯ ﻭ ﮔﺪﺍﺯ ﻭﯼ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻳﻢ. ﻧﻮﺣﻪ ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻧﺪﻳﻢ ﻭ ﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﻇﻤﻴﻦ ﺭﻓﺘﻴﻢ. ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﻋﺼﺮ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ ﺑﺎﺯ ﺑﺮﻭﻳﻢ ﮐﺮﺑﻠﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺮﭼﻢ، ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﺎ ﻣﻮﺭﺩ ﭘﺮﺳﺶ ﻣﺄﻣﻮﺭﺍﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ. ﺯﻳﺮﺍ ﺩﻭﻟﺖ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻣﺄﻣﻮﺭﺍﻧﯽ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺯﻭﺍﺭ ﻣﯽﻓﺮﺳﺘﺎﺩ. ﺧﻠﺎﺻﻪ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﭘﺮﭼﻢ، ﺗﻨﻬﺎﻳﯽ ﻭ ﻗﺎﭼﺎﻗﯽ ﺑﻪ ﮐﺮﺑﻠﺎ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺷﺪﻡ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺩﻳﺪﻡ ﺻﺤﻦ ﻭ ﺣﺮﻡ ﺧﻠﻮﺕ ﺍﺳﺖ. ﺯﻳﺎﺭﺕ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺎﺱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﻓﺘﻢ. ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﻳﺪﻡ ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺍﺯﺩﺣﺎﻡ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺩﺭ ﺻﺤﻦ ﻭ... ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﻭﺻﻒ ﻧﻴﺴﺖ. ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ ﺷﺪﻩ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺩﻳﺸﺐ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺮﺩﻧﯽ ﺭﺍ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺎﺱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ، ﮐﻪ ﺍﺯ ﻗﺒﺎﻳﻞ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺩﻳﻪ ﺍﺳﺖ، ﺭﻓﺘﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﻭ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺷﮑﺮﺍﻧﻪ ﯼ ﺷﻔﺎﯼ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺷﺎﻡ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﻭ ﺷﺎﺩﯼ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. ﻣﻦ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﯼ ﺁﻗﺎﯼ ﺁﻝ ﻃﻌﻤﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﻳﺸﺒﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ، ﺩﻳﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺮﺩﻧﯽ ﺩﻳﺸﺐ، ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻟﺒﺎﺳﯽ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﺳﺒﺰ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﻴﺰ ﻟﺒﺎﺳﯽ ﺍﺭﻏﻮﺍﻧﯽ ﺯﻳﺒﺎ ﺑﺮ ﺗﻦ ﺩﺍﺭﺩ. ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻗﺎﯼ ﺁﻝ ﻃﻌﻤﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﻃﺮﻳﻘﻪ ﯼ ﺷﻔﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﯼ ﺳﺆﺍﻝ ﮐﻨﺪ. ﺍﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻳﮏ ﻣﺎﻩ ﺑﻮﺩم، ﻧﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﻪ ﻏﺬﺍ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩﻡ، ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﯼ ﺳﺮﻡ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ. ﻳﮏ ﻭﻗﺖ ﺩﻳﺪﻡ ﺩﺭﻳﭽﻪ ﺍﯼ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﯼ ﺯﻳﺒﺎ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺟﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﺷﻴﺮ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻣﻦ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﻦ ﺷﻴﺮ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭ، ﺧﻮﺏ ﻣﯽﺷﻮﯼ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻫﻢ ﺑﮕﻮ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﻣﻦ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﻣﻴﺮﺩ، ﺍﻳﻦ ﻗﺪﺭ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻧﺰﻧﺪ. ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ. ﻭ ﻣﻦ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻢ. ﭘﺎﺭﭼﻪ ﯼ ﺳﺒﺰﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﻡ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﻧﻴﺰ ﺭﻓﺖ. ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻳﮏ ﺩﻓﻌﻪ ﻣﺮﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﺩﻳﺪ ﺿﺠﻪ ﺍﯼ ﺯﺩ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ. ﺑﺎﻟﺄﺧﺮﻩ ﻣﻮﻟﺎﻳﻢ ﻋﺒﺎﺱ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪﻡ ﻧﮑﺮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻨﻴﺰ ﺍﻳﻦ ﺩﺭﺑﺎﺭﻡ. ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻨﺎﻥ، ﻣﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﺮﻳﻪ ﮐﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺳﭙﺲ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﺑﻪ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻳﻢ، ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻳﺪﺍﺭﻡ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻗﻴﭽﯽ ﺑﺮﻳﺪ ﻭ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻟﺂﻥ ﻳﮏ ﻣﺘﺮ ﻭ ﺧﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﭼﻪ ﻣﯽﮔﻮﻳﻢ، ﺍﻳﻦ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻋﻨﺎﻳﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺑﺮ ﺷﮑﺎﮐﺶ ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺎﺩ.
📚چهره درخشان قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل عباس علیه السلام
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به کانال ماندگاروبروز #تخصصی_نوای_ذاکرین
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
╔═💎💫═══╗
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42
╚═══💫💎═╝
ابرگروه👇👇
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
انگشت مبارک روی لینک اشاره بفرماییدواردشوید.↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
#اسارت
◾️حکایت «یحیایشهید» که شجاعانه از أسرای آل الله در راه شام، دفاع کرد و در آخر به شهادت رسید...
نقل کردهاند:
وقتی که سرمقدس سیدالشهداء علیهالسلام را به شام میبردند، در بین راه به موضعی به نام «حرّان» رسیدند. در آن منطقه بربالای تپهای منزل مردی یهودی بود که اورا «یحیی حرّانی» میگفتند. یحیی به استقبال این جمعیت آمده و سرهای مقدس را مشاهده کرد؛ ناگهان نگاهش به سر مبارک امام حسین علیهالسلام افتاد و دید که لب های مبارکش حرکت میکند؛ یحیی نزدیک آن سر رفت و شنید که این آیه شریفه را تلاوت می:کند:
«وسَیَعلمُ الذین ظَلَموا أیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبون»
🩸یحیی از دیدن این حالت تعجب کرد وپرسید این سر چه کسی میباشد؟
گفتند: سر حسین علیهالسلام است.
یحیی گفت : پدرش چه کسی بود؟ گفتند: علی بن ابیطالب علیهماالسلام.
یحیی پرسید: مادرش چه کسی بود؟ گفتند: فاطمه دخترمحمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم.
🩸یحیی گفت: اگر دین جدّ حسین بن علی حق نبود من الان این معجزه را از سر او نمیدیدم؛ پس یحیی شهادتین گفت و عمامه خود را از سرش برداشت و آن را قطعه قطعه نمود و بین مخدرات تقسیم کرد و لباسی که به تن داشت را نزد امام زین العابدین علیهالسلام فرستاد به همراه هزاردرهم که در موقع احتیاج مصرف فرماید.
🔹افرادی که مسئول نگهداری سرها بودند به یحیی نهیب زدند که این چه کارهایی است که انجام میدهی و چرا از دشمنان فرمانروای شام (یزید علیه اللعنة) حمایت میکنی؟ از این اسیران دور شو و إلا سر از بدنت جدا خواهیم کرد.
🩸پس یحیی به خادمان خوددستور داد که شمشیر او را آوردند سپس تکبیرگویان به سمت آنها حمله نمود تا اینکه پنج نفراز آنها را به جهنم فرستاد و سرانجام به شهادت رسید.
زینب کبری سلاماللّهعلیها به وقت شهادت نام او را پرسیدند و برایش دعای خیر نمودند.
🔹امروزه مرقد او در دروازه حراّن بین مردم مشهور است و به او «یحیی شهید» میگویند و دعا در آنجا مستجاب میگردد.
📚مخزن البکاء ص۸۱۷
📚روضة الشهداء ص۳۶۷
📚بحرالمصائب ج۷ ص۲۰۸
#اسارت
◼️ شتران را رَم میدادند تا نوامیس سیدالشهدا علیهالسلام بر زمین بخورند...
نقل کردهاند:
در زمان قیام مختار، «سهیل بن عَریف خزاعی ملعون» را به نزد مختار آوردند.
مختار گفت:
ای سهیل! تو آن نیستی که سیخ بر شتران میزدی تا رَم کنند و اهل بیت «سلام الله علیهم» از روی شتران بر زمین بیفتند؟
سهیل انکار کرد.
مختار گفت:
اگر صد مصحف بسوزانی که من باور نمیکنم!
پس دستور داد تا انگشتان چهار دست و پای او را بریدند و در آفتاب انداختند تا به جهنم واصل شد.
📚مخزن البکاء، ص ٧۴٨
شاکرم هر اربعین تحت لواده گلمیشم
محضر شاهه ادبلن، پا پیاده گلمیشم
داعشه اعلان ایدون، منده جهاده گلمیشم
روبروی لشگر، ابن زیاده، گلمیشم
هانسی هنگین سان ویرنده همصدا آوازی وار؟
اربعینده یرمی دورت میلیون نفر،سربازی وار؟
اربعینده یوللاری،زینت ویرور قرآن سسی
از نجف تا کربلا، زوار با ایمان، سسی
هر قدم آتدوقجا زائر،قوزانیر طوفان سسی
داعش و آل سعوده ایلیئور اعلان،سسی
قالب هنگ پیاده،انسجامه ناظروخ
کربلادن،کعبه یه،پای پیاده حاضروخ
کعبه دن،قدسه،یولا سال کاروان میهنی
جمعیمیزده وار مسیحی،هم کلیمی،ارمنی
لرزه یه،سالدی بو وحدت،پایه های دشمنی
یکسره،آماده یوخ،آزاد ایداخ سوریه نی
آز قالوب،بو آرزو،عاشقلره یتسون ثمر
پخش زنده،منعکس،دنیاده اولسون بوخبر
آز قالوبدی قائله،الله ویره بو مطلبه
دشمن دین خوار اولا،عزت یارانسین مکتبه
آز قالوب،مهدی گله،اعدا دوشه تاب و تبه
آذری لر،جمع اولا،هیئتله،صحن زینبه
تا گوره قاسم سلیمانی بیزی عشق ایلییه
صحن زینبده،یاپیشا،آذری مشق ایلییه
آز قالوب اولسون محقق،آیه ی شرا یره
مکر دشمن،آشکار اولسون جهانه یکسره
نسل وهابی کسیلسین،ویر بشارت ائللره
آز قالوب،رهبر بقیعده،چیخسون عالی منبره
تا دعا ایتسون امام عصریمیز،مهدی گله
هم شهیدان و امامین روح پاکی دینجله
(بهلول حبیبی زنجانی)
4_6041695117637583164.mp3
4.7M
📢 #شعر_بالا👆👆👆
🔳 #واحد ترکی #اربعین🏴
🌴 شاکرم هر اربعین تحت لواده گلمیشم
🌴محضر شاهه ادبلن، پا پیاده گلمیشم
💯 : #پیشنهاد_دانلود👌
روضه حضرت رقیه (س)
قویما اولا عزیزیم یولداشلارین پریشان
ای دشت کربلانین یورقون مارالی لای لای
قلبیم کیمی اولوبدی قلبین یارالی لای لای
قوی بیر اوپوم دویونجا سیلی دین یوزوندن
قبره گجه گیدیرسن زهرا مثالی لای لای
(گجه نین بیر عالمیدی گوردولر خرابه دن اله بیر آغلاماق سسی گلیر الله خرابه ده آغلیان کیم اولا گلدیلر لعنت الله یزیده خبر ویردیلر ایوی داغلان حسینین اوچ یاشندا بالاسی رقیه خرابیه ولوله سالوب او ظالم دیدی مندن نمنه ایستیر دیدیلر ظالم باباسینین یارالی باشین ایستیر او یارالی باشی قویدولا بیر طبقه گوندردیله خرابیه خانم اوباشی گورنده اولین کلمه ای که باباسینا دیدی باخدی دیدی«من الذی ایتمنی علی صغر سنّی، ابتا» بابا کیم منی بو وقتیمده یتیم قویدی ، بابا کیم منی بو وقتیمده باباسیز قویدی باخدی بیر یارالی باشا )
دولانوم باشیوه من کیم سنی بو حاله سالوب
سنی بو حاله سالان تاب و توان مندن آلوب
بو باشیندور بابا جان پس بدنین هاردا قالوب
بابا سن نجه گون کیمی باتدون اله منده باتارام
سنون عشقونده بو عالملری گوزدن آتارام
کنج ویرانه ده قبریمده کفنسیز یاتارام
(خانم زینب بویورور)
یاتموردی بیر گجه اونی آلدیم قوجاقیمه
سینمده بستر آچدیم اویورقون قوناقیمه
آهسته گتدی آغزنی قویدی قولاقیمه
عمه غذا هاچان دیجاخ دل دوداقیمه
من زینبم عشقیده مردانه دورموشام
قول باغلی باغلی عشق آدینا قاره ورموشام
داغلار بویی بلا یورابولمزدی زینبی
واضح دیم رقیه ئولندن قوجالمشام
(باخدی او یارالی باشا دیدی بابا)
بو دل شبده منی یاد الدون سن یارالی
بو نه عالمدی بابا سن یارالی من یارالی
گلمیسن بو گجه ویرانه ده قیزوی یاد ایده سن
غملیدی غصه لیدی غصه دن آزاد ایده سن
ایوین آباد اولا گل یاخجی گلیبسن یارالی
(اوخشاما)
زمانه یوردی منی آی بابا ای....
یوردی ئولدوردی منی آی بابا
من دیدیم بابام هاردا
ساربان وردی منی ای.....
(اوندا گوردولر خانم بیر باخدی عمه سینه عمه بو گجه بابام قوناق گلپب خرابیه )
عمه جان درده درمان گلوبدی
سویگولوم خسته یولدان گلوبدی
گوزیاشیلا گلاب حاضر ایله
لبلرینده بابام قان گلوبدی
ای منیم یار و غمخواریم عمه
دور سفردن گلوب یاریم عمه
ساربانلار بابامی یوروبلار
فاطمه قلبینی یاندربلار
الله الله شیل اولسون اولارکی
بو باشین آننا داش وروبلار
ای منیم یارو غمخواریم عمه
دور سفردن گلوب یاریم عمه
کام آلونجا بو یورقون قوناقدان
جان گلوب تنگه دوشدوم ایاقدان
سن طبقدن گوتور قانلی باشی
من اوپوم پارچالانمش دوداقدان
ای منیم یارو غمخواریم عمه
دور سفردن گلوب یاریم عمه
هی دیردیم بابام کاش گلیدی
هیچ دیمزدیم کسیک باش گلیدی
گلدی یورقون بابام کاش ابوالفضل
بو کسیک باشه یولداش گلیدی
ای منیم یارو غمخواریم عمه
دور سفردن گلوب یاریم عمه
(خانم نچه دقیقه ایلشدی او باشین کنارینده بیر وقت گوردولر اویارالی بالا دوشدی بیر یانا اویارالی باشدا دوشدی بیر یانا او ظالم دیدی من گرک بو بالانی دده سیندن آیری سالام نیلدی ؟اوندا بیر یول گوردولر زینب اوجادان سسلدی )
گلون گلون بالام ئولدی دوتون عزا بالاما
مریضیدور بالامین بولمدیم ندور مرضی
نه بیر طبیب تاپلدی نه بیر دوا بالاما
ورا ورا بالامی ساربانلار ئولدوردی
(خانم دنیا دن گیتدی خانم خرابه ده دفن اولدی اوندا خانم زینب بیردنه لای لای چالوب رقییه )
دائم قره معجر سالان عمه ن سنه قربان
آرامینی غملر آلان عمه ن سنه قربان
قارداش سیز اوغولسوز قالان عمه ن سنه قربان
لای لای رقیه لای لای
4_6023565961896919638.mp3
14.87M
📢 #شعر_بالا👆👆👆
🔳 #روضه ترکی #خانم_رقیه🏴
🌴قویما اولا عزیزیم یولداشلارین پریشان
🌴ای دشت کربلانین یورقون مارالی لای لای
💯 : #پیشنهاد_دانلود👌
دنیا به ما نمیاد.mp3
5.93M
💠 نوآهنگ| دنیا به ما نمیاد
🎙 سید امیر حسینی
#امام_حسین