eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
12.5هزار دنبال‌کننده
59 عکس
73 ویدیو
87 فایل
گلچین تخصصی اشعارونواهای مذهبی،روضه،نوحه وگریزوآموزش (ختم خوانی )باحضورمادحین وشعرای آئینی راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
زمزمه امام حسین علیه السلام اشک من یار حسینه دل خریدار حسینه اگه دارم اعتباری به خدا کار حسینه همه عالمو بگردم مثل تو پیدا نمیشه هیچ کسی برای قلبم یوسف زهرا نمیشه حسین دارو ندارمنی، حسین تو افتخارمنی حسین تو اعتبارمنی چشم من سوی نگاته عشق تو روح صلاته تنها آرزوم تو دنیا دیدن کرب و بلاته من به عالمین نمیدم عشق و جود و کرمت رو چی میشه که حس کنم من بوی سیب حرمت رو حسین دارو ندارمنی، حسین تو افتخارمنی حسین تو اعتبارمنی شنیدم که بارگاهت قبله گاه عالمینه که بهشت هر بهشتی صحن بین الحرمینه آخه تا کی آقا باید من به انتظار بشینم من به چشمای پر حسرت عکس شش گوشه ببینم حسین دارو ندارمنی، حسین تو افتخارمنی حسین تو اعتبارمنی میزنم بر سر و سینه باز ز کربلا میخونم دست رد نزن به سینه ام دعوتم کن آقاجونم من به تو آقا اسیرم تو بگی بمیر می میرم من ز دستای ابالفضل رزق و روزیمومیگیرم حسین دارو ندارمنی، حسین تو افتخارمنی حسین تو اعتبارمنی کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
زمزمه امام حسین علیه السلام غرق سوز و آهم،آلوده بر گناهم گرچه روسیاهم،تو داده ای پناهم ای بهار جانم،ارباب مهربانم دست من گرفتی،وَ گفتی،بیا به سوی کربلا روز و شب بیانم،زبانم،به گفت و گوی کربلا کعبه آبرویش،گرفته،زِ آبروی کربلا روز و شب بخوانم،زِ جانم،در آرزوی کربلا دل شده مبتلا،کربلا کربلا ما همه داریم میاییم،زائرانِ نینوائیم یا حسین یا حسین... این حسین حسین ها،مدال افتخارم جز حریم عشقَت،جایی دگر ندارم بشنو این فغانم،ارباب مهربانم کن دعا حسین جان،نگردم،جدا ز جنّت ولا کن دعا حسین جان،که گردد،مِسِ وجود ما طلا کن دعا حسین جان،که گیرد،دلم به یاد تو جلا بعد مرگم آقا،شوم خاک،به خاک پاک کربلا ای امیدم حسین،کن شهیدم حسین غرق در شور و نوائیم،زائران نینوائیم یا حسین یا حسین...کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
سلام دوستان گرامی:بعلت مشکلات نت و عدم دانلود مناسب موفق به ارسال سبک ها نیستیم...التماس دعا
تو آمریکا مراسم روضه بود ... شب اول یه سیاه پوست هم اومد مراسم ... براش ی مترجم گذاشتیم ... شبای بعد همین جور هی تعداد سیاه پوست ها زیاد میشد تا مجبور شدیم یه جای دیگه رو هم برا مراسم بگیریم شب آخر 150 تا سیاه پوست گفتن که میخوان شیعه بشن! پرسیدم برا چی میخواهین شیعه بشین؟! همه نگاه کردن به سیاه پوستی که شب اول اومده بود روضه! ازش پرسیدم برا چی شیعه؟!! گفت شب اول ی تیکه از روضه جوانی رو خوندی!!! غلام سیاه امام حسین .... همونی که وقتی امام حسین سر جوان رو گذاشت رو پای خودش، جوان سه بار سرش رو انداخت و گفت جایی که سر علی اکبر بوده جای سر غلا م سیاه نیست!! ولی امام حسین سرش رو گذاشت رو پاهاش و جوان شهید شد!! من رفتم و گفتم بیاید که دینی رو پیدا کردم که توش سیاه و سفید فرقی نداره ... ز معصیت سیه است روی نوکرت ارباب بیا و بار دگر روسیاه را دریاب...
✅ مقتل شب عاشورا امام حسین علیه‌السلام که قصد لشکریان ابن سعد ملعون را برای تعجیل در جنگ مشاهده فرمود و دریافت که رفتار و سخنان پندآموز او در آنها بی‌اثر است، به برادرش حضرت عباس علیه‌السلام فرمود: «اگر می‌توانی امروز آنها را از جنگیدن با ما منصرف کنی، این کار را بکن. شاید ما امشب برای پروردگار خود نماز بخوانیم؛ زیرا خداوند، خود می‌داند که من نماز و تلاوت کتابش قرآن را دوست دارم.» سرانجام شب عاشورا فرا رسید. امام حسین علیه‌السلام، اصحاب و یاران خود را جمع کرد، حمد و ثنای الهی را بجای آورد، سپس رو به فرمود: «من اصحاب و یارانی بهتر از اصحاب خود و اهل بیتی نیکتر از اهل بیت خود نمی‌شناسم. خداوند از جانب من به تمام شما پاداش و جزای خیر دهد. اینک شب، همچون پرده‌ای سیاه همه جا را فرا گرفته، شما نیز آن را شتر خود قرار دهید و به راه بیفتید. هرکدامتان، دست یک نفر از افراد اهل بیت مرا بگیرد، در این سیاهی شب پراکنده شود و از این جا دور گردد و مرا با این دشمنان تنها بگذارد؛ زیرا اینها غیر از من، با کس دیگری کار ندارند.» برادران و فرزندان امام علیه‌السلام و پسران عبدالله بن جعفر عرض کردند: «چرا باید این کار را انجام دهیم؟ برای اینکه بعد از شما زنده بمانیم؟ خداوند چنین چیزی را برای ما نمی‌خواهد.» نخستین کسی که این سخن را فرمود، حضرت عباس بن علی علیه‌السلام بود. سپس دیگران از آن حضرت پیروی کردند و همین سخنان را بر زبان جاری ساختند. راوی می‌گوید: امام حسین علیه‌السلام به فرزندان عقیل نگاه کرد و فرمود: «شهادت مسلم برای شما بس است. من به شما اجازه می‌دهم که بروید» ♦️ روایتی دیگر در این حال برادران و تمام اهل بیت امام علیه‌السلام شروع به صحبت کردند و گفتند: «ای فرزند پیامبر خدا! مردم به ما چه می‌گویند و ما به آنها چه بگوییم؟ بگوییم سرور و بزرگ و سید و امام و فرزند دختر پیامبرمان را ترک کردیم و در رکاب او نه تیری پرتاب کردیم، نه نیزه‌ای انداختیم و نه شمشیری زدیم؟ نه به خدا قسم! ای فرزند پیامبر خدا! ما از تو جدا نخواهیم شد؛ بلکه با جان خود، از تو محافظت می‌کنیم تا اینکه در مقابل روی تو به شهادت برسیم و به همان سرنوشتی که تو دچار می‌شوی، دچار شویم. خداوند زندگی بعد از تو را زشت گرداند.» در این حال «مسلم بن عوسجه» از جای برخاست و عرض کرد: «آیا ما تو را در این وضعیت که دشمن محاصره‌ات کرده رها کنیم و برویم؟ نه به خدا قسم! خداوند مرا در چنین حالی نبیند. من در اینجا تا نیزه خو را در سینه دشمن بشکنم و تا زمانی که شمشیر در دست دارم، با شمشیر بر آنها حمله کنم و اگر سلاحی هم نداشتم، با انداختن سنگ به سوی آنها می‌جنگم. من از تو جدا نمی‌گردم تا اینکه در رکاب تو به شهادت برسم.» بعد «سعید بن عبدالله حنفی» برخاست و گفت: «ما تو را تنها و غریب رها نمی‌کنیم تا خداوند بداند ما به سفارش پیامبر خدا (ص) درباره شما جامه عمل پوشانده‌ایم. اگر من بدانم که هفتاد مرتبه در راه شما کشته می‌شوم، سپس زنده شده، بعد مرا سوزانده و خاکستر وجودم را بر باد می‌دهند، باز دست از یاری شما برنخواهم داشت؛ تا اینکه همراه شما به شهادت برسم....» سپس «زهیر بن قین» از جای برخاست و گفت: «به خدا قسم آرزویم این است که هزار بار در راه شما کشته شده و زنده شوم، اما خداوند کشته شدن را از تو و جوانان تو که برادران و فرزندان و اهل بیتت هستند، دور کند.» یاران امام اینگونه یکصدا گفتند: «جان ما فدای جان تو! ما با دست و صورت خود از تو محافظت می‌کنیم. اگر مقابل روی تو به شهادت برسیم، به عهد خود با پروردگار وفا کرده‌ایم و به آنچه که بر عهده‌مان است، عمل نموده‌ایم.» سپس امام فرمود: فردا همه شما كشته خواهيد شد و جايگاه هريك را در بهشت به ايشان نشان داد. امام سجاد عليه‌السلام می‌فرمايد: «آن شب عمه‌ام زينب مشغول پرستاری از من بود که پدرم اين اشعار را می‌خواند: «يا دهر اف لك من خليل كم لك بالاشراق والاصيل من صاحب او طالب قتيل والدهر لايقنع بالبديل و انماالامرالی الجليل و كل حی سالك السبيل» از اين اشعار فهميدم كه بلا نازل شده و بغض كردم. عمه‌ام از جا پريد و فريادزد: «كاش مرگ من رسيده بود و زنده نبودم امروز مادرم فاطمه، پدرم علی و برادرم حسن را از دست مي‌دهم.» پدرم فرمود: «خواهرم! شيطان شكيبايي‌ات را نربايد.» زينب عرض كرد: «پدر و مادر و جانم فدايت! آيا تن به مرگ داده‌ای؟» امام با چشمانی اشكبار فرمود: «اگر مرغ قطا را شبانه در آشيانه‌اش رها می‌كردند، مي‌خوابيد.» زينب گفت: «آيا تو را ظالمانه می‌كشند؟» پس سيلی بر صورت خود زد و گريبان چاك كرد و بی‌هوش شد. امام او را به هوش آورد و دلداری داد و فرمود: «پدر و مادر و برادرم بهتر از من بودند و رفتند.» و او را امر به صبر كرد. امام و يارانش تمام آن شب را بيدار بودند و مشغول مناجات و نماز. 👈 منابع لهوف/ سيد بن طاووس تاريخ الامم ج ٥/ طبری ارشاد ج ٢/ شيخ مفيد
✅ روضة العلما ⚪️مرحوم ایه الله حاج اقا مجتبی تهرانی 🔘عاشورا برویم سراغ کسی که دستمان را می‌گیرد و حفظمان می‌کند و سفینۀ نجات ماست. می‌نویسند روز عاشورا «فَنَظَرَ یَمیناَ وَ شِمالاَ»؛ حسین"ع" یک نگاهی کرد به سمت چپ و راست خودش، «وَلَم یَرَ مِن أصحابِهِ أحَداً»؛ دید دیگر هیچ یک از اصحابش باقی نمانده است؛ همه رفته‌اند. «فَنادی یا مُسلِم بن عقیل و یا هانی بن عروه، یا بُریر، یا زُهیر، ...». یکی یکی اینها را صدا زد. «قوموا عَن نَومِکُم أیُّها الکِرام، اِدفَعوا عَن حَرَمِ الرَّسول»؛ بلند شوید و از این زن و بچه‌ها دفاع کنید... حسین"ع" وقتی آماده شد که خودش به میدان برود، «فَنادا یا زَینَب، یا اُمَّ کُلثومِ، یا سُکَینَة، یا رُباب، عَلَیکُنَّ مِنّی السَّلام». یعنی خداحافظ، من هم رفتم... می‌گویند وقتی صدای حسین"ع" بلند شد، این زن و بچه‌ها و بی بی ها از خیمه بیرون ریختند و اطراف حسین"ع" را گرفتند. هر کس یک چیزی می‌گوید؛ اما خواهرش یک تقاضا داردو آن اینکه بگذار یک بوسه به زیر گلویت بزنم... دخترش سکینه آمد، جلوی بابا را گرفت. رو کرد به پدر و گفت: «یا أبَه! أ استَسلَمتَ بِالمَوت؟»؛ پدر! دیگر تن به مرگ دادی؟ حسین"ع" در جواب به او گفت: «کَیفَ لا یَستَسلِمَُ لِلمَوتِ مَن لا ناصِرَ لَهُ؟»؛ چگونه تسلیم مرگ نشود کسی که یاوری ندارد؟ سکینه گفت: حالا که چاره‌ای جز این نیست، «رُدَّنا الی حَرَمِ جَدِّنا». یعنی اول ما را بگذار مدینه و بعد خودت بیا و بجنگ. حسین"ع" با کنایه جواب او را داد. فرمود: «لَو تُرِکَ القَطا لَنامَ». یعنی دخترم! دیگر راه برگشت بر حسین بسته است... اینجا بود که سکینه شروع کرد های های گریه کردن. حسین"ع" آمد دخترش را بغل کرد و روی زانوهایش نشاند. با آستین‌هایش اشکهای سکینه را پاک می‌کرد و این جملات را می‌گفت: «سَیَطولُ بَعدی یا سُکَینَةُ فَاعلَمی مِنکَ البُکاأُ اِذِ الحِمامُ دِهانی»؛ دخترم! گریه‌ها برای بعد از این است نه الان، «لا تُحرِقی قَلبی بِدَمعِکِ حَسرَتا»؛ دخترم! دل پدر را با این قطره‌های اشکت آتش نزن... ۹۹
✅ توسل به امام زمان در شب عاشورا 🔻شاعر: محمدعلی بیابانی ای گیسوی هماره پریشان کربلا ای چشمهء همیشه خروشان کربلا با ما بگوچه دیده‌ای ای خون گریسته! در سرخی عقیق سلیمان كربلا هریک فراز ناحیه صد مقتل آتش است از اعظم مراثی دیوان کربلا گفتی لاندبنک یا جدی الغریب! گفتی که جان فدای تو ای جان کربلا! آب خوش از گلوی تو پایین نمی‌رود با یاد خشکی لب عطشان کربلا آه از دمی كه لشكر اعدا نكرد شرم كردند رو به خیمهء سلطان كربلا صفین اگرکه مصحف قرآن به نیزه دید بر نیزه رفت قاری قرآن کربلا عليه السلام ۹۹
✅امام حسین (علیه السلام) 🔻فاطمه معصومی غروبی لخته لخته صبح را در خود به غارت برد چه پیش آمد که تاریکی، کواکب را اسارت برد بگو آن بی حیا از تو مگر غیر از کرامت دید که هم انگشت و هم انگشترت را با جسارت برد چه رزقی زرفروش پست از بازار گرمت داشت چقدر او گوشواره با خودش بهر تجارت برد چه بايد گفت با طفلت اگر از سرخي ات پرسد؟ گرفت آيينه را خون يا كه رنگت را حرارت برد؟ سرت انشگشترت پیراهنت عمامه ات را آه... یکی با فکر گندم دیگری حرص عمارت برد... از آن بالا که میبینی بگو طفلت کجا مانده ست که آرام دل از زینب نگاه بی قرارت برد به خون فریاد زد گر دین نداری باش آزاده سپاه کوفه اما آبرو از این عبارت برد غزل مصرع به مصرع واژه واژه قتلگاه توست من آن هیچم، نگاهت بود، شعرم را زیارت برد ۹۹
شب عاشورا / نوحه امشب از داغ جدایی خیمه ها در اشک و آه است با سرشک دیده گلگون خیمه گه تا قتلگاه است اهل ایمان ، سینه سوزان در مناجاتند امشب در زمین اند ، یا که از شوق در سماواتند امشب ای حسین جان ای حسین جان ای حسین جانم حسین جان می برد لب تشنگان را موجی از دریا که آید می شوند آنجا فدایی روز عاشورا که آید امشب از شوق ، آسمان را مهر و ماهِ بی قرین اند صبح فردا ، جمله یاران غرقِ خون روی زمین اند ای حسین جان ای حسین جان ای حسین جانم حسین جان عاشقان حق تعالا جمله در راز و نیازند در میان سجده امشب در نشیب و در فرازند اهل توحید ، هر یک امشب چهره ای چون ماه دارند سوزِ غیرت ، مهر عترت عشق ثارالله دارند ای حسین جان ای حسین جان ای حسین جانم حسین جان دیده ها غرقِ گلاب اند سینه ها در التهاب اند در میان خیمه امشب کودکان راحت به خواب اند صبح فردا ، بی قراری در خیِام عترت آید داغ یاران ، بین آنان اشک و ماتم را فزاید ای حسین جان ای حسین جان ای حسین جانم حسین جان oo محمود تاری "یاسر"کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
@babolharam_net.mp3
5.54M
|⇦•با این که غم داشتیم.. تقدیم به ارواح همۀ گذشتگان ، خصوصاً سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به نفس حاج محمود کریمی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ مثل عباس باشید! فقط دنبال نبود! رزمنده‌ای بود که برای حفاظت از آرمانش تا آخرین لحظه مبارزه میکرد
- لطفا با توجه قلبی و حال روضه بخوانید - التماس دعای فرج کینه ها چون بود مادرزاد...آمد مادرت کردی از پهلویِ او تا یاد...آمد مادرت غربت و تنهایی ات بر هیچکس پوشیده نیست تا نباشی هیچ دشمن-شاد...آمد مادرت حُرمتِ خونت حلالِ عدّه ای لقمه حرام کشتنت چونکه نبود ایراد...آمد مادرت ضربهٔ شمشیر کاری بود و روی پیکرت اولین زخمی که شد ایجاد...آمد مادرت شمر(لع) وقتی در دلِ گودال٬ محکم پا گذاشت گفت تا که «هر چه باداباد»...آمد مادرت عرش تا فریاد زد ای وای بر روی زمین- زینت دوش نبی افتاد...آمد مادرت تشنه بودی! بر گلویت رویِ خاکِ کربلا تا به جای آب٬ خنجر داد...آمد مادرت قتلگاهت شد شلوغ و پیکرت از حال رفت آسمان دق کرد و زد فریاد...آمد مادرت ای زبانم لال٬ کو پیراهن و انگشترت کو «سرت»؟! شد غارتت آزاد...آمد مادرت این طرف٬ میگفت با گریه «بنیَّ»؛ آن طرف رفت تا که خیمه ها بر باد...آمد مادرت! کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
نوحه شب عاشورا سبک حاج ناظم امشب شب عزای عالمین است امشب شب جانبازی حسین است شب سوگ وعزاست غرق غم کربلاست ای وای عاشوراست امشب کرب وبلا غوغاست امشب واویلتاآه وواویلا۴بار رسدبگوش امشب صدای قرآن فرداشود این دشت عید قربان العطش العطش شش مه کرده غش فرداگلوی شیرخواره ازتیر گردد پاره پاره واویلتا خواندحسین ازدهروبی وفائی در پیش زینب گوید ازجدائی زینبت فدایت بمیردبرایت ای کاش خواهرت بمیرد تاکه عزایت رابگیرد واویلتا امشب نگهبان حرم شدعباس حسین غریب شده یاایهاناس حسین پورزهرا کندخارصحرا فردا کند خار مغیلان خونین کف پای یتیمان واویلتا (عبدالحسین محبی)کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
محبی شاعر: نوحه شب عاشورا سبک همه جاکربلا شب جانبازی عاشقان امشب است کربلادرعزاست جان بلب زینب است آه وواویلتا۴بار امشب ازخیمه هاصوت قرآن بپاست عصرفردا زتن همه سرهاجداست آه واویلتا ناله ی العطش ازحرم هابپاست عصرفردازداغ بانک واویلتاست آه وواویلتا آب درخیمه گه در نایاب بود شیرخوارازعطش زاروبیتاب بود آه وواویل شب بیتابی اصغرواشک اوست عصرفردازتیر پاره پاره گلوست آه واویل چشم زینب پراشک بسکه بیتاب بود دردل خیمه ها پی ارباب بود آه واویل دیدحسینش دم از بی وفائی زند دم زسوگی عظیم وازجدائی زند آه وواویل تاکه سرهارود برروی نیزه ها خصم آتش زند برهمه خیمه ها آه وواویلتا (عبدالحسین محبی)کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشعار و نوحه های شام غریبان محرم👇👇👇
چجوری میتونم، رهات کنم.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ چجوری میتونم، رهات کنم بذار یه دل سیر، نگات کنم میخوام تا خود صبح، صدات کنم ای عشق زینب چیشد یادگاری مادرت برادر بگو، چی اومد سرت ببین شمر و دنبال دخترت ای عشق زینب ای سربلند من، از ریشه چیدنت پس قسمت منه، رگهای گردنت ای سرفراز من، رو نیزه‌ای چرا قرآن بخون برام، از روی نیزه‌ها ما رو میبرن، بین کوچه‌ها تو میمونی و، پیکری رها کجایی تو ای یار و، من کجا برادر من تو اما توی قلب زینبی دعای نمازم توو هر شبی اگرچه لگد کوب مرکبی برادر من شب‌ها گذشته و، گریونه خواهرت سرخه لبام هنوز، از خون حنجرت أَمَّنْ یجِیبُ من، مُضْطَر شدی چرا ای سرنوشت من، بی‌سر شدی چرا خداحافظ ای، یارِ آشنا خداحافظ ای، پیکرِ رها خداحافظ ای، دشتِ کربلا که میره زینب سلام ای، سر روی نیزه‌ها سلام ای، سر از بدن جدا سلام ای، مسیر پر از بلا اسیره زینب امشب رقیه هم، جامونده بین راه پیداست که روی نی، هی میکنی نگاه زجری کشیده‌ام، از زجر و طعنه‌هاش بازم‌ فداسرت، همراهمی داداش شاعر: صادق میرصالحیان امشب درسته کربلا مهمون پیکر ابی عبدالله‌ست .. اما سر ابی عبدالله کجاست؟! امشب زن خولی یهو تو دل شب از خواب بیدار شد ، دید دلشوره داره نمیتونه بخوابه! یالله.. پا شد؛ دید یه صداهایی میاد ، دید نوری از منزل بالا میره به سمت آسمانِ .. دنبال این صدا دنبال این نور رفت توو مطبخ خونه ، یهو رفت جلو دید این نور از تنور خونه داره بلند میشه .. _ای خدا چه خبره؟! _ من همین امروز نون پختم! _نکنه یادم رفته آتیش و خاموش کنم؟! در تنور رو برداشت؛ داخل تنور یهو نگاه کرد یه سر بریده تو تنوره... _ای وای من این سر سره کیه... یهو دید از آسمان هودَجی اومد پایین، چندتا زن از این هودَج پیاده شدن، یه زن جوانی هم اون وسطه زیر بغلاشو گرفتن. هی داره به سینه‌ش میزنه میگه:« بنیِ»... دیدم این سر و بغل گرفت؛ هی تو بغلش گرفته میبوسه بُنَیَّ...کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
Fadaeian_Moharam_9810_03.mp3
2.07M
|⇦•چجوری میتونم، رهات کنم.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ را که فراموش کردند، را جایگزینش کردن کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
گودال سخت بود برای.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ گودال سخت بود برای دلش ولی اشک امام عصر، برای اسارت است ای سر بریده، بال و پرم را، نگاه کن داغی که مانده بر، جگرم را، نگاه کن پاشو کمک بده، که سوار شتر شوم نامحرمان دور و برم را، نگاه کن با شمر و، حرمله، طرف کوفه میروم برخیز همسفر، سفرم را، نگاه کن رفتم‌ پِی،ِ لباس تو اما مرا زدن بر روی گونه‌ها، ورمم را، نگاه کن عباس را، بگو که زمین خورد زینبت حالا کبودی، کمرم را، نگاه کن ای آفتاب، کم به تن، دلبرم بتاب ای آفتاب، چشم تَرم را، نگاه کن چادر نماند، تا بکشم روی پیکرت شرمندگی، اهل حرم را، نگاه کن خیلی شرمنده شد زینب .. گفت:« داداش! یادمه یه روزی خواب بودم، یهو از خواب بیدار شدم؛ دیدم تو بالا سرم وایسادی، گفتم:«داداش چرا منو بیدارم نکردی»؟! _گفتی:« خواهرم دیدم خوابی؛ از لای این درم داره آفتاب رو صورتت می‌تابه؛ ایستادم جلو آفتاب، آفتاب به پوستت نخوره به صورتت نخوره. یادته، گفتم:« ان شالله برات جبران کنم»... ای آفتاب! من که کاری ازم‌بر نمیاد؛ میبینی که من رو دارن دست بسته میبرن‌... امشب خیلی شب عجیبیه، امشب همچین که بی‌بی خیلی از این بچه‌ها رو با یه دردسری جمع کرد، دید دو سه تا از این بچه‌ها کم‌اند. یکی‌یکی دست سر این بچه‌ها میکشید. _عمه‌جان چرا گوشت اینجوریه؟! _گفت:« عمه جان! آخه تو این صحرا دنبالم میکردن؛ منم بهش میگفتم:«خودم گوشوارم و بهت میدم، اما اینا میکشیدن». _عمه ببین گوشم و... هی این بچه اون بچه؛ یکی‌یکی دلداری، _ پس دوتا بچه‌ها کم‌اند! گفت:« خواهرم ام‌کلثوم؛ عزیزم، میدونم خسته‌ای، پا میشی با همدیگه تابی تو این صحرا بخوریم دوتا بچه‌ها کم‌اند؟! تو این تاریکی‌ها، هی این طرف و بگرد؛ اون طرفا بگرد. _ای خدا! چیشدن این بچه‌ها؟! یهو دیدن زیر یه بوته‌ای، دوتا از این بچه‌ها دست گردن هم کردن، تا اومد برشون گردوند دید دوتایی جون دادن و مردن... این اسبا وقتی برا غارت میدویدن، این بچه‌ها زیر نعلای این اسبا، جون دادن و مرده بودن... خواهرم ‌یکی دیگه نیست! بازم بگردیم، خیلی کمرمم درد میکنه... این طرف اون طرف؛ _ای خدا! کجا رفته این بچه؟! یهو بی‌بی فرمود:« خواهرم فکرکنم ‌من‌میدونم». _چرا از کجا؟! _آخه وقتی آب آزاد شد، بچه‌ها رو من یکی‌یکی زیر نظر داشتم. دیدم یکی از این بچه‌ها گریه میکرد یه ظرف آبم برداشته بود. دیدم از این مردا هی سوال میکرد:« گودال کدوم طرفه»... خواهرم فکرکنم رفته گودال؛ چون از اون‌ موقع به بعد دیگه ندیدم ‌این بچه رو... سریع دویدن تو گودال، دیدن یه بچه‌ای خودش رو انداخته رو این بدن بی‌سر. این بچه رو بلند کردند. _اینجا چیکار میکنی آخه؟! عزیز دلم، چجوری این همه راه اومدی تا اینجا؟! _گفت: عمه جان! خیلی دلم هوا بابامو کرده... دم خیمه که ایستاده بودم،بابام و از دور میدیدم این لباشو میدیدم بهم میخورد؛ هی میگفت:« جگرم»... _عمه‌جان! بابام سر نداره خب؛ _عمه‌جان مگه نمیبینی بابام سرنداره؛ ولی من خودم صدا بابامو شنیدم. _چی میگفت عمه جان عزیز دلم؟! _عمه‌جان! تو این صحرا، تو این تاریکی‌ها هی صدا میزدم:« اباَ، بابا»؛ دیدم از یه سمتی هی صدا میاد:« اِلَیَّ؛ بیا»... دو سه تایی خودشون رو انداختن رو این بدن انقد گریه کردن ...کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
Fadaeian_Moharam_9810_02.mp3
3.73M
|⇦•گودال سخت بود برای.. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ، انفجار از (ع) کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
پیمانه خالی است و .. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ پیمانه خالی است و کرم بی‌نهایت است اما همین گدایی ما، اوج عزت است کودک به غیر خانۀ بابا نمیرود یعنی همیشه خانۀ عشاق، هیئت است *امشب وقتی خانم بچه های ابی عبدالله رو جمع کرد همشون سوخته بودن .. همۀ بچه هارو با یه دردسری با یه مکافاتی زیر یه خیمه نیم سوخته جمع کرد ، همه رو یکی یکی خوابوند برای همه یکی یکی لالایی خوند ، تا همه خوابیدند تا بی بی اومد یه کم استراحت کنه بشینه تا نشست رو زمین گفت کمرم چقدر از صبح تا حالا دویدم .. شام غریبان باید آروم بسوزی و گریه کنی ، تا اومد بشینه یهو دید از پشت خیمه ها صدای ضجه شیون بلند شد گفت ای بابا من که همه رو خوابوندم صدای کیه؟ اومد آروم آروم پشت خیمه ها دید رباب جان خانم جان شما اینجا چیکار میکنی .. گفت زینبم خوابم نمیبره چرا آخه؟.. رباب جان کمک من باش میبینی که من با چه مکافاتی بچه هارو خوابوندم اومدی گریه میکنی ،گفت خانم جان میدونم اما دست خودم نیست از دم غروب که آب و آزاد کردن حواسم نبود یه کم آب خوردم .. تا دستم را به زیر آب بردم حلالم کن نبودی آب خوردم خانم جان سینه هام شیر آورده یادم اومد ظهر همین چند ساعت پیش این بچه هی چنگ می انداخت ولی شیر نداشتم بهش بدم حلالم کن حلالم کن ..(زبانِ حال) گفت حالا چرا پشت خیمه ها ؟.. بیا تو بشین گفت نه آخه دیدم اون لحظه هم خیلی خودم و کنترل کردم دیدم آقام این بچه رو زیر عبا پنهان کرد منم نمیخواستم آقام خجالت زده بشه نرفتم جلو اما از لای پردۀ خیمه میدم اومد همینجا پشت خیمه ها نشست دیدم یه قبر کوچولو کند .. خودم دیدم زینب جان همین جا خاک کرد ولی هر چی میگردم پیداش نمیکنم ..* اینجا حسینیه است، در این خانۀ حسین حتی نفس کشیدن ما، هم عبادت است آغوش اگر که باز کنی ، خوب‌ها چرا هرکس گناه بیشتر آورده ، دعوت است خاکی شدم برای تو خاکم، درست شد زحمت برای روضۀ تو، عین رحمت است ما پرورش گرفتۀ ، زهرای اطهریم از مادر آنچه میرسد اصلا، محبت است روی در، خون سر انگشت مرا، میبینی خانه‌ات را، کسی اندازۀ من، در نزده گر به زهرا برسد نامۀ من، نیست غمی هرکسی بچۀ بد را زده، مادر نزده محشر همه به دور حسین ، جمع میشویم فردوس بی‌حضور تو خاموشُ خلوت است نزدیک اربعین شده ، کاری بکن حسین دیگر برات را بده ، وقت زیارت است کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
Fadaeian_Moharam_9810_01.mp3
3.29M
|⇦•پیمانه خالی است و .. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ در داعیه‌ی فضل داشتند! (ع) از آنها کرد، با تَشَر و تیشه جوابش را دادند! کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
طفلِ یتیمی زِحسین.. و توسل اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═ امشب شب بیقراریِ زینبِ .. اجازه بدید همه با هم شریک بشم ، همه بلدید : طفلِ یتیمی زِحسین گمشده ساربان ساربان قامت زینب زِعلم خمشده ساربان ساربان *عزیزبرادرم چه کنیم ریختن خیمه هارو غارت کنن ..خیلی برای امام سجاد سخت بود اینو بگه ولی مجبور بود ناموسش توخطربود .. چه کنه فرمود عمه جان به بچه هابگو فرارکنن .. زن وبچه تو این بیابون میدوییدن یا الله .. میگه دیدم یه دختری دامنش آتش گرفته داره میدوه .. تو تاریکی صحرا معلومه از دور آتش و مسیر دختر . میگه اسبم رو هی کردم دلم سوخت گفتم برم آتش دامنش و خاموش کنم تا رسیدم از اسب پیاده شدم دیدم دستاشو گذاشت رو سرش ، منو نزن من یتیمم .. فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ ... پیاده شدم آتش دامنش و خاموش کردم فهمید باهاش کاری ندارم دخترم آرام باش ، یه وقت یه نگاهی به من کرد صدا زد شیخ آب آزاد شده یا نه ؟! گفتم آری آب آزاد شده . طبیعیه سه روزه آب نخورده تشنه است یه ظرف آب براش آوردم گفتم الان آبُ ببینه آب و میخوره اما دیدم هی آبُ نگاه میکنه هی گریه میکنه ... یه وقت صدا زد شیخ راه گودالِ کدوم سمته ؟!.. گودال چیکار داری ! آب نوش جان کن ، گفت وقتی بابام میدان میرفت لباش از تشنگی ترک خورده بود .. میخوام برای بابای غریبم آب ببرم ...کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
980619-03-roze[hanif].mp3
1.41M
|⇦•طفلِ یتیمی زِحسین.. و توسل اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دشمن با هدف را شروع کرد! اما (ع) برای نبود کانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش
•مستان همه افتاده و .. و توسل اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═ مستان همه افتاده و ساقی نمانده یک گل برایِ باغبان ما باقی نمانده ساقی غریبُ میکده میسوزد امشب یک غنچه یاسِ گمشده میسوزد امشب گل بویِ زهرا میرسد از سوی مقتل سوی بهشتم میبرد گل بوی مقتل مستان همه افتاده و ساقی نمانده یک گل برای باغبان باقی نمانده آتش گرفته دامنِ طفلی سه ساله سویِ شهیدان میرود با آه و ناله در دست دژ خیمی افتاده گشواره آهُ واویلا خون میچکد ازگوش هایِ پاره پاره آهُ واویلاکانال نوای ذاکرین:(ایتا) 👇👇👇 Eitaa.com/navayehzakerin2 ⚡⚡⚡⚡⚡⚡ کانال نوای ذاکرین :(تلگرام) 👇👇👇 T.me/navayehzakerin مدیرکانال: خادم الذاکرین آرامش