eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
10.9هزار دنبال‌کننده
43 عکس
51 ویدیو
80 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬆️⬆️⬆️
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. حکم پیمبری _ بر مصطفی رسید از عرش کبریا _ باز این ندا رسید صلّ علی محمد و صلِّ علی علی یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی ...... شد سوره علق ؛ نازل به مصطفی اقرا حبیب ما ؛ اقرا حبیب ما قرآن ما تو هستی و شمشیر ما علی یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی ...... امشب نگشته ای ؛ پیغام آورم پیش از تمام خلق ؛ بودی پیمبرم پیش از تمام خلق بودی تو با علی یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی ..... قرآنِ بی علی ؛ نازل نمیشود دین تو بی علی ؛ کامل نمیشود بر انبیا تو سرور و بر اوصیا علی یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی .... در امتداد تو ؛ راه سقیفه نیست جز مرتضی کسی ؛ دیگر خلیفه نیست لعنت به سومی و به ثانی و اولی یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی ..... آغاز بعثت و _ عید رسالت است فصلِ زیارتِ _ شاه ولایت است صلّ علی محمد و صلِّ علی علی یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل سرمسته مبعثه برام عشقت مقدسه یه جور امشب صدات زدم صدام مدینه برسه محمد بودی و/ رسول الله شدی شبیه ماه شدی/ همه ی هستی علی ولی الله شدی یا محمد یا رسول الله خورشید منوّری مبارکت این پیمبری آره اسلام احمدی یعنی اسلام حیدری جبریل از جانب/ حی سبحان آورد نور قرآن آورد/ علی قبل از همه به نگاهت ایمان آورد یا محمد یا رسول الله خوب میدونی من کیم یه عاشق شور و شینی ام لطف شما بوده اگه حسنی ام و حسینی ام چقد خوب میشه یا/ خاتم الانبیا شب مبعث شما/ بدی عیدی به ما یه سفر کرب و بلا یا محمد یا رسول الله بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روی دوش غار حرا/ داره میشینه آسمون کبوتر وحی اومده/داره میگه قران بخون رسیده وقت/ نزول رحمت/ لوکره الکافرون حال غم بده/خبر اومده/رایتُ الهدی توی دستای احمده شادی بی حده/حکم ایزده/ تاج پیغمبری رو سر محمده وقت کرامتو / وقت اجابته شروع راه دین از روز بعثته مصطفی شدنبی/تا به همه بگه ادامه ی راه دین با ولایته منّ الله علی المومنین بنور خاتم المرسلین دیگه باید از این به بعد/دین خدا احیا بشه وقتشه درخت ستم/ریشه کن و رسوا بشه باید تو این راه/ به دست حیدر /هر گِرِهی وابشه توی این مسیر/ غیر مرتضی کی مثه سایه میمونه پای مصطفی؟ لیله المَبیت/ غیر مرتضی کی میتونس که بخوابه جای مصطفی؟ جنگ بدرُ احد/شاهده هیبتش لافتی خونده خدا واسه غیرتش خندق و خیبرن/جلوه ی قدرتش دینه اسلامِ مدیونه شجاعتش منّ الله علی المومنین بنور مولی الموحدین ۸ خلاصه ی بعثت میشه/ولایت شیر خدا زنده شده هر دینی با/تیغ دودم مرتضی ختم به حیدر /بوده همیشه /راه همه انبیاء ذکر یاعلی/ ذکر اعظمه مقامش رو میدونن نبی و فاطمه جای پاش روی/دوش خاتمه پس بیفتن همه انبیا به پاش کمه ۲ دنیا و آخرت/ خیالش راحته هرکسی که زیر چتر ولایته هر کسی غاصبه/ حق خلافته تا قیامت حقش لعن و برائته منّ الله علی المومنین بنور امام المتقین بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بند اول تو اومدی بگیری از دلامون غبارو تو اومدی بگی بیاید ببینید خدا رو تو اومدی به ما نشون بدی نعمتا رو نعمت یعنی ولایت علی نعمت یعنی محبت علی نعمت یعنی یه شب بری نجف زیارت علی الحمدلله عشق منی یا رسول الله اسم توئه روشنی راه گفتی بگم اشهد ان علیاً ولی الله اشهد ان علیاً ولی الله بند دوم روزیِ همه رو رحمت تو می‌رسونه با آدما کیه که مثله تو مهربونه کتاب خدا رو کی شبیه تو میخونه قرآن یعنی فضائل علی قرآن یعنی خصائل علی قرآن یعنی که باطلن همه، مقابل علی الحمدلله، هستی برام یاور و همراه با تو نمیشم ديگه گمراه گفتی بگم اشهد ان علیاً ولی الله اشهد ان علیاً ولی الله بند سوم دلی که باتو باشه از بدی ها به دوره شروع رسالتت شروع فصل نوره ادامۀ راه تو زمینهٔ ظهوره بعثت یعنی شروع انتظار بعثت یعنی یه روز میاد بهار بعثت یعنی امید به اونی که،میاد با ذوالفقار الحمدلله؛ مبعث پیغمبره این ماه دست ستم شد دیگه کوتاه گفتی بگم اشهد ان علیا ولی الله اشهد ان علیاً ولی الله کارگاه_خوشدل ✍ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
🩸حکایت کنیز زیبارویی که آمد «دلربایی» کند اما دلش گرفتار موسی بن جعفر علیهماالسلام شد ... در نقل‌ها آمده است: هارون الرشید ملعون، کنیز زیبا و خوش‌رویی را با پیکی به نزد حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام فرستاد...(تا به بهانه خدمت، آن حضرت را مشغول این کنیز کرده و او را بدنام کند) 🥀 وقتی که کنیز را در زندان برای آن حضرت بردند، امام کاظم عليه‌السّلام آن را قبول نکرده و پیک برگشت؛ هارون با مشاهده این صحنه، سراسر خشم شد و به پیک گفت: پیش او برگرد و به او بگو: ما تو را با رضایت خودت دستگیر ننموده و زندانی نکرده‌ایم! کنیز را پیش او بگذار و بازگرد. پیک رفت و کنیز را در زندان گذاشت و برگشت. مدتی بعد هارون ملعون، خادم خود را پیش ایشان فرستاد تا از وضع کنیز خبر بیاورد؛ 📋 فَرَآهَا سَاجِدَةً لِرَبِّهَا لَا تَرْفَعُ رَأْسَهَا تَقُولُ قُدُّوسٌ سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ ▪️خادم دید کنیز به درگاه الهی به سجده افتاده و سر بلند نمی‌کند و دائماً می‌گوید: «قُدُّوسٌ سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ» 🥀 هارون گفت: به خدا قسم موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام او را به سحر خود جادو کرده است؛ بروید کنیز را بیاورید. او را آوردند … کنیزک می‌لرزید و چشمش به طرف آسمان بود. 🥀 هارون گفت: تو را چه شده است؟ کنیز گفت: حال جدیدی پیدا کرده‌ام؛ ایشان شب و روز نماز می‌خواندند و من همین طور پیش ایشان ایستاده بودم، وقتی نمازشان تمام شد و مشغول تسبیح و تقدیس شدند، عرض کردم: سرور من! چیزی احتیاجی دارید بیاورم؟! 🥀 اما آن حضرت فرمود: من چه احتیاجی به تو داشته باشم!؟ گفتم: مرا پیش شما آورده‌اند تا کارهای شما را انجام دهم. فرمودند: پس این‌ها چه کاره‌اند!؟ نگاه کردم و باغی پر از گل دیدم که از هیچ طرف انتهایش دیده نمی‌شد، و نشیمن‌هایی مفروش از فرشهای رنگارنگ و دیبا که بر آن‌ها کنیزان و غلامانی حاضرند که در زیبایی مانند آن‌ها را ندیده بودم و لباسی چون لباس آن‌ها را ندیده بودم ... 🥀 با مشاهده این صحنه به سجده افتادم تا وقتی که این خادم آمد و مرا صدا زد و دیدم در میان زندان هستم. هارون گفت: ای زن خبیث! شاید در سجده خوابت برده و این‌ها را در خواب دیده‌ای؟ گفت: نه؛ به خدا! همه این‌ها را قبل از سجده دیدم و بعد از دیدن آن‌ها به سجده افتادم. 🥀 هارون الرشید ملعون به خادم گفت: این خبیث را بگیر و نگه دار تا کسی این حرف‌ها را از او را نشنود. از آن پس کنیز شروع به نماز خواندن کرد؛ وقتی به او گفته می‌شد: چرا این قدر نماز می‌خوانی، می‌گفت: عبد صالح را در چنین حالی دیدم... آن کنیز تا هنگام مرگ پیوسته در همین حال بود.... 📚المناقب، ج۳ ص۴۱۴ ✍ ای کاش هماهنگونه که این کنیز، از شادی و رقاصی، در محضر حجت خدا، دست کشید، زنان رقّاصه شامی هم دست می‌کشیدند و «مقاتل» این جملات دردناک را برای ما نقل نمی‌کردند: 📜 ثمّ استَقبَلتْهم مِْن أهلِ الشّامِ زِهاءَ خمس مائة ألف مِن الرّجال و النّساء ... ▪️قريب پانصد هزار مرد و زن از مردم شام، به استقبال کاروان اسرای آل الله بيرون آمدند ... 📜 و كانَ فيهِم ألوفٌ مِنَ … النّسوانِ يَرقصونَ و يَضربونَ بالدّفّ و الصّنج و الطّنبور ▪️در بین جمعیت ،چند هزار زن، می‌رقصیدند و در پیش پای سر های به نیره، بر دف و چنگ و طبل‌ می‌زدند و می‌نواختند. 📜 و قد تزيّنَ جميعُ أهلِ الشّام بِألوانِ الثّيابِ و الكُحل و الخَضاب ▪️همه اهل شام، دست و پاى خود را از خوشحالی خضاب كرده و سُرمه در چشم كشيده و لباس‌های زیبا و رنگارنگ پوشيده بودند. 📚كامل بهايى،ج۲ ص۲۹۲ 📚نفس المهموم،ص۴۳۲ 📝 وای از شام، اسیران غم بی‌حد دیدند خاک از بام به فرق سرشان پاشیدند بر غم و غصه ی اولاد علی خندیدند پای سرهای بریده همگی رقصیدند بغض دیرینه‌ی خود را به علی نو کردند بی حیاها همه‌ی قافله را هوْ کردند پیش چشم اسرا چنگ و دف و تار زدند کعب نی بر بدن عابد بیمار زدند دختران را به سر کوچه و بازار زدند سخت تر از همه در پیش علمدار زدند دختر فاطمه را جا ملأ عام دهند دسته دسته به اسیران همه دشنام دهند شامیان ظلم به ذریه.ی زهرا کردند خنده بر بی کسی زینب کبری کردند خون به قلب علی و احمد و زهرا کردند اسرا را سر هر کوچه تماشا کردند خون عباس سر نیزه به‌جوش آمده بود دور ناموس خدا بَرده فروش آمده بود بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
🩸امان از دشنام‌هایی که به حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام دادند ... در صلواتی که مرحوم‌ سید بن طاووس نقل کرده است، در وصف امام کاظم علیه‌السلام اینگونه در آن وارد شده است: 📜 صَبَرَ عَلیٰ غَلیظِ المِحَنِ، وَتَجَرَّعَ غُصَصَ الکُرَبِ ▪️«در برابر داغ هایی سنگین شکیبایی ورزید، و غصه هایی گلوگیر را اندک اندک فرو بُرد.»(۱) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 مرحوم‌ شیخ عباس قمی، جریان دستگیری آن حضرت و بُردنِ آن إمام مظلوم به نزد هارون الرشید لعین را این‌گونه نقل می‌کند: 📋 فَلَمّا حُمِلَ إلیٰ بَینَ یَدَيِ الرَّشیدِ سَلَّمَ عَلَی الرَّشیدِ فَلَم یَرُدَّ عَلَیهِ السَّلامَ وَ شَتَمَهُ ▪️هنگامی که امام کاظم علیه‌السلام را نزد هارون بردند، حضرت به او سلام کرد؛ ولی او پاسخ سلام حضرت را نداده، به حضرت دشنام داد!(۲) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ 🥀 در نقلی دیگر نیز آمده است: 📋 وَ ما رَآهُ إلّا سَبَّهُ وَ شَتَمَهُ ... ▪️هر گاه سِندی بن شاهک ملعون، امام کاظم صلوات‌الله‌علیه را می‌دید، به آن حضرت‌ ناسزا می‌گفت.(۳) 📚(۱) مصباح الزائر، ابن طاووس، ص۳۸۲. 📚(۲) الأنوار البهیة، ص۱۶۳ 📚(۳) حیاة الإمام موسی بن جعفر علیه‌السلام، قُرَشی، ج۲، ص۷۵۱ ✍ ناگهان خلوت من با زدنی ریخت به هم سفرۀ ذكر مرا بد دهنی ریخت به هم رویِ این ساقِ ترك خورده بلندم كردند استخوانم پَسِ هر پا شدنی ریخت به هم كار من از همه مجذوبِ خدا ساختن است نظری كرده‌ام و قلب زنی ریخت به هم دید حساس شدم آمد و دشنامم داد پسر فاطمه را با سخنی ریخت به هم كار تشییع مرا لنگه دری عهده گرفت از غم من دلِ هر سینه زنی ریخت به هم بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
🩸شرح گوشه‌ای از مصیبتِ « وَ الْمُعَذَّبِ في قَعْرِ السُّجوُنِ، وَ ظُلَمِ الْمَطامير » در صلوات بر حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام، این فراز معروف آمده است: 📋 « ... وَ الْمُعَذَّبِ في قَعْرِ السُّجوُنِ، وَ ظُلَمِ الْمَطامير » ▪️ سلام و دورد خدا بر آن امامی که در کنج زندان ها و در تاریکی سیاهچال ها، عذاب کشید ... 🥀 در برخی از نقل‌ها آمده است: در آن طاموره‌ای (سیاهچال) که امام علیه‌السلام در آن زندانی بود، به راحتی امکان نفس‌کشیدن نبود ... 📋 وَ كانَ عليه‌السلام إذا ضاقَ نَفَسُهِ لِضيقِ الطامُورَة يَأتي إلىٰ بابِها و یَستَنشِقَ الهَواء ▪️هرگاه که نفس‌کشیدن، بر آن حضرت سخت می‌شد، خود را به کنار درب آن سیاهچال می‌رساندند تا اندکی تنفس کنند. 📋 فإذٰا رآه السِنديّ لَطَمَ الإمامَ عليه‌السلام عَلَى وَجهِهِ وَ رَجَعَهُ إلىٰ داخلِ الطامُورة. ▪️اما همینکه که سِندی بن شاهک ملعون، آن حضرت را در کنار در می‌دید، می‌آمد و با دست نحسش بر صورت مبارک امام علیه‌السلام سیلی می‌زد و آن حضرت را به داخل سیاهچال برمی‌گرداند. 📚مجمع مصائب اهل‌البیت, ج۴ ص۲۴۷ 📚المجالس المعصومیه, ص۲۴۹ 📚العبرة الساکته, ج۳ ص۴۹۷ ✍ به شاخهٔ گلِ احساس من لگد می‌زد ز روی دشمنی و كينه و حسد می‌زد مرا به جرم خطايی كه مرتكب نشدم هزار مرتبه با تازيانه حدّ می‌زد درون سينهٔ خود عقده‌ها ز خيبر داشت به استناد همان مدرك و سند می‌زد هميشه موقع سيلی‌زدن‎‏‏‎‎، به لبخندی به اهلبيت نبی حرف های بد می‌زد اگر اجل به سراغم نمی‌رسيد آنجا گمان كنم كه مرا تا إلی الأبد می‌زد بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠
ارث از نَبی برده پيمبر بودنش را مانند زهرا مثل حيدر بودنش را از يوسف مصری زندانی بپرسيد از ماه رويان٬ علت سَر بودنش را دارد فقط از نام فرزندان اين مرد ايران تمام فخر كشور بودنش را با اِبْنِ موسی ها فقط تثبيت كرده شيراز با مشهد برادر بودنش را آقا نبودی تا ببينی به برادر معصومه ثابت كرده خواهر بودنش را با اين همه زنجير خواهد برد در گور مرگ،آرزوی بين بستر بودنش را آن لِنگه ی در كه تن او را به تن كرد تاييد كرده مثل مادر بودنش را هم درد مادر بودنش توجيه كرده يك عُمر در زندان پسِ در بودنش را از بازتاب نور در اين شيشه ی سبز فهميده ام عمق مُشَجَّر بودنش را می شد بفهمی در سكوت سرد زندان از خِش خِش شلاق٬ لاغر بودنش را موسی بن عمران هم نمی آورد طاقت يك لحظه از موسی بن جعفر بودنش را ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
  بر سر تخته پاره دریا رفت ناله از تخت سینه بالا رفت چهار حمّال و آفتابِ فلك چه بساطیست اینكه با ما رفت جبرئیل از فلك اذان سر داد عجّلوا عجّلوا كه آقا رفت شجر طور ساقه اش بشكست یا كه بشكسته ساق، موسی رفت یك تن و این همه كفن چه كند؟ ناله از بوریا به بالا رفت ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
بی مروت در نمازم ساق پایم را شکست عاقبت در سجده مُهرِ کربلایم را شکست نیمه شب آمد مرا از خواب بیدارم کند در دعا بودم، ولی قلب دعایم را شکست کُنده و زنجیر، اعضاء مرا لِهْ کرده بود باز هم هر استخوان جا به جایم را شکست گریه می‌کردم برای مادرم، افسوس که... با لگد این بار هم آمد صدایم را شکست پنجه‌اش را باز کرد و موی من را می‌کشید مجلس اشکم میانِ نینوایم را شکست با سلاح بد زبانی مادرم را یاد کرد اینچنین در گوشه‌ی زندان بهایم را شکست بارها با تازیانه رو به روی من نشست ظالمانه می‌زد و دست عطایم را شکست ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
باب الحوائج...باب الحوائج... یارب به حق مادرم خَلِّصنی یارَب یارب به جدّ اطهرم خَلِّصنی یارَب او هم نوا با چاه شد من با سیه چال من از علی تنهاترم خَلِّصنی یارَب باب الحوائج...باب الحوائج... یارب به آن زندانیِ زندان کوفه به عمه جانِ مضطرم خَلِّصنی یارَب تا کی از این زندان به آن زندان خدایا ذکر و دعای آخرم خَلِّصنی یارَب باب الحوائج...باب الحوائج... تا کی نبینم ای خدا معصومه‌ ام را دل تنگِ روی دخترم خَلِّصنی یارَب زندان تاریک و نمورم مثل قبر است خاک سیه شد بسترم خَلِّصنی یارَب باب الحوائج...باب الحوائج... بین قفس بسته چرا صیاد بی رحم زنجیر بر بال و پرم خَلِّصنی یارَب زیر غل و زنجیر و ضرب تازیانه چیزی نماند از پیکرم خَلِّصنی یارَب باب الحوائج...باب الحوائج... شلاق خون گرید به حال غربت من زخمی شده پا تا سرم خَلِّصنی یارَب تا کی زند سیلی به رویم این یهودی شد تار چشمان ترم خَلِّصنی یارَب باب الحوائج...باب الحوائج... راضی به مرگ خود شدم از بس که گوید او ناسزا بر مادرم خَلِّصنی یارَب هر لحظه خون می ریزد از زخم گلویم یاد گلوی اصغرم خَلِّصنی یارَب باب الحوائج...باب الحوائج... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
زمین به جهل مرکب اسیر بود و گرفتار زمان نهان شده در شب شبی مخوف و شبی تار تن زمانه پر از تب، ولی نبود پرستار خلاصه شهر معذب از این سیاهی بسیار _ به سوی نور گریزان به فکر چاره‌ی خود بود در آن سیاهی مطلق پیِ ستاره‌ی خود بود ستاره‌ای که درخشید و‌ ماه مجلسمان شد درخششی که سرآغاز راه یک جرَیان شد زمین به لرزه درآمد زمان پر از هیجان شد ستاره نور خدا بود در رسول عیان شد خدا تشعشعی از نور خود نشان جهان داد گلِ محمدی‌اش را برای خلق فرستاد چه منّتی به سر اهل دین گذاشته اینک برای خاتم هستی نگین گذاشته اینک خدا اراده‌ی خود را بر این گذاشته اینک و آخرین عَلمش را زمین گذاشته اینک خدا نوشت: محمد! بخوان به نام خدایت بخوان و سجده کن آن‌دم به احترام خدایت به کام خشک بنوشان ز جرعه جرعه‌ی قرآن لباس نور بپوشان به جسم این‌همه عریان بشر درست کن آسان به دست سوره‌ی انسان به دست عشق مسلمان بساز از دل سلمان بخوان به "نون و قلم" دست جهل را تو قلم کن محمدم! به تمام جهان معرفی‌ام کن بگو خدای خطاپوش و چاره‌ساز جهانم بگو که خالق جودم، بگو که خالق جانم قسم به عشق! بگو که همیشه عاشقشانم اگر از عالم و آدم کسی گرفت نشانم علیست آینه‌ی من، نشانشان بده اورا در او ودیعه نهادم تمام راز مگو را بگو خلاصه‌ی قرآن، ملاک سنجش ایمان بگو تجسم رضوان و رَوح و رحمت و ریحان بگو نمونه‌ی انسان، بگو عیار مسلمان بگو هرآنچه که گفتیم و گفته‌اند رسولان خلاصه کرد خدا و علی از آب درآمد و دین ز گوشه‌ی چشم ابوتراب درآمد بدان که هیچ پیمبر نمی‌رسد به نبوت مگر به اذن علی، با قبول اصل ولایت ولایت علوی بوده شرط اول بعثت اگر نگویی از او، ناتمام مانده رسالت برای اهل زمین از علی بخوان و صفاتش بگو که خلق بداند علیست راه نجاتش رسول، غرق خدا بود و مات و واله و مضطر علی رسید همان‌دم، نشست پیش پیمبر علیست خیره به احمد، رسول خیره به حیدر علی دو دست نبی را گرفت و گفت برادر! بگیر دست مرا یاعلی بگو نبی‌الله حساب کن روی من، از شروع تا تهِ این راه شاعر: ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
فارغ از هر گونه اما و اگر آورده ای برکتِ اسلام را سمتِ بشر آورده ای صبحِ بعثت فتح کردی قلهٔ توحید را از خدایِ «لاشریکَ لَه» خبر آورده ای گنجِ عالم را به تو دادند با پیغمبری در دلِ غار حرا یک کوهِ زر آورده ای نورِ «إقرأ بسم ِ ربکْ» باغ را آباد کرد نوبرانه بر درختِ دین ثمر آورده ای وحی نازل شد! رسالت های تو جریان گرفت موجِ دریا را به خاکِ شعله ور آورده ای جبرئیل از لطفِ دستت باز هم شد نونَوار چون برایش با محبت بال و پر آورده ای می‌شود با دستهایِ تو بساطِ کفر جمع از برایِ مشرکان بارِ سفر آورده ای می‌خورَد امشب تبر بر قامتِ لات و هُبل خیرِ مطلق را برای اهلِ «شر» آورده ای با شجاعت جاهلیت را سپردی دستِ گور دختران را سمتِ آغوش پدر آورده ای شرط بعثت بود تبلیغِ ولایت در غدیر اینچنین نام علی(ع) را بیشتر آورده ای بر درِ خیبر هراس افتاد چونکه با خودت حیدرِ کرار را نه! شیرِ نر آورده ای بی‌ در و پیکر شد آری قلعه با دستِ علی(ع) در میانِ معرکه شور و شرر آورده ای در غدیرخم علی(ع) را جانشینَت کردی و یک أمیرالمؤمنینِ معتبر آورده ای! شاعر: ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
میرَود از کربلا زهرا به سوی کاظمین تا عزای موسیِ جعفر بگیرد با حسین گرم تو در نگشایی کجا توانم رفت به راستان که بمیرم بر آستان ای دوست چه بنویسم از آن گودال ازآن قعر السجون از زخم از آن زندان  که حکم  روضه های قتلگاهی  داشت تمام کشور من کاظمین کوچک مردی ست که در هر گوشه ای از خاک ایران بارگاهی داشت   احساس از هفت آسمان می‌بارد، احساس بوی گل سرخ است يا  بوی گل ياس؟ عالم همه تفسير لبخند تو ای عشق از بای بسمِ اللَّه بخوان تا سينِ وَ النّاس باب الحوائج تشنه‌تر از ديگران است اين راز را تنها تو می‌دانی و عباس تاريخ را هر جا ورق زد باد، ای داد پايی به زنجير است يا دستی به دستاس امّا تو می‌بخشی، تو بابای رضايی والكاظمينَ الغيظ وَ العافينْ عنِ النّاس... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️نوحه سنتی شهادت امام کاظم علیه السلام از روز اول عمر سائل این درم من ریز خور سرای موسی بن جعفرم من واویلتا واویلا (۴) ای عاشقان دوباره، امشب به شور و شینم با این دل شکسته، مهمان کاظمینم واویلتا واویلا... بودی همیشه شادان، از لطف خاص یزدان از کینه‌های هارون، بودی به کنج زندان واویلتا واویلا... تو را به وقت افطار، چه ظالمانه می زد بر بدن نحیفت، با تازیانه می زد واویلتا واویلا... در کنج حبس دشمن، روی تو گشته نیلی چون فاطمه کبود است، رُخت ز ضرب سیلی واویلتا واویلا... درد و محن ز دشمن، درون سینه داری سوزی به روی دل از، داغ مدینه داری واویلتا واویلا... سندی به زهر کینه، آتش زده به جانت سوزانده قلب و سینه، تا مغز استخوانت واویلتا واویلا... جانت ز ظلم دشمن، رسیده بر لب تو بر جان رسد نوای، خلصنی یا رب تو واویلتا واویلا... این غم به قلب زارم، آتش زده دوباره جسم عزیز زهرا، بر روی تخته پاره واویلتا واویلا... شهید ظلم اعدا، راحت شدی ز غمها رفتی ز دار دنیا، مهمان شدی به زهرا واویلتا واویلا... زنم همیشه فریاد، زین همه ظلم و آب مانده سه روز جسمت به روی جسر بغداد واویلتا واویلا... کاظمین در عزایت، شد همچو روز عاشور در کربلا به مقتل، پیچیده نفخه ی صور واویلتا واویلا... جدت به کربلا شد، غلطان بخون تپیده زینب کنار جسمش، گریان و قد خمیده واویلتا واویلا... آقا پس از شهادت، جدا نشد سر تو کسی نزد پس از تو، سیلی به خواهر تو واویلتا واویلا... ✍رضا یعقوبیان
؛ دل من! در هوای مولا باش یار بی‌ادعای مولا باش گر نشد یاورش شوی همه عمر گاه گاهی برای مولا باش به گدایی تو هر کجا رفتی یک سحر هم گدای مولا باش دست من! دست‌گیر مردم باش پینهٔ دست‌های مولا باش پهن کن سفره‌ای برای یتیم مستمند دعای مولا باش پا به پایش اگر نشد بروی لاأقل ردپای مولا باش جان من! تا که در بدن هستی باش اما فدای مولا باش ای نَفَس! می‌روی به سینه برو چون برآیی صدای مولا باش از یمن، از دمشق و غزه بگو شیعهٔ زخم‌های مولا باش خار در چشم‌های مولا بود چشم من! در عزای مولا باش... ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
دیگر بس است، بند نگاهِ جهان مباش دل بسته‌ی خوش‌آمدن این و آن مباش تردیدها شبیه خوره می‌خورد تورا ای دل! میان ورطه‌ی شک و گمان مباش ای نفس! مطمئن شو و برگرد سمت عشق از خویش دل بکن! برو در بند جان مباش یک یا علی بگو، برو در بین معرکه از طعنه‌های تیر و کمان در امان مباش صدبار روضه رفتی و فرقی نکرده‌ای؟ پس در خیال معجزه‌ای ناگهان مباش هل من معین...، صدای حسین است همچنان در انتظار توست! چنان کوفیان مباش از غم خمید قامت سرو سه ساله‌ای ای دل! به احترام رقیه جوان مباش این قافله رسیده به بازار...، بگذریم غم می‌خری اگر، پی سود و زیان مباش... ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
ای بنای حرم عدل و امان را بانی ای ز انوارِ تو، آفاق همه نورانی ای تو در مکرمت و جود، نبی را مانند ای تو در منزلت و قدر، علی را ثانی تو اَمینُ‌اللَّهی و بر درِ بیتُ‌الشَّرَفت هست جبریل امین را شرف دربانی آن جمال ملکوتی که تو داری، به مَلَک، از تماشای رُخت دست دهد حیرانی تویی آن جلوه که تابید به موسی در طور تو مسیحایی و داری نفسی رحمانی تویی آن نوح، که خود روح نجاتی، هر گاه، گیتی از سیل حوادث بشود توفانی گردش چشم تو و گردش افلاک یکی‌ست نکند چرخ ز فرمان تو نافرمانی.. که گمان داشت که با آن همه تشريف و جلال یوسف فاطمه یک عمر شود زندانی؟ آب شد شمع وجود تو و خون شد جگرت آه از ظلمت زندان و شب ظلمانی از هجوم غم و اندوه به تنگ آمده بود روح قدسیِ تو در کالبد انسانی :: جان فدایت که به يک عطف نظر زنده کنی در دل و جان جهان عاطفۀ عرفانی از لب لعل تو، انوار هدایت جاری‌ست ای سحاب کرمت، در همه‌جا بارانی ای کلامُ اللَّه ناطق که تو را می‌خوانند شجر طیبه در معرفت قرآنی حبس و تبعید به فتوای تو محبوب‌تر است، از قبول ستم و سلطۀ بی‌ایمانی بر در قاضی حاجات مناجات‌کنان عرض حاجت بری ای سجدۀ تو طولانی آفتابی و سفر می‌کنی از شرق به غرب عجب از صبر تو در سایۀ سرگردانی به پریشانی تو دجلۀ بغداد گریست ای نصیب تو همه بی‌سر و بی‌سامانی اهرمن گرچه بسی بهر فنایت کوشید نشود جلوۀ انوار الهی، فانی شاهد مکتب توحیدی و در راه هدف بِاَبی اَنت و اُمّی که شدی قربانی :: تا مرا رخصت پابوس تو قسمت نشود منم و دست و گریبانِ غمی پنهانی.. «گر چه دوريم به یاد تو سخن می‌گوییم بُعد منزل نبود در سفر روحانی» با تولّای تو، تا گلبن طبعم گل کرد عوض گریه کند دیده گلاب‌افشانی به بَرَت آمده‌ام، تا ببرم فیضی از آن جذبۀ معنوی و جاذبۀ روحانی چه بخواهم؟ که تو خود حال مرا می‌بینی چه بگویم؟ که تو خود درد مرا می‌دانی نظری کن که «شفق» مُحرم کوی تو شود ای بنای حرم عدل و امان را بانی! . ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
صلوات‌الله‌علیه‌وآله 🔹امینِ آمنه🔹 با ریگ‌های رهگذر باد با بوته‌های خار در خیمه‌های خسته بخوانید در دشت‌های تشنه با اهل هر قبیله بگویید: لات و منات و عزی را دیگر عزیز و پاک مدارید این مهر و ماه را مپرستید اینک ماهی دگر برآمد و خورشید دیگری آه ای امین آمنه، ای ایمان! باری اگر دوباره درآیی روی تو را خورشیدها چنان که ببینند گل‌ها آفتاب‌پرست تو می‌شوند ای آتش هزارۀ زرتشت از معبد دهان تو خاموش! ای امّی امین! میلاد تو ولادت انسان است -انسان راستین - آن شب چه رفت با تو، نمی‌دانم شاید خود نیز این حدیث ندانی با تو خدا به راز چه می‌گفت؟ باری تو خود اگر نه خداگونه بوده‌ای یارایی کلام خدا را نداشتی! گر بعثت تو سبب عصمت تو بود آنک چگونه کودک عصمت را تا موسم بلوغ نبوت رسانده‌ای؟ میلاد تو اگر نه همان بعثت تو بود! هان ای پرنده‌های مهاجر آنک پرنده‌ای که به هجرت رفت بی‌آن‌که آشیانه تهی ماند آن شب مشام خالی بستر از بوی هجرت تن او پر بود اما به جای او ایثار زیر عبای خوف و خطر خوابید تا چشم‌های خویش فرو بست گفتی آینۀ تمام‌نمای خدا شکست! آه ای یتیم آمنه ای ایمان! دنیا یتیم آمدنت بود دنیا یتیم رفتنت آمد! خیل فرشتگان با حسرتی ز پاکی جبرآلود در اختیار پاک تو حیران‌اند تو اسطوره‌ای ز نسل خدایانی؟ یا از تبار آدمیانی؟ تردید در تو نیست در خویش بنگریم و ببینیم آیا خود از قبیلۀ انسانیم؟ در وقت هر نماز من با خدا سخن ز تو بسیار گفته‌ام بس می‌کنم دگر که تو را باید تنها همان خدا بسراید! ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
🏴 به‌مناسبت سالروز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام (۲۶ رجب) کسی از شعر، از توصیف از اندیشه آن سوتر کسی از دیگران برتر کسی دیگرتر از دیگر کسی بشکوه، همچون بوقبیس و صور و نور است او نفس‌گیر است وصف نام او، صعب‌العبور است او به جا مانده‌ست در دوران هزاران رمز و راز از او سخن گفته‌ست در لفافه تاریخِ حجاز از او به تکلیف ازل باید برون از وزن و از قالب تمام عمر بنویسم ابوطالب ابوطالب ابوطالب ابوطالب که آرامش گرفت آرامش از لحنش نمک‌گیر است دنیا تا ابد از سفرۀ پهنش برای زنگیان لبخندهایش حکم آزادی‌ست کلید کعبه دور گردنش میراث اجدادی‌ست بخوان او را که طعم واژه‌هایش چون رطب باشد قلم در دست او چون رقص شمشیر عرب باشد زمین نشناختش در آسمان پیچیده آوازش بخوان او را بخوان ابیات «لامیّه» است اعجازش دلش مانند آتش زیر خاکستر حرارت داشت که پنهان بر سر سجاده با توحید خلوت داشت چه توحیدی که در اندیشه انسان نمی‌گنجد که ایمانش درون کفۀ میزان نمی‌گنجد به قرآن از صمیم قلب بر این باورم مردم اگر ایمان او کفر است من هم کافرم مردم در آن دوران که دوران، گرم انکار محمد بود ابوطالب به تنهایی هوادار محمد بود به توصیف وجودش این سخن از مصطفی کافی‌ست که در شعب ابوطالب، ابوطالب مرا کافی‌ست زمینی نیست آغوشش، پر از رمز و پر از راز است چه دستی دارد او احمدنواز است و علی‌ساز است خدایی که علی را با محمد آشنا کرده مساجد را در آغوش ابوطالب بنا کرده به قرآن از صراط مستقیمش قبله بود آگاه به استقبال فرزندش ترک برداشت بیت‌الله قدم از او صلابت را به هنگام خطر آموخت علی، حیدر شدن را از تماشای پدر آموخت هلا شاعر هرآن‌جایی که غم شد بر دلت غالب بگو آهسته با خود یا علی بن ابی‌طالب تو سلطان نجف هستی، پر از دُر کن جهانم را در ایوان طلایت از طلا پر کن دهانم را خودت تقدیر شعرم را پر از شور و شعف بنویس برایت از پدر گفتم، برایم یک نجف بنویس شاعر: ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
🏴 به‌مناسبت سالروز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام (۲۶ رجب) این حرف‌های ناروا از ساحتت دور است وقتی که مثل نور، اوصاف تو مشهور است انکار ایمان تو کسب و کار بعضی‌هاست جای تعجب نیست، ظلمت دشمن نور است از خاندان حقّی و حق مطلقاً با توست هرکس حقیقت را نمی‌بیند یقین کور است یک عمر پشتیبان دین بودی و با این حال نام تو در آیینه‌ی تاریخ مهجور است از فضل بسیار تو کمتر گفته شد، زیرا در سایه‌ی نور علی نور تو مستور است وقتی تو عمران هستی و فرزند تو موسی پس ارزش بیت تو آیا کمتر از طور است؟ با دست تو شد خانه‌ی دینِ خدا آباد با بودنت این بیت‌الاحزان، بیت معمور است شیرین‌تر از نام محمد بر زبانت نیست از مدح او دیوان اشعار تو پرشور است بعد از تو "عام‌الحزن" شد هرسال پیغمبر اما همیشه نزد او یاد تو مذکور است بی‌شک شفاعت می‌کند پیغمبر خاتم از هرکسی که در دوعالم با تو محشور است شاعر: ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
🏴 به‌مناسبت سالروز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام (۲۶ رجب) تو کیستی که صداقت تو را صدا می‌کرد دعا به جان تو پیغمبر خدا می‌کرد تو را سقایت حُجّاج داده‌اند آری شکوه و شوکت عَبدالمطلّبی داری کلیدداری بیت‌الحرام سهم تو بود بر آستان تو از آسمان سلام و درود نَبی به برق نگاهت چه رازها دیده‌ست که بین آن همه عاشق تو را پسندیده‌ست تو مرزبان حقیقت شدی و حق‌باور یتیم آمنه را یار بودی و یاور تمام هَمّ و غمت عشق سرپرستی شد که حاصل غمِ تو افتخار هستی شد تو را به سعی و صداقت ستود پیغمبر به سایه‌سار پناه تو بود پیغمبر دعای خیر پیمبر همیشه جوشن توست «اَلَم یَجِدکَ یَتیماً» گواه روشن توست.. همین که همسر تو «فاطمه‌ست بنت اسد» کسی به گَردِ سمندِ فضائلت نرسد چه همسری! که مقامی رفیع پیدا کرد به خیر مقدم او «مُستجار» لب واکرد چه همسری! که حرم میهما‌ن‌سرایش شد سه روز بال مَلَک فرش زیر پایش شد چه همسری! که قدم در حریم کعبه نهاد و نور دیدۀ او شد «لِکُلّ قومٍ هاد» «عقیل» در سفر عشق در سفینۀ توست مدال «جعفر طیّار» هم به سینۀ توست یگانه دختر پاک تو «اُمّ هانی» شد که در پناه رسول خدا، جهانی شد تو سایه بر سرت از مهر احمدی داری تو آن گلی که گلاب محمدی داری شعاع وحی و نبوت چراغ راهت شد شکوه عالم هستی «علی» گواهت شد علی که کعبه برایش گشوده است آغوش خلیل بت‌شکن دهر شد تبر بر دوش علی که هیبت او قبضه کرد هستی را و زنده کرد ره و رسم حق‌پرستی را علی که اینه «اِنَّما وَلیکّم» است علی که مَطلعُ الانوار او غدیر خم است اَلا مبارز و سر حلقۀ جوانمردان که در برابر دشمن شدی بلاگردان تو جام خاطرت از مهر دوست لب به لب است نثار خصم تو «تَبَّت یَدا اَبی‌لَهَب» است مرید مکتب توحید دودمان تو شد کمندِ صیدِ ابوجهل‌ها کمان تو شد قسم به فجر که ای کوه‌مرد نام‌آور کسی چنان که تو بودی نبود دین‌باور اگر چه رسم تو یک عمر رازداری بود زلال ایمان در رگ رگِ تو جاری بود امید عاطفه درس وفا گرفت از تو نهال نورس اسلام پا گرفت از تو تمام هستی تو ذوب در نبوت شد رهین سعی تو ایثار شد، مروّت شد به جز مسیر محمد سلوک و سیر تو نیست بگو که مؤمن آل قریش غیر تو کیست؟ شهامت از ازل آمیخته‌ست با شیرت گره‌گشایِ بلا بود برقِ شمشیرت تو خود مدافع آیین احمدی بودی تو طالب نَفَحات محمدی بودی فضای «شعب اَبی‌طالب» از تو رنگ گرفت و چتر بر سر خورشید بی‌درنگ گرفت حدیث الفت تو با یتیم عبدالله شنیدنی‌ست در آن سال‌های سرد و سیاه که از قبیله و قومت جدا شدی ای مرد! نگاهبان رسول خدا شدی ای مرد! ز خواب خویش چه شب‌ها که چشم پوشیدی برای حفظ پیمبر مدام کوشیدی.. سه سال شاهد آن ظلم و جور بودی تو اگر «قصیدۀ لامّیه» را سرودی تو همان قصیده که فریاد دادخواهی داشت که شرح برتری نور بر سیاهی داشت همان قصیده که آیینۀ وفاداری‌ست گلاب معرفت از بیت بیت آن جاری‌ست قصایدت اثر از فیض سرمدی دارد شمیم دلکش یاس محمدی دارد هُمای طبع بلندت سرود از ایمان زلال ذوق تو سرشار بود از ایمان تو را عنایت روح القُدُس مدد می‌کرد دلت ستارۀ اسلام را رَصَد می‌کرد شده‌ست شهرۀ آفاق استقامت تو که پیش کفر سپر شد بلند قامت تو تو سایه‌بان رسالت چهل بهاری شدی به کاروان هدایت طلایه‌داری شدی کلام آخرت ای حضرت رسول‌پناه چه بود؟ «اَشهدُ اَن لا اِلهَ الا الله».. به یاد آن همه سالی که با تو زیسته بود چه‌قدر بی‌تو رسول خدا گریسته بود از آن که بار فراق تو سخت سنگین بود پیمبر از غمِ هجرت عجیب غمگین بود همین که پنجرۀ پلک تو، به‌هم آمد خدیجه رفت و تو رفتی و «سال غم» آمد رسول بعد تو از شهر مکه زود گذشت «بهار رفت و تو رفتی و هر چه بود گذشت» بهار مهر و وفا جانت ای ابوطالب! درود بر تو و ایمانت ای ابوطالب! شاعر: استاد ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝