✅یاران و اصحاب امام
8⃣3⃣ #زهير_بن_بشر_خثعمي
🔷زهير پسر بشر است كه در كربلا حضور يافت و در حمله نخستين به فوز شهادت نائل آمده است(۱). در زيارت رجبيه اين گونه آمده است:
▪️«السلام علي زهير بن البشر؛
▪️سلام بر زهير پسر بشر (بشير)(۳ ).
-------------------------
📚پی نوشتها :
( ۱ ) مناقب آل ابيطالب، ج ۴، ص ۱۱۳؛ وسيلة الدارين، ص ۹۴؛ الامام الحسين في كربلا، ج ۴، ص ۲۶۸، ش ۲۵؛ ابصار العين، ص ۱۷۰
( ۲ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۸؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۷۲
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
9⃣3⃣ #عبدالله_بن_بشر_خثعمي
🔹«عبدالله » پسر «بشر» پسر «ربيعة بن عمرو» از شجاعان نامآور عرب بوده است. پدر عبدالله نيز از رزمآوران بوده است. عبدالله ✳️از جمله كساني بود كه همراه لشكر ابنسعد خارج شد، ولي سرانجام از ياران امام حسين عليهالسلام گشت(۱ ).
🔸شهادت عبدالله
عبدالله پيش از ظهر عاشورا به فوز شهادت رسيد(۲ ).
-------------------------
📚پی نوشتها :
( ۱ ) ابصار العين، ص ۱۷۰
( ۲ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۶
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
0⃣4⃣ #بشر_بن_عمرو_حضرمي
🔹«بشر » پسر «عمرو» پسر احدوث و از مردم «حضرموت» و از قبيله كنده بوده است.✳️ او از نيكان و ياران حضرت امام علي عليهالسلام است. دلاوري فرزندان او در نبردها زبانزد است. بشر در ايامي كه هنوز امام حسين عليهالسلام با ياران يزيد در حال گفتوگو بودند، به امام حسين عليهالسلام پيوست(۱ ).
✳️امتحاني ديگر
🔶«سيد داودي» نقل كرده: روز عاشورا فرارسيد و جنگ آغاز شد. در همان حال به بشر خبر رسيد كه ✳️پسرت عمر در مرز ري به اسارت گرفته شد. او در پاسخ گفت:
😭به حساب خداوند ميگذارم. من دوست ندارم كه او اسير شود و من بعد از او زنده باشم(۲). خبر اين جريان به امام حسين عليهالسلام رسيد.
حضرت به او فرمودند :
▪️«رحمك الله انت في حل من بيعتي، فاذهب و اعمل في فكاك ابنك؛
▪️خداي تعالي تو را رحمت كند، تو از بيعت با من آزادي، پس برو و در آزادي پسرت كوشش كن»
🔹 بشر عرض كرد:
✳️«اكلتني السباع حيا ان انا فارقتك يا اباعبدالله؛
😭اي اباعبدالله! درندگان مرا زنده زنده بخورند، اگر از شما جدا شوم»
🔹پس امام فرمود: «اينها را به پسرت محمد بده (محمد نيز پدر را در كربلا همراهي ميكرد) اين لباسهاي بردي است كه ميتواند در آزادي برادرش از آن كمك گيرد».
امام به او پنج لباس دادند كه قيمت آنها هزار دينار ميشد(۳ ).
✳️درسي كه ميتوان گرفت: معرفت ويژه بشر در كربلا به امام و هدف او باعث شد تحت تأثير عواطف پدري قرار نگيرد .
🔻شهادت بشر
🔸بشر در كربلا پيش از ظهر عاشورا به مقام رفيع شهادت نائل آمده است(۴).
در زيارت ناحيه مقدسه آمده،
▪️«السلام علي بشر بن عمرو الحضرمي»
▪️درود بر بشر پسر عمرو حضرمي». سروي نيز شهادت او را در حمله نخستين دانسته است(۵ ).
-------------------------
📚پی نوشتها :
( ۱ ) #ابصار_العين ، مقصد ۷، ص ۱۷۳
( ۲ ) «عند الله احتسبه و نفسي ما كنت احب ان يؤسر و ان ابقي بعده .»
( ۳ ) تنقيح المقال، ج ۱، ص ۱۷۳
( ۴ ) منتهي الآمال، ج ۱، ص ۶۵۴
( ۵ ) مناقب آل ابيطالب، ج ۴، ص ۱۱۳
✅یاران و اصحاب امام
1⃣5⃣ #عمرو_بن_جناده
🔹«عمرو » فرزند «جناده» شهيد كربلا است(۲). ✳️او در حالي كه عمري بيش از يازده سال نداشت، پس از شهادت پدرش به خدمت امام آمد تا اذن جهاد بگيرد. حضرت او را اذن ميدان نداد و فرمود:
😭«پدر اين نوجوان در اولين حمله كشته شده است. شايد مادرش كشته شدن او را خوش نداشته باشد»(۳).
😭✳️نوجوان گفت: «البته مادرم مرا به جهاد امر كرده است»(۴).
پس از آن امام به او اجازه جنگيدن داد. او در هنگام ورود به ميدان اين بيت را ترنم ميكرد :
▪️«اميري حسين و نعم الامير سرور فؤاد البشير النذيرعلي و فاطمه والده و هل تعلمون له من نظير ( ۵ ).
▪️سالارم حسين است و چه نيك اميري، كه نشاط دل پيامبر و مژدهدهنده (به سعادت) و بيمدهنده (از انحراف و دوري از حق) است. علي و فاطمه پدر و مادر اويند و آيا مانند او كسي را ميشناسيد؟ »
🔻شهادت عمرو
🔸پس از اجازه امام «عمرو» بيدرنگ به ميدان رفت و پس از كارزاري نه چندان طولاني به شهادت رسيد. اين نوجوان نيز همراه پدرش در زيارت ناحيه مقدسه مورد سلام امام است:
▪️«السلام علي جنادة بن كعب الانصاري الخزرجي، و ابنه عمرو بن جناده؛ سلام بر جناده پسر كعب انصاري خزرجي و فرزندش عمرو پسر جناده ».
-------------------------
📚پی نوشتها :
( ۱ ) #ابصار_العين ، ج ۱۸۰
( ۲ ) كتاب الفتوح، ج ۵، ص ۱۱۰
( ۳ ) عبارت امام از ابومخنف گزارش شده است: عن الحسين عليهالسلام: «ان هذا غلام قتل ابوه في المعركة و لعل امه تكره ذلك». مقتل الحسين عليهالسلام مقرم، ص ۲۵۳
( ۴ ) فقال الغلام: «اني امي هي التي امرتني». ابصار العين، ص ۱۵۹
( ۵ ) مناقب آل ابيطالب، ج ۴، ص ۱۰۴
۷۸
( ۲ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۲۹. فضيل بن زبير نام وي را «عبدالله بن عمر بن عياش» دانسته است. تسمية من قتل مع الحسين عليهالسلام، ش ۷۶
( ۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۲۹
( ۴ ) بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۷
( ۵ ) #ابصار_العين ، ص ۱۷۹، مقصد ۹
( ۶ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۲۹ .
( ۷ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۲۹
( ۸ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۹۳
( ۹ ) الارشاد، ج ۲ ص ۱۰۱
( ۱۰ ) الارشاد، ج ۲، ص ۱۰۲
( ۱۱ ) مناقب آل ابيطالب، ج ۴، ص ۱۰۱
( ۱۲ ) بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۷
( ۱۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۸
( ۱۴ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۰، علامه مجلسي عبارت امام را قدري ظريفتر آوردهاند: «ارجعي، يا اموهب، انت و ابنك مع رسول الله صلي الله عليه و آله؛ اي اموهب، برگرد، تو و پسرت با رسول خدا (محشور) هستيد ». بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۷
( ۱۵ ) و هي تقول: «اللهم لا تقطع رجائي فقال الحسين لا يقطع الله رجاك». مقتل الحسين مقرم، ص ۲۹۸
✅یاران و اصحاب امام
4⃣5⃣ #مالك_بن_عبدالله بن سريع
🔹«مالك » پسر «عبدالله» فرزند «سريع» برادر مادري «سيف بن الحارث» است. در واقع مالك با سيف عمو نيز بوده است(۲) و هر دو از تيره همدان بودهاند(۳)
✳️هنگامي كه اين دو برادر به خدمت امام مشرف شدند، شبيب كه غلام آنها بود نيز همراه آنها به اردوگاه امام آمد(۴) و در روز عاشورا، اين دو يار دلاور قدم پيش نهادند و 😭در محضر امام سخت گريستند.
✳️حضرت علت گريه آنان را جويا شد و فرمود :
▪️«اي پسران برادرانم! چه چيز شما را به گريه آورده است؟ پس به خدا قسم، پس از ساعتي هر دوي شما چشمتان روشن خواهد شد »( ۵ ).
😭آن دو در پاسخ گفتند : «خداوند ما را فداي شما كند، نه به خدا قسم ما براي خود گريه نميكنيم. گريه ما بدين سبب است كه اين گونه گرفتاريها بر شما وارد ميشود، در حالي كه ما قادر به رساندن هيچ نفعي به شما نيستيم ».
🔻امام عليهالسلام فرمود : «اي دو پسر عمو! خداوند به سبب مواسات و خيرخواهي شما بهترين پاداش اهل تقوي را به شما عنايت فرمايد »( ۶ ).
🔻شهادت مالك بن عبدالله
🔸امام حسين عليهالسلام هر دو يار را دعا كرده بود. آنها در كنار امام به جهاد پرداختند، تا اين كه پس از مبارزهاي سخت به مقام شهادت نائل آمدند(۷). اين دو دلاور در زيارت ناحيه مقدسه مورد درود و سلام واقع شدهاند(۸ ).
-------------------------
📚پی نوشتها :
( ۱ ) موسوعة الكلمات الامام الحسين عليهالسلام، ص ۴۴۸
( ۲ ) «سيف بن الحارث» شهيد ديگر كربلا است كه بعد از «مالك بن عبدالله» به شرح حال ايشان خواهيم پرداخت
( ۳ ) انساب الاشراف، ج ۳، ص ۱۹۸. تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۳
( ۴ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۳. ابصار العين، ص۱۳۲
( ۵ ) فقال عليهالسلام: «اي ابني اخي، ما يبكيكما؟ فوالله! انا لارجوا ان تكونا قريري عين عن ساعة »
( ۶ ) فقال عليهالسلام: فجزاكما الله، يا ابني اخي عن وجه كما من ذلك، و مواساتكما اياي بانفسكما احسن جزاء المتقين». ابن اثير، الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۸
( ۷ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۹۴، تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۳؛ اعيان الشيعه، ج ۱، ص ۶۰۷ وقعة الطف، ص۲۴۳؛ بحارالانوار، ج ۴۵ ص ۳۱
( ۸ ) اقبال اعمال، ج ۳، ص ۷۹
🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻
5⃣5⃣ #سيف_بن_حارث بن سريع جابري
🔹«سيف » فرزند «حارث» فرزند «سريع» از قبيله همدان است(۱). او به همراه برادر مادري خود «مالك بن عبد بن سريع» كه پسر عموي او نيز بود در كربلا حضور يافت و در حمايت از امام و اهداف زنده او به شهادت رسيد(۲ ).
🔻شهادت سيف بن حارث
🔸پيش از ورود به ميدان نبرد، او و پسر عمويش «مالك» متوجه امام حسين عليهالسلام شدند و عرض كردند : «السلام عليك يابن رسول الله؛ اي پسر پيامبر! سلام بر تو باد» امام در پاسخ فرمود :
▪️«و عليكما السلام و رحمة الله؛ بر هر دوي شما سلام و رحمت الهي باد»(۳)
▪️اين ياور فداكار در «زيارت رجبيه» و در زيارت ناحيه مقدسه مورد سلام امام واقع شدهاند(۴ ).
🔸ابومخنف حادثهاي را نقل فرموده كه خواندني است: اين دو برادر (سيف و مالك) در خدمت امام بودند. به ناگاه «حنظلة بن سعد» پيشي گرفت و به موعظه قوم پرداخت و جنگيد تا به شهادت رسيد(۵). در اين هنگام بود كه اين دو مرد از ديگران پيشي گرفتند و به خدمت امام آمدند و اذن نبرد گرفتند. پس از آن، هر كدام از ديگري حمايت ميكرد و هوادار او ميبود تا اين كه هر دو به شهادت رسيدند(۶ ).
✳️درسي كه ميتوان گرفت : مؤمنان دو گونهاند: برخي امام را براي منافع خود ميخواهند و برخي خود و تمام هستي خويش را براي امام ميخواهند. گروه اول، خودپرستانياند كه از امام و دينشان براي خود و دنياي خويش سرمايه مياندوزند، ولي گروه دوم، بحق مسلماناند و امام را پيشوا و رهبر واقعي خود دانستهاند. و از اين راه، اهل ولايت و معرفتاند .
-------------------------
📚پی نوشتها :
( ۱ ) سماوي نام پدر «سيف» را «حرث» ضبط كرده است، #ابصار_العين ، ص ۱۳۲
( ۲ ) الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۸
( ۳ ) بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۱
( ۴ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۳۴۵
( ۵ ) پس از اين درباره «حنظلة بن اسعد» و موعظه او سخن خواهيم گفت
( ۶ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۳؛ مثير الاحزان، ص ۶۶
ن يزيد در يك مرحله و مرتبه ضلالت و گمراهي نيستند؛ گويا گاه طينت و فطرت خدادادي، آنها را به گفتاري حقگونه وادار ميكرده است؛ اما اين نيرو آن قدر توان نداشت كه بتواند آنان را در صف اولياي خدا قرار دهد. وظيفه مسلمانان مجاهد در برخورد با افراد نادان و جاهل صد چندان است و براي ارشاد اين گروه بايد از هر راه ممكن - چنان كه روش امام و يارانشان همين گونه بود - بهره برد. ديگر بار كه فطرت «شبث» او را قدري تكان داده، شامگاه عاشورا بود. آن هنگام كه «شمر» به آتش كشيدن خيمهها را فرمان داد، «شبث» مخالفت كرد. ولي چگونه او هرگز نميتواند خود را از اين منجلاب ضلالت برهاند؟ آيا رياستطلبي و اين كه مسئوليت پيادهنظام سپاه را داشت، او را از حق باز داشته است؟ يا عامل انحرافش را بايد در جاي ديگر جست و جو كرد؟ چرا وقتي امام نام افرادي كه به او نامه نوشتهاند را در اولين خطبه روز عاشوراء در برابر جمع يزيديان برخواند: «اي شبث بن ربعي، حجاز بن ابجر، قيس بن اشعث و زيد بن حارث، مگر شما به من ننوشتيد كه اي حسين! به سوي ما بيا كه در اين سرزمين درختانمان سبز است و ثمر داده است، حال كه آمدهام بر من اين گونه لشكركشي كردهايد؟» در پاسخ امام همه به دروغ گفتند ما نامهاي ننوشتهايم(۲۴). اما چرا «شبث» شهامت راستگويي نداشت؟ آري، پس از آن دروغ شبث احساس راحتي نميكند. بنابراين، او در تلاش برميآيد تا وجدان ناآرام خويش را آرام كند. او به سخن آمد و گفت : «آيا شما به حكم پسر عمويت كوتاه نميآيي؟ آنها آن چه شما خوش داري برآورده ميكنند و هيچ بدي از آنها به شما نخواهد رسيد» امام ميفرمايند : «تو برادر برادرت هستي، آيا ميخواهي كه بنيهاشم از تو بيش از انتقام خون مسلم بن عقيل طلب كنند؟» برادر «شبث» پيش از آن، در كوفه دست خود را به خون مسلم آلوده ساخته بود.
✳️در قرآن مجيد آمده است :
▪️«ثم كان عاقبة الذين أساءوا السوءي أن كذبوا بآيات الله )( ۲۵ ) ؛
▪️آنها كه بديهاي مكرر انجام ميدهند، سرانجام آيات خداوند را تكذيب ميكنند».
او پيش از اين به وعدههاي ابنزياد دل خوش ميداشت و عهد و پيمان با حسين را به فراموشي سپرده، و در قتل مسلم شريك شده، و راه بازگشت را بر خود مسدود كرده است .
-------------------------
📚پی نوشتها :
( ۱ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۵
( ۲ ) براي مطالعه بيشتر در باب انساب جناب مسلم ر. ك: سماوي، ابصار العين، ص ۱۰۷
( ۳ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۱۷۷
( ۴ ) رجال شيخ طوسي، ص ۸۰
( ۵ ) ابصار العين، ص ۱۰۷
( ۶ ) ابصار العين، ص ۱۰۸
( ۷ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۶ - ۷۷
( ۸ ) الاخبار الطوال، ص ۲۳۵؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص۵۳۷؛ الارشاد، ج ۲، ص ۴۵؛ مقاتل الطالبيين، ص ۹۷
( ۹ ) ابصار العين، ص ۱۰۹
( ۱۰ ) «انحن نخلي عنك و بما نعتذر الي الله تعالي في اداء حقك؟ اما و الله لا افارقك حتي اطعن في صدورهم برمحي و اضرب بسيفي ما ثبت قائمه بيدي و لو لم يكن معي سلاح اقاتلهم به لقذفتهم بالحجارة دونك حتي اموت معك». تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۱۹
( ۱۱ ) ناگفته نماند كه مسلم بن عوسجه پس از اهل بيت امام اولين صحابي امام بود كه اين گونه پاسخ داد ولي از اهل بيت عليهمالسلام اولين كسي كه به نطق آمد عباس بن علي عليهالسلام بود كه در برابر جمع گفت: «چرا اين گونه كنيم ما شما را تنها بگذاريم تا بعد از شما باقي بمانيم هرگز! خداوند ما را به اين شيوه نبيند». تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۱۹
( ۱۲ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۱۹؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۵۹؛ الارشاد، ج ۲، ص ۹۲
( ۱۳ ) «يابن راعية المعزي، انت اولي بها صليا». تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۲۴؛ ابصار العين، ص ۱۰۹
( ۱۴ ) «لا ترمه فاني اكراه ان ابدأهم في القتال». #ابصار_العين ، ص ۱۰۹، و در كتاب الارشاد، ج ۲، ص ۹۶ با اندك اختلاف در برخي از كلمات
( ۱۵ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۵؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۵
( ۱۶ ) پيش از اين گفتهايم كه سمت راست سپاه ابنسعد كه «عمرو بن حجاج زبيدي » فرماندهي ميكرد، و طرف چپ سپاه امام عليهالسلام را «زهير بن قين» رضي الله عنه فرماندهي ميكرد .
( ۱۷ ) «رحمك الله يا مسلم، فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا». احزاب، آيه ۲۳
( ۱۸ ) الارشاد، ج ۲، ص ۱۰۳-۱۰۴
( ۱۹ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۸۸
( ۲۰ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۵؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۵؛ مقتل الحسين مقرم، ص ۲۹۷
( ۲۱ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۶-۷۷
( ۲۲ ) «صرع فخرجت صائحة واسيداه يابن عوسجاه» ابصار العين، ص ۱۱۰، مقصد ۲
( ۲۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۶؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۵-۵۶۶
( ۲۴ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۰
( ۲۵ ) روم، آيه ۱۰
ن آن دو نفر داوري كردند. او سر حبيب را به حصين داد و حصين در بين لشكر به جولان پرداخت، در حالي كه✳️ سر را به گردن اسب آويخته بود. سپس سر را بازگردانيد و تميمي آن را گرفت و به اسب خود آويزان كرد تا آن كه نزد ابنزياد ببرد(۲۹). در اين هنگام بود كه امام حسين عليهالسلام خود را بر بالين حبيب رسانيد و فرمود :
▪️«عندالله احتسب نفسي و حماة اصحابي ( ۳۰ ) ؛
▪️خودم و اصحاب وفادارم را نزد خدا احتساب ميكنم».
پس از آن، امام مكرر اين آيه را تلاوت فرمود : (انا لله و انا اليه راجعون )( ۳۱ ) ؛ ما از آن خداييم و به سوي او بازميگرديم»(۳۲) در برخي از مقاتل آمده كه امام فرمود:
✳️«لله درك يا حبيب، لقد كنت فاضلا تختم القرآن في ليلة واحدة(۳۳ ) ؛
▪️ آفرين بر تو اي حبيب تو مردي فاضل بودي كه در يك شب قرآن را ختم ميكردي».
در زيارت ناحيه مقدسه آمده : «السلام علي حبيب بن مظاهر الاسدي؛(۳۴)درود بر تو اي حبيب بن مظاهر اسدي »
✳️درسي كه ميتوان گرفت : امتيازات حبيب:
▪️ ۱. امام حبيب را فاضل ميدانند؛
▪️۲. او هر شب، كل قرآن را تلاوت ميكرد:
▪️۳. معرفت او به امام بر ديگران امتياز داشت.اما آيا انحراف دشمن حسين عليهالسلام توجيهپذير است؟ آيا رياكاري و مقامطلبي حصين و شمشير به مزد بودن آن تميمي شايان عبرت نيست؟
-------------------------
📚پی نوشتها :
( ۱ ) ابصار العين، ص ۱۰۰ .
( ۲ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۵۴ .
( ۳ ) الاصابة في تمييز الصحابة، ج ۲، ص ۱۴۲ .
( ۴ ) ابصار العين، ص ۱۰۱ .
( ۵ ) ابصار العين، ص ۱۰۱ .
( ۶ ) شيخ طوسي رضي الله عنه فضيل بن زبير را از ياران و اصحاب امام باقر و امام صادق عليهمالسلام دانشته است. رجال شيخ طوسي، ص ۲۷۲ و ۱۳۲ .
( ۷ ) رجال الكشي، ص ۷۸؛ ش ۱۳۳ مامقاني، تنقيح المقال، ج ۲، ص ۳۲۸ .
( ۸ ) ابصار العين، ص ۲۵؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۷؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۳۳ .
( ۹ ) اللهوف، ص ۱۰۸؛ الارشاد، ج ۲، ص ۴۱؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۵۵؛ الاخبار الطوال، ص ۳۴۱ .
( ۱۰ ) «رحمك الله، لقد قضيتها في نفسك بواجز من القول و انا و الله الذي لا اله الا هو لعلي مثل ما انت عليه».
( ۱۱ ) ابصار العين، ص ۵۷ .
( ۱۲ ) كتاب الفتوح، ج ۵، ص ۹۰-۹۱؛ مقتل الحسين مقرم، ص ۲۵۴؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۸۶، باب ۳۷ .
( ۱۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۵۱۰ - ۵۱۱ .
( ۱۴ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۱۶ .
( ۱۵ ) «معاشر القوم: أما والله لبئس عندالله غدا قوم يقدمون عليه قد قتلوا ذريه نبيه، و عترته عليهمالسلام و اهل بيته صلي الله عليه و آله و سلم و عباد اهل هذا المصر المجتهدين بالاسحار، و الذاكرين الله كثيرا». تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۱۶-۴۱۷؛ مقتل الحسين مقرم، ص۲۵۶ .
( ۱۶ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۶۳ .
( ۱۷ ) «فقال لها: و الله لقد بلوتهم فما وجدت فيهم الا الاشوس الافمس، يستأنسون بالمنية دوني استيناس الطفل الي محالب امه» مقتل الحسين مقرم، ص ۲۶۵ .
( ۱۸ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۴۶ .
( ۱۹ ) «و نادي: يا اصحاب الحمية و ليوث الكريهه، فتطالعوا من مظاربهم كالاسود الضارية ».
( ۲۰ ) «و الله الذي من علينا بهذا الموقف، لولا انتظار امره لعاجلناهم بسيوفنا الساعة، فطب نفسا و قرعينا ».
( ۲۱ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۶۶ .
( ۲۲ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۲۹؛ الارشاد، ج ۲، ص ۹۵ .
( ۲۳ ) ابصار العين، ص ۱۰۴ .
( ۲۴ ) قال حبيب بن مظاهر «زعمت الصلاة من آل رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، لا تقبل و تقبل منك يا حمار ».
( ۲۵ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۳۹؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۷ .
( ۲۶ ) #ابصار_العين ، ص ۱۰۵ .
( ۲۷ ) كتاب الفتوح، ج ۵ ص ۱۰۷؛ مقتل الحسين خوارزمي، ج ۲، ص ۱۸؛ ابصار العين، ص ۱۰۵ .
( ۲۸ ) موسوعة كلمات الامام الحسين عليهالسلام، ص۴۴۶، ش ۴۲۴ .
( ۲۹ ) الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۷ .
( ۳۰ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵ ص ۴۳۹-۴۴۰؛ مقتل الحسين عليهالسلام خوارزمي، ج ۲، ص ۱۹۲؛ الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۶۷؛ البداية و النهاية، ج ۸، ص ۱۹۸؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۷؛ عوالم، ج ۱۷، ص ۲۷؛ اعيان الشيعة، ج ۱، ص ۲۰۶؛ وقعة الطف، ص ۲۳۰-۲۳۱؛ موسوعة كلمات الامام الحسين، ص ۴۴۶ .
( ۳۱ ) بقره، آيه ۱۵۶ .
( ۳۲ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۳۰۱ .
( ۳۳ ) موسوعة كلمات الامام الحسين، ص ۴۴۶، ش ۴۲۴، ص ۲۳۱. در ينابيع المودة، ج ۳، ص ۷۱ آمده «يرحمك الله يا حبيب، لقد كنت تختم القرآن في ليلة واحدة و انت فاضل؛ اي حبيب، خداوند تو را رحمت كند. كه در يك شب قرآن را ختم ميكردي و تو فاضل بودي ».
( ۳۴ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۸ و ۳۴۳ .
0⃣7⃣ #جون_بن_حوي مولي ابيذر الغفاري
🔹شيخ طوسي رحمه الله جون را از اصحاب امام حسين عليهالسلام شمرده است.(۱) «جون»(۲) اهل «نوبه» و
✳️غلام سياهپوستي بود كه «ابيذر غفاري» آن صحابي باوفاي پيامبر او را از قيد بندگي و بردگي آزاد كرده بود. «جون» از شيعيان امام علي عليهالسلام شناخته ميشد. او پيوسته پس از ابوذر همراه اهل بيت عليهمالسلام بوده است. زماني در خدمت امام حسن عليهالسلام و هنگامي با امام حسين عليهالسلام بود. او امام حسين عليهالسلام را از مدينه تا مكه و سپس از مكه تا عراق همراهي كرده بود.(۳) گويند جون در ساخت و تعمير سلاح مهارت داشت.
▪️نقل شده جون، در شب عاشورا خيمه ويژهاي براي خود برپا ساخته بود تا سلاح ياران حسين عليهالسلام را تعمير و اصلاح كند. در تاريخ آمده است، در روز عاشورا، امام درخواست او را براي جهاد اين گونه رد فرمود:
🔴«تو از جانب من اذن (كنارهگيري از جنگ) داري، فقط و فقط تو ما را براي دستيابي به عافيت همراهي كردهاي. بنابراين، خود را به راه و شيوه ما مبتلا مساز».(۴)
✳️گفته شده بعد از اين بود كه به خدمت دختر اميرمؤمنان، زينب عليهاالسلام و اطرافيان امام رسيد تا آنها را شفيع خود سازد. پس از آن از امام اجازه جهاد گرفت و وارد ميدان رزم شد.
🔸درسي كه ميتوان گرفت: در راه احياي حق، هر كس بايد از ابزار ممكن كه مورد قبول نيز ميباشد، بهرهمند شود .
🔻شهادت جون
🔹جون در روز عاشورا در مقابل امام حسين عليهالسلام ايستاده و از آن حضرت اجازه رزم خواست. اما امام به او اذن جهاد ندادند و حضرت فرمودند: ما تو را براي ايام عافيت و آسودگي خريداري كرديم ولي الآن خود را گرفتار نكن»
😭جون خود را بر قدمهاي امام انداخت و بر آن بوسه ميزد و ميگفت:
😭«اي فرزند رسول خدا! من براي آسودگي خاطر خويش در گرفتاري از شما كمك ميگرفتم، (۵)
😭من خود ميدانم كه بوي خوشي ندارم،
😭خويشانم افرادي فرومايهاند
😭و رنگم سياه است.
اما شما از من از آن نفس بهشتگونهتان بدميد تا كه خوش بو شوم، شرافت خويشاوندي يابم، و سيمایم سفيد شود. به خدا قسم از شما جدا نخواهم شد تا اين خون تيرهام با خون پاكتان مخلوط گردد» پس از آن گاه امام او را اجازه رزم دادند.(۶) او وارد معركه جنگ شد در حالي كه اين رجز را ميسرود:
▪️«كيف يري الكفار ضرب الاسود بالسيف ضربا عن بنيمحمداذب عنهم باللسان و اليد ارجوا به الجنة يوم الورود؛(۷)
▪️اي كفار، ضرب شمشير سياه را چگونه ميبينيد؟ به شمشير ضربهاي از فرزند محمد، از آنها با زبان و دست حمايت ميكنم، در حالي كه به بهشت در روز قيامت اميدوارم»
بعد از آن، بيست و پنج نفر از سپاه دشمن را به خاك انداخت.
محمد بن ابيطالب ميگويد:
✳️😭«زماني كه جون به زمين خورد، حضرت اباعبدالله الحسين عليهالسلام بر بالينش آمد و بر حق او اين گونه دعا فرمود:
▪️«اللهم بيض وجهه، و طيب ريحه و احشره مع الابرار، و عرف بينه و بين محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله؛ (۸)
▫️پروردگارا! سيماي او را سفيد كن، و او را خوش بوي گردان، و با محمد صلي الله عليه و آله محشورش نما، و بين او و محمد، آشنايي برقرار ساز».
✳️علماي ما از امام باقر عليهالسلام و از پدرشان امام زينالعابدين عليهالسلام نقل كردهاند: هنگامي كه بنياسد براي دفن شهدا، به معركه جنگ آمدند، بعد از چند روز ديدند كه بوي خوشي - چون مشك - از اندام جون متصاعد است.(۹)
سلام بر جون در زيارت ناحيه اين گونه آمده است:
«السلام علي جون بن حوي ابن حرمي مولي ابيذر الغفاري؛ (10)
سلام بر جون غلام ابيذر غفاري».
♻️درسي كه ميتوان گرفت: شناخت حق و رهروي آن به ظاهر افراد نيست. استجابت دعاي ولي خدا آن قدر با شتاب انجام ميپذيرد، به گونهاي كه خواندن او در واقع اجابت خداوند است .
-------------------------
📚پی نوشتها :
( ۱ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۴؛ ابصار العين، ص۱۳۸؛ موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام، ص ۴۵۱؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۲۸
( ۲ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۳۱۲؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۴۴۴؛ ابصار العين، ص ۱۲۹
( ۳ ) #ابصار_العين ، ص ۲۲۷ و فائده ۱۵
( ۴ ) اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۷۹ و ۳۴۵؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۷۳
( ۵ ) رجال شيخ طوسي، ص ۷۲
( ۶ ) گاه نام ايشان را «حوي» ضبط كردهاند، و ليكن مشهور «جون» است. مقتل الحسين خوارزمي، ج ۱، ص۲۳۷، ولي مفيد رحمه الله او را جوين مولي ابيذر دانسته است. الارشاد، ج ۲، ص ۹۳
( ۷ ) ابصار العين، ص ۱۷۶
( ۸ ) فقال عليهالسلام: «انت في اذن مني، فانما تبعتنا طلبا للعافيه، فلا تبتل بطريقنا »
( ۹ ) «يابن رسول الله، انا في الرخاء الحس قصاعكم و في الشدة اخذلكم »
( ۱۰ ) اللهوف، ص ۴۷؛ مقتل الحسين مقرم، ص ۳۱۳
#جون