eitaa logo
༅࿇༅🇮🇷نوای ذاکرین🇮🇷 ༅࿇༅
16.5هزار دنبال‌کننده
33 عکس
33 ویدیو
163 فایل
گلچین تخصصی و بروز اشعارونواهای مذهبی روضه،غزل مرثیه،نوحه وگریز،دودمه،ختم خوانی باحضورمداحان وشعرای آئینی👌آرامش راه اندازی کانال درتلگرام سال ۱۳۹۴ خادم و بانی و مداح چه فرقی دارد من فقط حاجتم این است که نوکرباشم Eitaa.com/navayehzakerin2 @Aaramesh42
مشاهده در ایتا
دانلود
اگرچه عاشق ناقابل شماست دلم بیا به خانه‌ی خود، منزل شماست دلم اگر که شیعه شدم از دل شماست دلم که از اضافه‌ی آب و گِل شماست دلم من آفریده شدم تو دل مرا ببری طفیل هستی عشق‌اند آدمی و پری تو آمدی، رمضان سفره‌ی ضیافت شد شب تولد تو، تازه ماه رؤیت شد همین که در دو جهان کار تو کرامت شد خیال من دگر از روز حشر راحت شد به شکر آنکه برای خدا حسن شده‌ای چهار رکعت یومیه‌های من شده‌ای سه بار زندگی‌ات را به این و آن دادی جذامی آمده و روی خوش نشان دادی به آنکه گفت به تو ناسزا، امان دادی گرسنه بود و به او قرص‌های نان دادی هزار سفره اگر هم فراهم آورده کَرَم کنار کریمی تو کم آورده ازل ندیده دگر تا ابد همانندت غزل چه هست به جز بندهای دربندت جمل شکسته شده فتنه‌اش ز ترفندت عسل شده‌ست چه شیرین ز کام فرزندت برای روز مبادا دوتا پسر داری دوتا پسر که نه، یک جفت شیر نر داری سفید نیست که سرخ است پرچم صلحت و نیست صحبت سازش در عالم صلحت نبود تیغ برنده‌تر از دم صلحت بپاست کرب و بلا از مُحرم صلحت سکوت تو ثمرش می‌شود قیام حسین شما امامْ حسن هستی و امامِ حسین تو اعتبار زمین، افتخار زهرایی قرار فاطمه‌ای، بیقرار زهرایی توئی که تا به ابد رازدار زهرایی میان کوچه فقط تو کنار زهرایی دوباره حرف تو شد، نام مادرت بردم مرا ببخش اگر خاطر تو آزردم ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
به خنده می‌رسد از مهر بامداد، ندا که ماه فاطمه شد در مه خدا پیدا به بوستان رسالت، گلی شکفت امشب که آفتاب به لبخند گفت: صل علی مه ضیافتِ الله و چشم میهمانان زآفتاب رخ میزبان گرفت صفا یُسبِّحونَ لَه الْحَمد روی خویش امشب گشود حضرت سُبحانَ رَبّیَ الاَعلی قسم به قدر! که برتر ز شام قدر بود شب ولادت او از برای اهل ولا به شکر مقدم او عاشقان حق دارند صلوة و صوم و مناجات و شور و حال دعا از آن مه رمضان شد مهِ هدی للناس که جلوه کرد در آن آفتابِ برج هدا مهی که گشته کتاب خدا در آن نازل گشود سینه به شوق جمال آن مولا فرشته! خنده بزن فاطمه شده مادر ملک به وجد درآ مرتضی شده بابا خدا به فاطمه و مرتضی حسن داده حسن که آینه‌ی مصطفی‌ست سر تا پا حسن که روح دو گیتی به مهر او زنده حسن که جان دو عالم شود ورا بفدا حسن وجود و حسن خلقت و حسن طینت حسن خصال و حسن سیرت و حسن سیما نسیم، مُشک برای فرشتگان می‌بُرد دمی که موی ورا شانه می‌زده زهرا! پدر چو حیدر و مادر چو فاطمه باید که این چنین پسر آید به عرصه‌ی دنیا پسر کدام پسر؟ بر تمام خلق پدر پدر کدام پدر؟ باب آدم و حوا علی به چهره‌ی او خنده می‌زند همه دم رسول بر لب او بوسه می‌نهد همه جا چراغ روشن دل‌هاست قبر خاموشش اگر چه در دل ظلمت نهان بُوَد شب‌ها مگو درِ حرمش بسته، کو بُوَد شب و روز به عالمی ز همین باب بسته، عقده‌گشا مگو که نیست به گرد مزار او زائر که انبیا همه در بر گرفته‌اند آن را اگر اجازه‌ی بوسیدن درش گیرند ستارگان همه ریزند بر زمین ز سما به عرش، حُسن فروزنده‌اش سراج منیر به فرش، رویِ درخشنده‌اش چراغ هدی ز صبر اوست اگر جُند حق شده پیروز ز صلح اوست اگر مُلک دین گرفته صفا به صبر، گلبن اسلام را دهد رونق به صلح، کفر معاویه را کند افشا بحق حق که اگر آن ثبات و صبر نبود نبود نهضت خونین روز عاشورا اگر به دیده‌ی تحقیق بنگری بینی که صلح اوست بنای قیام کرب و بلا اگر به صلح دهد حکم، جنگ، عصیان است وگر به جنگ کند حکم، آشتی‌ است خطا نَبَرْد و صلح، بُوَد تحت اختیار کسی که در قیام و قعود است بر همه مولا کسی که تیغ به کف بر گرفت در صفین به قلب کفر زد و خصم را فکند ز پا کسی که در صف جنگ جمل به بازویش صدای احسن برخاست از لب اعدا کسی که ارث شجاعت ز مرتضی دارد کسی که خوی شهامت گرفته از زهرا کسی که هست سراپای مظهر توحید کسی که بوده ز پا تا سر آیت تقوی چگونه پیش ستم‌بارگان شود تسلیم چگونه قامت خود را کند به خصم دو تا چگونه جنت و دوزخ کنار یکدیگر؟ چگونه روشنی و نور جمع در یک جا؟ چگونه همدم نمرود گردد ابراهیم؟ چگونه روی به فرعون آورد موسی؟ نداشت چاره به جز صلح و صبر با دشمن که بود بین همه دوستان خود تنها قیام کرد ز آغاز لیک از یاران هماره دید جفا، لحظه‌ای ندید وفا سکوت چون نکند رهبری که در خانه شریک زندگی‌اش قاتلش بُوَد ز جفا هر آنکه گریه برای حسن کند امروز به گریه وارد محشر نمی‌شود فردا زبس که تیر به جسمش زدند دوخته شد تنش به تخته‌ی تابوت، آن امام هدی الا زخیل نبیین تو را همیشه درود الا ز فوج امامان تو را هماره ثنا الا عدوی تو را دائم از خدا نفرین الا محب تو را روز و شب ز خلق، دعا الا به روی تو دیدار جان، به هر شب و روز الا به کوی تو پرواز دل، به صبح و مسا به صلح و صبر تو و نهضت حسین قسم به اشک چشم تو و خون سیدالشهداء به آن بدن که ز تو، شد به تیر گلباران به آن سری که لبِ تشنه شد جدا ز قفا به آن دو طشت که شد طشت خون ز دیدنشان دل مقدس زهرا و سیدالشهداء به عزم و همت رزمندگان حق سوگند به صدق و نیت و اخلاص عاشقان خدا اگر نشاط ببارد، وگر بلا خیزد نمی‌شوم جدا هرگز از طریق شما میان جان و تن ما جدائی افتد اگر هزار مرتبه بِه، کز شما شوم جدا به غیر مدح شما نیست بر لب (میثم) بگو برند ز کامش زبان به دار بلا ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
ای فروزنده ز رخ حُسن خدات وی همه حُسن‌فروشان بفدات جلوه‌گر آینه‌ی ذوالمننی پای تا فرق، حَسن در حَسنی مصطفی را تو فروع بصری وصی دوم و اوّل پسری خلد، گردی‌ست ز خاک حرمت چرخ، موجی‌ست ز بحر کرمت مهر را جلوه ز پیرایه‌ی تو آفتابش همه از سایه‌ی تو رمضان سفره‌ی مهمانی تو مشعلش چهره‌ی نورانی تو روزه‌داری که بُوَد تشنه‌ی دوست آتش عشق تو افطاری اوست ای فدای رُخ بهتر ز مهت روزه‌داران خدا خاک رهت ای به خلد غمت افسانه بهشت پیش رخسار تو زیبایی، زشت گنج توحیدی و دل ویرانت روی نادیده! همه حیرانت ای ز غم‌های تو خون بر دل خاک پنجه‌ی صبر، گریبان زده چاک صبر، دیوانه شده از صبرت حلم، خون خورده کنار قبرت صلح و جنگ تو درش سرّ و سری‌ست هر دو را هر که بداند اثری‌ست پای صلح تو در آن آتش جنگ سر بیداد‌گران خورد به سنگ تو امامی به قعود و به قیام به قعود و به قیام تو سلام مَرکب حکم، تو میرانی و بس جنگ یا صلح، تو می‌دانی و بس هر که با صلح و قیام تو نساخت بخدا مرتبه‌ات را نشناخت تو که مانند پدر در پیکار شعله‌ی مرگ زدی بر اشرار صف کفار ز هم پاشیدی فاتح جنگ جمل گردیدی راه تا قلب سپه طی کردی ناقه‌ی عایشه را پی کردی ای ز رزم‌آوری‌ات در صفّین بانگ تکبیر بلند از طرفین تو که نجل اسدالله استی تو که فرزند یدالله استی نَبُوَد در دلت از دشمن بیم نکنی صلح که گردی تسلیم تو، به هر حال ولیُّ اللّهی جنگ یا صلح کنی، آگاهی مصطفی کو سخنش وحی خداست گفته در شأن تو این گفته به راست: حسنین‌اند دو پاکیزه امام همگان را به قعود و به قیام ای رخت شمع جوانان بهشت سیّد جمع جوانان بهشت وصی دوم بر حق رسول پسر اول زهرای بتول تو که هستی که به رغم دشنام خصم خود را کنی از لطف سلام؟ صفت و خُلق تو از بسکه نکوست شود از یک نگهت دشمن، دوست ای فدای تو! من و امّ و ابم وی ثنای تو به لب روز و شبم ای تو بعد از پدر، اوّل مظلوم سوّمین نور و چهارم معصوم مهر افلاک به حُسنت خندان ماهی بحر به یادت گریان جگر صبر ز صبرت پُرخون چهره‌ی حلم ز شرمت گلگون دل عشّاق مزارت همه رشک آب باران بقیعت همه اشک سینه‌ها را به تمنّای تو داغ قلب‌ها را ز مزار تو چراغ کاش گردی شوم و از کرمت بنشینم به کنار حرمت کاش چون ماه به شب‌های دراز داشتم با حرمت راز و نیاز کاش مانند چراغی سوزم تا شبی در حرمت افروزم کاش مانند نسیم سحری داشتم بر سر کویت گذری کاش چون اشک کنارت افتم بر روی خاک مزارت افتم روی جان‌ها همه بر تربت تو سوز دل‌ها همه از غربت تو غربت آن است که فردی مظلوم شود از کینه‌ی یارش مسموم غربت آن است که بعد از کشتن بارش تیر ببارد به بدن تیر بارید ز بس بر بدنت بدنت گشت یکی با کفنت سینه‌ها از اِلَم، فروخته شد تن و تابوت، بهم دوخته شد ای بیاد تو دل هستی، خون وی حساب غمت از حد بیرون قلب احمد که برایت خون بود به همه مردم عالم فرمود: روز محشر که همه گریانند اشک ریزان حسن خندانند زین شرر سوخته «میثم» امروز بارالها تو به فرداش، مسوز ✍ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ =صَــــدَقِہ جاریِہ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 دعوتید: به کانال وابرگروه مداحان ایتا↙️ کانال↙️↙️ Eitaa.com/navayehzakerin2 ابرگروه↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ╚═══💠═╝
ای فروزنده ز رخ حُسن خدات وی همه حُسن‌فروشان بفدات جلوه‌گر آینه‌ی ذوالمننی پای تا فرق، حَسن در حَسنی مصطفی را تو فروع بصری وصی دوم و اوّل پسری خلد، گردی‌ست ز خاک حرمت چرخ، موجی‌ست ز بحر کرمت مهر را جلوه ز پیرایه‌ی تو آفتابش همه از سایه‌ی تو رمضان سفره‌ی مهمانی تو مشعلش چهره‌ی نورانی تو روزه‌داری که بُوَد تشنه‌ی دوست آتش عشق تو افطاری اوست ای فدای رُخ بهتر ز مهت روزه‌داران خدا خاک رهت ای به خلد غمت افسانه بهشت پیش رخسار تو زیبایی، زشت گنج توحیدی و دل ویرانت روی نادیده! همه حیرانت ای ز غم‌های تو خون بر دل خاک پنجه‌ی صبر، گریبان زده چاک صبر، دیوانه شده از صبرت حلم، خون خورده کنار قبرت صلح و جنگ تو درش سرّ و سری‌ست هر دو را هر که بداند اثری‌ست پای صلح تو در آن آتش جنگ سر بیداد‌گران خورد به سنگ تو امامی به قعود و به قیام به قعود و به قیام تو سلام مَرکب حکم، تو میرانی و بس جنگ یا صلح، تو می‌دانی و بس هر که با صلح و قیام تو نساخت بخدا مرتبه‌ات را نشناخت تو که مانند پدر در پیکار شعله‌ی مرگ زدی بر اشرار صف کفار ز هم پاشیدی فاتح جنگ جمل گردیدی راه تا قلب سپه طی کردی ناقه‌ی عایشه را پی کردی ای ز رزم‌آوری‌ات در صفّین بانگ تکبیر بلند از طرفین تو که نجل اسدالله استی تو که فرزند یدالله استی نَبُوَد در دلت از دشمن بیم نکنی صلح که گردی تسلیم تو، به هر حال ولیُّ اللّهی جنگ یا صلح کنی، آگاهی مصطفی کو سخنش وحی خداست گفته در شأن تو این گفته به راست: حسنین‌اند دو پاکیزه امام همگان را به قعود و به قیام ای رخت شمع جوانان بهشت سیّد جمع جوانان بهشت وصی دوم بر حق رسول پسر اول زهرای بتول تو که هستی که به رغم دشنام خصم خود را کنی از لطف سلام؟ صفت و خُلق تو از بسکه نکوست شود از یک نگهت دشمن، دوست ای فدای تو! من و امّ و ابم وی ثنای تو به لب روز و شبم ای تو بعد از پدر، اوّل مظلوم سوّمین نور و چهارم معصوم مهر افلاک به حُسنت خندان ماهی بحر به یادت گریان جگر صبر ز صبرت پُرخون چهره‌ی حلم ز شرمت گلگون دل عشّاق مزارت همه رشک آب باران بقیعت همه اشک سینه‌ها را به تمنّای تو داغ قلب‌ها را ز مزار تو چراغ کاش گردی شوم و از کرمت بنشینم به کنار حرمت کاش چون ماه به شب‌های دراز داشتم با حرمت راز و نیاز کاش مانند چراغی سوزم تا شبی در حرمت افروزم کاش مانند نسیم سحری داشتم بر سر کویت گذری کاش چون اشک کنارت افتم بر روی خاک مزارت افتم روی جان‌ها همه بر تربت تو سوز دل‌ها همه از غربت تو غربت آن است که فردی مظلوم شود از کینه‌ی یارش مسموم غربت آن است که بعد از کشتن بارش تیر ببارد به بدن تیر بارید ز بس بر بدنت بدنت گشت یکی با کفنت سینه‌ها از اِلَم، فروخته شد تن و تابوت، بهم دوخته شد ای بیاد تو دل هستی، خون وی حساب غمت از حد بیرون قلب احمد که برایت خون بود به همه مردم عالم فرمود: روز محشر که همه گریانند اشک ریزان حسن خندانند زین شرر سوخته «میثم» امروز بارالها تو به فرداش، مسوز ✍ 🌹 🌹 💠💠 💠کانال وابرگروه نوای ذاکرین💠 Eitaa.com/navayehzakerin2
میان ارض و سما، بزم شادی و شور است به روی دست نبی، آیه‌هایی از نور است بغل گرفته نبی سبط اکبر خود را و ان یکاد بخوان، چشم ابتران شور است گمان کنم که پیمبر به گوش او می‌گفت: خوشا به حال رسولی که با تو محشور است به رزق خوان حَسَن، عالمی نمک‌گیرند عزیز کرده‌ی زهرا "کریم" مشهور است ز دست هیچ کسی لقمه نان نمی‌خواهیم کرامت حسنی با مزاجمان جور است گدای کوی کریمیم و نان بهانه‌ی ماست نظر به منظر جانان، مراد و منظور است :: چقدر غبطه خورم بر کبوتران بقیع شکسته بال و پرم... قبر خاکی‌اش دور است به قبر خاکی او سایبان بدهکاریم برای گنبد و گلدسته نقشه‌ها داریم ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
ای‌ سفره‌دار‌ ماه‌ ضیافت‌! خوش‌آمدی خورشید آسمان‌ کرامت‌! خوش‌آمدی ای وارث سریر امامت! خوش‌آمدی ای‌ نور‌ چشم‌ شاه‌ ولایت‌! خوش‌آمدی وقت طلوع نور تو گفتند مرد و زن عالم فدای حُسن‌ تو یا ایّها‌ الحَسن وقت‌ سُرودن از تو تَغزُّل‌ مبارک است بر اسم اعظم تو توکّل مبارک است (اَنتُم وَسیلَتی) که‌ توسّل مبارک است این ماه با شما رمضانُ المُبارک است امشب به لطف اینکه تویی میزبان‌ِ ما نان هم گرفته طعم عسل در دهانِ ما زیبایی رُخ تو کجا و قمر کجا شیرینی لب تو کجا و شِکر کجا درک بزرگی تو کجا و بشر کجا هستیم در هوای تو باشیم هرکجا تنها دوشنبه‌ها نه که ما کلُّ هفته‌ را سرگرم ذکر خیر تو هستیم مُجتبی مثل ستاره‌های‌ درخشنده‌ می‌شویم در آستان‌ قدس‌ تو، تا بنده می‌شویم اطراف‌ خانه‌ی تو پراکنده‌ می‌شویم دل‌مُرده‌ایم‌ و‌ پیش‌ تو سرزنده می‌شویم با‌ مِهر تو نتیجه‌ی اعمالمان‌ خوش است با ذکرِ یا امام‌ حسن، حال‌مان‌ خوش‌ است توحید جلوه می‌کند از ربّنای تو قرآن شنیدنی‌ست ولی با صدای تو پیداست در جوار خدا ردّ پای تو دارد شرف به پرده‌ی کعبه؛ عبای تو مثل خدیجه‌ای و شبیه پیمبری تو اوّلین تجّلی زهرا و حیدری ای سایه‌‌ی تو بر سر اسلام مُستدام خیرت رسیده‌ است به‌عالَم علی الدّوام آری قعود توست عیارش چُنان قیام رسوایی معاویه در چشم خاص و عام تنها به دست (هُدنِه‌ات)* امکان‌پذیر بود ای بر تو و کیاست و دانایی‌ات دُرود تصویر تو در آینه تصویر حیدر است تکبیرِ تو اقامه‌ی تکبیر حیدر است شمشیر‌ِ تو ادامه‌ی شمشیر حیدر است رزم تو مثل رزم نفس‌گیر حیدر است در نهروان شبیه جمل گشت آشکار از دست ضربه‌های‌ِ تو لایمکن‌ُ الفرار مثل اباالحسن شده‌ای صف‌شکن‌، حسن مردان فراری‌اند ز تیغت چو زن، حسن سر می‌زدی شبیه علی از بدن، حسن فریاد می‌زدند ملائک: حسن حسن تا نیزه‌ی تو سینه‌ی کُفّار می‌درید شیر خدا برای تو تکبیر می‌کشید ای شیر تا تورا گذر افتاد بین دشت از برق چشم تو شرر افتاد بین دشت یک کوه دست و پا و سر افتاد بین دشت هودج نشینِ فتنه‌گر افتاد بین دشت با ضربه‌ات نصیبش عذاب اِله شد حال آمدم که روز حمیرا سیاه شد ✍ *یکی از معانی هُدنِه: آتش‌بس نظامی موقت ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
سحر به آه دل خستگان اثر دادند چراغ روشنی دل به ما سحر دادند فرشتگان خدا قدر و والضحی خواندند خبر زجلوه‌ی والشمس و والقمر دادند اگر که باغ ولایت شده‌ست رشک بهشت به نخل سبز و سرافراز دین، ثمر دادند بیا به تهنیت بانوی گل توحید که از بهشت به او زینتی دگر دادند جهان زجلوه‌ی لبخند فاطمه زیباست که بر امیر همه مؤمنان پسر دادند زحسُن یوسف زهرا چه می‌توانم گفت که بهر حُسن حسن اولیا نظر دادند زنور طلعت این گوشوار عرش برین به طاق عرش الهی شکوه و فر دادند غباری از قدمش را در آسمان امید فرشتگان خدا دست یکدگر دادند خبر رسید که آمد کریم اهل البیت به سائلان زعنایات او خبر دادند زیمن مقدم سرچشمه‌ی خلوص و یقین به ما ارادت از پیش بیشتر دادند دهید مژده به گم‌گشتگان وادی عشق به پیروان ره دوست راهبر دادند به پاکی دل هر شبنم و شکوفه قسم به باغ علم وعمل، نخل بارور دادند همین نه عصمت و پاکی ز فاطمه دارد به او مرام علی و پیامبر دادند زچلچراغ پُر از نور دانش و علمش به عالمان جهان بینشی دگر دادند لوای صلح ورا با قیام عاشورا یکی به دست قضا و یکی قدر دادند چنان به جنگ جمل تاخت بر دشمن که از شجاعت او مژده‌ی ظفر دادند خدا گواست که روز جزا تهی دستند جماعتی که ولای ورا به زر دادند زنور مهر و تولای این امام همام کلید گلشن فردوس بر بشر دادند شمیم عشق زباغ مدینه می‌آید نسیم را مگر از کوی او گذر دادند به شوق آن که نشیند در آستان بقیع کبوتر دل ما را دوباره پَر دادند به یاد غُربت جانسوز این غریب وطن به عاشقان حسن دیدگان تر دادند به هرکسی که «وفایی» است پیرو راهش برای روز جزا توشه‌ی سفر دادند ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
ای حُسن تو تمامیِ حُسنِ خدای تو یوسف بُوَد ز حُسن و ملاحت گدای تو اسم است چون دلیل مُسمّی، خدا از آن کرد انتخاب، نام حسن را برای تو ای گوشوار عرش الهی که بوده است دوش رسول و دامن زهرای جای تو آن سان که ماه می‌کند از مِهر کسب نور خورشید کسب نور کند از ضیای تو ذاتت چو هست آینه‌ی ذات سرمدی حُسن است و لطف و عاطفه، سر تا به پای تو بوسید مصطفی لب و رویت از آن که دید کوثر، دهانِ نوُشَت و جنت لقای تو عبد خدا تویی که به محراب و در نماز لرزان شود ز هیبت حق عضوهای تو افراشتی چو رایت صلح ای ولی حق رونق گرفت شرع مبین در لوای تو صُلحت که چون قیام حسین است با اثر افزود در برابر عالم، بهای تو در هم شکست قدرت طغیان خصم را ای نور چشم فاطمه صلح و صفای تو هر نقشه‌ای که ریخت معاویه از عِناد شد بی اثر ز خُلق خوش و حُسن رای تو تفویض سلطنت به عدو بود مصلحت زیرا بُوَد خلافت مطلق سزای تو از آنچه آفتاب بتابد بر آن مدام باشد فزون، فواید صلح بجای تو بهر رضای حق چو گذشتی ز حق خویش توأم بُوَد رضای خدا با رضای تو محفوظ مانْد خوبِ محبان ز رحمتت حلم تو بود رحمت بی‌منتهای تو در مجلس مناظره تنها قدم نهی زیرا که نیست جز به خدا اتّکای تو معنای صد قیام به صلح تو مُضمَر است این نکته یافت می‌شود از گفته‌های تو پیش تو آمدم به گدایی که روز و شب باز است بر همه درِ دولت سرای تو دارم امید بوسه‌ی قبر تو در بقیع حاشا که نا امید شوم از عطای تو ✍مرحوم ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
این کیست که آقای جوانان بهشت است؟ نامی‌ست که بر کنگرۀ عرش نوشته‌ست از نور محمّد تن این پاک سرشت است عطر نفسش رایحۀ بال فرشته‌ست امشب شب رویش، شب میلاد بهار است از جذبۀ این جلوه، فلک آینه‌زار است امشب نظر ساقی این میکده عام است آیینه بیارید که این جلوه مدام است نور است و نوید است و درود است و سلام است ماه است و تمام است و امیر است و امام است ای گمشدگان! جلوۀ خورشید هدایت! ای سوختگان! چشمۀ جوشان ولایت! بهر تن این طفل، ملک پیرهن آورد چون فاطمه را خندۀ او در سخن آورد پرسید چه نام از تو خدا نزد من آورد؟ جبریل ز عرش آمد و نام حسن آورد تو حُسن خداوندی و نام تو حَسن شد پس گفت پیمبر، حَسن آیینۀ من شد نور از فلک و گل به زمین جوش گرفته تا عرش، گل نام تو در گوش گرفته زهرات به صد بوسه در آغوش گرفته احمد به برت خوانده و بر دوش گرفته کای نور دل و دیده‌ام ای جان و تن من! جانم حسن من، حسن من، حسن من! مردم! چو برآنید مرا دوست بدارید در راه وفای حسنم کم مگذارید نور دل من آمده، آیینه بیارید گر اهل ولایید، به او دل بسپارید عهد حسنم، نقش دل و جان شما باد در روز شفاعت ز شفیعان شما باد ای چشم بهشت از گل لبخند تو روشن ای دیدۀ خورشید به پیوند تو روشن خورشید فلک نیست به مانند تو روشن عالم شده از صورت دلبند تو روشن لبخند بزن غنچۀ تو تازه‌ترین است چون حُسن تو در عرش پر آوازه‌ترین است مولا که سر سفرۀ بانوی فدک بود از ذکر حسین و حسنش نان و نمک بود روشن ز حسین، آینۀ چشم فلک بود دیدار حسن، روشنی چشم ملک بود شادی پیمبر، همه جان و دل مولا روشن ز دو آیینه شده خانۀ زهرا این کیست که در عرش خدا، چشم و چراغ است آری حسن است این که نخستین گل باغ است ای آن که تو را مادرِ خورشید سراغ است بازار دل‌‌افروزی عالم ز تو داغ است تا باد جهان مست میِ جام حسن باد تا باد، بهارِ دل ما نامِ حسن باد ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
نور از زمین به عرش معلا رسیده است خورشید در مقام تماشا رسیده است عالیجناب عشق، رحمت دنیا، رسیده است جان جهانِ حضرت زهرا رسیده است امشب برای عشق، بهاری‌ترین هواست گوش علی به بانگ خوشِ عاشقانه‌هاست او آمده است قبله‌ی اهل نظر شود تا نام مرتضی همه جا جلوه‌گر شود با بخششی که داشت گدا معتبر شود تا امتداد کوثریان بیشتر شود شمسِ علی طلوع مجدد گرفته است انگار جان تازه، محمد گرفته است گفتم حسن، ترنم رحمت شروع شد آیه به آیه شرح ملاحت شروع شد با او طلوع فصل سخاوت شروع شد با نسل او حیات نجابت شروع شد او مادری‌ترین پسر عالمین بود ده سال پیشوا و امامِ حسین بود نامش شکوه داده به نام کریم‌ها از او فصیح گشته کلام کلیم‌ها ماتم نداشتند زمانش یتیم‌ها دلداده‌ایم بر کرمش از قدیم‌ها هر چند خانه‌اش همه از خاک و خشت بود سائل نوشت خانه‌ی او چون بهشت بود اخلاق بود معجزه‌ی مجتبایی‌اش بخشش همیشه شاخصه‌ی ابتدایی‌اش بارانی است رحمت بی انتهایی‌اش ما مفتخر شدیم به فخر گدایی‌اش غم را به وعده‌های کرم پشت سر گذاشت هر کس امید خیر به غیر از حسن نداشت هر ذره می‌رسد به ثریا کنار او چون قطره‌ای‌ست وسعت دریا کنار او لالم ولی قلم شده گویا کنار او شاعر گرفته شوق تبرّی کنار او لعنت به آنکه حُسن حَسن را ندیده است لعنت بر آن زنی که جمل را پدیده است با اقتدار بود به وقتش، چنان جمل کافر کُشیِ او به جمل بوده بی خلل صفین بود و بود علیِّ علی البدل شاگرد اوست حضرت عباس در عمل مثل عموش حمزه جگردار بوده است هنگامه‌ی جهاد، علمدار بوده است دستش به بذل خیر، پیِ یک بهانه بود پای پیاده حج دلش، عاشقانه بود درد آشنای غربت اهل زمانه بود هم در وطن غریبه و هم بین خانه بود دشمن هر آنچه خواست به قلبش شرر زده است زخم زبانِ دوست ولی بیشتر زده است ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
خبر به بادیه سرمست از انتشار شده‌ست خبر که از خبر خویش بی‌قرار شده‌ست موثّق است خبر، آن‌قدَر که جبرائیل به سوی غار حرا باز رهسپار شده‌ست خبر که موجب آرامش خداوند است خبر که بر سر اهریمنان هوار شده‌ست خبر به پیکر طاغوت لرزه می‌ریزد خبر برنده‌تر از تیغ ذوالفقار شده‌ست خبر به آبی افلاک نقره می‌پاشد بیا که عرش مزیّن به گوشوار شده‌ست خبر رسیده که فصل عطش به سر آمد که نیمۀ رمضان ناگهان بهار شده‌ست جهان دوباره به پیرایه‌ای مزیّن شد لباس حُسن به تن کرده، نونَوار شده‌ست گشوده غنچۀ لب نازدانۀ زهرا که کائنات پر از دانۀ انار شده‌ست قلم به شیوۀ شمشیربازی اعراب به رقص آمده، بر صفحه بی‌قرار شده‌ست که نام دوست قدم‌رنجه کرده بر قلمم که بخت با غزل من دوباره یار شده‌ست غزال طبع من اکنون به دام افتاده‌ست چه خوب شد که به دست حسن شکار شده‌ست.. شنیده‌اید که روزی غریبه‌ای گفته‌ست: حسن کجاست؟ که قلبم پر از شرار شده‌ست و چشم بست و دهان باز کرد و... معذورم از آنچه گفته، که تاریخ شرمسار شده‌ست امام گفت: زبانت چقدر خشک شده گرسنه‌ای نکند؟ چهره‌ات نزار شده‌ست برای گفتن دشنام وقت بسیار است به من زیاد از این هدیه‌ها نثار شده‌ست بیا! من و تو نداریم، خانه خانۀ توست محاسنت اخوی! مملو از غبار شده‌ست تو انتظار نداری، ولی حسن عمری‌ست برای آمدنت غرق انتظار شده‌ست غریبه سفرۀ دل باز کرد و سیر نشد خلاصه کرد سخن را: دلم دچار شده‌ست همین حسن که برای غریبه باران بود برای تیرۀ شب تیغ آبدار شده‌ست حسن سوار بُراق از زمانه می‌گذرد اگر عجوزۀ دنیا شترسوار شده‌ست سلام بر تو، سلامی بدون آرایه چه باک اگر سخنم شعر یا شعار شده‌ست نه می‌توان نسرودت، نه می‌توان که شمرد کرامت حسنی بس که بی‌شمار شده‌ست ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝
ای فروزنده ز رخ حُسن خدات وی همه حُسن‌فروشان بفدات جلوه‌گر آینه‌ی ذوالمننی پای تا فرق، حَسن در حَسنی مصطفی را تو فروع بصری وصی دوم و اوّل پسری خلد، گردی‌ست ز خاک حرمت چرخ، موجی‌ست ز بحر کرمت مهر را جلوه ز پیرایه‌ی تو آفتابش همه از سایه‌ی تو رمضان سفره‌ی مهمانی تو مشعلش چهره‌ی نورانی تو روزه‌داری که بُوَد تشنه‌ی دوست آتش عشق تو افطاری اوست ای فدای رُخ بهتر ز مهت روزه‌داران خدا خاک رهت ای به خلد غمت افسانه بهشت پیش رخسار تو زیبایی، زشت گنج توحیدی و دل ویرانت روی نادیده! همه حیرانت ای ز غم‌های تو خون بر دل خاک پنجه‌ی صبر، گریبان زده چاک صبر، دیوانه شده از صبرت حلم، خون خورده کنار قبرت صلح و جنگ تو درش سرّ و سری‌ست هر دو را هر که بداند اثری‌ست پای صلح تو در آن آتش جنگ سر بیداد‌گران خورد به سنگ تو امامی به قعود و به قیام به قعود و به قیام تو سلام مَرکب حکم، تو میرانی و بس جنگ یا صلح، تو می‌دانی و بس هر که با صلح و قیام تو نساخت بخدا مرتبه‌ات را نشناخت تو که مانند پدر در پیکار شعله‌ی مرگ زدی بر اشرار صف کفار ز هم پاشیدی فاتح جنگ جمل گردیدی راه تا قلب سپه طی کردی ناقه‌ی عایشه را پی کردی ای ز رزم‌آوری‌ات در صفّین بانگ تکبیر بلند از طرفین تو که نجل اسدالله استی تو که فرزند یدالله استی نَبُوَد در دلت از دشمن بیم نکنی صلح که گردی تسلیم تو، به هر حال ولیُّ اللّهی جنگ یا صلح کنی، آگاهی مصطفی کو سخنش وحی خداست گفته در شأن تو این گفته به راست: حسنین‌اند دو پاکیزه امام همگان را به قعود و به قیام ای رخت شمع جوانان بهشت سیّد جمع جوانان بهشت وصی دوم بر حق رسول پسر اول زهرای بتول تو که هستی که به رغم دشنام خصم خود را کنی از لطف سلام؟ صفت و خُلق تو از بسکه نکوست شود از یک نگهت دشمن، دوست ای فدای تو! من و امّ و ابم وی ثنای تو به لب روز و شبم ای تو بعد از پدر، اوّل مظلوم سوّمین نور و چهارم معصوم مهر افلاک به حُسنت خندان ماهی بحر به یادت گریان جگر صبر ز صبرت پُرخون چهره‌ی حلم ز شرمت گلگون دل عشّاق مزارت همه رشک آب باران بقیعت همه اشک سینه‌ها را به تمنّای تو داغ قلب‌ها را ز مزار تو چراغ کاش گردی شوم و از کرمت بنشینم به کنار حرمت کاش چون ماه به شب‌های دراز داشتم با حرمت راز و نیاز کاش مانند چراغی سوزم تا شبی در حرمت افروزم کاش مانند نسیم سحری داشتم بر سر کویت گذری کاش چون اشک کنارت افتم بر روی خاک مزارت افتم روی جان‌ها همه بر تربت تو سوز دل‌ها همه از غربت تو غربت آن است که فردی مظلوم شود از کینه‌ی یارش مسموم غربت آن است که بعد از کشتن بارش تیر ببارد به بدن تیر بارید ز بس بر بدنت بدنت گشت یکی با کفنت سینه‌ها از اِلَم، فروخته شد تن و تابوت، بهم دوخته شد ای بیاد تو دل هستی، خون وی حساب غمت از حد بیرون قلب احمد که برایت خون بود به همه مردم عالم فرمود: روز محشر که همه گریانند اشک ریزان حسن خندانند زین شرر سوخته «میثم» امروز بارالها تو به فرداش، مسوز ✍ ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ 🪷=صَــــدَقِہ جاریِہ ↙️ 💠کانال⏬ Eitaa.com/navayehzakerin2 💠ابرگروه⏬ https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9 @Aaramesh42 ⬅️مدیر ╚═══💫💎═╝