•لااقل این جسم عریان مانده را..
#روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
لااقل این جسم عریان مانده را دفنش کنید
نامروتها! کسی اینقدر ظالم میشود؟!
*اگه یه حادثهای پیش بیاد، یه نفر از دنیا بره، حتی اگه کس و کارم نداشته باشه، بالاخره یه عده ای میان زیر بدنشو میگیرن، زود میبرن خاکش میکنن .. آخه میگن بَده میت نباید رو زمین بمونه ..
بیبی زینب همچین که اومد وارد خیمه شد دید امام سجاد داره گریه میکنه؛
_چی شده عزیز برادرم؟!
فرمود: عمه جان ! این نامردا دارن کشتههای خودشونُ خاک میکنن، اما بابای بدن منو همینطور برهنه رها کردن و رفتن...
پیغمبر وارد شد دید بیبی دوعالم داره گریه میکنه؛
_چی شده دخترم؟!
عرضه داشت: بابا!! بچهم داره باهامحرف میزنه؛
فرمود: دخترم تو هم که در رحم خدیجه (س) بودی باهاش حرف میزدی ، آرومش میکردی ..
عرضه داشت: آخه باباجان آرامم نمیکنه، تازه یه حرفایی میزنه منو بهم ریخته.
_چی داره میگه دخترم؟!
دوسه روزه هی داره میگه؛" اَنَا الغریب" اما امروز منِ فاطمه رو بهم ریخته.
_چرا؟!
_ آخه هی داره میگه: "اَنَا العطشان"
پیغمبر شروع کرد روضه خواندن، گریه کن هم بیبی دوعالمه. فرمود: دخترم، حسینت رو اینجوری کربلا میکُشنش..
نمیدونم چجوری پیغمبر روضه خوانده، اما همه میگن صدای این خانم بلند شد، شروع کرد بلند بلند برای حسینش گریه کنه ، مادر برات بمیره*
مونده روی زمین پیكر تو رها
أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَ أَهْلَ قُرىٰ
خواهرت اگه نیست ، رفته شام بلا
ریگ و رمل بیابان برات گرفتن عزا
همه منتظرن مادرش برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه
دست قاتل اگه به سرش برسه
آخ خدا به داد موی دخترش برسه
آن ردا و آن عبا آن امان نامه بس نبود
کهنه پیراهن مگر جز غنائم میشود
*قاسم اومد اجازهی میدان بگیره. مادرش راهیش کرد گفت برو، بابات خیلی به من سفارش کرده. اومد پیش عمو؛ عموجان به منم اجازه بده منم مثل علی اکبرت برم بجنگم، برات فدایی بشم.
آقا اباعبدالله به قاسم اجازه نداد. رفت گوشهی خیمه، زانوهاشو بغل کرد؛ چرا عمو منو نمیخره؟! مادرش اومد: چی شده قاسمم؟ عزیز دلم! گفت: عمو بهم اجازه نمیده، میگه تو بالاسر این زن و بچهها باش. نمیتونم یه لحظه زنده باشمبدون عموم..
عجب مادری .. گفت: غصه نخور؛ یه بقچه آورد گذاشت جلوی قاسم. تا این بقچه رو آورد یهو بوی امام حسن تو خیمه پیچید ، هم مادر گریه کرد هم این بچه. یاد شبِ آخر امام حسن افتادن؛ اون شبی که تو بستر افتاده بود... میخواست سفارش قاسم و بکنه..
_مادر جان این چیه؟!
گفت: قاسمم، عزیر دلم، بابات فکر اینجاهاشو هم کرده بود، میدونست عموت بهت اجازه نمیده؛ یه دست خط نوشت به من داد گفت اینو بده به قاسمم به حسینم نشون بده.
همون لحظه که به حسین گفت:
"لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ" ..
همه نگران حسینن، مادرشم وقتی میخواست جون بده علی رو صدا زد گفت:« علی جان، خیلی مراقب حسینم باش».
پیغمبر، علی، بیبی، خود امام حسن، همه سفارش حسین و کردن..
نامه رو داد دست قاسم؛ قاسمم عزیز دلم این نامه رو ببر به عمو نشون بده.
نامه رو گرفت، سریع دوید، خوشحال ، اومد پیش عمو؛ عموجان یه چیزی آوردم دیگه نه نمیتونی بیاری! تا نامه رو گرفت باز کرد؛ بهبه، دست خط برادرشه؛ همونجا رو زمین نشست این دست خط و توو بغلش گرفت هی میگفت حسنم. حسن جان کجایی غریبی حسینت رو ببینی..
شیخ جعفر شوشتری میگه: عمو و برادرزاده همدیگه رو بغل کردن، اینقدر گریه کردن که ابی عبدالله پس افتاد..
همچین که این نامه رو گرفت یاد قصههای مدینه افتاد .. قاسمم چه کاری با دل حسین کردی امروز ابی عبدالله پس افتاد مثل باباش..
امیر المومنین هم همینجور شد. علی کجا غش کرد؟!
امیرالمومنین هم تو مسجد نشسته بود. یهو دید از در حسن و حسین دوان دوان دارن میان؛ بابا بیا مادرم از دنیا رفت. علی پس افتاد..
چی تو نامه نوشته امام حسن نمیدونم. ولی مضمون اینه که نوشته حسین جان من کربلا نیستم بهجای من این بچه هست..
(ولی من میگم شاید این نباشه ،وقتی ابی عبدالله غش میکنه شاید یه چیز دیگه تو نامه دیده)
شاید امام حسن نوشته:حسین جان اگه بودم مثل کوچهها وایمیسادم .. فقط فرقش این بود اون روز کوچیک بودم نتونستم برا مادر کاری بکنم لااقل اینجا برات جبران میکنم ..کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_5911318039587981171.mp3
4.47M
|⇦•لااقل این جسم عریان مانده را..
#روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#تفاوت زیادی است میانِ:
#ثبات_قدم با #جو_زدگی!
سرنوشتِ 'جَو زدهها'
#به عاشورا ختم شد!
و سرآغازِ ثابتقدمان "از" #عاشورا!
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
|⇦•الحمدلله که ، مثِ علی اکبر..
#روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
اباعبدالله بهش اجازه داد ، گفت: باشه برو ، حالا که حسنم گفته رو چشام میذارم ..
اینقدر این خیمهها رو گشتن یه زرهای برای قد و قوارهی این نوجوان پیدا کنن پیدا نشد.
شیخ جعفر میگه وقتی میخواستن سوار بر مرکبش کنن اومدن بلندش کردن، قاسمُ قد و قوارهش به رکاب مرکب هم نمیرسه، رکابُ بالا آوردن. اما صدا زد: حسین جان، فقط بایست تماشا کن ببین فرزند حسن میخواد چی کار کنه...
همچین زد تو دلِ لشکر، پیرمردایی که اونجا بودن، میشناختن، گفتن: فرار کنید. این درسته قد و قوارهش کوچیکه اما پسر حسنِ ..
اما یکی داد زد گفت: نه، فرار نکنید راهشُ من بلدم:
اول دورهش کنید .. سنگ بیارید .. با سنگ از دور بزنینش .. همچین که از مرکب افتاد بعد بریزید سرش. این باباش توو جمل همهی ما رو بیچاره کرد .. حالا بیچارهش میکنیم، داغش و به دل مادرش میذاریم...
الحمدلله که ، مثِ علی اکبر
جونم فدای تو ، شد ای عمو آخر
قدم بذار رو چشمای پر از خونم
بیا که بدجوری گُلت شده پرپر
زیر و رو شده تنم با نیزه
غرق خون شد بدنم با نیزه
با صورت افتادم از روی اسب
بیهوا تا زدنم با نیزه
پهلوهام شکسته مثل زهرا
بدنم زخمی شده سرتا پا
زیر سُم مرکبا افتادم
یکی شد تنم با خاک صحرا
شاعر: بهمن عظیمی
یه لشکر پر از داد و هلهلهست
به لشکر پر از شور و ولولهست
یه لشکر پر از شمر و حرملهست
دلشوره دارم ..
شده بغض جنگ جمل شدید
حسن دیده دشمن تو رو که دید
واسهت نقشهی تازهای کشید
ای تکسوارم ..
با تیر و نیزهشون ، شد قامتت نشون
از پیکر عسل ، میریزه جای خون
اسبا یکی یکی ، رد میشن از تنت
ضرب المثل شدی ، با قد کشیدن
عجب روضهای شد تو کربلا
به یاد غم و رنج کوچهها
بازم تازه شد داغ مجتبی
عزا به پا شد ..
یه دشت و یه قاسم، یه دشمن و
با اسبا تنش رو فشردن و
توو خیمه زَنا غرق شیوَن و
غوغا بپا شد ..
اسم علی رو برد ، فرق سرش شکست
خون لختهها چه زود ، راه گلوشُ بست
پهلوی زخمی و ، بازوی پُر ورم
زینب رسید و گفت ؛ « ای وای مادرم»
ای حسین....
علی اکبر که جوشن داشت آن شد
تو که جوشن نداری وای بر من
شاعر: داوود رحیمی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_5911318039587981175.mp3
2.72M
|⇦•الحمدلله که ، مثِ علی اکبر..
#روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#تفاوت زیادی است میانِ:
#ثبات_قدم با #جو_زدگی!
سرنوشتِ 'جَو زدهها'
#به عاشورا ختم شد!
و سرآغازِ ثابتقدمان "از" #عاشورا!
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
1_442547825.mp3
11.31M
یکی از زیباترین نواها برای شب پنجم محرم
👈 ما همه "فهمیده ایم" (ویژه نوجوانان)
ابتدای مداحی درباره عبداللهبنحسن
انتهای مداحی درباره دفاع مقدس
🔹بانوای: حاج میثم مطیعی
انصافا سطح مداحی رو ببینید
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
سلام دوستانیکه هنوز با تلگرام کار میکنند کانال نوای ذاکرین با حضور بیش از سیصد عضو ذاکرآل الله فعال است، عزیزان میتوانند عضو شوندالبته در ایتا هم بجهت مشکلات تلگرام حضور داریم...التماس دعا
من دُرّ یتیم مجتبایم
قربانی شاه کربلایم
لبتشنۀ آتش درونم
دلدادۀ حجلهگاه خونم
نیش سر تیرهاست نوشم
کز زخم بدن زره بپوشم
من باغ گل به خون خضابم
خوناب گلو بود گلابم
قرآن به خون نشستهام من
آیـات ز هـم گسستهام من
یک لاله و سیزده بهارم
زخمی شده از هزار خارم
آن شب که شب وصال ما بود
آمادگی قتال ما بود
دلباختۀ شهادتم دید
در مکتب خون مرا پذیرفت
از سوی خدایم «ارجعی» گفت
او کعبه، حرم مطاف من بود
انگار، شب زفاف من بود
من بودم و انس با شهادت
تا صبح به موج خون، عبادت
سوگند به سورۀ تبارک
سوگند به آن شب مبارک
هرگوشه هزار عالمم بود
صد لیلۀ قدر، هردمم بود
من شعلهای از تب حسینم
من کشتۀ مکتب حسینم
من خون خدا به موج خونم
خوننامه عذار لالهگونم
کردند چو لاله برگبرگم
بگرفت به بر عروس مرگم
شد نُقل عروسیام همه سنگ
پیوسته زدند بر تنم چنگ
سرمستیام از می اجل بود
خون گلویم به لب عسل بود
پیراهن نازکم زره بود
بغضم همه در گلو گره بود
جسمم هدف هزارها تیر
آراست تنم به زخم شمشیر
در خون گلو چو غوطه خوردم
جان در بغل عمو سپردم
با خنده به خاک آرمیدم
بوی پدر از عمو شنیدم
زخم بدنم به پیکرش بود
انگار که زخم اکبرش بود
غم عقده شد و گلوی اآرام
فرمود که داغ تو چه سخت است
من داغ علی دوباره دیدم
اعضای تو پارهپاره دیدم
بالای سرت برابر من
استاده حسن برادر من
او نالۀ آتشین کشیده
من اشک خجالتم به دیده
فریاد که از شرار این غم
آتش شد و سوخت نخل «میثم»
سازگار
#شب_شش
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
نوحه حضرت قاسم ع
دل به عشقت اسیر ای عموازازل
مرگ در راه تو خوشتراست ازعسل
یاحسین یاحسین۴بار
اذن جنگم بده ای عموالعجل
میکنم زنده من خاطرات جمل
یاحسین
توطبیب منی ای حبیبم حبیب
من بمیرم نبینم عمویم غریب
یاحسین
منکه جامانده ام ازعلی اکبرت
ده اجازه شوم من فدای سرت
یاحسین
گویی برمن مرو ای عموی نکو
اذن جنگ ازپدر من گرفتم عمو
یاحسین
میروم تا شوم لاله ی پرپرت
سینه ی من شود همچنان مادرت
یاحسین
(عبدالحسین محبی)کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_5931586879316033892.mp3
569.8K
🏴واحد سنگین ششم محرم الحرام حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام
🏴بند اول
عمو ندارم دیگه طاقت
ببینمت توی این غربت
بذار بشم من شهید راهت
بیا راهی کن منو راحت
اگه اجازه بدی،مشکلم میشه حل ای عمو
مرگ تو راه شما،احلی من العسل ای عمو
الا ای امیدم/نکن ناامیدم/دلم پر غمه
اگه زیر مرکب/بشم قطعه قطعه/تو راهت کمه
(عمو ای حسین جان)۲عمو جان حسین
🏴بند دوم
شده زمین بستر قاسم
چی آوردن بر سر قاسم
شبیه تسبیحه پاره پاره
شده پاره پیکر قاسم
داماد کرب و بلا،افتاده وای از پشت فرس
به زیر سم ستور،میزنه در خاک و خون نفس
به یاد مدینه/گرفتن گلاب از/گل مجتبی
بریدن امونش/شکست استخونش/زیر مرکبا
(عمو ای حسین جان)۲عمو جان حسین
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_5931586879316033895.mp3
964.9K
🏴سبک زمینه یا شور ششم محرم الحرام حضرت قاسم علیه السلام
🏴بند اول
بده اجازه ای عمو/من دیگه طاقت ندارم
برای میدون رفتنم/نامه ای از بابام دارم
منم میخوام فدا بشم/مثل علی اکبرت
بشکنه پهلوم عموجون/شبیه زهرا مادرت
(جهاد تو راهه،تو خیرالعمل
شهادت شیرین،تره از عسل)
(ندارم ترسی،از این نامردا
میرم میدون من،با ذکر زهرا)
عمو حسین حسین/بذا زیر تیغ و نیزه ها برم
عمو حسین حسین/دل من تنگه پیش بابا برم
عمو حسین حسین/تو فقط اذن جهادمو بده
عمو حسین حسین/تا به جنگه قوم بی حیا برم
(عمو جان حسین،قاسم ابن الحسنم روحی فداک)
🏴بند دوم
عروسی ام شده عزا/به جای نقل سنگ میزنن
برس عمو به داد من/به کاکلم چنگ میزنن
به زیر سم مرکبا/به لب رسیده جون من
سخته نفس کشیدنم/شکسته استخون من
(عمو این چشمام،سیاهی میره
بیا که قاسم،داره میمیره)
(برادر زادت،رو دوره کردن
یه مشتی مستن،همه نامردن)
عمو فدات بشه/چرا پخشه توی صحرا بدنت
عمو فدات بشه/میچکه خون از فضای دهنت
عمو فدات بشه/زیر سم مرکبا بودی گلم
عمو فدات بشه/داره میچکه خون از پیرهنت
(عمو جان حسین،قاسم ابن الحسنم روحی فداک)کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_381879217463230765.mp3
941.8K
🏴واحد شب ششم محرم الحرام حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
#واحد_محرم
#واحد_شب_ششم
#واحد_حضرت_قاسم_ع
#به_میدان_میرود
🏴بند اول
به میدان میرود با صد شور و محن
مه برج ولا قاسم بن الحسن
به تن دارد زره به سر دارد نوا
به کف شمشیر رزم به صحرای بلا
به لب دارد رجز انا بن المجتبی
به دل دارد غمه غریب کربلا
بود تاج سر یل جنگ جمل
طعم مرگش بود احلی من العسل
زده طعنه به ماه جمال انورش
بگیرد انتقامه زهرا مادرش
(عمو جان یا حسین)
🏴بند دوم
بده رخصت عمو کنم جان را فدا
منم آلاله ای ز باغ مجتبی
بده رخصت عمو به جان مادرت
که قربانی شوم شبیه اکبرت
نمانده طاقتی به قلب خسته ام
نگر در محضر بابا بنشسته ام
عمو آشفته بین حال زار مرا
نامه ای دارم از پدر،بهر شما
نوشته السلام بر تو شاه غریب
مرا نگذاری از کربلا بی نصیب
(عمو جان یا حسین)
🏴بند سوم
میان هلهله پرش میسوزد و
ز بس خورده زمین سرش میسوزد و
به زیر سم اسب میزند دست و پا
شده از هم جدا تسبیح کربلا
شده نقش زمین نگار مجتبی
زند بر سر حسین کنار خیمه ها
دوید آخر گرفت به دامن آن سرش
گلاب از دیده ریخت به روی پیکرش
عمویش را که دید به لبخند آمد و...
حلالیت گرفت نفس بند آمد و...
(عمو جان یا حسین)
🙏التماس دعای خیر
✍️کربلایی امیرحسین سلطانی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_5830387932174747009.mp3
824.7K
🏴سبک واحد سنگین شب ششم محرم الحرام حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام
#واحد_محرم
#واحد_شب_ششم
#واحد_حضرت_قاسم_ع
#تا_افتادی_تو
🏴بند اول
تا افتادی تو
چشامو بستم،عزیز قلبم
تا که شکستی
منم شکستم،عزیز قلبم
عمو پاشو بریم به خیمه
چشم انتظاره مادر تو
عمو برات بمیره قاسم
خونیه چشمای تر تو
ای گل،ازت گلاب گرفتن
شهده،شیرینِ ناب گرفتن
جونت،رو با شتاب گرفتن
(قاسم،یادگار داداشم)
🏴بند دوم
قد کشیدی و
هم قد اکبر،شدی عزیزم
شکسته سینت
شبیه مادر،شدی عزیزم
هر طرفو که من میبینم
افتاده اعضای تن تو
به زیر سم مرکبا وای
له شده قاسم بدن تو
ای گل،ازت گلاب گرفتن
شهده،شیرین ناب گرفتن
جونت،رو با شتاب گرفتن
(قاسم،یادگار داداشم)
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
4_5834445108606404029.mp3
6.9M
🏴سبک زمینه یا شور شب ششم محرم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
#شور_حضرت_قاسم_ع
#پسر_برادر_من
🏴بند اول
پسر برادر من قاسم قاسم قاسم
نور دیده تر من قاسم قاسم قاسم
خون از چشات میچکه/چه بلایی سرت آوردن
خون از لبات میچکه/چه بلایی سرت آوردن
چشاتو وا کن عزیزم
به من نیگا کن عزیزم
منو صدا کن عزیزم
چرا پخشی تو این صحرا وااااای
نزن پیشم تو دست و پا وااااای
شکستن استخون تو وااااای
امون از سم مرکب ها وااااای
(یادگار برادرم،شدی شبیه مادرم)
🏴بند دوم
الهی عمو بفدات قاسم قاسم قاسم
عسله به روی لبات قاسم قاسم قاسم
چون ماهه در خسوفی/چه بلایی سرت آوردن
پاشیده از سیوفی/چه بلایی سرت آوردن
کی روی سینت دویده
موی سرت رو کشیده
رنگ از رخ تو پریده
قدت هم قد با اکبر وااااای
ندارم داغتو باور وااااای
پاشو باهم بریم خیمه وااااای
که زینب میزنه بر سر وااااای
(یادگار برادرم،شدی شبیه مادرم)
🏴بند سوم
پاشو که بابات اومده قاسم قاسم قاسم
کی تو رو با نیزه زده قاسم قاسم قاسم
افتادی از صدر زین/چه بلایی سرت آوردن
همسطح شدی با زمین/چه بلایی سرت آوردن
سوسو نزن ای ستاره
بگو عمو با اشاره
چرا شدی پاره پاره
چرا پخشی تو این صحرا
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
نوحه حضرت قاسم ع
مست عشق توام ای عموازازل
مرگ در راه تو احلی من العسل
یاحسین یاحسین۴بار
اذن جنگم بده ای عموالعجل
میکنم زنده من خاطرات جمل
یاحسین
توطبیب منی ای حبیبم حبیب
من بمیرم نبینم عمویم غریب
یاحسین
منکه جامانده ام ازعلی اکبرت
ده اجازه شوم من فدای سرت
یاحسین
گویی برمن مرو ای عموی نکو
اذن جنگ ازپدر من گرفتم عمو
یاحسین
میروم تا شوم لاله ی پرپرت
سینه ی من شود همچنان مادرت
یاحسین
(عبدالحسین محبی)کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
تمـام ملـک خـداونـد ..
روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
تمـام ملـک خـداونـد غـرق مـاتـم توست
فقط نـه مـاه محـرّم زمــان محـرم توست
بهشت و حور و قصـورم تویی امام حسین
هـزار شکر کـه در سینهام فقط غـم توست
*چشم بهم زدیم شبِ هفتم محرم رسید .. شبِ هفتم دیگه روضه خوان نمی خواد از امشب دبگه آبُ رو به خیمه ها بستن .. یه سال صبر کردی شبِ هفتم برسه .. علی لای لای ..*
غـم تـو را نفـروشـم بـه ثـروت دو جهــان
چه اعتناش به درهم کسی که درهم توست
*از امشب دیگه عباس خجالت میکشه .. از امشب همه چشما به دست اباالفضلِ ...
بشتاب ای عموجان درخیمه قحط آب است
اصغر فتاد مدهوش در دامن رباب است
شد آب اگر میسّر اول بده به اصغر
این طفل شیخواره از تشنگی کباب است
حسین ....
نفس هات مثل آتیشِ علی جون
گلویِ نازکُ لب هات کبابه
چی میشه رویِ دستِ من بخندی
که اشکت باعث مرگ ربابه
میخونم از چشم بابا بعید برگرده عمو
*وقتی بچشو رو دست گرفت بلند بلند خندیدن بهش.. گفتن ببین کارش به کجا رسیده بچشو رو دست گرفته اومده ..
آتش به جانِ باغِ یاس افتاد
اربابِ ما به التماس اُفتاد ..
علی لای لای .. گلوم لای لای ..*
ببینید رویِ دستم بیقراره
سراغ آبُ با چشماش میگیره
همه درنده ها سیرابند اما
داره از تشنگی بچه م میمیره ..
حرمله میگه من میخوام سراز تنش جدا کنم
وقتی که پرپر میزنه من باباشو نگاکنم
یجوری حرمله زد با سه شعبه
سر ناز تو رویِ دوشم افتاد
صدای شیونی از خیمه اومد
گمونم مادرت تو خیمه جون داد
مانده ام سنگ روی سنگ چرا بند شده
شمر از دیدن این صحنه چه خرسند شده
سر شش ماهه به یک پوست فقط بند شده
حرمله خیر نبینی جگرش درد گرفت
علی جانم .. خدا به دلِ آقامون چی گذشت .. گوش تا گوش پاره شده حسین دید بچه داره دستُ پامیزنه .. صبر کرد گفت دیگه جون داد تموم شد چندقدم رفت دید دوباره داره بال بال میزنه .. راوی میگه هیچ وقت حسینُ تو این حال ندیدم چندقدم طرفِ خیمه میره .. هی دوباره برمیگرده طرف میدان .. هی میگه خدا چه کنم .. جواب ربابُ چی بدم .. (میدونی چرا برمیگشت؟) تا میرفت طرف خیمه میدید یه خانم منتظره ..هی میگه الان بابام داداشمُ میاره .. داداشم دوباره لبخند میزنه .. دوباره تو خیمه دورش میشینیم ..
بده فرصت پر قنداقۀ تو باز کنم
سخت جان میدهی ای راحت جانم پسرم
با وجودی که کنم قبر تو یکسان با خاک
باز هم جانِ تو بابا نگرانم پسرم
آوردش پشت خیمه با غلافِ شمشیر یه قبر کند .. گفت زودی دفنش کنم رباب نبینه اگه رباب ببینه گوش تا گوش پاره ست طاقت نمیاره .. همچین که قنداقه خون آلودُ تو خونۀ قبر گذاشت رفت خاک بریزه عمه جان زینب هی میگه مهلاً مهلاً یابن زهرا .. داداش صبر کن رباب داره میاد .. چند قدم میاد رو خاکا میشینه هی میگه پسرم برات آروزها داشتم .. یکیشو بگم :
آرزویم همه این بود زبان باز کنی ..
ابی عبدالله خانم زینب رباب رسیدن ، حسینی که تا الان عجله داشت خاک بریزه رو قنداقه.. حالا تعلل میکنه ؛ زینب گفت داداش تا حالا عجله داشتی؟.. حالا تعلل میکنی.. گفت زینب یه نگاه کن بچه م هنوز داره میخنده .. چشماش بازه داره میگه بابا جوابی دادی بهم...گفت :
گلایه زیر لب از تیر دارم
بیا پایین ز نیزه شیر دارم
دو دستم را به زیر آب بردم
حلالم کن نبودی آب خوردم
آواره ام میانۀ هر شهر کرده ای
آبت نداده ام نکند قهر کرده ای
*بزار از خرابه نشین بگم اینم برا پدر مادرامون .. تو خرابه رباب دستایِ خالیشُ تکون میداد میگفت :
عمه زینب پس علی اصغر کجاست ؟..
جای دستش مانده رویِ گردنم ..
انگشتر بابا به یادش مانده بودُ
تا دید دست ساربان زد زیرِ گریه
وقتی که دستش برلب خشک پدر خورد
با دیدن او حرمله زد زیر خنده
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
نگات میکنم با پریشونی..
زمزمه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نگات میکنم با پریشونی
نه شیری نه آبی نه بارونی
گرفتار شدیم تو بیابونی، که پُر گرگه
میدونم چقدر سخته انتظار
یهکم چشماتو روی هم بذار
عموت برمیگرده دووم بیار، خدا بزرگه
شرمنده میشم از ، چشمای پر غمت
ای کاش بمیرمُ، این جور نبینمت
تا کِی دل من آب ، از گریههات بشه
طاقت بیار گلم ، مادر فدات بشه
با من داره حرف میزنه نگات
ولی در نمیاد دیگه صدات
میلرزونی هربار با گریههات، دلای مارو
کسی قطرهای آب به ما نداد
بچهم داره جونش به لب میاد
خدا واسه هیچ مادری نخواد، این ماجرا رو
سخته که بچهای ، یه قطره آب بخواد
مادر ولی ازش ، هیچ کاری بر نیاد
رو دستای بابات ، میذارمت علی
میری و به خدا ، میسپارمت علی
کجا رفته لبخند آخرت
سه شعبه چی آورده به سرت
حالا چی بگم من به مادرت، ببین بابا رو
دوباره منو یاری کن علی
اصن گریه و زاری کن علی
بیا آبروداری کن علی، همین یه بارو
ای من به قربونِ ، رگهای گردنت
باور نمیکنم ، از من گرفتنت
لبهات حالا نیست ، دنبال آب دیگه
لالا لالا گلم ، راحت بخواب دیگه
شاعر: میلاد حبیبی
یه وقته میگن ذبح. (ذبح یعنی چی؟!) میخوام امشب برات معنا کنم .. آخه برا این شیرخواره نوشتن: "فَذُبِحَ الطِفْل مِنَ الاُذُنِ اِلَی الاُذُن"
خیلی معنا تاحالا شنیدین، اما من امشب درست میخوام معنا کنم. ذبح میدونی یعنی چی؟! یعنی یه نفر رو زنده زنده سرش رو ببرن، ذبحش کنن، اینو میگن ذبح...
دونفر رو تو کربلا ذبح کردن؛ هر دوتاش همه رو میکُشه.
اولیش علی اصغر بود؛ تا ابی عبدالله روو دست گرفت، داشت دست و پا میزد. هنوز این بچه زندهست؛ چشما بازه ، داره بابا رو نگاه میکنه ، یهو این تیر که خورد زیر گلو ، دستای بابا رو یه فشاری داد.
حسین...
ذبح بعدی میدونی کٖی بود که زنده زنده کُشتنش؟ اون لحظهای که شمر اومد نشست رو سینهی حسین ...
هنوز ابی عبدالله داره نفس میکشه، هنوز ابی عبدالله داره حرف میزنه، مناجات میکنه؛ این خنجرو در آورد ...کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
میدونم تشنهای مادر، ولی من..
روضه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
اجازه بدید روضه بخوانم .. امام صادق نشسته بود ، اون روضهخونم اومد وارد شد، نشست کنار حضرت. آقا بهش فرمود: میشه برای ما یهکم از جَدمون بخونی؟! گفت: بله آقا ..
شروع کرد شعری خوندن. روایت میگه به شدت امام صادق گریه میکرد؛ اون طرفِ پرده هم زنها به شدت شیوَن، ناله، گریه. یهو دیدن پرده کنار رفت، یه کنیزی اومد، یه بچهی شیرخوار گذاشت تو دامن امام صادق. آقا تا این بچه رو دید گریهش بلندتر شد. همه گریه میکردن، امام صادق هم گریه میکرد، این بچه هم گریه میکرد (همه رو بههم ریخت این بچه)
فلذا میبینید اینایی که بچههاشونو امشب آوردن، از زمان امام صادق همین جوری بوده..
امام سجاد بعد از واقعهی کربلا توو بازار رد میشد دید یه خانومی بچهش توو بغله داره رد میشه، دید این بچه داره بیتابی میکنه، هی گریه میکنه. صداش زد:
_خانوم ببخشید!
گفت: بله یابن رسول الله؟
فرمود: فکر کنم این بچه تشنهشه!
گفت: بله آقا، یه مسیر طولانی امروز رفتم، نرسیدم بهش آب بدم.
فرمود : برو سریع آبش بده.....
امام سجاد شروع کرد گریه کردن .
گفت: آقا بیادبی کردم، ببخشید، حالا میرم بهش آب میدم، چرا گریه میکنین؟!
فرمود: آخه داداش منو توو کربلا آب بود و بهش ندادن و کشتنش....
میدونم تشنهای مادر، ولی من..
به جز اشک چشام آبی ندارم
تو بازم تشنه خوابت برده اما
من از داغ لبات خوابی ندارم
بخواب آروم، بخواب آرومِ جونم
بخواب ای حیدر شیرین زبونم
برای اون کویر خشک لبهات
تا صبح لالاییِ بارون میخونم
دلم از مَردم این شهرْ خونه
اینا گمراهی رسم و راهشونه
نمیدونم چرا دلشوره دارم
گمونم حرمله همراهشونه
شنیدم حرمله رحمی نداره
یه رَد خون همیشه تو چشاشه
شنیدم بین تیرایی که داره
یه چندتایی سهشعبه هم باهاشه
میگن خیلی دقیقه توو هدفهاش
نشونهگیریهاش رَدخور نداره
نترس مادر، بهت قول میده مادر
دیگه اسمِ کثیفش رو نیاره
نترس مادر، عمو عباس هستش
تا اون هستش که آزاری ندارن
همیشه جنگ با آدم بزرگاست
اینا با بچهها کاری ندارن
ایشالله فردا از این دشت میریم
برات گهوارهی تازه میگیرم
همین حالا دارم از شوقِ روزی
که رو لبهات میگی مادر میمیرم
تو هم مثل علیاکبر میمونی
که از پشتِ نقابش نور پیداست
بابات وقتی در آغوشت میگیره
سفیدیِ گلوت از دور پیداست
بخواب آروم و آهسته عزیزم
که تنها نیست بابا، غم نداریم
علیاکبر، عمو عباس، قاسم
خدا رو شکر چیزی کم نداریم
جوونای بنی هاشم زیادن
نترس، باباجونت تنها نمیشه
ایشالله فردا از این دشت میریم
خدای من! چرا فردا نمیشه؟!
عموجونت بهت قول داده فردا
بره از خواهرت مشکو بگیره
بهم قول داده دریا رو بیاره
اگه دستاش بره قولش نمیره
شاعر : حسن لطفی
رباب هی لالایی که میخوند، میگفت علیجان عمو رفته، عمو که قولش ردخور نداره ..
اگه دستاش بره قولش نمیره ..
اما همهجا شرم مال سقا شد، دیدن این بچه داره گریه میکنه؛ هی از این خیمه به اون خیمه، همه اومدن بغلش کردن دیدن فایده نداره.
همچین که اباعبدالله اومد دَم خیمه، صدا زد: خواهرم، برو علی و بیار، اینا این بچه رو ببینن شرم میکنن..
سریع دویدن تو خیمه بچه رو بغل کردن تو دستای اباعبدالله که قرار گرفت آروم شد. همچین که اومد بچه توو بغلش، بچه رو گرفت رفت وسط میدان که صداش به همه برسه. بچه رو روو دست گرفت، آروم آروم بلندش کرد.
همچین که این سر برگشت، سفیدی گلو که مشخص شد، اون نانجیب دید لشکر بههم ریخته، همه دارن بههم میگن چه خبره؟! قرار ما نبود با بچه بجنگیم..
دید لشکر داره بههم میریزه، گفت برید حرمله رو صدا کنید الان لشکرم میپاشه.
حرمله نفس زنان اومد؛
_ چیه امیر؟!
گفت: لشکر داره بههم میریزه، یه کاری بکن . گفت: چی کار کنم؟ کدومُ بزنم؟ بابا رو بزنم یا بچه رو؟!
گفت: مگه نمیبینی بچه خیلی راحتتره زدنش؟! اباعبدالله بچه رو آورده بالا ؛ میبینی زیر گلوشو؟! میبینی سفیدی زیر گلو رو؟!
تیر سه شعبه رو برداشت، تا این تیرُ زد به بچه، بعضیا میگن زیر عبا این بچه رو پنهان کرد، هی میرفت سمت خیمهها، برمیگشت.
علت داره میدونی علتش چیه؟! آخه دیدی یه مرغُ سَر میبُری، تا یه چند دقیقه هی دست و پا میزنه.
تا این تیر خورد، اباعبدالله سریع بچه رو زیر عبا پنهان کرد. هی میرفت سمت خیمه، میدید بچه دست و پا میزنه، برمیگشت
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
چشم تو دنبال خود چشمانِ ما را..
مناجات و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
چشم تو دنبال خود چشمان ما را میکِشد
منت این اشکها را لطف آقا میکشد
در کجا میآیی و گیسو پریشان میکنی؟
میکُشد ما را غمت، تا آهْ زهرا میکِشد
آخرِ این روضهگردیهای ما خیر است خیر
عاقبت دست تو دستی بر سر ما میکشد
تا که مجنون میشود بیمار، راحت میشود
آه مجنون دارد اما درد لیلا میکشد
نوکری کردیم، اما کار، دستِ دیگریست
بار ما را حضرت زهرا همینجا میکشد
ما خرابش میکنیم و او درستش میکند
خوب معلوم است خانم ناز ما را میکشد
"سوار مرکب از این خونه به اون خونه حضرت میفرمود من و که میشناسید همه ی این نامردا میگفتن آره .. این آقا رو هم که میشناسید میگفتن آره میشناسیمش .. غدیر و که یادتونه آره یادمونه،چرا نمیاین کمکش کنید .. هر روز بی بی میرفت در خونه هارو میزد اینارو دعوت میکرد میگفت بیاین علی و کمک کنید .. نمی اومدن ،الا سه یا چهار نفر ، محرم در خونه ی همه مون و زده بیاین حسینمُ کمک کنید ..*
ما گناه آلودهایم اما عروج ماست اشک
گریه کن، با گریه اِی دل کار بالا میکشد
گفت عقبای خودت را صرف دنیایت مکن
میروی دنبال آن، دنیا ولی پا میکشد
شاعر: ابراهیم زمانی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
رضیع الحسین(ع)
و جهان در گذر از حادثه ای دیگر بود
سینه ی خاک پر از بغض ملال آور بود
هر طرف پولکی از قاب نگاهی می ریخت
دشت ,دریا شد و انگار زمین محشر بود
شانه بر شانه ی شب ,آب قدم زد آرام
دیده ی خشک زمین, از غم طفلان تر بود
پای گهواره ی سرباز دلیری کوچک
آنچه جا ماند ,تکان های دل مادر بود
کهکشان شاخه ی کوچکتر راهی تازه
راه شیری گذرش,حلق علی اصغر بود
چه کسی گفته که افتاد علم در آن روز؟
بیرق آنروز به دستان گلی پرپر بود
پای قنداقه ی خونین نهالی نازک
پرچم سرخ شهادت علمی دیگر بود
گریه اش حزن سرود همه ی تاریخ است
روضه ی کودک و بابا و عمو و سر بود
سایه ی شاخه ی شش ماهه به شعرم افتاد
شعر باران زده ام مرثیه ی آخر بود
#حضرت_علی_اصغر_ع
#شب_هفتم_محرم_99
#سمیرا_یکه_تاز
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
شب هفتم محرم
حرمله گلشنم و ازم گرفت ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️ گل رو دامنم و ازم گرفت ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️
من اگه لالا نگم دق میکنم ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️ لالایی گفتنم و ازم گرفت ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️
لای لای علی لای لای علی ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️
شب و روزام اینجوری سر نمیشه ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️ بد تر از این میشه بهتر نمیشه ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️
دلم و به گهوارش خوش نکنی ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️ اینا واسم علی اصغر نمیشه ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️
حرمله وصله جونم و گرفت ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️ عصای قد کمونم و گرفت ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️
نمک زندگیمون شیرخواره بود ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️ حرمله یکی یه دونم و گرفت ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️
اشک ابریش و مگه یادم میره ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️ قتل صبرت رو مگه یادم میره ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️
کفن و دفن و مگه یادم میره ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️ نبش قبرت و مگه یادم میره ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️
نیزه میخواد بی نقابت ببره ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️ بهره از بوی گلابت ببره ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️
وقتی نیزه دار داره تابت میده ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️ لالایی میگم که خوابت ببره ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️
لای لای علی لای لای علی ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️
دیگه فایده نداره ابش بدن ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️ بیان و از در نایابش بدن ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️
اینطوری میفته از رو نیزه ها ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️ کاش میشد تو گهواره تابش بدن ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️
سندی بودی که حالا رو شدی ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️ هق هق بغض گلو شدی علی ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️
ارزوم بود ببینم دومادیت و ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️ حالا هم قد عمو شدی علی ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️
لای لای علی لای لای علی ➡️.♪🎵♭🎵♭♪.⬅️کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
🏴 اشعار #شب_هفتم_محرم
_______________________
#امام_زمان #مناجات_امام_زمان
نبار بارون که من بارونم امشب
پریشونم ، پریشون خونم امشب
بیا آقا بیا دورت بگردم
به دنبالِ تو سرگردونم امشب
تو این روضه گرفته ریشم آقا
بیا اینجا کمی اَبریشَم آقا
یکم از تشنگی تو سهم من کن
بخون روضه بزن آتیشم اقا
ببین ساز فراقت کوک کوکه
غم تو حاصلش سیروسلوکه
اگه می دیدمت می دیدم ازغم
روپیشونیت پراز چین وچروکه
من و تو این عزاها طاهرم کن
رسیدم جان زهرا طاهرم کن
بزاردعاشق بشم از تو بخونم
منو مانندِ باباطاهرم کن
بزار از درد تنهایی بخونم
از این صبر و شکیبایی بخونم
گمونم پیش گهواره نشستی
بزار امشب که لالایی بخونم
اگه عباس هم بازوش زمین خورد
اگه باضربهای اَبروش زمین خورد
اینا سخته ولی نه سختر از این
که آقام رو زد اما روش زمین خورد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
کانال نوای ذاکرین:(ایتا)
👇👇👇
Eitaa.com/navayehzakerin2
⚡⚡⚡⚡⚡⚡
کانال نوای ذاکرین :(تلگرام)
👇👇👇
T.me/navayehzakerin
مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش