eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.4هزار دنبال‌کننده
50 عکس
41 ویدیو
109 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
دست‌هایت را که در دستش گرفت آرام شد تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد دست‌هایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت: مؤمنین! یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت: خوب می‌دانید در دستانم اینک دست کیست؟ نام او عشق است، آری می‌شناسیدش: علی‌ست من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم با مددهای علی بن ابی‌طالب شدم در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی تا مبارز خواست «عمرو عبدود» گفتم: علی در حرا گفتم: علی؛ شب با خدا گفتم: علی تا پیام آمد بخوان «یا مصطفی»! گفتم: علی... مستجار کعبه را دیدم، اگر مُحرِم شدم با «یدُ الله» آمدم تا «فوقِ اَیدیهِم» شدم تا که ساقی اوست سرمست‌اند «اصحابُ الیمین» وجه باقی اوست، «اِنّی لا اُحبُّ الآفِلین» دست او در دست من، یا دست من در دست اوست؟ ساقی پیغمبران شد یا دل من مست اوست؟ بعد از این سنگ محک،‌ دیگر ترازوی علی‌ست ریسمان رستگاری، تار گیسوی علی‌ست من نبی‌اَم در کنارم یک «نبأ» دارم «عظیم» طالبان «اِهدنا»! این هم «صراط المستقیم» چهره‌اش تفسیر «نور» و شانه‌هایش «مُحکمات» خلوتش «والطور» و شور مرکبش «والعادیات» هر خط قرآنِ من، توصیفی از سیمای اوست هرکه من مولای اویم، این علی مولای اوست ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
این پنج نور، علت زیبای خلقتند اسرار پنج حرفِ حروف «کرامت»ند این خانواده اشرف اولاد آدمند اینها طبیب درد طبیبان عالمند این پنج تن خلاصه‌ی احساس خالقند اندازه‌ی دل همه‌ی خلق، عاشقند خاکی شدند تا ره افلاک وا کنند «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» زیباترین سپاه به میدان رسیده بود پای ابوتراب به نجران رسیده بود آنان که لاف، پیش شه لافتی زدند تا چشمشان به هیبتش افتاد، جا زدند یک اخم مرتضی علی و ختم غائله اینگونه‌ شد خلاصه‌ی روز مباهله ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
علیه‌السلام 🔹سوارِ گمشده🔹 سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی من آمدم که تو را با سپاه و تیغ بگیرم مرا به تیر نگاهی تو بی‌سپاه گرفتی چگونه آب نگردم؟ که دست یخ‌زده‌ام را دویدی و نرسیده به خیمه‌گاه گرفتی! چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود حسین فاطمه! می‌گفتم اشتباه گرفتی شنیده‌ام که تو نوحی! نه، مهربان‌تر از اویی که حُرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی نشانده‌ای به لبانت، چنان تبسم گرمی که از دلِ نگرانم مجال آه گرفتی چه کرده‌ام، که سرم را گرفته‌ای تو به دامن؟ چه شد که دست مرا از میان راه گرفتی؟ به روی من تو چنان عاشقانه دست کشیدی که شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی 📝 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
گریه بود اولین صدا، آری! روز اول که چشم وا کردیم کشتۀ اشک! ما هم اسم تو را با همان اشک‌ها صدا کردیم از همان شیرخوارگی مادر کاممان را به تربتت وا کرد روضۀ شیرخوارگان رفتیم گریه بر طفل کربلا کردیم داشت کم‌کم سه سالمان می‌شد چقدر یک سه‌ساله شیرین است ناز کردیم و در دل بابا خودمان را چه خوب جا کردیم سیزده ساله... اهل درد شدیم با تو بار آمدیم و مرد شدیم تانک‌ها شاهدند، فهمیدیم، عهد را و به آن وفا کردیم علیِ اکبرت به ما آموخت پای این عشقِ پاک، باید سوخت سوختیم و جوانی خود را پای عشق شما فدا کردیم افتخار سیاه‌پوشی را از غلامِ سیاهتان داریم این دل، آن خاک تیره بود، که بعد با نگاه شما طلا کردیم هر کجا بوی سیب می‌آید حتماً اسم «حبیب» می‌آید پیر گشتیم، خسته اما نه سر پیری ببین چه‌ها کردیم سر پیری، پیاله‌نوش شدیم در حرم‌ها علم به دوش شدیم از جوان‌ها جوان‌تریم حسین! با غمت شورها به‌پا کردیم... تا که دیدیم ربنایت را زیر باران تیرها خواندی در حضورت نمازِ بی‌دردِ همۀ عمر را قضا کردیم هر زمان بی‌قرار یار شدیم زار از زخم انتظار شدیم کمی از تربت تو بوییدیم دردمان را کمی دوا کردیم 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
314.8K
نوحه اذن مبدانم بده ◾️◾️◾️ دربرمن ای عمو مرگ از عسل شیرین تراست گومگرخون من از خون علی رنگین تراست یا عموجان یاعمو....اذن میدانم بده.. شور و شوقم را ببین، یاور نمی‌خواهی عمو؟ اکبری، یک ذره کوچکتر نمی‌خواهی عمو؟ تاب دوریِ مرا اینجا دل پاکت نداشت قاسمت را پیش خود دیگر نمی‌خواهی عمو؟ یاعموجان یاعمو....اذن میدانم بده.. گفتم: «احلی من عسل»، در روضه‌های کربلا فصل شیرینی، پر از باور، نمی‌خواهی عمو؟ شال بر دوش و گریبان باز و صورت قرص ماه در میان کربلا محشر نمی‌خواهی عمو؟ یاعموجان یاعمو....اذن میدانم بده.. چهره‌ی زهرایی‌ام زیباست، اما یک رجز روز آخر، با دم حیدر نمی‌خواهی عمو؟ خون سردار جمل جاری است، در رگهای من مردی از نسل یل خیبر، نمی‌خواهی عمو؟ یاعموجان یاعمو....اذن میدانم بده.. موقع رفتن، مگر با یاد زهرا مادرت بر فراز نیزه هجده سر نمی‌خواهی عمو؟ پیکرم شاید که نعل اسب‌ها را خسته کرد یک فدایی، این دم آخر نمی‌خواهی عمو؟ یاعموجان یاعمو....اذن میدانم بده.. ای که سرهای شهیدان را به دامن می‌کشی! روی این دامن، گلی پرپر نمی‌خواهی عمو؟ قاسم نام آورم فرزندسلطان کرم صف شکن دربین لشکر را نمبخواهی عمو؟ یاعموجان یاعمو....اذن میدانم بده.. ✍ 🌹 🌹 =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠💠 کانال⬇️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42خادم کانال ╚═══💫💎═╝
آن ماه که در دامن زهرا بنشیند باید که چنین در دل دنیا بنشیند ای عرش نشین! شأن قدم‌های تو تنها این است که بر شانه‌ی طاها بنشیند حالا که تویی آیه‌ای از سوره‌ی کوثر_ باید که به تفسیر تو مولا بنشیند شد لؤلؤ حُسن تو، فقط قسمت آن دل_ آن دل که به درگاه دو دریا بنشیند آن‌قدر کریمی که فقیر آمد و گفتی: از ماست، بگویید که بالا بنشیند آقای جوانان بهشت است، جماعت! دورِ که نشستید؟ که تنها بنشیند اسلام شما چیست؟ که در آن پسر هند_ جای پسر امّ ابیها بنشیند شاید پسر فاطمه از پای بیفتد اما که شنیده است که از پا بنشیند؟ صلح تو چنان تیر که در چله نشسته‌ست گیرد هدف امروز، که فردا بنشیند :: در حیرتم از جَعده، چگونه دلش آمد آن زهر، به کام تو دل‌آرا بنشیند؟ این تیر که اینجا کفنت را به تنت دوخت فرداست که بر دیده‌ی سقا بنشیند لعنت به دلِ سنگ و سیاهی که سبب شد داغت به دلِ گنبد خضرا بنشیند شیرین دهن کرببلا، گل‌پسر توست از توست که این‌گونه به دل‌ها بنشیند می‌گفت: عمو! نامه‌ی باباست به دستم برخوان و بگو قاسمت آیا بنشیند؟ با اذن برادر، پسر تو، شب آخر برخاست که خیمه به تماشا بنشیند جسم پسرت، آه! شبیه جگرت شد تا خونِ تو هم، در دل صحرا بنشیند ✍ 🌹 🌹 💠💠 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
Namahang Mano Karbala 1403 Rasoli [Mohjat_Net].mp3
1.67M
🎤 گرچه باور نمیکنم اما منم و کربلا خدا را شکر مردم آقای مهربانم باز راه داده مرا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله **** کربلایی و مبتلا داری شهر عشقی برو بیا داری بر سر قدس و کعبه جا داری با دو گنبد طلا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله **** هرکه دل بی قرار عباس است کارِ دل نیست کارِ عباس است هرکه پروردگار عباس است اوست تنها خدا – خدا را شکر درد ما چیست عاشقی مستی ای که درمان دردها هستی اینکه لطفت نکرده تا حالا درد ما را دوا خدا را شکر حالا منمو چشم ترمو باران اباعبدالله حالا منمو کوه غممو درمان اباعبدالله ای به قربان اباعبدالله شعر: من و کربلا 1403 🌹 🌹 💠💠 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
🔹یا حبیبی یا حسین🔹 جابر! این خاکی که عطرش، از تو زائر ساخته آسمان‌ها را در این ایوان، مجاور ساخته از قدم‌هایت بپرس: این راه پایانش کجاست؟ کاین‌چنین از عالم و آدم، مسافر ساخته نه فقط قلب تو، قلب عالمی را سوخته نه فقط از من که از هر سنگ، شاعر ساخته خاک راهش مُحییَ الاموات، عطرش زندگی از قلوب مرده هم این خاک، عابر ساخته آن که می‌خوانی برایش: «یا حبیبی یا حسین» هر نگاهش، یک حبیب‌بن‌مظاهر ساخته هر کسی، هر جا، دم از آزادگی زد، خویش را با امام عصر عاشورا، معاصر ساخته.. کارش از اول همین بود، آن مسیحایی که از، فُطرس پرسوخته، مرغ مهاجر ساخته کاش می‌دید، آن که رگ‌های گلویش را برید، خون جوشانش، چه دل‌ها را که طاهر ساخته آه! دیدن‌ها چه کرده با دل زینب؟ اگر این شنیدن‌ها، تو را آشفته‌خاطر ساخته.. 📝 🌹 💠💠 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
دلش را برده‌ای، هر وقت صحبت کرده‌ای بانو! محمد را، چنین غرقِ محبت کرده‌ای بانو! تو پیش از وحی، ایمان داشتی، اعجاز عشق این‌ است به قلبت اقتدا، پیش از نبوت کرده‌ای بانو! به محراب دو ابرویش، تماشا کرده‌ای حق را میان معبد چشمش، عبادت کرده‌ای بانو! اگر زر باختی، بردی دل ماه دو عالم را چه سودی، در میان این تجارت کرده‌ای بانو!.. تمام هستیِ حق: کوثرش، سهم تو شد، زیرا تمام هستی‌ات را، نذرِ اُمّت کرده‌ای بانو!.. نبودی در خُم، اما با علی داماد و مولایت به لطف دست زهرایت، تو بیعت کرده‌ای بانو! چه دُرّی، در دل دلدادگی دیدی، که از دنیا به یک پیراهن کهنه، قناعت کرده‌ای بانو! به آن دست کریمت، دارم امّیدی که در محشر ببینم شاعرت را هم شفاعت کرده‌ای بانو! ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
قرار بود بیایی کبوترش باشی دوباره آینه‌ای در برابرش باشی نه این‌که پر بکشی و به شهر او نرسی میان راه، پرستوی پرپرش باشی مدینه، شهر غریبی برای فاطمه‌‌هاست نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشی به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را چو دید، آمده‌ای سایۀ سرش باشی اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی... کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد به تو چقدر می‌آید، که خواهرش باشی رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب گواه رنج نفس‌های آخرش باشی نخواست باز امامی، کنار خواهر خود... نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
قرار بود بیایی کبوترش باشی دوباره آینه‌ای در برابرش باشی نه این‌که پر بکشی و به شهر او نرسی میان راه، پرستوی پرپرش باشی مدینه، شهر غریبی برای فاطمه‌‌هاست نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشی به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را چو دید، آمده‌ای سایۀ سرش باشی اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی... کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد به تو چقدر می‌آید، که خواهرش باشی رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب گواه رنج نفس‌های آخرش باشی نخواست باز امامی، کنار خواهر خود... نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
قرار بود بیایی کبوترش باشی دوباره آینه‌ای در برابرش باشی نه این‌که پر بکشی و به شهر او نرسی میان راه، پرستوی پرپرش باشی مدینه، شهر غریبی برای فاطمه‌‌هاست نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشی به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را چو دید، آمده‌ای سایۀ سرش باشی اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی... کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد به تو چقدر می‌آید، که خواهرش باشی رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب گواه رنج نفس‌های آخرش باشی نخواست باز امامی، کنار خواهر خود... نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی شاعر: ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
علیهاالسلام 🔹یاس معطر🔹 قرار بود بیایی کبوترش باشی دوباره آینه‌ای در برابرش باشی مدینه، شهر غریبی برای فاطمه‌‌هاست نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشی به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را چو دید، آمده‌ای سایۀ سرش باشی اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی... کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد به تو چقدر می‌آید، که خواهرش باشی رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب گواه رنج نفس‌های آخرش باشی نخواست باز امامی، کنار خواهر خود... نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
زيبايي درياست در اعماق نگاهش اين دختر آرام و صبوري كه رسيده از شوق ، علي سفره به اندازه يك شهر انداخت ، به شكرانه ي نوري كه رسيده كاشانه ي اهل دل و ميخانه ي هستي دنيا و سماوات و عوالم همه روشن عطر خوش او پر شده در شهر مدينه به به چه گلي ! چشم و دلت فاطمه روشن لبخند نشسته به لب حضرت ساقي مرضيه دلش وا شده از ديدن دختر تا آمده لبريز شده چشمه ي تسنيم كامل شده با آيه ي او سوره ي كوثر بي تاب شدي ، دختر مهتاب رخ عشق ! باراني اشك است چرا صورت ماهت ؟ گرياني و پيش كسي آرام نداري دنبال كدام آيت حق است نگاهت ؟ باران بهاري شده اي دختر حيدر زهرا چه كند گريه تو بند بيايد بايد كه بگويند كنار تو حسينت تا شاد شوي ، با گل و لبخند بيايد همسايه نديده به خدا سايه اي از تو تمثيل حيايي تو و تنديس وقاري پيداست ولي دختر سردار حنيني از شور كلام و دل شيري كه تو داري شعر شب ميلاد تو هم پر شده از اشك بانو ! چه كنم روي دلم سوي فرات است جز اشك چه گويم كه همه هستي عالم عشق تو ، حسين تو ، قتيل العبرات است اينقدر نريز اشك ، صبوري كن و بگذار هر قطره ي اين اشك براي تو بماند وقتي شب باريدن اشك است كه مادر در گوش تو لالايي پرواز بخواند يك روز بيايد كه پدر را تو ببيني با چشم پر از اشك در آن غسل شبانه با چادر خاكي برود مادر و فردا با چادر كوچك بشوي خانم خانه يك روز بيايد كه حسن را تو ببيني با اشك بشويد تن پاك پدرش را فردا خود او بي رمق و رنگ پريده در تشت بريزد قطعات جگرش را روزي برسد ، ... كاش كه مي شد نرسيد ... نه آن لحظه ي سنگين خداحافظي از يار اي كاش كه هرگز به سراغ تو نيايد تا پيرهن كهنه بخواهد ز تو دلدار آن لحظه نيايد كه تو باشي و بيفتد آن سايه ي سر ، بي سر و بي سايه به صحرا ناموس خدا باشي و بر ناقه ي عريان بنشيني و يك شهر بيايد به تماشا ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکربن💠 Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه⬇️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
هر چند، نامِ نیک، فراوان شنیده‌ایم نامی به باشکوهی زینب، ندیده‌ایم ارث از دلِ شجاع تو برده‌ست، یا علی! نامش گره به نام تو خورده‌ست، یا علی! پیوندِ عقل روشن و بیداریِ دل است شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است مستی، همان حقیقت مستورِ زینب است آباد، خانه‌‌ای که در آن نور زینب است قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند وقتی ﻋﻘﻴﻠة العرب، از عشق، دم زند از چشمِ یار، قامت دلدار، دیدنی‌ست نام حسین، از لب زینب، شنیدنی‌ست... ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
زيبايي درياست در اعماق نگاهش اين دختر آرام و صبوري كه رسيده از شوق، علي سفره به اندازه‌ی يك شهر انداخت، به شكرانه‌ی نوري كه رسيده كاشانه‌ی اهل دل و ميخانه‌ی هستي دنيا و سماوات و عوالم همه روشن عطر خوش او پُر شده در شهر مدينه به به چه گلي! چشم و دلت فاطمه روشن لبخند نشسته به لب حضرت ساقي مرضيه دلش وا شده از ديدن دختر تا آمده لبريز شده چشمه‌ی تسنيم كامل شده با آيه‌ی او سوره‌ی كوثر بي تاب شدي، دختر مهتاب رخ عشق! باراني اشك است چرا صورت ماهت؟ گرياني و پيش كسي آرام نداري دنبال كدام آيت حق است نگاهت؟ باران بهاري شده‌ای دختر حيدر زهرا چه كند گريه‌ی تو بند بيايد بايد كه بگويند كنار تو حسينت تا شاد شوي، با گل و لبخند بيايد همسايه نديده به خدا سايه‌ای از تو تمثيل حيايي تو و تنديس وقاري پيداست ولي دختر سردار حنيني از شور كلام و دل شيری كه تو داری شعر شب ميلاد تو هم پر شده از اشك بانو ! چه كنم روي دلم سوی فرات است جز اشك چه گويم كه همه هستی عالم عشق تو، حسين تو، قتيل العبرات است اينقدر نريز اشك، صبوري كن و بگذار هر قطره‌ی اين اشك براي تو بماند وقتي شب باريدن اشك است كه مادر در گوش تو لالايي پرواز بخواند يك روز بيايد كه پدر را تو ببيني با چشم پر از اشك در آن غسل شبانه با چادر خاكي برود مادر و فردا با چادر كوچك بشوي خانم خانه يك روز بيايد كه حسن را تو ببيني با اشك بشويد تن پاك پدرش را فردا خود او بي رمق و رنگ پريده در تشت بريزد قطعات جگرش را روزي برسد كاش كه مي‌شد نرسد... نه آن لحظه‌ی سنگين خداحافظي از يار اي كاش كه هرگز به سراغ تو نيايد تا پيرهن كهنه بخواهد ز تو دلدار آن لحظه نيايد كه تو باشي و بيفتد آن سايه‌ی سر، بي سر و بي سايه به صحرا ناموس خدا باشي و بر ناقه‌ی عريان بنشيني و يك شهر بيايد به تماشا ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد خواستم من هم بگیرم دست بابا را نشد مادرم آن را گرفت و تازیانه پشت هم، هی فرود آمد، ولی دستان مادر وا نشد دستِ مادر آخرش واشد، نمی‌گویم چطور اینقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد "من" فقط می‌دانم آن روز و در آن کوچه، چه شد "من" فقط دیدم چرا افتاد مادر، پا نشد حال و روزش فکر می‌کردم که بهتر می‌شود هر چه ماندم منتظر، فردا و فرداها... نشد هر چه گشتم کوچه را، فردا و فرداها... نبود هر چه گشتم گوشواره آخرش پیدا نشد... آخرش خم شد به درگاه علی، ماه علی آری، آن قامت به جز در پای یکتا، تا نشد... چشم امید یتیمان! چشم را وا کن ببین ناله هم، سهم یتیمان تو از دنیا نشد ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
علیهاالسلام 🔹...نشد🔹 خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد خواستم من هم بگیرم دست بابا را نشد مادرم آن را گرفت و تازیانه پشت هم، هی فرود آمد، ولی دستان مادر وا نشد دست مادر آخرش واشد، نمی‌گویم چطور اینقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد من فقط می‌دانم آن روز و در آن کوچه، چه شد من فقط دیدم، چرا افتاد مادر، پا نشد حال و روزش فکر می‌کردم که بهتر می‌شود هر چه ماندم منتظر، فردا و فرداها... نشد هر چه گشتم کوچه را، فردا و فرداها... نبود هر چه گشتم گوشواره آخرش پیدا نشد... آخرش خم شد به درگاه علی، ماه علی آری، آن قامت به جز در پای یکتا، تا نشد... چشم امید یتیمان! چشم را وا کن ببین ناله هم سهم یتیمان تو از دنیا نشد 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
علیهاالسلام 🔹ختمِ قرآن🔹 «عشق، سوزان است بسم الله رحمن الرحیم هر که خواهان است بسم الله رحمن الرحیم» کشتی‌ام بی‌ناخدا دارد به دریا می‌رود وقت طوفان است بسم الله رحمن الرحیم دست من بسته‌ست، جای من رجزخوان می‌شوی کوچه، میدان است بسم الله رحمن الرحیم ختم قرآنِ تو جای «ناس» گویا با «حدید» رو به پایان است بسم الله رحمن الرحیم... «قدر» می‌خوانم وَ می‌دانم که از نامحرمان «قدر» پنهان است بسم الله رحمن الرحیم آب را از سلسبیل آورده‌ام «اسما»! بریز غسل باران است بسم الله رحمن الرحیم 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 ✊🇮🇷🇱🇧🇵🇸 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ بزن روش واردشو⏬ ↙️خادم الذاکرین آرامش↙️ 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
اما نشد؛ واحد.mp3
965.3K
🎵 نغمه پیشنهادی در قالب 🏷 وزن: فاعِلاتُن فاعِلاتُن فاعِلاتُن فاعِلُن علیهاالسلام 🔹اما نشد🔹 خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد خواستم من هم بگیرم دست بابا را، نشد مادرم آن را گرفت و تازیانه پشت هم، هی فرود آمد ولی دستان مادر وا نشد دست مادر آخرش وا شد، نمی‌گویم چطور این‌قدَر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد من فقط می‌دانم آن روز و در آن کوچه، چه شد من فقط دیدم چرا افتاد مادر، پا نشد حال و روزش فکر می‌کردم که بهتر می‌شود هرچه ماندم منتظر، فردا و فرداها... نشد هرچه گشتم کوچه را، فردا و فرداها... نبود هرچه گشتم، گوشواره آخرش پیدا نشد... آخرش خم شد به درگاه علی، ماه علی آری آن قامت به‌جز در پای یکتا، تا نشد... چشم امید یتیمان! چشم را وا کن ببین ناله هم سهم یتیمان تو از دنیا نشد 📝 ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
#⃣ ‍#⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... دریایی و دل دادی، یک روز به دریایی این شد که پدید آمد، از عشق تو دنیایی هم سرّ خدایی تو، هم باغ حیایی تو هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی شیدای شکوه تو، تنها دل حیدر نیست عالم همه مجنونند، وقتی که تو لیلایی از نور تو یا کوثر! تا کور شود ابتر، دارد دل پیغمبر، چه ام ابیهایی! مرضیه و راضیه، ریحانه و حانیه منصوره و مستوره، گلخانه‌ی أسمائی معصومه‌ای و "عصمت" از نام تو می‌جوشد هم کوثر و تسنیمی، هم سدره و طوبایی باغی شده پر برکت، بهتر شده از جنت حالا که زمین دارد، انسیه‌ی حَورایی آن روز چرا "محشر" نامش نشود؟ آخر آن روز تو می‌آیی، ای جلوه‌ی زیبایی! هم دختر طاهایی، هم همسر مولایی قدر تو ولی این نیست، این‌ست که زهرایی گفتند که پنهانی، اما به خدا دیدم هر لحظه که درماندم، آن لحظه همان جایی در خواندن تو سوزی‌ست، با ما تو بخوان مادر! «ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی» ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
#⃣ ‍#⃣ ‍#⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... دریایی و دل دادی، یک روز به دریایی این شد که پدید آمد، از عشق تو دنیایی هم سرّ خدایی تو، هم باغ حیایی تو هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی شیدای شکوه تو، تنها دل حیدر نیست عالم همه مجنونند، وقتی که تو لیلایی از نور تو یا کوثر! تا کور شود ابتر، دارد دل پیغمبر، چه ام ابیهایی! مرضیه و راضیه، ریحانه و حانیه منصوره و مستوره، گلخانه‌ی أسمائی معصومه‌ای و "عصمت" از نام تو می‌جوشد هم کوثر و تسنیمی، هم سدره و طوبایی باغی شده پر برکت، بهتر شده از جنت حالا که زمین دارد، انسیه‌ی حَورایی آن روز چرا "محشر" نامش نشود؟ آخر آن روز تو می‌آیی، ای جلوه‌ی زیبایی! هم دختر طاهایی، هم همسر مولایی قدر تو ولی این نیست، این‌ست که زهرایی گفتند که پنهانی، اما به خدا دیدم هر لحظه که درماندم، آن لحظه همان جایی در خواندن تو سوزی‌ست، با ما تو بخوان مادر! «ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی» ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️↙️ 💠لینک کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠لینک ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 خادم کانال ╚═══💫💎═╝
دریایی و دل دادی، یک روز به دریایی این شد که پدید آمد، از عشق تو دنیایی هم سرّ خدایی تو، هم باغ حیایی تو هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی شیدای شکوه تو، تنها دل حیدر نیست عالم همه مجنونند، وقتی که تو لیلایی از نور تو یا کوثر! تا کور شود ابتر، دارد دل پیغمبر، چه ام ابیهایی! مرضیه و راضیه، ریحانه و حانیه منصوره و مستوره، گلخانه‌ی أسمائی معصومه‌ای و "عصمت" از نام تو می‌جوشد هم کوثر و تسنیمی، هم سدره و طوبایی باغی شده پر برکت، بهتر شده از جنت حالا که زمین دارد، انسیه‌ی حَورایی آن روز چرا "محشر" نامش نشود؟ آخر آن روز تو می‌آیی، ای جلوه‌ی زیبایی! هم دختر طاهایی، هم همسر مولایی قدر تو ولی این نیست، این‌ست که زهرایی گفتند که پنهانی، اما به خدا دیدم هر لحظه که درماندم، آن لحظه همان جایی در خواندن تو سوزی‌ست، با ما تو بخوان مادر! «ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی» ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
سلام خدا و رسول گرامى به اوج مقام تو كه مستدامى سرآغاز حُسنى و حُسن ختامى تو حجی، منایی، تو بیت الحرامی فراتر ز توصيف ما در كلامى سلام اي مُطهر، سلام اى طهورا سلام اى تولا، سلام اى تبرا سلام اى كنيز تو حوا و سارا سلام و تحيات ما بر تو زهرا به اميد لطف و جوابِ سلامى به منظومه‌ی وحى بارى تعالى عيارى تو بر ليلة القدر و طاها عيانى تو در كوثر و نور و اسرا تو شأن نزولى به إنّا هَدَيْنا تو منظورش از يُطْعِمُونَ الطَعامى روا شد پس از تو، همه آرزوها شكسته شد از شوق، بُغض گلوها شده بسته لب‌هاى آن ياوه‌گوها صدا زد پيمبر فداها ابوها صدا زد كه تو واجبُ الاحترامى به تو عارفانى كه مشتاق نورند به تو عاشقانى كه مست حضورند به تو ديدگانى كه از غم به‌دورند به تو دخترانى كه زنده به‌گورند فرستاده‌اند عاشقانه پيامى بيا تا درخشان كنى انجمن را بيا تا نمايان كنى شأن زن را بگو راه و رسم مقرب شدن را ولاى على و حسين و حسن را… تو روحِ قوام و تو اصلِ دوامى زدى پرچم اقتدار على را سبب مى‌شوى افتخار على را تو چرخانده‌اى ذوالفقار على را بنازم كه خواندى شعار على را عليٌّ اميرى، عليٌّ امامى نگيرى زما لذت خادمى را بنوشان به ما خدمت دائمى را عنايات سبز بنى هاشمى را نوشتى اگر مصحف فاطمى را بياور ز ما هم درآن زمره نامى دعا می‌كنيم و اجابت گرفتيم براى قيامت ضمانت گرفتيم همه از تو برگ شفاعت گرفتيم درِ خانه‌ی تو اقامت گرفتيم براى كنيزی، براى غلامى الا ای فراتر ز پندار دل‌ها بگو چیست جز عاشقی کار دل‌ها پر از عطر یاس است گلزار دل‌ها شهید نگاه تو سردار دل‌ها سرافراز شد با تو در هر قيامى نرفته غم از سینه یک لحظه بیرون بشارت به دل‌هاى ما داده اين خون به‌زودى شود كاخ ظالم دگرگون به فرمان تو لشگر فاطميون به وقتش بگیرد چنان انتقامى شب و روز ميلادت ابر بهاريم از آرامگاهت نشانى نداريم چه مى‌شد بياييم و قدرى بباريم كنار مزار شما گُل بكاريم كه بر زخم دل‌ها شود التيامى به ياد تو هستيم بانوى اسلام كنار مزار شهيدانِ گمنام دعا كن نمانيم اين‌گونه ناكام شود جان ما هم فدايت سرانجام تو مام شهيدانِ والا مقامى ✍ ، و ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
در میان شعر تو بانو! اگر حاضر شدم خواندم اول کوثر و با نام تو طاهر شدم در خیالم صحن و گنبد ساختم، زائر شدم نام شیرین تو بردم فاطمه! شاعر شدم رشته‌ای بر گردن ابیات من افکنده دوست می‌برد شعر مرا آنجا که خاطر خواه اوست ناگهان دیدم میان خانه‌ی پیغمبرم چون خدیجه غرق نوری از جهانی دیگرم چرخ می‌زد یک نفس روح القدس دور و برم تا نوشتم فاطمه، بوسید برگ دفترم از شکوهش آسمان ساییده اینجا سر به خاک آسمان را با خودش آورده این دختر به خاک ای محمد! دشمنت را دوست ابتر می‌کند خانه‌ات را بوی ریحانه‌‌ معطر می‌کند دیدنش بار رسالت را سبک‌تر می‌کند دختر است اما برایت کار مادر می‌کند دختران آیات رحمت، مادران مهر آفرین می‌شود ام ابیها، هر دو باهم، بعد از این یک زره خرج جهازت، حُسن‌هایت بی‌شمار با تو حیدر روز خیبر حرز می‌خواهد چکار؟ تا تو از تیغ دودم با عشق می‌گیری غبار بعد از این مستانه‌تر صف می‌شکافد ذوالفقار قوت بازوی مولایی به مولا، فاطمه! قصه‌ی پیوند دریایی به دریا، فاطمه! در هوای عاشقی با هم کبوتر می‌شوید هر دو کوثر می‌شوید و هر دو حیدر می‌شوید هست شیرین نامتان، قند مکرر می‌شوید هر دو در کفواً احد با هم برابر می‌شوید بیت‌هایم بر درِ بیت تو زانو می‌زنند شاعران تنها برای یک نظر، رو می‌زنند در کسا، بی پرده با الله صحبت می‌کنی هل اتی را سفره‌ی نور و کرامت می‌کنی فکر خلقی، نیمه شب با حق که خلوت می‌کنی در غم همسایه، ترکِ خواب راحت می‌کنی مادری الحق چه می‌آید به نامت، فاطمه! می‌دهد از سوی ما مهدی سلامت، فاطمه! امتحان پس داده‌‌ای در آسمان‌ها پیش از این سال‌ها بر عرش می‌تابید نورت چون نگین حضرت حق چون دلش آمد بیایی بر زمین واقعاً "الحمد للهِ ربِّ العالمین" جلوه‌ی نور تو را تنها خدایت دید و بس فاطمه! قدر تو را تنها علی فهمید و بس عالمی در حیرت از این آسیا چرخاندنت با تبسم خستگی را از علی پوشاندنت در عجب روح الامین از طرز قرآن خواندت پیش نابینا میان حِصنِ چادر ماندنت حُجب میراثت، حیا سایه‌نشین چادرت داده دل حتی یهودی هم به دین چادرت سفره‌‌ی نان، خالی اما سفره‌ی انعام پُر خانه‌ات میخانه، ساقی با سخاوت، جام پُر از تو راضی و دلش از گردش ایام پُر کعبه از بت خالی اما کوچه از اصنام پُر ای زبانت ذوالفقارِ حیدر بی‌ذوالفقار! بت شکن! برخیز، بسته دست او را روزگار ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅ 🌹 🌹 💠💠 🌹=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2