eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
13.6هزار دنبال‌کننده
44 عکس
30 ویدیو
116 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
Majid-Bani-Fatemeh-soeti-ayam-fatemiye6 (1).mp3
3.84M
بخون از تو چشمام تو شرمندگیمو بمون تا بسازم بازم زندگیمو یه خونه میسازم برات ای بهارم همون اول از در میخ و در میارم یه خونه که دو رو برش خار نباشه رد دست خونیت رو دیوار نباشه میبینی به گریه دیگه کارم افتاد درِ خونه من روی یارم افتاد نرو یار حیدر 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه 🏴😔🏴😔🏴😔  علی پناه همه خَلق و تو پناه علی میان کوچه تویی یک تنه سپاهِ علی علی کنار تو قد راست می کند یعنی وجود حضرت تان بوده تکیه گاهِ علی حکایت تو و حیدر، حکایت عشق است علی برای تو خورشید شد، تو ماهِ علی همین یکی دو سه روزه نبوده قصۀ عشق به سمت فاطمه بود از ازل نگاهِ علی اگر چه راه هدایت، صراط صدقِ علی ست همیشه سمت تو بوده مسیر و راهِ علی میان شعله و آتش به فکر حیدر بود نگفت: آهِ دلِ من، که گفت: آهِ علی چراغ خانه ی حیدر! بیا و رحمی کن به ناله های علی، به شبِ سیاهِ علی علی کنار تو جان می دهد، نه در کوفه نجف که نیست، مدینه است بارگاهِ علی حسین ایزدی   نماز عصر و دلِ گرم مسجد و منبر چه لحظه های خوشی بود نزد پیغمبر در این میانه کسی درب آسمان را زد صدا زدند از آن سو که سائلی آمد رسید سائل پیری که فقر توشش بود و کیسه ای که پر از عشق روی دوشش بود لباس پاره ای از بَزم خاک بر تن داشت و منتی که ز لطف خدا به گردن داشت رسید و حضرت خورشید احترامش کرد و قبل از این که سلامش کند سلامش کرد اَلا رسول خدا من گرسنۀ نورم من از تنعّم خورشیدِ آسمان دورم برهنه پوش صفاتم لباس می خواهم فقیر خانهٔ ذاتم اساس می خواهم نبی که منتظر امر آسمانش بود کنار آینه لبخند زد سپس فرمود: خودم که هیچ ندارم به دست تو بدهم پیاله ای به دو دستِ اَلست تو بدهم ولی تو را به همان خانه می فرستم که خدا سپرده کلیدش فقط به دستم که کلید دار و نگهدار خانه من باشم و شرط اصلی این رفت و آمدن باشم برو به سمت همان خانه که پر از راز است برو به سمت دری که به مسجدم باز است چه خانه ای که از آن سرنوشت می ریزد و لحظه لحظه از آن جا بهشت می ریزد برو به خانۀ زهرا که عرش من آن جاست که گنج های خدا دستِ دخترم زهراست نگاه سائلِ خورشید سمت ماه افتاد برای درک شب قدر خود به راه افتاد همین که بر در خانه رسید زانو زد برای اذن گرفتن به مرتضی رو زد سلام اهل خدا؛ خانوادۀ توحید سلام اهل و عیال گرامی خورشید سلام ریشۀ هستی؛ سلام علت من سلام علت اصلی امر خِلقت من سلام سایۀ لطف همیشه بر سر من سلام مادرِ شیعه؛ سلام مادر من برهنه پوش صفاتم لباس می خواهم فقیر خانۀ ذاتم اساس می خواهم کرامت از در و دیوار خانه اش می ریخت برای شیعه دل مادرانه اش می ریخت دوباره کوثر رحمت به جوش می آید صدای بخشش خانم به گوش می آید دوباره آیۀ انفاق می زند لبخند به دست سائل خود داده است گردن بند نگاه سائل خورشید مات و حیران شد هوای شوق وزید و مدینه باران شد در آسمان خجالت به پای ماه افتاد به سمت مسجد خورشید باز راه افتاد سلام حضرت خورشید؛ روز عید شده شب  سیاه من امروز رو سپید شده دل زمینی من در تلاطم افتاده ببین که عرش چه در دست فرش خود داده دوباره ابر به چشمان آفتاب نشست هوای گریه وزید و دل مدینه شکست دوباره زیر لبش سِرّی از مگوها گفت دوباره پیش همه هی فدا ابوها گفت هوای شرجی مسجد و نم نم باران و گریه های پر از بیقراری سلمان زمین ترنمی از جنس مادرانه گرفت که بغض غیرت عمارها زبانه گرفت که ناگهان به نبی گفت غیرتِ عمار اگر اجازه دهی می خرم به صد دینار خرید زیور عرش اِله را اما روانه کرد دوباره به خانۀ زهرا به غیر از این که گوهر را به نام خانم کرد غلام بیتِ خودش را غلام خانم کرد چگونه غیرت عمار طاقتش شد کم که دید زیور خانم به دست نامحرم ولی چگونه شد آن روز حال و روز علی که دید روی زمین گوشواره ای نیلی دو گوشواره عرش خدا به خاک افتاد و مرتضی وسطِ کوچه داشت جان می داد خودش نوشت: چنان ضربه ای زدم با دست که یاس یک طرف افتاد و گوشواره شکست دو گوشواره که دیگر کسی ندید آن را گذشت؛ کرببلا یک نفر کشید آن را : رحمان نوازنی 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان 🏴😔🏴😔🏴😔 اگه عبای مرتضی همیشه وصله خورده بود خوش بود دلم همین عبا دل زهرا رو برده بود سالگرد ازدواجمون براش یه چادر خریدم فاطمه هم این عبا رو هدیه برام آوُرده بود این روزِ خوب زندگی یه روزی ام بدش رسید چادر خاکیش و دیدم کاش علی اون روز مرده بود حالا نیستی ببینی فاطمه از اون همه تاب و تبت دعاهای نیمه شبت چه خانومی شد زینبت وای وای، دنیا چه نامرده وای وای، با علی بد کرده حبیبه! نرو‌ علی غریبه... خانومم‌ مثل قدیما، مثل اون قدیم‌ ندیما تو بخندبازم هوایِ، خونه مون مثل قدیم شه خانومم‌‌ هم بودی همسر، هم برام بودی یه مادر بابای یتیمای شهر، بعد تو باید یتیم شه خانومم بگو ایشالا، خوب میشم نرم دم‌چاه شب مرگِ زندگیم شه، اگه باز حالت وخیم شه فاطمه! آسمون من به‌جونِ من تو هستی صاحب خونه سایه بونِ من قد کمون‌ من، جوون‌من از زخم سینه ات داره میره خون‌ِ من شد دعای من، نوای من خدا تورو‌ نگه‌ داره برای من یه نگاه ببین، فقط همین آسمون ابری تره یا چشای من؟ حبیبه! نرو‌ علی غریبه... 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
14000926-hadadian-vahed.mp3
1.31M
|⇦•اگه عبای مرتضی همیشه... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان خوش به حالِ اونایی که میخونن میگن، ما درس میخونیم, رو یاری کنیم! کار میکنن در میارن، نیتشون این باشه حضرت صاحبُ یاری کنن... 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
YEKNET.IR - rajaz - shabe 2 muharram 1400 - hosein taheri.mp3
5.68M
🍃ما هستیم 🍃این غرش سپاه سلمانِ 🎤 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
▪️🎤شهدا وصل به روضه زهرا س و کربلا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 در خاطرات رزمنده ایی خوندم که میگفت : پشت یکی از سنگرهای جبهه حق علیه باطل رزمنده ایی که دوستم بود را دیدم در حال عملیات بودیم سر فرصتی منو بغلم کرد گفت فلانی به من الهام شده که در این عملیات به شهدا ملحق خواهم شد ازتو تقاضایی دارم گفتم جان بخواهی بهت میدم چی میخای گفت یک وصیت نامه بنویس دوخط بده به خانواده ام در حالی که اشک چشمانم را پر کرده بود گفتم این کاغذ و این خودکار بنویس هرچه میخواهی بنویس دیدم نوشت پدرم وصال یار نزدیک است از شما و مادرم میخواهم که مرا حلال کنید پدرم خواهشی دارم که قبر مرا بلند نسازید حتی الامکان خاکی باشه بعد نوشت شاید از من بپرسی چرا ؟ پدر نازنینم مگر نشنیدی زهرای مرضیه س قبرش مخفی هست من چگونه قبر داشته باشم و سنگ قبر داشته باشم دختر پیغمبر زهرا س قبرش مخفی از نظر باشه من از زهرا س خجالت میکشم میخام عرض کنم ای بفدای دل پاک شهدا ای بفدای اون طبع بلند شهیدان بزار تو حاشیه بگم آی هم سنگران شهید نکنه ماهم از شهدامون شرمسار گردیم نکنه فردای قیامت یقه ما را بگیرند چرا پشت به راه شهدا کردیم آری خجالت میکشید زهرا س قبر نداره فرمود علی جان اولا شب غسلم بده /شب کفنم کن /شب مرا بخاک بسپار علی جان تنم را بی صدا بدار تو درشب تسلی ده تو بر کلثوم و زینب عیجان یک وصیت باتو دارم حسینم را به دستن میسپارم مبادا شب حسین تشنه بخوابد مبادا در برش آبی نیابد علی جان هر شب وقتی حسینم میخوابه من کاسه ائی آب کنارش میزارم اگر نیمه شب تشنه شد آب را بنوشد ای جان عالم بقربان حسین کجا بودی کربلا وقتی حسینت بر زمین افتاد در آن هوای گرم لبش آنچنان خشک شد که گویی دو چوب خشک بهم بزنید صدا بلند میشه لب مولا هم اینجور شد هلال ابن نافع میگه دیدم صدا از لب حسین میاد یکی گفت استغاثه با خدا میکنه یکی گفت نفرین میکنه یکی گفت کاش میدونستیم که چه میگه من بلند شدم رفتم جلو دیدم میفرماید . ای مردم مگر این آب مهریهٔ مادرم نیست که از ما مضایقه کردید پس جرعه ایی به لب من مظلوم برسانید هلال میگه خیلی ناراحت شدم یه راست رفتم پیش فرمانده لشکر عمر سعد گفتم عمر : حسین عزیز پیغمبر هست آب بخوره میمیره آب هم نخوره میمیره پس بیا لعن ابدی برای خودت نخر دیدم سکوت اختیار کرده علامت رضایت دانستم کاسه ایی آب گرفتم به سمت قتله گاه رفتم دیدم شمر با بدن لرزان داره میاد گفت هلال کجا میخواهی بری گفتم مگر نشنیدی که پسرفاطمه ناله اش از تشنگی بلند بود دارم آب میبرم گفت برگرد دیگر به آب احتیاج نیست من اورا سیراب کردم دیدم بادی تندی وزیدن گرفت دامن شمر کنار رفت ببینم صدای ناله همسنگران شهدا و پدران و مادران شهید تاکجا بلند میشه دامن کنار رفت یک سری خونین در دست شمر گفتم این سر عزیز پیغمبر حسین است؟ گفت اری این حسینه گفتم نانحیب هیچ ازجدش و یا مادرش حیا نکردی اصلا چیزی مانع بریدن سر نشد گفت وقتی خنجر به گردن حسین نهادم چند مرغ دور و برم حاظر شدن هی مانع میشدن به دستام می افتادن یک ناله بگوشم اومد که میگفت غریب مادر حسین / مظلوم مادر حسین اگر کشتند چرا آبت ندادن خبر بر مادر و بابت ندادن اگر کشتند چرا خاکت نکردن کفن بر جسم صد چاکت نکردن اگر کشتند چرا مویت کشیدن چو گرگی پنجه بر مویت کشیدن تقدیم به شهدای عزیز 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
متن روضه حضرت رقیه سلام الله علیها 🏴😭🏴😔 نیمه‌ی شب شده و خواب پریشان دارم همرَه خون به لبم ، ذکر پدرجان دارم داغ پی در پی و اندوه فراوان دارم خواب دیدم که سری را روی دامان دارم دیدم آن سر ، سر باباست ، خدا رحم کند غرق خون غنچه‌ی لبهاست ، خدا رحم کند شام هرچند پر از سایه‌ی اهریمن بود تا که از خواب پریدم ، همه جا روشن بود سر نورانی بابا به روی دامن بود .. حسین .. غریب کربلا حسین .. تا که از خواب پریدم ، همه جا روشن بود سر نورانی بابا ، به روی دامن بود چشمهای پدرم ، خیره به چشم من بود *توی هر فرهنگی بگردید ، توی هر طایفه ای نگاه کنید ، بین هر قوم و عشیره‌ای برید پرس‌وجو کنید ، وقتی یه دختربچه یتیم بهانه‌ی بابا بگیره ، معمولی ترین کاری که میکنند آغوش میگیرند ، نوازش میکنند ، سعی میکنند به یه چیزی حواس بچه رو پرت کنن .. تنها جماعتی که سر بریده‌ی بابارو گذاشتن جلو بچه‌ی یتیم .. حسین ..* تا که چشمم به سر افتاد زبانم وا شد لیله‌ی قدر من امشب چقدر زیبا شد *أبتا … من ذاالذی أیتَمَنی عَلیٰ صغر سنی تربیت شده‌ی دامان زینبه .. خانوم خانومای عالمه .. سه ساله‌س ولی آیینه تمام نمای مادرش زهراست … همونجوری که مادرش از علی توی خونه رو گرفت ، این خانوم متوجه امامش هست ، همه‌ی حواسش به حجت خداست ..* بابا … راضی‌أم این که نگیری به بغل دختر را شاهدم خصم جدا کرده سر و پیکر را برده حتی ز تو پیراهن و انگشتر را بی خبر نیستم بابا .. من وظیفه شناسم .. وظیفه دخترت امشب اینه : می‌تکانم ز سرِ سوخته خاکستر را حسین .. این ناله رو رها کن بگو حسین .. چقَدَر رویِ کبود تو به زهرا رفته بس که چوب از لبُ دندان تو بالا رفته حسین … گریه کنا گریه کنن ، ضجه کنا ضجه بزنن ، ناله بزن ، لطمه بزنن ، خودتو به آقا نشون بده … می‌خوام روضه بخونم ناله بزن ، ای غریب مادر حسین .. مگه چی میخوای بگی؟! دیگه چی مونده .. دیگه چی نگفتی که میخوای روضه بخونی .. عرض کرد آقای من ، مولای من .. اون غمی که شما فرمودید اگر اشک چشمم تموم بشه ، براش خون گریه میکنم کدوم غمه؟ غم شهادت عموجانتون علی اصغر هست فرمود نه .. این غم ، غم بزرگتری هست ، عموجانم علی اصغر هم بر اون غم گریه می‌کنه .. عرض کرد آقا جان ،غم شهادت عموجانتون عباس هست؟ فرمود عباس هم به این غم گریه می‌کنه . آقاجان شهادت جد شما ابی عبدالله هست؟ فرمود حسین هم به این غم گریه میکنه‌.. این چه غمی هست؟! فرمود شهادت‌ها حق ماست ، شهادت‌ها ارث ماست ، اما قرار نبود زیر این آسمون کسی دست عمه‌های منو ببنده .. رفقا ما برای چی نمی‌میریم.. حسین جان پس کی قراره از غصه شما دق کنیم .. تا که با عمه‌ی خود وارد بازار شدم مورد مرحمت خنده‌ی اغیار شدم هرکجایی که پدر سخت گرفتار شدم متوسل به عموجان علمدار شدم من نگویم که چه‌ها بر سر من آوردند چادری را که برایم تو خریدی ، بردند دل شب از خواب پرید ، گریه میکنه ، داد میزنه ، وای بابام ، وای بابام .. خانومای خرابه دورش جمع شدند ، هرکاری میکنند آروم نمیشه این دستای کوچولورو مشت می‌کنه ، هی به دهن میکوبه ، وای بابام .. آقا زین العابدین دید سه ساله دهنش غرق خون شد ، دوید خواهرُ بغل گرفت به سینه چسباند ، عزیز دلم چرا اینجور می‌کنی .. گفت الان خواب مجلس صبحُ دیدم ، هی با چوب به لب و دهن بابا .. حسین .. 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
صبح ظفر... می دمد صبح ظفر، بد به دلت راه مده می شود دفعِ خطر،بد دلت راه مده این همه نذر و نیاز، آن همه تسبیح و دعا می کند زود اثر بد به دلت راه مده از درشتیِ قد و هیبت بتها نهراس با خلیل است تبر، بد به دلت راه مده ما در این دایره امر به وظیفه هستیم با خدا هست ثمر، بد به دلت راه مده جان من در همه احوال توکل باید جزم کن عزم سفر، بد به دلت راه مده نیل اگر هست یقین معجز موسی هم هست از خطرها بگذر، بد به دلت راه مده کاش چشمت به سیاهی شب عادت نکند شده نزدیک سحر، بد به دلت راه مده (آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست) باز آید ز سفر، بد به دلت راه مده ياسررحمانی 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
خدایا ! ما را از حسین گویانی قرار مده که حسین را نفهمیدند با وعده های پوچ ، وعید آفریده اند این قلبهای سخت حدید آفریده اند آزادی مطابق میلی نیافتند قفلی بدون هیچ کلید آفریده اند یک کربلای ساخته از ذهن خویشتن این « کوفیان عصر جدید »آفریده اند یک عده کز حسین ، حسینی تر آمدند با یا حسین خویش یزید آفریده ند گلهای باغ را به تبر وعده می دهند دردا که از گلاب ، اسید آفریده اند بن بست شد مسیر ، که آینده ای دروغ از ماضی همیشه بعید آفریده اند ای سرو راست قامت پرچم ! غمت مباد گر بادها کنار تو بید آفریده اند بگذار پای تو ، سر ما را جدا کنند خونهای ما دوباره شهید آفریده اند با آبرو کسی است که خونش به خاک ریخت خون های سرخ ، روی سفید آفریده اند پی نوشت : باید چه کرد تشنگی شعر ناب را با این یزیدها که مزید آفریده اند... استادم 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
غصه بی انتهاست مادرجان آه ! قبرت کجاست مادرجان؟ شرح این درد را توانی نیست از مزارت چرا نشانی نیست؟ حقت این نیست بی حرم باشی! حسرتِ دیده ی ترم باشی حقت این ست محترم باشی صاحب بهترین حرم باشی گنبدی پُر فروغ می خواهی صحن های شلوغ می خواهی کاش قانونِ عشق حاکم بود جایِ هر شُرطه، چند خادم بود شُرطه های مدینه بدبین اند دلشان سنگ و دست سنگین اند کارشان بی گناه را زدن است زائر بی پناه را زدن است حرف زخم ست و استخوان مادر بشکند دستهایشان مادر وحید قاسمی 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹 کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش