#اربعین_حسینی__ع__روضه
آمــــدی از ســفــــر حــزن و بـــلا زینب من
آمــــدی بـــاز به ایــن کـرب و بـلا زینب من
روی قـبــرم بـنِـشـیـن آه بکـش اشک بـریـز
تـا تـسـلـی بـشــوم قـلـب تــو را زینب من
لــرزه افــتـــاده ز پــا تــا بـه رگ گــردن مـن*
مــادرم را نــزن ایــنـگــونــه صــدا زینب من
من لـگـد مــالِ سـم مـرکبــشـانـم تـو بـگـو
پیـکـرت از چـه سیـاه اسـت چــرا زینب من
دختـرم کو ؟چه شده ؟ با تو نیامد مگـر او ؟
نـکـنــــد او شــده از عــمـه جــدا زینب من
خوشبحال سر من چونکه به سر یار شدی
انــدکــی یــــاور مـن بـــــاش بیــا زینب من
تا که پرسیـدم از آن سر که شد بـزم حـرام
گـفـت مِـی بود و منـو تشت طـلا زینب من
محسـن آمــد کـه بـگــریــد ز غــم دلـبــر تو
نـکنـی عـاشـق و از خویـش رهـا زینب من
شاعر : سید محسن حبیب الله پور
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💠═╝
#اربعین_حسینی__ع__روضه
ای آشنای زینب ای مقتدای زینب
بشنو نوای زینب هیهات مناالذله
باز آمد از اسارت زینب حدیث غربت
اما نه با حقارت هیهات مناالذله
آرامش و وقارم گردید افتخارم
این ذکر شد شعارم هیهات مناالذله
گرچه ز غم خمیدم هر منزلی رسیدم
فریاد می کشیدم هیهات مناالذله
عشق تو سرنوشتم در کوفه ای بهشتم
با خون سر نوشتم هیهات مناالذله
در بند کوفی دون گفتم به قلب پر خون
ابن زیاد ملعون هیهات مناالذله
گل بود و دست گلچین گفتم به فرقه ی کین
ای ابن سعد بی دین هیهات مناالذله
گفتم به جسم نیلی با روی خورده سیلی
ای خصم حق ، ذلیلی هیهات مناالذله
این قوم نامسلمان گرد سر تو رقصان
گفتم به قلب سوزان هیهات مناالذله
اشک رباب و زینب قلب کباب و زینب
بزم شراب و زینب هیهات مناالذله
هر چند من اسیرم این داغ کرده پیرم
اما مبین حقیرم هیهات مناالذله
ایوب کربلایم دلخسته از جفایم
من دخت مرتضایم هیهات مناالذله
گر دست بسته بودم محزون و خسته بودم
از پا نشسته بودم هیهات مناالذله
بس خصم چنگمان زد از خون که رنگمان زد
از بام سنگمان زد هیهات مناالذله
بین چهره ها تکیده رخسارها دریده
گوید سرشک دیده هیهات مناالذله
گلهای ارغوانی طفلان استخوانی
کردند جانفشانی هیهات مناالذله
کینه برون ز حد شد در شام بی عدد شد
گلهای تو لگد شد هیهات مناالذله
این دختران عشقند نیلوفران عشقند
پیغمبران عشقند هیهات مناالذله
ای وای از حرامی از ظلم و بد مرامی
از ناسزای شامی هیهات مناالذله
ای که تویی حبیبم آواره ی غریبم
داغ تو شد نصیبم هیهات مناالذله
شاعر : سید محمد میر هاشمی┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💠═╝
#اربعین_حسینی__ع__روضه های کوتاه..
🖤🖤🖤
چهل طلوع... چهل صبح زرد بيخورشيد
زمين! به دور مدارت نگرد بيخورشيد
چهل غروب، چهل شط خون سرگردان
كه از مدار زمين گشته طرد بيخورشيد
صداي شيهه اسبي است .... در افق گم شد
ستاره گفت به او: برنگرد بيخورشيد
بهار سبز صبوران، بهشت نامريي
طلوع كن كه جهان مانده سرد بيخورشيد
هنوز دامنه دارد اصالت دردت
هنوز دامنه دارد نبرد با خورشيد!
مستشارنظامي
http://Eitaa.com/navayehzakerin2
#اربعین_حسینی__ع__روضه
کاروان داشت می رسید از راه ، دل زینب در التهاب افتاد
تا که چشمِ ستاره های کبود ، به سرِ قبرِ آفتاب افتاد
کاروانی که از هزاران دشت از سرِ شوق با سر آمده بود
به مرورِ غمِ خودش که رسید ، کم کم از مرکبِ شتاب افتاد
دختری سمت علقمه می رفت ، مادری سمت قبرِ کوچکِ خود
خواهری بر سرِ مزارِ خودش دل به دریا زد و به آب افتاد
گفت: اگرچه که بی پر آمده است ، بی پر و بی برادر آمده است
چشم واکن که خواهر آمده است ، که پس از تو در اضطراب افتاد
زینبی که اسیرِ مویت بود ، بینِ خون، گرمِ جستجویت بود
دربه در شد ، درست آن وقتی که به مویِ تو پیچ و تاب افتاد
بعدِ تو خیمه در حصار آمد ، از زمین و زمان سوار آمد
به حرم امرِ بر فرار آمد ، همه ی خیمه در عذاب افتاد
پای غارت به خیمه ها وا شد ، دست هایی پلید پیدا شد
سرِ یک گوشواره دعوا شد ، سنگ بر شیشه ی گلاب افتاد
داغدارم هنوز از کوفه ، از گریزِ رئوسِ مکشوفه
داغداری از آن زمانی که از سرِ بچه ها حجاب افتاد
تشنگی های تو کویرم کرد ، غمِ دوریِ تو اسیرم کرد
ماجراهای شام پیرم کرد ، راه در مجلسِ شراب افتاد
خیزران را که غرق خون دیدم ، از غرورِ رقیه ترسیدم
لرزه بر جانِ بچه های تو و بر لبت بوسه بی حساب افتاد
آتشِ فتنه تیز می کردند ، تشتِ زَر را عزیز می کردند
صحبت از یک کنیز می کردند ، گریه در نغمه ی رباب افتاد
در اسیری امیر بودن را از نگاه تو خوانده ام ، یعنی :
می شود با همین نگاه از عرش مثل یک سجده مستجاب افتاد
شاعر : محمد بختیاری
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💠═╝
#اربعین_حسینی__ع__روضه
کاروان را در بهار بی خزان آورده ام
عشق را در سرزمین تشنگان آورده ام
اشک های من گواهی می دهد ای تشنه لب
بر لبان خشک تو آب روان آورده ام
تا که بر دشمن بتازم در زمین کربلا
تیر آهی داشتم ، قد کمان آورده ام
بعد سختی ها که در شام بلا ما دیده ایم
داغداران را درین دارالامان آورده ام
تا دوباره بوی سیب سرخ آید بر مشام
لاله ها چیدم ز اشک و ارغوان آورده ام
با پر و بالی که بشکست از جفای دشمنان
طایران خسته را در آشیان آورده ام
در اسارت رفته بودم از اسارت آمدم
آمدم با خویش چشم خون فشان آورده ام
تا بچینم روی قبرت دسته گلهایی ز درد
کودکان را همچو گل در بوستان آورده ام
کاروان دار تمام داغدارانت منم
در کنار تربتت این کاروان آورده ام
تا پدر از ماجرای کنج ویران بشنود
قصه ها از دختر شیرین زبان آورده ام
با زنان داغدار و کودکان خون جگر
سینه ای لبریز از آه و فغان آورده ام
این غریبان را پس از ظلم و جفای دشمنان
خسته دل نزد امام مهربان آورده ام
ظاهرا" بودم اسیر اما به روی دوش خود
پرچمی پیروزمند و جاودان آورده ام
«یاسر» از اشکی که دارد می درخشد چون قمر
رو به سمت آسمان بی کران آورده ام
**
محمود تاری «یاسر»
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💠═╝
#اربعین_حسینی__ع__روضه
بعد تو شمع و گل و پروانه سوخت
هم کبوتر هم قفس هم لانه سوخت
بعد تو من ماندم و يک قافله
کار من افتاد دست حرمله
ما کجا و ديدن نامحرمان
ما کجا و چشم زخم اين و آن
ما کجا و نان و خرما ي زکات
ما کجا و بزم شرب مسکرات
ما کجا و گوشه ي ويرانه ها
ما کجا و مجلس بيگانه ها
خورده ام من ضرب سخت کين أخا
لحظه اي منموده ام بيرق رها
بعد تو اسرار افشا کرده ام
دشمنانت سخت رسوا کرده ام
بود شمشير قيامم خطبه ام
آبروي خصم رفت از ندبه ام
بعد تو بر پا نمودم شور حشر
اربعينت شد که(اتممنا بعشر))
من چهل روز است عاشورائيم
شام هم فهميد من زهرائيم
آمدم آرام جانم يا حسين
ميزباني ميهمانم يا حسين
حق تو داري گر دگر نشناسيم
اينچنين بي بال و پر نشناسيم
از چه رو اي يار مشکين خال من
بر نمي خيزي به استقبال من
دور افتاده ز تو آب آورت
خوب خواباند ي به سينه اصغرت
اي برادر جان زهرا مادرت
تو مگير از من سراغ دخترت
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💠═╝
#اربعین_حسینی__ع__روضه
مجنون صفت به دشت و بیابان دویده ام
اکنون به کوی عشق تو جانان رسیده ام
در راه عشق تو شده پایم پر ابله
از بس که روی خار مغیلان دویده ام
تنها نشد زداغ تو موی سرم سفید
هم چون هلال از غم عشقت خمیده ام
دیوانه بار بر سر کویت گر امدم
منعم مکن که داغ روی داغ دیده ام
من پرچم اسیری و بار غم تو را
از کوفه تا به شام به دوشم کشیده ام
عمرم تمام گشت عزیزم در این سفر
دست از حیات خویش حسینم کشیده ام
بس ظلم ها که شد به من از خولی وسنان
بس طعنه ها ز مردم نادان شنیده ام
دیدی به پای تخت یزید از جفای او
چون غنچه پیرهن به تن خود دریده ام
گنج تو را به گوشه ی ویران گذاشتم
چون اشک .او فتاد رقیه ز دیده ام
می گفت و می گریست (رضایی ) ز سوز دل
اشکم به خاک پای شهیدان چکیده ام
شاعر : محمدرضا رضایی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💠═╝
#اربعین_حسینی__ع__روضه
سَرو رفتم از کنارت؛ قدکمان برگشتهام
سبز از باغت سفر کردم؛ خزان برگشتهام
راهِ پروازم به دستِ ریسمانی بسته شد
با پَرِ زخمی به بامِ آسمان برگشتهام
نیمهام را نیمروزِ داغِ عاشورا گرفت
ای تمام جانم؛! اکنون نیمهجان برگشتهام
زیر جِلدِ جامهی زخمم کتابِ مقتل است
گوش کن؛ هم روضهام هم روضهخوان برگشتهام
بر تنم با کعبِ نیها مُهرِ داغت را زدند
بینشان رفتم از اینجا بانشان برگشتهام
از کنارِ نخلهایی که پدر با اشک کاشت
از دیارِ نذری خرما و نان برگشتهام
داغدارِ قاری قرآنم و بزم شراب
از کنارِ تشت و چوبِ خیزران برگشتهام
ای غیورِ رفته زیر خاک، گوشت را بگیر !
از میان مجلس نامحرمان برگشتهام
رضا قاسمی
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💠═╝
#اربعین_حسینی__ع__روضه
کاروان را در بهار بی خزان آورده ام
عشق را در سرزمین تشنگان آورده ام
اشک های من گواهی می دهد ای تشنه لب
بر لبان خشک تو آب روان آورده ام
تا که بر دشمن بتازم در زمین کربلا
تیر آهی داشتم ، قد کمان آورده ام
بعد سختی ها که در شام بلا ما دیده ایم
داغداران را درین دارالامان آورده ام
تا دوباره بوی سیب سرخ آید بر مشام
لاله ها چیدم ز اشک و ارغوان آورده ام
با پر و بالی که بشکست از جفای دشمنان
طایران خسته را در آشیان آورده ام
در اسارت رفته بودم از اسارت آمدم
آمدم با خویش چشم خون فشان آورده ام
تا بچینم روی قبرت دسته گلهایی ز درد
کودکان را همچو گل در بوستان آورده ام
کاروان دار تمام داغدارانت منم
در کنار تربتت این کاروان آورده ام
تا پدر از ماجرای کنج ویران بشنود
قصه ها از دختر شیرین زبان آورده ام
با زنان داغدار و کودکان خون جگر
سینه ای لبریز از آه و فغان آورده ام
این غریبان را پس از ظلم و جفای دشمنان
خسته دل نزد امام مهربان آورده ام
ظاهرا" بودم اسیر اما به روی دوش خود
پرچمی پیروزمند و جاودان آورده ام
«یاسر» از اشکی که دارد می درخشد چون قمر
رو به سمت آسمان بی کران آورده ام
**
محمود تاری «یاسر»
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💠═╝
#اربعین_حسینی__ع__روضه
یک اربعین ز داغ،دل مضطرم شکست
یک اربعین،سرشک به چشم ترم شکست
یک اربعین مدام به ما خنده کرده اند
با رفتن تو حرمت اهل حرم شکست
در کل عمر بال و پرم بودی ای حسین
در زیر اسب ماندی و بال و پرم شکست
وقتی که روی پیکر تو پا گذاشتند
دیدم که استخوان تنت در برم شکست
با دیدن تو یاد از آن کوچه کرده ام
آنجا که از لگد،کمر مادرم شکست
ای یار از خرابه مپرسی ز خواهرت
آندم که قلب طفل،به دور و برم شکست
من دست بسته بودم و از روی بام ها
سنگم زدند و مثل سر تو سرم شکست
****
محمود اسدی شائق
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان #تخصصی_نوای_ذاکرین
#آرامش_اشعار_مذهبی
ایتا↙️
کانال↙️↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
ابرگروه↙️↙️
#ابرگروه_نوای_ذاکرین
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42
╚═══💠═╝
#اربعین_حسینی__ع__روضه
هر طور بود آمدم اینجا گمان نبود
اصلاً اُمیدِ آمدنِ کاروان نبود
من زینبم نه زینب وقت وِداعمان
زینب به زیر جامه اش این داستان نبود
من زینبم نه زینب تا عصر یازده
موی سپید و این همه قَدِ کمان نبود
آسان نبود رفتن ما تا به کوفه، شام
گاهی میان قافله یک لقمه نان نبود
آسان نبود رفتن ما با حرامیان
پرده نداشت محمل ما، شأنمان نبود
آسان نبود آمدن ما از این مسیر
غیر ِ سرت به رویِ سرم سایبان نبود
این قافله که خانم قامت کمان نداشت
دارایِ دختری شده لکنت زبان نبود
تعداد ما کم است نپرس از دلیل آن
با نازدانه ات احدی مهربان نبود
رفتی و بردی اصغر و حتی برای من
نگذاشتی رقیه يِ خود را برای من
با اشکِ چشم غسل زیارت کنم حسین
وقتش رسیده جان برود از تنم حسین
حالا که باز هست دو دستم چه فایده؟
دستی نمانده سینه برایت زنم حسین
دیگر رسالتم که به پایان رسیده است
بگذار کربلا بشود مدفنم حسین
هر چه به من گذشت فدای سرت حسین
معجر که هست روی سر خواهرت حسین
بعد از تو گاه قافله سالار بوده ام
گاهی سپر، طبیب، پرستار بوده ام
هر جا برای حفظ امام زمانه ام
زهرا میان کوچه و بازار بوده ام
بی معجزه، بدون عصا، با قَدِ خَمَم
موسی میانِ مجلس اغیار بوده ام
چشم یزید کور شد از خطبه های من
من ذوالفقار حیدر کرار بوده ام
من پس گرفته ام عَلَم ِ ساقی ِتو را
تا ساقی ات بداند علمدار بوده ام
از من مپرس، مگو خواهرم کجاست؟
آن بلبل سه ساله ي من دخترم کجاست؟
یادت که هست آنچه سر پیکرت شد و
چوب و عصا و نیزه فرو در پَرَت شد و
از پشتِ سر گرفت به بالا سر ِتو را
آنچه به پیش من ِ خواهرت شد و
می آمدند دستِ پُر از قتله گاه و بعد
در زیر سُم ِ اسب لگد پیکرت شد و
رفتم به شام و كوفه به همراه یک نفر
یک ساربان که صاحب انگشترت شد و
گاهی فراز نیزه و دروازه مرقدت
گاهی میان طشت ، نزولِ سرت شد و
آرام گفته ام که ابالفضل نشنود
حرف از کنیز بردن یک دخترت شد و
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2
#اربعین_حسینی__ع__روضه
دارم عاشقی رو نفس می کشم
هوای زمینت یه چیز دیگس
اگه دورۀ سال ام بیام کربلا
ولی اربعینت یه چیز دیگس
پیاده میام بلکه آروم بشم
بزار سینمو وا کنم آتیشه
می خوام هرچی دارم بریزم به پات
آدم گاهی اینجوری عاشق میشه
نیگا کن پاهاشون پر از تاوله
خدائیش عجب عاشقایی داری
مسافر قدم ها تو باید بوسید
داری پا رو بال ملک می ذاری
چیکار می کنی با دلا اربعین
که هر چی دله بیقرارت می شه
مث خواهرت این روزا بدجوری
زمین و زمون داغدارت می شه
آدم تو بهشته خدائیش اگه
رفاقت کنه عمری و با حسین
بزار با تموم بدی هام بگم
که من خاک شیش گوشتم یا حسین
دارن آسمونا گواهی میدن
که صاحب عزای تو امشب خداس
عجب بوی یاسی میاد تو حرم
یه حسّی می گه ...فاطمه کربلاس
شاعر : عباس شاه زیدی
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2