eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.5هزار دنبال‌کننده
33 عکس
32 ویدیو
162 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا مبارک است رَدای امامتت ای غایب از نظر به فدای امامت تا روزِ بازگشتِ تو سیدعلی شده پرچم به دوش، زیرِ لوای امامتت در دست امام ما زمام عصر است از حضرت او به پا قوام عصر است تبریك به شیعیـان عـالـم گــوئید آغــاز امــامت امــام عصر است اکسیـــر کـــرامت شما می آید انـــوار ولایت شمـــا می آید این خرقه یِ سبزِ علوی ای آقا الحق که به قامت شما می آید کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
آیه ی انتظار معصومه عزت پایدار معصومه مایه ی افتخار معصومه همه جا سفره دار معصومه دختر و خواهر امامت بود خانه اش معدن کرامت بود چه قدَر حامیِ ولایت بود از پدر یادگار معصومه دستهای گره گشایی داشت تا سحر ذکر ربنایی داشت سجده می کرد و های هایی داشت عبد شب زنده دار معصومه روضه می خواند با خودش هرشب اینچنین بود روضه اش بر لب السلام علیک یا زینب عاشق بی قرار معصومه نیمه شب ناقه را سوار شد و مثل زینب چه باوقار شد و به بلا هم کمی دچار شد و غربت بی شمار معصومه در دلش عکس ماه افتاده از مدینه به راه افتاده در پیِ سر پناه افتاده دل برید از دیار معصومه بین راه از دلش هوار کشید ناله از دل بی اختیار کشید آه، از هجر روی یار کشید بارها زد هوار معصومه غربتش داشت بیشتر می شد لشکر کفر حمله ور می شد و به زینب شبیه تر می شد زینب روزگار معصومه لشکرش روی خاک افتادند با تن چاک چاک افتادند بی نشان و پلاک افتادند شد به غم ها دچار معصومه چشم هایش هماره دریا شد شاهد جسم ارباً اربا شد کربلایی دوباره بر پا شد اشک بی اختیار معصومه حاجتش دیدن امامش بود یارضا یارضا کلامش بود خنده این روزها حرامش بود خواهر غمگسار معصومه حیف حاجت روا نشد خانم دردهایش دوا نشد خانم از روی خاک پا نشد خانم به رضا جان نثار معصومه بین بستر دلش قرار نداشت غیر اوضاع سوگوار نداشت غیر یک نامه یادگار نداشت هست ابر بهار معصومه حال که من نیامدم، تو بیا نصفی از راه آمدم، تو بیا من زمینگیرتر شدم، تو بیا قلب او گشته زار معصومه گرچه در غربتی رضاجانم! من هم از راه دور گریانم! پس به فکر غریب عطشانم روضه ی آشکار معصومه بدنت زیر و رو نشد هرگز با سنان روبرو نشد هرگز نیزه سهم گلو نشد هرگز هست در احتضار معصومه 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
من عزادارِ شهِ تشنه لبم کوهی از صبر و وقار و ادبم من کنیزِ پسر فاطمه ام مادرِ شیرِ نرِ علقمه ام مادر جعفر و عبداللهم جان نثارِ درِ ثارااللهم مادرِ چار غیورِ عربم زین سبب اُمِ بنین شد لقبم مادر باغِ گلِ یاسم من مادرِ حضرتِ عباسم من پسرم بود علمدارِ حسین ساقی و میر و سپهدارِ حسین پسرم یک تنه یک لشکر بود قوَتِ بازوی او حیدر بود پسرم فانیِ فی اللهِ حسین اولین جان به کفِ راهِ حسین سیدی! ذکرِ لبش هر شب بود پاسبانِ حرمِ زینب بود پاسبانِ حرمی پژمرده حرمی سوخته، آتش خورده پسرم در ادبش معنا شد تشنه لب بود ولی سقا شد تا که او راهیِ دریا می شد در حرم مرثیه برپا می شد ناله ی اهل حرم واویلا دستِ عباس قلم، واویلا رفت تا آب بیارد اما دست ها از بدنش گشت جدا تیری آمد به دل مشک نشست تیر دیگر دلِ زینب بشکست مشک افتاد و ز دل آه کشید ز دلش ناله ی جانکاه کشید گفت ای تیر به چشمم خوردی در حرم آبرویم را بردی وعده ی آب به اصغر دادم حال با مشک زمین افتادم گفت طفلان همه در تاب و تبند همه ی اهلِ حرم تشنه لبند عاقبت گل پسرم را کشتند نورِ چشمان ترم را کشتند حال، من مانده ام و تنهایم تا قیامت خجل از زهرایم نه پسر دارم و نه فرزندی به لبم نیست دگر لبخندی دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
من عزادارِ شهِ تشنه لبم کوهی از صبر و وقار و ادبم من کنیزِ پسر فاطمه ام مادرِ شیرِ نرِ علقمه ام مادر جعفر و عبداللهم جان نثارِ درِ ثارااللهم مادرِ چار غیورِ عربم زین سبب اُمِ بنین شد لقبم مادر باغِ گلِ یاسم من مادرِ حضرتِ عباسم من پسرم بود علمدارِ حسین ساقی و میر و سپهدارِ حسین پسرم یک تنه یک لشکر بود قوَتِ بازوی او حیدر بود پسرم فانیِ فی اللهِ حسین اولین جان به کفِ راهِ حسین سیدی! ذکرِ لبش هر شب بود پاسبانِ حرمِ زینب بود پاسبانِ حرمی پژمرده حرمی سوخته، آتش خورده پسرم در ادبش معنا شد تشنه لب بود ولی سقا شد تا که او راهیِ دریا می شد در حرم مرثیه برپا می شد ناله ی اهل حرم واویلا دستِ عباس قلم، واویلا رفت تا آب بیارد اما دست ها از بدنش گشت جدا تیری آمد به دل مشک نشست تیر دیگر دلِ زینب بشکست مشک افتاد و ز دل آه کشید ز دلش ناله ی جانکاه کشید گفت ای تیر به چشمم خوردی در حرم آبرویم را بردی وعده ی آب به اصغر دادم حال با مشک زمین افتادم گفت طفلان همه در تاب و تبند همه ی اهلِ حرم تشنه لبند عاقبت گل پسرم را کشتند نورِ چشمان ترم را کشتند حال، من مانده ام و تنهایم تا قیامت خجل از زهرایم نه پسر دارم و نه فرزندی به لبم نیست دگر لبخندی دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
بشیر گفت زمانی علم زمین افتاد... که دست حضرتِ صاحب کرم زمین افتاد بشیر گفت همین که سرت ز هم وا شد عقیله ای نگران، در حرم زمین افتاد بشیر گفت به چشمت سه شعبه کوبیدن ز کاسه چشمِ تو از این ستم زمین افتاد بشیر گفت که بالاسرت حسین آمد شکست پیشِ تو، در هر قدم زمین افتاد شنیده ام که تو قبل از حسین جان دادی شنیده ام ز غمت زینبم زمین افتاد تو در گلوی حسین حکمِ هر نفس بودی نفس نبود اگر بازدم زمین افتاد حسین قامتِ اِستاده و رشیدی داشت چه شد که تا شد و با قَدِ خم زمین افتاد؟ اگر چه بارِ مصیباتِ تو مرا خم کرد اگر چه با خبرِ تو، پرم زمین افتاد همینکه گفت بشیر آسمان ز عرش فتاد ز غُصه مادرِ پیر و کمانِ تو جان داد 👈دعوتیدبه‌:کانال نوای ذاکرین 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 ایتا👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
دوبیتی و رباعی آیینی ماه رمضان دیده به ما دوخته است ماهی که چراغِ رحمت افروخته است یک شب «شب قدر» است در این ماه، ولی جبرانِ هزار فرصتِ سوخته است ✍ تیغی که بین سجده شکسته سر مرا قبلا غلاف آن کمرم را شکسته بود... ✍ ناگاه تمامِ شهر، شد پیر آن‌شب از داغ بزرگ، شد زمین‌گیر آن‌شب هرکس که سرِ تو دید، مبهوت شد از شقُّ القمری که کرد شمشیر آن‌شب ✍ 🏴 در چشم تو اشک، حلقه بسته‌ست علي شمشير به فرق تو نشسته‌ست علي در كوفه سرِ تو را شكستند، ولي در كوچه غرور تو شكسته‌ست علي ✍ 🏴 لبخند به چهره‌ام نشاندی ای تیغ خاک غمش از دلم تکاندی ای تیغ با ضربت خود به فرق سر، آه... چه زود من را تو، به فاطمه رساندی ای تیغ ✍ 🏴 اسير رنج و غُربت بود يک عمر دلش لبريز حسرت بود يک عمر على حاجت‌روا شد امشب ای تيغ که بrobae شهادت بود يک عمر ✍ 🏴 بشکـنـد دستی که فـرقـت را گسست من بمـیـرم تیـغ تـا ابـرو نـشست آن که خـورد از سفـره‌ات نـان و نمک نـانجـیـب آخـر نمکـدان را شکـست ✍ ای خواب به چشمی که نمی‌خفت بیا ای خنده به غنچه‌ای که نشکفت بیا دیوار و درِ کوفه زبان شد که مرو اما چه کنم فاطمه می‌گفت بیا ✍ استاد روی سجاده ز خونِ سرِ او گلگون شد چشم جبریلِ امین از غمِ او پُر خون شد ✍ ای کاش که نوری به نهادم برسد زاد سفری بهر معادم برسد با این همه کوله‌بار عصیان، شب قدر من آمده‌ام خدا به دادم برسد ✍ ‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aramesh113
ششم امامِ غریبی که جود کارش بود مدینه باز هم امروز بی قرارش بود اگرچه آخرِ عمری غریب و تنها شد ولی دقایق آخر پسر کنارش بود ملایکه همه پوشیده اند رخت عزا برون ز هجره اجل هم در انتظارش بود نبود در وسطِ آتشِ جفا جایش کسی که عالم هستی در اختیارش بود شکست حُرمتِ ریشِ سفید او افسوس به مجلسی که فقط آه، غم گسارش بود امامِ طاهرِ ما را تعارفِ مِیْ کرد همان کسی که نجاسات، زهرِمارش بود سه بار دشمنِ دون حمله کرد بر قتلش پیمبر آمد و اینجا خلاصه یارش بود ولی حسین خودش بود و نیزه و شمشیر که خواهرش نگران بود و داغدارش بود رسید شمر و سرش را برید و بر نی زد همان دقیقه که ارباب، احتضارش بود 👉 🔹‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‍‍┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا↙️ ‌╔═💎💫═══╗ Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42 ╚═══💫💎═╝
بی مروت در نمازم ساق پایم را شکست عاقبت در سجده مُهرِ کربلایم را شکست نیمه شب آمد مرا از خواب بیدارم کند در دعا بودم، ولی قلب دعایم را شکست کُنده و زنجیر، اعضاء مرا لِهْ کرده بود باز هم هر استخوان جا به جایم را شکست گریه می‌کردم برای مادرم، افسوس که... با لگد این بار هم آمد صدایم را شکست پنجه‌اش را باز کرد و موی من را می‌کشید مجلس اشکم میانِ نینوایم را شکست با سلاح بد زبانی مادرم را یاد کرد اینچنین در گوشه‌ی زندان بهایم را شکست بارها با تازیانه رو به روی من نشست ظالمانه می‌زد و دست عطایم را شکست ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 مدیرکانال ╚═══💫💎═╝
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️ 💠💠 [﷽][﷽][﷽][﷽][﷽] ‌❀ ﴾﷽﴿ ❀❀ ﴾﷽﴿ ❀ تیغی که بین سجده شکسته سر مرا قبلا غلاف آن کمرم را شکسته بود... ✍ روی سجاده ز خونِ سرِ او گلگون شد چشم جبریلِ امین از غمِ او پُر خون شد ✍ با وضو آمد به قصد لیلة الفرقت، علی! ابن ملجم درشب احیاء چه قرآنی گشود ✍ قرآن و عترت‌اند؛ نجاتِ دَمِ لَحَد قرآن به سر بگیر و بگو: یاعلی مدد ✍ خطاب به حضرت زینب(س) فرقِ مرا، تو طاقت دیدن نداشتی هجده سَرِ بریده ببینی چه می‌کنی؟ ✍ چشم تو ماتِ ابالفضل شد و ماتِ حسین روضه خواندی دمِ رفتن به مصیباتِ حسین ✍ 🌱حسین جان... خدا کند که قَدَر، اَندر این لَیالیِ قَدْر مرا به هجر تو این‌قَدْر مبتلا نکند ✍استاد «التماس دعای فرج» اگرچه زخم سرش را تمام مي‌ديدند ولي ز زخم عميق دلش نپرسيدند ✍ در وقت دعا گفت نبی هم بعلی ٍ ما پیش خدا غیر تو سوگند نداریم ✍ حقیقتِ شب قَـدْر ست حضـرت زهـرا برای درک شب قَـدْر، مادرم کافی‌ست ✍ دارویِ زخمِ شیرِ خدا، شیرِ تازه بود ای کاسه‌های شیر! امان از دلِ رباب ✍ جرعه‌ نوشند از او حیات و ممات بر حیات و مماتِ او در جوابِ بِعَلیٍ بِعَلیٍ بِعَلی کاش گویی که گناهان تو را بخشیدم ✍ مسجد خموش و شهر پُر از اشکِ بی‌صداست ای چاهِ خون‌گرفته‌ی کوفه! علی کجاست؟ ✍ استاد ای که در عمرم همیشه خیر تو بر من رسید پیشِ نامم ثبت فرما امشب از لطفت: شهید ✍ بیتی از یک مثنوی (سروده جمعی از شعرا) خودت مگر که به زهرا، توسلی کنی امشب دعای ما، گل نرگس! نمی‌رسد که به جایی ✍ [﷽][﷽][﷽][﷽][﷽] ‌❀ ﴾﷽﴿ ❀❀ ﴾﷽﴿ ❀ ┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 @Aaramesh42خادم کانال
سجاده‌ی سجاد پر از اشک روان بود چل سال خودش پای دلش مرثیه خوان بود کابوس حرم از جگرش زخم گرفته چل سال به یاد عطش غم‌زدگان بود با یاد اسیران حرم، آب و غذایش چل سال شب و روز فقط آه و فغان بود چل سال دلش تنگ صدای علی اکبر چل سال وضو ساخت و دلتنگ اذان بود از خاطر او محْو نشد جسم برادر در سینه‌ی آزرده‌ی او داغ جوان بود عمامه‌ی او سوخت، ولی موی سرش نه شرمنده‌ی موی سر دلسوختگان بود چشمان ترش زخم شد از اشک سحرها از آن همه گل در نظرش باغ خزان بود موی سرش از گوشه‌ی گودال سفید است این روضه برای دل او بسکه گِران بود در گوشه‌ای از حجره، به یاد تن عریان یک عمر خودش بود و همین قَدِ کمان بود تا آبِ گوارا به لبش خورد، دلش ریخت لب‌های علی در نظرش آه، عیان بود در کرببلا قاتل او زخمِ سنان شد دروازه‌ی ساعات فقط زخم زبان بود ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
در ظلمت جهل، نور مهتاب علی است مصداق رکوع و سجده ی ناب علی است در شام اگر چه بی نمازش خواندند مظلوم ترین علی است شاعر: بیهوده چنین پیر نکردي خود را وز غصه زمينگير نکردي خود را با آنکه امير دو جهاني...اما از نان جوئي سير نکردي خود را شاعر: تیغی که بین سجده شکسته سر مرا قبلا غلاف آن کمرم را شکسته بود... شاعر: به دامان خدا سر داشت کعبه به سینه داغ همسر داشت کعبه به تیغ نامسلمانی دوباره شب تاری ترک برداشت کعبه شاعر: هرچند که خسته از گناه آمده ام با حال بد و روی سیاه آمده ام امشب شب قدر است ،یقین می بخشی با ذکر حسین و اشک و آه آمده ام شاعر: از بعد سقیفه در دلش غوغا بود یک عمر گره به ابروی مولا بود یکبار فقط گره ز ابرو وا کرد فرقش که شکافت پهلویش زهرا بود شاعر: ای تیغ مرا لبالب از یارب کن ای تیغ بیا و راحتم امشب کن بشتاب و سر مرا شکاف اما باز رحمی به دل سوخته ی زینب کن * ای تیغ زمان زمانه ی نیرنگ است بشکاف سرم که سینه ام خون رنگ است یک بار نشد که سیر رویش بینم بشتاب دلم برای محسن تنگ است * ای تیغ پر پرزدنش را بزنند آن مرغ که قید ماندنش را بزنند ای تیغ ندیدی که چه حالی دارد مردی که به پیش او زنش را بزنند * امروز نه آن دم علی از پا افتاد تا خانم من زیر قدم ها افتاد یک شهر برای بردنم رد میشد از روی دری که روی زهرا افتاد * ای وای ندیدی که چه دیدم آن روز او خورد زمین و من بریدم آن روز از پهلوی میخ کوب زهرا آن روز با دست خودم میخ کشیدم آن روز شاعر: ابر آمد و درحضیض خون باران زد « والله تَهَدَّمت » .... رگ ارکان زد از زهر وضو گرفت ، اول شمشیر بعدش شب قدر دست بر قرآن زد شاعر: مردِ خطر و اهل دعا بود علی همواره دوای درد ها بود علی سرّ سرِ بشکافته اش جز این نیست_ سر تا سر عمر با خدا بود علی * در رکعت هر نماز او را کشتند با خواندن هر فراز او را کشتند در کوچه اگر چه کشته بودند او را افسوس به سجده باز او را کشتند * از درد دلش چاه خبر داشت فقط از غربت او ماه خبر داشت فقط شد قاتل او جهل، نه شمشیر عدو از قاتلش الله خبر داشت فقط * از هرچه که داشت در کَفَش بهتر داد خونِ دل و دستِ لطف و چشمِ تر داد در وقت عبادت سر خود داد و سپس فریاد رسای رستگاری سر داد. شاعر: آفاق کجا نور جَلی را حس کرد؟ آرامش صبح اَزَلی را حس کرد؟ جز پنج بهار فرصت زود گذر کی طعم عدالت علی را حس کرد؟ شاعر: استاد غمش همواره بی پایان بماند و سفره غرق بوی نان بماند علی شد کشته تا در شیعیانش " یتیمی" درد بی درمان بماند شاعر: مسکینم و با ربِّ جلی می گویم شرمنده ام از گنه ولی می گویم تا آنکه ببخشی تو گناهانم را ده بار الهی بِعلی می گویم شاعر:‌ روی سجاده ز خونِ سرِ او گلگون شد چشم جبریل امین از غمِ او پُر خون شد شاعر: روزم چو شب است یاعلی جان مددی جانم به لب است یاعلی جان مددی تو باشی و نوکرت گرفتار شود!!! از تو عجب است یاعلی جان مددی شاعر: امشب که نمک به زخم دین بگذارند آتش به پرِ روح الامین بگذارند نان آور هرشبی، نیامد امشب طفلان سرِ بی شام زمین بگذارند... شاعر:استاد بی واهمه ، یا علی مدد می گوییم با فـاطـمه ، یا علی مدد می گوییم وقتی که اجـل رسـد هم ان شـاالله در خـاتمـه ، یا علی مدد می گوییم شاعر: امشب که نمک به زخم دین بگذارند آتش به پرِ روح الامین بگذارند نان آور هرشبی، نیامد امشب طفلان سرِ بی شام زمین بگذارند... شاعر:استاد حلقه ست زمین و او نگین ست هنوز صد چشم زمان، سوی زمین ست هنوز زآن فاجعه، گرچه چارده قرن گذشت ‌والله! علی خانه‌نشین ست هنوز شاعر: استاد یک نفس مانده علی پر بکشد تا به سما یک اذان مانده ملاقات کند فاطمه را شاعر: با عشق علی دلت صفا خواهد کرد از غصه و غم تو را جدا خواهد کرد تو یک نذر حیدر بفرست بعدش به تو فاطمه دعا خواهد کرد شاعر: ادامه⏬⏬⏬