#حضرت_عباس(ع)#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا_زمزمه_شور
🥀🥀🥀
غربت معنا شده چی با این قدّ رعنا شده
اینهمه تیر و نیزه چطور توی پیکر تو جا شده
غربت معنا شده داداشت دیگه تنها شده
گُرزِ آهنی با تو چه کرد فرق سر تا ابرو وا شده
پاشو ببین داداش اشک رَوون مُو
فکر نبودنت بُرید امون مُو
برای خیمه ها دلنگرون مُو
فکر نبودنت بُرید امون مُو
پس چرا اینقَدَر کوچیک شده این قدّ رشید
دیدم با نیزه دشمن تو رُو رو خاک علقمه میکِشید
کاش بدونم کجا افتاده دست آب آورت
برگشتن حتی فراری ها هر کی زد زخمی به پیکرت
خوردی زمین و من شکستم از کمر
وقتی تورو زدن چهار هزار نفر
تو خیمه از غمت همه زدن به سر
وقتی تورو زدن چهار هزار نفر
دیگه تنها شدم مُردم تا از زمین پا شدم
بدجوری از غم پشتم شکست بدجوری از کمر تا شدم
ای یار و یاورم بعد از تو می پاشه لشکرم
فکری کن به حال خیمه ها به حال رقیه دخترم
نبودنت شده عزای زینبم
به فکر غربت فردای زینبم
پاشو یه کاری کن برای زینبم
به فکر غربت فردای زینبم
🥀🥀
#زمزمه_امام_حسین(ع)
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#زمزمه #شور
آخرین لحظه هاست توو قلب زینب غوغا به پاست
میخوای از پیش زینب بری این تازه آغاز ماجراست
این دَمِ آخری یک لحظه م پیش زینب بشین
کاری کن قلبم آروم بشه آشوب و دلهره م رو ببین
آواره ی توئه این دل دربدر
بذار نگات کنم امشب و تا سحر
اگه میخوای بری زینبتم بِبَر
بذار نگات کنم امشب و تا سحر
میسوزم از درون کاش میشد برگردیم شهرمون
جون من بسته به جونِته میمیرم بی تو اینو بدون
بیچارم میکنه فکرِ فردا و تنهایی هات
کاش میشد از پیش من نری کاش میشد من میمُردم به جات
با غصه ی دلت دلم شده سهیم
ای کاش میشد باهم از کربلا بریم
بارونیه چشام حال دلم وخیم
ای کاش میشد باهم از کربلا بریم
عصر فردا باید رقیه تُ و چیکارش کنم؟
واسه نکشتن تو حسین از شمر و خولی خواهش کنم!
عصر فردا تنت میشه توی مقتل زیرورو
خواهر تنها و بی کست میشه با نامحرم روبرو
باید چیکار کنم غریب و بی پناه
چطور ببینمت میون قتلگاه
وقتی که رو سرِت میریزه یک سپاه
چطور ببینمت میون قتلگاه
🥀🥀
#گودال #عاشورا
#عصر_عاشورا
#روز_دهم_محرم
#روز_عاشورا
#زمزمه #شور
خیلی آزُردنت توو اوج نامردی کُشتنت
یه جای سالم واست نذاشت چه قَسیُ القلبه دشمنت
انقد زدن تو رو قتلگاه پر شد از خون تو
اینکه تشنه سر بُریدنت کشته زینب و به جون تو
تا مدینه میره صدای آه من
چقد تو رو زدن پیش نگاه من
ای کشته ی غریب و بی گناه من
چقد تو رو زدن پیش نگاه من
دست و پا میزنی قلب مو از سینه میکَنی
ای کاش میمُردم نمیدیدم با این وضع روبروی منی
نیزه ها اومدن دور تن تو حلقه زدن
کاری کردن با جسمت حسین چیزی نمونده از این بدن
کی دیده نیزه رو تو گلو جا کنن!
چیکار کنم حسین تو رو رها کنن
ریختن تو قتلگاه محشر به پا کنن
چیکار کنم حسین تو رو رها کنن
تا رو سینه ت نشست نامردِ پستِ دنیا پرست
از غصه لرزید عرش خدا وقتی که حرمتت رو شکست
تا خنجر و کشید من بالای تل میلرزیدم
از قعر گودال قتلگاه ناله ی مادر و میشْنیدم
برای غارتت ریختن همه سرت
زجرت دادن چقد بمیره خواهرت
پر از جراحته تموم پیکرت
زجرت دادن چقد بمیره خواهرت
🥀🥀
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
#زمزمه
#وداع
#اسارت
رسم نامردی و ، بعد از تو خوب آوردن به جا
بد تا کردن بعد از تو باهام ، اسارت کجا و من کجا
توو اوج بی کسی ، تنهام مابین خوف و رجا
بستن دستامون و با طناب ، اسارت کجا و من کجا
مگه یادم میره چجوری کشتنت
داره به گریه هام میخنده دشمنت
مقابل چشام رو نیزه بردنت
داره به گریه هام میخنده دشمنت
گریه های مُدام ، خون کرده قلب بیچاره رو
پیش چشمای خیس رباب ، به غارت بردن گهواره رو
هستم خونه خراب ، بیچارم کرده اشک رباب
به اشکش میخنده حرمله ، روز و شب میده مارو عذاب
تا آخرین نفس با غصه درگیرم
سرت بیفته از رو نیزه میمیرم
به زور تازیونه از پیشت میرم
سرت بیفته از رو نیزه میمیرم
من میرم میمونه ، رو زمین پیکر بی سرت
نذاشتن چادر مادرم ، رو بِکِشم روی پیکرت
میسپارم به خدا ، این جسم خونی و بی سر و
دعا میکنم آمین بگو ، تو هم بخواه مرگ خواهر و
یه بار دیگه منو صدا بکن حسین
برای مُردنم دعا بکن حسین
منو ازین عذاب رها بکن حسین
برای مُردنم دعا بکن حسین
#بهمن_عظیمی✍
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
ذکر سماواتیان ثنای اباالفضل؛ واحد.mp3
زمان:
حجم:
1.03M
#حضرت_عباس عليهالسلام
#غزل
🔹ذکر سماواتیان🔹
ذکر سماواتیان ثنای اباالفضل
خیل ملک خادم سرای اباالفضل
با مژه روبد غبار، حور بهشتی
از حرم و صحن با صفای اباالفضل
هیچ ز بیگانگی به حق نبرد راه
هرکه نگردید آشنای اباالفضل
پا مکش از درگهش که عقدهگشایی،
هست به دست گرهگشای اباالفضل
غم نبرد راه بر دلش، به صف حشر
هر که بود در دلش ولای اباالفضل..
شُست به راه حسین دست و دل از جان
اجر اباالفضل با خدای اباالفضل
پاس وفا داشت آنچنان که بماندند
اهل وفا، مات از وفای اباالفضل..
📝 #صغیر_اصفهانی
🎵 نغمه پیشنهادی در قالب #واحد
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#حضرت_عباس علیهالسلام
#غزل
🔹راهی دریا شدهای...🔹
وعدهای دادهای و راهی دریا شدهای
خوش به حال لب اصغر كه تو سقّا شدهاى
آب از هيبت عباسى تو میلرزد
بىعصا آمدهای حضرت موسى شدهاى
به سجود آمدهای يا كه عمودت زدهاند؟
يا خجالت زدهای؟ وه كه چه زيبا شدهاى
يا أخا گفتى و ناگه كمرم درد گرفت
كمر خم شده را غرق تماشا شدهای...
مادرت آمده يا مادر من آمده است؟
با چنين حال به پاى چه كسى پا شدهای
تو و آن قد رشيدى كه پر از طوبى بود
در شگفتم كه در اين قبر چرا جا شدهای
📝 #علی_اکبر_لطیفیان
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#حضرت_عباس علیهالسلام
#غزل
🔹خیمۀ عطش🔹
غم از دیار غمزده عزم سفر نداشت
شد آسمان یتیم که دیگر قمر نداشت
این سو درون خیمۀ سیراب از عطش
خواهر ز حال و روز برادر خبر نداشت
عبّاس اگر چه دست کشید از دو دست خویش
از یاری حسینِ علی دست برنداشت
او جسم خویش را سپر آب کرده بود
جز مشک پارهپارۀ جانش سپر نداشت
درد و غمش تمامی از این بود که چرا
یک جان برای هدیه به او بیشتر نداشت...
او رفت و مادرش پس از آن روز خویش را
امّالبنین نخواند که دیگر پسر نداشت
📝 #عباس_احمدی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#حضرت_عباس علیهالسلام
#غزل
🔹عموی آب🔹
دستی بر آتش دل و دستی به روی آب
از هرم اشکهای تو تَر شد گلوی آب
بالا نرفت جرعه و دور از لبان تو
پایین نرفت آب خوشی از گلوی آب
جان در کف تو داد و کمی رنگ و بو گرفت
از مَشک توست این نفس مُشکبوی آب
در چهرۀ تو صورت خود را که دید، گفت
پیدا شدهست آینهای روبروی آب
من گور ابرهای غمم، نیستم زلال
دور از لب حسین سیاه است روی آب
از مشک پاره اشک فرات است میچکد
غیر از لب تو نیست مگر آرزوی آب
والا مقام! غیرت حق! پور بوتراب!
تنها امید تشنهلبان! ای عموی آب!
حالا که قطره قطره چکیدی کنار رود
با خون توست روز قیامت وضوی آب
📝 #مرتضی_حیدری_آلکثیر
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#حضرت_عباس علیهالسلام
#غزل
🔹تشنه برنگرد🔹
نسیم آمده با سوز آه سرد به خیمه
نمانده است به جز رنگ و روی زرد به خیمه
شتافت سمت فرات و سکینه در دل خود گفت
کمی بنوش عمو! تشنه برنگرد به خیمه
همینکه تیر به مشکش نشست، شد متحیر
نگاه کرد به مشک و نگاه کرد به خیمه
همینکه تیر به چشمش نشست هلهله برخاست
حواس تیر به مرد و حواس مرد به خیمه
نگاه کوه به سوی خیام مانده مبادا
نگاه چپ بکند باد هرزه گرد به خیمه
عمو، عمود حرم بود و با تمام وجودش
نمیگذاشت جسارت کند نبَرد به خیمه
📝 #عاطفه_جوشقانیان
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#حضرت_عباس علیهالسلام
#غزل
🔹دست و مشک🔹
قسمت این بود که با عشق تو پرواز کنم
و خدا خواست که بیدست و سر، آغاز کنم
چشمم از عشق و خجالتزدگی پر شده بود
تیر دشمن کمکم کرد که ابراز کنم
شرم –اینگونه– خدا قست کافر نکند!
دست من باشد و راهی نشود باز کنم
سَر و سِرّیست میان من و دست و سر و مشک
کاش میشد که تو را با خبر از راز کنم...
::
دختری در دل خود گفت: «نباید پس از این
روی زانوی کسی ناز شوم، ناز کنم»
📝 #عباس_سودایی
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#حضرت_عباس علیهالسلام
#غزل
🔹فصل آخر🔹
رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی
عبّاس من! دیدی امّا مانند خواهر ندیدی
آن صورت مهربان را، محبوب هر دو جهان را
وقتی غریبانه میرفت بییار و یاور ندیدی
آری در آوردن تیر بیدست از دیده سخت است
امّا در آوردن تیر از نای اصغر ندیدی
حیرانی یک پدر را با نعش نوزاد بر دست
آن بُهت و ناباوری را در چشم مادر ندیدی
شد پیش تو ناامیدی تیر نشسته به مشکت
مثل من اطراف عشقت انبوه لشکر ندیدی
بر گودی گرم گودال خوب است چشمت نیفتاد
چون چشم ناباور من دستی به خنجر ندیدی
دلخونی اما برادر، دلخونتر از من کسی نیست
آخر تو بر خاک صحرا، مولای بیسر ندیدی
قلبت نشد پاره پاره، آنشب میان خرابه
آنجا سر یک پدر را در دست دختر ندیدی...
📝 #قاسم_صرافان
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
✅ مقتل شهادت حضرت عباس علیهالسلام
درباره شهادت حضرت ابالفضلالعباس علیهالسلام دو نقل در مقاتل آمده است.
♦️ نقل اول: پس از شهادت اصحاب و بنیهاشم و زمانی كه اهل حرم به آب نياز شديد داشتند و تشنگی بر امام حسین علیهالسلام غلبه کرده بود، حضرت همراه برادرش، حضرت عباس علیهالسلام برای تهيه آب بالای تپهای که مشرف بر رود فرات بود، آمدند؛ در حالي كه عباس علیهالسلام پيشاپيش امام حركت ميكرد و میجنگيد. وقتی آن دو میخواستند وارد شریعه شوند، لشکریان ابن سعد ملعون مانع شدند. در این وقت، مردی از قبیله «بنیدارم»، تیری به سوی امام حسین علیهالسلام پرتاب کرد. تیر به چانه شریف امام علیهالسلام برخورد کرد، اما ایشان با دست تیر را بیرون کشید، سپس دستهایش را در زیر گلو گرفت، آنها را پر از خون کرده، آن خون را به سوی آسمان پاشید و فرمود: «خداوندا! من از جنایتی که اینان نسبت به فرزند دختر پیامبر تو مرتکب میشوند، به تو شکایت میکنم.»
سپس لشکر ابن سعد ملعون، بین آن حضرت و برادرش حضرت عباس علیهالسلام فاصله انداخته و از همه طرف قمر بنیهاشم را محاصره كردند. ابالفضل به آنان حمله میكرد و چنين رجز میخواند: «به خدای بزرگ و عزيز قسم و سوگندی راستين به حجون و زمزم و قسم به خدای صاحب حطيم و آستانه در كعبه، امروز پيكرم به خون رنگين خواهد شد؛ در محضر امامی بافضيلت و كرامت كه صاحب افتخاراتی قديمي است.»
آنگاه در حالي كه به سمت آب میرفت، اين رجز را میخواند: «وقتی پرنده مرگ صدا كند، باكی از مردن ندارم؛ تا در دريايی از مردان شتابنده فرو روم و ناپديد شوم. جان من، امام حسين است كه برگزيده و پاك است. «انی انالعباس اغدو بالسقا» من عباسم كه هر صبح، كارم سقايی است و آن روز كه با شر روبرو گردم از آن نمیترسم.»
بر اثر حمله حضرت عباس، لشكر متفرق شد. حكيم بن طفيل، پشت نخلی كمين كرد و ضربه شمشيری به دست راست حضرت وارد كرد.
حضرت شمشير را به دست چپ گرفت و حمله كرد و فرمود:
«والله ان قطعتموا يمينی
انی احامی ابداً عن دينی
و عن امام الصادق اليقين
نجلالنبی الطاهر الامينی»
سپس دست چپش را قطع كردند و فرمود:
«يا نفس لاتخشی من الكفار
و ابشری برحمةالجبار
مع النبی السيد المختار
قد قطعوا ببغيهم يساری
فاصلهم يارب حر النار»
ناگهان ملعونی عمود آهن بر سر عباس زد و اين زمان بود كه بر اثر تيرها و جراحات بسيار، توان نداشت و بر زمين افتاد.
چون امام حسين، عباس را در كنار فرات بر زمين ديد به شدت گريه كرد و فرمود: «الان انكسر ظهری و قلت حيلتی: اكنون كمرم شكست و رشته تدبيرم گسست.»
♦️ نقل دوم
زمانی كه حضرت عباس علیهالسلام تنهايی برادرش را مشاهده كرد، نزد امام رفت و اجازه ميدان گرفت. امام حسين علیهالسلام به شدت گريه کرد و فرمود: «برادرم! تو پرچمدار منی و بعد از تو، سپاه من پراكنده میشود.»
عباس گفت: «سينهام تنگ است و از زندگی سيرم. میخواهم انتقام خون شهدا را از اين منافقين بگيرم.»
امام حسين علیهالسلام فرمود: «پس برو و برای اين كودكان كمی آب بياور.»
عباس رفت و اندكی لشكريان دشمن را موعظه كرد. از ايشان آب خواست كه ممانعت كردند و سودی نبخشيد. سپس به سوی برادر برگشت؛ در حالي كه صدای ناله العطش العطش كودكان را میشنيد. مشك و نيزهای برداشت و سوار اسب شد و به شريعه فرات تاخت؛ در حالي كه چهار هزار نفر نگهبان آن بودند و به سمتش تيراندازی میكردند. حضرت عباس علیهالسلام لشكر را متفرق ساخت، جمع كثيری از آنان را كشت و به آب رسيد. كفی از آب، مقابل صورت آورد و ياد تشنگی برادرش حسين و اهل بيتش افتاد.
مشك را پر كرد و بر كتف راست انداخت و به سمت خيمهها حركت كرد. پس راه را بر او بستند و از هر طرف احاطهاش كردند. نوفل ملعون دست راستش را قطع كرد. مشك را به كتف چپ انداخت. حكيم بن طفيل، دست چپش را قطع كرد. پس مشك را به دندان گرفت. در این زمان، تيری به مشك خورد و آب بر زمين ريخت. تير ديگری هم بر چشم و تيری بر سينه عباس نشست. آنگاه ملعونی عمود آهن بر فرق مباركش زد و از اسب به زير افتاد و فرياد زد: «برادر! مرا درياب.»
مقتل مینویسد: فوقف عليه منحنيا و جلس عند راسه. امام حسين علیهالسلام با قامتی خمیده آمد و بر بالين برادر نشست. گريه كرد تا عباس جان داد و فرمود: «الان انكسر ظهری و قلت حيلتی.»
وقتی اهل حرم از شهادت حضرت عباس علیهالسلام مطلع شدند، زينب سلامالله عليها ناله سر داد: «وا اخاه وا عباساه وا ضيعتاه بعدك يا عباس!: آه برادرم، آه عباسم، وای از فقدان تو عباس كه بعد از تو با ما چه میشود.»
👈 منابع:
لهوف/ سيد بن طاووس
بحارالنوار ج ٤٥/ مجلسی
ارشاد ج ٢/ شيخ مفيد
منتهیالآمال ج ١/ شيخ عباس قمی
#مقتل
#حضرت_عباس علیه السلام
#تاسوعا
#محرم۱۴۰۰
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
#⃣ #روضه_دفتری
#⃣ #فیش_روضه_حضرت_عباس
#⃣ #روضه_حضرت_عباس
#⃣ #روضه_حضرت_اباالفضل
#⃣ #شب_نهم_محرم
#⃣ #حضرت_عباس
#⃣ #تاسوعا
#⃣ #ایام_محرم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ...
"السلام علیکَ یا قمر العشیره و یا کفیل الزینب یا أخَ الحسین، یا اباالفضل العباس..."
یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْن.
همیشه میخونی "یا کاشف الکرب عن وجه الحسین." ای آقایی که وقتی ابی عبدالله به صورتت نگاه میکرد، غم و غصه از ارباب ما دور میشد. اما توی علقمه وقتی ابی عبدالله این بدنو دید نوشتن حسین کنار بدن پیر شد. بان الإنکسار فی وجه الحسین...
شب نهم محرم،شب تاسوعا، شبی است که نه فقط مسلمونا و شیعهها میان در خونه ی اباالفضل عرض ارادت میکنن و حاجت میگیرن بلکه تمام عالم میان، مخصوصا ارمنیها میان در خونه ی اباالفضل خرج میکنن، احترام میکنن حاجت میگیرن...
باب الحوائج است و مشکلگشا اباالفضل
شد دستگیر ما با، دست جدا اباالفضل
در محضرش ندیدم شرمنده سائلی را
خیرات میکند چون بی سرصدا اباالفضل
*گرفتارا! اونایی که میگن مریض مون رو دکتر ها جواب کردن. دیگه امیدی بهشون نیست...*
گرچه مریض ما را دکتر جواب کرده
دلواپسی نداریم، داریم تا اباالفضل
بردار حاجتت را با خود حرم بیاور
عرض توسل از تو باقیش با اباالفضل
*همه اموات و شهدا رو مخصوصا شهدای حادثه جنگ تحمیلی اخیر رو مد نظر بیار تو این یه بیت...*
دارم به لب دوباره یاد تمام اموات
درد آشنا اباالفضل، ای باوفا اباالفضل
از دشمنش زده سر، پیش حرم سرش خم
رزمش بجا اباالفضل، شرمش بجا اباالفضل
یک کوفه دست میزد در علقمه همینکه
دست مبارکش شد از تن جدا اباالفضل
* میگن کنار بدن اباالفضل، یه نانجیبی از یه گوشه داد میزد، به زخم زبون میگفت: آی سید هاشمی! به علمدارت می نازیدی؟ ببین نه تنها دستاشو، پاهاشم قطع کردیم. یکی داد میزد هرکی میخواد بره سمت خیمه ها بره. علمدارش رو زمین افتاد. پاسبان خیمه هاش افتاد...*
داغش کمر شکست از آقای هر دو عالم
آن لحظه که صدا زد «ادرک اخا» اباالفضل
*يه جوري زدن از اسب رو زمين افتاد، يه مرتبه حسين شنيد يه صدايي داره مياد: "یا اَخا اَدرک اَخاک" ابي عبدالله اومد، ابي عبدالله برا هر شهيدي به سرعت مي اومد، برا علي اكبر به سرعت اومد، برا قاسم به سرعت اومد، اما نوشتن برا عباس آروم آروم اومد، ميديدن هي مياد، هي خيمه رو نگاه ميكنه، نگرانِ زينبِ، زينب مَحرم نداره، زن و بچه ام چي ميشن؟ نشست بالا سَرِ عباس، نوشتن: ابي عبدالله كنارِ بدنِ اباالفضل، "صَرَخَ الحسين" حسين داد ميزد، هي ميگفت: داداش پاشو... بلند بگو: حسين!
به صورتی که از آن غم می زدود غم داد
با صورت از بلندی افتاد تا اباالفضل
کو آن قد بلندش؟ پاشیده بند بندش
با نیزه بسکه جسمش، شد جابجا اباالفضل
هم دست داده از دست هم پا شده بریده
در علقمه چگونه زد دست و پا اباالفضل؟
* میگن کنار بدن اباالفضل، یه نانجیبی از یه گوشه داد میزد، به زخم زبون میگفت: آی سید هاشمی! به علمدارت می نازیدی؟ ببین نه تنها دستاشو، پاهاشم قطع کردیم. یکی داد میزد هرکی میخواد بره سمت خیمه ها بره. علمدارش رو زمین افتاد. پاسبان خیمه هاش افتاد...*
باید حسین میرفت چون خیمه در خطر بود
میزد به سینه میگفت: آه آی خدا ! اباالفضل
چون بود شاه تشنه، بعد از شهادتش آب
از کوثر او ننوشید.. ای مرحبا اباالفضل
در محضر عقیله، جز بر فراز نیزه
بالا نبرد سر را، ای با حیا اباالفضل
*بي بي زینب یه وقت دید حسین داره میاد، امام زمانش داره میاد، یه دست به عنان ذوالجناح گرفته با آستین داره اشکاشو پاک میکنه، وقتی خانم این صحنه رو دید دیگه نرفت جلو دوید تو خیمه صدا زد: رقیه جان بیا عمه.. چیه عمه جان؟ گفت برو از بابات سؤال کن ببین چرا عمو عباس برنگشته؟ بی بی رقیه اومد، نشست روی پای بابا اول با گوشهٔ چارقدش این خون وعرقهارو از صورت بابا پاک کرد. آروم دم گوش بابا صدا زد.."أبتا أین عمی العباس؟"حسین یه نگاه بهش کرد این بچه رو بوسید گذاشتش رو زمین، چه گذشت برحسین یه وقت دیدن رقیه داره خاک به سر میریزه، چرا؟ باباش رفت کنار خیمه عباس دیدند عمودخیمه رو پایین کشید.. ای حسین...
به آبروی اباالفضل به دستاي قلم شده اباالفضل، این دو دستت رو بیار بالا، زن و مرد حاجت دارید، کاردارید، مریض دارید، فرج امام زمان، سلامتی مقام معظم رهبری، عاقبت به خیری جَوونا، حفظ نظام و کشورمون از بلایا همه با مادرش اُم البنین ناله بزنید: یا اباالفضل...
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
Mahmood Karimi@text_ahangMahmood Karimi - Peyghame Karbala (320).mp3
زمان:
حجم:
7.26M
نوحه «پیغام کربلا» از «محمود کریمی
پیغام کربلا به نجف برد جبرئیل
یا مرتضی علی پسری داشتی چه
پیغام علقمه به نجف برد جبرئیل
یا مرتضی علی قمری داشتی چه شد
پیغام کربلا به نجف بردجبرئیل
یا مرتضی علی پسری داشتی چه شد
ام الائمه گفت نوحو علی الحسین
نور ازل حسین و سلام علی الحسین
پیغام کربلا به نجف بردجبرئیل
یا مرتضی علی پسری داشتی چه شد
پیغام علقمه به نجف برد جبرئیل
یا مرتضی علی قمری داشتی چه شد
پیغام علقمه به بقیع برد جبرئیل
ام البنین بگو پسری داشتی چه شد
حسین حسین حسین حسین حسین
#امام_حسین #حضرت_عباس #تاسوعا
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅
💠#کانال_نوای_ذاکرین💠
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
Eitaa.com/navayehzakerin2
@Aaramesh42 ⬅️مدیر
╚═══💫💎═╝
به ضریح چشمات...@morteza_yebor_69_۲۰۲۵_۰۷_۱۵_۰۸_۵۲_۲۶_۹۰۴.mp3
زمان:
حجم:
7.46M
به ضریح چشمات #شور_طوفانی|#ابوفاضلعباس
ܭࢪبلایے مرتضی یبرنژاد
#شور_حضرت_عباس
#حضرت_عباس
#شور
بنداول:
بهضریحچشماتدخیلدلمییندم
ازهمهغیرازتیغۀعلمدلکندم
منفقطبابالقبلۀحرمآروممعزیزم
باتوباشمچشماموروهمهمیبندم
آبرویآب
آبرویقومبنیکِلاب
ایقمرفرزندابوتراب
زیردِینتوباشدآفتاب
قدمدرتریناستوآناستوایناست
لشکرهمهفرار،خطردرکمیناست
شیرانزدهدم،پابرسرزمینش
ایزدبهقامتِقمراللههمیناست
بنددوم:
توعلمدارخیمههایعاشورایی
ساقیالعطاشاوحاملالوایی
دخترزهرافرمودهبهتوجانمن،عزیزم
توکفیلِحضرتزینبکبرایی
صاحبفرات
صاحببرزخصاحبصراط
اسممارمبنویسازفقرات
ایپناهِخیمۀمخدرات
سیاهیزلفتلیلهالرغائب
سهجلدتبهناماسداللهغالب
امیریابالفضلونعمالامیری
علمدارِزینباسمتسجدهواجب
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#مرگ_برامریکا✊🇮🇷
#مرگ_براسرائیل✊🇮🇷
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
🌹#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
بزن روی لینک واردشو⏬
↙️خادم الذاکرین آرامش↙️
💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠
Eitaa.com/navayehzakerin2